اولین گفت و گو با یکی از ترسناکترین قاتلهای پایتخت | مردم حقم را میخوردند، اذیتم ومسخرهام میکردند، من هم میکشتم
تاریخ انتشار: ۲۴ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۱۲۶۳۲۵
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، حدود دو هفته پیش بود که پلیس تهران از مرگ یک زن حین رانندگی و بر اثر اصابت سنگی پرتاب شده از سوی فردی ناشناس خبر داد؛ خبری که خیلی زود فراگیر شد و البته تاییدی شد بر اخبار و گزارشهای ضدونقیضی که از پرتاب سنگ به سمت خودروهای سواری در چند بزرگراه تهران به دست رسانهها رسیده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سرانجام نیز پیگیریهای پلیس نتیجه داد و عامل اصلی این اقدام، درست دو هفته بعد از پرتاب مرگبار سنگ به سمت خودروی یک زن در بزرگراه نواب به همان صحنه جرم بازگشت و در حالی که قصد تکرار جرائم قبلیاش را داشت، از سوی ماموران پلیس پیشگیری تهران بزرگ دستگیر شد. با دستگیری این فرد اما راز جنایتی دیگر نیز از سوی مقامات رسمی در دادسرا و پلیس در اختیار رسانهها قرار گرفت و مشخص شد که متهم در تاریخ ۱۲ آذرماه نیز با پرتاب سنگ به سمت یک خودروی سواری در حال حرکت در بزرگراه یادگار امام منجر به مرگ مردی حدودا ۳۳ ساله شده است و دست کم دو مورد قتل را در پروندهاش دارد.
فرد دستگیر شده که مدام خواستار حضور پدرش در کنار خود بود، فردی است ۴۵ ساله به نام «ع» که به سوالات خبرنگار ایسنا در خصوص انگیزهاش از ارتکاب این جرم پاسخ داده است. با این توضیح که ممکن است اظهارات این فرد در مراحل اولیه رسیدگی به پرونده تماما مورد تایید مقامات رسمی نباشد و صحت آن نیازمند بررسی دستگاههای مسئول است، آنچه میخوانید پاسخ های سنگ پران بزرگراههای تهران به پرسشهای مطرح شده است:
چند سالهای؟
۴۵ سال
چقدر درس خواندی؟
دیپلم دارم و بعد از آن دلم نمیخواست درس بخوانم، دوست نداشتم.
شغلت چیست؟
چندجای مختلف کار کردم اما فعلا بیکارم.
چند وقت است که به سمت خودروها سنگ پرت میکنی؟
یادم نیست. شاید حدود یکی دو ماه.
چه شد که تصمیم گرفتی به سمت خودروها سنگ پرت کنی؟
میخواستم دل خودم را خالی کنم چون همه به من ظلم کردند. همین مردم در جامعه یک موقعهایی من را مسخره میکردند. میخواستند کتکم بزنند. اذیتم میکردند. من بلد نبودم از حق خودم دفاع کنم. من زبان دفاع از خودم را ندارم. من با کسی دشمنی نداشتم.
همه اینها در همین یکی دو ماه برایت رخ داد؟
نه. {مکث} اما در این مدت حقی که از من خوردند بیشتر شد. ظلم به من بیشتر شد. مثلا در پیاده رو راه میرفتم و کسانی با عصبانیت و چپ چپ به من نگاه میکردند. همین چند وقت پیش برای اولین بار برای دوستم شیرینی بردم اما شیرینی فروش سر من را کلاه گذاشت. قیمت ۴۰ [هزار] تومان بود اما با من ۸۰ [هزار]تومان حساب کرد. یا یک بار یکی به من چپ چپ نگاه کرد، گفتم چرا چپ چپ نگاه میکنی اما او من را بلند کرد و انداخت در مغازه موتورسازیاش و من رو کتک زد و فحش داد.
حتی طایفه مادرم، مرگ او را بر گردن من انداختند. میگفتند مادرم دیابت و ناراحتی قلبی دارد و انقدر حرص و جوش من را خورد،مرد. در حالی که مادرم عاشق من بود. مادرم من را دوست داشت و بغل میکرد و میبوسید و میگفت «تو زبان دفاع نداری همه حق تو را می خورند و من تو را میشناسم.»
مادرت چه زمانی فوت کرد؟
سالها پیش فوت کرد.
خواهر و برادر هم داری؟
یک خواهر و یک برادر دارم. من بچه بزرگ خانوادهام اما جفت آنها من را اذیت میکردند. خواهرم میگفت برادر دیگرم را به جون من میاندازد. گردنبند و زنجیر طلایش را میبرد و قایم میکرد میگفت من دزدیم. برادرم هم با رفقای ناباب رفت و آمد داشت.
با چه کسانی زندگی میکنی؟
من تنها زندگی میکنم و مستاجرم.
وقتی بیکاری از کجا هزینه زندگی را در میآوری؟
هزینه اجاره را پدرم میدهد.
زن و بچه هم داری؟
نخیر. مجردم. البته میخواستم ازدواج کنم اما بنا به دلایلی نشد.
از سنگ پرانیات بیشتر بگو، میدانی باعث مرگ دو نفر شدی؟
بله.
یعنی روز پنجشنبه هم که رفتی سنگ پرت کنی، میخواستی نفر سوم را بکشی؟
نه. من قبلش نمیدانستم که باعث مرگ دو نفر شدم. من فکر میکردم در حد خرابی ماشین میماند. وقتی دستگیر شدم، فهمیدم. من فکر میکردم سنگ بندازم فقط ماشین خراب میشود.از کجا میدانستم وارد ماشین میشود.
یعنی خبرها را نخواندی؟
نه.
چندبار سنگ پرتاب کردی؟
یادم نیست. بیشتر پنج یا شش بار بود.
چه ساعتی این کار را میکردی؟
پنج صبح. اگر تو روز و شلوغی بود، من را میگرفتند و خسارت ماشین را از من میخواستند. من درخلوتی این کار را میکردم. میخواستم خودم را تخلیه کنم.
یعنی صبحها به همین قصد از خواب بیدار میشدی؟
صبح از شدت اعصاب داغون که غرور من را جریحه دار کرده بودند و حقم را خورده بودند از خواب بیدار میشدم.
هربار چند سنگ پرت میکردی؟
سه یا چهارتا سنگ پرت میکردم و فرار میکردم.
سنگ ها را ازکجا میآوردی؟
سنگها از کنار بلوار و خیابان میآوردم.
در کجاها سنگ پرت کرده بودی؟
در بزرگراه نواب، بزرگراه یادگار امام و بزرگراه شیخ فضلالله نوری
سابقه هم داری؟
نه.
مواد مصرف میکنی؟
نه
سابقه مشکلات روانی چطور؟
۲۷ سال پیش در یکی از بیمارستانهای تهران من را تحت درمان قرار دادند.
حالا هم قرص مصرف میکنی؟
قرص نمیخورم، مصرف قرصها حالت بدی بهم دست میداد.
کد خبر 649966 برچسبها قتل - قاتل حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: قتل قاتل حوادث ایران سنگ پرت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۲۶۳۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خواهرخوانده اصفهان میزبان عظیمترین پنجره شیشهای رنگی جهان
کراکوف ، خواهرخوانده لهستانی اصفهان، میزبان بزرگترین پنجره شیشهای رنگی جهان است که در یک کلیسا واقع شده و اندازه آن بزرگتر از زمین بسکتبال است.
به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، بزرگترین پنجره شیشهای رنگی جهان در کلیسای موسوم به «خداوند عیسای شبان خوب» در شمال شهر کراکوف نصب شده است. به طور خاص، پنجره شیشهای رنگی شامل ۲۷ بخش عمودی است که صحنههای مختلف کتاب انجیل را نشان میدهد.
مساحت کل مجموعه ۴۲۶ متر مربع است که کمی بزرگتر از زمین بسکتبال است. نمایش عمومی این اثر هنری که دو سال طول کشید، با صدمین سالگرد تأسیس کلیسای پرادنیک چروونی انجام شد.
کراکوف و ارتباط آن با سنت شیشههای رنگیمجموعه شیشههای رنگی «با صلیب به سمت نجات» نامیده میشود و در مرکز طراحیهای آن حضرت مسیح قرار دارد. اضافه شدن این پنجره جدید به کراکوف، شهرت این شهر لهستانی را به عنوان مقصدی برای تماشای هنر شیشههای رنگی افزایش میدهد. کراکوف همچنین دارای یک موزه اختصاصی شیشههای رنگی است و جالب است بدانید که اولین کارخانه شیشههای رنگی لهستان در سال ۱۹۰۷ در این شهر تأسیس شد و اکنون محل موزه است.
دانستنیهایی از کراکوف کراکوف از سال ۱۰۳۸ تا ۱۵۹۶ پایتخت لهستان بود، زمانی که زیگیسموند سوم واسا دربار سلطنتی خود را به ورشو منتقل کرد که سپس به پایتخت تبدیل شد. کراکوف همچنین از سال ۱۸۴۶ تا ۱۹۱۸ پایتخت دوکنشین بزرگ کراکوف بود. کراکوف در بخش جنوبی لهستان، روی رودخانه ویستولا، در درهای در دامنه کوههای کارپات واقع شده است. این شهر دومین منطقه پرجمعیت لهستان است و یکی از قدیمیترین شهرهای لهستان محسوب میشود که قدمت بعضی قسمتهای آن به قرن هفتم بازمیگردد. در سال ۱۹۷۸ یونسکو اولین مکانها را برای فهرست میراث جهانی جدید خود تأیید کرد و شهر کراکوف به عنوان «اولین شهر» در این فهرست گنجانده شد. کراکوف به عنوان شهر ادبی یونسکو شناخته میشود زیرا در زمینه ادبیات تاریخ گستردهای دارد. کراکوف بزرگترین میدان بازار قرون وسطایی اروپا را در خود جای داده است. قدمت این میدان به قرن سیزدهم باز میگردد و خانههای تاریخی اطراف آن را احاطه کردهاند. امروزه این میدان مکانی پر جنب و جوش پر از کافهها، رستورانها و موزهها است. کد خبر 747731