نویسنده در این رمان، دو خط داستانی را در یکدیگر ادغام میکند که یکی، زندگی جوانی به نام ادریس است که در دوران رضاشاه مأمور نظمیه است و دیگری، کاتبی است که بعد از آشنایی با ادریس، میخواهد زندگی او را بنویسد.
روزنامه ایران:نویسنده در این رمان، دو خط داستانی را در یکدیگر ادغام میکند که یکی، زندگی جوانی به نام ادریس است که در دوران رضاشاه مأمور نظمیه است و دیگری، کاتبی است که بعد از آشنایی با ادریس، میخواهد زندگی او را بنویسد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
داستان به ماجرای فرمان کشف حجاب و یکسانسازی پوشش توسط رضاشاه میپردازد و واکنشها به این دستور، بخصوص در مشهد را پی میگیرد و بهطور ویژه، به درگیریهای نیروهای نظامی با مردم در مسجد گوهرشاد میپردازد. ادریس از نظامیهایی است که بهاجبار، در ماجرای گوهرشاد شرکت کرده و یک تیر هم شلیک کرده است.
وی بعد از این قضیه، دچار عذاب وجدان میشود و قصد توبه میکند و میخواهد چهل شب در مسجد گوهرشاد عبادت کند تا توبهاش پذیرفته شود. در سمت دیگر داستان، کاتب وجود دارد که بهدلیل دِینی که پدرش به کسی داشته، باید چهل فصل از تذکرةالاولیا را برای آن شخص با خط خوش نگارش کند و این کار را شبها در مسجد گوهرشاد انجام میدهد. همانجاست که با ادریس آشنا و کنجکاو میشود تا بداند این چهل شب بر ادریس چگونه خواهد گذشت. وقایع داستان در دو زمان پیش میروند. یکی، حوادث گذشته ادریس و کاتب است که نویسنده شخصیت آنها را بهشکلی نمایشی برای مخاطب روشن و چگونگی رسیدنشان را به نقطه فعلی بازگو میکند و دیگری، وقایع زمان حال است. با پیشروی داستان، این دو وجه به یکدیگر نزدیک شده و وقایع مربوط به گذشته به زمان حال میرسند. ادریس فردی مذهبی است که در تهران زندگی میکرده و همان جا ازدواج میکند. داستان آشنایی با همسرش و ازدواج او بهطور مفصل بیان میشود. او بعد از آشفتهشدن اوضاع مشهد، به همراه عدهای دیگر به آنجا منتقل میشود. وقایع داستان همواره به مسائل سیاسی و اجتماعی مربوط نیست و گاهی این مسائل به حاشیه میروند. در کل، میشود گفت مسائل اجتماعی و تاریخی در پسزمینه داستان حضور دارند و در زندگی شخصیتها پنهان شدهاند. داستان به فصلهای کوتاه تقسیم میشود که در ابتدای هر فصل، پرشی مکانی و زمانی وجود دارد و هر فصل، از دل یک کنش جدید آغاز میشود. فصلهای مختلف بهتناوب به ماجراهای گذشته و حال میپردازند. وقایع مربوط به گذشته معمولاً صحنههای مهم زندگی شخصیتها و مسائلی پرهیجان و با تعلیق پررنگ است. گاهی این مسائل بهشکلی نمایشی بیان میشود و گاهی هم که ماجرا از اهمیت کمتری برخوردار است، اطلاعات مستقیم بیان میگردد.ادریس که شیفته ملاقات با امام زمان شده است، در یکی از شبهای پایانی عبادتش، با کسی صحبت میکند که کاتب نمیتواند او را ببیند. در پایان داستان، ادریس بر اثر عبادتهای طولانی و بیتوجهی به سلامتیاش، در همان مسجد فوت میکند. برای خواندن نماز میت نیز شخصی ناشناس مراجعه میکند و مدعی میشود که ادریس به او وصیت کرده تا نماز میتش را او بخواند.
«چهل و یکم» روایتی ادبی و زبانی جذاب دارد. خواننده از آغاز
رمان میداند که با داستانی ادبی همراه است؛ داستانی لطیف و سرشار از کلمات و تعبیرات بدیع که او را با خودش همراه میکند.
حمید بابایی از سال 1379، با شرکت در دورههای ادبی فرهنگسرای اشراق فعالیت ادبیاش را آغاز کرد. او از آن زمان، چند داستان کوتاه در نشریات مختلف چاپ و از سال 1383 نیز همکاریاش را با کانون ادبیات ایران آغاز کرد و در این مدت، تعدادی نقد بهصورت پراکنده در مطبوعات نوشت. او در سال 1394، نخستین رمانش را منتشر کرد و حالا به بهانه معرفی
کتاب «چهل و یکم» به سراغ او رفتهایم تا گفتوگویی داشته باشیم.
داستان کتاب «چهل و یکم» از کجا آغاز شد؟
من قبلاً یک داستان کوتاه نوشته بودم؛ داستان شخصیتی که آژان و مأمور نظمیه است و به مردم تیراندازی میکند و دچار عذاب وجدان میشود. در واقع، بهنوعی چکیده همین رمان چهلویکم است. دوستان و عزیزان خواندند و به من گفتند ایده زیبا و جذابی است و ای کاش، این را تبدیل به رمان کنی. من هم طرح رمان را نوشتم و بهصورت یک رمان، منتشر شد.
شما در این اثر، بهنوعی درصدد معرفی کتاب تذکرةالاولیا نیز بودهاید. درست است؟ دلیل این موضوع چیست؟
تذکرةالاولیا کتابی است که من آن را دوست دارم و رابطهای حسی با آن دارم. بهجز آن، خواندن احوالات این شخصیتها به ما یادآوری میکند که همه اینها انسانهایی عادی بودهاند که بعداً به راه درست متمایل شدند.
در گفتوگویی اظهار کرده بودید که در کار بعدی، به سراغ منطقالطیر خواهید رفت. آیا آن را هم به داستانی در دوره تاریخ معاصر گره خواهید زد؟
آن، کتاب سیویکم است و ژانرش هم تاریخی است و درباره اشغال ایران است. در کل باید بگویم ما حالا حالاها با میرعماد کار داریم. در آن روایت، میرعماد به سراغ منطقالطیر میرود و آن را کتابت میکند. آن رمان هم با محوریت تاریخ معاصر است و به آن زمان و مسأله اشغال ایران توسط دولت سیستان میپردازد.
تولید داستان و رمان در حوزه تاریخ معاصر، چقدر میتواند مانعی برای تحریف این دوره از تاریخ باشد؟
ما در قبال نسل جوانمان وظیفهای داریم: تا جایی که میتوانیم، به تاریخ نگاهی بیطرفانه داشته باشیم؛ چون متأسفانه، روایتهای تاریخی همیشه صفر و صد هستند و مخاطب ما در برابر این روایتها گارد میگیرد؛ چه روایتهای مخالفان حاکمیت، چه روایتهای موافقان حاکمیت. در واقع، تا جایی که میشود، تاریخ را باید همان طور که هست و بدون تعصب روایت کنیم. این میتواند به مخاطب کمک کند که تاریخ را مطالعه کند و از تحریف تاریخ جلوگیری میکند.
برخی از فعالان حوزه فرهنگ و رسانه، بویژه حوزه کتاب، معتقدند که دست پنهانی در پی تطهیر چهره پهلویهاست. نظر شما چیست؟
دست پنهانی در کار نیست. در حوزه کتاب دست آشکاری در میان است. مسأله پیچیدهای است. ممکن است به کسی اتهام زده شود و من از این ابا دارم. بسیاری از نویسندگانی که نگاه تاریخی دارند، تلاش میکنند نگاهشان بیطرفانه باشد. چون ما به هر طرفی بلغزیم، از جاده انصاف خارج میشویم و این خروج از جاده انصاف قشنگ نیست.
در حوزه پهلوی هم بعضی از رفقا، بدون نیت بد اشتباهاتی کردهاند. وقتی به مخاطبمان میگوییم تاریخ ایران فقط ۴۲ سال است و همهچیز بعد از انقلاب اتفاق افتاده است، مخاطب کم و کاستیهای این 42 سال را میبیند. بعضی از ظواهر مثبت قبل از انقلاب را هم میبیند و میگوید درباره قبل از انقلاب و دوران پهلوی بیانصافی میکنید. او در پاسخ به بیانصافی ما، انصاف به خرج نمیدهد. اتفاقاً او هم بیانصافی میکند و میگوید بعد از انقلاب، هیچ کار مثبتی انجام نشده.
مهمترین ویژگی چهل و یکم از نظر شما که نویسنده آن هستید، چیست؟
خیلی از منتقدان به زبان و نثرش اشاره میکنند؛ ولی برای من روایت عرفانیاش خیلی مهمتر است.
بازخوردهای این اثر را چگونه ارزیابی میکنید؟
بهجز فحشهایی که به من دادند، اکثرش مثبت بوده است. شما در ایران هر کاری کنید، عدهای هستند که فحش بدهند: مزدور، خودفروخته و قلمفروش. همه اینها را به من گفتند. نود درصد این کسانی که فحش دادند، اصلاً کتاب را نخواندهاند. من تشکر میکنم؛ ولی بعضی از دوستان نقدهای بسیار مثبتی به کتاب داشتند. از آنها هم تشکر میکنم. بعضی هم ایراداتی به رمان وارد کردند که از آنها هم ممنونم. سعی میکنم کار را اصلاح کنم و جلوتر ببرم و در آثار بعدی، این دیدگاه تاریخی را حفظ کنم.
انتهای پیام/
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه:
روایت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۴۱۰۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دین سینما به امام صادق(ع) چه زمانی ادا میشود؟
این اهمیت از آنروست که با توجه به آمارهای منتشر شده ازسوی نهادهای علمی کشور بیشتر مخاطبان ایرانی به موضوعات دینی اهمیت میدهند و براساس آخرین پیمایش مرکز تحقیقات صدا وسیما نیز پربینندهترین برنامههای رسانهملی برنامههای مذهبی هستند. اما اینکه چرا تاکنون درصنعت فیلمسازی و سریالسازی به چنین موضوع مهمی کمتر پرداخته شده نیاز به بررسی بیشتری دارد.
سینما و فیلمسازی مذهبی سینما ذاتا هنری قصهگو و در عینحال وابسته به تکنولوژی محسوب میشود و به همین جهت بستر خوبی برای طرح روایت و داستانهای برآمده از باورها و عقاید انسانها در طول
تاریخ است. همچنین بهدلیل بدیع و مدرن بودن، ابزارهای نامحدودی در اختیار دارد که میتواند در اذهان مخاطبان عمیقا اثرگذار باشد. از آغاز شکلگیری سینما در اواخر قرن نوزدهم تا به امروز، جادوی سینما این امکان را فراهم کرده تا سینماگران، دغدغههای اعتقادی و مذهبی خود را از طریق این رسانه به نمایش بگذارند. بهطورکلی این تولیدات دارای اهمیت استراتژیک هستند و میتوانند در نمایش و قرائت مطلوب مردم درخصوص ادیان، مهم و پرطرفدار باشند.
چرا سینمای دینی در ایران شکل نمیگیرد سینمای ایران اسلامی که بهعنوان مرکز اصلی تجمع شیعیان دنیا، سالهاست در تولیدات انواع فیلمهای سینمایی با رویکردهای انسانی و اخلاقی خوش درخشیده اما بهنظر میرسد تاکنون برای تولیداتی از نوع سینمای دینی حرف چندانی برای گفتن نداشته باشد؛ آنهم در شرایطی که جریانات انحرافی صهیون و وهابیت، تمام سپاه خود را برای به تصویر کشیدن دوران صدر
اسلام بهگونهای که مطلوب خودشان است، به میدان آوردهاند. از ساخت فیلم و حکمرانی بر سینمای هالیوود تا بودجهریزی و سریالسازی در کشورهای حاشیه خلیجفارس و خاورمیانه برای تحریف تاریخ
شیعه و دوران امامت اولاد نبی اسلام(ص) آن هم بدون رعایت ابتداییترین ملاحظاتی که میتوان داشت.
تحریف تاریخ شیعه مصداق فراوانی را میتوان از میان تولیدات عربی درباره تحریف تاریخ شیعه همراستا با تفکر ضدایرانی مثال زد اما متأخرترین آنها میتواند مجموعههایی مانند «اِمامُ الْفُقَهاء» یا «حشاشین» باشد که این روزها نامش سر زبانها افتاده است. این تولیدات نمایشی گرچه ازسوی برخی با سهلانگاری دنبال میشود اما ماجرای آنها عمیقتر از مباحثی چون جنبه سرگرمی صنعت فیلمسازی است و تلاش میشود تا با القای تصویری غلط، زمینه تحریف تاریخ را فراهم کند.به طور مثال این مجموعههای تلویزیونی نه فقط بهدور از اهداف سیاسی و ضدشیعی ساخته نشدهاند بلکه دقیقا میدانند چه هدفی را دنبال میکنند و قرار است چه تصویری از اسلام و شیعه به جهان ارائه نمایند تا در نهایت آنچه در اذهان در مورد اسلام و تشیع شکل میگیرد، به نفع خودشان و در راستای تضعیف اندیشه ولایی شیعیان باشد که امروز رسانهها و اندیشمندان صهیونیستی چنین تفکری را مانع جدی حیات خود میدانند.
تصویری تحریف شده از امام صادق(ع) به عنوان نمونه مجموعه «اِمامُ الْفُقَهاء» که در رابطه با زندگی امام صادق(ع) به کارگردانی سامی جنادی سوری و نویسندگی حامد العلی کویتی با حمایت شرکت کویتی الخیر در ۳۰ قسمت ساخته شده و در سال ۱۳۹۱ از شبکه العراقیه در عراق پخش گردید و پس از آن شبکه الکوثر صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز البته با برخی اصلاحات، ازجمله پوشاندن چهره مبارک بنیانگذار مذهب شیعه(ع) و پدر بزرگوارشان، آن را به نمایش گذاشت، تلاش شده تا روایتی تاریخی از خلفای اربعه ارائه دهد و با توجه به نهضت علمی که امام باقر(ع) و امام صادق(ع) پایهگذاری کردند، این موضوع را اثبات کند. این در حالی است که این
سریال با توجه به جایگاه این دو امام شیعه در پی اثبات جریان خلافت است اما از این امامان و خلافت برحق آنها چیزی نمیگوید.همین امر سبب شد برخی مراجع تقلید در کشورهای مختلف اسلامی از این سریال انتقاد کنند. «اِمامُ الْفُقَهاء» اگرچه مدرسه علمیه امام صادق(ع) در مسجد النبی(ص) و پرورش فقها و علما در آن مدرسه را به تصویر کشیده است، اما به امامت این امام بزرگوار و نشان دادن شخصیت وی در حد یک فقیه، بسنده کرده که چنین رویکردی در مجموعهای که مدعی روایت زندگی امام صادق(ع) است، نمیتواند بیهدف بوده باشد.بر همین اساس باید این سؤال را مطرح کرد، آیا واقعا ساخت فیلم و سریال در خصوص بنیانگذار مذهب شیعه وظیفه سینما و تلویزیون ایران نیست؟
حشاشین در مقابل تفکر شیعی در راستای بررسی تولیدات فیلمسازی و سریالسازی، باید گفت سریال حشاشین نیز که در ماه رمضان امسال پخش شد و تلاش کرده جنبش شیعه اسماعیلیه را همراستا با داعش به تصویر بکشد را هم باید در این رابطه ارزیابی کرد. اسماعیلیها نام خود را از اسماعیل بن جعفر، فرزند امام صادق(ع) گرفتهاند. آنها برخلاف شیعیان اثنیعشری، که امام موسی کاظم(ع) برادر کوچکتر اسماعیل را به عنوان امام پذیرفتهاند، معتقد بودند اسماعیل جانشین امام صادق(ع) بوده است. همین تفکر انحرافی حالا دستمایه جریانهای صهیونیستی شده تا از زبان کشورهای سکولار اسلامی فیلمی ساخته شود که تفکر شیعی را با داعش ساخته شده توسط غرب پیوند زنند و به جهانیان نشان دهند که تفکر داعشی همراستا با تفکر شیعی است و با تحریف تاریخ، کذبیات تفکری خود را جای حقیقت اندیشه شیعیان جا بزنند.
سینما حق دستکاری تاریخ را ندارد با بازخوانی انتقادات و واکنشهایی که امروزه از سوی منتقدان به چنین آثاری میشود، میتوان بهخوبی دریافت که جریانات صهیونیستی چگونه از دوقطبیسازی و پاککردن تاریخ بهره میبرند. بهطور مثال شاید فیلمنامهای با یک قصه اجتماعی و عاشقانه این امکان را برای فیلمساز فراهم کند تا دخل و تصرفی در موضوع ایجاد نماید اما فیلمساز طبیعتا حق دستکاری تاریخ و وقایع شناخته شده را ندارد، بهخصوص اگر درام به شخصیتی تاریخی بپردازد که در یک دوره زمانی خاص نقش فعالی داشته است؛ این نقدی است که وجیهه عبدالرحمن از بازیگران سینمای عرب بهتازگی بر سریال «حشاشین» مطرح کرده است. متاسفانه پدیده جعل تاریخ در درام تاریخی عرب و ترکیه بسیار وجود دارد، چراکه آنها فیلمنامهها را از بین رویدادهایی برمیگزینند که مواضع قهرمانانه را تقویت و افتخارات و پیشینیانشان را ستایش میکند و این قطعا به نفع درام نیست و وقتی این درام درخصوص به تصویر کشیدن شخصیتهای ارزشمند دینی جمع زیادی از مردم دنیا باشد، اشکال چنین رویکردی بیشتر نمود پیدا میکند.حتی برخی منتقدان شبکههای عربی نیز در مورد این سریال گفتهاند: این مجموعه نمایشی در ابتدا و انتها ماحصل خیال بوده که از تاریخ الهام گرفته شده است.
وقتی صهیون برای کوبیدن اسلام سیاسی دست بهکار میشود ساخت سریالهایی چون حشاشین از سوی جریان صهیونیستی که امروز در ضعیفترین جایگاه خود قرار دارد راهبری میشود تا با کوبیدن اسلام سیاسی در ایران، اخوانالمسلمین در مصر و حماس در فلسطین که بزرگترین دشمن آنها محسوب میشود و جریان مقاومت را در منطقه پدید آوردهاند به جریان تندروی ساخته شده توسط آمریکا داعش نسبت دهد که اسلامهراسی را در دنیا تقویت کند.
در جنگ روایتها چه کردیم؟ حالا در این جنگ روایتها، سینمای ایران شیعی برای روایت
صادق از زندگی پدر مکتب جعفری چه کرده است؟ گرچه تلویزیون ایران درخصوص صدر اسلام و حوادث کربلا تولیدات قابل دفاعی داشته و میتوان به مجموعههایی مانند مختارنامه، امام علی(ع)، معصومیت از دست رفته، ولایت عشق، تنهاترین سردار و... اشاره کرد که هرکدام دورهای از تاریخ اسلام را مورد بررسی قرار دادهاند اما در این بین، جای یک فیلم سینمایی یا سریال در شأن بنیانگذار مذهب شیعه، بهشدت احساس میشود.همانطور که بر همه روشن است، تاریخ تمدنی غرب بدون وجود آوردههای علمی مسلمانان قطعا به جایی نمیرسید یا دستکم این دستاوردهای دانشمندان و عالمان اسلام بود که کتابخانههای غرب را تا دورهای از تاریخ پر کرد.طبیعتا تمدن کنونی جهان، ازتلاش ملل گوناگون در طول تاریخ شکل گرفته است وسهم اسلام در پیدایش وتوسعه این تمدن، بیش ازدیگر تمدنها نباشد، کمتر نیست. پرسش اینجاست که آیا سینمای ایران ظرفیت ساخت فیلمی برای بیان این تاریخ را ندارد یا ما با فقر سینماگران دغدغهمند و شیعه مواجه هستیم؟
دوران سینمای سکولار گذشته است علوم و تمدن اسلامی از مسیرهای مختلفی به غرب منتقل شد که ترجمه کتب عربی به زبانهای اروپایی و تدریس و استفاده از کتب عربی که دانشمندان مسلمان آنها را در مراکز علمی نوشته یا ترجمه کرده بودند، بیشترین تاثیر را داشت. شاید این توضیحات برای اثبات اهمیت توجه به اقدامات اساسی امام صادق(ع) و جهاد علمی که او ایجاد کرد، کافی است تا متوجه باشیم که تا چه اندازه پرداخت به زندگی این دانشمند زمان، گردآورنده علوم اسلامی و سپس انتشار آن به سراسر دنیا و حتی تاثیرش بر شکلگیری غرب در سینما و تلویزیون اهمیت و جذابیت دارد. مردم ایران مخاطبانی مشتاق به تماشای آثار نمایشی با مضامین مذهبی و دینی هستند.در همین ماه رمضان گذشته واقعا روشن شد که دوران «تلویزیون، رسانهای با ماهیت سکولار است» گذشته و نهفقط تلویزیون که سینما نیز تشنه تولیداتی با مضامین ارزشمند است؛ چراکه مخاطب سینمای امروز نیز چنین خواستهای دارد و فیلمهای دفاعمقدس یا انقلابی همیشه در ایران پرفروش بودهاند.
جای خالی استکبارستیزی رئیس مکتب جعفری در سینما میتوانیم با یک روایت دقیق و جذاب سینمایی، حقانیت شیعه و تاثیراتی را که بر فرهنگ بشری گذاشته، ثابت کنیم و این بار ما بهعنوان شیعیان ۱۲امامی و باورمند به مهدویت بگوییم غرب چگونه غرب شد و حالا با فاصله از همان دستاوردها امروز به چه نقطهای از اضمحلال فرهنگی رسیده است؟! در حقیقت دوران زندگی امام صادق(ع) را از هر منظری که مورد توجه قرار دهیم، سرشار از قصهها و پیروزیهای علمی و فرهنگی است که موجب شکلگیری دوران طلایی اسلام شد و تمامی این دستاوردها قابلیت نمایشیشدن دارد؛ ضمن اینکه امروز که جهان علیه هر نوع استکبار برخاسته و آزادگان مسلمان و غیرمسلمان خواهان برچیدهشدن رژیم صهیونیست هستند، بهترین فرصت برای بیان وجوه استکبارستیزی رئیس مکتب جعفری است و سینما باید دستبهکار شود تا در این جنگ رسانهای از موثرترین و فراگیرترین رسانهها، یعنی فیلمسازی برای تولید محتواهایی متناسب با فرهنگ شیعی بهره برد و چه روایتی مهمتر و ضروریتر از روایت زندگی امام صادق(ع)؟! سینما قصه میخواهد، حادثه و قهرمان نیاز دارد و دوران امام صادق یکی از توفانیترین ادوار تاریخ اسلام است که از یک سو اغتشاشها و انقلابهای پیاپی متعددی را تجربه کرده، از جمله قیام خونخواهان امام حسین(ع) و از سوی دیگر در این دوره تاریخی شاهد برخورد مکاتب، ایدئولوژیها و تضاد افکار فلسفی و کلامی هستیم که ناشی از برخورد امت اسلامی با مردم کشورهای فتحشده با دنیای خارج است. در آخر اینکه به نظر روایت این دوران طلایی از اسلام شیعی در سینما کمی همت، دغدغه و اسلامشناسی میخواهد تا فیلمنامهنویسان و کارگردانان سینمای ایران دستبهکار شوند و مدیران سینمایی و صداوسیما را کنار خود ببینند و دست و دلبازانه برای فتح و پیروزی شیعیان، این بار نه مانند صدر اسلام با فدا کردن خون؛ بلکه با تخصیص بودجه کافی، بهرهمندی از فناوری و استفاده از افراد باسواد و آگاه، آثاری نمایشی تولید کنند و مرزهای فرهنگی و هنری را درنوردند.