حاج قاسم سلیمانی از مادرش میگوید
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۱۴۱۷۷۷
به گزارش خبرگزاری مهر، حاج قاسم سلیمانی اسطورهای بود که زن و مرد و پیر و جوان و مذهبی و غیرمذهبی در شهادتشان گریستند و افسوس خوردند اما کمتر کسی در این میان به بخشی از وجود ایشان فکر میکند که تربیت چنین پدیدهای به دست توانمند او بوده است. مادر! فاطمه سلیمانی مادر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، در یکی از روستاهای طایفهای استان کرمان به دنیا آمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
من و مادرم!
در ابتدای کتاب مادرشان را اینگونه معرفی میکنند: «علیالظاهر پس از مراسم خواستگاری، مادرم در سن ۱۴ سالگی به عقد پدرم در میآید. معمولاً مدت عقد در عشیرهمان تا دو سال هم طول میکشید. ازدواج میکنند و سر زندگیشان میروند. فرزند اولشان سکینه بود که در سن سه سالگی با مرض سیاهسرفه فوت میکند. خواهرم هاجر و برادرم حسین هم بعد از او به دنیا میآید و بعد آنها من بودم. مدتی بعد از تولدم، در زمستان سردی دچار مریضی سرخچه میشوم که پدر و مادرم امیدی به شفای من نداشتند. در سرمای زمستان، مادرم در حالیکه برف تا بالای زانو آمده بود، مرا به پشت خود میبندد و به سمت رابُر جهت معاینه دکتر میبرد. علاقه من به مادرم و شاید هم علاقه متقابل او به من، موجب میشود که من به جای دو سال سه سال شیر بخورم. روزهای جدایی من از سینه پر مهر و محبت مادرم روزهای سختی بود. کمکم عادت کردم. سالها طول کشید تا در سینه مادرم دیگر شیری نباشد. آرام آرام از بغل مادرم به چادر بسته شده به پشت او منتقل شدم. بعضی وقتها از صبح تا ظهر یکسره، روی پشت او داخل چادر بسته شده قرار گرفته بودم و او در تمام این مدت در حال کار کردن بود. یا درو میکرد یا بافه جمع میکرد و یا خانه را رفت و روب میکرد و یا گلّه را شیر میدوشید. غذا و نان میپخت و… و من چه آرامشی داشتم در پشت او. همانجا میخوابیدم. به نظرم مادرم هم از حرارت من آرامش داشت. زمانی که راه افتادم مادرم کارش بیشتر شد. یا با پای برهنه و یا با دمپایی پلاستیکی مادرم دنبالش راه میافتادم. مثل جوجه اردکی دنبال او بودم.»
اینها نقل قولی از خود شهید است که با زبانی شیوا محبت میان مادر و فرزند را بیان کرده است. همین نعمت آغوش که در نسلهای امروزی از طرف روانشناسان بسیار توصیه میشود که مادر از فرزندش دریغ نکند، چه دریای بیکرانی را به جسم نحیف قاسم چند ساله متصل میکرده است و او را از محبت مادری سرشار. اغنای کودک از حضور مادر یکی از اصول توصیه شده روانشناسان امروزی است.
از مهمترین نکاتی که در کتاب از چیزی نمیترسیدم مشاهده میشود ساده زیستی این خانواده بوده است. یکی از تنقلاتی که مادر ایشان به فرزندانش میداده، شلغم پخته خشک شده بوده و در همه جای کتاب، حاج قاسم از این خوراکی با احساس عمیقی یاد میکند. حتی در جاهایی که از مادرش دور است با خوردن این خوراکی، یاد مادر میکند. انگار محبت مادر در یک خوردنی به ظاهر بیمزه خشک شده، چنان شیرین و دلچسب مزه میکند که بهترین شیرینیها و غذاها زیر دندان این مزه را ندارد. چقدر از مادران این روزها، برای غذای جسم و روح فرزندان خود، در خانه با دست و دل خود، محبت را درون تنقلات میبرند و به فرزندانشان هدیه میدهند؟ زیبایی و طعم ظاهری تغذیه فرزندان و استفاده سهل از خوراکیها برای ما، آدمهای امروزی اولویت بلاشک است.
شهید سلیمانی از سختیهای آن دوران میگوید: «ما در ایام فروردین بعد از سیزده، که زنها میگفتند شوم است به سمت ارتفاعات تنگل کوچ میکردیم. مادرم پَلاس (سیاهچادر عشایری) را لب جوی آب میزد و جُغها (حصاری که با نی میساختند و دور چادر میزدند.) را میکشیدند. بزها در آن فصل شیر کمی داشتند و زنهای فامیل باهم قرار میگذاشتند که هر روز تمام شیرها نوبت یکی باشد. یادم هست، آن وقتها از مادرم که ظهرها ماست طلب میکردیم، در جوابمان میگفت: نه ننه! امروز شیرها نوبت خالهته و یا نوبت ایران زن مش عزیزه!
آن روزها حمامی نبود. پس مادرم برای استحمام ما قابلمه بزرگ مسی را پر از آب و روی آتش، حسابی داغ میکرد. بعد با آب جو سرد و گرم میکرد و جان و سرمان را با آب و صابون رختشویی و برخی وقتها هم با اشلون (نوعی گیاه تمیز کننده) میشست.
کلاً دو دست لباس بیشتر نداشتیم. مادر لباسها را چون کک و شپش زیاد بود، در آب جوش به شدت میجوشاند. بعد لب جوی میشست و خشک میکرد.»
مادری که چنین ظرافت سلامت جسم کودک را مهم میداند تا حدی که سختیهای مذکور را به جان میخرد، ببینید برای سلامت روح فرزندش چه کرده است.
لباس کم در سرمای شدید زمستان
در ادامه خاطرات ایشان در این کتاب آمده که مادرشان فرزندانش را در چه شرایط سختی بار میآوردند. مثلاً برای پوشش بچهها در فصلهای بسیار سرد، آمده: «در سرمای زمستان به حالت نیمه برهنهای بزرگ شدیم.» و این کار از سر عمد بوده است، با هدف مقاوم بودن بدن آنها. خانواده سلیمانی در شرایط مالی خوبی نبودند اما با مدیریت این زن بسیاری از این سختیها برای فرزندان به شیرینی تبدیل شده است. در جایی آمده که: «تمام زمستان تا ماه دوم بهار، چشم ما به جوال گندمها بود که یکی پس از دیگری تمام میشدند. مادرم به شدت مراقب بود که دچار مشکل نشویم. لذا برای برکت گندمها، بعضی وقتها مقداری نخودسبز وارد گندمها میکرد. هفتهای یکی دوبار هم لابهلای آنها نان سیلْک (ارزن) میپخت. سالی دو سه بار بیشتر برنج نمیخوردیم.»
دلتنگ مادر
در چهارده سالگی به دلیل فقر شدید با دوستانش راهی شهر میشوند. در این سفر دل مادر همراه قاسم بود، به همین دلیل نگذاشت تنها به شهر برود و او را به یکی از اقوام سپرد. در شهر دنبال کار میگشته و تنها تصویر در ذهنش فقر خانوادهاش بوده است. در خاطراتشان میگویند که در همین ساعات اول به شدت دلتنگ مادرم شده بودم. در حدی که اشک در چشمانم جمع شده بود.
اگر بخواهیم نوع تربیت حاج قاسم را در این کتاب پیدا کنیم، کلمات و عبارات زیادی را باید تفسیر کنیم. از جمله اینکه در سن ۱۴ سالگی برای اولین با خورش سبزی مواجه شده است و این یعنی مادری با آن همه هنر، برای فرزندانش رفاه کامل را نمیخواسته، در بخشهای توصیفی خاطراتشان خیلی مشهود آمده است که ما حتی یک وعده هم نمیشد که شکم سیر غذا بخوریم. فرزندان این زن به گونهای تربیت شدند که دنیا را با شکمسیری نبینند. لزوماً همه نوع غذایی که در جامعه رواج داشته را نمیخوردند و هیچگاه از زبان مادرش نشنیده که فرزندم اگر این را نخورد در دلش میماند. کلماتی که این روزها کم شنیده نمیشوند.
کد خبر 5400863منبع: مهر
کلیدواژه: مادر مادر شهید شهید قاسم سلیمانی فاطمه سلیمانی کرمان فقر تربیت فرزندان تربیت کودکان صفحه اول روزنامه ها دکه روزنامه صفحه اول روزنامه های ورزشی صفحه اول روزنامه های اقتصادی پادکست صفحه اول روزنامه های استان ها ازدواج قاسم سلیمانی وام ازدواج خانواده تربیت کودکان صادرات و واردات حفاظت از محیط زیست فرزند آوری حاج قاسم سختی ها وقت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۴۱۷۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یک سوال از بی بی سی ؛ چگونه نیکا بعد از تعرض و قتل، با مادرش تماس گرفت! | رسانه انگلیسی از جنازه نیکا شاکرمی چه میخواهد؟
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از نورنیوز، حال «بیبیسی» تلاش کرد با انتشار یک سند مخدوش به روایت دوم، جان بدهد و این سوال را پیش آورد که هدفش از طرح یک ادعای قدیمی چیست؟
هنوز یک ساعت از انتشار مستندات ادعایی «بیبیسی» جهانی مبنی بر تعرض جنسی و قتل نیکا شاکرمی نگذشته بود که این رسانه ناچار شد این توضیح را ضمیمه گزارش ابتدایی کند که اسنادش بازسازی شده است و سند اصلی نیست. بیبیسی ذیل گزارشی که به اذعان خودش بازسازیشده بود، نامه بدون تاریخ و شمارهای منتشر کرد و به نقل از افرادی که عنوان کرد نام و عنوان آنها را هم نمیتواند اعلام کند، ادعا کرد صحت این اسناد و ادعاها درست است! این در حالی است که علاوه بر نشانههای واضحی چون فونت کلمات، ادبیات مرقومه، نداشتن مهر «محرمانه» همچنین اشتباه در درج عنوان «فراجا»، اشتباه فاحش در محل واقعی پیداشدن جسد مرحوم نیکا شاکرمی با مکان اعلام شده در این گزارش همچنین تناقض و تفاوت چندساعته زمان آخرین تماس نیکا با مادرش با آنچه در سند ادعایی بیبیسی آمده است، خیلی زود دست این رسانه را رو کرد.
آنگونه که مادر نیکا شاکرمی بارها عنوان کرده او ساعت ۲۳:۳۰ تاریخ ۲۹ شهریورماه بهصورت تلفنی با دخترش صحبت کرده است. آنگونه که وی ادعا دارد، نیکا در این تماس به مادرش گفته، بعدازظهر آن روز در تجمعات اعتراضی پس از درگذشت مرحومه مهسا امینی بوده و از دست مأموران گریخته است. طنز سند ادعایی بیبیسی این بود که عنوان شده نیکا شاکرمی حدفاصل ساعت ۱۶ تا ۱۷ بعدازظهر در یک تجمع بازداشت میشود و چندین ساعت بعد در یک خودرو ون مورد تعرض قرار می گیرد و به قتل میرسد. سوال اینجاست چگونه نیکا بعد از تعرض و قتل، با مادرش تماس گرفته است؟!
یکی دیگر از مواردی که خیلی زود ادعای بیبیسی را زیر سوال برد، درج شعار «سال تولید، دانشبنیان، اشتغالآفرین» در طلیعه نامه بود که شعار سال ۱۴۰۱ است اما ذیل همین نامه به جای «فراجا» از عنوان قدیمی «ناجا» استفاده شده است. این در حالی است که عنوان ناجا از سال ۱۴۰۰ به فراجا تبدیل شده و در تمامی سربرگها و مکاتبات رسمی از عنوان «فراجا» استفاده میشود و نه «ناجا»!
یکی دیگر از گافهای گزارش، محل رهاشدن جنازه مرحوم نیکا شاکرمی در روایت بیبیسی است که عنوان میکند او را بعد از تعرض و قتل، در خیابانی خلوت در بزرگراه یادگار امام (ره) رها میکنند. این در حالی است که جسد نیکا حوالی چهارراه امیراکرم پیدا میشود و گزارش بیبیسی هم هیچ توضیحی درباره این تناقض ندارد.
گزارشگر بیبیسی اعلام کرد که این گزارش بعد از چند ماه تلاش و راستیآزمایی منتشر شده، اما یک ساعت زمان کافی بود تا گافهای متعدد و تناقضهای پرشمار، صحت این روایت را زیر سوال ببرد و همین موضوع سبب شد این رسانه بلافاصله اذعان کند که این اسناد برای محافظت از افرادی که این نامهها را به دست بیبیسی رساندهاند، بازسازی شده است. چند ساعت بعد از گزارش بیبیسی، چند گاف و چند سوال جدی همچنین اذعان این رسانه به عدم انتشار اسناد صحیح باعث طرح این سوال شد که چرا بیبیسی به قیمت بیاعتبارکردن رسانه خود چنین ادعایی مطرح کرده است؟
یکی از گزارهها، تلاش این رسانه برای انحراف افکار عمومی از جنبش دانشجویان امریکایی و اروپایی علیه کشتار مردم غزه از سوی رژیم صهیونیستی بود. به اعتقاد شماری از ناظران، دستگاه تبلیغی و رسانهای امریکا و اروپا با همان کلیشه سنتی «ایرانهراسی» تلاش میکنند توجهها را از کانون اصلی تنش در منطقه یعنی تلآویو بردارند. گزاره دوم، فریب بیبیسی از سوی یک گروه نفوذ است که تلاش کرده به اصطلاح عامه پوست موز زیر پای این رسانه بیندازد و آنها را به سوی انتشار یک گزارش جعلی و رسواکننده سوق دهد. گزاره سوم، استفاده ازفرصت اجرای طرح نور از سوی فراجا برای ایجاد موجی کاذب در فضای مجازی به امید تسری آن به خیابانهاست. حتی اگر هدف بیبیسی، گزاره سوم نبود، اما استقبال شماری از چهرههای رسانهای و سیاسی از این گزارش در ایکس (توئیتر سابق)، محل تأمل بود؛ چراکه برخی از اکانتهایی که با بازنشر گزارش بیبیسی به اظهار نظر یا ابراز عواطف و احساسات در اینباره پرداختند، خبرنگار یا اهالی رسانه بودند که بهخوبی میدانند نخستین اصل برای بررسی و انتشار یک خبر، «صحت» آن است.
غفلت یا همراهی خودخواسته این طیف با گزارش مخدوش بیبیسی سبب شد امروز «برخی از فعالان رسانهای که با استناد به گزارش جعلی و پر از اشتباه بیبیسی با همراهی گروههای ضد انقلاب اقدام به انتشار مطالب کذب در رابطه با پرونده نیکا شاکرمی کرده بودند» به دادستانی تهران احضار شوند. بر اساس خبری که قوه قضاییه منتشر کرده، «دادستانی تهران در راستای وظیفه قانونی عدلیه برای مقابله با برهمزنندگان امنیت روانی جامعه، ضمن اعلام جرم، برای این افراد، پرونده قضایی تشکیل داد».