حضرت ام البنین کیست و نسب او دقیقا چیست؟
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۱۴۲۷۰۴
حضرت ام البنین بعد از شهادت حضرت زهرا (س) با امام علی (ع) ازدواج کرد و برای ایشان چهار پسر به دنیا آورد که هر چهار تن در واقعه عاشورا به شهادت رسیدند. حضرت ام البنین از قبیله بنی کلاب (نوه دختری کلاب) و شمر ابن ذی الجوشن نوه پسری کلاب بوده است.
به گزارش برنا؛ نام اصلی حضرت ام البنین (س) فاطمه کلابیه بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امام علی (ع) بعد از شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) از برادرش عقیل درخواست میکند تا زنی از خاندانی شجاع را پیدا کند تا با او ازدواج نماید. عقیل هم فاطمه کلابیه را به ایشان معرفی کرد و گفت: در بین اعراب خاندانى شجاعتر از خانواده او سراغ ندارم. ازدواج امام علی (ع) با ام البنین در بین سالهای ۲۴ تا ۲۶ هجری بوده است که البته نقلهای دیگری هم در کتابهای تاریخ در این باره وجود دارد.
ام البنین علاقه بسیار زیادی به فرزندان حضرت زهرا (س) داشت و آنها را بر فرزندان خودش مقدم میدانست.
فرزندان حضرت ام البنین ام البنین چهار پسر داشت که بزرگترین آنها عباس بن علی (ع) بود. عبدالله ، جعفر و عثمان دیگر پسران او بودند. این چهار فرزند در واقعه عاشورا و در رکاب امام حسین (ع) جنگیدند و به شهادت رسیدند. ام البنین از پسران خود فقط یک نوه به نام عبیدالله داشت که فرزند حضرت عباس بوده است. حضرت ام البنین در واقعه عاشوراحضرت ام البنین (س) در مدینه بود و در واقعه کربلا حضور نداشت. زمانی که بشیر خبر شهادت فرزندانش را به او رساند ام البنین گفت: رگ قلبم را پاره کردى بچههایم و آنچه زیر آسمان است فداى ابا عبدالله (ع)؛ از حسین برایم بگو.
ام البنین بعد از واقعه عاشورا هر روز به قبرستان بقیع میرفت و مرثیه زیر را با سوز و گداز میخواند:
لا تدعونى و یک ام البنین
اى زنان مدینه، دیگر مرا ام البنین نخوانید
تذکرنى بلیوث العرین
و مرا مادر شیران شکارى ندانید
کانت بنون لى ادعى بهم
مرا فرزندانى بود که به سبب آنها ام البنینم مى گفتند
و الیوم اصبحت و لا من بنین
ولى اکنون دیگر براى من فرزندى نمانده و همه را از دست داده ام
اربعه مثل نسور الربى
آرى، من چهار باز شکارى داشتم
قد واصلوا الموت بقطع الوتین
که آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع نمودند
تنازع الخرصان اشلائهم
و دشمنان با نیزه هاى خود ابدان طیبه آنها را از هم متلاشى کردند
فکلهم امسوا صریعا طعین
و در حالى که روز را به پایان بردند که همه آنها با جسد چاک چاک بر روى زمین افتاده بودند
یا لیت شعرى اکما اخبروا
اى کاش مى دانستم آیا این خبر درست است
بان عباسا مقطوع الیدین
که دستهاى فرزندم عباس (ع) را از تن جدا کردند؟!
نسبت فامیلی حضرت ام البنین با شمراخیراً برخی از جاهلان مغرض، شمر بن ذی الجوشن قاتل حضرت اباعبد الله الحسین(علیهالسلام) را برادر حضرت امّالبنین، همسر دوم حضرت امیرالمؤمنین و مادر حضرت اباالفضل العباس(سلام الله علیه) دانستهاند. قصد ایشان از این دروغ پراکنیها، خانوادگی جلوه دادن قیام بزرگ آن حضرت بوده است.
امّا منشأ این افتراء کلماتی است که تاریخ نگاران از قول شمر بن ذی الجوشن در شب عاشوراء نقل میکنند. در آن شب، شمر همراه امان نامهای به نزدیک خیمه حضرت اباالفضل العباس آمد و ایشان را با این عبارت صدا زد:«ای فرزند خواهر من! شما را امان دادم؛ خود را به کشتن ندهید و چنگ بر طاعت امیرمومنان یزید بزنید».
اگر شمر بن ذی الجوشن، دایی عباس بن علی بوده باشد، باید شمر را برادر أم البنین بدانیم و حال آنکه اینگونه نیست.
پدر أم البنین، حزام بن خالدربیعة و پدر شمر، جوشن بن شرحبیل بن الأعور بوده است.
درست است که شمر بن ذی الجوشن و أم البنین هر دو از قبیلهٔ بنی کﻠﺎب هستند، امّا هرگز برادر و خواهر نبودهﺍند. زمانی که شمر امان نامه را عنوان کردند به خاطر هم قبیله بودن گفتند خواهر زاده های من کجایند!!!
شمر بن ذی الجوشن و مادر حضرت عباس، هر دو از نسل «کلاب» میباشند. هر کدام با چند واسطه به «کلاب» میرسند. «کلاب» یازده پسر دارد. نام یکی از آنان «کعب» و نام دیگری «ضباب» است. حضرت ام البنین از نسل «کعب» و شمر، از نسل «ضِباب» است.
نسب ام البنین: ام البنین بنت حزام بن خالد بن ربیعه بن وحید بن کعب بن کلاب.
نسب شمر: شمر بن ذیالجوشن (جمیل) بن اعور (عمرو) بن ضِباب (معاویه) بن کلاب. حضرت عباس نوة دختری کلاب و شمر نوه پسری کلاب است.
شمر چون دید که ابن سعد مهیای قتال است به نزدیک لشکر امام علیه السلام آمد و بانگ زد که کجایند فرزندان خواهر من عبدالله و جعفر و عثمان و عباس چه آنکه مادر این چهار برادر ام البنین از قبیله بنی کلاب بود که شمر ملعون نیز از این قبیله بوده….
امام حسین علیه السلام بانگ او را شنید برادران خود را امر فرمود که جواب او را دهید اگرچه فاسق است لکن با شما قرابت و خویشی دارد، پس آن سعادتمندان با آن شقی گفتند چه بود کارت؟
گفت ای فرزندان خواهر من شماها در امانید با برادر خود حسین رزم ندهید از دور برادر خود کناره گیرید و سر در طاعت امیرالمؤمنین یزید (ملعون) درآورید.
جناب عباس بن علی علیه السلام بانگ بر او زد که بریده باد دستهای تو و لعنت باد بر امانی که تو از برای ما آوردی، ای دشمن خدا امر میکنی ما را که دست از برادر و مولای خود حسین بن فاطمه علیه السلام برداریم و سر در طاعت ملعونان و فرزندان ملاعینان درآوریم آیا ما را امان میدهی و از برای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله امان نیست؟
شمر از شنیدن این کلمات خشمناک شد و به لشکرگاه خویش بازگشت.
وفات حضرت ام البنین در اسناد تاریخی مطلب چندانی درباره تاریخ وفات ام البنین وجود ندارد، اما معتبرترین تاریخی که مربوط به وفات ایشان است تاریخ ۱۳ جمادی الثانی سال ۶۴ هجری قمری را بیان کردهاند. حضرت ام البنین را در قبرستان بقیع به خاک سپردند.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: امام علی شهادت حضرت فاطمه خانواده ازدواج حضرت زهرا عاشورا امام حسین کربلا زنان زمین پدر خاک ام البنین مادر حضرت عباس شمر بن ذی الجوشن حضرت ام البنین واقعه عاشورا ام البنین علیه السلام امام علی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۴۲۷۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نور محبوسی که خاموش نشد
هر چند تقویمها را ساختهاند تا به ما سال و ماه را یادآوری کنند تا زمان را از دست ندهیم اما این، همه فایده خطکشی سال و ماه نیست. گاه همین خط و نشانهها به ما کمک میکند سری به روایتهای بهجامانده از حوادث و اشخاص در تاریخ بزنیم. وقایع و اشخاصی که برای ما عبرتها و یادآوریهایی با خود دارند. در این میان میتوان مدعی شد تقویم شیعه برای ما بچه مسلمانها، سراسر ذکر و یادآوری است. به همین دلیل بر آن شدیم در مجموعه نوشتههایی، برخی از این یادآوریها و ذکرها را بیاوریم.
مناسبتهای ماه شوال را که مرور میکنی، در برخی روزها بیشتر از بقیه ممکن است مکث کنی. یکی از این روزها، سالروز دستگیری امام کاظم(ع) توسط هارون عباسی است. آنطور که شنیدهایم و میدانیم، آغاز امامت ایشان همزمان با دوران استقرار و ثبات خلافت عباسیان است. سلسلهای که دارای حکام مستبدی بود و به حکومتدارای همراه با خفقان و تهدید و بگیر و ببند، مشهور بودند. طبیعی است در چنین شرایطی، شخصیتی مانند امام موسی کاظم(ع) روز خوش نداشته باشد. بنا به روایتهای تاریخی، علت اصلی اسارت و زندانی کردن امام موسی کاظم(ع)، شهرت امام و دسترسی شیعیان به ایشان و توجه بیسابقه مردم به آن حضرت است. حضرت موسی بن جعفر(ع) در طول دوران امامتش بارها از طرف خلفای عباسی احضار و زندانی شد. در مورد مدت زندانی بودن امام(ع) گزارشهای مختلفی وجود دارد که میتوان گفت مدت آخرین اسارت منتهی به شهادت ایشان چهار تا پنج سال و مجموع اسارت ایشان در دوران زندگیشان، بین 10 تا 12سال است. اگرچه در بسیاری از موارد، امام(ع) در خانه برخی از افراد، محصور و تحت نظر بودند؛ اما در مواردی حکومت عباسی به شکنجه ایشان در زندانهایی مخوف و سیاهچالها میپرداختند که در زیارتنامه حضرت به این موضوع اشاره شده است. بر اساس گزارشی دیگر، هارون گاهی برای تفریح به پشتبامی میرفت که مشرف به زندان بود. روزی به ربیع گفت این پارچه چیست که هر روز آن را داخل زندان میبینم؟ ربیع گفت: پارچه نیست! موسی بن جعفر است که پس از فجر تا هنگام نماز ظهر به سجده میرود. هارون گفت: او از راهبان بنیهاشم است! ربیع از او پرسید: پس چرا در زندان بر وی سختگیری میکنی؟ هارون گفت: چارهای نیست!
نخستینبار امام در زمان خلافت مهدی عباسی از مدینه به بغداد تبعید شد که زمان دقیق آن ذکر نشده است. اما دومین بار به وسیله هارون در ۲۰شوال سال ۱۷۹ق در مدینه دستگیر و ۷ ذیالحجه در بصره در خانه عیسی بن جعفر زندانی شد. نفوذ معنوی امام کاظم(ع) در دستگاه حاکم بهحدی بود که کسانی مانند علی بن یقطین وزیر دولت عباسی، از دوستداران حضرت موسی بن جعفر(ع) بودند و به دستورات ایشان عمل میکردند. هارون سرانجام در سفری که در سال 179 به خانه خدا رفت، از عظمت معنوی امام و احترام خاصی که ایشان در بین مردم داشت بیش از پیش آگاه شد. او پس از بازگشت به مدینه و زیارت مرقد پیامبر(ص) تصمیم گرفت موسی بن جعفر(ع) را دستگیر و زندانی کند. به دستور هارون در زمان انتقال آن حضرت از مدینه به بصره، کجاوههایی در مسیر همراه با کجاوه امام حرکت کردند تا در طول مسیر از راههای مختلف مسیر خود را تغییر دهند و به این ترتیب مردم ندانند امام را به کجا و با کدام کجاوه بردند. این سیاست برای مأیوس کردن مردم و بیخبری از تبعیدگاه امام(ع) بود، سیاستهایی که نشاندهنده ترس حاکمان مستبد از نور و عظمت این امام بزرگوار بود؛ ترسی که به شهادت ایشان منجر شد. اما تاریخ گواه معتبری برای شکست استبداد و باقی ماندن نور است.
زهره هاشمی