دندانپزشک همسرش را برای پول بیمه کشت
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۱۴۶۰۰۸
دندان پزشک قاتلی که همسرش را در سفر سیاحتی به آفریقا در سال 2016 میلادی کشته بود دستگیر شد.
به گزارش ایران آنلاین به نقل از کرایم، دندان پزشک آمریکایی برای بدست آوردن پول بیمه همسرش او را در سفر سیاحتی به آفریقا به قتل رساند.
روز گذشته دندان پزشک قاتل پس از سالها به جرم قتل همسرش دستگیر و پلیس بیان کرد که او همسرش را در توطئه ای از قبل طراحی شده در سفر سال 2016 میلادی به قتل رسانده و تلاش کرده تا قتلش را مرگ و یک حادثه جلوه دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اطلاعات پلیس اف بی آی نشان میدهد با مرگ "بیانکا رودلف "این دندان پزشک میلیون ها دلار بابت مرگش پول دریافت کرده است.
دکتر "لارنس رودولف " بیش از 4.8 میلیون دلار از بیمه عمر دریافت کرده به عبارتی او از شرکت بیمه کلاهبرداری کرده است.
بنا بر اطلاعات پلیس اف بی آی "بیانکا" 11 اکتبر 2016 میلادی در حالی که آنها به قصد شکار در پارک ملی در زامبیا به این کشور سفر کرده بودند ، با اصابت گلوله از ناحیه قفسه سینه جان سپرده است. دندان پزشک قاتل به ماموران پلیس گفته بود که در زمان قتل همسرش در حمام بوده که صدای گلوله را شنیده و متوجه شده که همسرش به طور تصادفی به خود شلیک کرده است.
او در آن زمان با سفارت ایالات متحده در زامبیا تماس گرفت و در مورد محل سوزاندن جسد همسرش با رئیس بخش کنسولی صحبت کرد. مقامی که گفت با رودولف صحبت کرده بود، بعداً جسد "بیانکا رودولف " را در یک تشییع جنازه بازرسی کرد.
رئیس بخش پزشکی قانونی که تقریباً دو دهه برای تفنگداران دریایی ایالات متحده خدمت کرده است و با جراحات ناشی از سلاح گرم آشنا بود. پس از مشاهده زخم قربانی با تفنگ ساچمهای بیان کرد که ویژگیهای زخم تماسی را ندارد و معتقد است که تفنگ هنگام شلیک حداقل 6 فوت از "بیانکا رودولف" فاصله داشته است به عبارتی شخصی به این زن شلیک کرده و او را به قتل رسانده است.
این در حالی است که وکلای این دندان پزشک اعلام کرده بودند که تجارت دندانپزشکی او نزدیک به 8 میلیون دلار ارزش داشته و موکل آنها انگیزه مالی برای کشتن همسرش نداشت.
اما اکنون با توجه به اظهارات پزشکی قانونی و بررسی بیشتر پرونده دندان پزشک به جرم قتل همسرش دستگیر شد.
انتهای پیام/
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: دندان پزشک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۴۶۰۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا میزد؟
عروس ارشد امام در خاطراتی از همسرش شهید آیت الله مصطفی خمینی گفته بود: آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.
به گزارش عصر ایران، صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر فوت معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی، دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی و عروس ارشد امام (ره) منتشر شد.
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
او در خاطرهای دیگر که جماران منتشر کرده، درباره همسرش گفته بود؛ «آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سختگیری نمیکرد و به من نمیگفت این جوری رو بگیر و یا آنگونه که در میان زنان نجف، بهخصوص زنهای روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمیخواست مثل آنها پوشیه بزنم؛ ولی دیگران در این زمینه سختگیری میکردند و اگر بدون پوشیه بیرون میآمدیم، به امام خبر و گزارش میدادند.
یادم هست یک روز که پوشیهام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیهات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درب منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.»