تشک رویال چیست؟
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۱۵۱۷۳۲
عوامل بسیاری هستند که کیفیت خواب را تحت تاثیر قرار می دهند. انسان بیش از یک سوم عمر خود را در خواب می گذارند، از نیازهای اساسی هر فرد خوابی مفید می باشد که بتواند فرد را در طول روز سرپا نگه دارد.
به گزارش ایسنا بنابر اعلام تشک رویال، یکی از عواملی که می تواند تاثیر بسیاری برکیفیت خواب بگذارد استفاده از تشک های استاندارد رویال می باشد که در آن الیاف های طبیعی به کار رفته است و با توجه به استانداردهای روز دنیا تولید می شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برند رویال با سال ها سابقه در زمینه تولید تشک توانسته است جای خود را درمیان خانوارهای ایرانی به عنوان محصول خوابی استاندارد باز کند. به کشورهایی دیگر هم تشک ها را صادر کند و موجب رونق اقتصاد شود.
تشک چیست؟
به زبان عامیانه به آن دّشک نیز می گویند و از الیافی چون پشم، پنبه و فوم تهیه می شوند که می تواند محافظت کاملی از بدن داشته باشد تشک ها را می توان روی تخت و یا زمین قرار داد. انواع مختلفی از تشک های رویال در بازار موجود هستند که ما در این مقاله به معرفی برخی از آن ها و روش های تشخیص تشک های اصل از تقلبی می پردازیم ما را تا پایان این نوشتار همراهی کنید تا اطلاعات مفیدی را در این باره در اختیار شما بگذاریم.
در تشک های رویال فنرها به دو صورت متصل و منفصل قرار دارند که هر کدام از آن ها مزایا و معایب خود را دارد.
تشک های فنری متصل:
فنرها به صورت یک پارچه در تمام تشک به کار رفته است. قیمت تمام شده این تشک ها نسبت به نمونه منفصل آن کم تر می باشد و در بازار به نام هایی چون تشک فنری مارپیچ و یا بهم پیوسته نیز شناخته شده اند و هنگام حرکت روی این تشک تمامی قسمت های آن دچار لرزش می شوند. و می تواند برای کودکان انتخاب مناسبی باشد.
تشک های فنری منفصل:
از پرفروش ترین تشک ها در میان دیگر تشک های نمایندگی رویال در تهران می باشد و پشتیبانی کاملی از بدن دارد و به دلیل فنرهای جداگانه ای که در آن به کار رفته است تنها قسمت مورد استفاده را درگیر می کند و با دیگر قسمت های تشک کاری ندارد.
تشک مموری فوم:
در این تشک که نمونه ای از تشک های فنری متصل است و برای کمردرد و دیگر امراض می توان از استفاده کرد و درد را تا حدودی کاهش می دهد. می توان گفت از گران ترین محصولات خواب رویال تشک های مموری فم می باشند و هنگام استفاده از این تشک ها متناسب با وزن بدن تغیر شکل می دهد.
پارچه ای که در تشک های رویال استفاده می شود؟
در تولید تشکهای رویال از پارچه ژاکارد که ترکیبی از نخ و پلی استر می باشد استفاده می شود که دارای طرح های مختلف و رنگ بندی های متنوعی است. استفاده از پارچه به دلیل مزیت هایی که دارد و الیاف طبیعی که تولید آن به کار رفته است و از بروز هرگونه حساسیت و آلرژی در افراد جلوگیری می کند ما در ادامه به برخی از ویژگی های پارچه ژاکارد اشاره خواهیم کرد.
در برابر چروک شدن مقاومت بالایی دارد.
حالت ارتجاعی این پارچه باعث می شود که دوام بالایی داشته باشد
مانع از ورود آب به تشک میشود زیرا خاصیت ضد آب دارد و هرگونه چرک و لکه ای را به راحتی می توان با استفاده از دستمال مرطوب پاک کرد.
نحوه تشخیص تشک های اصلی شرکت رویال
با توجه به محبوبیت روز افزون مردم نسبت به تشک های رویال افراد بسیاری سعی براین دارند که نام و آوازه این تشک ها را خدشه دار کنند و با استفاده از مواد نامرغوب سعی در تولید تشک هایی دارند که سلامت انسان را به خطر بیاندازد و کیفیت خواب را کاهش دهد ما در این مقاله به برخی از ویژگیهای تشک رویال اصل میپردازیم:
*بهتر است برای خرید تشک های رویال به نمایندگی این های شرکت در سراسر کشور مراجعه کنید و اگر در پایتخت ایران سکونت دارید تشک رویال را از نمایندگی تهران خریداری کنید.
*لوگو و آرم شرکت رویال اسب می باشد که مظهر اصالت و قدرت و زیبایی می باشد که این آرم در تمامی محصولات خواب رویال چاپ شده است و بهتر است قبل از خرید به نوع پارچه، طریقه دوخت و بسته بندی آن توجه داشته باشید.
*با رفتن به سامانه رویال و وارد کردن هولوگرام و شماره ثبت آن می توانید از اصل بودن تشک خود اطمینان لازم را به دست بیاورید.
*تشک رویال اصلی دارای هیچ گونه پسوند و یا پیشوندی نمی باشد و تنها نام رویال روی تشک با حروف لاتین حک شده است.
قیمت تشک رویال
همانطور که در سطرهای قبل هم اشاره کردیم استفاده از الیاف طبیعی به کار رفته در تشک و همچنین فنرهای تعبیه شده در آن و پارچه ای که برای روکش تشک از آن استفاده می شود از ورود هرگونه آلرژی جلوگیری می کند در قیمت تشک های رویال تاثیر بسیاری دارد.
بهتر است برای آن که دلالان را از حوزه اقتصاد حذف کنید و همواره کالایی با کیفیت خریداری نمایید این محصولات خواب را نمایندگی تشک رویال در تهران خریداری کنید.
انتهای رپرتاژ آگهی
منبع: ایسنا
کلیدواژه: تشک رویال کار رفته تشک های رویال تشک رویال تشک ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۵۱۷۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آدینه با داستان/ چی از آسمان افتاد؟!
داستان کوتاه
مریم رحمَنی
یک چیز سنگینی پرت شد توی حیاط. درست زیر پنجرهی اتاق خواب. از خواب پریدم و اولش فکر کردم خوابی دیدهام.مثل وقتهایی که خواب میبینم و بلافاصله بعد از بیدار شدن دنیای خواب و بیداری را نمیتوانم از هم تفکیک کنم.
پردهی پنجره را کنار زدم و توی تاریکی مطلق حیاط هیچ چیز ندیدم. بیاختیار دست کشیدم به تشک تخت و دستم که به جسم گرم جمشید خورد، بی که برگردم و نگاهش کنم، پتو را کشیدم تا زیر چانهام و سعی کردم دوباره بخوابم. چشمهایم بسته نمیشد و مدام تصویر مردی قوی هیکل میآمد جلوی چشمم که با نقاب مشکی و چاقوی تیز توی دستش بالای سر من و جمشيد ایستاده و... . هی چشمهایم را باز میکردم و سعی میکردم با تکان خوردن جمشيد را بیدار کنم، اما حالا بعد از گذشت یازده سال دیگر فهميده بودم این شکل خروپف کردن پشت سرش خواب عمیقی است که با این تکانها، حتی با افتادن احتمالا یک هیکل درشت مردانه توی حیاط نمیشود بیدارش کرد.
نور چراغ توی حیاط هی خاموش و روشن میشد و داشتم فکر میکردم کاش برای عوض کردنش بیشتر پافشاری کرده بودم یا لااقل خودم میرفتم یک لامپ میخریدم و خودم عوضش میکردم، حالا مگر عوض کردن یک لامپ چقدر کار دارد که من این چیزها را بیاندازم گردن جمشید و او هم هربار با گفتن جملهی "چقدر جدیدا حساس شدی"، از زیرش شانه خالی کند و مثلا بگوید فعلا که نور دارد!
لای پنجره باز بود و سوز تندی میآمد توی اتاق که برای هوای اردیبهشت ماه زیادی سرد بود. بالاپوشم را از روی پشتی صندلی برداشتم و انداختم روی دوشم.
برگهای درخت اکالیپتوس توی خیابان که نصفش کشیده شده بود توی حیاط خانهی ما، همینطور داشتند تکان میخوردند و یک صدای خشخش ریزی توی هوا میرقصید.
بوی دود سیگار از کنار بینیام رد شد و بیهوا سرم را بالا گرفتم و دنبال ماه توی آسمان گشتم. در هوای آلودهی مرکز شهر و وسط اینهمه شلوغی کمتر پیش میآید ماه را گوشهای از آسمان ببینم. با زن همسایهی طبقهی بالا که آمده بود دم پنجره و سیگار میکشید چشم تو چشم شدم. سرم را به علامت سلام تکان دادم و بالاپوشم را از دو طرف هی کشیدم فقط برای اینکه کاری کرده باشم. چون آنقدرها که تصور میکردم باد سردی نمیوزید.
-شما هم خوابتون نمیاد؟
- یه صدایی از توی حیاط شنیدم، اومدم پیاش!
همزمان گوش تیز کردم که صداهای اطرافم را بهخاطر بسپارم.
- من هیچ صدایی نشنیدم!
-مطمئنید؟ صدای وحشتناک افتادن یه چیزی از پشت بوم بود.
کلمهی پشت بام در لحظه روی زبانم چرخید وگرنه اصلا چه میدانستم آن "چیز" احتمالا سنگین از کجا افتاده روی زمين.
به شازده کوچولو فکر کردم و دوباره فکر کردم آن صدا برای شازده کوچولو بودن زیادی بزرگ بود.
زن گفت: چای یا قهوه میخورید؟
گفتم: این موقع شب نه! خوابم میپرد و تا صبح باید داستانسرایی کنم!
از حرف خودم خندیدم و گمان کردم حرف بامزهای زدهام، چهرهی بیتفاوت زن از آن فاصله و زیر نور کم رمق ماهی که اصلا نمیدانستم کجاست خندهام را جمع کرد و دوباره بالاپوشم را از دو طرف کشیدم به خودم.
زن گفت: شبها خیلی طولانیاند.
و دیدم که سیگار دیگری روشن کرد. روی نیمکت کهنهی وسط حیاط نشستم تا راحتتر بتوانم به حرفهایش گوش کنم. گردنم درد گرفته بود.
-شاید بهتر باشد از اول غروب دیگر چای یا قهوه نخورید!
-پس چکار کنم؟
- من و همسرم فیلم میبینیم. گاهی بازی میکنیم. منچ و مارپله.
دوباره خندیدم و دوباره خندهام را و بالاپوشم را جمع کردم.
- فیلمهای توی خیابان را هر روز میبینم. فیلم زندگی خودم را هرشب مرور میکنم. فیلم به چه کارم میآید.
داشت لابلای برگهای اکالیپتوس دنبال چیزی میگشت.
- ها... بیا... اومد بالاخره
-چی اومد؟
-ماه! خودتم داشتی دنبالش میگشتی.
از روی نیمکت بلند شدم و آمدم نزدیک ساختمان روی پنجهی پا و دیدمش. عینکم را نزده بودم و چیزی که میدیدم مجموعهای ابری از نور زرد بود. خب همین هم غنیمت بود. اینکه من درست نمیدیدمش دلیل بر درست نبودنش نبود.
-قشنگه.. نه؟
-خیلی
-فکر کن یه چیز گرد خیلی بزرگ وسط آسمون همینجور معلق وایساده، خود تو هم روی یه چیز گرد خیلی بزرگِ معلق وایسادی! اون تو رو نگاه میکنه، تو اونو.
صدای گوشخراش یک موتور سیکلت برای چند لحظه ارتباط کلامی ما را قطع کرد.
دستم را گذاشتم پشت گردنم و پرسیدم: شما صدای افتادن چیزی را از آسمان نشنیدید؟
- شاید شازده کوچولو بوده و با صدای بلندی خندید. آنقدر صدای خندهاش بلند شد که فکر کردم حتما جمشيد از خواب می پرد.
-برای صدای شازدهکوچولو زیادی بزرگ بود آخه
-گفتی قهوه نمیخوری؟
حتی منتظر جوابم نماند. پنجره را بست و چراغ را خاموش کرد.
یک برگ اکالیپتوس از روی زمين برداشتم و با دستم خردش کردم. بوی عجيبی دارد و هربار که همچین بوهایی به هم میخورد تصمیمهای عجیبی برای خانهداری میگیرم. مثلا اینکه چند برگ ازش بچینم و ببرم خانه و شبها دمنوشهای خوشمزه درست کنم. یا اینکه فردا عصر حتما کیک هویج درست میکنم و برای همسایهی طبقهی بالا میبرم و باهاش دوست میشوم. یا از این به بعد حتما توی قوری چای عناب میریزم.
برگها را از توی دستم ریختم کف حیاط.
توی آشپزخانه صدای سوت کتری بلند شد. جمشيد با قیافهی یک قاتل فراری نشسته بود پشت میز و یک صدای ممتد زشت را با جعبهی خالی کبریت در میآورد و هی زیر لب میگفت انگار یه دسته غاز وحشی حمله کردن تو اتاق خواب! صدای کشیده شدن پایهی صندلی از جایم پراند و جمشيد درست روی لبهی درگاهی آشپزخانه رویش را بهسمتم برگرداند و گفت: یادته گفته بودی وقتی بچه بودی یه دسته غاز وحشی از وسط کوچهتون رد شدن و تو ترسیدی؟
گفتم آره. اولینبار بود که یکی از بچههای کوچه داشت ماجرای قتل اميرکبير توی حمام فین رو تعریف میکرد.
- و تو فکر کردی قاتلهای امیرکبیر حمله کردن!
قهقهه زد و محکم خورد به در آشپزخانه. از صدای کوبیده شدن در به دیوار تکان سختی خوردم و پشت گردنم تیر کشید.
بعد خودش را جمع کرد و صورتش را جدی کرد و گفت:
-حق داشتی! حملهی غازهای وحشی خیلی ترسناکه!
قوطی نسکافه و جعبهی چای کیسهای کنار هم و هر دستم روی یکیشان.
یا باید چای میخوردم یا یک قهوهی فوری.