شهید نواب صفوی؛ از صفشکنی با غیرت دینی تا مبارزه با بیعدالتی و فقر
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۱۵۴۶۱۴
رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران معتقد است شهید نواب صفوی به خاطر صداقت، جهانبینی گسترده و بصیرت، شخصیت پرنفوذی در میان طرفداران و حتی مخالفانش داشت و با یارانش در مبارزات ضد استعماری آن زمان بسیار شجاعانه عمل کردند و این همان غیرت دینی است که مقام معظم رهبری نیز به آن اشاره کردهاند. خبرگزاری میزان - گاهی نحوه شروع یک مسیر، درستی یا نادرستی، تداوم یا نابودی آن را نیز تعیین میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کم پیش میآید که با شنیده شدن نام نواب صفوی شور و حال مبارزاتی در ذهنها نقش نبندد. نام این شهید مبارز با نام فدائیان اسلام درهم آمیخته بود و یقینا هم فدایی اسلام بود. شهید نواب صفوی الگویی شجاع، صادق و بی بنظیر برای مبارزان علیه استعمار و بی دینی، علیه ظلم، علیه فساد و علیه بسیاری از کج رویهای آن زمان بود. بازوی کمکی نهضتهای مبارزاتی آن زمان بود. کسی که به لباس و کسوت خود افتخار میکرد و داشتن آن را لطفی از جانب اسلام و ائمه اطهار سلام الله علیه میدانست. شهید نواب نمونه بازر غیرت دینی بود و مبارزات شجاعانه و پر صلابتش شور انگیز بود. شخصیت، راه و منش او به قلب جوانان نفوذ کرده بود. بصیرت و شناخت و آگاهی خوبی از اسلام داشت و آگاهی بخشی نیز میکرد و صدق و صفای این شهید عالی قدر زبان زد شده بود معمار کبیر انقلاب نیز در وصف این شهید فرمودهاند: «راه آقای نواب به قدری خالص و بیغلوغش بود که حد و مرز نداشت… و به قدری خالصانه و صادقانه بود که نیازی به گفتن من هم ندارد». علامه امینی او را ذخیره خدا برای جهان تشیع میدانست.
چه میشود که رهبر حکیم و بزرگ یک امت در وصف قهرمانی چنین شورانگیز سخن بگویند؟ «جرقههای انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله نواب صفوی در من به وجود آمده و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نواب در دل ما روشن کرد. من شاید پانزده یا شانزده سالم بود که مرحوم «نوّاب صفوی» به مشهد آمد. مرحوم نواب صفوی برای من، خیلی جاذبه داشت و به کّلی مرا مجذوب خودش کرد. هر کسی هم که آن وقت در حدود سنین ما بود، مجذوب نوّاب صفوی میشد؛ از بس این آدم، پُرشور و بااخلاص، پر از صدق و صفا و ضمناً شجاع و صریح و گویا بود. من میتوانم بگویم که آنجا به طور جدّی به مسائل مبارزاتی و به آنچه که به آن مبارزه سیاسی میگوییم، علاقهمند شدم... به مبارزه سیاسی به معنای حقیقی، از زمان آمدن مرحوم نوّاب علاقهمند شدم. بعد از آنکه مرحوم نوّاب از مشهد رفت، زیاد طول نکشید که شهید شد. شهادت او هم غوغایی در دلهای جوانانی که او را دیده و شناخته بودند، به وجود آورده بود». در همین زمینه موسی حقانی استاد دانشگاه ورئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در گفتوگو با میزان به تشریح شخصیت این شهید پرداخت و گفت: شهید نواب صفوی از چهرههای شاخص در مبارزات اسلامی کشور ما بعد از شهریور ۱۳۲۰ است. اغلب کسانی که با ایشان همسو و همراه بودند به ایمان مستحکم او در مسیر ایجاد حکومت اسلامی و اجرای قوانین اسلامی اذعان دارند.
حقانی افزود: همراهان ایشان معتقد بودند که نواب صفوی به جهت ایمانی که داشت در مبارز بسیار راسخ بود و همین تاثیر جدی بر روی افرادی که با ایشان پیمان میبستند گذاشته بود. افراد زیادی با ایشان در جهت مبارزه استعمار خارجی و استبداد داخلی، مبارزه با جریاناتی مثل فرقه ضاله بهائیت و تفکرات انحرافی کسروی همپیمان بودند. ایمان و باور جدی به مسیری که انتخاب کرده بود شخصیت ایشان را در نظر افرادی که همراه ایشان بودند و حتی افرادی که به نحوی با ایشان مخالفت هم داشتند منحصر به فرد کرده بود.
رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران به نفوذ عمیق ایشان اشاره کرد و ادامه داد: در برخی از منابع آمده است که فردی از طرف ارتش ماموریت یافته بود به درون تشکیلات فدائیان اسلام نفوذ کند، در خاطرات خود گفته بود که در اولین ملاقاتم با نواب صفوی آرمانهای فدائیان اسلام را برای من تشریح کرد و از من بیعت خواست یک نفوذی در نگاهش بود که وقتی دستش را به سمت من دراز کرد من ناگزیر با ایشان دست بیعت دادم این شهید حتی روی مخالفانش هم نفوذ و تاثیر داشت.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: این نفوذ و ایمان همان غیرت دینی است که مقام معظم رهبری هم از آن یاد کردهاند؛ و این ویژگی در شهید نواب، شهید طهماسبی و سایر شهدای فدائیان اسلام دیده میشود؛ عمده اینها نشئت گرفته از شخصیت شهید نواب است. این گونه نفوذ در پیروان اسلام و مکتب شیعه بسیار دیده شده و رهبری نظیر شهید نواب هم تربیت شده همین مکتب است، که تمام زندگی خودش را صرف ترویج احکام اسلامی و مبارزه با فساد و ظلم میکند.
وی افزود: شهید نواب در مبارزه بسیار صادق بودند و این صداقت در تمام نیروهای فدائیان اسلام وجود داشت. شهید نواب صفوی در ابعاد گستردهای چه مبارزات داخلی مانند استبداد و فساد داخلی و چه مبارزه با استعمار و نفوذ بیگانگان بسیار شجاع و بی بدیل بودند. هم به ظرفیتهای جهان اسلام اشراف داشتند. چنانچه در زمان او دوگانه سازی تضاد منافع ملی و منافع امت اسلامی که اخیرا هم مطرح شده است نیز مطرح بود، اما ایشان با بصیرت تمام اینها را همسو و هم زاویه با هم میبینند. ایشان در حین مبارزه با شاه و تفکرات ضاله کسروی به مسئله فلسطین هم توجه داشت؛ و این یعنی جهان بینی گسترده.
حقانی به توجه ویژه شهید نواب به مسئله فلسطین اشاره کرد و اقزود: در سالهایی که رژیم نامشروع اسرائیل توسط صهیونیسم تاسیس شد شهید نواب جوانانی را برای مبارزه با آنها فرا میخواند و از آنها ثبتنام به عمل آورد که متاسفانه مانع اعزام آنها شدند.
رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران از تلاش شهید نواب صفوی برای وحدت جهان اسلام گفت و افزود: شهید نواب در راستای ترویج مبارزه اصیل در گستره جهان اسلام در مجالس موتمر اسلامی شرکت میکرد. این برمی گردد به همان احساس تکلیفی که هر مسلمانی در مبارزه با طاغوت زمان استکبار زمان خودش پیش میگیرد. این گونه مبارزات مبانی فکری شهید نواب بود که در اجرایی کردن آنها عزمی جدی و راسخ داشت. رژیم شاه هم که وابسته به انگلیس و آمریکا بود این جریان نوپا و جوان، که با جرات و شهامت پیش میرفت را خطر جدی برای خود میدانست.
حقانی ادامه داد: مسئله مبارزه با بی عدالتی و فقر در کشور و موضوع نفوذ فرهنگی غرب در ایران و مفاسد ناشی از این دو مورد را سرلوحه مبارزات خود قرار داده چنانچه شهید طهماسبی و شهید نواب در بازجوییهای خود به این مسئله اشاره میکنند که ما برای مبارزه با این مفاسد قیام کردیم. این حاکی از این است که، آنها تحلیل درستی از جامعه دارند و میدانستند که چه اتفاقی دارد میافتد و دست به دست هم دادند که بتوانند با یاران کم نفوذ گسترده داشته باشند.
رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در پایان گفت: این جوانان کمکهای فراوانی برای نهضتهای مبارزاتی دیگر داشتند. مثلا در جریان ملی شدن صنعت نفت اگر رزم آرا و عبدالحسین هژیر حذف نمیشدند شاید ملی شدن صنعت نفت در آن برهه از زمان محقق نمیشد. این پیروزی به خاطر صف شکنی بود که شهید نواب فدائیان اسلام در این مبارزه داشتند. به هر روی شخصیت شهید نواب صفوی باید بیش از پیش شناسانده شود تا برای مسئولانی که در نظام اسلامی مسئولیت دارند یادآوری شود، جمهوری اسلامی محصول تلاش قهرمانان زیادی است و باید بیش از پیش به تحقق اهداف انقلاب که رفع مشکلات مردم است، اهتماد جدی داشته باشند. بیشتر بخوانید: رگی که فدای قطع دست بیگانگان شد/ هر سیاستمداری امیرکبیر نیست! انتهای پیام/ برچسب ها: غیرت دینی شهید نواب نواب صفوی
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: غیرت دینی شهید نواب نواب صفوی شهید نواب صفوی فدائیان اسلام غیرت دینی مرحوم نو اب صفوی آن زمان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۵۴۶۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داستان شگفتانگیز یک معلم در«مدیر مدرسه شریعت»/ از مبارزه با بهائیت تا تربیت چوپانی که مدیر مدرسه شد
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری آنا، کتاب «مدیر مدرسه شریعت» داستان زندگی معلم شهید محمد ترابنژاد است که رحیم مخدومی نویسنده نام آشنا و صاحب سبک کشورمان آن را نوشته و انتشارات «رسول آفتاب» آن را منتشر کرده است. به مناسبت گرامیداشت هفته مقام معلم، گپوگفتی درباره شخصیت و زندگی این معلم شهید با نویسنده این کتاب داشتیم که در ادامه با هم میخوانیم:
آقای مخدومی! در هفته بزرگداشت مقام معلم هستیم. از شما کتابی با عنوان مدیر مدرسه شریعت منتشر شده که موضوعش زندگی یک معلم شهید است. درباره این کتاب توضیح میدهید؟
کتاب «مدیر مدرسه شریعت» به معرفی یک معلم شهید به نام محمد ترابنژاد پرداخته است. شهید تراب نژاد از معلمان استان مازندران و شهرستان ساری است.
ایشان در دهه چهل معلم میشود و با توجه به اینکه فضا، فضای دوران طاغوت است کارهایی انجام میدهد که خیلی شگفتانگیز هستند و غالباً انتظار از یک شهروند جمهوری اسلامی میرود که این چنین بصیر باشد و جهادی کار کند. چون در نظام جمهوری اسلامی زمینه برای روحیه جهادی خیلی افزایش پیدا کرد. الگوها فراوان و تشویقها فراوان شد، اما در دهه چهل که خبر از اینها نبود و نه تنها خبری نبود بلکه موانع زیاد بود تا اتفاقاً شهید محمد تراب نژاد جهادی زندگی نکند.
درباره این زندگی جهادی و فعالیتهای این معلم شهید بیشتر توضیح میدهید؟
یکی از مواردی که ایشان به آن ورود پیدا میکند مبارزه با بهائیت است. او شناختی از بهائیت نداشته، اما خودش را ملزم میکند تا آشنایی پیدا کند. سراغ استاد میرود و یک گروه تشکیل میدهد و جلساتی را پای تدریس استاد مینشیند.
کتابهایی را میخواند تا به این جبهه آگاهانه ورود پیدا کند و در کار خودش انقدر حرفهای عمل میکند که حتی یک فرد را به عنوان نفوذی در میان این فرق میفرستند و این فرد هم تا انتها جلو میرود، به گونهای که برایش مشکلاتی هم ایجاد میشود. اما مثل شهید بزرگوار حسن باقری که در دوران دفاع مقدس در قلب دشمن و تا پشت جبهههای دشمن میرفت تا بتواند شناسایی درستی انجام بدهد و از این شناسایی درست برای ضربه زدن به دشمن به بهترین شکل استفاده کند، محمد تراب نژاد هم در مبارزه با بهائیت این شیوه را اتخاذ کرد و کار به جایی میرسد که ساواک مطلع میشود.
چرا برای ساواک فرقه بهاییت مهم بوده؟
بهاییت زاییده ساواک و ساواک زاییده صهیونیسم است. به همین دلیل ممانعتها از طرف ساواک شروع میشود؛ اذیتها، بازداشتها، احضارها و بازجوییها. محمد تراب نژاد در عین این فعالیتها یک معلم است و با اولین خاطرهای که برای حضور در اولین مدرسه براش رخ میدهد، نشان میدهد که معلمی را به عنوان شغل انتخاب نکرده است.
نگاه شهید تراب نژاد به معلمی اگر شغل نبود پس چه بود؟
تعبیر زیبایی معلم شهید رجایی دارد که میگوید:«اگر معلمی شغل توست رهایش کن». یعنی انتظار شهید رجایی این است که معلمی برای یک معلم عشق باشد. برای شهید ترابنژاد هم این چنین بود. برای اینکه خودش را برساند به آن مدرسهای که معلمش بود و در دوردست و در روستاهای دور افتاده قرار داشت باید با اسب و قاطر میرفت و از رودخانه عبور میکرد. خیلی سختی میکشید؛ به گونهای که یک بار گرفتار سیلاب میشود و تا آستانه مرگ پیش میرود و مدتها بابت این قضیه بیمار میشود، اما باز همچنان با عشق ادامه میدهد.
اینکه معلمی یک نوع عشق برای این شهید بوده را به چه شکلهای دیگر در رفتار و منشش بروز میدهد؟
در آن مدرسهای که ایشان مدیر میشود، مدیری نبوده است، چون تعداد افرادی که باید در مدرسه ایفای نقش میکردند، کم بودند. محمد تراب نژاد هم مدیریت داشته و هم تدریس میکرده است. این شهید از جمله افرادی نبود که بنشیند سر کلاس و هرکس ثبت نام کرده بیاد و به او درس بدهد. در روستا رصد میکرده ببیند که چه کسی باید الان سر کلاس باشد و نیست. با خانوادهها صحبت میکرد تا راضی شوند و فرزندشان را به مدرسه بفرستند.
اتفاق شیرینی که رخ میدهد این است که یکی از همین بچهها که چوپان بوده و خانواده اجازه نمیداده مدرسه بیاید با پا در میانی محمد تراب نژاد مدرسه میآید و بعد معلم میشود و مدیر میشود و همین فرد جای محمد تراب نژاد مدیر همین مدرسه میشود. خاطرات این فرد هم در کتاب مدیر مدرسه شریعت آمده است.
این مدرسه که نام کتاب هم از آن وام گرفته شده، مدرسه شریعت است؟
نه. محمد تراب نژاد با وجود همه این فعالیتها باز هم احساس میکند که این کار کم است و باید عمیقتر و ریشهایتر کار کند به همین خاطر او در دوران طاغوت یک مدرسه اسلامی به نام شریعت تأسیس میکند که نام کتاب هم برگرفته از همین مدرسه است.
او آنقدر در این مدرسه زیبا کار میکند که روسای ادارات در دوران طاغوت هم ترجیح میدهند بچههای خودشان را در مدرسه شریعت ثبت نام کنند تا در مدارس دیگر. این شهید هیئت خانگی راه اندازی میکند و با دعای ندبه، هم روی دانش آموزان هم روی معلمها کار میکند. از طرف دیگر او یک جوان بسیار شاداب، بشاش، کاری و ورزشی بوده و در ورزش کشتی قهرمان استان بوده است و همین باعث جذب افراد بسیاری به سمت او میشود.
ظاهراً این شهیددیداری هم با مقام معظم رهبری داشته است، جریان این دیدار چیست؟
بله. آوازه فعالیتهای محمد تراب نژاد به گوش مقام معظم رهبری در مشهد مقدس میرسد و یک روز اتفاقاً تشریف میبرند ساری و در مسجد جامع ساری با این شهید و جوانهایی که با او فعالیت میکردند، جلسه میگذارند و گفتگو میکنند و گزارش میگیرند. حضرت آقا جنس شناس بوده و این افراد را شناسایی و حمایت میکرده است و راجع به شهید تراب نژاد و دوستانش هم چیزهایی میشنوند که منجر به یک دیدار و یک جلسه میشود.
در ابتدای صحبتهایتان اشاره کردید که این معلم شهید اهل کار جهادی هم بوده. در این باره هم توضیح میدهید؟
همه این فعالیتها مانع از این نبود که محمد تراب نژاد به فکر محرومین و مستضعفین و کارهای جهادی نباشد. افرادی که شاید روحیه کار مبارزاتی و انقلابی ندارند، اما انسان دوست و عاطفی هستند کمک به همنوع را دوست دارند، چه برسد به شخصیتی مثل شهید تراب نژاد. این شهید افرادی با روحیه کمک به دیگران را بسیج میکند و به روستاها میروند وکارهای عمرانی برای نیازمندان انجام میدهند.
از ماجرای شهادت این شهید هم میگویید؟
شهادت محمد تراب نژاد هم مثل زندگیاش خیلی زیباست. در ایام تعطیلات نوروز که وقت استراحت معلمهاست و این ایام تعطیلات را معمولاً برای دید و بازدید و گشت و گذار سپری میکنند، محمد تراب نژاد در دورانی که انقلاب پیروز شده و دوران دفاع مقدس است و آرام و قرار ندارد و میداند رزمندههایی که در جبههها هستند، هم پدر و مادر دارند و آنها هم دید و بازدید را دوست دارند؛ بنابراین کار خیلی قشنگی انجام میدهد.
مرکبات دوستان آشنایان و باغ خودش را در چندین ماشین بار میزند و تعطیلات خودش را اختصاص میدهد به اینکه کام رزمندگان را با میوه و مرکبات شیرین کند. او این کاروان را راه میاندازد و وارد جبهه آبادان میشود، اما در آن جا هواپیمای دشمن این کاروان او بمباران میکند و محمد به شهادت میرسد. معلم شهید محمد تراب نژاد امروز برای جامعه ما الگو است؛ برای گروههای جهادی الگوست، برای معلمهای جوانی که میخواهند وارد آموزش و پرورش شوند الگوی بسیار بسیار تاثیرگذاری است.
او و معلمهایی مثل شهید ابراهیم هادی کلاسشان در چارچوب یک مدرسه و کلاس منحصر نشده بود و شاید بیشترین تأثیر این شهید و شهید ابراهیم هادی در بیرون از مدرسه روی دانش آموزان بوده یعنی همه جا معلم بودهاند نه فقط در کلاس و مدرسه. برای شهید محمد تراب نژاد در واقع جامعه کلاس درس اوست. جامعه مدرسهای است که باید ایفای نقش کند.
انتهای پیام/