۹ نکته که از فرزند شما یک شهروند خوب میسازد
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۱۵۵۰۹۴
باشگاه خبرنگاران جوان - بسیاری از والدین توجه خود را به نمرات و فعالیتهای فوق برنامه کودکان متمرکز میکنند. مانند اطمینان از اینکه بچهها درس میخوانند، تکالیف خود را انجام میدهند و به موقع به تمرینات فوتبال یا کلاسهای خود میروند یا نه، اما اغلب اوقات فراموش میکنیم که زمان و تلاش خود را برای پرورش یکی دیگر از مؤلفههای موفقیت و رشد کودک بگذاریم؛ مؤلفهای که به همان اندازه مهم و شاید حتی ضروریتر است، اینکه یک فرد خوب تربیت شده و با تربیت بار آید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگر میخواهیم بچههایی تربیت کنیم که واقعاً آدمهای خوبی باشند، میتوانیم بچههایمان را به سمت عادات و رفتارهایی هدایت کنیم که ویژگیهای شخصیتی مثبتی مانند مهربانی، سخاوت و همدلی را آموخته و ترویج دهند. در ادامه راهها و راهکارهایی وجود دارد که والدین میتوانند از فرزندان خود شهروند خوبی بسازند و به فرزندانشان کمک کنند تا به یک فرد خوب و معقول تبدیل شوند. نکاتی که به شما کمک میکند تا در مواقعی که کودک شما به توجه کاملتان نیاز دارد، به عنوان پدر و مادری حامی برای او سراپا گوش و حاضر باشید؛ با هم میخوانیم.
مهارت همدلی
همدلی یکی از قویترین و آرامشبخشترین پاسخهایی است که میتوانیم به دیگران، بهویژه به یک کودک بدهیم. پس بهتر است ابتدا مهارت همدلی را در رابطه بین خود و کودک و در روحیه او پرورش دهید. هوش عاطفی و همدلی یا توانایی قراردادن خود به جای دیگران و در نظرگرفتن احساسات و افکار او یکی از اساسیترین ویژگیهای افراد خوب است. مطالعات نشان میدهد که داشتن ضریب عاطفی بالا، یعنی توانایی درک احساسات خود و دیگران، یکی از مؤلفههای مهم موفقیت در زندگی است. برای سوق دادن فرزندان به همدلی، فرزندتان را تشویق کنید تا در مورد احساساتش صحبت کند و مطمئن شوید که میداند شما به آنها اهمیت میدهید. وقتی با دوستی درگیری پیش میآید، از او بخواهید تصور کند که دوستش چه احساسی دارد و راههای مدیریت احساساتش را به او نشان دهد و به طور مثبت برای حلو فصل موضوع تلاش کند.
آنها را تشویق کنید تا دیگران را بالا ببرند. در حالی که مسائلی در مورد کودکانی که درگیر قلدری و سایر رفتارهای بد هستند، اغلب به تیتر اخبار تبدیل میشوند، اما حقیقت این است که بسیاری از بچهها بیصدا در مسیر عادی زندگیشان کارهای خوب انجام میدهند، خواه این کار باعث میشود که یک دوست احساس بهتری داشته باشد، حتی کاری به کوچکی ضربهزدن روی شانه یک دوست در هنگام غمگینی. حتماً در مورد تأثیرات منفی رفتارهایی مانند غیبت یا قلدری در هر دو طرف صحبت کنید. چه کسانی که مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و چه کسانی که قلدری میکنند و اینکه چرا و چگونه به مردم آسیب میزنند.
دستگیری از دیگران
سعی کنید داشتن روحیه همکاری و دستگیری را به کودکانتان آموزش دهید. به آنها بیاموزید که داوطلب شوند. چه فرزندتان به همسایه سالخورده کمک کند و چه به شما تا تعدادی از کنسروها را در جعبههایی برای اهدا به پناهگاههای خانوادههای نیازمندان بچینید و چه هر کار دیگری. مهم این عمل داوطلبانه است که میتواند شخصیت فرزند شما را شکل دهد. وقتی بچهها به دیگران کمک میکنند، یاد میگیرند که به نیازهای افراد مستحقتر از خودشان فکر کنند و میتوانند به خاطر این ایجاد تغییر در زندگی دیگران به خودشان افتخار کنند.
نکته مهمی که باید هنگام تشویق کودکان برای کمک به دیگران به خاطر بسپارید، این است که برای هر کار خوبی به آنها پاداش ندهید. این بدان معنا نیست که نباید گهگاهی فرزندتان را برای یک مهمانی خاص بیرون ببرید یا برای کمک به دیگران و سختکارکردن و درس خواندن به او هدیه بدهید. بچهها تشویق را دوست دارند و با تأیید والدین رشد میکنند. یک جایزه گاه به گاه راهی عالی است برای نشان دادن اینکه چقدر برای کارهای خوبی که انجام میدهد، سپاسگزار هستید.
اخلاقمداری
اخلاقمداری و برخورداری از خلقوخوی خوب را به آنها بیاموزید. آیا فرزند شما به طور معمول اصول رفتارهای خوب مانند گفتن «متشکرم» و «لطفاً» را تمرین میکند؟ آیا او به شیوهای مؤدبانه با مردم صحبت میکند و بزرگان را «آقا» و «خانم» خطاب میکند؟ آیا او میداند که چگونه به درستی با مردم احوالپرسی کند و آیا با اصول اخلاق خوب در سفر آشناست؟ آیا وقتی با دوستانش بازی میکند، یک بازنده مهربان است؟ به یاد داشته باشید شما در حال تربیت فردی هستید که تا آخر عمر در دنیا قرار است، با دیگران تعامل داشته باشد و این شخص کوچک، همانطور که رشد میکند با شما سر میز شام خواهد بود و تا زمانی که خانه را ترک کند، هر روز با شما تعامل خواهد داشت.
رفتار با مهربانی
شما پدر و مادرها نقشی مهم در شکل دادن به رفتار فرزندانتان دارید. با آنها با مهربانی و احترام رفتار کنید. مؤثرترین راه برای واداشتن بچهها به صحبتکردن با شما و دیگران به شیوهای محترمانه و تعامل خوب با دیگران این است که خودتان دقیقاً در هنگام تعامل با فرزندتان این کار را انجام دهید. به این فکر کنید که چگونه با فرزندتان صحبت میکنید. آیا وقتی از چیزی راضی نیستید، تند صحبت میکنید؟ آیا فریاد میزنید یا چیزهایی میگویید که خوب نیستند؟ شیوه صحبتکردن، عملکردن و حتی فکرکردن خود را در نظر بگیرید و سعی کنید لحن و رفتاری دوستانه و مؤدبانه را با فرزندتان انتخاب کنید. حتی زمانی که در مورد یک اشتباه یا یک بدرفتاری با او صحبت میکنید.
برخورد قاطعانه، اما عاشقانه
والدینی که از دادن حد و مرز به کودکان خودداری میکنند یا رفتار بد را قاطعانه (اما عاشقانه) اصلاح نمیکنند، ممکن است در واقع با نیت خوب به فرزند خود آسیب برسانند. کودکانی که منضبط نمیشوند، خودخواه و به طور شگفتَانگیزی ناراضی هستند. کودکانی که قوانین، مرزها و انتظارات واضحی به آنها داده میشود، مسئولیتپذیرتر و خودکفاتر هستند و احتمال بیشتری دارد که انتخابهای خوبی داشته باشند و به احتمال زیاد دوستهای بیشتر و بهتری پیدا میکنند و خوشحالتر میشوند. به محض مشاهده مشکلات رفتاری مانند دروغگفتن یا صحبتکردن بدون تربیت مورد نظر، رفتار و گفتار آنها را با عشق، درک و قاطعیت و ملاحظه اصول صحیح مدیریت کنید.
شکرگزاری و مسئولیتپذیری
به آنها بیاموزید که شکرگزار باشند. آموزش دادن به فرزندتان برای اینکه چگونه سپاسگزار باشد و چگونه این قدردانی را ابراز کند، یکی از اصول اولیه و مراحل اصلی تربیت کودک است. چه برای یک وعده غذایی که برای شام آماده کردهاید و چه برای هدیه تولد مادربزرگ و پدربزرگ، به فرزندتان یاد بدهید که از شما تشکر کند.
سعی کنید به طور مداوم به فرزندان خود مسئولیت بدهید تا از روحیه مسئولیتپذیری بالا برخوردار شوند. وقتی کودکان فهرستی از کارهای مناسب سنشان را برای انجام دادن در خانه داشته باشند، مانند کمک به چیدن میز یا جاروکردن خانه، احساس مسئولیت و موفقیت پیدا میکنند. انجام یک کار خوب و احساس اینکه آنها به اعضای خانواده کمک میکنند، میتواند باعث شود بچهها نسبت به خودشان احساس غرور و شعف کنند و به آنها کمک کند تا شادتر شوند.
دقت در مدل رفتاری
به مدل رفتاریتان دقت کرده و نحوه تعامل خود با دیگران را در نظر بگیرید، حتی زمانی که فرزندتان نحوه رفتار کردن شما با دیگران را تماشا نمیکند. آیا به متصدی صندوق در بازار «متشکرم» میگویید؟ آیا از شایعات در مورد همسایگان یا همکاران خودداری میکنید؟ آیا هنگام صحبت با پیشخدمت از لحن دوستانه استفاده میکنید؟ ناگفته نماند که شما مستقیماً بر وضعیت تربیتی فرزندانتان تأثیر میگذارید. اگر میخواهید فرزند خوبی تربیت کنید، همانطور رفتار کنید که میخواهید فرزندتان رفتار کند.
گوش دادن و تأیید احساسی
برای پاره تنتان گوش باشید و با تمام تمرکز به حرفهای فرزندتان گوش دهید. وقتی احساس کردید که فرزندانتان نیاز به صحبت دارند، توجه کامل خود را به آنها معطوف کنید. با آنها روبهرو شوید، تماس چشمی برقرار کنید، در صورت لزوم زانو بزنید تا در سطح فرزندتان قرار بگیرید، حتی سرتان را کج کنید تا نشان دهید که واقعاً به حرفهای او گوش میدهید. احساساتشان را درک کنید.
هنگامی که کودک شما احساسات قابل توجهی در کلمات یا زبان بدن خود دارد، به آن احساس توجه کنید. اغلب مفید است که مشاهده کنید، یا آنچه را که میشنوید دوباره بیان کنید. کار شما این پیام را ارسال میکند که شما آنها و احساساتشان را جدی میگیرید. به عنوان مثال، ممکن است بگویید: «ناراحتی، چون نمیگذارم بعد از تاریک شدن هوا بیرون بروی و بازی کنی؟» این عبارات به کودک شما اجازه میدهد تا با تأیید احساسی یا شفافسازی احساسات خود پاسخ دهد و معمولاً باعث گفتوگوی بیشتر و بهتری میشود. شما به عنوان پدر و مادر او بهتر است، همیشه تلاش کنید تا احساسات فرزندتان را بپذیرید.
وقتی آن احساسات را تأیید میکنید، در واقع دارید خود فرزند را تأیید میکنید. این شامل آن دسته از احساساتی است که ما اغلب آنها را منفی میدانیم؛ مانند عصبانیت و ناامیدی. تصحیح را به تأخیر بیندازید و اطلاعات بیشتری جمعآوری کنید. هنگامی که فرزندتان با شما مخالفت میکند، در برابر اصرار آنها مقاومت کنید، حتی اگر فکر میکنید اشتباه میکنند. قبل از پاسخ دادن، آنها را بشنوید. با این حال بهتر است با پرسیدن سؤالات بعدی از فرزندتان، یک قدم اضافی بردارید تا درباره اینکه چیزها را آنطور که میبیند، بیشتر دربارهشان بداند. این رویکرد احساسات کودک شما را تأیید میکند و او را به صحبت وامیدارد. زمانی که مایل به شنیدن نگرانیهای آنها باشید در مقابل اصلاح آنها، احتمالاً همکاری بیشتری خواهید داشت.
او را شرمسار نکنید
از شرمسار ساختن فرزند خود بپرهیزید. روی رفتارش تمرکز کنید. به یاد داشته باشید شرمساری کودک ارزش او را کم میکند. به عنوان مثال یک پسر ۱۰ ساله این هفته برای سومین بار هنگام شام غذایش را روی میز میریزد و پدرش از عصبانیت منفجر میشود و میگوید: «احمق! نمیتوانی بیشتر مراقب باشی؟» با گذشت زمان، این موارد شرمندگی باعث میشود کودک احساس نقص کند. راهکار بهتر تمرکز بر رفتار است.
با توجه به شرایط مشابه، پدر میتواند بگوید: «اشکالی ندارد. بیا یک دستمال برای تمیز کردن میز تهیه کنیم.» به یاد داشته باشید که یک کودک نمیداند چگونه نقص خود را اصلاح کند، اما اگر به روش حمایتی و تشویقی به او آموزش داده شود، او میتواند بدین ترتیب رفتار خود را اصلاح کند. فرزندتان را تشویق کنید که به طور فعال در مورد راهحلها فکر کند. وقتی با تصمیمی مواجه میشوید که شما و فرزندتان در مورد آن اختلافنظر دارید، از فرزندتان بپرسید که او میخواهد چه اتفاقی بیفتد. این به آنها کمک میکند تا ببینند برای هر مشکلی گزینههایی وجود دارد. اگر آنها میتوانند یک راهکار معقول برای یک مشکل داشته باشند، اجازه دهید آن را امتحان کنند. وقتی فرزندان خود را تشویق میکنیم تا بخشی از راهحل شوند، آنان اغلب انگیزه بیشتری برای حل مسائل دارند.
منبع : روزنامه جوان
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: تربیت فرزندان شهروندان کودک شما بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۵۵۰۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بر سر سفره بزرگ فقهی، کلامی و عقلی امام صادق (ع)نشستهایم
حضرت امام صادق(ع) در طول دوران امامتشان و در سختترین شرایط سیاسی و اجتماعی، ضمن حفظ و تقویت جایگاه شیعیان با فعالیت علمی بینظیر، به حفظ و حراست از احکام الهی و دستورات قرآن و سنت نبوی پرداختند.به مناسبت سالروز شهادت ایشان و برای آشنایی بیشتر با تلاشها و خدمات ماندگار علمی امام صادق(ع)، با حجتالاسلام والمسلمین سیدحسین حسینی قمی، استاد حوزه قم کشور گفتوگو کردهایم و نکات جالبی درباره زندگی ایشان و نیز تاثیر فقه شیعه و اهل سنت از آن حضرت مطرح شده است. شرایط و زمانه امام صادق(ع) چگونه بود که بیشترین روایات نقلشده در منابع روایی ما از این امام بزرگوار است؟ به تعبیر دیگر چه شرایطی وجود داشت که ایشان فعالیتهای علمی را در اولویت قرار دادند؟ بنده در پاسخ به این پرسش چند نکته را متذکر میشوم. نکته اول؛ عبارتی را شیخ مفید در کتاب ارشاد خود دارند و میدانید این عالم بزرگوار هزار سال قبل زندگی میکرده و ارشاد هم از بهترین آثار ایشان است؛ ایشان این تعبیر را آورده است: لم ینقل عن احد من اهل بیته ما نقل عنه فان اصحاب الحدیث قد جمعوا اسماء الرواه عنه من الثقاه فکان اربعه آلاف رجل. یعنی تعداد روایاتی که ما از امام صادق(ع) داریم از هیچکدام از ائمه دیگر نداریم. وقتی راویان مورد وثوق ایشان را جمعاوری کردهاند حدود ۴هزار نفر میشوند. گاهی گفته میشود امام صادق(ع) ۴هزار شاگرد داشتند که این تعبیر دقیق نیست؛ شاگرد به این معنا نیست که مانند امروز که مثلا جلسه درس مراجع و علما برپا میشود و چند صدنفر و گاهی هزار نفر شاگرد دارند آن حضرت هم در آن واحد ۴هزار شاگرد داشته باشند؛ تعبیر شیخ مفید دقیق است که فرموده ۴ هزار راوی؛ یعنی ممکن است فردی دو روایت از امام اخذ کرده و به شهر و دیار خود برگشته باشد و آن را به مردم بیاموزد. خدا رحمت کند مرحوم عطاردی که مسند ائمه(ع) را نوشته است؛ برای فهم عظمت کاری که امام صادق(ع) کرد خوب است بدانیم براساس آماری که مرحوم عطاردی آورده است، میتوان به دست آورد که هر کدام از امامان از امام مجتبی(ع) تا امام عسکری(ع) چند روایت دارند. از امام مجتبی(ع)، هزار و ۱۸۷ حدیث داریم؛ از امام حسین(ع) دوهزار و ۴۵۲ حدیث؛ از امام سجاد(ع)، هزار و ۶۶۱ حدیث؛ از امام باقر(ع)، ۹هزار و ۵ حدیث و وقتی به امام صادق(ع) میرسیم میبینیم از ایشان ۳۸هزار و ۶۰۰ حدیث وجود دارد. آقا موسی بن جعفر ۳هزار و ۵۵ حدیث؛ امام رضا(ع) ۲هزار و ۶۶۳ حدیث، امام جواد(ع) ۹۳۶ حدیث و کمترین روایت از امام هادی(ع) با ۵۲۰ و امام عسکری(ع) با ۵۲۱ حدیث. مجموع این روایات ۶۰هزار و ۶۰۰ حدیث است و جالب اینکه از این تعداد، روایات امام صادق(ع) بیش از ۳۸هزار حدیث است. این آمار نشان میدهد که ائمه(ع) از امام مجتبی(ع) تا امام عسکری(ع) فقط ۱۳هزار روایت دارند در حالی که از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بیش از ۴۷هزار روایت داریم و این نشان میدهد در فرصتی که امام پیدا کردند به احیای علوم دینی پرداختند. آمار جالب دیگر اینکه جمعا مسند آقای عطاردی ۴۲ جلد است که ۲۲ جلد آن فقط مختص امام صادق(ع) است. نکته دوم؛ حیات علمی امام صادق(ع) نتیجه و اثر خود را بعدا ظاهر کرد؛ حسن بن علی الوشاء که از اصحاب امام کاظم(ع)، امام رضا(ع) و امام هادی(ع) است میگوید من وقتی وارد مسجد کوفه میشدم ۹۰۰ حلقه درسی میدیدم که میگفتند حدثنی جعفر بن محمد(ص) یعنی فقط از امام صادق(ع) روایت نقل میکردند. مرحوم کلینی در کافی نوشته است امام صادق(ع) فرمودند من در آستانه شهادت پدرم در کنار بستر پدرم بودم؛ امام باقر به من سفارش کردند: یا جعفر اوصیک باصحابی خیرا؛ یعنی مراقب اصحاب من باش؛ و امام صادق(ع) به پدر فرمودند نگران نباشید والله من آنان را رها نمیکنم و کاری میکنم که اگر یک شیعه در یک شهر بود نیاز به سؤال از احدی نداشته باشد و واقعا این هنری است که این دو امام به خرج دادند. نکته سوم؛ شیخ مفید باز در ارشاد تعبیری دارد و آورده است شیعه قبل از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) حتی مناسک حج و حلال و حرام را به خوبی نمیشناختند و ائمه قبل هم فرصتی برای تبیین احکام نداشتند و یا مردم به آنها مراجعه نمیکردند و اولین دورانی که ائمه(ع) فرصت یافتند همین دوران است. بد نیست داستانی شنیدنی را برای عظمت کار امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بیان کنم؛ زمانی از طرف پادشاه حجاز برای آیتالله العظمی بروجردی هدایایی فرستاده بودند؛ ایشان فرموده بود من بنا ندارم در زندگی هدایایی از سوی سلاطین بپذیرم و فقط مصحف (قرآن) را پذیرفتند و مابقی هدایا را نپذیرفتند و چون باید در عوض این هدیه، هدیهای میدادند با زیرکی تمام روایتی را برای پادشاه عربستان فرستادند؛ در نامه خود نوشته بودند: ارسلت الیک حدیثا طویلا؛ برای تو حدیثی طولانی فرستادم؛ این حدیث اگر همه مناسک حج را نداشته باشد بیشتر مناسک حج را در خود دارد؛ هنر ایشان این بود که روایت را از وجود مقدس امام صادق(ع) نقل کرده بودند؛ ممکن است پرسیده شود مگر اهل سنت خودشان روایات حج را نداشتند که ایشان باید از امام صادق(ع) روایتی نقل کنند؛ نکته ظریف این است که ایشان این حدیث را از منابع دست اول اهل سنت یعنی صحیح مسلم نقل کرده بود. آیتالله بروجردی خواسته بود به آنها بفهماند اگر شما امروز مناسک حج را دارید به برکت روایات امام صادق(ع) است. لذا در مناسک حج و احکام آن با اینکه ۱۸ عمل وجود دارد اختلاف فتاوا بین شیعه و اهل سنت بسیار کم است چون مناسک حجشان را از امام صادق(ع) گرفتهاند. تعبیری دارد آقای اسد حیدر از نویسندگان عربزبان شیعه که شاید مفصلترین کتاب را در ۵ جلد در مورد زندگانی امام صادق(ع) نوشته است؛ او میگوید: کان بیته کالجامعه الکبیره؛ خانه امام صادق(ع) مانند دانشگاه بزرگ بود. یکی از کارهای امام تربیت شاگرد در رشتههای تخصصی بود که امروز توجه به تخصص رسم شده است؛ در توحید هشام بن حکم، در فقه زراره، در کلام مؤمن الطاق و ...تربیت شده بودند. نکته چهارم؛ مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانی در الذریعه، بیش از ۲۰۰ شاگرد از امام صادق(ع) نام برده است که بیش از ۷۴۰ کتاب نوشتهاند و این خیلی مهم است؛ گاهی یک روایت فقهی مبنای صدها فتواست؛ مثلا روایتی از امام(ع) در مورد شک و یقین داریم که فرمودند: لا تنقض الیقین بالشک. همین تعبیر کوتاه منشا صدها فتواست. حالا ۲۰۰ صحابه بیش از ۷۴۰ کتاب تالیف کردهاند. برای اینکه بدانیم دیگران هم سر سفره امام صادق(ع) مهمان بودهاند، ابن ابی الحدید که از شارحان برجسته نهجالبلاغه است در جلد اول بحث جالبی دارد و میگوید همه پیشوایان چهارگانه اهل سنت با واسطه یا بی واسطه از شاگردان امام صادق(ع) هستند. ابوحنیفه شاگرد بی واسطه بوده است. نکته پنجم؛ آلوسی در تفسیر خود آورده است که ابوحنیفه افتخار میکرد که شاگرد امام صادق(ع) بوده است و فریاد میزد که اگر من در آن دو سال محضر امام صادق نبودم نابود شده بودم: لولا السنتان لهلک نعمان. شافعی و احمد حنبل هم با واسطه شاگرد امام هستند. تعبیری مالک(رئیس فرقه مالکی) دارد که خیلی جالب است؛ او میگوید: والله چشمی ندیده و گوشی نشنیده و به ذهن کسی خطور نکرده است که در زهد و فضل و عبادت و ورع، برتر از جعفر بن محمد باشد. بنابراین نه تنها شیعه مدیون امام صادق(ع) است بلکه پیشوایان اهل سنت هم مدیون ایشان هستند. آیتالله آصفی مقاله مفصل و زیبایی در مقدمه لمعه دمشقیه مرحوم کلانتر دارد؛ من از اینجا نقل میکنم؛ وی از ابن حجر نقل کرده است؛ بسیاری از علوم را مردم از امام صادق(ع) استفاده کردهاند و یک یک پیشوایان اهل سنت را نام برده است؛ شهرستانی در ملل و نحل در مورد امام صادق(ع) دارد که ایشان علم و حکمت و زهد زیادی داشتند. جاحظ با اینکه فرد متعصبی در قرن سوم است تعبیر عجیبی در مورد امام(ع) دارد؛ او میگوید علم و فقه جعفر بن محمد دنیا را پر کرده بود و ابوحنیفه از شاگردان اوست. نکته ششم؛ آیتالله آصفی از ذهبی در میزان الاعتدال نقل کرده است که اگر ما بخواهیم روایات بزرگان شیعه را از اسناد روایات حذف کنیم چیزی جز اندکی باقی نخواهد ماند و مجموعهای از آثار پیامبر(ص) از بین خواهد رفت. همچنین آیتالله آصفی در مقدمهای که ذکر شد از رجال کشی نقل کرده است که فردی به نام محمدبن معروف هلالی میگوید من در کوفه نزد امام صادق(ع) رفتم چون ایشان دو سال در کوفه بودند؛ به کوفه رفتم و خواستم خدمت ایشان برسم ولی دور ایشان آنقدر شلوغ بود که تا سه روز دستم به امام نرسید تا اینکه روز چهارم امام مرا در شلوغی جمعیت دیدند و راه باز کردند و خدمت ایشان رسیدم و تا نجف که به زیارت مرقد امیرمؤمنان(ع) رفتند محضر ایشان بودم. البته میدانید که قبر امیرمؤمنان(ع) برای شیعیان در دوره امام صادق(ع) مشخص شد. نکته هفتم؛ نکته مهم دیگر در زندگی آن امام تربیت شاگرد در رشتههای مختلف تخصصی بود؛ مثلا ابان بن تغلب یکی از آنان است؛ مرحوم علامه شیخ محمدتقی تستری، صاحب قاموس الرجال در مورد ابان نوشته است او ۳۰هزار حدیث از امام صادق(ع) فراگرفت و به خاطر عظمت او همه حلقههای درسی در مسجدالنبی تعطیل میشد تا از محضر ایشان استفاده کنند؛ او از شاگردان امام باقر(ع) هم بود، امام باقر(ع) خطاب به او فرمود برو و در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده. نکته هشتم؛ این نکته را عرض کنم که از مجموع اصحاب ائمه(ع) و ۴هزار راوی، برخی از آنان مجتهد بودند که یکی از آنان همین ابان بن تغلب است که امام باقر(ع) به ایشان فرمودند: اجلس فی مسجد المدینه و افت للناس. نکته ظریف در اینجا آن است که در دورهای که خود امام باقر(ع) در مدینه حضور دارند به ابان میگویند که من دوست دارم تو به مسجد بروی و برای مردم فتوا بدهی؛ الان مراجع ما در دوره غیبت فتوا میدهند ولی در داستان ابان، امام(ع) حضور دارند و باز از شاگردشان میخواهند که فتوا بدهد؛ ذهبی که فرد خیلی متعصبی است در مورد ابان دارد: شیعی جلد صدوق لکنه مبتدع؛ او شیعی راستگو است ولی بدعتگذرا است و ما حرفهای راست او را میگیریم و بدعتها را به خود او وا میگذاریم که البته باید از ذهبی بپرسیم کدام سخن ابان، بدعت بوده است. این ابان وقتی از دنیا رفت امام صادق(ع) در شان او فرمودند: والله لقد اوجع قلبی موت ابان؛ امام قسم جلاله خوردند که به خدا قسم مرگ ابان قلب مرا به درد آورد. ببینید شیعه چقدر میتواند اوج بگیرد که امام درباره او بفرمایند مرگ او باعث شد تا قلب من درد بگیرد. از دیگر صحابه امام، هشام است که امام درباره او فرمودند: ای هشام تو همیشه مورد تایید روح القدس هستی. تعبیری هارون الرشید در مورد هشام دارد که جالب است؛ یک وقتی مناظرهای بین هشام و فرد دیگری در مجلس برامکه برگزار شد و هارون از پشت پرده مناظره را گوش میکرد و هشام در مناظره غلبه داشت؛ هارون بعد از این مناظره در مورد هشام گفت: لسان هشام اوقع فی نفوس الناس من الف سیف؛ تاثیر زبان هشام از هزار شمشیر بیشتر است. از دیگر شاگردان امام، محمدبن مسلم است که آیتالله خویی گفته است او بیشترین روایات را از امام نقل کرده است؛ زراره و برادرش هم از شاگردان آن امام بودند و مطلب دیگر در بیان عظمت امام صادق(ع) این است که بعد از وفات پیامبر(ص)، شعار حسبنا کتاب الله، زیاد مطرح شد و بیش از ۱۰۰ سال کتابت حدیث را منع کردند و از کارهای بسیار باعظمت امام این بود که به شاگردانشان توصیه کردند که روایات را بنویسند لذا ۷۴۰ کتاب از ۲۰۰ صحابه امام نوشته شد. نکته نهم؛ باز از خدمات دیگر امام صادق(ع) که مرحوم آیتالله آصفی به آن پرداخته این است که در دوره امام صادق(ع) سؤالات زیادی از سوی مردم در زمینه کلام و فقه وجود داشت و همه هم خدمت امام و شاگردان ایشان نمیآمدند و سراغ ائمه اهل سنت میرفتند و آنها هم چون برای برخی از سؤالات پاسخی نداشتند رو به قیاس آوردند که امام صادق(ع) با این جریان مبارزه جدی داشتند؛ یکی از کارهای مهم امام مبارزه با قیاس بود؛ امام از ابوحنیفه پرسید که تو چطور فتوا میدهی و او گفت براساس کتاب و سنت و امام فرمودند اگر جواب را در کتاب و سنت نیافتی چه؟ و او قیاس را مطرح کرد؛ امام از او چند سؤال پرسید مثلا پرسیدند نماز مهمتر است یا روزه و او جواب داد معلوم است که نماز چون ستون دین است؛ حضرت پرسیدند اگر نماز مهمتر است چرا خانمها در ایامی که از خواندن نماز معذور هستند بعدا نباید قضای آن را به جا بیاورند در حالی که باید قضای روزه را بگیرند؟ اگر قیاس درست باشد نماز که مهمتر است چرا نباید قضا شود ولی روزه قضا شود؟ امام صادق(ع) با جریان قیاس مبارزه زیادی کردند زیرا این جریان به قدری گسترش داشت که گاهی شاگردان نزدیک امام(ع) هم فریب این جریان را خوردند. در «من لایحضر الفقیه» شیخ صدوق بیان شده است که ابان بن تغلب در اوایل شاگردی امام خدمت ایشان میرسد و میپرسد: اگر مردی یکی از انگشتان زنی را قطع کند، دیه او چقدر است؛ اگر دو انگشت را قطع کند دیه چقدر است؛ اگر سه تا چقدر و امام به ترتیب پاسخ دادند ۱۰، ۲۰ و ۳۰ شتر؛ او گفت اگر ۴ انگشت قطع شود و امام پاسخ دادند ۲۰ شتر در حالی که اگر قیاس مبنا بود باید ۴۰ شتر میشد. ابان خطاب به امام گفت که سبحان الله؛ ما در عراق که این سخن را میشنیدیم تصور میکردیم حرف شیطان است و آن وقت شما چطور میگویید ۲۰ شتر؟ امام به او نهیب زد که ای ابان تو از قیاس سخن میگویی در حالی که سنتی که با قیاس درست شود دین را نابود میکند و بعد هم امام(ع) علت اینکه برای قطع ۴ انگشت ۲۰ شتر دیه باید داده شود را بیان فرمودند. نکته دهم؛ نکته دیگر در بیان خدمات امام صادق(ع) رواج تفکر و اهمیت به عقل است؛ ما امروز بر سر سفره بزرگ فقهی، کلامی و عقلی امام(ع)نشستهایم و پشت صحنه را نمیبینیم؛ شما مکاتب دیگر را در برابر مکتب امام صادق(ع) مقایسه کنید. کتابی را مرحوم آقای نجمی دارند به عنوان «سیری در صحیحین»؛ عزیزان مراجعه کنند تا بفهمند کسانی که از مکتب اهل بیت(ع) دور شدند چه چیزهای عجیبی نوشتهاند؛ یکی از کارهای مهم امام صادق(ع) رواج علوم عقلی است. مرحوم علامه مظفر در کتاب الامام الصادق(ع) از یکی از معاصرین خود از یکی از مجلات نقل کرده است که شیعه اولین کسانی بودند که مذهب خود را بر مبنای عقل تاسیس کردند. الان شما صحاح و سننن اهل سنت را ببینید؛ روایاتشان از نماز و روزه شروع میشود ولی مرحوم کلینی، کافی را با کتاب العقل و الجهل آغاز کرده است. دو جلد کافی، کتاب عقل و جهل است و به قضا و قدر و جبر و اختیار در بخش توحید پرداخته است و آن وقت شما این مطالب را با برخی روایات آنان مقایسه کنید که العیاذبالله برای خدا جسم قائل شدند و یکی از آنان در شب جمعه در منبر نشسته بود و گفت همینطور که من الان از منبر پایین آمدم خدا هم در روز قیامت از عرش خود پایین خواهد آمد. به هر حال از جمله خدمات آن حضرت گسترش علوم عقلی است. ممکن است گفته شود که امام از روی ناچاری مجبور بودند که کار علمی رو بیاورند چون زمینه فعالیت سیاسی نداشتند و کسانی هم که قیام کردند با شکست روبرو شدند، پاسخ به این سوال چیست؟ غیر از سیدالشهداء(ع) که قیام به شمشیر کرده و به شهادت رسیدند هیچ امام دیگری این وضع را نداشتند و بنا نبود داستان کربلا در دوره هر امامی رقم بخورد و همه ائمه(ع) مانند ایشان شهید شوند؛ کربلا یکبار بود و برای بیداری جامعه هم لازم بود؛ در دوره ائمه(ع) از جمله امام صادق(ع) قیامهایی شد ولی ایشان همراهی نکردند با اینکه برای موفقیت آنها و بعد از شهادتشان دعا و از آنان تجلیل کردند ولی در قیام دخالتی نداشتند و تشویق نمیکردند یا وقتی ابومسلم خراسانی آمد حاضر نشدند با او همکاری کنند. این دوره دورهای نبود که امام بخواهد وارد فاز نظامی و سیاسی شود؛ ۳۴ سال امامت این امام از سختترین دورانها بود و خلفایی چون هشام و ولید یعنی جانیانی که روی جنایتکاران را سفید کردند حاکم بودند. البته بنی عباس در ابتدا سراغ شیعه و امام نرفتند ولی وقتی جای پای آنها محکم شد شروع به سختگیری به امام کردند که یکی از دورانهای سخت دوره منصور دوانیقی بود. معروف است که فردی خانمش را طلاق داده بود و برایش مسئله شرعی پیش آمده و میخواست از امام(ع) بپرسد ولی جرئت نداشت به خانه امام صادق(ع) برود زیرا اگر حکومت متوجه میشد او را میکشتند لذا لباس یک فرد دورهگردی را میپوشد و سبد خیاری را بر سر میگذارد و با این بهانه خود را به منزل امام میرساند و مسئله میپرسید. بنابراین این دوران دوره سختی بود لذا حیات علمی امام جلوه زیادی داشت. آخرین پرسش هم این است که تبیین زندگانی ائمه برای دوران ما درس و الگوست؛ برخی میگویند ما میتوانیم به سیره علمی امام صادق(ع) رجوع کنیم و به جای درگیری سیاسی با کشورها، سراغ فعالیت و پیشرفت علمی و اقتصادی برویم، تحلیل شما چیست؟ امروز انقلاب بزرگی توسط یک فقیهی به ثمر رسیده است که ذرهای هوای نفس نداشت و برای خدا کار کرد و ما نمیتوانیم بگوییم امروز دوره سکوت است و باید فقط کار علمی بکنیم؛ وقتی فقیه مسلمی که کسی در عظمت علمی و عرفانی او تردیدی ندارد قیام میکند و این نوع مباحث وجهی ندارد. گفت و گو از علی فرج زاده منبع: ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن)