بررسی انواع پروژکتورهای روشنایی
تاریخ انتشار: ۲ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۱۹۵۰۰۴
در این مقاله قصد داریم به بررسی و مقایسه ویژگی های پروژکتورهای LED و پروژکتورهای پرفشار سدیم و بخار جیوه بپردازیم.
مهمترین مزایای پروژکتورهای LED بهینه سازی مصرف انرژی و بهره وری اقتصادی مصرف انرژی بسیار اندک و صرفه جویی تا ۷۰% طول عمر بسیار زیاد معادل ۵۰ هزار ساعت کاهش چشمگیر هزینه های تعمیر و نگهداری به علت طول عمر بالا کاهش هزینه های کابل کشی و عدم استفاده از خطوط پر قدرت انتقال نیرو به علت استفاده از ولتاژ کارکرد پایین کیفیت نور خلوص و تنوع در رنگ های تولید شده بدون نیاز به هر گونه فیلتر رنگی درخشندگی بسیار بالا طیف نور کامل و بدون انقطاع (عدم لرزش نور) قابلیت تمرکز نور، تغییر زوایای تابش و افزایش برد نور با استفاده از لنزهای متنوع روشن شدن بدون تاخیر و رسیدن به حداکثر نور در زمانی کمتر از یک ثانیه امکان تنظیم شدت نور با توجه به بازه های زمانی متفاوت عدم کاهش نور طبیعی پروژکتور با گذشت زمان ایمنی و مقاومت بسیار بالا تولید حرارت بسیار کم و دائم کار بودن عدم حساسیت به روشن و خاموش شدن مکرر عدم تاخیر در زمان روشن شدن بلافاصله پس از خاموش شدن عدم آسیب پذیری در اثر ضربه غیر مستقیم و لرزش ناگهانی امنیت عمومی بالا به علت استفاده از ولتاژ بسیار پایین قابل استفاده در محدوده دمایی ℃ ۷۰+ ~ ۳۵- برخورداری از ضمانت تعویض و قابلیت تعمیر بعد از پایان مدت گارانتی بهداشت نور عدم تولید پرتوهای فرابنفش و مادون قرمز گریز حشرات از نور تولیدی عدم لرزش نور و عدم خستگی چشم برخی معایب پروژکتورهای بخار سدیم و بخار جیوه طول عمر کماولین و مهمترین پارامتر، بحث طول عمر این لامپ های قدیمی میباشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نکته دیگر بحث زمان پاسخگویی است. پروژکتورLED به محض رسیدن ولتاژ به آن روشن می شود (کمتر از ۲۰ میکرو ثانیه) ولی پروژکتور های بخار جیوه و بخار سدیم زمانی بالغ بر ۵ دقیقه لازم دارند تا به حداکثر نور خود برسند. یعنی پروژکتورهای متال هالید و سدیم، پانزده میلیون بار کندتر روشن میشوند.
ضعف دیگر این تجهیزات گرم شدن آنها می باشد. یعنی اگر شما این پروژکتورها را به مدت بیش از ۵ دقیقه روشن بگذارید گرم میشوند و مشکل تنها گرم شدن نیست و اگر بعد از ۵ دقیقه شما این پروژکتور را خاموش کنید ، نمی توانید مجددا روشن نمایید، زیرا لامپ گرم شده و سنسور داخل لامپ به شما اجازه روشن کردن مجدد لامپ را تا زمانی که لامپ سرد نشده باشد نمی دهد. نکته مهم در این خاموش شدن های مکرر ایجاد مشکل امنیتی و حفاظتی برای مجموعه ها می باشد.
حساسیت به روشن و خاموش شدنطول عمر تجهیزات روشنایی LED به هیچ وجه تابعی از تعداد روشن و خاموش شدن آنها نیست. پروژکتور SMD را میتوان هزاران بار روشن و خاموش کرد. در واقع طول عمر آنها تنها به مدت زمان روشن ماندن بستگی دارد، ولی پروژکتور های پر فشار جیوه به هیچ وجه اینگونه نیستند و طول عمر آنها با روشن و خاموش شدن کم میشود.
مصرف بالا و هزینه های جانبیاز آنجا که لامپهای متال هالید نیاز به جریان بالایی دارند (خصوصاً لامپهای ۴۰۰ وات به بالا) می بایست از کابل با ضخامت بالا استفاده کرد که این امر سبب افزایش هزینه کابل کشی و همچنین کاهش ضریب ایمنی و افزایش احتمال آتش سوزی در پروژه می گردد.
یکنواختی شدت نور و رنگ نوربرای تغییر رنگ در پروژکتورهای بخار جیوه معمولاً از فیلترهای رنگی ثابت و متغیر استفاده می شود که معایب بسیاری از جمله عدم انتخاب رنگ را دارند.
عدم تنظیم شدت نورامکان تنظیم نور با لامپهای متال هالید مطلقاً وجود ندارد، یعنی یک پروژکتور ۴۰۰ واتی که ۳۸۰۰۰ لومن نور میدهد نمیتواند مثلاً ۱۰۰۰۰ لومن بدهد. ولی این کار در محصولات روشنایی ال ای دی با استفاده از کنترل سطح ولتاژ به کمک تغییر پهنای پالس و در میکروکنترلرها به راحتی امکان پذیر است.
عدم تنظیم زاویه تابشدر مهندسی روشنایی جهت دادن به نور حائز اهمیت می باشد. نور پروژکتورهای متال هالید و بخار سدیم در تمامی جهات منتشر می گردد و این نور به سختی قابل کنترل است و نمی توان آن را به راحتی متمرکز کرد. برای جهت دهی نور در این پروژکتورها از رفلکتور استفاده می شود که بخش قابل توجهی از نور (تا ۵۰ درصد) در محفظه فلزی پروژکتور هدر میرود و نور به صورت کامل بر سطح مورد نظر نمیتابد.
توان مصرفی بالا و غیر واقعیوات واقعی که این پروژکتورها مصرف میکنند معمولاً ۱۵۰% مقدار اسمی است. اگر در آزمایشگاه یک لامپ ۴۰۰ واتی متال هالید را بررسی نمایید در می یابید که شدت جریان مصرفی این پروژکتور ۲.۷ آمپر در ساعت می باشد. به عبارت دیگر پروژکتوری که می بایست ۴۰۰ وات در ساعت مصرف داشته باشد ، زمانی که به حداکثر نوردهی می رسد ۵۹۴ وات در ساعت مصرف می کند.
افزایش جریان در زمان راه اندازیهمانطور که در قبل ذکر شد پروژکتورهای متال و سدیم ۵ دقیقه زمان نیاز دارند تا به حداکثر نوردهی خود برسند. در این مدت زمان برای یونیزه کردن گاز داخل لامپ نیاز به آمپر بیشتری است. به عبارت دیگر یک لامپ ۴۰۰ واتی متال هالید در مدت زمان راه اندازی ۱۱۰۰ وات مصرف خواهد داشت. یعنی تقریباً ۳ برابر واتی که باید مصرف کند، این عملکرد نیاز به تجهیزاتی ۳ برابر قویتر را ایجاد میکند که متعاقباً هزینه های تابلو برق و تجهیزات را بسیار زیاد خواهد کرد.
کاهش نور با گذشت زمانشدت نور لامپهای بخار جیوه با گذشت زمان به شدت کاهش می یابد. یک لامپ بخار جیوه حدود ۳۸۰۰۰ لومن نور تولید می کند که اگر ۲۰۰۰۰ ساعت کار کند و نسوزد، نور آن به کمتر از ۲۵۰۰۰ لومن خواهد رسید. یعنی کاهش ۳۵ درصدی نور در طول مدت کارکرد (در شرایط کارکرد مطلوب و با مرغوبترین لامپ)
صنایع روشنایی آذرطیف ، تولیدکننده محصولات روشنایی ال ای دیشرکت روشنایی آذرطیف تولیدکننده محصولات روشنایی شامل انواع پروژکتورهای صنعتی ، چراغ های خیابانی ، چراغ های کارگاهی و وال واشرها با تکنولوژی فوق کم مصرف LED , SMD , COB
در صورت نیاز به مشاوره و اطلاعات بیشتر می توانید از طریق شماره های ۰۲۱۵۶۵۷۳۳۱۱ و ۰۹۱۲۰۸۸۷۰۰۸ با کارشناسان شرکت صنایع روشنایی آذرطیف در ارتباط باشید.
کد خبر 1594996منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: روشن و خاموش شدن حداکثر نور بخار جیوه ۴۰۰ وات طول عمر ۵ دقیقه شدت نور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۹۵۰۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودروهای عضلانی جذابی که ناشناخته ماندند، از فورد فالکون کبرا تا کرایسلر والیانت (+عکس)
هرچند در آمریکا قبل از سال ۱۹۶۴ هم خودروهای اسپرت V8 وجود داشتند اما زمانی که پونتیاک پکیج محبوب GTO را برای مدل لمانز خود ارائه کرد، عصر جدیدی از پرفورمنس هیجانانگیز آغاز شد.
هرچند دوران طلایی ماسل کارها خیلی طول نکشید اما در همین مدت کوتاه حدود یک دههای، سه خودروساز بزرگ دیترویت و حتی AMC ماسل کارهای قدرتمند زیادی را معرفی کردند.
به گزارش پدال، فرمول ترکیب یک پیشرانهٔ قدرتمند با شاسی یک خودروی سواری معمولی آنقدر موفق عمل کرد که به خارج از آمریکا هم صادر شد. این باعث شد شعب خارجی خودروسازان آمریکایی ماسل کارهای اختصاصی خود را بر اساس مدلهای محبوب همان کشور تولید کنند.
بومونت SD 396 سال ۱۹۶۸بهمنظور رونق بخشیدن به خودروسازی در کانادا، در اوایل دههٔ ۶۰ فروش بسیاری از خودروهای ساخت آمریکا در این کشور ممنوع شد. به همین دلیل، جنرال موتورز برندی بنام آکادیان را معرفی کرد که به تولید خودروهایی بر اساس شورلت نوا در کانادا میپرداخت.
سپس در سال ۱۹۶۶، بومونت که یکی از محصولات آکادیان بود، به یک برند مستقل تبدیل شد و شروع به عرضهٔ خودروهایی بر اساس شورلت شول کرد. دو سال بعد، این برند کوپهٔ جدیدی را معرفی کرد که در ظاهر بسیار شبیه نسل دوم شورلت شول بود اما از چند ویژگی ظاهری اختصاصی و داشبوردی که از پونتیاک GTO گرفته شده بود بهره میبرد.
قویترین نسخهٔ این خودرو SD 396 نام داشت که از همان قوای محرکهٔ شول SS 396 آمریکایی استفاده میکرد و در نسخههای کوپه و کانورتیبل تولید میشد. زیر کاپوت این خودرو پیشرانهٔ ۶.۵ لیتری بلوک بزرگ V8 قرار داشت که در نسخهٔ استاندارد ۳۲۵ اسب بخار و در نسخهٔ سفارشی ۳۵۰ اسب بخار قدرت تولید میکرد. بومونت SD 396 فقط در سال ۱۹۶۸ و تنها در ۴۱ دستگاه ساخته شد.
فورد فالکون GT-HO Phase III سال ۱۹۷۱در طول دهههای ۶۰ و ۷۰، تب ماسل کارها به استرالیا هم رسید و شعب محلی فورد، جنرال موتورز و کرایسلر را به ساخت نسخههای پرفورمنس بالا بر پایهٔ مدلهای داخلی خود ترغیب کرد. یکی از بهترین ماسل کارهای استرالیایی تاریخ، GT-HO Phase III بود که یک نسخهٔ هومولوگیشن بر اساس فورد فالکون GT محسوب میشد.
هرچند آمریکاییها این خودرو را به خاطر داشتن چهار در یک ماسل کار واقعی نمیدانستند اما برای استرالیاییها، فالکون GT-HO Phase III یک عضلانی افسانهای بود. این نسخه نسبت به فالکون GT استاندارد ارتقاءهای پرفورمنسی مثل ترمزهای بزرگتر، سیستم تعلیق تقویتشده و باک سوخت بزرگتر را تجربه کرد.
بااینحال، مهمترین ارتقاء این ماشین تجهیز به نسخهٔ اختصاصی موتور ۵.۷ لیتری V8 کلیولند بود که ۳۰۰ اسب بخار قدرت تولید میکرد. GT-HO Phase III که در آن زمان سریعترین سدان جهان لقب گرفت، میتوانست ظرف ۶.۴ ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت برسد و ۴۰۰ متر را در ۱۴.۴ ثانیه کند. این سدان افسانهای فقط در سال ۱۹۷۱ و در ۳۰۰ دستگاه ساخته شد.
فورد موستانگ شلبی اروپا سال ۱۹۷۱برای دههها، فورد موستانگ فقط در آمریکای شمالی عرضه میشد و از نسل ششم بود که این خودرو سرانجام به مدلی جهانی تبدیل شد. بااینحال، در سال ۱۹۷۱ به درخواست یک فروشندهٔ خودروی بلژیکی، ۹ دستگاه از نسل اول موستانگ بهطور خاص برای بازار اروپا ساخته شد.
این خودروها که موستانگ شلبی اروپا نام داشتند، بر اساس موستانگ مکوان ۱۹۷۱ در دو مدل GT350 و GT500 با پیشرانههای ۵.۸ لیتری و ۷ لیتری ساخته شدند و به ترتیب ۳۶۰ و ۴۰۰ اسب بخار قدرت داشتند. از این ۹ دستگاه، فقط دو نمونه کانورتیبل بودند. موستانگ شلبی اروپا به نوارهای رنگی خاص روی بدنه، اسپویلرهای جلو و عقب و سیستم تعلیق قابل تنظیم در جلو مجهز بود.
کرایسلر والیانت چارجر R/T سال ۱۹۷۲کرایسلر والیانت نسخهٔ ریبج شدهٔ پلیموث والیانت بود که در استرالیا تولید میشد. درحالیکه پلیموث در آمریکا نسخهٔ پرفورمنس این خودرو را با نام والیانت داستر ارائه میکرد، همتای استرالیایی آن نسخهٔ چارجر R/T را داشت که در سال ۱۹۷۲ با اضافه شدن پکیج E49 بهطور دیوانهواری قدرتمند شد.
بااینحال، زیر کاپوت والیانت چارجر R/T خبری از پیشرانههای V8 همی نبود و از یک پیشرانهٔ شش سیلندر خطی استفاده میکرد. البته این نسخهای پرفورمنس بالا با ۴.۳ لیتر حجم بود که ۳۰۲ اسب بخار قدرت داشت. به لطف این نیرو، چارجر کوچک استرالیایی میتوانست ظرف ۶.۱ ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت برسد و ۴۰۰ متر را در ۱۴.۱ ثانیه طی کند. پکیج E49 غیر از پیشرانهٔ قدرتمند، باک سوخت بزرگتر، رینگهای آلیاژی و ترمزهای دیسکی جلوی قویتر را هم به چارجر R/T اضافه کرده بود.
شورلت فیرنزا Can AM سال ۱۹۷۳واکسهال فیرنزا یک کوپهٔ کوچک دودر بود که در نیمهٔ اول دههٔ ۷۰ در بریتانیا عرضه میشد و در آفریقای جنوبی هم با نام شورلت فیرنزا به فروش میرسید. این خودرو که از پیشرانههای چهار سیلندر جنرال موتورز اروپا استفاده میکرد، هیچ شباهتی به ماسل کارهای آمریکایی نداشت. بااینحال، نسخهٔ تولید محدودی بنام Can AM که در سال ۱۹۷۳ در آفریقای جنوبی عرضه شد همهچیز را تغییر داد.
این نسخه که با رنگ سفید، کاپوت مشکی و اسپویلر آلومینیومی اختصاصی ساخته شد، از پیشرانهٔ ۴.۹ لیتری V8 بلوک کوچک کامارو Z28 استفاده میکرد. این موتور با ۲۹۰ اسب بخار قدرت، فیرنزا Can AM کوچک و سبکوزن را ظرف ۵.۴ ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت میرساند.
فورد فالکون کبرا سال ۱۹۷۸در سال ۱۹۷۸، دوران طلایی ماسل کارها در ایالاتمتحده پایان یافته بود و هرچند تعدادی از خودروسازان هنوز ماسل کارهایی را با قدرتهایی بسیار کمتر از گذشته تولید میکردند اما فورد در بین آنها نبود زیرا موستانگ که چند سال قبل جزء قویترین عضلانیهای بازار بود، حالا به یک کوپهٔ کوچک بر اساس فورد پینتو تبدیل شده و با پیشرانههای بسیار ضعیفی عرضه میشد.
نسخهٔ موستانگ کبرا نیز در آن سالها هرچند در ظاهر قدرتمند به نظر میرسید اما از لحاظ قدرت تفاوتی با نسخههای معمولی نداشت و با تنها ۱۴۰ اسب بخار قدرت عرضه میشد. بااینحال، شعبهٔ استرالیایی فورد کار بهمراتب بهتری انجام داد و برای ادای احترام به موستانگهای شلبی، در سال ۱۹۷۸ فالکون کبرا را معرفی کرد.
این نسخه از چند ارتقاء بیرونی مثل کاپوت برآمده بهره میبرد و با رنگ سفید و نوارهای آبی عرضه میشد. از فالکون کبرا تنها ۲۰۰ دستگاه ساخته شد که ۲۰۰ نمونهٔ اول به پیشرانهٔ ۵.۸ لیتری V8 با ۲۱۷ اسب بخار قدرت و ۲۰۰ نمونهٔ دوم به پیشرانهٔ ۴.۹ لیتری با ۲۰۲ اسب بخار قدرت مجهز بودند. بنابراین، فالکون کبرا نهتنها ظاهری تهاجمی داشت بلکه بسیار قویتر و سریعتر از موستانگ کبرای ۱۴۰ اسب بخاری بود.
کانال عصر ایران در تلگرام