مهندس جوان قربانی انتقام خونین/ قاتل:، چون ایمان پشت سرم حرف زده بود با او درگیر شدم
تاریخ انتشار: ۳ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۰۵۲۹۹
آفتابنیوز :
وی گفت: ایمان، مهندس شیمی است، صبح دیروز برای رفتن به محل کارش خانه را ترک کرد. بعد از ساعتی با تلفن همراهش تماس گرفتم اما خاموش بود. با محل کارش تماس گرفتم و آنها گفتند که ایمان آن روز به سرکار نیامده است. برای یافتن برادرم به سراغ دوست و فامیل رفتم اما کسی از او خبر نداشت در نهایت تصمیم گرفتم که موضوع را به پلیس خبر دهم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با شکایت دختر جوان، تحقیقات به دستور بازپرس عظیم سهرابی آغاز شد و کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی پایتخت بررسیهای خود برای یافتن مرد 45 ساله را آغاز کردند.
در نخستین گام دوربینهای مداربسته اطراف خانه ایمان مورد بازبینی قرار گرفت. در تصاویر دوربینها مشخص شد وقتی مهندس از خانه خارج شده تا سوار خودرواش شود، مرد جوانی به سراغش رفته است و پس از گفتوگویی کوتاه مرد جوان سوار بر خودروی مقتول شده و محل را ترک کرده بودند.
کلید راز ناپدید شدن ایمان در دستان مرد ناشناس بود و تحقیقات روی شناسایی او متمرکز شد. در ادامه بررسیها، یکی از دوستان ایمان، مرد جوان را شناسایی کرد و بدین ترتیب پس از هماهنگیهای قضایی، مأموران راهی خانه تنها مظنون پرونده به نام شهاب شدند.
شهاب در تحقیقات اولیه مدعی بود که از سرنوشت ایمان بیاطلاع است، اما زمانی که با مدارک و شواهد پلیس روبهرو شد، به قتل اعتراف کرد: قصدم کشتن او نبود، ایمان را از مدتی قبل میشناختم، او بارها پشت سر من حرف زده بود به ایمان چند بار تذکر داده بودم اما بی فایده بود و همچنان کار خودش را انجام میداد، به همین خاطر تصمیم گرفتم با او جدی صحبت کنم.
روز حادثه به مقابل خانهاش رفتم و از آنجایی که میدانستم چه ساعتی از خانه خارج میشود، منتظر ایستادم.
وقتی از خانه خارج شد برای صحبت سوار ماشینش شدم اما بین راه بحثمان شد و ناخواسته دستم به سمت چاقویی که داخل خودرو بود، رفت و به ایمان ضربهای زدم.
وقتی زخمی شد، پشت فرمان نشستم میخواستم او را به بیمارستان ببرم اما در مسیر متوجه شدم که دیگر نفس نمیکشد. ترسیده بودم و به همین دلیل به سمت منطقه کوهستانی وردیج رفتم و جسد را در همان حوالی رها کردم. در این مدت خیلی عذاب وجدان داشتم، با این حال فکر نمیکردم که راز این جنایت هرگز برملا شود.
با اعتراف مرد 35 ساله، کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی راهی وردیج شده و جسد مقتول را کشف کردند. تحقیقات در رابطه با این جنایت به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی پایتخت ادامه دارد.
منبع: روزنامه ایرانمنبع: آفتاب
کلیدواژه: حادثه درگیری خونین انتقام جویی قتل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۰۵۲۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قتل زن مورد علاقه جلوی چشمان مردم در شمال تهران
به گزارش تابناک، 26 فروردین امسال، صدای درگیری و فریادهای زن و مردی جوان در یکی از خیابانهای شمال تهران توجه رهگذران را به خود جلب کرد. رهگذران که شاهد درگیری بودند، ناگهان با صحنه تلخ و عجیبی مواجه شدند.
مرد جوان گوشی تلفن همراهی در دست داشت و زن جوان با اصرار از او میخواست گوشیاش را پس بدهد اما در یک لحظه مرد عصبانی دست به جیب شد و با بیرون آوردن یک چاقو ضربات متعددی به زن جوان زد و پا به فرار گذاشت.شاهدان بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتند و زن جوان به بیمارستان منتقل شد اما 19 ضربه چاقو او را به کام مرگ کشاند. گزارش قتل زن جوان به بازپرس سالار صنعتگر اعلام شد و تیم جنایی تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری عامل جنایت آغاز کردند.
هویتی برای قاتل
با حضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل، مشخص شد محل سکونت زن جوان چند خیابان پایینتر از محل قتل بوده است. یکی از شاهدان در تحقیقات گفت: زن جوان اصرار داشت که گوشی تلفن همراهش را از قاتل بگیرد اما او ممانعت میکرد و میخواست محتویات داخل گوشی را ببیند. به همین دلیل مقتول به دنبال مرد جوان میدوید و فریاد میکشید.
خیلی زود محل زندگی مقتول و خانوادهاش شناسایی شد و در تحقیقات از آنها مشخص شد مقتول مدتی قبل از همسرش جدا شده و با فرزندش زندگی میکرده است. مدتی قبل او با مردی به نام پژمان آشنا شد.
اما بعد از چند ماه زن جوان تصمیم به جدایی گرفت اما مرد جوان موافق جدایی نبود. با این اطلاعات احتمال ارتکاب قتل از سوی پژمان قوت گرفت و کارآگاهان با دریافت عکس وی و نشان دادن به شاهدان ماجرا مطمئن شدند که قتل از سوی او رخ داده است.
همچنین کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل درگیری تصاویر ضارب را بدست آوردند که با تطبیق عکسی که از پژمان در دست داشتند، تأیید میکرد که او قاتل فراری است.
دستگیری در شمال
با شناسایی هویت قاتل، تیم تحقیق راهی محل زندگی او شدند، اما مرد جوان آنجا را ترک و فرار کرده بود. تحقیقات برای شناسایی متهم ادامه داشت تا اینکه رد او در یکی از شهرهای شمالی کشور بدست آمد. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، پس از هماهنگیهای قضایی، راهی محل مخفیگاه متهم شده و او را بازداشت کردند.
متهم پس از انتقال به پایتخت، به قتل ناخواسته زن جوان اعتراف کرد. پژمان، برای تکمیل تحقیقات به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت به اداره آگاهی منتقل شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
نمیدانستم مرتکب قتل شدهام
مرد جوان که به اتهام قتل بازداشت شده، مدعی است پس از ضربه زدن به زن جوان و هنگام فرار از اینکه زن مورد علاقهاش به قتل رسیده بود، اطلاع نداشته و بعد از دستگیری متوجه شده است.
با مقتول چطور آشنا شدی؟
5 ماه قبل در یکی از خیابانهای شمال تهران با او آشنا شدم. رابطهمان اوایل در حد تلفن و پیامک بود، اما کم کم قرار ملاقاتها شروع شد و مدام همدیگر را میدیدیم. به خودم که آمدم متوجه شدم او را خیلی دوست دارم و او همان زنی است که سالها دنبالش بودم.
با این همه علاقه چرا او را به قتل رساندی؟
قصدم کشتن نبود. اصلاً نمیدانستم که او را کشتهام. وقتی او را زدم و فرار کردم نگران حالش بودم اما جرأت نمیکردم تماس بگیرم.
میدانستم پلیس در تعقیبم است و میترسیدم که لو بروم از طرفی هراس این را داشتم که بشنوم او کشته شده است.
چرا تلفنش را گرفته بودی؟
شک کرده بودم. رابطه ما خیلی خوب بود اما از یک هفته قبل از قتل همه چیز تغییر کرد. رفتارش سرد شده بود و تلفنهایم را پاسخ نمیداد. از هر 10 پیام یک پیام را جواب میداد. پیگیر رفتارش شدم و او گفت که دیگر نمیخواهد با من ادامه دهد و خواست که با او تماس نگیرم.
چرا؟
خودم هم نمیدانم، رابطهمان خوب بود و حتی قرار بود با هم ازدواج کنیم. اما یک دفعه تغییر کرد، احساس میکردم شخص دیگری وارد زندگیاش شده است و باید به این موضوع پی میبردم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
به مقابل خانهاش رفتم و از او خواستم گوشی تلفن همراهش را بدهد تا آن را بررسی کنم. تصور میکردم اگر پای شخص سومی در این میان باشد، بیشک پیامها یا تماسهایش را در گوشی میبینم. اما او نمیخواست تلفنش را ببینم و زمانی که گوشی او را به زور گرفتم، تا چند خیابان آن طرفتر دنبالم آمد.
چرا چاقو داشتی؟
چاقو را بردم تا او را بترسانم و بتوانم گوشی تلفن همراهش را بگیرم و با بدست آمدن رمز گوشی، وارد آن شوم و بفهمم که آیا به من خیانت کرده است یا خیر.
چند ضربه به او زدی؟
نمی دانم، خیلی عصبانی بودم. پلیس میگوید که 19 ضربه زدهام. آن زمان چون حالم را نمیفهمیدم، به یاد ندارم چند ضربه زدهام.
منبع: حادثه 24