حراج تهران، حراج هنر
تاریخ انتشار: ۳ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۰۶۶۴۴
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، علی کاکادزفولی، دکترای جامعهشناسی سیاسی در روزنامه ایران نوشت: برگزاری رویداد حراج تهران در روزهای گذشته همچون دورههای پیشین آن واکنشهای زیادی را برانگیخت. تاکنون عمده نقدهای وارده به این رویداد در رسانهها معطوف به ساختار اقتصادی حراج و طرح مباحثی نظیر پولشویی بوده که البته این نقدها در جای خود وارد و قابل بررسی است، اما آنچه عمدتاً در تحلیلها نادیده گرفته شده، نسبت ماهیت برگزاری چنین رویدادی با جامعه کنونی ایران است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
انزوای اجتماعی
اولین نکته قابل توجه در رویداد حراج تهران، عدم برخورداری از پشتوانه اجتماعی است که این وضعیت خود به وجود آمده از فقدان مسأله است. در حالی که برخی هنرمندان سرشناس از نظر وضعیت معیشتی دچار مشکلات فراوانی هستند و جامعه ایران نیز درگیر مسائل متعدد است، برگزاری چنین رویدادی با چنین پرستیژ رسانهای چندان قابل هضم نیست. منظور از این جملات آن نیست که برگزارکنندگان رویداد، مسئول حل مشکلات و یا مقصر به وجود آمدن آنها هستند، پرسش اینجاست که در نهایت این رویداد و سیاستهای حاکم بر آن چه نسبتی با جامعه هنری ایران دارند؟ به عبارتی برگزاری این رویداد با توجه به کدام مسائل جامعه هنری ایران بوده و برگزارکنندگان با در نظر گرفتن چه اولویتهایی اقدام به برگزاری نمودهاند؟ نه در وب سایت رویداد به مسائل جامعه هنری ایران پرداخته شده و نه برگزارکنندگان آن نگرش و منظومه فکری مشخصی نسبت به هنر و مسائل آن در ایران از خود نشان دادهاند. نگاهی به بخش اخبار وب سایت رسمی رویداد، نشان میدهد که اساساً هیچگونه اطلاعرسانی از فرآیندهای رویداد صورت نگرفته و اخبار منتشره تنها اخبار مربوط به برگزاری رویداد اصلی در هر دوره و گزارشی از آثار به فروش رفته هستند. میتوان این گونه برداشت کرد که اساساً اطلاعرسانی و شفافسازی درباره فلسفه وجودی رویداد برای برگزارکنندگان رویداد چندان موضوعیتی نداشته است. این موضوع را از تعداد محدود حاضران، خریداران و حتی آمار نسبتاً پایین دنبال کنندگان شبکههای اجتماعی رویداد نیز میتوان متوجه شد. بویژه آنکه گردانندگان صفحه اینستاگرامی رویداد حتی فرصت اظهار نظر به مخاطبان را نیز نداده و بخش نظرات را برای تمامی مطالب بستهاند. اعتراضهای مستقیم و غیرمستقیم بخش قابل توجهی از هنرمندان به این رویداد بویژه در دوره اخیر نیز از دیگر مسائلی است که سبب میشود رویداد را نتوان حتی یک رویداد اختصاصی برای جامعه هنری به حساب آورد.
ابهام در فرایندها
نامشخص بودن و عدم شفافیت فرایندهای انتخاب و قیمتگذاری آثار از دیگر نقدهایی است که میتوان به این رویداد وارد آورد. اگرچه در وب سایت رسمی رویداد، ذکر شده که آثار حاضر در حراج، از سه طریق معرفی آثار به حراج از سوی مجموعهداران، معرفی آثار به حراج از سوی گالریداران و دریافت مستقیم آثار صرفاً از هنرمندان پیشکسوت انتخاب میشوند، اما فرایندهای معطوف به انتخاب آثار، عمومی نیستند و نمیتوان درباره درستی یا نادرستی آنها قضاوتی ترتیب داد. بویژه آنکه با بررسی هنرمندانی که آثارشان در دورههای مختلف حراج عرضه شده، این گمان تقویت میشود که تنها چهرههای بخصوصی از سوی برگزارکنندگان رویداد مورد توجه قرار میگیرند. بنابراین حتی اگر نخواهیم اتهامی به برگزارکنندگان و فرایندهای منتج به عرضه آثار وارد سازیم، لااقل میتوان نسبت به فقدان شفافیت انتقاداتی را طرح کرد. در وب سایت رسمی رویداد هیچگونه مطلب یا خبری پیرامون شفافسازی سیاستهای حاکم بر انتخاب آثار و یا فرایندهای مرتبط با آن وجود ندارد. مشخص نیست که گالریداران چگونه با یکدیگر رقابت میکنند و چگونه از کشاکش چنین رقابتی آثاری انتخاب میشوند. اگر میشد که صاحبان گالری در فضایی عمومی و آزاد با یکدیگر رقابت کنند، باز هم امیدی به تقویت فضای فرهنگ و هنر توسط این رویداد وجود داشت، اما در حال حاضر به جای آنکه برگزاری چنین رویدادی در نتیجه همافزایی و برنامهریزی گالریها باشد، در نتیجه خواست صاحبان سرمایههای کلان رقم میخورد و هرجا که پای سرمایههای کلان به همراه عدم شفافیت در میان باشد، نمیتوان به بی طرفانه بودن فرآیندها و طبیعی بودن انتخابها خوشبین بود.
هنر در انحصار سرمایه
در سطور بالا مشخص شد که رویداد حراج تهران نه یک رویداد فرهنگی و هنری که رویدادی اقتصادی بوده و هنر را دستمایه تجارت قرار داده است. پس برگزاری چنین رویدادی به خودی خود دستاورد چندانی برای عرصه هنر ندارد، بویژه آنکه اساساً نسبت به مسائل عرصه هنر و هنرمندان نیز بی توجه بوده است و از این جهت نمیتوان این رویداد را متعلق به همه هنرمندان دانست. اما این موضوع سبب نمیشود که از کنار آن بی تفاوت گذشت و از نظرگاه هنر به آن نپرداخت. زیرا این رویداد به واسطه نداشتن ماهیت هنری و فقدان دغدغه هنر، پدیدآورنده شکلی از فرهنگ تجاری در عرصه هنر است که در صورت تداوم و گسترش، میتواند مناسبات جامعه هنری و هنرمندان را تغییر داده و بر آنها تأثیرات نامطلوب بگذارد. همچنین جولان سرمایه در عرصه فرهنگ مانع از شکلگیری روابط اصیل بین هنر و هنرمندان میشود. به بیان دیگر، تنها هنرمندانی میتوانند دیده شوند که نسبتی با مناسبات تجاری حاکم بر رویداد داشته باشند. نگاهی به ادبیات رسانهای مربوط به رویداد و تأکید پررنگ بر عباراتی نظیر «رکورد زدن»، «پرفروش بودن» و... نیز تأییدی دیگر بر مدعای تجاری بودن و نه هنری بودن رویداد است. اگر در برگزاری این رویداد، هنر مسأله است و هنرمند اهمیت دارد، چرا بخشی از سرمایههای حاضر در رویداد به حل مشکلات این قشر اختصاص پیدا نمیکند؟ حتی اگر انتظار چنین اقدامی هم نداشته باشیم، لااقل برگزارکنندگان میتوانستند بخشی از توجه صاحبان سرمایه را به سمت مسائل جامعه هنری سوق دهند. تأکید میشود که طرح این موضوع به معنای توقع خاص داشتن از برگزارکنندگان نیست، زیرا این رویداد آن گونه که خود را معرفی کرده از سوی نهادی خصوصی و مستقل برگزار میشود، اما بی پاسخ بودن این پرسشها تنها نشانهای برای اثبات این موضوع است که این رویداد، تعلقی به جامعه هنری ایران ندارد. به نظر میرسد آن گونه که برخی صاحبنظران معتقدند، حراج تهران را باید رانتی کنترل شده دانست که به تعداد محدودی از افراد صاحب سرمایه اختصاص یافته است. شاید هم به همین خاطر باشد که در هر دوره از برگزاری، بیش از آنکه هنر و هنرمند در آن دیده شوند، ارقام درشت پولها برجسته میشوند و توجهها را به خود جلب میکنند.
نه حتی پارناسیانیسم
پارناسیانیسم مکتبی است که پیروان آن هنر را برای هنر میخواهند؛ هنر برای زیبایی، تعالی و شکوهی که در آن هست و نه به مثابه ابزاری برای رسیدن به اهداف دیگر از جمله منفعت مالی و غیرمالی. حقیقت آن است که ماهیت حراج تهران به درستی مشخص نیست. روشن است که برگزارکنندگان این رویداد هیچگونه نسبتی با مسائل روز جامعه ندارند. در هر صورت میتوان از این نقد چشم پوشید و پذیرفت که به هرحال بخشی از هنرمندان با هر انگیزهای تمایل ندارند خود را درگیر مسائل جامعه کنند، اما مسأله آن است که این دسته از هنرمندان حتی هنر را برای خود هنر هم نمیخواهند و چندان به مسائلی نظیر زیبایی، پرستش هنر محض و عدم استفاده از هنر به عنوان ابزاری برای نیل به اهداف دیگر که مدنظر پارناسیها است، توجهی ندارند. در این میان تنها گزینه محتمل همان هنر برای سرمایه یا به عبارتی تجارت هنری است. اگر نخواهیم با رویکرد ارزش گذارانه به تجارت هنری نگاه کنیم، میتوان موجودیت رویداد حراج تهران را به عنوان بستری برای تجارت هنری در زمینه اجتماعی محدود خود پذیرفت. ماهیت این پذیرش بسیار حداقلی و عام است و در حقیقت تجارت هنری را صرفاً به عنوان پدیدهای میبیند که چون موجودیت یافته، پس ناچار باید به آن توجه نمود. اما پذیرش چنین موجودیتی ضرورتاً به معنای مطلوبیت آن نیست. ماهیت پدیدهای که با آن مواجه هستیم، نوعی تجارت هنری است و نقد این تجارت، به این دلیل اهمیت دارد که در عین آنکه خود پدیدهای هنری نیست، بی توجه به اقتضائات جامعه ایران برای عرصه فرهنگ، هنر و اقتصاد هنر آسیب زا است.
جمعبندی
هدف از مباحث طرح شده، تأکید بر این نکته است که رویداد حراج تهران رویدادی فرهنگی و هنری نیست و بیشتر رویدادی تجاری است که هنر را به عنوان کالا مورد مبادله قرار میدهد. رویدادی که اساساً نسبتی با مسائل جامعه ندارد و اهمیتی هم به افکار عمومی نمیدهد، در یک شب چنان بازار هنر را به هم میریزد که دامنه پیامدهای نامطلوبش برای جامعه هنری ایران تا مدتها ادامه خواهد داشت. این رویداد به دلیل فقدان مسأله اجتماعی از پشتوانه اجتماعی برخوردار نیست و اساساً رویدادی گنگ است که نه تنها زبانی برای گفتوگو با جامعه ندارد، بلکه ارادهای هم برای آن در خود نمیبیند. به همین دلیل نمیتواند به یک پدیده ملی بدل شود هرچند که برگزاری دورههای متعدد آن در سالهای آینده نیز تداوم یابد. ماهیت شکلگیری رویداد بر اساس منافع و اهداف محدود است و به همین خاطر بخش قابل توجهی از هنرمندان خود را در آن نمیبینند و نسبتی بین خود و رویداد برقرار نمیکنند. رویداد حراج تهران برخلاف سایر رویدادهای مشهور هنری نتوانسته در فضای هنر ایران جریانسازی کند و در هر دوره جز جنجالهای رسانهای و خبری و سیلی از انتقادات، دستاوردی برای عرضه نداشته است. در شرایطی که اعمال و رفتار هنرمندان زیر ذرهبین قضاوت افکار عمومی است و عموم جامعه از هنرمندان انتظار دارند تا در مسائل سیاسی و اجتماعی در کنار آنها قرار گیرند، روشن است که برگزاری چنین رویدادی که نه از نظر ظاهری سنخیتی با فضای جامعه ایران دارد و نه ماهیتاً به مسائل جامعه هنری ایران میپردازد، نه تنها امری قابل تحسین نیست که باید از آسیبهای دیرپای آن بر عرصه فرهنگ و هنر نیز بیمناک بود.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: حراج تهران فرهنگ روزنامه ایران هنر رویداد حراج تهران جامعه هنری ایران مسائل جامعه هنری تجارت هنری وب سایت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۰۶۶۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقش فیلم، بازی و موسیقی روشنگرانه در ترویج فرهنگ حجاب
هرچند برخی منفعلانه در مقابل امواج رسانهای و تبلیغاتی غرب، مرزبندی فرهنگی و مقاومت فرهنگی را ناممکن میدانند و دچار ناامیدی و یأس شده اند، اما با قدرت بالای جهاد تبیین، میتوان از توان اثرگذاری دشمن در فرهنگ عفاف و حجاب خارج شد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عفاف و حجاب، به عنوان دو ارزش مهم شرعی و قانونی در جامعه بشری، اصلهای جداییناپذیرند که بدون یکدیگر معنای حقیقی و اصیل خود را از دست میدهند. عفاف که فرهنگی متعالی است، به افراد جامعه، چگونه بودن و چگونه زیستن را آموزش میدهد و در حقیقت هدفش کمک به رسیدن انسانها به کمال مطلوب آفرینش است و در این میان بخش مهمی از این دغدغه را فرهنگ ناب و متعالی حجاب که از نمادهای بارز عفاف است، تحقق میبخشد.
حجتالاسلام علی اصغر ولایتی زنجانی، دبیرکل مجمع کانونهای فرهنگی کشور، طی یادداشتی به ضرورت مهندسی فرهنگی در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب پرداخته است.
دو ارزش مهم شرعی و قانونی در جامعه بشری
عفاف و حجاب، از واجباتی است که در قرآن کریم در سه سوره مبارکه از جمله سوره احزاب آیه 59 به پیامبر (ص) نازل شده است و این موضوع همواره در دین اسلام مورد توجه بوده و یکی از نمادهای اصلی هویت همه مسلمانان است.
البته همه ادیان الهی عفاف و حجاب را یک اصل واجب الهی میدانند که رعایت آن، آرامش و امنیت فردی و اجتماعی را رقم میزند، موجب تحکیم بنیانهای خانواده شده و ضمن ایجاد نشاط فردی و اجتماعی، کاهش آسیبهای جدی خانوادگی و اجتماعی را در پی دارد.
بدون تردید عفاف و حجاب، به عنوان دو ارزش مهم شرعی و قانونی در جامعه بشری، اصلهای جداییناپذیرند که بدون یکدیگر معنای حقیقی و اصیل خود را از دست میدهند. عفاف که فرهنگی متعالی است، به افراد جامعه، چگونه بودن و چگونه زیستن را آموزش میدهد و در حقیقت هدفش کمک به رسیدن انسانها به کمال مطلوب آفرینش است و در این میان بخش مهمی از این دغدغه را فرهنگ ناب و متعالی حجاب که از نمادهای بارز عفاف است را تحقق میبخشد.
آیا اوضاع حجاب با اجرای "طرح نور" بهتر شده است؟پیشینه حجاب و پوشش هم به قدمت تاریخ آفرینش انسانهاست و باید به تعبیری گفت پوشش و لباس هر انسانی پرچم کشور وجودی خودش است؛ پرچمی که او بر در خانه وجودش نصب میکند و با آن میگوید که از کدام فرهنگ و تمدن تبعیت میکند و به نوعی شناسنامه ظاهری انسان است.
همان طور که ملتها با تعهد و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هویّت ملی خویش ابراز میکنند، هر انسانی که به ارزشها و بینشهایی معتقد و دلبسته است، لباس متناسب با آن ارزشها و بینشها را برای خود برمیگزیند و به سلامت فکری، عاطفی و جنسی جامعه خود نیز میاندیشد.
حجاب یک واجب شرعی است که باید رعایت بشود
به خوبی میدانیم حجاب و پوشش در ایران و کشورهای اسلامی از بارزترین نشانه فرهنگی و نماد دینی و ملی است که به سرعت تحت تأثیر سایر پدیدههای فرهنگی قرار میگیرد. هر نوع دگرگونی در ساختار فرهنگی و اجتماعی، با تغییر در پوشش مردم نمایان میشود و این موضوع نیاز به باز تعریف اساسی نخبگان دارد.
انقلاب اسلامی از بدو شکلگیری به این موضوع مهم اجتماعی به دلیل اهمیت سلامت جامعه و مردم تأکید کرد و خود مردم هم با آغوش باز استقبال و همراهی کردند و امام خمینی(ره) ضمن تأکید بر رعایت حجاب زنان از فعالیتها و حضور پر رنگ علمی و اجتماعی زنان در عرصههای مورد نیاز جامعه حمایت کردند.
رهبر معظم انقلاب نیز حجاب را ضرورت شرعی میدانند و میفرمایند: حجاب یک ضرورت شریعت است؛ ضرورت شرعی است؛ یعنی هیچ تردیدی در وجوب حجاب وجود ندارد؛ این را همه باید بدانند. این که حالا خدشه کنند، شبهه کنند که آیا حجاب هست، لازم است، ضروری است، نه، جای خدشه و شبهه ندارد؛ یک واجب شرعی است که باید رعایت بشود، منتها آن کسانی که حجاب را به طور کامل رعایت نمیکنند، اینها را نباید متّهم کرد به بیدینی و ضدّانقلابی.
زمینههای فرهنگسازی حجاب؛ گرایش ذاتی به حیا و خانوادهدوستی
جایگاه زمینهسازی فرهنگی در ترویج حجاب
انقلاب اسلامی به عنوان یک نظام دینی و مردمی ماهیت فرهنگی دارد و فرهنگ دینی ما عنصر اصلی و محوری شعارهای مردم در انقلاب بوده است. هویت دینی و فرهنگی ما به دلیل اینکه عامل اصلی رشد و موفقیت ما بوده است. سالهاست مورد تهدیدها و تهاجمها قرار گرفتهایم و براثر برخی ضعفها و تسامحها نیز با آسیبهایی مواجه هستیم و این قابل انکار نیست و باید کار کرد، گفتگو کرد و مردم را در عمل محرم دانست و با گذشت و اعتماد آنان را از نقشههای بدخواهان آگاه کرد.
البته باید گفت ما با رویشهای شگفتآور در شجره طیبه انقلاب اسلامی و علیرغم تعمیق معرفت دینی، تقویت ارزشهای اسلامی و رشد قدرت نرم فرهنگی و تربیت نسلهای مؤمن، عفیف و غیرتمند در نظام اسلامی همچنان هجمههای پیدا و پنهان فرهنگی هستیم و جنگ عظیم فرهنگی بر علیه مردم ما ادامه دارد و مقصد انقلاب یعنی مکتب اسلام و منشاء ارزشها را هدف گرفته است.
در این میان برخی منفعلانه در مقابل امواج رسانهای و تبلیغاتی غرب، مرزبندی فرهنگی و مقاومت فرهنگی را ناممکن میدانند و دچار ناامیدی و یأس شدند درحالیکه با قدرت بالای جهاد تبیین ،عفاف و حجاب میتوان از توان اثرگذاری دشمن خارج شد.
تمیز اقناعی و تبیین درست فرهنگ عفاف و حجاب
حقاً و انصافاً مردم ایران در تقوا، عفت و ایمان سرآمد ملتهاست و همواره به اصالت و دین داری شهره بوده و هستند. امروز اگر در بحث حجاب مسئله داریم این نشانه بیدینی و بیتقوایی نیست، بلکه نشان از فاصله و شکاف فرهنگی است که هم متولیان فرهنگی و اجتماعی در این موضوع سهم دارند و هم تلاش دشمن که شبانهروز به دنبال ایجاد یأس و نا امیدی و شبههافکنی است.
در این بمباران رسانهای و ضد فرهنگی دشمن، عملکرد ما ضعیف بوده و هست و اصلاح وضعیت کنونی عفاف و حجاب در جامعه، یک برنامه جامع و چند بعدی مستمر نه مقطعی میخواهد که سطوح مختلف حاکمیت و جامعه و با همکاری همه آحاد جامعه و مسئولین را میطلبد.
امام خمینین (ره) برای زنان ارزش بالایی قائل بودند به طوری که میفرمایند زن مربی انسانهاست و سعادت و شقاوت کشورها به زنان بستگی دارد و در تعبیری دارند که از دامن زن مرد به معراج میرود. مقام معظم رهبری نیز نگاه اسلام به زن را عزتبخش، کرامتبخش، رشدآفرین و استقلالدهنده به شخصیت زن عنوان میکنند.
ما باید برای مسئله فرهنگی حجاب، کار و الگوهای موفق فرهنگی و هنری اساسی طراحی کنیم. قدم نخست در این موضوع کار فرهنگی تمیز و اقناعی و تبیین درست فرهنگ عفاف و حجاب در خانوادهها است که نیاز به آموزش کامل والدین را به صورت مستقیم و غیرمستقیم میخواهد.
قدم بعدی تقویت نقشهای اجتماعی و فرهنگی عموم مردم است که عموم مردم حاکمیت را در عمل همراهی کنند و خواسته آن را خواسته خود بدانند و احساس فاصله زیادی نکنند. این مهم نیز بیشتر از رسالتهای حوزهها، آموزش و پرورش و دانشگاهها و مراکز علمی است که هم تربیت معلم و هم تدوین برنامه جامع میخواهد.
همچنین باید اذعان کرد یکی از اصلیترین ابزارهای دشمنان و مخالفان ایران برای ضربه به مردم و جوانان استفاده از ابزارهای رسانهای و فضای مجازی است و مسئولین رسانه ملی و سینما و نخبگان هنری باید به این موضوع با برنامهریزی اصولی، فرهنگمحور، تبیینگر و جذاب بپردازند.
نقش فیلم، بازیها و موسیقیهای روشنگرانه در ترویج فرهنگ حجاب
باید گفت ساخت فیلم، سریال و تولید بازیها و موسیقیهای روشنگرانه با جذابیتهای بالا برای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب و نشان دادن ارزش و جایگاه واقعی زن ایرانی مسلمان میتواند بسیار مؤثر باشد.
مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) نیز در دیدار با مدیران صدا و سیما میفرمایند: «زن سرشار از ارزشهای اسلامی و انقلابی است.» لذا سیمای زن مسلمان و انقلابی باید با تکیه بر حجاب، نجابت و عفت نقش اصلی و اساسی او در خانواده و جامعه، تأثیر زن در رشد مرد و جامعه و نیز نقش پر اهمیت او در واقعیتهای گذشته نظیر جنگ تحمیلی در صدا و سیما نشان داده شود.
باید گفت ارتقا و گسترش ارزشهای فرهنگی و دینی در جامعه بیشتر با روشهای فرهنگی، هنری و رسانهای هدفمند، ارزش محور و جذاب امکانپذیر است و دنیای فرهنگ، هنر و رسانه دنیای تصاویر یا تصورات ذهنی است که سمبلها و رویدادها به این تصاویر و تصورات شکل میدهند.
باید گفت بر مبنای شیوه فرهنگی و هنری، وقتی تصویری منفی شکل میگیرد تنها با تقویت تصاویر و رویدادهای سازنده و مثبت و اقناعی میتوان به تدریج فضا را تغییر داد و ارزش موردنظر را تقویت کرد.
همچنین تولید موسیقی و بازیهای رایانهای قوی و پاسخگو و ساخت فیلمهای سینمایی و سریالهای هنری جذاب و روشنگرانه در مقابل محصولات غربی به باورهای مردم در بحث حجاب زنان کمک میکند. البته مسئولین فرهنگی هنری و دلسوزان ایرانی باید از نسل جوان برای تربیت هنرمندان فرهیخته ارزش دوست و مردمی باسواد استفاده کنند و برای آینده سرمایهگذاری کلانی بشود.
ما محتوای لازم برای مردم عزیز و نسل جوان خود و جانهای تشنه حقیقت در جهان داریم اما باید ضمن مقابله با فعالیت توپخانههای شبانهروزی بدخواهان، به تولید آثار هنری قوی و تربیت نسل جدید هنرمندان تلاش مضاعف کنیم. البته باید گفت این مهم هماهنگی همه جانبه مسئولین و اعضای حاکمیت را میطلبد که با پوشش هم و با همکاری و همدلی و با پای کار آوردن نخبگان و دغدغهمندان و صداقت کامل با مردم به این رسالت مهم و حیاتی در عمل و با جان و دل با خرج آبرو و حتی فدای جان مثل زمان دفاع مقدس کمک کنند.
مردم ایران زن و مرد جوان و پیر انسانهای پاک سرشت، شریف، عفیف و مسلمان هستند و میدانند حجاب یک اصل مسلم قرآنی و دینی است، اما نحوه مواجهه با پدیده بیحجابی نیازمند تفکر، تدبیر و کار اساسی است. باید توجه کنیم ما مطیع و عاشق رهبری هستیم که فرمودند این عزیزان فرزندان خودمان هستند و پیرو مکتب سرداری هستیم که دختر کم حجاب را فرزند خود میدانست.
باید بدانیم آنچه مسلم است حضور و کنشگری در میدان جنگ نرم، ملزومات، مهارت و تدبیر خاص خود را میطلبد وگرنه دشمن زبون همواره منتظر اقدامات هیجانی، ناپخته و بی هدف است و جوانان ما با تفکر و مطالعه هرگز آراستگی اصیل و فرهنگ ایرانی خود فراموش نخواهد کرد.
مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب به رسانه اشاره کردهاند میفرمایند ابزارهای رسانهای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانونهای ضد معنویت و ضد اخلاق نهاده است و هم اکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دلهای پاک جوانان و نوجوانان و حتی نونهالان با بهرهگیری از این ابزارها را به چشم خود میبینیم. انشاءالله که با برنامهریزیهای همه جانبه کوتاهمدت، میانمدت و بلند مدت با استفاده از تجربیات و همراهی مردمی و سلایق مختلف جامعه و مدیریت نخبگان متخصص و متعهد در این مسئله به موفقیتهای چشمگیریی برسیم.
در این زمینه نیازمند مشارکت دستگاهها و سازمانهای فرهنگی با کشورهای دوست و متعهد به فرهنگ در تولید آثار هنری در فیلم و سریال هستیم تا تبادل فرهنگی صورت بگیرد و باید در عرصههای هنری و فرهنگی نیز با کشورها و ملتهای دوست و همسو به مقابله با تهاجم فرهنگی و امپراتوری رسانهای ضد خانواده و ارزشها برویم.
انتهای پیام/