Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-05-01@23:48:48 GMT

برو کرونا ساکت شد برگرد

تاریخ انتشار: ۴ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۱۶۰۷۳

برو کرونا ساکت شد برگرد

«فیلمم را بگیر بگذار تلگرام که بچه‌هایم ببینند و از شرم بمیرند.» حمایل با چشمان سبزش به روبه‌رو خیره شده و عصا را کنار تختش تکیه داده است.

روزنامه ایران:«فیلمم را بگیر بگذار تلگرام که بچه‌هایم ببینند و از شرم بمیرند.» حمایل با چشمان سبزش به روبه‌رو خیره شده و عصا را کنار تختش تکیه داده است. همان تختی که حالا همه دار و ندار اوست؛ خانه او.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

صبح و شبش را در همین یک وجب جا می‌گذراند. در 75 سالگی بچه‌هایش او را سر راه گذاشته‌اند و حالا ماه‌هاست در گرمخانه‌ای در میدان شوش تهران زندگی می‌کند.

«من را نخواستند ساکم را انداختند بیرون و گفتند برو. پارسال همین موقع‌ها بود. هوا سرد بود، خیلی سرد.» قصه بی‌خانمانی‌اش به اندازه سرمای همان روزها استخوان‌های آدم را می‌سوزاند. روزی 15 میلیون پول داشته و با پسر مجردش خانه‌ای در نعمت آباد اجاره کرده بوده اما وقتی مریض می‌شود همه سرمایه 15میلیونی‌اش را از دست می‌دهد. پول که تمام می‌شود به خانه بچه‌هایش می‌رود شاید پناهش دهند اما یکی یکی بیرونش می‌کنند تا آخر سر نوه‌اش او را می‌آورد گرمخانه. این قصه خیلی از آنهاست. قصه پرغصه سالمندانی که سر راه گذاشته شده و حالا در گرمخانه‌ای در میدان شوش تهران زندگی می‌کنند، جایی که به ته دنیا هم معروف است. مسئولان گرمخانه می‌گویند در دوره شیوع کرونا تعداد سالمندان خانه به دوش چند برابر شده و آنها هم امکانات نگهداری از سالمندان را ندارند. اما با این وضعیت الان نیمی از سالن‌های این مرکز به سالمندان بی‌خانمان اختصاص داده شده است.
حمایل با گریه التماس می‌کند، کمکش کنیم تا بتواند برای خودش خانه‌ای اجاره کند. پوست سفید رنگی دارد و وقتی گریه می‌کند همه صورتش جمع و قرمز می‌شود: «من و ساکم را انداختند، بیرون. پارسال همین موقع‌ها بود. کل پول پیش‌مان 15 میلیون بود. هنوز هم وسایلم زیر پله خانه‌ام مانده. اول که بی‌خانه شدم پنج ماه مسافرخانه زندگی کردم. شبی 150 هزار تومان کرایه می‌دادم بعد دیگر پولم ته کشید. یک مدت نوه‌ام نگه‌ام داشت بعد اینجا را برایم پیدا کرد. تو را به‌خدا من را از اینجا نجات بده. اینجا سرده، من هیچی ندارم. دوست دارم توی خانه خودم باشم. یک اتاق کوچولو هم داشته باشم کافی است؛ خودم همه کارهایم را می‌کنم. تو را به خدا تو را به جان هرکی دوست‌ داری یک خانه برایم بگیرید. الان از پسرم هم خبر ندارم او هم توی یک گرمخانه دیگر است. بچه‌هایی که من و ساکم را پرت کردند بیرون و گفتند برو مزاحم ما هستی به چه دردم می‌خورند؟» سرما سوزناک است و حمایل در این گوشه سرد دنیا فقط یک خانه کوچک می‌خواهد.
«همین جا منتظر بمان تا برگردیم. می‌رویم عروسی و زود می‌آییم و تو را برمی‌گردانیم خانه. فقط چند ساعت بمان خیلی زود برمی‌گردیم.» اما نیامدند که نیامدند. هر روز گریه کرد و پرسید پس پسرم کی می‌آید دنبالم؟ اما نه او و نه باقی بچه‌هایش نیامدند که نیامدند. زن هر روز سراغ آنها را گرفت، چند ماه گذشت تا پسرش زنگ زد و گفت همین که در بلبشوی کرونا خرج زن و بچه‌اش را می‌دهد، هنر کرده و دیگر نمی‌تواند از مادرش هم نگهداری کند. زن آنقدر گریه کرده که همه مسئولان گرمخانه را هم با خودش افسرده کرده است.
فاطمه 70 ساله است اما خیلی جوان تر از سنش به نظر می‌رسد. به قول خودش چون بچه دار نشده این طوری به نظر می‌آید. این را می‌گوید و به فکر فرو می‌رود: «یک سال است اینجا توی خوابگاه زندگی می‌کنم؛ کرمانشاهی‌ام. شوهرم که دادند، آمدم تهران اما بچه‌دار نشدم.20 سال تمام با شوهرم زندگی کردم تا آخر سر زن گرفت و طلاقم داد. بعد از جدایی در یک شرکت دارویی کار پیدا کردم. شش سال آنجا کار کرم اتاقی هم برای خودم گرفتم. بعد دو سال رفتم توی یک بیمارستان نیروی خدماتی شدم. بعد هم بازنشسته شدم با ده سال سابقه. دیگر پولم نمی‌رسید برای خودم خانه‌ای اجاره کنم. به یک پانسیون دانشجویی رفتم. نزدیک میدان ولی‌عصربود. توانستم 15 میلیون جمع کنم که پول پیش پانسیون شد. با حقوقم هم زندگی می‌کردم. بعد معلوم شد صاحب پانسیون پول مالک را نداده و ساختمان را پلمب کردند. همان 15 میلیون پول پیشم هم از دست رفت. دیگر هیچ پولی نداشتم خانه اجاره کنم. چون 10 سال کار کرده‌ام حقوق بازنشستگی‌ام یک میلیون و 200هزار تومان است. اگر بتوانم 15 میلیون خودم را پس بگیرم می‌توانم قسمتی از حقوقم را کرایه بدهم. اما اگر الان 800 تومان کرایه بدهم چه جوری با 400 هزار تومان زندگی کنم؟ فکر می‌کنی می‌توانم با 400 هزار تومان زندگی کنم؟»
می‌پرسم فکر می‌کنی با 15 میلیون جایی گیرت بیاید؟ دوباره می‌روم سرکار. پاهایم درد می‌کند اما باید سر کار بروم. حداقل این طوری برای خودم و جامعه مفیدم. من باید کار کنم. اینجا فقط می‌خورم و می‌خوابم و این ناراحتم می‌کند.
به فاطمه نگاه می‌کنم که چطور توی هفتاد سالگی و با زانو درد و کمردرد شدید، رؤیای آینده می‌پروراند و می‌خواهد به حال خودش و جامعه مفید باشد. به او زل می‌زنم که سهمش از همه این دنیای بزرگ 15 میلیون است و برای به دست آوردن دوباره‌اش خیال می‌بافد. همین طوری می‌پرسم دوست‌ داری خانه خودت را داشته باشی؟ می‌گوید من به یک اتاق هم راضی‌ام. اصلاً به همین جا هم راضی‌ام؛ خیلی هم خوب است. اما اینجا از مرکز شهر خیلی دور است.
غزیه 60 ساله، شش - هفت سالی هست بی‌خانمان شده و از خانه این فامیل به خانه آن یکی رفته تا اینکه بالاخره سر از شوش درآورده است. شوهرش 30 سال است فوت کرده و هیچی برایش نگذاشته. سر و کله کرونا که پیدا شد، از فامیل گرفته تا پسرانش که در بروجن زندگی می‌کنند، همه عذرش را خواستند: «بعد از کرونا بیکار شدم، پرستار سالمندان بودم. این روزها کسی پرستار جدید نمی‌خواهد و با همان پرستار قبلی‌اش می‌سازد. بعد از کرونا دیگر کار نکردم. گاهی می‌روم خانه فامیل‌هایم اما آنها هم می‌گویند کروناست نیا.
چند تا پسر دارم بروجن زندگی می‌کنند، گفتند کرونا که ساکت شد بیا. خب حق دارند، بچه دارند می‌ترسند. بروجن که بودم تحت پوشش کمیته امداد بودم اما آن هم قطع شد. الان پنج ، شش سال است هیچ خانه‌ای ندارم. دائم خانه این فامیل و آن فامیل بودم. از اول هم پول پیش و پس‌انداز نداشتم. هرچی این سال‌ها کار کردم خرج پسر معتادم کردم؛ شاگرد راننده است؛ اصلاً نمی‌گوید مادری دارم یا نه؟ سراغ من را نمی‌گیرد.»
سپیده علیزاده، مدیرعامل مؤسسه کاهش آسیب نور سپید هدایت که مجری مرکز جامع کاهش آسیب بانوان است ، می‌گوید: «غالباً این طور است که سالمندانی که در خیابان رها می‌شوند به‌عنوان افراد بی‌خانمان شناخته می‌شوند و ممکن است مردم با 137 یعنی گشت فوریت خدمات اجتماعی شهرداری تهران، تماس بگیرند و آنها هم به‌عنوان افراد بی‌خانمان ساماندهی‌شان می‌کنند. قاعدتاً کودکان و سالمندان تحت حمایت سازمان بهزیستی هستند و کودکان باید به شیرخوارگاه‌ها و سالمندان به سرای سالمندان سپرده شوند اما قصه کرونا این جریان را به هم زده و این زنان معمولاً به گرمخانه‌ها معرفی می‌شوند. بزرگترین گرمخانه شهر تهران هم مرکز ماست که در میدان شوش قرار دارد. بنابراین خیلی از خانم‌های کهنسال به ما مراجعه می‌کنند و ما مجبور به پذیرش این افراد هستیم. اما آنها اینجا خدمات مناسب یک سالمند را دریافت نمی‌کنند و کرامت‌شان در این فضا حفظ نمی‌شود. به هرحال هر کدام نیازهای ویژه‌ای دارند که سعی می‌کنیم تا حد امکان برآورده‌ شان کنیم. برای یکی باید عصا بگیریم، برای یکی توالت فرنگی اما واقعیت این است که گرمخانه‌ها خانه سالمندان نیستند و دردناک تر اینکه گرمخانه‌ها بیمارستان یا مرکز نگهداری بیماران روان هم نیستند اما همه این افراد به اینجا آورده می‌شوند. خیلی از این افراد دیگر توان کار کردن ندارند و نمی‌توانند از خودشان نگهداری کنند و گاهی مشکلات قضایی جدی دارند، مثلاً یک فرد سالمند خانه داشته به بچه‌هایش اعتماد کرده و آنها خانه‌اش را از او گرفته‌اند و او را کارتن خواب و بی‌خانمان کرده‌اند.»
به گفته او، خیلی از سالمندان مشکلات پزشکی جدی دارند و امکان رسیدگی مناسب در این مراکز برایشان وجود ندارد و آنها مجبورند با همکاری اورژانس مشکلات پزشکی‌شان را حل کنند با این همه این مرکز پناهگاه بزرگی است برای سالمندانی که سر راه گذاشته می‌شوند.
در پیری سر راه گذاشته شده‌اند. تنها خواسته‌شان داشتن سرپناهی آبرومند است. پای حرف‌شان که می‌نشینی یک اتاق برای خود، تنها رؤیایی است که در سرمی پرورانند.

انتهای پیام/

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: سر راه گذاشته بی خانمان بچه هایش 15 میلیون خانه ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۱۶۰۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا هیچ دستگاه نظارتی به داد مستاجران نمی‌رسد | اختیار آینده زندگی ما دست صاحبخانه هاست! | مستاجران به ناچار اجازه می‌دهند بر سرشان کلاه برود

به گزارش همشهری آنلاین ، فصل امتحانات فقط برای دانش‌آموزان و محصل‌ها ترسناک نیست. پدر و مادرهای اجاره‌نشین هم با نزدیک شدن به پایان بهار و سه ماه تابستان برای افزایش نرخ رهن و اجاره خانه‌شان دلهره می‌گیرند؛ نرخ‌هایی که یک شبه سر به فلک می‌کشند و تا آسمان هفتم می‌رسند؛ بدون هیچ نظارتی، بدون هیچ پاسخگویی.

اکثر خانواده‌های ایرانی به ویژه آنها که صاحب فرزند مدرسه‎‌ای هستند تعطیلات تابستانی را برای جابجایی انتخاب می‌کنند و همین موضوع باعث شده بازار بنگاه‌های مسکن و املاکی‌ها با شروع گرمای تابستان داغ شود. این بازار داغ هرچند به مذاق صاحبخانه‌ها و املاکی‌ها خوش می‌آید اما مستاجران را حسابی کباب می‌کند.

فصل ترسناک مستاجران

«سعید» جوان سی ساله و متاهل ساکن تهران که در منطقه ۱۸ سکونت دارد در گفت‌وگو با خبرنگار مهر می‌گوید: «یک خانه ۶۰ متری در جنوب تهران را سال گذشته با دویست میلیون رهن و چهار میلون تومان اجاره ماهانه کرایه کردم. حالا موعد قراردادم نزدیک شده و صاحبخانه می‌گوید باید صد میلیون به رهن و ۱ک میلیون و پانصد هزار تومان به اجاره اضافه کنم.»

این جوان که درآمد کارمندی حدود ۱۵ میلیون تومانی دارد، ادامه می‌دهد: «سال گذشته یک سوم از درآمدم را برای اجاره و شارژ ساختمان می‌دادم و تقریباً ماهی ۱۰ میلیون برای باقی قسط‌ها و قبض‌ها و مخارج زندگی باقی می‌ماند. حالا قرار است ۱۰۰ میلیون به مبلغ رهن اضافه کنم! این یعنی باید سال پیش ماهی حدود هشت میلیون و سیصد هزار تومان پس‌انداز می‌کردم. چنین چیزی با این درآمد ممکن است؟»

او گلایه دارد که هیچ دستگاه نظارتی به داد مستاجران نمی‌رسد و هیچ قاعده منصفانه‌ای برای نرخ اجاره‌بها تعیین نمی‌شود. «با این وضعیت صاحبخانه‌ها فقط اختیار ملک خود را ندارند. اختیار آینده ما هم دست آنهاست. صاحبخانه به من که مستاجرم فرصت زندگی نمی‌دهد. مستاجر باید امسال باید وام بگیرد که بتواند قراردادش را تمدید کند. سال دیگر باید پول قرض بگیرد که قسط قبلی و افزایش قیمت جدید را پرداخت کند. سال بعدی باید خانه‌اش را کوچک‌تر کند. سال بعدی لابد باید کلیه‌اش را بفروشد!»

«احسان» که حدوداً سی و سه ساله و ساکن شرق تهران است می‌گوید: «واقعیت این است که اگر زوج‌های جوان در قشر متوسط تا چهار پنج سال پیش خانه نخریده باشند، احتمالاً دیگر نمی‌توانند از زندگی اجاره‌نشینی فاصله بگیرند.»

این مرد جوان که روی ماشین کار می‌کند و به نظر می‌رسد درآمد اصلی خود را از تاکسی‌های اینترنتی به دست می‌آورد گلایه می‌کند: «خانه‌مان هر سال کوچکتر و قدیمی‌تر می‌شود. این بار به یک خانه در طبقه سوم بدون آسانسور ناچار شدیم اما می‌دانید؟ نکته عجیب این است که هرچه قدر انتظارمان را کم کنیم باز هم زورمان نمی‌رسد. حالا هم من و هم همسرم کار می‌کنیم تا شاید درآمد دو نفره‌مان کفاف زندگی را بدهد.»

این زوج که پنج سال است ازدواج کرده‌اند، فرزندی ندارند: «فکر می‌کردیم بعد از تمام شدن درس همسرم بتوانیم بچه‌دار شویم اما پیدا کردن خانه با فرزند خیلی سخت‌تر است. خیلی صاحب‌خانه‌ها مخصوصاً ملک‌های کوچک زیر هفتاد متر، خانه‌شان را فقط به زوج بدون فرزند اجاره می‌دهند یا به ازای هر فرزند مبلغی به رهن یا اجاره اضافه می‌کنند!»

«داوود» که یکی از مستاجران مرکز شهر است در گفتگو با مهر می‌گوید: «صاحبخانه سرم منت گذاشته و گفته با ۴۰ درصد افزایش قیمت می‌توانم قرارداد را تمدید کنم اما یک ماه دیگر، افزایش نرخ زیر ۵۵ درصد نخواهد بود.»

او که دو فرزند ۷ و ۹ ساله دارد بنگاه‌های املاک را مقصر می‌داند: «صاحبخانه می‌رود از املاکی قیمت می‌پرسد و املاکی‌ها از حالا قول می‌دهند تا یک ماه دیگر افزایش قیمت‌ها به حدود هفتاد درصد می‌رسد. یک ماه دیگر شصت درصد قیمت‌ها را بالا می‌برند و اگر کسی هم چیزی بپرسد می‌گویند تازه قرار بود هفتاد درصد گران شود!»

او می‌گوید: «بازار مسکن خیلی بی‌رحم شده است. صاحبخانه‌ها و املاکی‌ها دست به دست هم داده‌اند و هیچکس جلودارشان نیست. صاحب‌خانه من چند واحد مسکونی در تهران دارد؛ با اینکه سن و سالی ندارد و هنوز زیر پنجاه سال دارد کار نمی‌کند و فقط از طریق اجاره‌بهایی که دریافت می‌کند زندگی‌اش را می‌چرخاند. داشتن ملک مسکونی، تجارت شده و حالا برای خیلی‌ها محل ارتزاق شده است. البته اقتصاد ما این روش مسموم را به زندگی مردم تزریق کرده ولی همه اینها قشر متوسط و زوج‌های جوان را نابود می‌کند.»

مستاجران خوش‌شانس کدامند؟

بازار مسکن به وضعیتی دچار شده که مستاجران، خودخواسته و به ناچار اجازه می‌دهند بر سرشان کلاه برود، همان کلاهی که تا می‌خواهند از دست خلاص شوند یک سال دیگر هم سر آمده و زمان تمدید قرارداد رسیده و باید خوش‌اقبال باشند که کلاه جدیدی که قرار است بر سرشان برود اندازه‌شان باشد و ناچار نباشند دنبال خانه جدید بگردند.

چرا کلاه؟ چون در این ایام سرمایه‌داران و صاحب‌خانه‌ها و البته بنگاه‌ها معاملات مسکن بهتر می‌توانند کیسه خود را پر کنند و این جیب مستاجران است که از پس‌انداز ناچیز یک سال خالی می‌شود. چه بسا دیده و شنیده شده صاحب خانه‌هایی منزل خود را خالی و بدون استفاده گذاشته‌اند تا در پیک شلوغی به بنگاه بسپارند یا در دیوار آگهی بزنند.

قربانیان چرخه تورم، چهار دهکی هستند که دیگر نه تنها پس‌انداز برای خرید خودرو یا مسکن برای‌شان آرزو شده بلکه حتی نمی‌توانند مطمئن باشند که سر موعد قرارداد، توان تمدید خانه‌هایشان را در سال جدید دارند.

در حالی که خانه‌های کوچک و بزرگ زیادی در تهران و کلان‌شهرها خالی هستند و قانون اخذ مالیات هم نتوانسته طمع صاحب‌خانه‌ها شکست دهد. در حالیکه هنوز حدود ۶۰ هزار ملک خالی وارد چرخه عرضه و تقاضا نشده‌اند، بسیاری از مردم به دلیل افزایش قیمت‌ها به تدریج ناچار می‌شوند برای زندگی حاشیه‌نشینی و شهرک‌نشینی‌های اطراف شهرها را انتخاب کنند.

کلاه مستاجران پس معرکه است

«مرتضی عزتی» کارشناس اقتصادی مدتی پیش با توجه به حواشی افزایش کرایه خانه گفت: «دولت حتی اگر بخواهد هم نمی‌تواند اجاره خانه را کنترل کند. اجاره خانه در ایران بدون در نظر گرفتن تورم مشخص می‌شود.»

هرچند دولت سیزدهم قرار بود با ساخت ۴ میلیون مسکن، از سخت‌تر شدن تهیه مسکن برای زوج‌های جوان و مستاجران جلوگیری کند؛ اما زور تمام راه‌کارهایی که به کار بسته به تورم افسارگسیخته نرسیده است و نگاهی به بازار مسکن دست کم در تهران نشان می‌دهد صاحب‌خانه‌ها بدون هیچ نظارت و قاعده‌ای، حداقل ۳۰ تا ۱۰۰ درصد اجارهب‌بهار را افزایش داده‌اند.

مسکن، به عنوان یکی از بی‌قاعده‌ترین حوزه‌ها به دست فراموشی سپرده شده و هر از گاهی شعار یا راهکاری غیر قابل اجرا درباره آن داده می‌شود. برای مثال سال گذشته شورای عالی مسکن که در تاریخ بیست و چهارم اردیبهشت ماه به ریاست رئیس‌جمهور برگزار شد، مصوب کرد که حداکثر نرخ افزیش اجاره بها در شهر تهران ۲۵ درصد، در کلان‌شهرها ۲۰ درصد و در سایر شهرها ۱۵ درصد خواهد بود. اما چیزی که نگذشت که در پایان بهار و آغاز تابستان ۱۴۰۲ مستاجران با نرخ‌های جدیدی مواجه شدند که هیچ رد و اثری از سقف افزایش در آنها دیده نمی‌شد.

در حال حاضر هم علیرغم آنکه با نزدیک شدن فصل جابجایی مستاجران، بوی گس گرانی همه جا را برداشته خبری از ورود دولت و مجلس برای چاره‌یابی یا چاره‌سازی نیست. بسیاری از نمایندگان مجلس در آستانه وداع از بهارستان هستند و جمع دیگری از آنها درگیر حاشیه جناح‌بندی‌های صحن و انتخاب هیئت رئیسه شده‌اند و از مسائل معیشتی مردم غافل.

کدام کاهش؟ کدام استمرار؟

با توجه به آخرین واکنش‌های دولت درباه مسکن نیز به نظر می‌رسد نگرانی چندانی نسبت به این موضوع وجود ندارد. سوم اردیبهشت وزارت راه و شهرسازی به یک گزارش رسانه‌ای واکنش نشان داد و در جوابیه‌ای به تحویل ۵۰۰ هزار مسکن تاکید شده و از اقداماتی نظیر تعیین سقف اجاره بها به عنوان دستاوردهای این وزارتخانه یاد کرده است.

بعد از آن نیز در تاریخ نهم اردیبهشت، رئیس جمهور در جلسه هیأت دولت ضمن «ابراز رضایت» از گزارشات مسئولان اقتصادی دولت درباره «کاهش تورم»، کنترل و کاهش رشد نقدیندگی و کاهش قیمت ارز، استمرار این روند را نیازمند کنترل و مراقبت ویژه دستگاه‌های مربوط دانست و در این راستا تشکیل منظم شورای اقتصاد و ستاد تنظیم بازار را ضروری دانست.

نکته قابل توجه این است که در دنیایی موازی، شرایط اجاره مسکن برای قشر متوسط و ضعیف، به ویژه در کلان‌شهرها به یک بحران شبیه شده است. کسی نمی‌تواند جلودار صاحب‌خانه‌ای باشد که به ملک خود به عنوان یک کسب و کار نگاه می‌کند و می‌گوید: «این هم راه امرار معاش ماست.» سامانه‌های مختلف هم نتوانسته‌اند مقابل بنگاه‌ها یمعاملات املاک بایستند.

در چنین شرایطی خبری از افزایش حقوق متناسب با گرانی مسکن هم نیست و کلاه کارگران و کارمندان بیش از همیشه پس معرکه است. تمام اینها باعث شده سبک‌های جدیدی از زندگی در جامعه بروز پیدا کند و آگهی‌های عجیب و غریب در فضای مجازی کم کم به یک موضوع عادی تبدیل شوند؛ اجاره پشت‌بام، اجاره زیرزمین و اجاره اتاق خواب نمونه‌هایی از این سبک زندگی جدید است.

یک اتاق خواب ۱۲ متری در محله «یافت‌آباد» واقع در غرب تهران با شرایط سرویس بهداشتی مشترک، بدون پارکینگ، بدون انباری و داخل حیاط، به قیمت ۲۰ میلیون رهن و ۴ میلیون اجاره داده می‌شود.

صاحب یک واحد ۹۰ متری واقع در مرکز شهر تهران حوالی تئاتر شهر که زیر همکف است و پارکینگ ندارد، ۷۰۰ میلیون رهن کامل به عنوان قیمت در نظر گرفته است.

اجاره یک پشت بام مسقف در جنوب تهران هم ماهانه ۵۰۰ هزارتومان اجاره دارد و ۱۵ میلیون تومان رهن.

اینها اسمش سیاه‌نمایی نیست

افزایش بی‌قاعده و دوباره نرخ اجاره بها صدای مستاجران را در شبکه‌های اجتماعی حسابی بلند کرده است و برخی از آنها در پلتفرم ایکس گلایه‌های خود را مطرح کرده‌اند. آنها با مطالبه از مسوولان، خواستار رسیدگی به وضع موجود هستند.

کاربری به نام محسن نوشته است: «اجاره و رهن خانه بسیار بالا رفته است، آیا نظارتی چیزی وجود دارد؟ کی به کیه؟ دولت و مجلس کجای قصه خوابیده‌اند؟»

فردی به اسم یاسر نیز با اشاره به اینکه مسوولان پاسخگو نیستند گفت: «اوضاع مسکن فاجعه شده است؛ اما مسوولین حاضر به پاسخگویی نیستند. من تا تیر فرصت دارم اما صاحب خانه تماس گرفته و اجاره و رهن را بالا برده است. خب ما از کجا بیاوریم؟ درست است صاحب خانه خرج دارد اما درآمد من مستاجر پس چی؟»

یک حساب کاربری به اسم مسعود از اضطراب نزدیک شدن به ماه قرار داد نوشته است: «کم کم روزهای طلایی (کمرشکن) جا به جایی مستاجران نزدیک می‌شود. کاش مسوولین فکری هم به حال مستاجران و ساماندهی اجاره خانه‌ها می‌کردند. واقعاً این چندماه برای مستاجران روزگار پر استرسی است. بنگاه‌داران که عامل اصلی گرانی مسکن هستند همیشه به نفع.... موضع می‌گیرند.»

گروهی نیز از افزایش ۴۰ تا ۵۰ درصدی اجاره خانه‌ها گفتند و سفره دل‌شان را باز کردند. کاربری در این باره نوشت: «اجاره خانه‌ها دارد کمر مستاجرها را می‌شکند. حرف هم بزنیم می‌گویند یک محله پایین‌تر برو. تحمل این وضع خیلی سخت است.»

شهاب گفت: «صاحب خانه‌مان واحد ما را برای فروش گذاشته و به من هم گفت دنبال خانه باشم.الان رفتم بنگاه تا قیمت خانه‌ها دستم بیایید الان فقط می‌توانم بگویم چه جالب! ۸۰ متر خانه قدیمی ساز را ۲۰۰ میلیون تومان پیش و ماهی ۱۸ میلیون اجاره گذاشته‌اند. همان منطقه ۱۸ ای که آقا رییسی تشریف آورده بودند.»

کاربر دیگری به نام مستور نوشت: «اجاره خانه را با درآمد و حقوق‌ها که می‌سنجم، مستاجر نه تنها جای پیشرفت ندارد بلکه حق زندگی هم ندارد…»

نوید گفت: «قرارداد خانه را تمدید کردم. تا امسال ده تومان اجاره خانه می‌دادم؛ از اردیبهشت باید ۱۵ تومان بدهم. تازه از صاحب خانه هم بابت انصافش ممنون هستم اما حقوق من چند درصد افزایش داشته است؟ بله، ۲۰ درصد.»

مصطفی هم یادآوری کرد که با قیمت‌های رهن و اجاره کنونی چند سال قبل می‌شد خانه خرید. او گفت: «وضعیت قیمت خانه برای اجاره افتضاح شده است به گونه‌ای که با قیمت ودیعه اجاره خانه در هر منطقه کمتر از ۵ سال پیش می‌توانستی خانه بخری.»

کاربر دیگری به نام محمدرضا نوشت: «برای اجاره یک واحد ۷۱ متری ده سال در محله مشیریه (جنوب شرقی) تهران، شما باید ۱۸۰ میلیون پول پیش جور کنید و ماهانه ۹ میلیون تومان پول اجاره بدهید. حقوق یک کارگر حدود ۱۳ میلیون تومان است. رفت و آمد، خورد و خوراک، بهداشت و درمان و… چه می‌شود.» این کاربر در یک پی‌نوشت تاکید کرد: «اینها اسمش سیاه‌نمایی نیست!»

یک حساب کاربری دیگر به اسم آذر نوشت: «ما اقشار پایین و کارمند و مزدبگیر و کارگر، هر سال از یک آرزوی‌مان کم کردیم تا بتوانیم ادامه بدهیم. از خانه و ماشین شروع شد؛ تا طلای عروسی و اجاره خانه کوچک‌تر و جهار کمتر.»

سیاست فرزندآوری؛ معیشت فرزندنیاوری

با توجه به آنچه کارشناسان و سیاست‌گذاران کشور اعلام کرده‌اند، خانواده‌های ایرانی به ویژه زوج‌های جوانی که فرزند ندارند یا تک فرزند هستند، باید به فرزندآوری تشویق شوند. میانگین سنی جمعیت کشور در وضعیت نگران‌کننده‌ای است و شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور در راستایی باشد که سیر نزولی جمعیت جوان کشور را متوقف کند.

اما به نظر می‌رسد شرایط معیشتی فعلی به ویژه در کلان‌شهرها اوضاع را به سمتی می‌برد که زن و شوهر هر دو ناچارند برای گذران زندگی شاغل باشند و باز هم آخر ماه هشت‌شان، گروی نه‌شان باشد. هرچند فرزندآوری صرفاً به اقتصاد مربوط نیست و ابعاد مختلف فرهنگی و اجتماعی در بر دارد اما نمی‌توان انکار کرد شرایط معیشتی تاثیر قابل توجهی بر این موضوع دارد.

کد خبر 848152 منبع: مهر برچسب‌ها قیمت مسکن و زمین خبر مهم مسکن اجاره

دیگر خبرها

  • دومین برد متوالی نساجی با ساکت/ ذوب‌آهن باز هم در خانه شکست خورد
  • کارگاه آموزشی مهارت های زندگی با موضوع پیشگیری از اعتیاد برگزار شد
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • خوابم نمی‌بره ؛ معین زد
  • از شجاعت سردارحمیدرضا هاشمی تا راه‌اندازی نخستین گرمخانه توسط گروه جهادی شهید
  • رازگشایی از ۷ علت ابتلا به سرطان
  • چرا هیچ دستگاه نظارتی به داد مستاجران نمی‌رسد | اختیار آینده زندگی ما دست صاحبخانه هاست! | مستاجران به ناچار اجازه می‌دهند بر سرشان کلاه برود
  • رویای خرید برای تهرانی‌ها / ۵ میلیارد بدهید، صاحب خانه شوید
  • (تصاویر) این زن زندگی خود را وقف گربه‌ها کرد