پیامدهای قومیتگرایی دولت طالبان در افغانستان
تاریخ انتشار: ۵ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۲۳۰۲۷
ماهها از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان میگذرد اما هنوز این گروه نتوانسته است صلح و ثبات را در این کشور برقرار کند. درست همین چند روز قبل بود که در ولایت فاریاب میان عناصر ازبک و پشتون طالبان درگیری رخ داد که تعدادی نیز کشته و زخمی شدند.
آنچه باعث شد طالبان بسیار راحتتر از چیزی که جهان تصور میکرد کابل را فتح کند، جدایی از فساد و بیکفایتی دولت قبل، خوشبینی بسیاری از مردم افغانستان که از سالها جنگ و خونریزی به تنگ آمده بودند به این مسئله بود که با آمدن طالبان گرچه بساط دموکراسی برچیده میشود اما با دستیابی این گروه به قدرت، بیثباتی در کشور به پایان میرسد؛ اما دلایل متعددی که از جمله مهمترین آنها میتوان به قومیتگرایی طالبان اشاره کرد، حاکی از این واقعیت است که حکومت طالبان نمیتواند نویدبخش یک افغانستان باثبات باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته نباید از نظر دور داشت که قومیتگرایی مسئلهای نیست که مختص به شرایط فعلی افغانستان باشد بلکه این مشکل پیوسته در طول تاریخ این کشور مانع همبستگی و اجماع ملی و مولد مشکلات زیادی بوده است. از سال ۱۷۴۷ یعنی زمانی که اولین دولت افغانستان توسط احمدشاه دورانی پشتون تشکیل شد تابهحال این کشور پیوسته به دلیل شکلگیری ناقص پدیده دولت- ملت، فاقد یک دولتِ ملت پایه بوده، بین قدرت و قوم پشتون پیوندی دائمی برقرار و سایر اقوام مانند تاجیکها، هزارهها، ازبکها، ایمق ها، ترکمنها، بلوچها و... دستشان از اداره امور کوتاه بوده است.
مناسبات سیاسی در دوره جدید حکومت طالبان هم از این رویه مستثنی نیست. بدنه گروه طالبان و مقامات رده بالای کشوری در افغانستان متشکل از نیروهای پشتون است و علیرغم آنچه وعده داده بودند این گروه بعد از رسیدن به قدرت برنامهای برای ایجاد یک نظام سیاسی مبتنی بر اجماع و همبستگی ملی نداشت.
واضح است که در آینده هم نمیتوان به چنین مسئلهای امیدوار بود چرا یکی از اصول اساسی گفتمان طالبانیسم، پشتونیسم و تکیهبر قوم پشتون است. در واقع با کمی دقت حتی میتوان دریافت که بسیاری از باورهای افراطی که طالبان آن را به شرع نسبت میدهند برآمده از پشتونوالی یا همان آدابورسوم قدیمی قوم پشتون است. بر این اساس بسیار بعید به نظر میرسد که دولت طالبان در آینده تغییری در سیاستهای قومگرایانه خود داشته باشد.
حال سؤال اینجاست که سیاستهای قومی طالبان چه تأثیری بر ثبات سیاسی افغانستان دارد؟
۱- اولین و بارزترین مشکلی که قومگرایی دولت طالبان و تبعیضهای برخاسته از آن در افغانستان به دنبال خواهد آورد ایجاد دیوار عظیم بیاعتمادی بین دولت و جامعه است. عدم اطمینان مردم افغانستان به نظام سیاسی این کشور منجر به عدمحمایت، کارشکنی، نارضایتی، عصیان و قانونگریزی آنها خواهد شد که این رفتارها خود میتواند باعث بازتولید و تشدید تبعیضها و همچنین سرکوب از جانب دولت شود. تداوم چنین کنش و واکنشهایی منجر به بروز بحرانهای سیاسی و اجتماعی در افغانستان میشود.
۲- تبعیض در توزیع منابع مالی، امکانات رفاهی و شغلی و بهرهمندی بیشتر ولایت های پشتون نشین از منابع، باعث تشدید محرومیت در بسیاری از ولایات دیگر میشود. کینه منبعث از فقر و بیاعتمادی ناشی از بیعدالتی فضایی، وقتی با کمسوادی توأم گردد، زمینه را برای عضویت برخی از جوانان در گروههای افراطی مانند داعش فراهم و وقتی با اندیشههای نو همراه میشود، راه را برای پیوستن جوانان به گروههای تجدیدنظرطلب هموار میکند. افزایش محبوبیت و اقبال به گروههای معارض دولت- از هر طیفی که باشند- با توجه به اینکه نه گروهی مانند داعش سر سازش با طالبان دارد و نه طالبان سرسازش با اندیشههای آزادی خواهان، میتواند زمینه را برای ناآرامیهای سیاسی فراهم کند.
۳- همانطور که گفته شد سیاستهای قومی تبعیض گرایانه میتواند باعث تعمیق فقر در مناطق غیر پشتون افغانستان شود. ناامیدی از تغییر این رویه و بهبود شرایط میتواند منجر به کشیده شدن جوانان به راههای میانبری برای رهایی از فقر و فلاکت شود که پرداختن به فعالیتهای اقتصادی غیرمولد و همچنین بیثبات کنندهای چون عضویت در باندهای تولید و قاچاق مواد مخدر ازجمله آنهاست. اینگونه فعالیتهای اقتصادی علاوه بر لطمه بر اقتصاد افغانستان، منجر به افزایش ناامنی اجتماعی و عواقب ناشی از آن، در این کشور میشود.
۴- سیاستهای قومی از آنجایی که موجب ایجاد چرخهی اعتراضات و سرکوب میشود میتواند مشروعیت بینالمللی طالبان را بیش از آنچه اکنون هست مخدوش و این دولت را بیش از پیش دچار مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمها و انزوای بینالمللی کند.
بنابراین با توجه به تأثیرات منفی قومیتگرایی در افغانستان و همچنین با تأکید بر سابقه تاریخی و فضای فکری حاکم بر گفتمان طالبانیسم بعید به نظر میرسد که دولت جدید این کشور بتواند نویدبخش ثبات و آرامش در این کشور باشد مگر اینکه در نهایت روزی سران این کشور تجدیدنظر اساسی در رویههای فکری و عملی خود را در دستور کار قرار دهند.
۳۱۱۳۱۱
کد خبر 1595670منبع: خبرآنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۲۳۰۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دلایل استعفای امام جمعه رفسنجان پس از ۳۹ سال فعالیت /تاکید بر جوان گرایی
امام جمعه رفسنجان درباره دلیل استعفای خود از امامت جمعه این شهر توضیحاتی ارائه داد.
به گزارش گروه استان های خبرگزاری دانشجو، حجتالاسلام اصغر عسکری گفت: بنده ۱۵ آذر سال ۹۸ به عنوان امام جمعه رفسنجان معرفی شدم و بنا را بر این گذاشتم که سه سال بیشتر نمانم؛ لذا چند ماه قبل از پایان دوره سهساله در ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ استعفا دادم.
وی افزود: از طریق روال اداری استعفای خود را به کرمان دادم و کرمان حاضر به ارسال استعفای من به تهران نشد؛ لذا در سمیناری که در تهران برگزار شده بود استعفایم را تقدیم آقای حاج علی اکبری رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور کردم.
او اظهار داشت: همانجا جلسهای با هم داشتیم و امر کردند که تا آخر ۱۴۰۱ بمانید.
وی افزود: در پایان سال ۱۴۰۱ گفتند ۱۴۰۲ انتخابات مجلس است بمانید تا انتخابات برگزار شود و باز هم اطاعت کردیم؛ لذا در ابتدای امسال استعفای من مورد پذیرش قرار گرفت.
امام جمعه رفسنجان با بیان اینکه بنده به جز دو دولت بنیصدر و مرحوم شهید رجایی با همه دولتها کار کردم، ادامه داد: با دو دولت قبلی و فعلی در رفسنجان کار کردم و هر دو دولت کمال صمیمیت و همراهی را با بنده انجام دادند.
عسکری افزود: دلیل استعفای خود را نوشتهام و این است که پاسخ عملی مثبتی به اندیشه متعالی رهبر حکیم و فرزانه انقلاب حضرت امام خامنهای مبنی بر جوانگرایی و واگذاری مسئولیتها به جوانترها است.
وی گفت: من سال ۱۳۶۴ از طرف امام راحل (ره) امام جمعه کوهبنان شدم و تاکنون ۳۹ سال امام جمعه بودم.
او توضیح داد: هم در جهاد سازندگی و در آموزش و پرورش کار کردهام؛ مردم چه گناهی کرده اند که فردی که ۴۰ سال کار کرده را تحمل کنند؟ گفتیم جوانی سرحال بیاید؛ یکی از مخاطبان حرف آقاخودمان هستیم.
عسکری ادامه داد: قرار بود قضیه محرمانه بماند و امروز آقای محیالدینی در مهریز از مردم این شهر خداحافظی و هفته آینده در رفسنجان معارفه شوند، اما قضیه لو رفت.
او گفت: پس از اصرار و پافشاری مردم، بنده پذیرفتم در خدمت شما باشم؛ از لطف و صمیمیت و بنده نوازی مردم رفسنجان تشکر میکنم.