Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تابناک»
2024-05-01@01:14:53 GMT

خودکشی یک زن در حصار‌کوه!

تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۵۶۸۱۹

دیگر تحمل آشفتگی و نابسامانی های زندگی اش را نداشت. افسردگی و تألمات روحی آزارش می داد به گونه ای که در برابر مشکلات سرخم کرده بود.

به گزارش خراسان، زن 45 ساله اما تصمیم وحشتناکی گرفت. او از «خودکشی» سخن می گفت و سخنانش بار «وصیت» داشت.

با وجود این، کسی حرف هایش را جدی نمی گرفت تا این که چهارشنبه گذشته با آخرین نگاه به دو فرزندش از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اطرافیان زن جوان به جست وجو پرداختند اما هیچ اثری از او نبود. ناامیدانه روانه پلیس آگاهی شدند تا کارآگاهان را به یاری بخوانند ولی ردیابی ها بدون مجوز قضایی امکان پذیر نبود.

ساعتی بعد پرونده گم شدن ناگهانی زن 45 ساله روی میز قاضی ویژه قتل عمد مشهد قرار گرفت. قاضی «صادق صفری» با مطالعه اولین سطور اوراق این پرونده، بی درنگ دستورات ویژه و محرمانه ای را صادر کرد تا کارآگاهان با اختیارات کامل به ردزنی بپردازند و از همه فناوری های نوین پلیسی برای یافتن زن جوان استفاده کنند. طولی نکشید که کارآگاهان اداره جنایی به سرنخ هایی رسیدند که نشان می داد زن جوان با اجاره تاکسی اینترنتی ابتدا به یک عطاری رفته است.

با شناسایی راننده جوان، مشخص شد که زن 45 ساله بعد از خرید تعدادی قرص از متصدی عطاری، در انتهای خیابان نماز 23 از تاکسی پیاده شده است اما جست وجوها بی فایده بود تا این که به دستور قاضی «صفری» آتش نشانان نیز برای یافتن زن جوان وارد عمل شدند و پس از ساعت ها تلاش، بالاخره پیکر بی جان او را در حصار تپه های معروف به «زکریا» کشف کردند.

بررسی های میدانی قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب که صبح روز گذشته در محل کشف جسد حضور یافته بود، به این احتمال قوت بخشید که با توجه به آثار موجود روی پیکر زن جوان، وی ابتدا سعی کرده است با تزریق هوا، دست به خودکشی بزند اما کشف پاکت آب میوه ای که قرص های خریداری شده از عطاری، در کف آن رسوب کرده بود، «مرگ» بر اثر مسمومیت دارویی را نشان می داد.

 در حالی که پزشکی قانونی در بررسی های ظاهری و مقدماتی، مرگ این زن را خودکشی تشخیص داده بود، جسد وی با دستور مقام قضایی برای تعیین علت دقیق مرگ به پزشکی قانونی مشهد منتقل شد و تحقیقات تخصصی قضایی در این باره ادامه یافت.

منبع: تابناک

کلیدواژه: مذاکرات وین جنگ یمن بودجه 1401 پیک ششم کرونا اومیکرون دهه فجر خودکشی زن مذاکرات وین جنگ یمن بودجه 1401 پیک ششم کرونا اومیکرون دهه فجر زن جوان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۵۶۸۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر

زن جوان وقتی یک روسری قرمز رنگ و عروسک دخترانه در خودروی همسرش پیدا کرد برای طلاق به دادگاه خانواده رفت.

به گزارش مشرق، مقابل یکی از شعبه‌های دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بی‌قراری قدم می‌زد چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.

به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.

قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!

ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.

بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.

چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.

قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟

آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.

آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.

ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.

قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی

دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل می‌کند. در این پرونده می‌بینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه می‌داد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق می‌کرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمی‌شد اما با ساده‌انگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.

با این حال زوج‌های جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پل‌های پشت سر را خراب می‌کند.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • مردی با جیب پر از چک‌پول توسط برادرش به قتل رسید
  • قتل برادر با شلیک گلوله/ کشف میلیاردها تومان چک خون‌آلود در جیب مقتول
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • باز هم یک حکم قضایی خاص در عجب‌ شیر
  • اژه ای: جریانات مختلف سیاسی و اجتماعی از این اقدامات و آرای ما، هر کدام بهره‌برداری‌های خود را می‌کنند
  • توصیه‌های اژه‌ای به قضات
  • رئیس قوه قضائیه : به افکار عمومی بی‌توجه نیستیم، اما تابع فضاسازی ها تصمیم قضایی نمی‌گیریم
  • دستورات محسنی‌اژه‌ای برای صدور رأی در پرونده‌های خاص
  • قاضی باید اهل مشورت باشد/ دستور ویژه به مراجع قضایی