چرا هریپاتر، بتمن و اسپایدرمن نداریم؟
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۶۵۳۷۸
مهدی رجبی میگوید: ما پیشینه اساطیری قدرتمند و فرهنگ غنیای داریم اما بلد نیستم از آنها استفاده و یا مدیریتشان کنیم. اگر این اتفاق بیفتد ما هم میتوانیم و بنیهاش را داریم که ادبیات قهرمانی محبوب داشته باشیم.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا درباره قهرمانهای داستانی ادبیات کودک و نوجوان و این که به نظر میرسد قهرمانهایی به فراگیری شخصیتهایی مانند هریپاتر، بتمن و اسپایدرمن نداریم، اظهار کرد: ما دو تعریف از قهرمان داریم؛ یک تعریف هالیوودی یعنی یک تعریف اغراقآمیز از یک ابرانسان که این ابرانسان میتواند رستم، اسفندیار یا هریک از اسطورههای «شاهنامه» باشد که رویینتن هستند و یا میتواند اسپایدرمن و سوپرمن باشد که نیروهای ماورایی دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او سپس گفت: معنای دیگر قهرمان امروزیتر است و بعد از مدرنیسم به وجود آمده؛ این قهرمان یک انسان عادی است که توانایی ویژه و ماورایی ندارد اما ویژگیهای منحصر به فردی دارد که او را از دیگران متمایز میکند، این قهرمان در موقعیتهایی قرار میگیرد که موقعیتهای انسانی هستند و ممکن است با شکست، تلخی و ناکامی همراه باشند، مبارزه با شر یک وضعیت عادی است یعنی این مبارزه با شر میتواند مبارزه با بچههای زورگوی مدرسه باشد و لازم نیست حتما قدرتهای جادویی داشته باشد؛ مثلا آدمها را به سنگ تبدیل کند یا سوار اژدها شده و پرواز کند. این قهرمانها که بعد از مدرنیسم به وجود آمدهاند، به شدت آسیبپذیر و دچار نقصان و کمبودهایی هستند که آنها را زمین میزند، این شخصیتها نسبیت دارند، یعنی انسان کامل نیستند، انسان سیاه و سپید نیستند و مجموعهای از طیفهای انسانی هستند یعنی ضعف دارند، توانایی دارند، استعداد دارند و ناکامی دارند اما در مجموع به انسان بودن و توانایی ذاتیاش برای یادگیری و غلبه کردن بر تلخی و دشواریها باور دارند و حاصلش میشود یک عالمه کاراکترهای انسانی که در ادبیات هستند.
رجبی با بیان اینکه چرا با وجود پیشینه اسطورهای ادبیاتمان، قهرمانهایی به فراگیری قهرمانهای ادبیات خارجی نداریم، تو ضیح داد: این موضوع به قدرت بهروزرسانی آنها برمیگردد، ما کلی کتاب بازنویسی به همین منظور داشتیم. اینکه به زبان ساده این اسطورهها را معرفی کنیم و بگوییم رستم که بود، سهراب که بود و چه اتفاقی افتاده خوب است اما باید از ویژگیهای آنها به شکلی مدرن استفاده کنیم اتفاقی که در ادبیات غرب افتاده و شخصیتها بازتولید شدهاند؛ مثلا اکثر قصهها رفرنسهای دینی دارند؛ مثلا از قتلهای مسیحیت استفاده میشود که با پسزمینه دینی و فرهنگی و باور جامعه همخوانی دارد. هرچند این موضوع به اینکه چقدر بتوانیم بپذیریم و نقدپذیر باشیم، بستگی دارد.
نویسنده مجموعه «بردیا و گولاخها»، «خواهران تاریک» و «جنایتکار اعتراف میکند» با بیان اینکه اگر فرد را سپید سپید یا سیاه سیاه ببینید نمیتوانید شخصیتپردازی و نقد کنید، گفت: قهرمان واقعی کسی است که در عین داشتن ویژگیهای خوب، ویژگیهای بد و اشتباهاتی هم در زندگی دارد اما در ایران درباره شخصیتها باید بگویید «چقدر خوب بود» و «چقدر عالی بود». این حرفها شخصیت را به یک تیپ کلیشهای تبدیل میکند که فقط میتوانید یک بعد آن را بگویید، زمانی که بخواهید وارد بعدهای دیگری شخصیت او شوید، با خود میگویید نه نگوییم و این کار را نکنیم. در واقع خطوط قرمز نامرئیای وجود دارد که نویسنده با خود میگوید من نمیتوانم کامل درباره این موضوع صحبت کنم پس حرف نمیزنم چون قرار است ناقص حرف بزنم و شخصیتی نمیشود که من دوست دارم و میتواند تأثیرگذار باشد. درحالی که میشود ویژگیها را استخراج و نشانهگذاری کرد و در داستان از سمبل استفاده کرد، این فرد در عین ناتوانیهایی که دارد در جبهههای مختلف میجنگد اما خودش مشکل دارد و چیزهایی را درک نکرده است. مثلا رستم قهرمان ملی ماست که از زابل آمده و میخواهد با دیو بجنگد و از هفتخان میگذرد اما همین رستم فرزند خود را میکشد که خیلی واقعه تلخی است، رستم در عین حال که آدم موفقی است در روابط خانوادگیاش ضعیف است. فرزندکشی چه معنایی دارد و آیا میتوانیم در بستر فرهنگیمان آن را نقد کنیم؟ این فرد ویژگیهایی را دارد و ما میتوانیم با استفاده از تکنیکهای داستانی، شخصیتهای جدید خلق کنیم نه تکبعدی و کلیشهای و تکراری.
رجبی سپس بیان کرد: اگر باور کنیم شخصیتهای داستان مانند ما ضعف دارند و ضعفها را هم بنویسیم، مخاطب ما میتواند با آن شخصیت ارتباط برقرار کند و همراه او باشد زیرا میبیند این شخصیتها هم ناتواناییهایی دارند، اگر ویژگی ابرقهرمانی و فانتزی دارند، میتوانم ویژگیهای انسانیاش را استخراج کنم و با خودم تطبیق بدهم و امیدوار شوم که من هم میتوانم به مشکلاتم غلبه کنم. اگر «هریپاتر» میخوانند برای این نیست که جادوگر شوند، این کتاب را میخوانند تا ببینند یک بچه بیسرپرست و بیچاره این توانایی را دارد و میتواند به خود کمک کند تا بر ترسش غلبه کند، تلاش میکند و برای هدفش میجنگد، این بچه آسیبپذیر هم هست و اینطور نیست رویینتن باشد. ویژگیهای انسانی را میبینیم که با قصه همراه میشویم وگرنه ویژگیهای دیگر را میگوییم خب غیرطبیعی است اما کنار نمیگذاریم زیرا نویسنده ویژگیهای انسانی را به شکل گستردهای درون آن شخصیتها تنیده و ما با آن ویژگیهاست که همراه میشویم نه با قدرتهای ماورایی. این قدرتها برای بچهها جذاب است زیرا تخیل آنها را فعال میکند و در جهان دیگری سیر میکنیم.
او همچنین درباره فراگیر نشدن کتابهای موفق ایرانی، اظهار کرد: اگر قهرمانهایی مثل هریپاتر شناخته شدهاند برای این است که آنها چندرسانهای کار میکنند، نمیگویند کتاب تولید شود و بعد کنارش بگذارند، بلکه از کتاب اقتباسهای قدرتمند شکل میگیرد، انیمیشن میسازند، بازی ساخته میشود و به یک رسانه محدود نمیشود. احساس میکنم میشود با اقتباس با برخی از کتابهای داستانی دوستان، فیلمهای سینمایی و فانتزی جذاب برای بچهها ساخت اما این اتفاق نمیافتد. اگر ما سینمای گردنکلفت و ادبیات صادراتی میخواهیم باید از آثار خوب حمایت کنیم البته برای کار تولید یک اثر استاندارد، توان انسانی وجود دارد اما توان مالی زیاد میخواهد بنابراین ریسک نمیکنند، بودجه بزرگی میخواهد و با پنج نفر نمیشود انیمیشن قدرتمند، تولید کرد که بتوان فروخت. باید بستر فراهم شود و بودجهای برای آن در نظر بگیرند. اینها در حد حرف قشنگ است اما در عمل اتفاقی نمیافتد و این باعث دلسردی برای نویسنده و ناشر میشود و این مجموعه ادامه پیدا میکند. اگر آنها ابرقهرمان دارند و صادر میکنند، از بچههای مصر و فیلیپین و ایران میدانند اسپایدرمن کیست، این قدرت رسانه است. ما پیشینه اساطیری قدرتمند و فرهنگ غنیای داریم اما بلد نیستم از آنها استفاده کنیم و یا مدیریتشان کنیم. اگر این اتفاق بیفتد ما هم میتوانیم و بنیهاش را داریم ادبیات قهرمانی محبوب داشته باشیم.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: مهدی رجبی قهرمان داستانی قهرمان ها هری پاتر ویژگی ها شخصیت ها بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۶۵۳۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چگونه نوجوانان امروز را به خواندن کتابهای ایرانی علاقهمند کنیم؟/ ادبیات نوجوان در سایه غلبه ترجمه
به گزارش قدس آنلاین، این موضوعات شامل کلیات،دین، علوم اجتماعی،علوم طبیعی، علوم عملی، زبان و ادبیات میشود. در بین موضوعاتی که گفته شد، سه موضوع کودک و نوجوان، ادبیات و کمک درسی بیشترین سهم را به خود اختصاص دادهاند. ادبیات و کودک و نوجوان همیشه بیشترین تولیدات را در آمار نشر به خودشان اختصاص میدهند و گاهی ادبیات در رتبه اول و گاهی هم کودک و نوجوان این رتبه را کسب میکند. طبق آمار منتشر شده بخش زیادی از کتابهای کودک و نوجوان مربوط به ترجمه است و آثار ایرانی کم تر مورد توجه قرار میگیرد . در گزارش امروز به این موضوع پرداختیم که چگونه میتوان از بسترهای صدرنشینی کتابهای کودک و نوجوان برای توجه به نویسندگان ایرانی استفاده کرد.
غلبه آثار ترجمه تهدید نیست
هادی خورشاهیان؛ نویسنده ادبیات کودک و نوجوان خورشاهیان، معتقد است در دورهای که زندگی میکنیم نباید از کتاب انتظار آموزش داشته باشیم. او افزود: در کشور ما جمعیت قابل توجهی کودک و نوجوان هستند. این قشر از جمعیت سرمایههای آینده ما هستند. اگر عناوین کتابهای کودک و نوجوان در صدر چاپ سایر عناوین است به دلیل قشر نوجوان است که باید از این بستر استفاده شود. به گفته این نویسنده خانوادهها و مراکز فرهنگی باید به خواندن کودکان و نوجوانان جهت دهند و به آنان کمک کنند که کتابخوانی را منظم انجام دهند و کتاب مناسب سن خود را انتخاب کنند.
خورشاهیان معتقد است: بعضی از موضوعات مانند روانشناسی که متاسفانه در قالب روانشناسی زرد عرضه میشوند برای قشر کودک و نوجوان مناسب نیست. بهتر است که موضوعات روانشناسی در قالب و شعر داستان برای کودکان و نوجوانان ارایه شود.
هادی خورشاهیاننویسنده «پراگ در تبعید» در پاسخ به این پرسش چرا در میان آثار نویسندگان ایرانی با فقر ژانر مواجهیم، اظهار کرد: شاید در موضوعات جامعه شناسی و علوم اجتماعی با فقر ژانر مواجه باشیم آن هم به این دلیل که نیازی نیست برای کودکان و نوجوانان مدام از آسیبهای مختلف به صورت مستقیم صحبت کنیم اما من به عنوان کسی که 21 سال در واحد صدور مجوز کتاب کودک و نوجوان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول به کار بودم و هنوز هم هستم معتقدم ما در ادبیات نوجوان و حتی کودک با مقوله فقر ژانر مواجه نیستیم.
خورشاهیان در خصوص غلبه آثار ترجمه در میان کتاب های کودک و نوجوان نسبت به آثار ایرانی و تاثیر این مساله، بیان کرد: غلبه ترجمه زمانی میتواند برای صنعت نشر تهدیدکننده باشد که همه ابزارهایی که استفاده میکنیم بومی و طبق فرهنگ ایرانی و اسلامی باشد و کودکان ما به کتابهای ترجمه و خارجی بیاورند اما زمانی که تلویزیون تماشا میکنیم و بین سریالهای ایرانیِ تکراری، سریالهای خارجی نیز دیده میشود یا وقتی 90 درصد از اخبار ما مربوط به کشورهایی مانند آمریکا است. پس کودک با این فرهنگ بیگانه نیست و میتواند خودی و غیرخودی را تمیز دهد.
این نویسند افزود: اگر کودکان فیلمها و کتابهای خارجی را میخوانند به دلیل اشتراک در موضوعات مختلفی است که جغرافیا نمیشناسد. در این خصوص نهادها و ارگانها نمیتوانند دخالت کنند و تصمیم گیرنده باشند و با بخشنامههای مختلف جلوی شروع کاری را بگیرند اما میتوانند در سخنرانیها به پاسداشت زبان فارسی و کتابخوانی اشاره کنند، کتابهای خوب معرفی کنند،مسابقه برگزار کنند. حتی کانون پرورش فکری میتواند کتابخانههای عمومی محلهها و فرهنگسرای مختلف را تقویت کند.
کتابخوانها را تشویق کنیم
حسین فتاحی دیگر نویسنده کودک و نوجوان ترغیب کودکان و نوجوانان به خواندن آثار خارجی را تصویرگری و طراحی جلد درخشان آن آثار دانست. او گفت: بچهها هیچ پدرکشتگی با نویسندهها ندارند آنها فقط به سمت کتابهایی میروند که توجهشان راجلب کند. ما در زمینه مطالعه، رقیبهای بسیار جدی داریم و کودکان بیشتر جذب کتابهای ترجمه میشوند؛ زیرا نسبت به کتابهای تالیفی از زیبایی بیشتری برخوردارند. کتابهای ترجمه برای ناشران سهل الوصولتر هستند زیرا کار تصویرگری داخلی برای ناشر کار بسیار هزینهبری است. اگر برخی ناشران در کنار کارهای ترجمه، تالیف هم انجام میدهند به دلیل حفظ آبرو و وجهه فرهنگی آنها است. آنها خودشان را موظف میدانند که در زمینه تالیفات فارسی، هم خدمت و ادای دین کنند. با توجه با اینکه چاپ کتابهای تصویری بسیار گران است، اگر احساس نیاز به داشتن این کتابها میکنیم باید مشوق و تسهیلاتی را برای ناشران درنظر بگیریم. کتابی که خانواده تا چند سال پیش با قیمت 30 هزارتومان برای فرزند خود میخرید، امروز باید آن را با قیمت 300 هزارتومان بخرد و طبیعی است که از پس مخارج آن برنیاید.
حسین فتاحیفتاحی یادآور شد: اگر بخواهیم مطالب علمی، ریاضی، تاریخی و... برای کودک و نوجوان تولیدکنیم، باید در قالب داستان طراحی شود. بچهها باید از دل یک داستان به اطلاعات مفید دست یابند و قهرمان خود را انتخاب کنند. لازمه انجام این کار داشتن برنامه، تیم همراه و رشد فرهنگی است. اکثرا کتابهایی که به صورت تیمی طراحی شده، کتابهای ترجمه است و دلیلش هم این است که مترجمان مابین خود مدیریت درست را پذیرفتهاند. یک داستان خوب کودک باید حدودا ۴۰۰ تا ۵۰۰کلمه باشد زیرا مغز کودکان مانند بزرگسالان قادر به پردازش اطلاعات طولانی و پیچیده نیست. شخصیتهای داستانهای کودکانه همچنین باید با سایر شخصیتهای قابل تشخیص برای کودکان مانند دوستان، خانواده، معلمان، همکلاسیها و دیگران رابطه داشته باشند. درواقع ارتباطات باید نقش پررنگی در قصههای کودکانه داشته باشد.
وی در خصوص اینکه برنامه مدونی برای مطالعه از طرف سازمانها و نهادهای فرهنگی نداریم، افزود: زمانی که ناشران کار میکنند، نهادها باید کاغذ و سیستم فروششان را تامین کنند. اگر ما به دنبال رشد معقول و منطقی برای پیشرفت مطالعه هستیم باید برنامه ریزی دقیق انجام دهیم. ما نیاز داریم میزان مطالعه، چاپ کتاب و کمبودها در کتابها از نظر مضمون، موضوع و گروه سنی را بررسی کنیم و به سمع مسئولین برسانیم. همچنین تشویقهایی را برای کتابخوانان درنظر بگیریم. اگر این روند را پیش بگیریم تا 10 سال آینده میتوانیم به نقطهای که ضرورت جامعه هست، برسیم.
تولید کتابهای رنگی را جدی بگیریم
سپیده خلیلی، نویسنده و مترجم در خصوص غلبه آثار ترجمه در ادبیات کودک و نوجوان گفت: مسلما این برتری، خوب نیست اما هر ناشری ترجیح میدهد کتابی را در ایران چاپ کند که قبلا امتحانش را پس داده باشد. بسیاری از موارد ترجمه با فرهنگ ما یکسان نیست و تولید کتابهای چهار رنگ توسط نویسندگان در حال از بین رفتن است. ای کاش وزارت ارشاد بودجهای را به تولید کتابهای چهار رنگ تالیفی اختصاص دهد تا نویسندگان بتوانند در موضوعات مختلف نوشتههای خود را منتشر کنند و کودکان ایرانی با فرهنگ ایرانی بزرگ شوند.
سپیده خلیلیاین نویسنده و مترجم کتاب در خصوص مشکلات کتابهای ترجمه در ایران گفت: در بسیاری از موارد یا مترجم متوجه متن اصلی داستان نمیشود یا به دلیل محدودیتهایی که وجود دارد، مجبور است بعضی از قسمتهای داستان را حذف کند. در حال حاضر مسابقه بین ناشرانی که چاپ اول کتابهایشان در خارج از کشور معروف شده، برقرار است. ناشران به دلیل اینکه نفر اولی شوند که مجوز چاپ میگیرند، هر فصل از کتابشان را به دست مترجمهای مختلف میسپارند. این حرکت ناشران و انتخاب واژههای نامناسب توسط مترجمان، بسیار به مقوله ترجمه در ایران آسیب میرساند؛ زیرا هر واژه در ترجمه، وزن و معنی خاص خود را دارد و گاها مترجمان معنی نادرست از یک واژه را انتخاب میکنند.
او همچنین یادآور شد: در حال حاضر در شرایطی هستیم که مردم کتاب نمیخرند و مسلما اگر آنها نخواهند و نتوانند کتاب بخرند، جانشین دیگری برای کتاب پیدا میشود. مکانهای عمومی مانند نهاد کتابخانهها و حتی کانون پرورش فکری میتوانند به کتابهای تالیفی برای کتاب خوان شدن کودکان و نوجوانان بیشتر بها دهند.
محدثه رضایی