Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری فارس اصفهان؛ به‌واسطه حضور در دانشگاه اصفهان و مصاحبه‌هایی که پیش از این داشته‌ام، نام «ابراهیم اسفدیاری» را زیاد شنیده‌ام؛ از آن دست اساتیدی است که علاوه بر رتبه بالای علمی، خاطرات زیادی از دوران پیش و پس از انقلاب اسلامی دارد و می‌توان گفت خود یک «تاریخ شفاهی» است.

با هماهنگی‌های انجام شده به سمت دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان می‌رویم و سراغ گروه آناتومی را از دانشجویان حاضر در دانشکده می‌گیریم، نام «دکتر ابراهیم اسفندیاری» پشت در اتاقی به ما نشان می‌دهد که مسیر را درست آمده‌ایم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

آنچه در ادامه می خوانید حاصل گفت‌وگوی خبرنگاران فارس با دکتر ابراهیم اسفندیاری، استاد گروه آناتومی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان است؛ او متولد ۲۱ اردیبهشت ۱۳۲۹  در محله مارنان اصفهان است که در سال ۱۳۴۹ در رشته پزشکی دانشگاه اصفهان قبول شد و در سال ۱۳۵۵ زمانی که دوره کاروزی (انترنی)  خود را می‌گذراند توسط ساواک دستگیر و ۲ سال از روز‌های جوانی خود را در زندان سپری کرد.

فارس: چه سالی ازدواج کردید و چند فرزند دارید؟

**در زندان بودم که فرزند اولم به‌دنیا آمد

اسفندیاری: فروردین ماه سال ۱۳۵۵ عقد و تیر ماه عروسی کردیم؛ آبان ماه همان سال دستگیر شدم، در زندان بودم که پسرم شهاب به‌ دنیا آمد و بعد از آن هم  خداوند دو فرزند دختر به ما عطا فرمود.

فارس: فرزندانتان مسیر شما را ادامه دادند و یا خیر و هرکدام در چه مسیری هستند؟

اسفندیاری: هیچکدام از فرزندانم راه مرا ادامه ندادند؛ پسرم در دوره دوم دبیرستان در رشته ریاضی تحصیل می‌کرد، درسش بسیار خوب بود و با رتبه بسیار بالا در رشته‌ مهندسی دانشگاه صنعتی قبول شد، دیدم در ثبت نام تعلل می‌کند و از او پرسیدم ثبت‌ نام دانشگاهت را انجام بده، گفت دیر نشده و یک ماه بعد در اتاق خود در  دانشگاه بودم که یکی از کارمندان روزنامه‌ای آورد و گفت عکس پسرتان را در صفحه اول ببینید رتبه اول کنکور هنر شده است؛ در آن لحظه از تعجب بهت زده شدم و گوشی را برداشتم و به او زنگ زدم؛ پرسیدم مگر شما کنکور هنر داده‌ای؟ گفت بله، پرسیدم چه زمانی کلاس رشته هنر رفته‌ای و کی درس‌های آن را خوانده‌ای؟ 

گفت کتاب‌های هنر را بدون رفتن به کلاس و اینکه معلمی داشته باشم، همگام با درس‌های رشته ریاضی، خوانده ام در پاسخ به او گفتم چطور به ما چیزی نگفتی؟ گفت اگر می گفتم شما ممانعت می‌کردید.

**فرمایش رهبر معظم انقلاب نقشه راه پسرم برای ورود به عرصه هنر بود

البته  مخالفت من با انتخاب رشته هنر به‌ دلیل فضایی بودکه در این رشته حاکم بود اما شهاب به من گفت که رهبر معظم انقلاب در دیدار با دست اندرکاران سینما قریب به این مضمون فرموده‌اند که اصحاب سینما برای انقلاب کاری نکرده اند و لذا تصمیم من این شد که در این میدان وارد شده و به رشته سینما بروم، و دستور ایشان را اجرا کنم. من هم که هدف و دلایل او را دیدم  به زیارت امام رضا(ع) رفتم و از آن حضرت خواستم که او را در این راه حفظ و یاری کند و خدا را شکر در این مسیر از آن فضا تاثیر پذیر نشد بلکه تأثیرگذار بود و با فعالیت و پیگیری که در یکی از تشکل‌های دانشجویی داشت توانست دفتر جامعه اسلامی را در دانشگاه هنر راه اندازی کند و حتی دانشجویان فیلم و سینما را  به دیدار رهبر معظم انقلاب ببرد. وی در رشته کارگردانی سینما تا مقطع فوق لیسانس در داخل و بعد از آن در خارج ازکشور تا دکتری ادامه تحصیل داد و در حال حاضر نیز رئیس دانشگاه صدا و سیما است.

فارس: در زمان تحصیل شما، شاید خانواده‌ها اصراری به مسیر رشته تجربی و پزشکی نداشتند؛ چه شد که این مسیر را انتخاب کردید؟

**دوست داشتم مسیر معلم‌هایم را ادامه بدهم و دبیر شوم

اسفندیاری: خودم به رشته ادبیات علاقه داشتم اما خانواده و خصوصاً یکی از بستگان که نظرات او تأثیرگذار بود  مرا به رشته تجربی راهنمایی‌ کردند، وقتی وارد این رشته شدم قصد داشتم زیست شناسی  بخوانم و دبیر شوم زیرا دبیران خیلی خوبی داشتم و دوست داشتم شبیه آن‌ها بشوم.

تا اینکه روزی یکی از دبیران سر کلاس گفت: «ما این بودیم که شدیم و شما باید جلوتر از ما بروید و به این حد اکتفا نکنید»؛ این جمله بر من تأثیرگذار بود و با خودم گفتم نیاز است قدم‌های بلندتری بردارم و بر همین اساس در سال آخر دبیرستان برای کنکور پزشکی قدم برداشتم.

پدرم با اینکه کارگر بود وسوادی نداشت بطوری که حتی اسمش را نقاشی می‌کرد، اما بر درس خواندن من تأکید زیادی داشت . در صورتی‌که در آن زمان فرزندان خانواده‌هایی که در حد ما بودند بعد از ششم ابتدایی به سرکار می‌رفتند و خود من هم با توجه به وضع مالی خانواده و شرایط سخت اقتصادی قصد چنین کاری داشتم اما با اصرار، تأکید و پیگیری پدر و مادر و مخصوصاً مادرم، دوباره در مسیر تحصیل قرار گرفتم و دبیرستان را ادامه دادم و پس از آن هم دبیران خوبی داشتم که راه را به من نشان دادند.

فارس: چگونه با فعالیت‌های سیاسی آشنا شدید و جرقه این آشنایی در کجا رقم خورد؟

اسفندیاری: در نوجوانی پدرم ما را به سمت هیأت‌های مذهبی راهنمایی می‌کرد؛ از همان سال‌های ابتدایی به هیأت می‌رفتم و با اشعار مذهبی آشنا شدم و در همین راستا علاقه دینی و مذهبی از ابتدا داشتم.

البته در آن زمان یکی از بستگان ما که افکاری متمایل به حزب توده‌ و کمونیست‌ها داشت، سیاسی بود و حرف‌های مخالف شاه می‌زد که به گوش ما هم می‌خورد اما من بیش‌تر با زمینه مذهبی که قبلاً داشتم از همان ابتدا در مساجد و پای منبرها  و سخنرانی‌ها با افکار امام خمینی(ره) آشنا شدم.

**با سخنرانی امام(ره) در سال ۱۳۴۲ مجذوب ایشان شدم

اول دبیرستان بودم که واقعه ۱۵ خرداد سال ۴۲ و سخنرانی تاریخی امام(ره) در مدرسه فیضیه اتفاق افتاد و دوستانم نوارهای آن را آوردند و گوش می‌دادیم؛ با شنیدن سخنرانی آتشین سال ۱۳۴۲ امام علیه رژیم شاه ، مجذوب امام(ره) شدم و افکار انقلابی اسلامی و مذهبی را از امام(ره) و روحانیت آگاه و مبارز یاد گرفتم.

فارس: چگونه و چطور دستگیر شدید؟

**در بیمارستان بودم که توسط ساواک دستگیر شدم

اسفندیاری: آن زمان در بیمارستان آیت‌الله کاشانی (ثریای سابق)  انترن بودم؛ من را به درب بیمارستان پیج کردند و زمانی که به آنجا رفتم مامور ساواک ایستاده بود!

مرا دستگیر کردند و به کمیته مشترک ساواک و شهربانی بردند؛‌ حدود ۲ ماه تحت بازجویی بودم، پس از آن به زندان اصفهان منتقل شدم و به ۲ سال حبس محکوم شدم و در سال ۱۳۵۷ در کشاکش طوفان انقلاب، زمانی که فضای سیاسی تغییر کرده بود و مردم در تظاهراتشان صدای مرگ برشاه را فریاد  می‌کردند؛ در شرایطی که ۱۸۰ درجه متفاوت با دو سال قبل بود، از زندان آزاد شدم و مردمی شدن و همگانی شدن انقلاب واقعا باور نکردنی بود!

علت دستگیری‌ام نیز این بود که یکی از اعضای چریک‌های فدایی خلق که زمانی دانشجوی پزشکی و جوان متدین و با من دوست  بود و پس از ورود به گروهک کمونیستی و تغییر مواضع سیاسی مذهبی، دستگیر شده بود و در بازجویی ارتباطش با من که در حد گفت‌وگو و تشویق کردن من به کمونیست شدن بود را لو داده بود؛ وی را در زندان با من روبروکردند و گفت  او (من) در تماس‌ها اختلاف ایدئولوژیک را مطرح کرده و حاضر به همکاری نشد.

شما ببینید رژیم شاه آن چنان فضای دیکتاتوری ایجاد کرده بود که مرا برای یک تماس ساده با یک فرد که از نظر آن‌ّها اعتقاد و رفتارش مخالف وضع موجود بود، به ۲ سال حبس محکوم کرد اگرچه طبق اعتراف او قول همکاری هم با آن چریک فدایی خلق نداده بودم. موارد زیادی بود که یک جوان را فقط برای داشتن رساله امام خمینی و یا حتی داشتن قرآن و یا نهج‌البلاغه  به ۲ سال حبس محکوم می‌کردند با الان که مقایسه کنیم شاهدیم در رسانه‌ها هر چه دل‌شان می‌خواهند علیه نظام مظلوم جمهوری اسلامی می‌گویند و کسی متعرض آنان نمی‌شود!

فارس: زمانی که به زندان رفتید شرایط حاکم بر آنجا به چه صورت بود؟

اسفندیاری: در زندان اصفهان ۴ بند وجود داشت که در هر کدام حدود ۲۰۰ زندانی حضور داشت و زندانی‌های سیاسی بین سایر زندانی‌ها پخش بودند.

پلیس شاهد بود که زندانیان سیاسی در تماس با زندانیان عادی روی آنان تبلیغ می‌کنند و به همین علت پلیس برخی اشرار در زندان را تحریک به درگیری با زندانی‌های سیاسی کرد و لذا آنان با اشیاء برنده به ما حمله کردند و کتک مفصلی به ما زدند به‌طوری که من خودم زخم‌های آنان را بخیه زدم؛ بعد از این اتفاق برای اعتراض به این توطئه  ما زندانی‌های‌سیاسی حدود ۲-۳ هفته اعتصاب غذا کردیم.

**روایت بانوانی که کانون انقلاب اسلامی شدند

در ادامه این اتفاق مادران و همسران‌مان که حدود ۵۰ نفر بودند برای اعتراض در خیابان آیت‌الله شمس‌آبادی فعلی و شمس پهلوی آن زمان راهپیمایی کردند و پس از ۱۰ دقیقه پلیس آن‌ها را متفرق کرد اما صدای این راهپیمایی در کل کشور پیچید؛ در جریان این راهپیمایی چند نفر من‌جمله همسر من را چند ساعت دستگیر کرده بودند و از آن‌ها ضمانت گرفتند که دیگر چنین کاری نکنند اما بعد از این اتفاق به‌جای اینکه به خانه‌های خودشان بروند به منزل آیت‌الله خادمی رفتند و آنجا تحصن کردند و این اتفاق خودش تبدیل به یک بمب خبری و کانون انقلاب شد.

برای پایان دادن به اعتصاب غذا خواسته‌هایی از پلیس داشتیم از جمله اینکه بند جداگانه از دیگر زندانی‌ها داشته باشیم و اجازه بدهند بستگانمان هنگام ملاقات کتاب برایمان بیاورند؛ در نهایت با ‌وساطت  آیت‌الله خادمی، رئیس شهربانی با خواسته‌هایمان موافقت کرد به شرط اینکه ما هم اعتصاب غذا را بشکنیم و  بست نشینی در منزل آیت اله خادمی هم پایان پذیرد. لذا خانم‌ها با یک راهپیمایی دیگر از منزل آیت‌الله خادمی خارج شدند و به این تحصن پایان دادند.

**مردان مبارز بست‌نشینی را از بانوان یاد گرفتند

پس از این جریان‌ها آیت‌الله طاهری را دستگیر کردند، در ادامه آن مردان از خانم‌ها یاد گرفتند و حدود ۴۰ روز در منزل آیت‌الله خادمی بست نشستند اما ختم این بست ‌نشینی را با حمله مسلحانه و گلوله رقم زدند.

مردمی که بعد از این اتفاق شهید دادند به خیابان رفتند، و طی تظاهراتی شیشه‌های بانک‌ها را به‌عنوان مراکز ربا خواری شکستند، و مجسمه شاه را پایین کشیدند؛ با پایین کشیدن مجسمه شاه اولین حکومت نظامی ایران در اصفهان رقم خورد و آتش انقلاب به دیگر نقاط کشور نیز شعله‌ور شد.

در پیروزی انقلاب دست الهی مشهود بود و پیروزی آن با چنین سرعتی برای هیچ‌کس قابل پیش‌بینی نبود؛ کمونیست‌ها پیش‌بینی می‌کردند که انقلاب ۲۰ سال بعد پیروز می‌شود و انقلابیون مذهبی نیز روی ۲ تا ۳ سال حساب می‌کردند اما با امدادهای الهی در مدت چند ماه این پیروزی محیر العقول رخ داد.

فارس: چه زمانی از زندان آزاد شدید؟

اسفندیاری: ۲۰ آبان سال ۱۳۵۵ دستگیر و اوایل آبان سال ۱۳۵۷ آزاد شدم.

فارس: در ماه‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، اتفاقات زیادی در اصفهان رخ داد، فضایی امنیتی بر استان حاکم بود و می‌توان گفت اصفهان گلوگاه اتفاقات انقلاب اسلامی بود؛ چه خاطره‌ای از آن روزها دارید؟

اسفندیاری: پس از آزادی از زندان دیدم که همه جا تعطیل بود و اعتصاب سراسری اتفاق افتاده بود؛ به عنوان مثال می‌دیدم ابزار فروشی مغازه خود را تعطیل کرده و در مغازه‌ای دیگر مایحتاج اولیه مردم  (مواد خوراکی) را به قیمت نازل می‌فروشد، تا مردم کم درآمد در اثر این تعطیلی ها صدمه نبینند؛ همه مردم در آن زمان دست به دست هم داده و باهم متحد شده بودند.

**در ماه‌های واپسین انقلاب مردم شبانه‌روز در حال تظاهرات بودند

در آن روزها معمولا خانواده‌ها، صبح برای تظاهرات از خانه بیرون می‌رفتند و ظهر برای ناهار به خانه می‌آمدند، دوباره به تظاهرات می‌رفتند و قبل از غروب به خانه برمی‌گشتند و خود را برای تظاهرات شبانه بر روی پشت‌بام آماده می‌‌کردند.

 این اعتراض‌ها و تظاهرات‌ها سراسری و شبانه‌روزی بود؛ حتی کارکنان شرکت نفت و پالایشگاه آبادان را خود کارکنان تعطیل کردند و انتقال نفت به خارج قطع شد و فکر می‌کنم این مورد تأثیر زیادی بر پیروزی انقلاب اسلامی داشت زیرا آمریکایی‌ها پذیرفتند باید به‌گونه‌ای کنار بیایند تا صدور نفت مجدد آغاز شود.

**فتوای امام کمر رژیم شاه را شکست

همچنین خاطره‌ای که یکی از دوستانم(دکتر رضا لباف‌قاسمی) از آن روزها تعریف می‌کرد این بود که در سال ۱۳۵۷ در ماه‌های نزدیک به پیروزی انقلاب افسر وظیفه بودند و همان زمان حکم امام(ره) برای فرار از پادگان‌ها آمد،‌ برخی افراد برای این کار شک داشتند و تصمیم به استخاره گرفتند؛ زمانی که قرآن را باز کردند آیه:  وَإِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا ۖ هُوَ أَزْکَىٰ لَکُمْ ۚ  (اگر به شما گفته شد که بازگردید، برگردید و ناراحت نشوید این براى پاک ماندن شما بهتر است و خداوند به آنچه انجام مى‌دهید آگاه است) آمد و  همه سربازان و افسران از پادگان فرار کردند و این فتوای امام کمر رژیم شاه را شکست.

فارس: مبارزان انقلاب اسلامی در اصفهان همیشه از آیت‌الله خادمی و استاد پرورش نام می‌برند؛ به نظر شما چه اتفاقی رخ داد که معلمی کم سن و سال مانند استاد پرورش توانست به‌عنوان محور جریان اتقلاب در اصفهان قرار بگیرد و این حرکت را پیش‌رانی کند؟

**استاد پرورش از پایه‌های اساسی شعله‌ور شدن انقلاب در اصفهان بودند

اسفندیاری: من در حدی نیستم که بتوانم قضاوتی درباره استاد پرورش داشته باشم و نیاز است بزرگان درباره ایشان صحبت کنند اما می‌توان گفت یک پایه اساسی شعله‌ور شدن انقلاب در اصفهان وجود پربرکت استاد پرورش  بود.

پیش از دستگیری به جلسات تفسیر قرآن ایشان در مسجدی در چهارباغ پایین می‌رفتم؛ جلسات خیلی شلوغی بود و صحبت‌های ایشان نیز سخنانی آتشین از متن قرآن بود و انقلاب را شعله ور می‌کردند.

استاد پرورش طرفداران زیادی داشت و نمی‌تواستند به راحتی او را دستگیر کنند به همین علت او را گاهی به مدت یک روز دستگیر می‌کردند و شکنجه می‌دادند و قبل از اینکه مردم متوجه شوند آزادشان می کردند تا هم ایشان را از ادامه این کار پشیمان کنند و هم دستگیری ایشان عکس العمل مردمی نداشته باشد اما ایشان به راه و روش خود ادامه می‌دادند.

فارس: در ابتدا فرمودید که در مرحله انترنی بودید که دستگیر شدید؛ پس از آزادی از زندان و پیروزی انقلاب اسلامی چگونه مسیر درس‌تان را ادامه دادید؟

اسفندیاری: زمانی که از زندان آزاد شدم ۷ ماه تا پایان درسم باقی مانده بود و در نهایت در مرداد ۱۳۵۸ فارغ‌التحصیل شدم.

**برای شروع مسیر کارم از استاد پرورش راهنمایی گرفتم

هم زمان با فارغ‌التحصیلی‌ام نزد استاد پرورش رفتم و از ایشان  پرسیدم  در این زمان وظیفه‌ام چیست و ایشان به من گفتند ببین کجا کار بهداشتی درمانی مردم بر زمین مانده است و هیچ شخصی حاضر به انجام آن نیست، به سمت همان برو آن وظیفه تو است، این را اصطلاحاً واجب کفایی گویند.

پس از این توصیه به دفتر مدیر کل بهداری استان رفتم و پرسیدم در کدام نقطه استان فعلا پزشک نیست  و نیاز به پزشک وجود دارد پاسخ دادند ۲ نقطه از استان فعلا پزشک ندارد و یکی جرقویه و دیگری سمیرم است، و من منطقه جرقویه را انتخاب کردم.

۳ ماه در محمد آباد جرقویه مشغول بودم؛ پس از آن دانشگاه یک کار انقلابی را آغاز کرد و هر روز یک تیم پزشکی شامل یک استاد، یک رزیدنت و دو سه نفردار دانشجو با دارو و تجهیزات به ۴ نقطه محروم استان می‌فرستاد در شمال و جنوب و شرق و غرب استان، یعنی سمیرم، مورچه خورت، جرقویه و چادگان می‌فرستاد با این اقدام دیگر نیازی به حضور من در جرقویه نبود.

پس از آن بر طبق راهنمایی مرحوم استاد پرورش دیدم گروه علوم تشریح دانشکده پزشکی تقریباً تعطیل شده و فقط یک استاد در این گروه مشغول کار است چون ۲ استاد از این گروه بازنشست شده بودند.

**برای رفع نیاز و مشکلات دانشگاه به رشته آناتومی رفتم

تصمیم گرفتم  به رشته تخصصی آناتومی بروم تا به‌ بتوانم به عنوان استاد در حد خودم این نیاز را رفع کنم.

در این زمان انقلاب فرهنگی رخ داد و دانشگاه ها تعطیل شد، در همین زمان از  طرف رئیس کل بهداری  حکم معاونت بهداری استان و پس از یک و نیم سال هم زمان حکم معاونت دانشگاه اصفهان که آن زمان شامل دانشکده پزشکی نیز بود، برای من صادر شد که از بدین لحاظ از سمت اجرایی در بهداری استعفاء دادم.

پس از انقلاب فرهنگی و باز شدن دانشگاه از معاونت دانشگاه نیز استعفا دادم و برای رزیدنتی آناتومی به شیراز رفتم؛ در شیراز استادی دانشمند از کشور اتریش حضور داشت و یک سال و نیم پیش او بودم و بعد از آن ایشان بازنشسته شد و من هم برای ادامه تحصیل به انگلیس رفتم و سال ۱۳۶۸ فارغ‌التحصیل شدم و به کشور بازگشتم.

فارس: پس از بازگشت از انگلیس چه مسیری پیش روی شما قرار گرفت؟

**هنوز یک ترم هم درس نداده بودم که حکم ریاست دانشگاه علوم پزشکی را دریافت کردم

اسفندیاری: در سال ۱۳۶۸ تدریس را شروع کردم و هنوز یک ترم تدریس نکرده بودم که حکم ریاست دانشگاه علوم پزشکی از طرف وزیر وقت بهداشت برای من صادر شد. در آن زمان دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی از هم جدا شده بودند.

دکتر فاضل وزیر بهداشت وقت با من تماس گرفت و پیشنهاد ریاست دانشگاه را داد؛ به او گفتم در گروه آناتومی استاد نیست و برای این موضوع به انگلیس رفتم  شما یکی دیگر از همکاران را بدین سمت منصوب فرمایید اما به من جواب دادند خودت باید قبول کنی و بر من تکلیف کردند.

وقتی ریاست را قبول کردم یک جریان سیاسی تمامیت خواه که آن زمان سعی داشت  همه مسؤولان سازمان ها و ادارات استان و بلکه کشور زیر نظر خودش باشد موجب اعتراضات و تظاهراتی در دانشگاه و حتی در سطح نماز جمعه اصفهان شد و مرا تهدید کردند و آمرانه می‌خواستند که استعفا دهم اما استعفا ندادم و مقاومت کردم و عوامل دانشجویی اعتراضات را اخراج کردم؛ آتش خاموش شد و ۵ سال ریاست دانشگاه را به عهده داشتم.

فارس: اگر بخواهید شرایط فعلی را با پیش از انقلاب اسلامی مقایسه کنید، به نظر شما اگر انقلاب پیروز نشده بود در حال حاضر همین امکانات را داشتیم؟

**پیش از انقلاب اسلامی برای یک عمل ساده چشم به اسپانیا می‌رفتیم

اسفندیاری: پیش از انقلاب اگر شخصی می‌خواست عمل جراحی چشم انجام دهد و توان مالی داشت به اسپانیا می‌رفت و یا برای عمل قلب به لندن می‌رفتند؛ اگر شخصی قصد بچه‌دار شدن از طریق روش های باروری وناباروری داشت باید ۶ ماه تا یک سال به لندن می‌رفت تا عمل IVF که الآن حتی در بعضی شهرهای کوچک‌مان هم امکان انجامش هست، را انجام دهد.

**پیش از انقلاب اسلامی، بیماران برای عمل آ‌ب‌مروارید یک سال در صف انتظار بودند

پیشرفت‌های علمی در حوزه علم پزشکی در مقایسه با قبل از انقلاب مثل سایر حوزه‌ها بهت آور است.  پیش از انقلاب اسلامی در بحث آموزش، دانشگاه هر سال ۲ نفر را برای تربیت تخصص چشم پزشکی می‌گرفت اما با آمدن جناب دکتر رزم‌جو در هر سال حدود ۱۵ نفر برای این تخصص پذیرفته می‌شدند و تخصص چشم پزشکی در اصفهان به‌طور چشمگیری پیشرفت کرد؛ پیش از این اتفاق نوبت عمل بیماران برای عمل آب مروارید حدود یک سال بود اما پس از آن حتی نوبت برداشته شد و همان روزی که بیمار برای معاینه می‌آمد  می‌توانست بستری شود و فرادی آن روز عمل می‌شد و روز بعد مرخص می شد و این یک نمونه حرکت انقلابی و به نفع مردم در ارائه خدمات تخصصی بود که به برکت انقلاب و روحیه انقلابی مسؤولان  و متخصصان انجام گرفت.

پیش از انقلاب سالانه ۴۰ دانشجوی پزشکی در این دانشگاه پذیرفته می‌شدند اما وقتی در سال ۱۳۶۸ از انگلستان بازگشتم و در تالار شریعتی به کلاس رفتم، شاهد ۴۰۰ دانشجو بودم که برخی از آن‌ها به‌دلیل کمبود صندلی روی زمین نشسته بودند.

پیش از پیروزی انقلاب اسلامی کشور پر از پزشک بنگلادشی و پاکستانی بود اما با پیروزی انقلاب، سالانه حدود ۴۰۰ دانشجوی پزشکی در این دانشگاه پذیرفته می‌شدند و لذا کشور از کمبود پزشک نجات پیدا کرد.

**در حال حاضر از خارج از کشور برای درمان به ایران می‌آیند

در شرایط فعلی هیچ شخصی نیاز ندارد برای عمل جراحی به خارج کشور برود و مشکل‌ترین عمل‌های جراحی در شهر خودمان انجام می‌شود و حتی از خارج کشور برای درمان به ایران می‌آیند.

در بحث آناتومی پیش از انقلاب در دانشکده پزشکی فقط ۲ استاد داشتیم که با مرور زمان تبدیل به یک استاد شد؛ در زمان قبل از انقلاب در کل دانشکده های پزشکی کشور حتی یک مقاله علمی نداشتیم. ولی الان درهر دانشکده پزشکی در شهرهای بزرگ اساتید گروه آناتومی صاحب صدها مقاله علمی باشند.

زمانی که تدریس را در سال ۱۳۶۸ آغاز کردم دوره‌های تکمیلی و بعد دستیاری تخصص آناتومی  را راه اندازی کردم و در شرایط فعلی حدود ۲۰ استاد داریم که اکثریت آن‌ها را خودمان تربیت کردیم و گروه آناتومی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان قطب آناتومی کشور است.

فارس: شنیده‌ایم که شما در انگلستان با استادی که داشتید ،کار بر روی غضروف را آغاز کردید و پس از آن خودتان در این زمینه به نتایجی دست پیدا کرده‌اید؛ توضیحی در این باره بفرمایید.

اسفندیاری: زمانی که به انگلستان رفتم از دانشگاه لیدز پذیرش داشتم  و در انجا  استادم به من پیشنهاد داد که بر روی سلول‌های غضروفی کار کنم و حدود یک سال روی این موضوع کار کردم؛ هم‌زمان با کشت غضروف، کار با دستگاه‌های میکروسکوپ الکترونی را یاد گرفتم اما با آینده‌نگری که به دروس آناتومی مخصوصا کالبد شناسی داشتم به این نتیجه رسیدم که دانشجوها منتظرند برگردم و به آنان آناتومی درس بدهم نه غضروف، مضافاً به اینکه در انجا به دانشجوی Ph.D.آناتومی  هیچ یک از دروس آناتومی تدریس نمی‌شد و فقط دانشجو باید روی موضوع پایان‌نامه خود کار کند.

 آناتومی خود شامل ۳ درس مهم کالبدشناسی، جنین شناسی و بافت شناسی است که کار بر روی غضروف بخش کوچکی از بافت‌شناسی است اما درس کالبدشناسی و جنین شناسی  مفاهیم بسیار مشکلی دارند که با خواندن و حفظ کردن فهمیده نمی‌شود؛ در همین راستا تصمیم به تغییر موضوع پایان نامه گرفتم و هدف خاص از موضوع پایان نامه ام را رفع مشکلات فهم و یادگیری آناتومی تعیین کردم. چون در دانشگاه لیدز امکان کار روی این موضوع نبود لازم بود به دانشگاه دیگری برای تعقیب این موضوع پایان نامه هجرت کنم.

**برای رفع مشکل دانشجویان به انگلیس رفتم، نه اخذ مدرک دکترا

 وقتی موضوع را تلفنی با مدیرکل بورس‌ها در وزارت بهداشت مطرح کردم وی به شدت مخالفت کرد اما در جواب گفتم من به انگلستان نیامده‌ام برای گرفتن دکترا، از قبل یک دکترا دارم و برای رفع مشکلات دانشجویان کشور و فرزندان ملت که همانا فهم و درک آناتومی است آمده‌ام اینجا و تاکید کردم من موضوع پایان نامه و دانشگاهم را عوض می‌کنم شما هم هر کاری می‌توانی بکن و گوشی را قطع کردم.

با امید بخدا به این مخالفت اعتنا نکردم و راهم را درست انتخاب کردم و با نامه ‌نگاری‌های فراوان به دانشگاه های دیگر، در دانشگاه شفیلد انگلستان بدین منظور پذیرش گرفتم. البته اداره کل بورس‌ها بورس من را قطع کرد و من با داشتن زن و فرزند در خارج از کشور کار برایم مشکل شد اما خدا را شکر پس از چند ماه قطع حقوق، وزیر بهداشت عوض شد و مدیر کل  جدید بورس‌ها  در وزارت بهداشت با برقراری بورس من موافقت کرد.

واژه شناسی پزشکی عمومی ۷ هزار کلمه دارد و ۵ هزار واژه آن مربوط به آناتومی است که درسی پرحجم و سخت است چون مفاهیم مشکلی دارد و من  ۴ سال  با راهنمایی ۲ سوپروایزر، یکی مدیر گروه آناتومی و  دیگری مدیر گروه آموزش (Education) بر روی این موضوع کار کردم؛ و این در نوع خود اولین تز در دنیا بود.

**در تدریس آناتومی روش جدیدی را پیش گرفتم

وقتی به ایران آمدم کتاب‌های قبل را کنار گذاشتم و با روش جدید کار را شروع کردم و این درس از حفظی به فهمیدنی تبدیل شد و خدا را شکر کتاب‌ها از آناتومی محض به آناتومی کاربردی تبدیل شد و ظرف ده سال کتب آناتومی در سراسر کشورعوض شد.  

چند سال بعد وقتی بحث آموزش آناتومی تقریبا تا اندازه ای روبراه شد، به سراغ پروژه غضروف نا تمام رها شده در انگلیس رفتم. و با بهره گیری از سخنرانی یکی از اساتید دانشگاه آلمان در موردکشت  و پیوند غضروف در دانشکده پزشکی اصفهان، این کار نا تمام مانده ادامه دادم و با همکاری همکاران ارتوپد بلافاصله  محصول کشت غضروف را بر روی زانوی بیماران مبتلا به آستئوآرترتیت  حاد که غضروف سر زانوی آنان در ضربه ها از بین رفته بود، برای اولین بار در کشور پیوند زده شد، و اثر درمانی خوبی داشت.

پس از آن بر روی سلول‌های بنیادی کار کردیم و تلاش کردیم آن را به سمت غضروف و سپس به سمت  شبکیه چشم ببریم و هنوز این پروژه توسط همکاران ادامه دارد.

**با روش‌های علمی  به پیشگیری و درمان آلزایمر دست پیدا کردیم

همچنین بر بحث حافظه، تقویت حافظه و درمان آلزایمر کار کردیم؛ در حال حاضر موضوعی جدید و ناب است؛ برخی افراد این موضوع را تخطئه کردند اما آنچه که مطرح است این است که آلزایمر با روشی که بدست آوردیم  قابل پیشگیری است و حتی در مراحل اولیه و غیر پیشرفته  بیماری نیز کاملا قابل درمان است به شرطی که دارو هیچگاه قطع نشود و مانند دیابت تا آخر عمر مصرف شود.

فارس: یکی از نکاتی که نباید از آن غافل شویم، این است که کشور در شرایط تحریمی است؛ در حوزه تخصصی شما تحریم‌ها چه آثار منفی داشته است؟

** انقلاب اسلامی امثال حاج قاسم سلیمانی را تحویل می‌دهد

اسفندیاری: نگرشی که انقلاب اسلامی به ما می‌دهد، نکته اصلی آن کار برای خدا و اتکا به خدا است؛ این نگرش به رزمنده حاضر در جبهه امیدی می‌دهد که نتیجه آن پیروزی‌های پس از ۸ سال جنگ در جبهه دفاع مقدس و یا دفاع از حرم، می‌شود که با وجود تمام تحریم‌ها و کمبودها  ساخت تجهیزات دفاعی کشور به جایی می‌رسد که دشمن اکنون توان حمله به ما را ندارد.

۴۰ سال انقلاب اسلامی با وجود تمام تحریم‌ها و گرفتاری‌ها رو به رشد بوده و ایران در کل جهان می‌درخشد.

انقلاب اسلامی امثال حاج قاسم سلیمانی را تحویل می‌دهد و هربخشی از انقلاب یک عصای موسی(ع) است که دریا را می‌شکافد و اژدها می‌شود وسحر ساحران را باطل می‌کند.

نگرش انقلابی، خداخواهانه، برای خدا کار کردن و چشم‌داشت مادی نداشتن آن‌چنان انگیزه و امیدواری به انسان می‌دهد که او را به تلاش شبانه‌روزی و نتایج درخشان وادار خواهد کرد.

فارس: در آستانه ۴۳ ساله شدن پیروزی انفلاب اسلامی هستیم و با وجود مشکلات غیر قابل انکار جامعه و کشور، شاهد پیوند ناگسستنی مردم  ولایت هستیم؛ به‌نظر شما دلیل این استقامت و پیوند چیست؟

**انقلاب اسلامی افراد خودخواه را از قطار پیاده می‌کند

اسفندیاری: دلیل پیوند نا گسستنی بین مردم و ولایت اخلاص، است؛ مردم اخلاص امام(ره) و رهبر معظم انقلاب را که می‌بینند جذب می‌شوند و اعتماد آن‌ها روز به روز تقویت می‌شود.

یکی از معجزات انقلاب این است که افراد دنیا طلب و خودخواه را سریع از قطار انقلاب پیاده می‌‌کند. هر کجا اخلاص باشد هم خدا کمک‌های خود را می‌رساند و هم مردم اعتماد می‌کنند. 

انتهای پیام/۳۶۴۹/آ/ی

منبع: فارس

کلیدواژه: خبرگزاری فارس خبر فارس نیوز دهه فجر دانشگاه علوم پزشکی اصفهان آلزایمر درمان آلزایمر تحریم آناتومی انقلاب اسلامی پیروزی انقلاب اسلامی دستاوردهای انقلاب اسلامی دکتر اسفندیاری فجر ۴۳ انقلاب ساواک آیت الله خادمی استاد پرورش ایران اصفهان پیروزی انقلاب اسلامی پیش از انقلاب اسلامی منزل آیت الله خادمی دانشگاه علوم پزشکی رهبر معظم انقلاب موضوع پایان نامه دانشگاه اصفهان ریاست دانشگاه دانشکده پزشکی پزشکی اصفهان استاد پرورش انگلیس رفتم حال حاضر آن زمان زندانی ها سال ۱۳۶۸ برای عمل رژیم شاه پس از آن امام ره شعله ور حدود ۲ آن روز یک سال بر روی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۶۶۲۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

افتتاح دستگاه MRI بیمارستان رازی رشت، به زودی

به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای گیلان ؛ دکتر محمدتقی آشوبی گفت: با تلاش‎ها و پیگیری‎های دانشگاه علوم پزشکی گیلان، یک دستگاه MRI به ارزش ۵۰ میلیارد تومان از سوی سازمان بهداشت جهانی در اختیار مرکز آموزشی درمانی رازی رشت قرار گرفت که در این مرکز درمانی نصب و امتحان شد و به زودی برای خدمات رسانی به بیماران به بهره برداری خواهد رسید.

وی با بیان اینکه مرکز آموزشی درمانی رازی رشت دومین مرکز درمانی پرتردد شهر رشت به ‎لحاظ تعداد بیماران مراجعه کننده و کادر آموزشی و درمانی است، افزود: سالانه دست کم بین ۵۰۰ تا هزار بیمار برای انجام MRI از این مرکز درمانی به دیگر مراکز آموزشی درمانی رشت و یا بخش خصوصی مراجعه و دوباره برای ادامه درمان به این مرکز بازمی گردند که این امر موجب زحمت بیمار و خانواده اش و همچنین صرف هزینه و وقت می‌شود.

رئیس دانشگاه علوم پزشکی گیلان با بیان اینکه توزیع عادلانه امکانات و تجهیزات تشخیصی و درمانی از اهداف مدیران و مسئولان این دانشگاه است، گفت: بیمارستان رازی رشت یک مرکز آموزشی درمانی برای بیماری‌های ارولوژی، ریه، کبد، گوارش، کلیه، بیماری‌های عفونی، پیوند کلیه، پوست، جراحی عروق، روماتولوژی، هماتولوژی، غدد، توراکس تالاسمی، اورژانس، هموفیلی و دیگر بیماری‌ها است که به رغم ارائه خدمات سلامت محور به مردم، از برخی تجهیزات نظیر MRI محروم بود.

مرکز آموزشی درمانی رازی رشت ۷۴ سال پیش تأسیس شد.

دیگر خبرها

  • روایتی از دیدار معلمان و دانشجویان فرهنگیان با رهبر انقلاب / مراکز تربیت معلّم را دستِ‌کم نباید گرفت
  • برخورد قاطع با مداخله‌گر طب سنتی در نیشابور
  • یک مرکز غیرمجاز درمانی و سقط جنین در یزد پلمب شد
  • پلمب یک مرکز غیرمجاز درمانی و سقط‌ جنین در یزد
  • پلمب یک مرکز غیرمجاز درمانی و سقط جنین در یزد
  • روایتی از شهادت مرتضی مطهری، معلمی برای انقلاب اسلامی ایران
  • سرپرست دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی زابل منصوب شد
  • رئیس دانشگاه علوم پزشکی زابل تغییر کرد
  • آغاز درمان رایگان کودکان زیر ۷ سال در خراسان شمالی
  • افتتاح دستگاه MRI بیمارستان رازی رشت، به زودی