«روایت»، پلی میان نقد ادبی و مطالعات رسانه
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۶۶۵۶۴
حسین پاینده استاد نظریه و نقد ادبی دانشگاه علامه طباطبایی، کتاب «روایت: مفاهیم بنیادی و روشهای تحلیل» را ترجمه کرده که در کمتر از یک ماه به چاپ دوم رسیده است. موضوع این کتاب، روایتشناسی است که در نگاه اول بیشتر به مطالعات ادبی و بهطور خاص به نظریههای نقد ادبی دهه ۱۹۸۰ میلادی به این سو مربوط میشود اما مروری بر محتوای کتاب «روایت» نشان میدهد که دامنه مباحث آن از نقد ادبی فراتر میرود و حوزه مطالعات رسانه را نیز در برمیگیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نویسنده این کتاب را با رویکردی میانرشتهای نگاشته است و به توضیح درباره عناصر داستان و روشهای روایتشناسان در مطالعه ادبیات داستانی (رمان و داستان کوتاه) بسنده نمیکند، بلکه با مثالهایی متعدد از روایتها نشان میدهد که به یُمن عمومیت رسانههای دیجیتال در زمانه حاضر بخش بزرگی از تجربیات روزمره ما را در فضای مجازی تشکیل میدهند، تحلیل روایتهای رسانهها چگونه میتواند بخش ناپیدا، اما مهمی از زندگی اجتماعی ما انسانها را آشکار کند.
در مقدمه دکتر پاینده بر این کتاب، از جمله میخوانیم که تزوتان تودوروف در کتابی با عنوان «دستور زبان دکامرون» دیدگاهی را در خصوص مطالعات ادبی مطرح کرد که با روال جاری و آشنای زمانه او آشکارا مغایرت داشت. به جای پیروی از الگوی رایجی که ادبیات را با تأکید بر «پدیدآورنده اثر» (مؤلف) و شناخت «مکاتب» و «دورههای ادبی» (تاریخ ادبیات) تبیین میکرد، تودوروف ضمن ابداع اصطلاح «روایتشناسی» استدلال کرد که وظیفه منتقدان ادبی، بررسی ویژگیهای ساختاری متون و به دست دادن تبیینی از قانونمندیهای عام و ساختارهای تکرارشونده روایتها است.
این دیدگاه در دهه هفتاد میلادی از سوی برخی دیگر از نظریهپردازان ساختارگرا تأیید و تقویت شد که یکی از برجستهترینشان رولان بارت بود. او در مقالهای که امروزه جزو ارکان نظریِ روایتشناسی کلاسیک محسوب میشود با عنوان «مقدمهای بر تحلیل ساختارمبنای روایت»، با اتخاذ رویکردی فراخمنظر استدلال کرد که قلمرو روایتشناسی به بررسی آثار منفرد محدود نمیشود، بلکه هدف پژوهشگران این حوزه باید استخراج و تبیین اشتراکات روایت در دورههای تاریخیِ مختلف و فرهنگها و کشورهای گوناگون باشد، زیرا تولید و مصرف روایت ویژگی عام بشر است و انسانها همواره و همهجا روایتساز و روایتشنو بودهاند.
بارت از جهانشمولی و عمومیتِ روایت اینطور نتیجه گرفت که داستانها، بهرغم گوناگونی ظاهریشان، بر اساس الگوها و قواعد ساختاریِ همسان و همگانی ساخته میشوند که با تحلیل ساختارگرایانه میتوان تبیینشان کرد. روایتشناسی دانشی برای فهم روایت است که میخواهد به پرسشهایی از این دست پاسخ دهد:
۱. روایت چیست و عناصر تشکیلدهنده آن کدامند؟
۲. انسانها چرا دست به خلق روایت میزنند و به این منظور کدام ساختارها و الگوها را در روایتهایشان تکرار میکنند؟
۳. علت شیفتگی ما انسانها به جهان برساخته روایت چیست و چگونه به ادراکی از معنای آن میرسیم؟
۴. روایت با کدام سازوکارها و صناعات مخاطبانش را به رفتارهای گفتمانی سوق میدهد؟
۵. روایت چگونه واقعیتِ زیسته مخاطب را برای او بازتفسیر میکند؟
۶. چرا واکنشهای خوانندگان و مخاطبان مختلف به روایتی واحد (خواه واکنشهای عاطفی و خواه واکنشهای اندیشگانی) تا این حد میتواند متنوع و متفاوت باشد؟
کتاب حاضر میکوشد، این قبیل پرسشها را با استناد به مفاهیم مطرحشده در نظریههای روایت پاسخ دهد. به این منظور، نویسنده چشماندازی ژرف از مبانی روایت ترسیم میکند که از خاستگاه آن در نظریهپردازیهای ارسطو در یونان باستان شروع میشود و علاوه بر روایتشناسی کلاسیک، رویکردهای پساکلاسیک را نیز بهتفصیل معرفی میکند تا به نظریههای پسامدرن در دوره معاصر برسد.
هر یک از فصلهای این کتاب، هم مباحث نظری درباره چیستیِ روایت و عناصر آن را شامل میشود و هم اینکه روشها و رویکردهای مختلف در تحلیل روایت را با ارائه نمونه به خواننده معرفی میکند. مفاهیم و اصطلاحات روایتشناسی حینِ بحثهای هر فصل توضیح داده شدهاند و افزون بر آن، «واژهنامه توصیفی اصطلاحات روایتشناسی» در پایان کتاب برگزیدهای از رایجترین اصطلاحات تخصصی این حوزه را در بیش از پنجاه مدخل به خواننده توضیح میدهد.
برچسبها دانشگاه علامه طباطبایی نویسنده کتاب کتابخوانیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: دانشگاه علامه طباطبایی نویسنده کتاب دانشگاه علامه طباطبایی نویسنده کتاب کتابخوانی روایت شناسی نقد ادبی روایت ها انسان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۶۶۵۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عهد کردیم خودسانسوری نکنیم
به گزارش قدس آنلاین، این برنامه در هر قسمت، یکی از پروندههای مهم و چالشی کشور را بدون واسطه بررسی میکند. فصل اول بیواسطه در ۲۶قسمت از شبکه یک سیما پخش شد. این برنامه محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که روی آنتن شبکه یک سیما میرود. درباره جزئیات بیشتر این برنامه با «محمدعلی صدرینیا» کارگردان و تهیهکننده «بیواسطه» گفتوگو کردیم که میخوانید.
در این فصل سراغ فضاهایی رفتید که پیش از این کمتر دوربینی به آنجا رفته بود، مثل کارخانه اسلحهسازی یا مراکز هستهای. تمایز و ویژگی فصل دوم «بیواسطه» را نسبت به فصل اول چه میدانید؟ تلاش ما در فصل دوم این است فضای رنگارنگی از سوژهها، موضوعات و لوکیشنها را داشته باشیم و مانند فصل اول به دنبال این بودیم دوربین «بیواسطه» سراغ روایتهایی برود که مخاطب، کمتر تصویر و تصوری از آنها دارد. در فصل دوم سراغ موضوعاتی رفتیم که مردم امکان حضور در آن فضاها را ندارند؛ مثلاً در قسمت اول به کارخانه اسلحهسازی پارچین رفتیم که یک مجموعه نظامی با حساسیتهای بالای امنیتی است یا قسمتی دیگر سراغ رئیس سازمان انرژی اتمی رفتیم و به موضوع صنعت هستهای پرداختیم. وارد فضاهایی مثل رآکتورها و خط تولید رادیوداروها شدیم که کمتر دوربینی به آنجا رفته است. همچنین در این فصل سراغ برخی معضلات و مشکلات اجتماعی رفتیم که روایتهای کمتر دیدهشدهای در قاب تلویزیون داشتند؛ مثلاً به بعضی از مناطق محروم سیستان و بلوچستان و یا حاشیه شهر تهران رفتیم که تاکنون روایتهای کمی از آنها روی آنتن دیدهایم.
موضوعاتی مثل صنعت هستهای و توان نظامی، موضوعاتی حساس هستند که کمتر برنامهسازی سراغشان رفته است و به دلیل کمبود روایتهای داخلی در این باره، مردم برای یافتن پاسخ پرسشهایشان به روایتهای غیررسمی و رسانههای خارجی هم رجوع میکردند، چه شد که این ضرورت روایتگری، امروز احساس شد؟ اهمیت و ضرورت این موضوع از سالها پیش مشخص بود اما بستگی داشت که تیمهای برنامهساز با چه نگاهی سراغ این موضوعات بروند و اینکه دستگاهها و بخشهایی که باید پاسخگو باشند چقدر همراهی و همکاری کنند. ما از فصل اول در «بیواسطه» با خودمان عهد کردیم خودسانسوری نداشته باشیم. وقتی سراغ موضوعی میرویم، تا جایی که ممکن است پرسشهای مردم را در آن حوزه بپرسیم. در قسمت اول این فصل که سراغ کارخانه اسلحهسازی و مرکز صادرات دفاعی رفتیم درباره مباحث مرتبط با موشک، پهپاد، توان نظامی و اهمیت آن سؤالات صریحی پرسیدیم. در قسمتی که مرتبط با موضوع هستهای بود مسئله اصلی ما، پرداختن به این پرسش مهم در اذهان عمومی بود که با وجود تحریمهای جدی کشورمان بهخاطر انرژی هستهای، منافع این صنعت چیست و چرا اثراتش را نمیبینیم؟ ما تلاش کردیم سراغ این پرسش برویم و به آن پاسخ بدهیم. ولی ماجرا، سمت دیگری هم دارد که نهادها و مسئولان هستند و بستگی به همراهی و همکاری آنها دارد. خوشبختانه وزارت دفاع و سازمان انرژی اتمی با روی خوش ما را همراهی کردند ولی در مسیر تولید برنامه با دستگاههایی مواجه شدیم که همچنان نگاه سنتی دارند و زمانیکه میفهمند مجری برنامه، محمد دلاوری است یا ممکن است سؤالاتی بپرسد که ضعفها و کمکاریشان عیان شود تمایلی به مشارکت ندارند و ترجیح میدهند با حضور در یک برنامه تلویزیونی خنثی، گزارش عملکرد بدهند، به جای اینکه پاسخگو باشند.
ساخت چنین برنامههایی میتواند مسیر برنامهسازی سیاسی را در رسانه ملی هموار کند؟
امید و تلاش ما همین است. تولید برنامه در استودیو برای ما راحتتر و بیدردسرتر است، چرا که هماهنگی لوکیشنهایی خارج از تهران برای تیم تولید، فرسایشی و سخت است اما فکر میکنیم این شکل از پرداخت به سوژهها و مطالبهگری سبب میشود برنامهسازی سیاسی را یک گام به جلو ببریم.
اگر رسانههای رسمی از زیر بار برنامهسازی سیاسی شانه خالی کنند، رسانههای خارجی و غیررسمی وارد این حوزه میشوند و میدان روایتها از سوی راویان داخلی خالی میشود. همینطور است. معمولاً رسانه ملی تمایل به ساخت برنامههای سیاسی دارد تا مرجعیت رسانهای داشته باشد ولی بخشی از ماجرا به نهادها و دستگاههای مختلف برمیگردد که آنها هم باید این نگاه را داشته باشند. ما در مسیر تولید فصل دوم «بیواسطه» دستگاهها و وزارتخانههایی را داشتیم که با آغوش باز پذیرای ما بودند و ضعفها و قوتهایشان را صادقانه میگفتند اما گارد برخی از دستگاهها و نهادها به روی ما بسته بود و حتی به صورت غیررسمی میگفتند سمت ما نیایید. این ناشی از ضعف عملکردی آن دستگاه یا نگاه دهه شصتی روابط عمومیهایشان به رسانه است. حتی این نگاه وجود دارد که اگر دیده نشوند یا فراموش شوند بهتر از این است که در معرض توجهات رسانهای قرار گیرند.
مرز استقلال رأی در روایتهای «بیواسطه» که سفارشدهنده آن، سازمان اوج و پخشکنندهاش رسانه ملی است تا کجاست؟ «بیواسطه» وقتی موفق خواهد بود که واقعیت ایران امروز را به مخاطبان نشان دهد. این واقعیت، اجزای مختلفی دارد که شامل پیشرفتها، ضعفها، قوتها و کمبودها در حوزههای مختلف میشود. آنجایی مخاطب، ما را باور خواهد کرد که بفهمد واقعیت را به او میگوییم، یعنی هم نیمه پر لیوان را به او نشان میدهیم و هم نیمه خالی را. ما سعی نکردیم دوربین «بیواسطه» را به دوربین تبلیغاتی یکطرفه تبدیل کنیم. هم سراغ پیشرفتها میرویم و هم ضعفها. تلاش ما این است روایتی واقعی از اتفاقات و ماجراها داشته باشیم، چون نقطه مطلوب ما و مخاطبان، همینجاست. ما در عصری زندگی میکنیم که روایتها یکسویه نیستند و اگر درباره موضوعی روایتی داشته باشیم که درست نباشد، روایت دیگری از آن در شبکههای اجتماعی منتشر میشود؛ پس اعتماد مخاطب برایمان مهم است.
گاهی هزینههای اجتماعی که تلویزیون پس از پخش برنامههای سیاسی داده آنچنان سنگین بوده که ترجیح میدهد سراغ اینگونه از برنامهسازی نرود، اما نپرداختن به موضوعات روز در رسانه ملی چه هزینههایی برای جامعه پرسشگر امروز دارد؟ بهنظرم رسانه ملی باید برندهای ماندگار در برنامهسازی سیاسی داشته باشد و این برندها، مقطعی نباشند. اگر قرار است روی افکار عمومی اثرگذار باشد باید تحملش را بالا ببرد تا بتواند برندهایی از برنامههای تلویزیونی سیاسی جدی را خلق کند که مجری معتبر و دارای کاراکتر ویژه داشته باشد. در گام اول، تلویزیون باید در حوزه برنامهسازی سیاسی، برندسازی کرده و سپس آن برند را حفظ کند. ما با موضوعات مختلفی در جامعه مواجه هستیم که در مقاطع مختلف درباره آن، برنامهای ساخته و هر بار برند جدیدی خلق میشود. مثلاً در مقطع انتخابات، یکسری برنامهها روی آنتن میرود که با گاردهای بازتری به موضوعات روز جامعه میپردازد و پس از پایان انتخابات، آن برنامه و پرداخت به آن موضوعات، تمام میشود. مثلاً مسئله حجاب در مقطعی حساسیت بیشتری دارد و در یک بازه زمانی کوتاه، برنامههای گفتوگو محور با رویکردی باز در این باره روی آنتن میرود اما بعد تعطیل میشود. رسانه ملی بابت این برنامهها، هزینههای اجتماعی میدهد در حالیکه اگر برندهایی ثابت با رویکردی مشخص طی سالها ساخته شود و همیشه روی آنتن برود، اعتبار و مخاطب پیدا میکند. در چنین وضعیتی، آن برنامه سیاسی و اجتماعی برند میتواند در موقعیتهای مختلف، موضوعاتش را متناسب با شرایط روز به آن مباحث اختصاص دهد ولی وقتی نگاهها مقطعی شود سبب میشود هر دفعه، برند جدیدی خلق شود و برای جا افتادن و اعتباربخشی آن، هزینه و تلاش مضاعفی صورت گیرد ولی زمانیکه بناست اثرگذار باشد، آن ماجرا تمام شده و برنامه هم تعطیل میشود. این رویکرد، اشتباه است و در این سالها ضربهاش را در مدیریت افکار عمومی خوردیم. کاش برندهای ماندگار برنامه سیاسی را در تلویزیون داشته باشیم و مدیران سازمان، فشارهای بیرونی که به صدا و سیما میآید را تحمل کنند تا این برنامهها استمرار یابند. امیدوارم برنامه «بیواسطه» در یک بازه زمانی طولانی روی آنتن بماند و به یک برنامه مقطعی تبدیل نشود. اگر قرار باشد «بیواسطه» به برنامهای مطالبهگر تبدیل شود که هر بار سراغ پروندههای جدید و جنجالی میرود، مماشات نمیکند و بررسی دقیق و موشکافانه دارد، باید به برندی ثابت تبدیل شود. در صورت استمرار در ساخت و پخش چنین برنامههایی میتوان به اثرگذاری آنها در طولانی مدت امیدوار بود. زهره کهندل