واکنش جالب رابرت دنیرو پس از دیدن فیلم «دست خدا»
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۶۷۰۱۳
وقتی ما به رابرت دنیرو و پیوندش با ایتالیا فکر میکنیم به ناگزیر و در لحظه نخست یاد شهر سیسیلی کورلئونه میافتیم. دلیلش هم طبیعی است زیرا رابرت دنیرو در فیلم دوم «پدرخوانده» از این شهر میآمد. اما این بازیگر دوست دارد بر ناپل تمرکز کند؛ شهری که پائولو سورنتینو در آن «دست خدا» را ساخت و به آن پرداخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رابرت دنیرو آنقدر از تماشای فیلم «دست خدا» تحت تأثیر قرار گرفت که در یادداشتی برای ددلاین از آن نوشت.
وی نوشته است: چیزهای شگفتانگیز زیادی هست که بخواهی درباره «دست خدا» ساخته غنی پائولو سورنتینو درباره بزرگ شدن بگویی؛ فیلمی که به شدت شخصی است. سورنتینو که هم فیلمنامه را نوشته و هم آن را کارگردانی کرده است، در این فیلم شخصیت فابیتو را با توجه به ویژگیهای خودش و تجربیاتش خلق کرده است و او را در شهر زادگاه خودش یعنی ناپل قرار داده است.
برجستهترین همبازی فابیتو در این فیلم یک بازیگر شگفتانگیز نیست بلکه خود شهر است. شما عشق سورنتینو به این شهر را از شاتهای باز زیبایی که به صورت هوایی از خلیج ناپل میگیرد درک میکنید و میبیند او چه محبتی به شخصیتهای مختلف فیلم دارد: دمدمی مزاج، اغلب بسیار بامزه، بزرگتر از زندگی، پرشور (منظورم از نظر حرف زدن با صدای بلند است)، پر از شادی و امید. من فقط چند باری در ناپل بودهام، اما برای من این فیلم کاملاً ناپلی است و یادآور بسیاری از تصاویر مارتین اسکورسیزی (گرگ وال استریت، بیرون آوردن مردگان، خیابانهای پایین شهر، راننده تاکسی و…) و همین طور خیلی از فیلمهای وودی آلن (آنی هال، برادوی دنی رز، منهتن، و…) کاملاً حس نیویورک را القا میکند. از بسیاری نظرها، ناپل مرا یاد نیویورک ایتالیایی- آمریکایی که عاشقش هستم میاندازد.
دنیرو در ادامه به لوکیشن فیلم میپردازد و مینویسد: موقعیت مکانی جنوب ایتالیا به خوبی در خدمت داستانسرایی سورنتینو است. خودش هم میگوید که واقعیت فقط نقطه شروع داستان است. باید آن را دوباره اختراع کرد. اینجا در ناپل، ما یک راه بامزه برای بازآفرینی خاطرات داریم.
وی به گرههای داستانی هم میپردازد و در ادامه مینویسد: با وجود فاجعهای که در مرکز داستان جای گرفته، «دست خدا» پر است از لحظههای سرگرم کننده. صحنههایی مانند ناهار بیرون از خانه یک خانواده بزرگ و قایق سواری پس از آن بسیار جذاب و مفرح هستند. و در حالی که فابیتو از دوران جوانی مخاطرهآمیزش فاصله میگیرد و به بزرگسالی زودرس و ناخوشایندی کشیده میشود، داستانهایی که در این مسیر روایت میشوند گرانبها هستند. به عنوان مثال آرما قاچاقچی سیگار، نوجوان سرکش، اوباش خشن، دوست کاملاً پشتیبان و در نهایت پرنده زندانی؛ عجیب و غریب، بله، اما کاملاً باورپذیر برای منی که با همین تجربیات وقتی بچه بودم در نیویورک روبه رو شدم.
و البته کاپوانو هم هست (آنتونیو کاپوانو واقعی، کارگردان مشهور ناپلی که مربی سورنتینوی جوان شد). در یک صحنه فوقالعاده در اواخر فیلم «دست خدا» فابیتو از کاپوانو میخواهد که به او کمک کند تا راهش را پیدا کند و کاپوانو پشت سر هم از او سوال میپرسد و او را سرزنش میکند و صدای آنها تقریباً به صورت موسیقی بلند میشود. شبیه صحنه اجرای یک اپرای بزرگ است. فابیتو به او میگوید: «دیگر واقعیت را دوست ندارم، واقعیت زشته به همین دلیله که میخوام فیلم بسازم». او میخواهد به رم برود تا وارد حرفه فیلمسازی شود. کاپوانو بر سرش داد میزند: «فقط احمقها به رم میروند! میدانی در این شهر چند داستان وجود دارد؟ … ببین! … میشود این شهر الهامبخش نباشد؟ … اگر داستانی برای گفتن داری، جرأت گفتنش را پیدا کن! … حرفت را بزن!»
فابیتو به هر حال به رم میرود. فیلم با او که در راه است تمام میشود و اکنون ۳۵ سال بعد سورنتینو با فیلم «دست خدا» به ناپل بازگشته است. خیلی خوب. خیلی ممنون، پائولو!
۵۸۵۸
کد خبر 1598101منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: سینمای جهان رابرت دنیرو بازیگران سینمای جهان رابرت دنیرو دست خدا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۶۷۰۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رسانههای بیگانه چگونه مانع از دیدن اخبار خوب کشور شدند
به گزارش همشهری آنلاین؛ جوامع امروزی در جهان مملو از اخبار و گزارشات مختلف خبری هستند. در عرصه بمباران رسانهای کافی است که وارد شبکات اجتماعی یا سایتهای خبری شوید تا با انبوهی از اخبار و نقل قولهای رسانهای برخورد کنید. اما در این بین نکتهای حائز اهمیت است که برای بررسی آن با محمد لسانی، کارشناس و پژوهشگر حوزه رسانه گفتوگویی داشتیم. محور بحث این بود که چرا و چگونه در ایران ما اخبار خوب و مثبت به اندازه اخبار منفی و ناگوار دیده نمیشوند؟ چه دستهایی مانع میشوند مردم ایران اخبار مثبت و امیدوار کننده کشور را دنبال نمایند. در ادامه حاصل این گپ و گفت را خواهید خواند.
خبر خوب، خبر بد است!لسانی در ابتدا گفت: در موضوع ژورنالیسم و روزنامهنگاری دو موضوع است که با مسأله مورد نظر ما پیوند و ارتباط دارد. اولین مورد را شاید بتوان در این ضربالمثل جستوجو کرد: خبر خوب، خبر بد است! مصرف رسانهای و روی آوری به اخبار چه از سوی فعالان خبری و چه از سوی مردمِ مخاطب زمانی صورت میگیرد که یک اتفاق ناگوار مثل سقوط پلاسکو و غرق شدن کشتی سانچی در مطبوعات و خبرگزاریها مخابره میشود.
وی افزود: مضاف بر آنچه که گفته، ما در روزنامهنگاری موضوعی با عنوان «ارزشخبری» داریم که یکی از این ارزشها «درگیری» است. به عبارتی خبری که از یک درگیری یا زدوخورد حکایت کند نظیر انتقادی تند و سخت از یک نماینده مجلس یا یک درگیری فیزیکی، بیشتر مورد توجه رسانهها و مردم قرار میگیرد. البته گفتنی است همین خبر که دارای ارزش درگیری است در چنین فضایی خبری بد محسوب میشود که مصرف رسانهای بالایی هم از سوی مردم دارد. در کل باید اشاره کرد اخباری نظیر تأسیس یک نیروگاه برق یا ساخت یک سد شاید آنچنان هیجانی را برای مردم به ارمغان نیاورد.
چرا ما اخبار خوب کشور را نمیبینیم؟او ادامه داد: علت را هم در این میتوان دانست که عمل ساخت و حرکت روبهجلو میمتری و با سرعت کم است، اما از آنسو تخریب و سقوط ناگهانی، سریع و پرشتاب است؛ از این رو خبر بد در چنین مقیاسی بُرد بیشتری نسبت به خبر خوب دارد، یعنی عمق نفوذ و گستره بیشتری دارد. به طور مثال پیدا شدن یک گور دستهجمعی از فلسطینیان در غزه بیشتر مورد استقبال مردمی در رسانهها قرار میگیرد تا خبر ازدواج دو شخص در وضعیت حال حاضر غزه.
لسانی گفت: بخشی از علت به فرهنگ عمومی جامعه برمیگردد، ما باید سعی کنیم خبر خوب را سر دست بگیریم؛ همانطور که یک شی گرانبها را در زرورق میپیچانیم و با احتیاط از آن محافظت میکنیم. لذا باید در نظر بگیریم که در جهانی زیست میکنیم که اخبار منفی افسردگی و ناراحتی بیشتری ایجاد میکند و اخبار مثبت هم کم هستند. از این رو وظیفه ما هم خلق خبر خوب و هم نشر آن است. به طور مثال باید به رفتار خودمان نگاه کنیم که در طول روز مطالبی که برای یکدیگر به اشتراک میگذاریم تا چه اندازه مثبت و انرژیبخش هستند یا تا چه اندازه ناراحتکننده و ناگوار؛ موضوع مهم همین است که تغییر را باید از خودمان آغاز کنیم.
رسانههای بیگانه چگونه مانع از دیدن اخبار خوب کشور شدند؟این کارشناس رسانه درباره نقش رسانههای بیگانه در القای اخبار منفی افزود: نوآم چامسکی در کتاب «فیلترهای خبری» از چند فیلتری صحبت میکنند که منجر به نشر اخبار یا عدم نشر آنها میشود. یکی از این فیلترها «فیلتر مالکیت» است. به طور مثال شبکه های ماهوارهای بیگانه و فارسی زبان برای اینکه بتوانند در لیست ماهوارههای جهانی قرار گیرند باید چیزی درحدود چند صد هزار دلار هزینه فقط برای اجاره کنند، این درحالیست برخی از این شبکات در چند ماهواه حاضر بوده و این یعنی تنها هزینه اجاره سالانه آنان ارقام چند میلیون دلاری است.
او تصریح کرد: در کنار این هزینه باید خرج و مخارج مربوط به مجریان شبکه؛ هنرمندان؛ دکور و... را هم افزود. لذا تزریقکنندگان مالی برنامه و کسانی که بحث مالی آن را فراهم میکنند مطالبات و انتظاراتی از این شبکه دارند. آنان میخواهند مردم نسبت به موضوعاتی علاقهمند شوند. برای همین باید گفت رسانه امروزه با تولید حس بر احساسات مخاطبات تسلط دارد. خوشآمد و بدآمد نسبت به موضوعی؛ رغبت و عدم رغبت نسبت به آرمانی و... از جمل اقداماتی است که از سوی رسانهها صورت میگیرد.
وی افزود: مضافا که رسانه تولید کنش هم میکند؛ به طور مثال میگوید اگر نسبت به فلان قضیه اعتراضی دارید و آن ناپسند میدانید به کف خیابانها بیایید. این همان کنترل اجتماعی از سوی رسانه است، یا اینکه بگوید به چه کسی رأی بدهید یا ندهید. امروزه رسانه به عنوان یک ساختار مؤثر در تولید حس و کنش درحال عمل کردن است.
کد خبر 848114 برچسبها رسانه خارجی رسانه - سواد رسانهای رسانه ایرانی