Web Analytics Made Easy - Statcounter

سردار محمدجعفر اسدی فرمانده اسبق مستشاران نظامی ایرانی در سوریه به بیان چگونگی اجرای عملیات آزادسازی دو شهرک شیعه‌نشین نبل و الزهرا در بهمن ماه سال ۹۴ پرداخت. - اخبار سیاسی -

به گزارش خبرنگار حوزه دفاعی خبرگزاری تسنیم، سردار محمدجعفر اسدی در سال‌های جنگ با داعش یکی از فرماندهان مستشاری ایران در سوریه بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی در جریان آزادسازی شهرک‌های شیعه‌نشین نبل و الزهرا در نزدیکی شهر حلب، فرمانده نیروهای مستشاری ایرانی بود و به نوعی فرماندهی عملیات را برعهده داشت.

وی در خصوص این عملیات که پانزدهم و شانزدهم بهمن ماه سال 94 اجرا شد، گفت: ابتدا قرار شد دو شهر شیعه‌نشین فوعه و کفریا در استان ادلب را آزاد کنیم و در این رابطه برنامه‌ریزی‌های بسیاری انجام دادیم. استکبار جهانی نیز خیلی تلاش کرد تا ما به آنجا نرسیم. ترکیه و... نیز دخالت کردند. در این حین با غافلگیری دشمن به آزادسازی نبل و الزهرا پرداختیم.

وی افزود: پیش از آن دو عملیات برای آزادسازی نبل و الزهرا انجام شده بود، اما موفق نشده بودیم. سردار سلیمانی تصمیم گرفت اکنون که توان دشمن در منطقه ادلب متمرکز است، وقت آن می‌باشد تا نبل و الزهرا را آزاد کنیم.

سردار اسدی بیان کرد: شهید استوار محمودآبادی و بسیاری از افراد تلاش‌های بسیار زیادی برای آزادسازی نبل و الزهرا انجام دادند. در نهایت توانستیم به روستای معرسه الخان برسیم که پس از آن وارد نبل و الزهرا شویم. آتش دشمن بر روی سر نیروهای خودی در آن روستا زیاد بود. شب عملیات قرار شد، سردار چهارباغی با توپخانه مسیر را پاکسازی کند و سپس نیروها به سمت آن دو شهرک بروند.

وی خاطرنشان کرد: تمامی کارها انجام شد و حاج قاسم در روز پیش از عملیات شخصاً به بررسی امور پرداخت. او برخی مناطق را با موتور رفت، شناسایی کرد و برگشت. در ساعت‌های پایانی دیگر از پا افتاده و خسته شده بود. یکی دو ساعت قبل از عملیات گفت من می‌روم کمی استراحت کنم، هر موقع خواستید شروع کنید، به من اطلاع بدهید.

سردار اسدی گفت: زمان شروع عملیات فرارسید. سردار چهارباغی (فرمانده توپخانه) رفت تا حاج قاسم را بیدار کند، اما برگشت و گفت: خیلی قشنگ خوابیده و دلم نیومد بیدارش کنم. گفتم ناراحت می‌شود. گفت عیب ندارد. من بی‌سیم را برداشتم، رمز عملیات را گفتم و عملیات آغاز شد. با شروع عملیات، حاج قاسم بیدار شد و پرسید: چه شد؟ من گفتم عملیات را شروع کردیم. گفت: قرار بود من را صدا بزنید. گفتم: آقای چهارباغی آمد، اما دلش نیومد شما رو بیدار کنه.

وی با بیان اینکه عملیات به خوبی اجرا شد، ادامه داد: فردای آن شب و در تاریکی اول صبح از قرارگاه همراه با پسرانم سوار ماشین شدم تا به نبل و الزهرا برویم. در مسیر دو جوان ایستاده بودند. دست‌هایشان را بلند کردند. می‌خواستند به نبل و الزهرا بروند. سوارشان کردیم و با آدرسی که دادند به درب منزلشان رساندیم.

سردار اسدی اضافه کرد: آن‌ها را پیاده کردیم و می‌خواستیم برویم که یکی از آن دو جوان، جلوی ماشین ایستاد و اجازه نداد که ما برویم. گفتیم ما کار داریم و باید برویم. گفت برای ما عیب است که شما بروید. باید به خانه‌مان بیایید. پیاده شدیم و جلوی درب خانه رفتیم. در که باز شد، مادر پس از چهار سال فرزندان خود را دید. اشک می‌ریخت و فرزاندانش را می‌بوسید. او حتی ماشین ما را هم که فرزندانش را رسانده بودیم، بوسید.

این فرمانده مدافع حرم بیان داشت: مردم نبل و الزهرا از آزادسازی آنجا مایوس شده بودند. یکی از افراد به من گفت که شب عملیات در سنگر نشسته بودیم. به یکی از بچه‌های نبل و الزهرا که محاسنش بلند شده بود، گفتم محاسنت را کوتاه کن که می‌خواهیم به نبل و الزهرا برویم. ایشان به من پاسخ داد من محاسنم تا به زانو هم برسد به این دو شهرک نخواهیم رسید. آزادسازی نبل و الزهرا با مجاهدت و تلاش سردار سلیمانی صورت گرفت.

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: شهید سپهبد قاسم سلیمانی نبل و الزهرا سوریه شهید سپهبد قاسم سلیمانی سوریه آزادسازی نبل و الزهرا سردار اسدی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۰۱۶۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت حیرت‌ انگیز یک نویسنده از خاطره‌بازی دو فرمانده ایرانی و عراقی سال‌ها پس از جنگ تحمیلی

 احمد دهقان (نویسنده) روایتی قابل توجه از دیدار سردار فتح‌الله جعفری فرمانده زرهی ایران در دفاع مقدس و فرمانده لشکر یکم عراق در عملیات فتح المبین گفت.

گفت‌وگوی رادیو مضمون با احمد دهقان را بخوانید:

-  فرمانده عراقی کاملاً با دیسیپلین نشست و شروع به حرف زدن کرد و گفت: «من در عملیات فتح‌المبین می‌‌دانستم ایران می‌خواهد حمله کند» و داشت برگ‌برنده‌هایش را برای فرمانده ایرانی رو می‌کرد.

- فرمانده عراقی ادامه داد: «آن شبی که می‌خواستید حمله کنید، سکوت بود و من به معاون عملیات خودم گفتم سکوت ایرانی‌‌ها خیلی خطرناک است و اینها امشب حمله می‌کنند. بعد به نیروهایی که در شوش داشتیم، آماده باش دادیم و گفتم آماده باشید که ایرانی‌ها می‌خواهند حمله کنند و کشتار راه بیندازید و خلاصه آن کشته‌هایی که شما دادید بخاطر پیش‌بینی من بود».

-  آقای جعفری هیچ چیزی نمی‌گفت و این حالت داشت مرا دیوانه می‌کرد! جنگی سر میز شام بود و این جنگ کاملا به سمت عراقی‌ها تمایل پیدا کرده بود.

-  آقای جعفری شامش را قشنگ خورد و بعد گفت: «تو حسن باقری را می‌شناسی»؟ فرمانده عراقی گفت: «بله؛ در عملیات فکه شهید شد و اگر او بود، احتمالاً جنگ شما متحول می‌شد».

-  آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری دهم اسفند مرا صدا زد و هنگامی که من به قرارگاه رفتم، عکس های تو را به من نشان داد» فرمانده عراقی جا خورده بود!

- آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری به من گفت روی تپه سبز برو (تپه سبز مقابل شوش است) و تمامی آتش منطقه را در دست بگیر؛ طوری که هیچ کس بدون اجازهٔ تو حق تیراندازی نداشته باشد.

 - حسن باقری گفت که فرمانده گردان مقابل شوش، دیروز با شلیک خمپاره کشته شده و امروز فرمانده لشکر یکم عراق خواهد آمد تا فرمانده گردان جدید را در خط معرفی کند. این فرمانده لشکر آدم ترسویی است و این باید زنده بماند تا ما عملیات خودمان را انجام بدهیم. این باید سالم برود و سالم برگردد؛ چون که معاون او یک بعثی است و اگر فرمانده فعلی کشته شود، او را فرمانده لشکر می‌کنند؛ پس این فرمانده لشگر باید زنده بماند.»

- آقای جعفری گفت: «من آمدم روی تپه؛ تو با دو تا ماشین به خط آمدی؛ فرمانده ها را جمع کردی. بعد فرمانده‌ جدید را معرفی کردی و دم غروب با همان ماشینی که آمده بودی، برگشتی من غروب آمدم به حسن باقری گفتم تو سالم آمدی و برگشتی»!

منبع: رادیو مضمون 

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • اعلام نتایج آزمون ورودی جامعه الزهرا (س)
  • فیلم/آخرین اظهارات سردار حاجی زاده درباره عملیات وعده صادق
  • روایت حیرت‌ انگیز یک نویسنده از خاطره‌بازی دو فرمانده ایرانی و عراقی سال‌ها پس از جنگ تحمیلی
  • ماجرای اظهار نظر سردار سلیمانی در سریال پایتخت ۵
  • آخرین اظهارات سردار حاجی زاده درباره عملیات نظامی علیه اسرائیل + فیلم
  • «حشاشین» روایتگر حسن صباح تروریست یا کلیددار بهشت؟
  • چرا سردار سلیمانی با شهید شدن بابا پنجعلی در سریال پایتخت ۵ مخالفت کرد؟
  • بازداشت ۳۸ نفر به ظن همکاری با داعش در ترکیه
  • جلد سوم تاریخ شفاهی دفاع مقدس به زودی چاپ می‌شود
  • جزئیات طرح آمریکایی - اسرائیلی برای مدیریت محاصره نوار غزه