دلیل گرایش به سریالهای ترکی؟
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۱۲۰۳۳
گرایش عجیب و غریب به سریالهای ترکی، سریالهای این کشور را به یکی از مهمترین خوراکهای فیلم وسریال در خانوادههای ایرانی کردهاست. ناطقان: سال گذشته در خبری به نقل از «جان اوکان» رئیس و بنیانگذار شرکت فیلم و سریالسازی itv inter meya اعلام شد. ترکیه به بیش از ۱۲۰ کشور در جهان فیلمها و سریالهایشان را فروختهاست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در سال ۲۰۱۹ شیلی بزرگترین مصرف کننده سریالهای ترکیاست و همچنین سریالهای ترکی توانستهاند مخاطبان زیادی در روسیه، چین، کره و آمریکای لاتین داشته باشند. اما در میان کشورهای جهان مکزیک و سپس آرژانتین بیشترین هزینه را برای خرید سریالهای ترک پرداختهاند.
سریالهای ترکی در جهان با اسم اختصاصی «دیزی/dizi» معرفی میشوند و به گفته مدیران هنری این کشور دیزی یک «ژانر در حال پیشرفت»است. در گزارشی از گاردین درباره سریالهای ترکی آمدهاست که در دیزیها معمولا شما نمیتوانید اسلحه را در دست قهرمان خود قرار دهید. مرکز هر نمایشی خانوادهاست. یک غریبه در فیلم همیشه به سمت محیط اجتماعی- اقتصادی که نقطه مقابل خودش است سفر میکند. مثلا از روستا به شهر میآید. قلب تپنده سریال قلبش شکستهاست و به طرز غمانگیزی به عشق وابسته است. هیچ چیز بهتر از مثلث عشقی نیست و روال سریال به گونهای که همه دوست داریم پسر خوب را با دختر خوب ببینیم. اما خب زندگی بد است و شخصیتهای بدی هم اطراف این دوتا وجود دارند!
در سال ۲۰۱۱ سریال تلویزیونی «قرن باشکوه» در ترکیه بسیار پرمخاطب شد. سریالی تاریخی که به یکی از پادشاهان عثمانی و زن صیغهای مسیحیاش اشاره دارد. سریالی که میان ایرانیها به نام «حریم سلطان» مشهور شد و در خود ترکیه نیز یکسوم مخاطبان تلویزیونی این کشور را از آن خود کرد. بسیاری از رسانههای خارجی این سریال را با سریال مشهور «بازی تاج و تخت» مقایسه کردند. سریالی که چندین مشاور تاریخی داشت و حتی یک تیم ۲۵ نفره به تنهای روی طراحی لباس بازیگران کار میکردند. این سریال به قدری محبوب شد که گردشگری اعراب به استانبول را به طرز چشمگیری افزایش داد.
آن وقت وزیر فرهنگ و گردشگری ترکیه از برخی کشورهای عربی هزینه پخش تلویزیونی نگرفت تا همه جوره به فراگیرشدن این سریال ترکی کمک کرده باشد. «قرن باشکوه» طبق آمار توسط ۵۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان دیدهاست و حتی اولین دیزی است که توسط ژاپنیها خریداری شد تا چشم بادامیها نیز پای سریالهای ترکی بنشینند!
دیگر سریال ترکیهای که بسیار در جهان دیده شد «فاطما گل» بود. سریالی که در آغاز با تجاوز گروهی به یک دختر جوان شروع میشود، اما در ادامه نبرد این دختر آسیبدیده را برای عدالت میبینیم. دختری که با مشکلات زیادی از جمله ازدواج اجباری و تنشهای خانوادگی و قدرت ثروتمندان دست و پنجه نرم میکند. اما استقامت او هر سختی را شکست میدهد. همین باعث شد این سریال که تم عدالتخواهانه دارد در بسیاری از کشورها مثل آرژانتین و اسپانیا بسیار دیده شود و از سوی زنان مورد استقبال قرار بگیرد.
اما حالا سالهاست سریالهای ترکی انتخاب اول بسیاری از مردم ایران و همچنین کشورهای منطقه از جمله عراق و عربستان است و مد و پوشاک این کشور کاملا سریع به اهالی این کشور منتقل میشود. ترکیه سالهاست مقصد اول گردشگران ایرانیست که میخواهند از مرزهای کشور خارج شوند و حتی علاقه به غذاها و شیرینیهای ترکی نیز میان ایرانیان به شدت افزایش یافته است به طوری که حالا خیلی از ایرانیها آشپزهای ترک فعال در اینستاگرام را میشناسند و حتی ویدیوهای آشپزیشان را دست به دست میکنند.
متاسفانه حتی ترکیه مقصد مهاجرت اولیه و یا نهایی بسیاری از ایرانیهاست به گونهای که در آماری که فروردین ۱۴۰۰ منتشر شد. ایرانیها در سه ماهه نخست سال ۲۰۲۱ حدود ۱۶۰۰ واحد مسکونی در این کشور خریدند و همچنان بزرگترین مشتری خارجی املاک این کشور هستند. بدون اغراق میتوان گفت سریالهای این کشور سهم بسیار بزرگی در این گرایش عجیب و غریب در سالهای اخیر داشتهاند.
قسمتهای طولانی، داستانهای تو در تو
اگر هر قسمت سریالهای هالیوودی زمانی بین ۴۵ دقیقه تا یک ساعت است. دیزیها هر قسمتشان دوساعت به بالاست و به قدر یک فیلم سینمایی طولانی زمان میبرد. به طور مثال سریال حریم سلطان ۱۳۹ اپیزود طولانی داشت که بسیاری از شبکههای پخش ترجیح دادند هر قسمت را در دو نوبت پخش کنند. داستان در سریالهای ترکی به شدت تو در تو و پرشخصیت است. به طوری که ممکن یک دیزی تا ۵۰ شخصیت اصلی داشته باشد که هرکدام نقش اساسی و پررنگی را در سریال ایفا کنند. بالا و پایینهای زیاد و پر تعلیقهای و داستانهای فرعی و اصلی در هم تنیده شده در بدنه سریال، دیزیهای ترکی را بسیار جذاب کردهاست و باعث شده به علت همین طولانی بودن زمان و پرقسمت بودن دیزیها مخاطب تلویزیونی بخش قابل توجهی از عمر خود را هزینه این سریال کند و در طول روز به آنها زندگی و حتی فکر کند.
داستانهایی برگرفته از واقعیت و پروندههای روانشناسی
چندسال پیش در گزارشی درباره درامها گفته شده که بسیای از شخصیتها و قصههای فیلمهای ترکی برگرفته از پروندههای روانشناسان این کشور است تا بتواند تاثیر عمیقتری روی مخاطبهای خود بگذارد و قصهها به مردم و روزمرههایشان نزدیکتر باشد. نویسندگان ترک با تمرکز روی پروندههای روانشناسی تلاش میکنند قصههایی را با الهام از آنها تولید کنند که به روزمره مردم نزدیک باشد و همذاتپنداری مخاطب را با خود به همراه داشته باشد.
قصههایی که جنسشان افسانهای نیست و باورپذیری زیادی دارد. درون این بررسیها به خوبی مشخص میشود که مردم به چه کاراکترهایی گرایش بیشتری دارند و چطور شخصیتهایی را بیشتر در زندگی بیشتر دوست دارند تا طبق این علاقه کاراکترسازی شود. به طور مثال در بررسی سریالهای ترکی مشخص شد مردان سریالهای ترکی به شکل ویژهتری عاشقتر از کاراکترهای مرد در سایر سریالهای جهان هستند و رفتارهای عاشقانه بیشتری دارند و این به عمد در سریالهای ترکی پررنگ است و نشان از بررسی تمایلات جامعه زنان به این دسته از مردان دارند.
بازسازی قصههای عاشقانه کلاسیک به زبان امروز
اگر پیش از این سیندرلا و سفیدبرفی و حتی شخصیتهای رمان کتابهایی مانند «جین ایر» تنها در ادبیات کلاسیک و قصههای کهن نهفته بود و هالیوودیها هرچندوقت یکبار این افسانهها را بازسازی میکنند. ترکها آنها را در فضای امروز میآورند و با لباس و رفتارهای امروزی به خورد مخاطب میدهند. به طوری که در گزارش گاردین آمدهاست در دیزیها ممکن است سیندرلا زنی ۳۵ ساله و مجرد با یک فرزند باشد یا اینکه دختری ۲۲ ساله و گرسنه و همین باعث میشود قصههای محبوب دختران نوجوان این بار لباس امروزی تنشان کنند و قابل دسترستر باشند. به گونهای که او بتواند در همین فضای امروزی چنین داستانی را برای خودش تخیل کند.
خانواده، خانواده، خانواده
همانطور که بالاتر هم گفته شد تقریبا اغلب داستانهای ترکی در بستر خانواده رخ میدهد. به این شکل ممکن است تهدیدات مختلفی خانواده را تهدید کند، اما کاراکترهای مثبت همه جوره در تلاشند این کانون را به هر قیمتی حفظ کنند. بسیاری از کارشناسان معتقدند این یکی از مهمترین دلیل محبوبیت دیزیهاست. در سالهایی که خانواده نقش کمرنگ در تولیدات هالیوودی و غربی گرفته است و در تولیداتشان این کانون کمتر دیده میشود، ترکیها خلاف این جریان حرکت میکنند و خانواده را بسیار مهم نشان میدهند و، چون خانواده به شکل غریزی برای افراد مهم است و هنور در کشورهای شرقی، عربی و آمریکای لاتین همچنان از اهمیت ویژهای برخوردار است، گرایش به دیزیها را بسیار زیاد کردهاست. به گفته کارشناسان اگر فیلمهای ترکی در کشورهای آمریکایی و انگلیسی زبان نگرفته است. دلیل بر ضعف آنها در ایجاد تمایل نیست. مهمترین دلیل این است که مردمان انگلیسی زبان عادت به دیدن فیلمهای با زیرنویس ندارند و برای چنین چیزی تربیت نشدهاند و از همین رو نه تنها به فیلمهای ترکی بلکه به دیگر فیلمها از سایر کشورها نیز روی خوش نشان نمیدهند.
همزبانی با بخش زیادی از مردم ایران
دیزیهای ترکی خوب یا بد میانایرانیها بسیار پرطرفدارند. یکی از مهمترین دلایل هم همزبانی ترکها با بخش زیادی از مردم آذریزبان ماست که بسیاریشان برای دیدن فیلمهای ترکی نیازمند دوبله یا زیرنویس نیستند و بعد از چندقسمت به تلفظ متفاوت کلمات عادت میکنند. زبان ترکی زبان بسیار آسانی نسبت به سایر زبانهای خارجی است و شما با دیدن چند قسمت و چندترم کلاس زبان ترکی به راحتی میتوانید به این زبان در حد نیاز معمول و کافی مسلط شوید. چون کلمات بسیار مشترکی نیز بین زبان فارسی و ترکی وجود دارد و همین یادگیری این زبان را آسانتر میکند و از همین رو گرایش به یادگیری زبان ترکی در سالهای اخیر بعد از دیدهشدن دیزیها میان بسیاری از جوانان ایرانی زیاد شدهاست. به طوری که اگر سردر آموزشگاههای زبان انگلیسی را ببینید به خوبی متوجه میشوید که آموزش زبان ترکی استانبولی حالا یکی از روتینترین کلاسهای آنهاست. در صورتیکه سالهای قبل به این شکل نبود.
تشابه فرهنگی و نزدیکی جغرافیایی ایران و ترکیه
ایران و ترکیه مرز مشترک دارند و همجواری این دو کشور به هم تمایلات زیادی را بین این دو ایجاد کردهاست. تمایلی که فقط از سوی ایرانیها نبوده، اما ایرانیها رغبت بیشتری به ترکها نشان دادهاند. در سالهای اخیر بسیاری از سلبریتیهای ترکی به مناسبتهای مختلف پیامهای دوستانه فرستادند و باعث همافزایی روابط فرهنگی دو کشور شدند. همچنین ترکیه مقصد اول گردشگری ایرانیها در سفرهای خارجیست که حتی قیمت تمام شده این سفر ممکن است بسیار ارزانتر از سفرهای زیارتی به عراق تمام شود. پایین آمدن قیمت لیر در چند وقت گذشته نیز بسیار موثر بودهاست. بازار غذا در ترکیه هم زیر پوشش گوشت حلال است و خیال ایرانیهایی را حسابی راحت کردهاست. خوراک غذایی ترکها نیز از ایرانیها دور نیست و سلیقه غذایی مشترک زیادی دارند. در سالهای اخیر نیز میل به منوی غذاها و شیرینیهای ترکی نیز میان ایرانیها بسیار زیاد بودهاست.
هم خدا هم خرما
ترکیه کشوری مسلمان است و دو مذهب شیعه و سنی در این کشور پرجمعیت هستند. در گزارشی درباره فیلمها و سریالهای ترکی آمدهاست: «شما وقتی در استانبول راه میروید، زنان زیادی را با پوشش سر و حجاب میبینید»، اما در هیچکدام از فیلمهای ترکی هیچ اثری از زن محجبه نیست، گویی که زنان در این کشور اصلا حجاب ندارند.
موضوعی که اولین بار با ۵ دقیقه پیادهروی در استانبول متوجه خواهید شد. ترکها در فیلمهای خود میان دعا و حضور در مراسمهایی مانند تشییع جنازه اعتقاده خود را نشان میدهند. هم محراب و مسجد دارند و هم کلوبهای شبانه و کابارههای فعال. مصرف مشروبات الکلی نیز در فیلمهای ترکی میان شخصیتهای فیلم بسیار بالاست به طوریکه در مناسبتهای مختلف حتی توسط شخصیتهای بسیار مثبت و تا حدی مذهبی فیلم ولو به شکل اندک و جزئی مصرف میشود.
روابط پیش از ازدواج و خارج از عقد نیز در فیلم کاملا عرفیست به گونهای که احساس نمیشود کاراکترهای فیلم مسلمان هستند. اما در سکانسی دیگر ممکن است از اذکار مربوط به مسلمانان استفاده کنند. شاید بهترین عبارت برای توصیف ترکیه از درون دیزیها کشوری که هم خدا را دارد هم خرما! که این سبک محبوب بسیاری از کسانیست دنباله رو چنین سبک زندگی هستند.
مردمانی با ظاهری کاملا شبیه به ما
ظاهر و نژاد مردم ترکیه دور از ایرانیان نیست. در فیلمهای ترکی شما کمتر ظاهرهای بلوند و چشمآبیهای اروپایی را میبینید. از این رو ترکیه کشوریاست که در عرصه مد و لباس بسیار فعال است و هرساله دنیای فشن و مد این کشور روی مردمان منطقه تاثیر مستقیم دارد. به طوریکه اگر فیلمهای ترکی را نگاه کنید به خوبی متوجه حجم شباهت در مدل مو، مدل آرایش و لباسهای آنان با دنبال کنندگان مد در ایران خواهید شد. برای مثال داشتن مدل خاصی از اصلاح صورت که به شکل تهریش و سیبیل پرپشت بود میان مردان ایرانی بسیار باب شد که این مد برگرفته از بازیگران ترکی به ویژه بازیگر محبوب و پرطرفدار این کشور «بوراک اوزچیویت» بود.
در فیلمهای ترکی، کاراکترهای به شکل اغراقآمیزی خوشپوش هستند، اغراق از این منظر که مردان و زنان حتی در خانه از پوششهای رسمی و شبیه به مهمانی مثل کت و شلوار و کراوات و حتی کفشهای پاشنهبلند استفاده میکنند. موضوعی که باب آن در برخی سریالهای شبکه نمایش خانگی ایرانی نیز باب شد! به طوریکه وقتی از منوچهر هادی درباره این نوع طراحی لباس پرسیده شد به فیلمهای ترکی اشاره کرد.
خیالتان راحت این قصه خوب تمام میشود!
در سالهایی که حتی سریالهای شبانه و هرشبی تلویزیون ما پر از تلخیهای عمیق و نرسیدنهاست و درامهای ضعیف و کم قصه فقط ممکن است با تلخی زیاد کامتان را زهر کند. ترکها در تمام دیزیهایشان این تضمین را به شما میدهند که ماجرا خوب تمام خواهد شد فقط ما را ببینید و منتظر باشید. در سریالهای ترکی شما کمتر صحنه چرک و مشمئزی میبینید حتی ممکن است زخمها و جراحات در بعضی پخشها تار شوند و دکوپاژها طوری باشد که به شما نشان داده نشوند. مثل مواجهه با جنازههای سوخته که ممکن است بسیاری از فیلمهای هالیوودی برای به رخ کشیدن قدرت طراحی و گریم به شما نشان داده شود. اما در دیزی چنین خبرهایی نیست. آنها تصویر شیکشده و مرتبشان را فدای واقعیتهای دوستنداشتنی نمیکنند.
در درامهای عاشقانه و پرتنش هرچقدر هم که دوری و جدایی رخ داده باشد در پایان باید بهم برسند. هیچکس برای دیدن جدایی هزاران دقیقه سریال تماشا نمیکند و همین خیال مخاطب را راحت میکند که در پایان خوشحال است. با وجود تعلیقها و حوادث متعدد در سریالها، معمولا اتفاقات تلخ کش پیدا نمیکند. قهرمان هرچقدر هم تحت فشار باشد از دل منجلابی که برایش پیش آمده پیروز بیرون میآید و مخاطب در طول سریال نیز حالش بد نمیشود. تضمینی که هیچ فیلم دیگری به او نخواهد داد!
ترکیه زیبا، استانبول زیباتر
تاکید روی پرچم سرخرنگ ترکیه و گرفتن نماهای بسیار زیبا از استانبول، شهری که ترکها همه جوره در فیلمهایشان آن را تحویل میگیرند و از آن تصویر شهر رویایی و زیبا مخابره میکنند در جایجای دیزیها قابل لمس است. ترکها توی دیزیها در نماهای مختلف از استانبول پرچم برافراشته شده ترکیه را نشان میدهند و روی این ملیگرایی به شکل بصری تاکید محکمی دارند. به طوری که ترکیه در فیلمها تصویر کشوری ایدهآل برای همه اقشار است. کشوری سرسبز، با مردمانی زیبا، امروزی و خوشپوش و استانبول ساحلی بسیار زیبا. به گونهای که شما باید از خدایتان باشد به این کشور مهاجرت کنید و اگر ترک هستید سرتان را بالا بگیرید و به خودتان افتخار کنید. افتخار و زیبایی که سالهاست در شاخصترین فیلمهای سینمای ایران وجود ندارد و جای آن را خودتحقیری در حجم کثیری از فیلمهای به اصطلاح اجتماعی گرفته است.
گرایش به مردم ترکیه و علاقمندی به مهاجرت به این کشور در سالهای گذشته بین ایرانیان زیادی به وجود آمدهاست. حتی عده زیادی سرمایههایشان را لیر کردند و به این کشور بردند و بعد از پایین آمدن شدید ارزش پولی این کشور ضرر زیادی متحمل شدند. بسیاری از اینفلوئنسرها و بلاگرهای و حتی اینستاگرامهای ایرانی به بهانههای مختلف به این کشور مهاجرت کردند و حتی درباره شیوه مهاجرت شان حرف زدند و مخاطبانشان را تشویق کردند و راه و چاه نشانشان دادند و در این میان نمیشود نقش تولیدات فرهنگی این کشور را در قالبهای مختلف و مهم رسانهای مانند فیلم و سریال نادیده گرفت. موضوعی که ارزش مطالعاتی بسیار زیادی دارد و به آن باید با تامل بیشتری نگاه کرد.
منبع: باشگاه خبرنگاران برچسب ها: گرایش ، سریال های ترکی ، خانواده های ایرانی
منبع: ناطقان
کلیدواژه: گرایش سریال های ترکی خانواده های ایرانی سال های اخیر سریال های ترکی فیلم های ترکی سریال های ترک گونه ای میان ایرانی سریال ها فیلم ها ایرانی ها زبان ترکی مهم ترین شخصیت ها کشور ها دیزی ها قصه ها ترک ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۱۲۰۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تحریف تاریخ، تضعیف شیعه و باقی توطئهها
بسیاری از جنبشهای ایرانی که در برابر چیرگی غرب بهپا خاستند و بر ستم بیگانگان شوریدند به دلایلی یا در میان توده مردم پایگاهی نیافتند یا جنبشهایشان تکبعدی بود و گسترش چندانی نیافت، اما خیزش حسن صباح داستان دیگری است. او دارای ویژگیهای رهبرانه (کاریزما) بود و با تکیه بر باورها و آیینهای دیرین ایرانیان و آن بخشهای فرهنگی که همگرا با اسلام بود، توانست دولتی خودمختار، ویژه و متفاوت برپا سازد.
منش و رفتار دادگرانهاش به گونهای بود که به گفته دکتر باستانیپاریزی تا چند سده پس از او، بانوان آبادیهای منطقه الموت با درود فرستادن بر روان او، کارهایی مانند نخریسی را میآغازیدند. با دکتر مهدی علمیدانشور، استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب که در ادیان و عرفان، گرایش ادیان ایران باستان و البته پژوهشگر تاریخ و کلام اسماعیلیه، آن رگ پنهانی را دردست گرفتیم که برآمدن حسن صباح وادامه جنبش او را برای مدتها بیمه کرد. در ادامه گفتههای این استاد ادیان و عرفان ایرانی را مرور میکنیم.
تداوم تحریف با ابزار سینما
اسماعیلیه بیگمان یک انحراف در روند اسلام و تشیع است و نمیتوان به عنوان جریانی مثبت با پذیرش از آن سخن راند، اما دستکم تا دورهای هماهنگ با نیازهای فرقه، منفعتطلبی و آز داعیان و خلفایشان در حاشیه شریعت پیش میرفته، اما در دوران معاصر از منفعتطلبی خود خارج شده و فراتر رفته به گونهای که با منفعت دیگران همسو شده و حرکت میکند؛ یعنی دیگران از آنها استفاده ابزاری میکنند. بیاغراق ویرانی، جاگزینی و دگرگونیها در تمام بناها، یادگارهای تاریخی و تغییرات شکلی و مرمت یا بازسازی که در شهر مقدس مکه انجام گرفته و میگیرد، توسط مهندسان و معماران مجموعه آقاخان است! یعنی دستهای کننده و راهانداز طرحهای وهابیت و استعمارند. مثلا رمی جمرات و تغییرات اخیرش با دست همین مجموعه آقاخان انجام شده و تقریبا تمام سازهها، آثار و بناهای تاریخی اسلامی را در عربستان و بهویژه مکه از آن هویت و شناسنامه خارج کردهاند! که دیگر هیچ هویت اسلامی روشنی ندارد و همانند یک بنای معاصر یا روزآمد به نظر میآید. به عقیده شخصی من، اسماعیلیه امروز کاملا از شناسنامه و بافت دیروزی خود خارج است و بر اساس نظرات دیگران و بهویژه کشورهایی شکل عوض میکند که آنجاها مستقر شده و جریانش را ادامه میدهد. اسماعیلیه به عنوان یک فرقه که براساس عدالت خواهی و مبارزه با ظلم زمانی با دولتهای بزرگ دست به گریبان میشد، هرگز از آقاخان و مجموعهاش درباره فلسطین چیزی شنیده نشده یا درباره آدمکشیهای اسرائیل هرگز نقد و واکنشی نشنیده و نخواهید شنید. تحریف تاریخ توسط سینما ساده و موثر است در فضایی که دیگر کتابخوانی رونقی ندارد، سینما که فضای جادویی، سحرانگیز و جذاب میآفریند بهراحتی مخاطبان را جذب میکند و در خواب مسئولان و دستاندرکاران ما، تاریخ و شخصیتها را به یغما برده و مصادره میکنند و...؟ مثلا همین سریال حشاشین هنگام پخش شبانه در رمضان در یکی از شبکههای تلویزیونی در مصر، فقط با دوسه ساعت فاصله زیرنویسهایش به زبانهای مختلف از جمله فارسی منقح، رسا و پیراسته در دسترس بود!
ماجرای ۶ امامیها
اسماعیل، پسر ارشد امام صادق (ع) بنابر برخی روایات در جوانی علاقه خود را به اندیشههای غلات نشان داده و با یکی از غالیان به نام ابوالخطاب در ارتباط بود. بامرگ زودهنگام ابوالخطاب درسال۱۳۸هجری، اسماعیل ازسوی همان مریدان مجذوب! به جانشینی برگزیده شد. مرگ زودرس در۱۴۵هجری گریبانگیر اسماعیل گردید. این حلقه، آزها و آرزوهایی داشتند و گمان میبردند پس از فوت امام صادق و جانشینی اسماعیل میتوانند به اهدافشان برسند که البته چنین نشد. امام صادق با فراست، هوشمندی و آرامش خاصی، طرفداران اسماعیل و ابوالخطاب را بهویژه به مراسم دفن اسماعیل فرامیخوانند و بارها در مسیر تشییع، کفن را از چهره جنازه کنار میزنند و هیچ جای شکی در مرگ پسرش برای کسی باقی نمیگذارند. این موضوع در حدود یک سده در پیله بود و انگار پوستاندازی میکرد و خود اسماعیلیه به این دوره، نام «ستر» یا مخفی دادهاند.
پیچ انحرافی
در نیمه سده سوم، فردی به نام حمدان ابن اشعث، مشهور به قرمط در کوفه به تبلیغ قائمیت محمد ابن اسماعیل به عنوان امام غایب پرداخت و خودش را نایب محمد به عنوان مهدی موعود نامید! همین حمدان شخصی به نام عبیدا... مهدی را برای تبلیغ به سوریه راهی کرد. ولی عبیدا... به تبلیغ برای خودش با عنوان مهدی پرداخت. حمدان هم داعیانی را فرستاد که از کار او جلوگیری کنند و عبیدا... ناگزیر از فرار به شمال آفریقا شد. در ادامه عبیدا... در سال ۲۹۷ هجری رسما حکومت فاطمیان را در مغرب بنیان نهاد و تا ۳۳۲ به یورش به اطراف میپردازد. بعد از او پسرش القائم بأمرا... و سپس خلیفه چهارم المعزالدین ا... است که دوران او مصر فتح و قاهره ساخته و پایتخت میشود، مسجد الازهر بنا میشود و عیدغدیر و عاشورا تعطیل رسمی میشود.
بزنگاه تاریخ
در ادامه خلفای فاطمی میرسیم به هشتمین خلیفه یعنی مستنصر بالله (که داستان سریال حشاشین برساختهای از دوران اوست). این خلیفه دو پسر داشت. احمد و نزار که بارها نزار پسر بزرگتر جانشین اعلام شده بود، اما بعد از مرگ خلیفه، بدرالجمالی وزیر به دلایلی با فوت خلیفه، احمد را جانشین اعلام میکند و نزار را به شکلی مشکوک به قتل میرساند.
صباح بینقاب
حسن صباح متولد قم است و در همان شهر با اسماعیلیان پیوند میخورد. زمان را به عقب برگردانیم؛ صباح چهرهای فوقالعاده کاریزماتیک دارد. او سراغ ردهبالاهای جامعه نمیرود، بلکه میان مردم و چوپانها و انسانهای بیپروا و جنگاور میرود و یارانش را از میان آنها برمیگزیند که از مرگ نمیترسند. به همین خاطر با وجود نیروی اندک هنگام رویارویی با لشکر صلیبیان با تاکتیکهای نظامی خود شکست سختی به صلیبیها وارد میسازد. صلیبیها که نمیتوانستند به شکست در برابر گروهی کمشمار اقرار کنند از حسن صباح یک چهره آنچنانی و فراواقعی و هراسآور و سپهشکن ترسیم میکنند که اغراقهای حشاشین، مینو، مواد مخدر و... زاییده تخیلات همینهاست که مارکو پولو ۱۴۰سال پس از حسن صباح از دیدههای خودش! از باغ بهشت و حشیش و حسن صباح و... گزارش میدهد. در حالی که اصلا وارد حوزه الموت هم نشده و دژ را ندیده، اما در فصلهای ۴۱تا۴۳ به گونهای سخن میپردازد که انگار با حسن صباح در دژ الموت زندگیها کرده! (نمونه معاصر چنین رفتاری همین کتاب خداوند الموت، پل المیر است که اصلا چنین نویسندهای وجود ندارد و... برای فروش کتاب توسط پدیدهای به نام ذبیحا... منصوری با تکیه بر خارجیپسندی ایرانیان جعل شده! اباطیل سریال حشاشین نیز به همین سان، زاییده ذهن صلیبیون و مارکو پولو بوده). حسن صباح اهل مطالعه، تهجد، زهد و دیانت و اواخر گوشهنشین بوده و با مردمان دادگرانه رفتار میکرده تا جایی که چند سده پس از او همچنان که در آغاز اشاره شد در آبادیهای الموت به روانش درود میفرستادند. در سریال حشاشین با برزک نامی طرفیم که بسیار خونریز و قصیتر از صباح است در حالی که در تاریخ از او با نام کیابزرگ امید یادشده. من قصدم تطهیر کردن حسن صباح نیست، اما تمام دوران زندگی او را که بررسی کردم حدود ۵۰ ترور با دستورش انجام شده. او با خلفای عباسی و امرای سلاجقه از آن رو اختلاف داشت که ایرانی نبودند. نخستین بار کتابهای دینی را با زبان فارسی نگاشت و بااین اصطلاح «محل به محل و امیر به امیر» به برانداختن سردمداران میپرداخت، زیرا نیروی نظامی پرشماری برای رویارویی مستقیم نداشت. هیچ کجای تاریخ از او دستوری برای قتل مردم (مثلا مردم اصفهان در حشاشین) داده نشده. هرچند کیابزرگ امید با بیپروایی به قتلهایی دست زد.
خدمت اسماعیلیه و خیانت آقاخانها
هوشمندی خواجه نصیر سرانجام به بستن پیمانی میان هولاکوخان و اسماعیلیه انجامید منتها هولاکو پیمانشکنی کرده با قتل عام اسماعیلیه حتی دژ را نیز با خاک یکسان میکند و آن همه کتابها و... برخلاف عهدنامه نابود میشود. دیگر صدای نزاریان خاموش میشود تا ۱۰۹۰هجری سپس دوران کریمخان زند که ابوالحسن علی امام چهل و چهارم نزاری از سوی او حاکم کرمان میشود و نزاریان کمکم قدرتی دست و پا میکنند. فتحعلیشاه قاجار نیز با حسن علیشام امام چهل و ششم نزاریان وصلت میکند و به او لقب «آقاخان» را میدهد و او را به حکومت کرمان میگذارد. اما این وصلت دوامی ندارد و بعد از مدتی با جنگ با هم میپردازند. در این جنگ آقاخانها شکست میخوردند و ناچار همین آقاخانیهای شکستخورده به خراسان بزرگ (افغانستان بعدها که از سوی استعمار انگلیس چنین نامی بر آن سامان دیکته شد) پناه میبرند. آنجاست که با انگلستانیهای دشمن ایران و حکومت مرکزی خراسان متحد شده با خوشخدمتیهاشان از سوی انگلیس به رهبرشان لقب «سِر» داده میشود. جالب است با شکست انگلیس از حکومت افغان، آقاخان به هند زیر چتر انگلیس میرود. سرانجام آقاخان سوم که متولد انگلیس و پرورده فرهنگ غرب است، به تخت مینشیند و مقر رهبری را از هند به انگلیس میآورد. اینها با ثروت هنگفتی که دست و پا کرده بودند به ملکه و انگلیس کمکها میکنند و لقبها و امتیازهایی میگیرند. تا در سال ۱۳۷۶ هجری با درگذشت آقاخان سوم، کریم آقاخان در ۱۹سالگی به امامت چهل و نهم نزاریان در لندن به تخت میرسد.
سفیدپوش دیروز، سیاهروی امروز
نکته مهم این است که در شریعت نزاری وقتی به آقاخانها میرسیم دیگر شریعتی وجود ندارد حتی آن قشر ظاهری هم دیده نمیشود و برای رفتارهای خلاف رفتار عرفی و شریعت چه توجیهها میکنند. سریال حشاشین به لحاظ تاریخی هم برای ما ایرانیها سندیت ندارد و شخصیتهای مهمی مانند خیام، غزالی و… آنقدر در آن منفعل و بیخاصیت به تصویر درآمدند که با آنچه در ذهن و تصور ماست، فرسنگها فاصله دارند. در واقع این مجموعه با وجود اینکه سریالی استاندارد و با کیفیت قابل قبول است، چیزی فراتر از یک مجموعه رمضانی و مناسبتی نیست. چرا که تاریخ مصرفدار و برای استفاده راهبردی در مقطع زمانی ساخته شده و بنا به ادعای سازندگانش تبدیل به سریالی تاریخی مستند و قابل ارجاعی نشده است. حشاشین متاسفانه سریالی تماما تحریف تاریخ، اما جذاب! است که در مصر ورشکسته با بودجه چندمیلیوندلاری با مسخ و تحریف چهار شخصیت ایرانی بر ضد ایران و ایرانی ساخته شده که هیچکدام هیچ ربطی به مصر نداشتند! این که چرا حسن صباح در این بازه زمانی به تصویر کشیده شده، دارای ابعاد و اهداف پنهان و مزورانه است.
تصویرسازی غلط به نفع جریان خاص
سریال حشاشین در ظاهر داستانی درباره خلافت عربها در سرزمینهای اسلامی است، اما بیشتر داستان آن در ایران در شهرهای بزرگ آن رخ میدهد. حتی شخصیتهای اصلیاش هم با اینکه در ظاهر عرب هستند و طبیعتا در یک سریال مصری به زبان عربی صحبت میکنند، اما زاده داخل مرزهای ایران هستند و یکی از آنها تبدیل به رهبر یکی از گروههای مخالف با خلیفههای عرب میشود. رخدادهای این سریال در یک بستر تاریخی در سده یازدهم اتفاق میافتد. حسن صباح در مخالفت با عباسیان که شعار و پوشش و پرچمشان سیاه است، رنگ سفید را برای پوشش و پرچمش برمیگزیند، اما در حشاشین سیاهپوش است بر پرچم سیاه هوادارانش شعار لا ا... الا ا... نقش بسته تا برای مخاطبان امروزی همه چیز یادآور و نشانه داعش و داعشیگری باشد.
سرمایهگذاری عجیب مصر در صنعت سرگرمی
مصر که درخرج یومیهاش مانده و دستش واقعا خالی است درچنین مقطعی با صرف بودجهای هنگفت حشاشین را برساخته، زیرا در پی آسیبزدن و کژنمایی اسلام سنتی و اسلام سیاسی و اخوانالمسلمین بوده [که حماس از این نحله است]تا در ماه رمضان و رونق تماشای سریالهای آیینی به مردم بقبولاند که حسن صباح، پدر داعش است! هرچند از مصر نمیتوان انتظار داشت شخصیتهای ما را درست و راست و بدون معناهای ضمنی ضد ایرانی نشان دهد. شما «وعده صادق» و پیامدهایش را بسنجید! اسرائیل دقیقا از همین میترسد از اسلام سیاسی! که جرأت میکند یک قدرت را که به تعریف خودشان بزرگ است، پوشالی بشمارد. در حالی که کشورهای عربی ذلیلانه با اسرائیل همپیمان میشوند و عربستان مخفیانه به راه سازشکاری میتازد! نکته آزارنده تحقیر بزرگان ما از سوی مصر سرسپرده است. سریال حشاشین تحقیر فرهنگ بزرگ و تمدن سترگ ماست. در این بازه مهم تاریخی چرا هوشیاری به خرج نمیدهیم؟ خواجه نصیرالدین طوسی که کشوری را نجات داد را در این سریال ببینید چگونه تصویر شده؟ چرا خود ما از این همه شخصیتهای بزرگ فیلم فاخر نمیسازیم و اجازه میدهیم دشمنان ما این چنین تاریخ و فرهنگ و تمدن و چهرههایمان را با بیپروایی و دروغزنیهایشان تاراج کنند؟
منبع: روزنامه جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی