Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری مهر، جریان سلطنت طلب با تکیه بر دروغ ایجاد «ارتش نوین ایران» در دوره رضاشاه این چنین نتیجه می گیرند که پهلوی ها برای تمامیت ارضی ایران احترام و اهمیت ویژه ای قائل بودند ولی کافی است به این سوال بپردازیم که چه نقاطی از خاک ایران در دوره پهلوی ها جدا شد؟!

داستان جدا شدن بخش‌هایی از ایران در زمان رضاخان به یک پیمان‌نامه چهارجانبه بازمی‌گردد؛ عهدنامه عدم تعرض که در سال ۱۳۱۶ شمسی میان ایران، عراق، افغانستان و ترکیه امضا شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

عدم تعرض در واقع پیمانی بود میان رضاخان با آتاتورک و ملک غازی اول پادشاه عراق و محمدظاهر، شاه افغانستان که چون با حضور وزرای خارجه این کشورها در سعدآباد تهران امضا شد به پیمان‌نامه سعدآباد مشهور است. غایب بزرگ این پیمان‌نامه برنده واقعی یعنی انگلیس بود.

دولت انگلیس هر ۴ کشور را تشویق کرد که چنین پیمانی برقرار شود و هدف او اتحاد میان این کشورها برای جلوگیری از نفوذ شوروی کمونیستی و درواقع پیشبرد بخشی از پازل بزرگ تأمین منافعش در خاورمیانه بود. طبق معاهده سعدآباد این کشورها از تعرض به یکدیگر خودداری می‌کردند و برای چنین کاری لازم بود اختلافات مرزی این کشورها نیز برطرف شود. اینجا بود که رضاخان همه امتیازات را داد و اراضی را هم.

پیمان سعدآباد مهر تأییدی زد بر توافقاتی که برای رفع اختلافات مرزی ایران با ۳ کشور دیگر انجام شده بود. اختلافات مرزی با ترکیه میراثی از جنگ‌های قاجاریان و عثمانی‌ها بود و در پیمان سعدآباد شهر قطور را که از ابتدا هم متعلق به ایران بود و در تصرف حکومت عثمانی باقی‌مانده بود، پس گرفتند و به‌جایش ۸۰۰ کیلومترمربع اراضی مرغوب شامل کوه آرارات کوچک و دامنه‌ها و اراضی اطراف آن به ترکیه واگذار شد. آرارات کوچک از نظر نظامی و سیاسی منطقه‌ای استراتژیک محسوب می‌شد و بالطبع از وزرا گرفته تا درجه‌داران نظامی و مردم عادی با این واگذاری مخالف بودند. اما به نظر رضاخان موضوع مهم فقط دوستی با آتاتورک بود و باقی مسائل اهمیتی نداشت.

درباره افغانستان ماجرا تلخ‌تر است. از چند سال پیش توافقاتی محرمانه صورت گرفته بود تا دعوای همیشگی حقابه هیرمند تعیین تکلیف شود. در واقع از روزی که افغانستان از ایران جدا شد حقابه هیرمند موضوع دعوایی دائمی شد. رضاخان چه کرد؟ آتاتورک را به‌عنوان حکم معرفی کرد و او هم نماینده‌ای به ایران فرستاد. پس از مذاکرات با طرفین توافقاتی به ضرر ایران صورت گرفت و قراردادهای مقدماتی امضا شد. این توافقات پنهانی بود تا اینکه در پیمان‌نامه سعدآباد آشکار شد. طبق توافق سعدآباد «دشت ناامید» به مساحت سه هزار کیلومترمربع در شرق ایران به افغانستان واگذار شد. در مقابل قرار شد ایران و افغانستان به‌طور مساوی از آب هیرمند استفاده کنند. البته بعدها افغانستان سدی بر هیرمند ساخت و آبی به ایران نرسید و حقابه هیرمند نیز به موضوعی برای منازعه طولانی دو کشور تبدیل شد. یعنی دشت ناامید از دست رفت ولی مناقشه همیشگی همچنان حل‌نشده باقی ماند.

طبق پیمان‌نامه سعدآباد حق کشتیرانی در اروندرود به‌جز پنج کیلومتر از آب‌های مقابل آبادان تا خط تالوگ به عراق واگذار شد. در واقع مسیر اروند به‌کلی به عراق واگذار شد و مرزهای ایران به ساحل شرقی اروندرود آمد.

این قرارداد چنان تحقیرآمیز بود که «محمدرضا پهلوی» هم نتوانست آن را قبول کند. پس از پیگیری‌های بسیار و البته مناقشه‌های فراوان و چندین ساله با عراق بر سر اتفاقاتی که در اروندرود رخ می‌داد سرانجام پهلوی دوم با عراق به «قرارداد الجزایر» رسید؛ خط تالوگ اروندرود دوباره مرز ۲ کشور شد. همین قرارداد بود که صدام پاره کرد و جنگ تحمیلی آغاز شد.[۱]

اما جدایی بحرین از خاک ایران در دوره «پهلوی دوم» حکایت دیگری است که بایستی بدان پرداخته شود.

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، انگلیسی‌ها دیگر هیچ‌گاه نتوانستند موقعیت سابق خود را در ایران باز یابند و ناچار شدند به تقسیم نفوذ و منافع با هم‌پیمان خود، یعنی آمریکا، رضایت دهند. اما از سال ۱۳۴۲ به بعد آمریکایی‌ها مقام برتر را به‌دست آوردند و انگلیسی‌ها را به مقام دوم تنزل دادند.[۲]

در چنین شرایطی امپراتوری انگلستان با توجه به کاهش توان نظامی و اقتصادی خود تصمیم گرفتند منطقه خلیج فارس را ترک کنند. تصمیم قطعی بین وزیران خارجه آمریکا و انگلستان گرفته شد و قرار بود وظیفه پر کردن خلاء ناشی از خروج انگلستان در انتهای دهه ۱۹۶۰م را برای تأمین منافع دولت‌های آمریکا و بریتانیا در وهله نخست به دولت دست‌نشانده ایران در قالب دکترین نیکسون واگذار کنند. دولت ایران بی‌درنگ برای کسب کمک‌های اقتصادی و نظامی از دولت سلطه‌گر آمریکا، آمادگی خود را برای عهده‌دار شدن این وظیفه اعلام کرد. در همین راستا زمینه تقویت بنیه نظامی‌اش از جانب دولت‌های غربی و سلطه‌گر آماده شد، اما در عین حال با شروط رابطه با کشورهای عربی خلیج فارس و متحد آمریکا مواجه گشت. در آن مقطع زمانی، حداقل سه اصل ضروری و مهم برای دیپلماسی درازمدت ایالات متحده در خلیج فارس مورد توجه بود: ۱. استقلال کشورهای عربی تازه به استقلال رسیده توسط ایران باید دست نخورده باقی بماند؛ ۲. دستیابی آزاد کشورهای غرب به ذخایر نفتی خلیج فارس باید ممکن باشد؛ ۳. برتری نظامی و دیپلماتیک ایران به عنوان ضامن اصلی و اساسی ثبات منطقه ادامه خواهد داشت.[۳]

ازاین‌رو در یک کنفرانس مطبوعاتی در ۱۴ دی‌ماه ۱۳۴۷ در دهلی نو، شاه به طور ناگهانی از ادعای دیرینه ایران بر بحرین چشم پوشید و گفت: «اگر اهالی بحرین نمی‌خواهند به کشور من ملحق شوند ایران ادعای ارضی خود را در مورد این مجمع‌الجزایر پس می‌گیرد و خواسته‌ اهالی بحرین را اگر از نظر بین‌المللی مورد قبول قرار بگیرد می‌پذیرد».[۴]

در منازعه طولانی ایران و انگلستان بر سر مالکیت و حاکمیت مجمع‌الجزایر بحرین، این اولین بار بود که بالاترین مقام رسمی ایران باصراحت اعلام می‌کرد که ایران از حقوق خود نسبت به بحرین چشم‌پوشی می‌کند.[۵] باید یادآور شد که حل سریع این اختلافات به علت نزدیک شدن تاریخ خروج انگلیسی‌ها از خلیج فارس و فشارهایی بود که آمریکا و انگلستان به رژیم دست‌نشانده شاه وارد می‌کرد تا منافع آنان را در منطقه تأمین کند. شاه قانع شده بود که چنانچه ایران از ادعایش بر بحرین چشم بپوشد، می‌تواند زودتر جای انگلستان را در منطقه بگیرد و خود را در راستای دکترین نیکسون به عنوان ژاندارم منطقه معرفی کند و از مزایایی همچون حمایت مالی و نظامی آمریکا بهره‌مند شود.

روزگاری که بحرین پاره تن ایران بود!

و این گونه بود که بحرین از ایران جدا شد، و سلطنت طلب این روزها مدعی است که بحرین اصلا جزوی از خاک ایران نبود که از آن جدا شود!

کافی است به آرشیو مطبوعات دوره پهلوی و سخنان خود شاه نگاهی بیندازیم تا اصل ماجرا روشن شود.

نشریه «سپید و سیاه» در شماره ۳۰ تیر ۱۳۴۰ درباره بحرین می نویسد: ما عکس همه خاک ایران را در آب های بحرین تماشا می کنیم ، بحرین یک حماسه میهنی است ما سرافرازی و توانایی خود را علیرغم آن ها که در مقابل ستم بیگانه خاموشند و یا نمی خواهند دوست و متحد خود را برنجانند به همراه تاریخ مردان و زنان استقلال طلب و شرافتمند خود فراموش نمی کنیم. بحرین و همه ایران باید جاویدان و آزاد بماند ، فردا متعلق به ایران اسست و بحرین پاره ای از وطن کهنسال ما.

از این مدل نوشته ها که بحرین را جزو خاک ایران می دانست در نشریات دوره پهلوی به وفور یافت می شود ولی در ادامه به سخنان پیشین شاه قبل از جدایی بحرین می پردازیم.

شاه در مصاحبه مطبوعاتی با مدیران و سردبیران جراید پایتخت و شهرستان ها در تاریخ ۲ مهر ۱۳۳۹ گفته بود: «سیاست کلی و همیشگی ما این بوده که بحرین را همواره جزو خاک ایران حساب کرده ایم و خواهیم کرد، ولی این قبیل مطالبی نیست که بتوان جز از مجرای سیاسی و دیپلماتیک از مجرای دیگری درباره آن اظهار نظری کرد. سیاست ما مسلما تغییر ناپذیر است. در اولین فرصتی که بتوانیم این حق قدیمی را که برای خودمان می شناسیم اعمال بکنیم مسلما خواهیم کر.»[۶]

«محمدرضا پهلوی» ۱۵ سال بعد و به تاریخ ۲۳ شهریور ۱۳۵۴ در گفت و گو با حسنین هیکل روزنامه نگار مشهور مصری در کاخ نیاوران سیاست کلی و همیشگی ایران را تغییر داده و آن را تنها یک داستان تاریخی می شمارد و می گوید: همه باید روش ما را درمورد بحرین بدانند. ما بحرین را جزئی از خاک ایران می‌دانستیم، در تاریخ نیز چنین خوانده بودیم، ولی حاضر نشدیم به اتکای تاریخ، سرزمینی را در اختیار بگیریم که جز با زور سر نیزه نتوانیم آن را نگاه داریم، همه جزیره را به سنگر مبدل سازیم و در پشت هر سنگر یک دسته مسلح برای نگاهداری آن بگماریم.

در تبلیغات حامی سلطنت همواره گفته می شود که هیچ گاه بحرین جزو خاک ایران نبوده و شاه چاره ای جز آن چه اتفاق افتاد نداشته است!

آن چه ذکر شد نشان می دهد پهلوی در مهر ۱۳۳۹ از سیاست قطعی و تغییر ناپذیر ایران درباره بحرین سخن گفته و اظهار داشته بود که بحرین را همواره جزو خاک ایران حساب می کرده و حساب خواهد کرد ولی این سیاست کلی به ناگاه فرو ریخت و بحرین را شوهر دادند رفت!

وقتی بخواهی سیاست تغییر ناپذیر خود را به اتکای دیپلماسی پیش ببری و آن را جامه عمل بپوشانی نتیجه آن می شود که به ناگاه در برابر فشارها تسلیم می شوی و دیگران را نیز مجبور می کنی که در توجیه سیاست جدیدت فلسفه بافی کنند!

«اسدالله علم» در خاطرات ۱۷ اردیبهشت ۱۳۴۹ خود می نویسد: «... شورای امنیت سازمان ملل متحد درخواست اکثریت را مبنی بر استقلال کامل بحرین تصویب کرد. نماینده ما در سازمان ملل بلافاصله قول حمایت ایران را ارائه کرد. شنیدن خبر این قضیه از رادیو تهران بسیار جالب بود ـ گوینده خبر چنان با افتخار و غرور آن را خواند که گویی هم‌اکنون بحرین را فتح کرده‌ایم.»

آری سیاست شاه که عوض می شود، نوکران نیز بایستی سیاست خود را تغییر دهند و فلسفه ببافند و جز این برای رعایا چاره ای و وظیفه ای نیست!

[۱]در دوره رضاخان کدام بخش‌های ایران جدا شدند؟، خبرگزاری فارس، ۱۱ شهریور ۱۳۹۸

[۲] عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، نشر پیکان، ۱۳۸۶، ص ۳۵۱.

[۳] امیل نخله، روابط امریکا و اعراب در خلیج فارس، ترجمه کارو، تهران، سروش، ۱۳۵۹، ص ۵۹.

[۴] فریدون زندفر، ایران و جهانی پرتلاطم، خاطراتی از دوران خدمت در وزارت امور خارجه ۱۳۵۹-۱۳۲۶، تهران، شیرازه، ۱۳۷۹، ص ۶۳.

[۵] عباس پرتوی‌مقدم، «بحرین چرا و چگونه از ایران جدا شد»، مجله مطالعات تاریخی، ش ۱۵ (زمستان ۱۳۸۵)، صص ۸۰ -۱۱۱.

[۶] رک مجموعه تالیفات، نطق ها ، پیام ها، مصاحبه ها و بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضاشاه پهلوی آریا مهر شاهنشاه ایران، جلد سوم، ص ۵۰۳ [از جلد سوم] و ص ۲۴۶۹ از کل مجموعه

کد خبر 5420338

منبع: مهر

کلیدواژه: مهر انقلاب رژیم پهلوی تسلیحات نظامی پیمان سعدآباد بحرین مجلس شورای اسلامی انقلاب اسلامی ایران ایران مذاکرات وین حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی مهر انقلاب ایالات متحده امریکا حسین امیرعبداللهیان دهه فجر رحیم زارع جمهوری اسلامی ایران مجلس محمد مخبر جزو خاک ایران ایران جدا شد خاک ایران پیمان نامه دوره پهلوی خلیج فارس واگذار شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۳۴۴۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تقویت و ترویج آثار شهید مطهری موجب بصیرت افزایی

به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مازندران، آیت الله محمدباقر محمدی لائینی در دیدار با فرمانده سپاه کربلا و مسئول و کارکنان دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه کربلا مازندران به‌مناسبت هفته عقیدتی سیاسی، اظهار داشت: یاد امام زمان (عج) در همه جا و همه حال خوب است در پیش سربازانش خوب‌تر که همه ما بدانیم پشتوانه و پشتیبان ما کیست که این  قدرت و عظمت را مثل وعده صادق، و درهم کوبیدن پایگاه عین‌الاسد رقم زده است.

وی تصریح کرد: حجت و ولی خدا برما امام زمان (عج) است، تو یک سلام کنی تو را به آسمان می‌برد و تو یک یا صاحب الزمان ادرکنی بگویی آقا کارهایت را درست می‌کند، یک لحظه فراموش کردن ایشان را باید برای خودمان گناه بدانیم.

آیت الله محمدی لائینی خاطرنشان کرد: آمریکا، صهیونیست‌ها، تروریست‌ها، داعشیان منطقه و ... هیچکدام امام زمان (عج) ندارند و ما داریم و مطمئن باشیم که ما موفق می‌شویم.

نماینده ولی فقیه در مازندران ضمن گرامیداشت دانشمند شهید آیت الله مطهری، تصریح کرد: ایشان هم عالم، باتقوا، مجاهد و جهادگر علمی بود و مزد خودش را از خدا گرفت، اگر شهید نمی‌شد واقعا حیف بود، ما هم اگر بخواهیم چنین مزدی از خدا بگیریم باید کاری کنیم، شهادت خودش مزد جهاد است، چقدر زیباست روز شهادت ایشان به نام عقیدتی سیاسی نامگذاری شده است و زیبنده سپاه و بسیج است و سپاه و بسیج باید نشان دهند که لایق چنین نامی هستند که البته نشان دادند.

عضو خبرگان رهبری یادآور شد: ما باید آثار این استاد شهید را در مجموعه خودمان تقویت و ترویج کنیم، آشنایی مجموعه سپاه و بسیج با آثار شهید مطهری برای بصیرت افزایی باید بیش از دیگران باشد، با کتبش آشنا شوند، تشویق به خواندن کنیم و تعریف و توضیح آثارشان را داشته باشیم.

امام جمعه ساری همچنین بیان کرد: بسیج و سربازان وظیفه را باید بسازید که مقدمه‌اش آگاهی‌بخشی و مشاهده تقوا و صداقت از مجموعه است، تا بعد از رفتن مبلّغ شما شوند، کاملا عوض شده باشد، خانواده خود را عوض کند.

این مسئول وفاق بین فرماندهی، عقیدتی، حفاظت و اطلاعات را مهم دانست و تاکید کرد: این هم به حوزه فرماندهی مربوط می‌شود تا رفتاری پدرانه داشته باشد و اعتماد به‌دست بیاورد، هم انتظار ما و مردم از شما انتظاری بالاست، سپاه جوشیده‌ای از دل انقلاب است و خدا سپاه را به‌وجود آورده است.

وی با اعلام اینکه یکی از ویژگی‌های مهم سپاه قدرت و اراده اوست، گفت: اصل قضیه؛ جرأت، قدرت و اراده است، همچون عملیات وعده صادق، هیچ کسی تصور نمی‌کرد به این لانه زنبور سنگی بی‌اندازد، این قدرت، اراده و جرات برآمده از این سپاه بوده و مهم است.

آیت الله محمدی لائینی یادآور شد: امام فرمودند اگر سپاه نبود کشور نبود این شجاعت، شهامت، از خودگذشتگی، اقدام و نترسیدن و اعتماد به خدا را باید در سپاه حفظ کنیم و حفظ آن مربوط به این بخش عقیدتی، ایمان، معنویت و ... می‌شود، این بخش سوخت آن قدرت است، با این سوخت اسرائیل که چیزی نیست امپراطوری استکباری جهان هم از هم می‌پاشد و زمینه اصلی حکومت جهانی با ظهور حضرت تشکیل می‌شود، اینجا را باید جدی گرفت، فرماندهی باید بخش عقیدتی را هزینه واقعی خودش بداند، اینجا کمترین آسیب و ضعف را داشته باشد، اینجا سرمایه ماست.

عضو خبرگان رهبری همچنین عنوان کرد: طلاب و روحانیت بافضیلت، بابصیرت، با دین و تقوا را وارد بدنه سپاه کنید، اصلا سپاه باید از مشی شما روحیه بگیرد نه از کلام شما، امیدواریم همه سپاه و بسیج را تقویت کنیم و بچه‌های امام زمان (عج) را یاری کنیم تا این پرچم به دست صاحب اصلی برسد.

دیگر خبرها

  • شهادت‌طلبی از شاخصه‌های نیروهای نظامی ایران است
  • تقویت و ترویج آثار شهید مطهری موجب بصیرت افزایی
  • دولت با ایده‌هایی عملگرایانه سیاست‌های جمعیتی را تقویت کند
  • مذاکرات نظامی مغرب و ناتو
  • مستند «کابوس ژنرال» به آنتن شبکه سه رسید/ قدرت نظامی ایران معاصر
  • جعل نام خلیج‌فارس کار انگلیسی‌هاست
  • رئالیسم سیاسی چیست؟
  • نیازمند تقویت اقناع در دولت هستیم
  • خلیج فارس اصلی‌ترین نماد تمامیت ارضی کشور است
  • دلیل پاشینیان برای «واگذاری روستاها به آذربایجان»