Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-01@16:05:43 GMT

منتقدان درباره «بی‌رویا» چه نوشتند؟

تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۳۴۵۷۰

منتقدان درباره «بی‌رویا» چه نوشتند؟

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، بی رویا اولین فیلم آرین وزیر دفتری یک درام روانشناختی است. فیلم داستان یک بیمار اسکیزوفرنی را روایت می‌کند که از خط میان واقعیت و رویا عبور کرده و پا به دنیایی بیگانه و عجیب می گذارد. طناز طباطبایی نقش اصلی این فیلم و بازیگر شخصیت رویا است.

او که با بازی در نقش یک بیمار اسکیزوفرنی می تواند خودش را به جمع نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن برساند، در نشست خبری درباره فیلم گفت: «بی رویا درباره اسکیزوفرنی نیست و درباره جابه‌جایی هویت است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

» با این وصف این فیلم که فیلمنامه‌اش را هم آرین وزیردفتری نوشته، هومن سیدی تهیه کنندگی کرده است.

سیدی بعد از بهرام رادان دومین بازیگر مطرحی است که امسال به عنوان تهیه کننده پا به جشنواره فجر گذاشته است. صابر ابر و شادی کرم رودی نیز دو بازیگر اصلی دیگر فیلم هستند. مائده طهماسبی و رضا داوودنژاد نیز دیگر بازیگران فیلم بودند که امسال برای دومین بار با فیلمی روی پرده سینمای جشنواره فجر ظاهر شدند. طهماسبی در علفزار و داوودنژاد هم در بیرو بازی کرده بودند.

تهیه‌کنندگی این فیلم به‌صورت مشترک بر عهده سعید سعدی و هومن سیدی بوده است.

بی‌رویا، جایی برای دفاع ندارد

ندا الماسیان طهرانی، عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران، در یادداشتی، نوشت: متاسفانه بی رویا از ساختارهای ژانر معمایی پیروی نمی کند همانگونه که از عناصر مهم ژانر روانشناسانه نیز بی بهره است و البته با کمال تعجب نشانه هایی از هر دو ژانر در بخشهای مختلف فیلم دیده می شود همانطور که رد پای قوی و پررنگی را از رئالیسم جادویی در قصه و ساختار شاهد هستیم.

بی رویا، دچار تضاد تعریف و ساختار است که ساختار و محتوا را به یک شتر گاو پلنگی تبدیل کرده که فقط سبب سرگردانی مخاطب و تماشاچی می شود و بس.

اگر قرار است قصه درباره هویت آدمها باشد (که هست) نیازی به این همه زمینه چینی و ژانر معمایی و درام روانشناسی و اینها نبود و کارگردان می‌توانست خیلی جدی با ادامه دادن و پررنگ تر کردن ماجرای گم شدن شهاب دوست رویا و بال و پردادن به آن در تقابل با ماجرای مهاجرت بابک و رویا فیلمی بسازد که هم ژانرش می توانست مشخص باشد و هم ساختار درست تری می داشت.

بی رویا هم جزو آن دسته از فیلم‌هایی است که هیچ جایی برای دفاع ندارد. شخصیت پردازی ها سنجیده و کامل نیست. چارچوب درام به شدت دچار اشکال است. خرده پیرنگ ها نمی توانند به درستی در مسیر پیرنگ اصلی قرار بگیرند. بازی ها به شدت بد است و طناز طباطبایی و صابر ابر و داود نژاد و مائده طهماسبی نه تنها بهتر نبوده اند که حتی نتوانسته اند همان نقش آفرینی های همیشگی و کلیشه ای خود را نیز ایفا کنند.

تدوین نامناسب که هیچ کمکی به ریتم کند فیلم نمی کند و... همه و همه سبب شده تا فیلمی بی رمق و چند پاره را به اسم معمایی و راز آلود به تماشا بنشینیم و البته هرقدر حین تماشای فیلم جستجو کردیم و بعد از آن هم در ذهن خودمان به کنکاش پرداختیم اثری از معما و راز در بی رویا ندیدیم.

پایان شگفت‌انگیزِ بی‌رویا

علی کریمی، فعال رسانه‌ای، نوشت: آرین وزیر دفتری تمام تلاش خود را در پلان به پلان فیلم انجام داده است، که دنیای آشفته رویا را به نمایش بگذارد. دوربین روی دست، به خوبی با ذهن سیال و سردرگم رویا همراه شده است. نورپردازی و طراحی صحنه، با چشمان کم سو و فکر مخدوش رویا همراه شده و به طور کل میزانسن، هیچ گاه به تعهدی که از ابتدا به داستان دارد، پشت نمی‌کند. بازی خوب طناز طباطبایی در نقش رویا، در تعجب‌، استرس، گنگی و حتی زمانی که او احساس خیانت می‌کند نمایان است. هرچند نباید از بازی درخشان صابر ابر و شادی کرم‌رودی در این فیلم غافل شد.

اگر بخواهیم صادقانه صحبت کنیم، باید بگوییم در بخش‌هایی از فیلم، مخاطب دچار سردرگمی می‌شود. هرچند اتفاقات عجیب فیلم مخاطب را کمی گیج و سردرگم می‌کند و باعث می‌شود او شخصیت‌های مثبت و منفی را با هم جابه‌جا بگیرد، اما مقداری تحمل باعث می‌شود این گره داستان به یکباره باز و تمام حقیقت در پایان مشخص شود. حقیقتی که شوکی بزرگ به مخاطب می‌دهد. پایان شگفت‌انگیزِ بی‌رویا باعث شد، مخاطبان این فیلم‌ پس از خارج شدن از سالن سینما، همچنان درگیر پایان‌بندی داستان باشند. 

در بی‌رویا هیجان، استرس و حتی در بخش‌هایی ترس را می‌شود احساس کرد اما فیلم‌ساز اجازه نمی‌دهد، احساسات منفی در ذهن مخاطب بماند. درست است که تماشاگران فیلم پس از پایان آن همچنان درگیر قصه هستند اما با سردرگمی سالن را ترک نمی‌کنند.

بحران هویت اصلی ترین مساله بی‌رویا

حمیدرضا کاظمی پور، عضو انجمن منتقدین و نویسندگان سینمای ایران، درباره این فیلم نوشت: فیلم قرار است یک درام رمز آلود و روانشناسانه را پی ریزی کند اما چیدمانش درست نیست، اساسا در این قسم از گونه‌ سینمایی، دوربین، زوایای آن، حرکت دوربین، چرخش‌ها، میزانسن و دکوپاژ فیلم به گونه ای رقم می خورد که مخاطب از ابتدا با یک جنس متفاوت و غیر متعارفی از فیلمسازی روبروست اما در بی رویا تا نیمه اول هیچ‌ نشانی از رمز آلودگی سناریو نیست جز سکوت زنی که پایش به ماجرا باز شده است و لرزش های گاه و بیگاه دوربین!

در نیمه دوم اما بی رویا، جان بهتری می گیرد، روایت به کلی متفاوت می شود و بحران هویت اصلی ترین مساله فیلم می شود، جای کاراکترها عوض می شود و قرار گرفتن آدمها در دنیایی که به آن تعلق ندارند بی شک از مهمترین چالش های فیلم است که به شدت مخاطب خود را تحت تاثیر قرار می دهد.

بی رویا از معدود فیلم های جشنواره چهلم است که صاحب ایده و پیرنگ قابل توجهی است، انسان هایی که معلوم نیست به کجا تعلق دارند و تردید در هویت آن ها از نقاط عطف فیلم است اما فیلمنامه در پرداخت نهایی با ضعف جدی روبروست، فیلم دارای چندین پایان است و به نظر می رسید سکانس آب دادن گلدان ها توسط رویا (طناز طباطبایی) در موقعیت جدید خود، بهترین پایان بندی برای فیلم باشد و سکانس های بعدی جز زیاده گویی حرف جدیدی برای فیلم نداشته باشد.

بی رویا می‌توانست تجربه متفاوتی در سینمای ایران باشد به شرط آنکه ساختارش از بن مایه، درست پی ریزی می شد و شاخصه های یک اثر رمز آلود با پس زمینه های روان شناختانه در کل اثر جاری می شد نه اینکه در لحظاتی فقط مخاطب خود را به وجد آورد.

بی‌رویا را می‌توان اثری مجعول قلمداد کرد

محمدرضا مهدوی‌پور، در نقدی پرتب و تاب نوشت: فیلم سینمایی بی‌رویا در ذات خود اثری به شدت سیاسی و در شمایلی جا گرفته در «ژانر فلسفی» است که با ضرب و زور یک کَپشن چند خطی، آن هم قبل از شروع تیتراژ پایانی، می‌خواهد خود را به عنوان فیلمی روان‌شناختی معرفی ساخته و تمامی انگاره‌های ذهنی منحطی که در طول اثر به خورد مخاطب خود داده است را با ادعای پرداختن به موضوع بیماران اسکیزوفرنی توجیه سازد.

فیلم سینمایی بی‌رویا، وجه سیاسی آن سعی شده تا حاکمیت از نقش هویت‌دهنده و هویت‌گیرنده و به طور کُل از جایگاه هویت‌ساز برخوردار شود و در مقابل این ملت مظلوم هستند که مجبور به اطاعت از تصمیمات مدیران ارشد این حاکمیت هستند. 
این اثر سعی می‌کند تا خود را به عنوان اثری متفکر نشان دهد و در این مسیر نه تنها از ذهن زیبا و یا تِنِت و اینسپشن و ... الهام گرفته؛ بلکه از هر تفکر رمزآلودی در سینمای پُست مُدرن وام می‌گیرد تا خود را به عنوان اثری چند وجهی بقبولاند. اثری که اصلی‌ترین کارکرد آن را می‌توان در به شُهرت رساندن یکباره پدیدآورندگان آن با ظاهری متفکرانه باشد. 

در مجموع فیلم سینمایی بی‌رویا را می‌توان اثری مجعول قلمداد کرد. اثری که بیش از هر چیز ضعف بنیه شورای پروانه ساخت آثار سینمایی را افشا کرده و خلاء جدی حضور طیف متفکر و دغدغه‌مند را به جهت فهم مضامین و دریافت محتوای ارائه شده در یک فیلمنامه را معین می‌سازد. 

برچسب‌ها طناز طباطبایی جشنواره فیلم فجر جشنواره ‌های فجر بی رویا پروندهٔ خبری چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر

منبع: ایرنا

کلیدواژه: طناز طباطبایی جشنواره فیلم فجر جشنواره های فجر طناز طباطبایی جشنواره فیلم فجر جشنواره های فجر بی رویا طناز طباطبایی بی رویا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۳۴۵۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از فیلم‌سازی «بدون دیالوگ» تا خندیدن به «قضاوت»

به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، هفتمین جلسه فصل نهم پاتوق فیلم کوتاه با همکاری موسسه فرهنگی، تبلیغاتی بهمن سبز-پخش رویش، یکشنبه‌ ۹ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ در پردیس سینمایی بهمن برگزار شد.

در این جلسه ۴ فیلم کوتاه «شیوع» به کارگردانی میثم مرادی، «زخم» به کارگردانی سحر نورمنّور، «گرازها» به کارگردانی غلامرضا جعفری و «قضاوت» به کارگردانی آریا گازُر به نمایش درآمدند و سپس محمد علیزاده‌فرد کارگردان سینمای کوتاه به‌‌عنوان کارشناس و محمد صابری به‌عنوان مجری‌کارشناس برنامه به نقد این آثار پرداختند.

فیلم‌سازی بدون دیالوگ؛ ریسک یا فرصت؟

در بخش ابتدایی این نشست، فیلم «شیوع» به کارگردانی میثم مرادی با حضور این کارگردان جوان مورد بررسی قرار گرفت و محمد علیزاده درباره ویژگی «بدون دیالوگ بودن» این فیلم، توضیح داد: خیلی وقت‌ها ساخت فیلم بدون دیالوگ می‌تواند باعث ابهام شود چون شما با طیف مختلفی از مخاطبان روبه‌رو هستید. البته در فیلم‌کوتاه ما با مخاطبان خاص مواجه هستیم؛ افرادی که به شکل خاص سینما را دنبال می‌کنند. در فیلم‌هایی که به سمت این نوع روایت‌ها می‌روند کار سخت می‌شود.

وی ادامه داد: فیلم‌کوتاه «حیوان» ساخته برادران ارک هم تقریبا هیچ دیالوگی ندارد. امسال در جشنواره فیلم کوتاه تهران «ضلعی برای خروج» را هم داشتیم که آن هم دیالوگ نداشت، یک وقت‌هایی روایت این اقتضا را ایجاد می‌کند که فیلم شما دیالوگ نداشته باشد اما یک وقت‌هایی اصرار داریم که فیلم هیچ دیالوگی نداشته باشد. در حالت دوم وقتی فیلم را می‌بینید با خود می‌گویید باید اینجا دیالوگی را می‌شنیدیم.

مرادی هم گفت: زمانی که ایده این فیلم به ذهنم آمد، اینچنین نبود که اصرار داشته باشم تا حتما دیالوگی در آن نباشد بلکه به این فکر می‌کردم که فیلم چه چیزی می‌طلبد. خودم البته این تجربه را دوست داشتم. من خودم را کامل در فرآیند ساخت فیلم‌کوتاه «شیوع» به‌عنوان اولین فیلمم، رها کردم و به این فکر نمی‌کردم که اگر این کار را کنم کسی خوشش می‌آید یا نه.

این کارگردان ادامه داد: «شیوع» چیزی بین فیلم داستانی و تجربی است. برای تک‌تک اتفاقات داخل فیلم دلیل دارم، البته می‌دانم فیلمی موفق است که نیاز به توضیح نداشته باشد، در عین حال به نظرم فیلمی موفق است که بر سرش بحث شود. از این رو معتقدم فیلمی که همه از آن تعریف کنند موفق نیست.

علیزاده‌فرد توضیح داد: این فیلم نه به آن معنا تجربی است، نه داستانی. چون در فیلم تجربی قرار است یک تجربه جدید در روایت یا تکنیک ببینیم اما من در این فیلم تجربه جدیدی در تکنیک و روایت ندیدم و به تصور من «شیوع» یک فیلم داستانی است که اتفاقاً عناصر داستانی در آن نحیف‌تر به کار رفته است. البته این هم یک مدل از فیلمسازی است. من خودم فیلمسازم و می‌دانم که فیلمسازی چقدر سخت است.

فیلمی که هم می‌خنداند و هم حرف دارد

در ادامه نوبت به فیلم‌کوتاه «قضاوت» به کارگردانی آریا گازر رسید که در ابتدا به صورت مختصر به معرفی خود پرداخت و این فیلم را اولین تجربه کارگردانی‌اش معرفی کرد. سپس علیزاده‌فرد گفت: من «قضاوت» را دو سال پیش در جشنواره فیلم کوتاه تهران دیدم که یادم است بسیار مورد استقبال واقع شد. چون «قضاوت» فیلمی بود که موقعیت‌های کمیک آن به‌خوبی درآمده بود.

گازر درباره شکل‌گیری ایده فیلم «قضاوت» توضیح داد: دغدغه «قضاوت» از دوران تحصیل من در هنرستان می‌آید، در آن زمان همیشه وقتی کلاس داشتیم به دفتر مدیر احضار می‌شدیم که او هم مدام حرف می‌زد و ما کلاس را از دست می‌دادیم. همان موقع فیلم‌هایی را می‌دیدیم که یکی بیشتر از دیگری استانداردهای فیلمسازی را نداشتند! زمانی بیشتر متعجب می‌شدم که می‌دیدم اغلب به این فیلم‌ها خوب پرداخته می‌شد و از جشنواره سالانه هنرستان چند جایزه می‌گرفتند.

وی افزود: به این روند فکر می‌کردم که چگونه می‌توان این موقعیت را به نمایش دربیاورم. وقتی فیلم در پردیس ملت اکران شد عده‌ای در مواجهه با سکانس اول می‌گفتند این دیگر چه فیلمی است! اما از جایی به بعد مخاطب به‌یک‌باره غافل‌گیر می‌شد. البته من خیلی از جشنواره‌ها را به واسطه همین امر از دست دادم چون خیلی از جشنواره‌ها حوصله ندارند تا انتها فیلم را ببینند و وقتی ابتدای فیلم را می‌بینند، گمان می‌کنند یک فیلم کلاسی و آماتور است و آن را پس می‌زنند. ریسک دومی که انجام دادم نام این فیلم است که دم‌دستی است و خودم فکر می‌کنم بدترین اسم را انتخاب کرده‌ایم!

در ادامه علیزاده‌فرد درباره ویژگی‌های «قضاوت» گفت: مدل و خلاقیت گاهی در چینش حوادث و گاهی در اجرای فیلم رخ می‌دهد، خلاقیت در اجرای برخی اتفاقات در «قضاوت» ما را یاد کارهای سروش صحت می‌اندازد. با آنکه در روایت «قضاوت» داریم مدل فیلم در فیلم را می‌بینیم که یک مدل تکراری است، ولی این فیلم در چیدمان حوادث متفاوت است و خلاقیت دارد. خیلی‌ها معتقدند در فیلم‌های کمدی آن چیزی که سبب خنده می‌شود شگفت‌زدگی مخاطب است که این اتفاق چندبار در «قضاوت» رخ می‌دهد.

این کارگردان توضیح داد: پس از پایان برخی از فیلم‌های کمدی، شما وقتی با خودت تنها می‌شوی متوجه می‌شوی فیلم گرچه لحظات مفرحی برای تو داشته اما پیامی نداشته است اما ما با «قضاوت» می‌خندیم، شگفت‌زده می‌شویم و در انتها برای ما حرفی برای گفتن دارد. وقتی «قضاوت» را دیدم بیش از اینکه در قصه آن رابطه یک مدیر مدرسه با دانش‌آموز را ببینم رابطه یک مدیر فرهنگی با یک فیلمساز را دیدم.

چالش‌های روایت یک «زخم»

در ادامه پاتوق فیلم‌کوتاه نوبت به «زخم» به کارگردانی سحر نورمنور رسید که کارگردانش در نشست غایب بود. علیزاده‌فرد درباره «زخم» گفت: در این پکیج از فیلم‌ها، من حس متفاوت‌تری نسبت به «زخم» داشتم، این فیلم را قبلا هم دیده بودم و باید بگویم پرداختن به برخی از موضوعات در فرهنگ و جامعه ما کار ساده‌ای نیست و «زخم» و «دابر» فیلم‌هایی هستند که موضوعات سختی دارند.

وی ادامه داد: «زخم» علاوه بر اینکه به مسأله بلوغ یک دختربچه می‌پردازد، موضوع احساس‌برانگیز نبود مادر را هم به تصویر می‌کشد که این امر می‌تواند همدلی مخاطب را به دنبال داشته باشد. ضمن اینکه کارگردانی و نویسندگی آن، کار ساده‌ای نبوده و حتی تدوین آن هم به‌اندازه است. همه این موارد کمک می‌کند تا دنیای فیلم برای ما باورپذیر باشد.

این کارگردان سینمای کوتاه، در ادامه در پاسخ به اظهارنظر یکی از مخاطبان مبنی‌بر اینکه «زخم» تنها در پی این بوده است که اشک مخاطب را دربیاورد، گفت: اینکه بگوییم فیلم می‌خواسته اشک مخاطب را دربیاورد و آن را محل اشکال بدانیم درست نیست، چون ما فیلم می‌سازیم که موضوعی را برای مخاطب باورپذیر کنیم. اگر منطق اتفاقات درون قاب درست نباشد، می‌شود پذیرفت که فیلم به دنبال ترحم مخاطب بوده است. اما در این فیلم این‌چنین نیست، «زخم» به لحاظ منطق روایی به دنبال این نبوده که گریه مخاطب را دربیاورد.

استفاده هنرمندانه «گرازها» از عناصر داخل قاب

فیلم «گرازها» به کارگردانی غلامرضا جعفری هم آخرین فیلم‌کوتاهی بود که در پاتوق هفتم مورد بررسی قرار گرفت اما کارگردانش در نشست حضور نداشت.
علیزاده‌فرد درباره این فیلم گفت: از یک جهت موقعیت «گراز» جذاب است اما یک بدی هم دارد و آن، این است که موضوع بکری ندارد. چون در فیلم کوتاه مهم این است که سوژه‌های بکری داشته باشید. در «گراز» از عناصر داخل قاب به شکل هنرمندانه‌ای بهره گرفته شده اما تکراری بودن سوژه و پایان‌بندی بد به آن ضربه زده است.

وی افزود: پایان باز در فیلم‌سازی به این معنا این نیست که به همه موضوعات پاسخی داده نشود، بلکه به این معناست که تنها یکی دو سوال باقی بماند اما پایان این فیلم اصلا رهاست.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • آقای سعید آقاخانی، ما تحمل می‌کنیم، اما دل خودتان نسوخت؟
  • «کمی دیرتر» به چاپ هفدهم رسید
  • بحران ادبیات داریم
  • کاش تلویزیون، این مدلی نبود
  • مدارا با طالبان بدون خط قرمز! / معلمان و دغدغه معیشت/رویا فروشی برای کسب ثروت 
  • ماهر در ساکت کردن منتقدان؛ کای هاورتس به رکورد الکسیس سانچز رسید
  • کارگردان مشهور ایرانی: تلویزیون نمی‌بینم!
  • با«مست عشق» کرک و پر حسن فتحی ریخت؟!
  • از فیلم‌سازی «بدون دیالوگ» تا خندیدن به «قضاوت»
  • پاسخ مدیرعامل شرکت اتوبوسرانی به منتقدان/ اتوبوس‌های برقی قادرند چه مسافتی را طی کنند+ فیلم