Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تین نیوز»
2024-05-01@04:21:00 GMT

روایت قتل زن اهوازی از زبان پدرش

تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۳۴۸۴۶

روایت قتل زن اهوازی از زبان پدرش

تین نیوز

 در گفت‌وگو با خانواده قاتل ابعاد تازه‌ای از ماجرا بیان شد. پدر مقتول (غزل) با وجود اینکه حال مساعدی نداشت، جزئیات جدیدی را مطرح کرد.

به گزارش تین نیوز به نقل از فارس، با توجه به اینکه زمان زیادی از حادثه کشته شدن «غزل حیدرنوا» نمی‌گذرد، اما کاربران فضای مجازی احتمالات و دلایل مختلفی را برای این حادثه تلخ مطرح کردند که در ادامه در مصاحبه با پدر وی ابعاد تازه‌ای از این ماجرا آشکار می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بعد از این حادثه اسم مقتول از سوی رسانه‌ها به ویژه برخی رسانه‌های ضدانقلاب به عنوان «مونا» مطرح شد؛ این در حالی است که به گفته خانواده وی و بررسی مدارک هویتی مشخص شده است این نام صحیح نیست و مقتول «غزل» نام دارد.

گفته می‌شود، غزل به اجبار ازدواج کرده و به این دلیل بارها هم از همسرش تقاضای طلاق می‌کند. آیا چنین ادعایی صحت دارد؟

هیچ اجباری در ازدواج دخترم وجود نداشت و اتفاقاً شوهرش بهترین زندگی را برای وی فراهم کرده بود. دعوای زن و شوهری بین آن‌ها پیش می‌آمد و گاهی به خانه ما به حالت قهر می‌آمد اما در حد دو سه روز بود و بعد به خانه و زندگی‌اش برمی‌گشت. این دعواها بین زن و شوهر طبیعی است و تاکنون غزل تقاضایی برای طلاق نکرده بود.

چه کسی واسطه آشتی آن‌ها می‌شد؟

بزرگان خانواده و فامیل

چرا در سن کم با ازدواج دخترت موافقت کردی؟

سن و سال غزل برای ازدواج کم بود و حتی زمانی که می‌خواستیم غزل را به عقد سجاد دربیاوریم، گواهی رشد از دادگاه گرفتیم اما به لحاظ جسمی مشکل نداشت.

همسر غزل چگونه آدمی بود؟

به محل کارش در بازار بروید، اطرافیانش بهتر می‌توانند نظر بدهند اما پسری بود که هم روزانه سرکار می‌رفت و گاه تا شب در بازار بود. علاوه بر این اهل باشگاه و ورزش هم بود، اهل سیگار و دود و دم هم نبود.

از شبی که غزل خانه را ترک بگوید و اینکه چرا قبل از اینکه از کشور خارج شود کاری نکردید؟

شبی که غزل خانه همسرش را ترک می‌کند از سر خیابان سوار پرایدی می‌شود که ظاهراً این پراید او را تا ترمینال شهرستان واقع در سه راه خرمشهر رسانده است و غزل پولی را هم پرداخت نکرده؛ یعنی هزینه پراید از قبل پرداخت شده است. بابت این قضیه هم من و هم پدر سجاد تا دو ماه پیگیر بودیم و شکایت هم کردیم که چرا این پراید در آن ساعت شب توسط دوربین‌ها در اتوبان یا ۶۰ متری شناسایی نشده است. چرا وسط شهر، ساعت ۱۱ شب هیچ وقت این پراید شناسایی نشد؟ مگر ما در دهات هستیم که شرایط شناسایی این پراید وجود نداشت؟ دختر من ناپدید شده بود اما شکایت ما راه به جایی نبرد و در آخر با تماس دخترم متوجه شدیم که وی در ترکیه است.

ماجرای بازگرداندن غزل از ترکیه چه بود؟

روز پنجشنبه از ترکیه به تهران رسیدیم. حراست فرودگاه به ما گیر داد که چرا غزل پاسپورت ندارد؛ در حالی که پلیس اینترپل برگه‌ای جهت خروج غزل از کشور ترکیه با ما داده بود، با این حال مجبور شدیم برای بازجویی در دادگاه تهران معطل شویم. پس از تأیید ورود قانونی غزل به ایران از ترمینال سوار اتوبوس شدیم و جمعه شب به اهواز رسیدیم. همان موقع پدر سجاد پیشنهاد داد غزل را دست فلان مأمور که مورد اعتماد ما بود بدهیم و به خانه برگردیم؛ اما من مخالفت کردم و گفتم غزل را با خودم به خانه می‌برم تا مادرش را ببیند و شنبه غزل را تحویل کلانتری بدهیم.

غزل به همراه من به خانه آمد. با خودم گفتم حالا که غزل آمد، روز شنبه شکایت قبلی را از سر بگیریم و حداقل با کمک دخترم باند خرید و فروش دختران را که در اهواز است، دستگیر کنند. غزل از دیدن مادرش خیلی خوشحال شد، وقتی دیدیم اتفاق خاصی نیفتاد، تحویل دادن غزل به کلانتری یا اداره آگاهی را به یکشنبه موکول کردم.

همان روز بعد از صرف نهار از خانه بیرون رفتم. بعد از رفتن من، پدر سجاد با عجله به خانه ما آمده و از غزل خواسته به سرعت سوار ماشین شود تا به کلانتری بروند که در میان راه سجاد جلوی ماشین را می‌گیرد و آن اتفاق می‌افتد و غزل کشته می‌شود.

در مورد سفر شما و پدر سجاد به ترکیه بگویید

از ابتدا تا انتهای شکایت به پلیس بین‌الملل را پدر سجاد انجام داد و وی قضیه فرار غزل به ترکیه را پیگیری می‌کرد تا اینکه زمانی که قرار بود به ترکیه برویم، پدر سجاد گفت: شما به عنوان پدر دختر باید همراه من بیایی چراکه ممکن است غزل را به من ندهند، به همین دلیل در سفر به ترکیه وی را همراهی کردم و برای اینکه به مشکلی برخورد نکنیم، مترجمی از اهل ارومیه را با خودمان به ترکیه بردیم، ابتدا به آنکارا رفتیم و برخی از کارهای قانونی مانند ترجمه شناسنامه‌ها را در سفارتخانه انجام دادیم.

بعد از طریق پلیس اینترپل پیگیر آدرس غزل شدیم. پلیس آدرس کمپین‌هایی که سوری‌ها در آن سکونت داشتند به نام کمپین مرسین و تارسوس را به ما داد و پلیس مرد سوری را در کمپ مرسین دستگیر کرد، البته حدود یک هفته در کمپ‌ها و ادارات مختلف ترکیه دنبال غزل می‌گشتیم.

از ملاقات با دخترتان در ترکیه بگوید غزل به شما چه گفت؟

دخترم را بعد از چند ماه دیده بودم. او را بغل کردم، بوسیدم و سرزنشش کردم که چرا این کار را کرده و از غزل خواستم به زندگی خودش برگردد. غزل هم هیچ مخالفتی نکرد و به اشتباه خودش اعتراف کرد. جریان ترکیه آمدنش را که سوال کردم، غزل گفت شبی که خانه را ترک کردم من را در تهران تحویل سه نفر دادند که ایرانی بودند که دو نفر آن‌ها من را مورد اذیت و آزار قرار دادند؛ او گفت یک شب در تهران ماندم و بعد از مرز خوی خارج شدیم.

دخترت این افراد را می‌شناخت؟

این‌ها قاچاقچی هستند و فقط پول را می‌شناسند و عبد جمونگ (مرد سوری) به آن‌ها پول پرداخت کرده بود. عبد جمونگ از ترس دولت ترکیه دخترم را عقد کرد.

اگر عبد جمونگ واقعاً غزل را دوست داشت، باید با این قاچاقچی‌ها بابت سوءاستفاده‌ای که از دختر شما کردند برخورد می‌کرد؟

با آهی که از نهادش بیرون آمد گفت: خواهر من مگر این افراد به این چیزها اهمیت می‌دهند؟! عبد جمونگ هم از ترس دولت ترکیه و برای اینکه کسی به وی گیر ندهد دخترم را عقد می‌کند و برایش عروسی می‌گیرد.

گفته می‌شود عبدجمونگ از شما اخاذی کرده است؟

قبل از اینکه به ترکیه برویم، کارهای عبد جمونگ برای ما رو شد؛ ابتدا از طریق ارسال عکس برای ما و همسر غزل ما را عصبی می‌کرد. به سجاد می‌گفت یادت هست یک ماه ارتباط بین شما و زنت خراب شد، من به غزل گفته بودم با تو این طور رفتار کند؛ من به غزل گفتم بچه را سقط کند. یادت هست غزل در را به روی تو قفل کرد! من به او گفتم این کار را بکند.

این رفتارها خیلی ما را عصبی کرده بود. دو مرتبه با وعده اینکه اگر فلان مبلغ را واریز کنید دختر شما را برمی‌گردانم، ما هم که دستمان به هیچ جا بند نبود اعتماد کردیم و یک‌بار ۱۵۰ میلیون تومان و بار دیگر ۱۶ میلیون تومان برای وی واریز کردیم؛ اما غزل را بازنگرداند. وقتی هم به او گفتیم این دختر متأهل است و بچه دارد، چرا زندگی‌اش را خراب کردی؟ می‌گفت: غزل من را دوست دارد اگر دوست نداشت این همه راه تا ترکیه نمی‌آمد.

عبد جمونگ را در ترکیه دیدید؟

خیر اما می‌دانیم که بازداشت شده است. خواهش می‌کنم شما هم پیگیر مجازات عبد جمونگ در ترکیه باشید.

حال مادر غزل چطور است؟

بعد از این حادثه مادرش از شدت ناراحتی هیچ حرفی نزده و مریض است.

آیا احتمال دارد رضایت بدهید و از خون سجاد بگذرید؟

رضایت نمی‌دهم، خیلی ناراحت هستم و از سجاد شکایت کردم.

هدف از مصاحبه با خانواده قاتل و مقتول، روشن شدن برخی از زوایای تاریک این جریان و پایان دادن به برخی شایعات و گمانه‌زنی‌ها پیرامون این حادثه تلخ بود.

 

 

 

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید

منبع: تین نیوز

کلیدواژه: تین فضای مجازی مصاحبه ترکیه اینترپل اتوبوس خرید و فروش قتل زن اهوازی پدر سجاد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tinn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۳۴۸۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پشت‌پرده عکس‌ جعلی ترانه علیدوستی و پدرش

هرچند وقت یک‌بار خبری جعلی یقه هنرمندان را می‌گیرد و در این میان استفاده از هوش مصنوعی در فضای مجازی قوز بالا قوز شده است.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، از ۱۴ دی ۱۴۰۱ که ترانه علیدوستی با قرار وثیقه آزاد شد، دیگر کمتر مثل سابق با جنجال سر زبان‌ها بود، تا اینکه این اواخر نادره حکیم الهی، مادر ترانه علیدوستی بدون اینکه نامی از بیماری دخترش ببرد، گفت که ترانه به بیماری سختی مبتلا شده، که اکنون حالش خوب است. او بدون اینکه نامی از بیماری ببرد، گفت: منشا بیماری دخترش مشخص نیست.

چند روز بعد تصاویری از ترانه علیدوستی و ملاقات پدرش و بازیگران با او در فضای مجازی منتشر شد، که مشخص شد این تصاویر متعلق به بستری شدن الناز شاکردوست است، که چند سال پیش سر صحنه فیلمبرداری دچار حادثه شده بود.

بر اساس ماده ۱۶، قانون جرائم رایانه‌ای، هرکس به وسیله سامانه‌های رایانه‌ای یا مخابراتی فیلم یا صوت یا تصویر دیگری را تغییر دهد، یا تحریف کند و آن را منتشر یا با علم به تغییر یا تحریف منتشر کند، به نحوی که عرفاً موجب هتک حیثیت او شود، به حبس از نود و یک روز تا دو سال یا جزای نقدی از پنج میلیون (۵.۰۰۰.۰۰۰) ریال تا چهل میلیون (۴۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد. اگر تغییر یا تحریف به صورت مستهجن باشد، متهم به حداکثر هر دو مجازات مقرر محکوم خواهد شد.

بر اساس ماده ۱۷، هرکس به وسیله سامانه‌های رایانه‌ای یا مخابراتی صوت یا تصویر یا فیلم خصوصی یا خانوادگی یا اسرار دیگری را بدون رضایت او جز در موارد قانونی منتشر کند یا دسترس دیگران قرار دهد، به نحوی که منجر به ضرر یا عرفاً موجب هتک حیثیت او شود، به حبس از نود و یک روز تا دو سال یا جزای نقدی از پنج میلیون (۵.۰۰۰.۰۰۰) ریال تا چهل میلیون (۴۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد.

سید رضا نقی‌نژاد اورنگ، کارشناس و منتقد سینما در واکنش به خبرسازی‌های جعلی که چند وقت یکبار یقه هنرمندان را می‌گیرد، گفت: متاسفانه بعضی از شبه هنرمندان و شبه بازیگران برای اینکه توی چشم باشند، برای خودشان شایعه درست می‌کنند، یا به افرادی پول می‌دهند تا برایشان اینکار را کند. وقتی خبر منفی درباره آن‌ها منتشر شد، ناگهان سر زبان‌ها می‌افتند. چون آن‌ها نمی‌توانند با هنرشان دیده شوند، دست به دامن اخبار جعلی می‌شوند.

اورنگ ادامه داد: بعضی از فعالان فضای مجازی به دنبال خوراک می‌گردنند. آن‌ها وقتی می‌بینند خوراکی ندارند، از صدا، تصویر و فیلم افراد سوء استفاده می‌کنند. افراد باید به حریم یکدیگر احترام بگذارند. اگر بنا به کنترل فضای مجازی است، باید نظارت‌ها شدید باشد تا دیگر شاهد این سوء استفاده‌ها نباشیم. وقتی ناگهان در فضای مجازی اعلام می‌شود که فلان شخص فوت کرده یا در بیمارستان بستری است و بلافاصله تکذیب می‌شود، با جان مردم بازی می‌کند. الان فضای مجازی به گونه‌ای شده که آدم‌ها فکر می‌کنند هر کاری می‌توانند انجام دهند و دیده نمی‌شوند.

به گفته این کارشناس سینما، وقتی یک خبرنگار مطلبی را می‌نویسد، همه نهاد‌ها به سراغش می‌روند و شکایت می‌کنند. چرا برای بی‌سامانی فضای مجازی کاری نمی‌شود؟ حتماً باید سوء استفاده رخ دهد؟ ما باید به دنبال پیشگیری باشیم. از طرفی، استفاده از هوش مصنوعی در فضای مجازی قوز بالا قوز شده است.

دیگر خبرها

  • پلمب ۲ آرایشگاه زنانه در بلوار سجاد مشهد
  • روایت ۲۰۰۰ نفری که بعد از چند دهه صاحب «آب» شدند
  • دستاوردسازی خیالی اسرائیل درباره رامین یکتاپرست ؛ کسی که یک فاحشه‌خانه را در آلمان اداره می‌کرد | یکتاپرست وابسته به سپاه بود؟
  • پشت‌پرده عکس‌ جعلی ترانه علیدوستی و پدرش
  • صلح و سازش در پرونده نزاع دو برادر اهوازی پس از سه سال
  • مرکز رصد فرهنگی کشور: ۶۵ درصد از مردم در خانه دیوان حافظ دارند
  • حضور سجاد گنج زاده به عنوان مدرس در کمپ تمرینی ووهان
  • روایت عجیب از تلاش‌ها برای تعطیلی خانه امن زنان | درها را قفل کردیم، دخترها در آشپزخانه جمع شده و گریه می‌کردند!
  • دختر شاعر فلسطینی مانند پدرش کشته شد
  • تصادف رانندگی وزرای اسرائیلی سریالی شد | فیلم دومین تصادف