Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «قدس آنلاین»
2024-05-07@08:29:09 GMT

«تشکری» محصول جریان انقلاب بود

تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۴۵۶۰۴

«تشکری» محصول جریان انقلاب بود

خبری که در این یکی دو روز نقل محافل ادبی و صفحات اجتماعی در فضای مجازی شد خبری سنگین و بهت‌آور بود؛ سعید تشکری نویسنده شاخص و مطرح مشهدی که همه عمرش را در خدمت اعتقادات و در دو سه دهه اخیر قلمش را وقف امام رضا(ع) و مشهد کرده بود، به رحمت خدا رفت.

این خبر برای بسیاری از دغدغه‌مندان حوزه فرهنگ و ادبیات انقلاب اسلامی متأثرکننده و تلخ بود، چرا که سعید تشکری کم‌کم درحال چشیدن میوه‌هایی بود که در این سال‌ها کاشته و به مرور درحال برداشت آن‌ها بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تازه آثار شاگردان او درحال انتشار بود و هنوز مانده بود تا طرحی که برای رمان دینی و مذهبی و انقلابی در سر داشت کامل شود. هرچه هست، امروز او را نداریم، اما ثمره نگاه و تلاش‌های او و آثار او در دسترس ماست. امروز جریان ادبیات دینی و انقلابی در سوگ معلمی نشسته است که جانش با مهر امام رضا(ع) پیوند یافته بود.

هوای نویسندگان شهرستانی و جوانان نوقلم را داشت

هادی خورشاهیان، شاعر و نویسنده‌ای که سال‌های زیادی با مرحوم سعید تشکری همراه و نزدیک بوده درباره تأثیر او بر رشد جریان نویسندگان جوان می‌گوید: برای ما که شهرستانی بودیم و همچنان اخلاقمان شهرستانی مانده است، وجود آقای تشکری واقعاً غنیمت بود. من آن موقع در نیشابور بودم و هنوز به تهران هم نیامده بودم، بنابراین برای اینکه توشه‌ای از جلسات ادبی بردارم، مثل خیلی از شاعران و نویسندگان جوان، خودم را از نیشابور به جلسات شعر و داستان مشهد می‌رساندم و از آن فضا استفاده می‌کردم. اگر اشتباه نکنم پنجشنبه‌ها جلسات شعر حوزه هنری بود که آقای محدثی خراسانی، ‌مجید نظافت و استاد کاظمی در آن حضور داشتند.

این حلقه‌ها خیلی مهم بودند. همان موقع در بخش داستان، سعید سهیلی داشت کارهایی می‌کرد و بچه‌های داستان‌نویس آن موقع حلقه‌هایی برای خودشان داشتند. آن زمان هفته‌نامه طوس درمی‌آمد، روزنامه‌ها صفحات ادبی خوبی داشتند،‌ مثلاً علیرضا سپاهی لائین در روزنامه قدس حضور داشت و به صورت کلی فضای خوبی بر جریان ادبی مشهد حاکم بود. ما از شهرهای مختلف به مشهد می‌آمدیم تا از این فضا استفاده و تجربه پیدا کنیم.

خورشاهیان با تأکید بر اینکه کمتر کسی مثل تشکری هوای نویسندگان شهرستانی و جوانان نوقلم را داشت، ادامه می‌دهد: سعید همیشه این دغدغه را داشت و معتقد بود بچه‌هایی که در شهرستان‌ها هستند نیاز به حلقه‌ها و گعده‌هایی دارند که در آن به صورت جدی‌تر به ادبیات دینی فکر کنند. او می‌گفت جوانان به این کارگاه‌ها و نشست و برخاست‌ها و تأییدها و دیده‌شدن‌ها نیاز دارند، به همین دلیل خودش خیلی فعال بود و هرکاری از دستش برمی‌آمد انجام می‌داد. یک خوبی بزرگی که سعید داشت این بود که چون در عرصه نمایش و فیلم‌نامه و کارگردانی و همچنین در حوزه تحقیق و پژوهش و تاریخ و مذهب هم کار کرده بود، ابعاد خیلی کامل و جامعی داشت. مجموع این تجربه‌ها و توانایی‌ها خیلی به درد او می‌خورد و به او کمک می‌کرد. با این داشته‌ها بود که می‌توانست بچه‌ها را دور خودش جمع و آن‌ها را رهبری کند.

حالا می‌فهمیم که یک بزرگ را از دست دادیم

این شاعر و نویسنده با بیان اینکه «بچه‌ها پیش سعید تشکری یک پناهگاه داشتند» اضافه می‌کند: در این یکی دو روز که از فوت تشکری می‌گذرد و خیلی‌ها به فقدان او واکنش‌ نشان داده‌اند، متوجه شدم آن چیزی که ما را خیلی ناراحت کرده وجود متبرک خود سعید بوده است. یعنی وجود کسی که آدم‌ها را دور هم جمع می‌کرد و به هر بهانه‌ای سراغی از ما می‌گرفت. مثلاً در یک ماه اخیر به دو دلیل متفاوت به من زنگ زد، حالم را پرسید، اینکه زن و بچه‌ات خوب هستند، چرا اینجا نمی‌آیی و این حرف‌ها. به خاطر همین توجهات و روحیه صمیمانه و بزرگ‌منشانه او بود که وجودش برای همه غنیمت بود. آن مغز متفکری که مثل برادر بزرگ‌تر ما باشد و بتواند همه ما را دور هم جمع کند، سعید بود. خوشبختانه تأثیرات کارش را هم همه دیدیم و در این دو سه روز که او دچار مشکل شد و بعد به رحمت خدا رفت، همه احساس کردند یک بزرگ‌تر را از دست دادند، نه یک نویسنده و رفیق را. او درباره مواجهه خودش با دریافت خبر فوت مرحوم تشکری می‌گوید: دیشب که خبر را دیدم به شکل خیلی وحشتناکی شروع کردم به گریه. آن‌قدر شدید گریه کردم که گوشی از دستم افتاد و دختر کوچکم به بغلم آمد و پرسید بابا چرا داری گریه می‌کنی؟ پسر و خانمم هم همین‌طور تعجب کردند و می‌پرسیدند چه شده است؟ من هم نمی‌توانستم جواب بدهم. خانمم برای اینکه بفهمد دلیل گریه من چیست گوشی را از روی زمین برداشت و سعی کرد با خواندن صفحاتی که من داشتم می‌دیدم متوجه دلیل گریه و تأثیر من شود. خوشبختانه خانم من هم نویسنده است و در مشهد یکی دو باری با همدیگر سعید تشکری را دیده بودیم. خبر برای ما آن‌قدر تلخ بود که خانواده‌ام هم منقلب شدند. ما کسی را از دست دادیم که واقعاً رفیق بود. واقعاً جای او خالی است و نمی‌دانم چطور می‌شود جای او را پر کرد.

مدام هویت را به ما یادآوری می‌کرد

خورشاهیان با اشاره به آثار و دغدغه‌های مرحوم تشکری درباره مشهد و امام رضا(ع) ادامه می‌دهد: سعید عموماً برای مشهد می‌نوشت؛ درباره تاریخ و مقاطع مختلف تاریخی مشهد، ‌از گوهرشاد بگیرید تا امام رضا(ع) و درواقع یک تاریخ چند سده‌ای را در نظر داشت. مشهد برای او هم ارزش مذهبی داشت هم ارزش تاریخی که سعید به‌خاطر عرقی که به مشهد و امام رضا(ع) داشت به هر دو این‌ها به‌خوبی می‌پرداخت. این توجه سعید تشکری به مشهد و تاریخ عظیم آن سبب می‌شد دیگر نویسندگانی که دور و بر او و یا شاگرد او بودند هم به تاریخ شهر و منطقه‌شان توجه کنند. مثلاً نیشابور خودش یک تاریخ عظیم و مهم دارد که باید روایت شود. سعید داشت این کار را خیلی خوب انجام می‌داد. این هویت را به ما یادآوری می‌کرد. به ما می‌گفت شما می‌دانید چرا به این مسجد گوهرشاد می‌گویند؟ می‌دانید گوهرشاد کیست؟ این مسجد چطور ساخته شده؟ این‌ها را به یاد ما می‌آورد و این تأکیدش بر هویت واقعاً راهگشا بود. همچنین باید بگویم سعید تشکری به خاطر قوچانی بودن، بُعد حماسی قوی‌ای هم در نگاه و آثارش داشت. قوچان همیشه یک بعد حماسی داشته است و انگار این خصیصه به خود سعید هم سرایت کرده بود. برایند همه این‌ها بود که سعید را در بازنمایی ادبیات و تاریخ مشهد موفق کرد و بعد هم جشنواره داستان حماسی در مشهد راه‌اندازی شد. سعید کسی بود که حماسه‌های ما را به ما یادآوری می‌کرد. سعید خیلی خوب بلد بود حماسه‌هایی را که مردم ما در طول تاریخ با شهادت و مظلومیت و ایثار خودشان رقم زده‌اند روایت کند و به تصویر بکشد. درباره محبت او به امام رضا(ع) نیازی به گفتن من نیست، چرا که در این دو روز همه نوشتند که قلم سعید در خدمت امام رضا(ع) بود. او کسی بود که خودش را وقف مشهد و امام رضا(ع) کرده بود.

او به هویت و تاریخ انقلاب اسلامی مؤمن بود

محمدرضا شرفی خبوشان نیز با اشاره به مؤلفه‌هایی که در کار و آثار مرحوم تشکری است، درباره این نویسنده دینی بیان کرد: با توجه به مؤلفه‌ها و شاخصه‌های آقای تشکری می‌شود گفت ما با یک نویسنده انقلابی و مذهبی و با نمونه نویسنده‌ای که محصول جریان انقلاب است مواجه هستیم. می‌توان به او این‌گونه نگاه کرد. اگر در ادبیات آینده انقلاب اسلامی بخواهند یک نویسنده شاخص و مؤلف که شاخصه‌ها و ویژگی‌هایش متأثر از انقلاب اسلامی بوده است را نام ببرند، آن فرد آقای تشکری است. نگاه تشکری به مسائل انقلاب اسلامی بسیار جدی و عمیق بوده است. ضمن اینکه به شکل و ساختار ادبیات داستانی به طور جدی و دانشی پرداخته و محتوا نیز همپایه شکل برایش مهم بوده است. همچنین محتوای آثار او نشأت گرفته از جریان انقلاب اسلامی است. آقای تشکری نویسنده‌ای است که به جریان‌های تاریخی پس از انقلاب عکس‌العمل نشان داده، دغدغه‌مند بوده، به آن‌ها باور داشته و مؤمنانه نسبت به هویت و تاریخ انقلاب اسلامی اثر داستانی خلق کرده است. البته ایشان ابعاد دیگری هم دارد و در حوزه نمایش و ادبیات نمایشی و فیلم‌نامه‌نویسی هم کار کرده، اما فعالیت و آثار ایشان در ادبیات داستانی انقلاب بسیار پررنگ و شاخص بوده است.

آنچه تشکری را از نویسندگان پیش از انقلاب متمایز می‌کرد

خبوشان توجه به دین و باورمندی انسان پس از انقلاب اسلامی در آثار تشکری را مهم می‌داند و ادامه می‌دهد: شخصیت‌های حاضر در رمان‌های آقای تشکری شخصیت‌هایی هستند باورمند، دیندار و مؤمن به غیب و روز رستاخیز. این یک مؤلفه اساسی رمان دینی است. به نظر من اگر بخواهیم یک فرد شاخص در رمان انقلاب اسلامی نام ببریم که کارهای زیادی در حوزه رمان دینی انجام داده و سردمداری کرده، آن فرد آقای تشکری است. البته عزیزان دیگری مثل آقای شجاعی هم هستند، ولی ایشان برای خودش صاحب نگاه و دغدغه بود و تعدد و کیفیت آثارش هم این را نشان می‌دهد که سبک خودش را داشت.

برگزیده جایزه جلال و نویسنده «بی‌کتابی» درباره توجه تشکری به اقلیم و تفاوت آن با دیگر نویسندگان بیان می‌کند: رویکرد آقای تشکری در توجه به بوم و اقلیم در زمانه پس از انقلاب جدید است. ما قبلاً هم رویکرد بوم و اقلیم را داشته‌ایم ولی انسانی که در این بوم و اقلیم بوده، پیش از این باورمند و مؤمن به رستاخیز و امور غیب نبوده است. انسان دیندار نبوده است. سعید تشکری آمده انسانی را در این اقلیم و بوم نمایانده که انسان دیندار، مؤمن و معتقدی است و بوم خود را از زاویه باورمندی و اعتقادش به خداوند می‌بیند. این فرق بوم‌گرایی و اقلیم سعید تشکری با سایر نویسندگان پیش از انقلاب است. بنابراین ما یک شکل جدیدی از بوم و جغرافیا را در آثار او شاهد هستیم. از این نظر می‌شود گفت مرحوم تشکری شاخص است و آثارش مؤلفه‌های خاص خودش را دارد.

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: سعید تشکری جریان انقلابی انقلاب اسلامی سعید تشکری امام رضا ع بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۴۵۶۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کتاب‌هایی که اگر فیلم شوند، پرفروش می‌شوند

گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مهناز سعیدحسینی- مریم قربان زاده نویسنده شناخته شده‌ای در کشور ما است که عموماً او را با کتاب «خاتون» و «قوماندان» که توجه و تقریظ رهبر انقلاب را به دنبال داشت، می‌شناسند، اما این نویسنده صاحب سبک کتاب‌های متعدد و قابل توجهی در حوزه ادبیات دفاع مقدس با تمرکز ویژه بر روی نقش بانوان دارد که نه تنها هم قد و قواره خاتون و قوماندان هستند، بلکه حتی می‌توان این کتاب‌ها و ویژه حوض شربت این نویسنده را یک سر و گردن بلندتر هم دانست. با این بانوی نویسنده گپ و گفتی درباره ادبیات دفاع مقدس و نقش زنان در این ادبیات داشتیم که با هم در ادامه می‌خوانیم:

خانم قربان زاده! از نظر شما اهمیت پرداختن به شخصیت مادران و همسران شهدا یا جانبازان چیست؟ این پرداخت چه کمکی می‌تواند به وضعیت امروز ما در حوزه زنان بکند؟

ما در جامعه و به خصوص در مورد نوجوان‌ها نیاز به الگو داریم. از این منظر خواندن از موفقیت‌ها و توفیقات افراد حتماً اثرگذار خواهد بود و به تغییر دیدگاه خیلی از خانم‌هایی که مشکلات و مسائل زندگی‌ شان تقریباً شبیه آنها است، کمک می‌کند. کلاً قصه گویی ما ایرانی‌ها سر همین ماجرا است. از کودکی دنبال این مسئله بودیم که ببینیم آن شخص چطور مشکلش را حل کرد و در آن افسانه چه اتفاقی افتاد و برای آن اسطوره چه مسئله‌ای پیش‌آمد و بعد بعد به خودمان بگوییم پس تو هم می‌توانی همان راه را بروی و موفق شوی.

الگویی برای زنان امروز

 زن امروز جامعه ما یک مقدار سردرگم شده است. نمی‌داند که دقیقاً از خودش چه می‌خواهد. دلش می‌خواهد یک مادر خیلی خوب و کامل باشد، دلش می‌خواهد تحصیل کرده در مدارج عالی باشد، دلش می‌خواهد یک مانکن باشد ... نمی‌داند چه می‌خواهد و به همین دلیل هر دری را می‌زند تا ببیند کدام یک از این جنبه‌ها می‌تواند او را به آرامش برساند. دیدن الگوها و شنیدن زندگی آن‌ها از این جهت که این راه را نشان می‌دهد و الگویی می‌شود تا به راه دیگری هم فکر کرد و طور دیگری هم نگاه کرد، اهمیت دارد.

کیفیت کتاب‌های منتشر شده در این زمینه چگونه است؟

 آن چنان نیست که انتظار می‌رود و لایق این حوزه است. علی رغم تنوعی که به لحاظ موضوعات و افراد و سوژه‌ها و زندگی‌هایی که بازتاب داده می‌شود، کتاب‌ها خیلی متنوع نیستند؛ یعنی انگار روی یک سیر خط زمانی پیش می‌روند. هرچند همه آنها یک جاهایی باهم دیگر فرق می‌کنند اما در نهایت یک زندگی شبیه زندگی یکی دیگر شد. گرچه سبک زندگی آدمهایی که در این مسیر هستند تا حدودی شبیه هم هست، اما این شباهت یک وقت‌هایی باعث شده که خواننده را نتواند قانع برای خواندن کتاب جدید کند. تعجیلی هم که ناشرها دارند برای کتاب‌های این سبکی که به فلان مراسم و به فلان تاریخ برسد و در کنارش عدم همکاری خانواده‌ها باعث می‌شود نویسنده فراغ بال نداشته باشد و نتواند ان چنان که دلش می‌خواهد بنویسد همین منجر می‌شود به کتاب‌سازی.

حجم کار زیاد است و همه دلشان می‌خواهد در این حوزه باشند و برای خودشان کلی تکلیف و وظیفه تعیین کرده‌اند، اما به لحاظ کیفیت آنچه که باید باشد نیست. ضعف ادبی و قدرت مانور ادبیات، به لحاظ تاریخی و نگاه جدید و خلاقی که نویسنده باید داشته باشد بر فقر آثار می افزاید و همین‌ها دست به دست هم می‌دهد که این کارهای ضعیف بر کارهای قوی غلبه کند و کارهای قوی چوب کارهای ضعیف را بخورد.

ضربه به ادبیات پایداری و کتاب‌هایی که طعم و نمک ندارند

این کتاب سازی‌ها چه آسیبی می‌زنند و در مقابل چه کار باید کرد؟

 دلم می‌خواهد به نهادها و ارگان‌های مسئول بگوییم که کاری نکنند! حداقل در حوزه‌ی ادبیات و بحث‌های رسانه‌ای کاری نکنند. ما بیشترین ضربه را از همین نهاد‌ها و ارگان‌ها و سازمان‌هایی خوردیم که دلشان می‌خواست بیلان کاری پر کنند و زودتر طرحها را به تولید برسانند و کتاب‌ها را منتشر کنند و لیست بدهند و جدول پر کنند. علی الخصوص بسیاری از اینها نگاه ادبی به کتاب‌ها ندارند؛ نگاه اعتقادی دارند و آن احساس تکلیف_ که حتماً محترم و مقدس است_ باعث ورود آنها شده اما بیشتر آسیب می‌زنند. چقدر از ادبای کشور و اهل پژوهش و ادبیات، در مصادر تولید کتاب‌های حوزه دفاع مقدس هستند؟ چقدر رسته‌های نظامی یا دولتی در مناصب تولید این آثارند؟ در این شکل دیگر آن شانیتی که کار ادبی باید داشته باشد و در ادبیات پایداری خودش را نشان بدهد، ندارد. چون آن ارگان و نهاد و موسسه دنبال این هستند که زودتر کتابش دربیاید و بعد بتواند آن را بگذارد روی میز و جلو بقیه‌ی نهاد‌ها و ارگان‌ها بگوید مثلاً من این کتاب را چاپ کردم و این سوژه ما بوده و مسائل این چنینی...

این کارها به ادبیات پایداری آسیب زده است. بسیاری از این کتابها خشک و بی‌روح هستند و طعم و نمک ندارند.

نظرتان درباره جایزه‌ها چیست؟

جایزه‌ها با هدف رشد و شناسایی و تشویق نویسنده‌هاست اما عملاً جایزه‌ها برای کتاب‌های سفارشی خود نهادهای سفارش دهنده است. وقتی خودشان کتاب می‌نویسند، خودشان تقدیر و خودشان چاپ می‌کنند باید خودشان هم کتاب را بخوانند!

این قسمت ماجرا آزار دهنده است و کار برای نویسنده‌هایی که بخواهند مستقل کار کنند و زیر بلیت کسی نباشند، سخت است و نامشان در لیست کاندیداهای جوایز قرار نمی‌گیرد.

اعتبار جوایز به آثاری است که بر می‌گزینند. انتخاب آثار ضعیف به صرف این که سفارش دهنده یا ناشر یا داوران دستی در تولید آن داشته‌اند، ضربه زدن به اعتبار جوایز ادبی است و نویسندگان اصیل ترجیح می‌دهند اصلاً در چنین جوایزی شرکت نکنند.

یعنی شما معتقد هستید برای تولید آثار بهتر و بیشتر در حوزه دفاع مقدس به حمایت نهادها و ارگان‌ها هیچ نیازی نیست؟

این حمایت‌ها و احساس تکلیف‌های نادرست باعث شده ما با لشکری از آدم‌ها مواجه باشیم که توهم نویسندگی دارند. فضا آن قدر بی‌در و پیکر شده که همه دل شان برای شهدا می‌سوزد و احساس می‌کنند باید قلم دست بگیرد و بنویسد. اما این افراد ادبیات را نمی‌شناسند و با شرکت در چند کلاس و دوره فکر می‌کنند نویسنده شده‌اند. نویسنده‌ای که رمان نخوانده و ادبیات و سبک‌ها و اصلاً جریانات ادبی را نمی‌شناسد، چطور می‌تواند نویسندگی کند؟ به صرف اینکه قلم خوبی دارد؟

قلم‌هایی که نیاز به رشد دارند

این قلم قابل احترام است اما همان قلم نیاز به رشد و پرورش دارد. با چهار تا کارگاه و کلاس نویسندگی که آدم نویسنده نمی‌شود. اما این اتفاق دارد می‌افتد و کرور کرور از این مدل آدم‌ها می‌آیند و کتاب می‌نویسند. هر چند با همان کتاب اول _متاسفانه بگوییم یا خوشبختانه _خلع سلاح می‌شوند و دیگر اقبالی به سمتشان پیدا نمی‌شود. این درد هم دامن‌گیر افراد است و هم دامنگیر ادبیات. یک بار یکی از ناشران از من خواست تا بر کار نویسندگانشان نظارت کنم. یکی از شروط من برای این کار این بود که این نویسنده‌ها صد رمان برتر دنیا را خوانده باشند و لیست رمان‌های خوانده شده‌شان را به من بدهند. اما آن ناشر خندید و گفت شما خیلی توقعتان بالا است!

طبیعی است وقتی اینطور به ادبیات نگاه می‌کنند نباید منتظر کتاب‌های مانا و تأثیر گذار باشیم.

مساله مهم دیگر اینکه با وجود کتاب‌های ضعیف و سطحی، ما کتاب خوب در حوزه دفاع مقدس کم نداریم، چرا از این کتاب‌ها به اندازه کافی اقتباس نشده است و ما فیلم خوب دفاع مقدسی هم کم داریم؟

این را باید از کارگردان‌ها و سینماگران و تهیه کننده‌ها بپرسید. سرمایه گذاری در این گونه موضوعات توجیه پذیر است و می‌توانند سرمایه‌شان را برگردانند. مردم ادبیات پایداری را دوست دارند و از فیلم‌هایی که ساخته‌ می‌شود استقبال می‌کنند.

چه طور می‌توان یک زنجیره کامل از کتاب تا اثر هنری مثل تئاتر، فیلم، مستند، انمیشن و در کشور ایجاد کرد؟

سینمای ما هنوز نفهمیده که اصالت با متن و با کتاب است. همان طور که بازیگر نمی‌داند اصالت با کارگردان است و کارگردان از او مهم‌تر است. کتاب‌های خوب دفاع مقدس کارهای آماده‌ای هستند. علی الخصوص کارهایی که مربوط باشد به زندگی همسران شهداست، صحنه‌های نظامی و هزینه بردار هم ندارد که خرجش بالا باشد. سوژه این کتاب‌ها هم مورد نیاز جامعه است. اینکه در سال‌های پس از پیروزی انقلاب سراغ این سوژه‌ها نرفتند واقعاً برای من هم جای سؤال دارد. یک بخش‌اش شاید بحث همین رسانه‌ها و مطبوعات و تلویزیون است که این نیاز را منتقل و این بستر را فراهم نکرده‌اند تا گفت‌وگویی بین نویسنده و فیلمنامه‌نویس یا تهیه‌کننده اتفاق بیافتد و نویسنده بتواند تهیه‌کننده و کارگردان را مجاب کند که آنچه نوشته است ارزش فیلم ساختن را دارد. گفت‌وگویی بین این دو گروه برقرار نمی‌شود.

به هر حال برای بسیاری از کارگردان‌ها و تهیه کننده‌ها اقتصاد خیلی مهم هست و بالاخره بحث اقتصاد سینما چیزی نیست که آدم بتواند از آن بگذرد یا حتی بخواهد زیر سوالش ببرد اما بعضی از کارها و کتاب‌های دفاع مقدس آن قدر خوب هستند که اگر ساخته شوند بازخورد خوبی خواهد داشت و مطمئناً تهیه کنندگان می‌توانند به بازگشت سرمایه خودشان مطمئن باشند. چه بسا که بیش از بازگشت سرمایه هم برایشان داشته باشد؛ چیزی که تا الان تجربه نشان داده فیلم‌های خانوادگی طیب و طاهر با دیالوگ‌های خلاقانه و با صحنه پردازی‌های فکر شده توانسته‌اند مردم را به تماشای خودشان بکشانند و موفق شوند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • تمرکز نشر صاد بر انتشار داستان‌هایی با روایت ایرانی است
  • کتاب‌هایی که اگر فیلم شوند، پرفروش می‌شوند
  • شرط‌بندی ضد انقلاب روی مهره سوخته اسرائیل
  • خسارت ۳۹۰ میلیاردی سیل به باغات خراسان شمالی
  • خسارت ۳۹ میلیارد تومانی سیلاب به حوزه کشاورزی خراسان شمالی
  • رونمایی از «رضای انقلاب» در حوزه هنری
  • کنگره شهدای مرکزی به یک جریان عظیم فرهنگی در کشور تبدیل شده است
  • اخطار محسن رضایی به تک‌روی و سهم‌خواهی برخی جریانات / سعید محمد به گله‌مندی پرداخت
  • جلسات محسن رضایی با احزاب و جریان‌های انقلاب
  • سه جریان مخالف استاد مطهری