Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-04-27@18:18:56 GMT

تله‌های منطقه‌ای که به فرصت تبدیل شدند

تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۸۰۲۵۴

تله‌های منطقه‌ای که به فرصت تبدیل شدند

باشگاه خبرنگاران جوان - در سال‌های اخیر و پیش از اتخاذ سیاست « اول همسایگان » از سوی دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم، ایران همواره شاهد تنش‌ها و برخورد‌های نظامی در میان کشورهای همسایه خود بوده است.

برای نمونه می‌توان از درگیری‌های نظامی بین ارمنستان و جمهوری‌آذربایجان بر سر مسئله قره باغ تا به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان و تنش‌هایی که میان ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود داشت نام برد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

محمدصادق کوشکی کارشناس مسائل سیاسی می‌گوید « در روزگار فعلی اولویت بر منطقه گرایی و روابط با همسایگان است و از قضا سیاست قرن جدید این موضوع را ایجاب می‌کند که ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. هم‌اکنون تمرکز سیاست خارجی ایران در دولت سیزدهم مبتنی بر اولویت دادن به همسایگان قرارگرفته است. »

به گفته کوشکی« ما مزیت های زیادی داریم و با استفاده از سیاست مزیت محور بسیاری از مشکلات از جمله مسائل پیرامونی با همسایگان قابل حل خواهد بود و امیدواریم در دولت جدید این سیاست و تحول بنیادی پیگیری شود.»

در طول سال‌های گذشته، آمریکا و رژیم صهیونسیتی از هیچ تلاشی برای نا امن کردن مرزهای ایران کوتاهی نکردند. با این وجود ایران لشکرکشی عظیم ایالات متحده آمریکا در غرب آسیا را شکست داد و این کشور را برغم هزینه شش هزار میلیارد دلاری مجبور به خروج نظامی از عراق و  افغانستان کرد.

دونالد ترامپ رئیس‌جمهور سابق آمریکا سال ۲۰۱۹ در کنفرانس «اقدام سیاسی محافظه‌کاران» گفته بود  ۷ تریلیون دلار در خاورمیانه خرج کردیم حالا باید با چراغ خاموش به آنجا برویم. همچنین «مارک میلی» رئیس ستاد مشترک نیرو‌های مسلح ایالات متحده مهر امسال همزمان با تسلط طالبان بر افغانستان اعتراف کرده بود که ارتش آمریکا در جنگ افغانستان شکست خورده است.

تلاش برای کشاندن ایران به تنش نظامی در افغانستان

مسلما آمریکا براساس منطق قدرت تمام تلاش خود را می‌کند تا ایران خلا قدرت ناشی از خروج نیروهای نظامی آمریکایی را پر نکند و تبدیل به ابرقدرت غرب آسیا نشود و در نهایت سهم کم تری از کیک منطقه نصیبش شود. استراتژی آمریکا هم برای مقابله با قدرت گرفتن ایران دیگر نه برخورد مستقیم، بلکه مهار ایران توسط همسایگان و کشاندن ایران به تنش‌های کوچک منطقه‌ای و استهلاک بیشتر ایران است.

برای این کار، تله‌های بسیاری سر راه طراحی شده است. از اواخر خرداد امسال و همزمان با پیشروی‌های طالبان و حرکتشان به سمت شهرهای بزرگ افغانستان، مطبوعات و رسانه‌های فارسی زبان پر شد از اخبار حوادث این کشور که برخی از آنها واکنش‌های مردم ایران را نیز به همراه داشت.

تلاش برای کشاندن ایران به تنش نظامی در افغانستان از طریق تهییج افکار عمومی ایرانیان و ایجاد جنجال رسانه‌ای درباره خشونت حاکمان جدید کابل یکی از این تله‌ها بود که ماه ها پیش دیدیم.

به گفته علی‌اصغر زرگر کارشناس مسائل خاورمیانه « باتوجه به مراودات طالبان با آمریکا و تصمیماتی که حاصل درک صحیح وزارت خارجه ایران از مسائل افغانستان بود، جمهوری اسلامی نظرش بر این شد که اگر طالبان قدرت را در دست بگیرد و با واقعیت مدیریت افغانستان مواجه شود، خواه ناخواه با اصلاح روش ها به الزامات حکمرانی تن داده و از ماهیت شبه نظامی خود فاصله خواهد گرفت.

طالبان از زمان قدرت گیری دائما مورد حملات تروریستی داعش قرار گرفته و سران آن وقتی دیدند که برای مدیریت کشور و تامین امنیت آن نیروی انسانی و  سازمان‌های اطلاعاتی مناسبی ندارد، متوجه شدند که به ایران به عنوان یک همسایه قدرتمند نیاز دارند. آن‌ها حتی اعلام کرده اند که به قرار داد ۱۹۵۱ هم پایبند هستند؛ که البته ایران هم با تامین سوخت افغانستان و همکاری در مسائل امنیتی آن‌ها به خوبی تله منازعه نظامی در افغانستان را تبدیل به فرصت همکاری کرد.»

چند روز قبل وزارت انرژی و آب طالبان (کشور افغانستان) در بیانیه ای تاکید کرده بود که طالبان به معاهده آب هیرمند پایبندبوده و از سه هفته پیش هم، آب سد کمال خان را به سمت ایران باز کرده، حالا مشخص شده، وجود یک خاکریز در ایران، مانع اصلی رسیدن آب هیرمند به هامون است.

دام منازعه مستقیم در درگیری های نظامی قفقاز

ورود مستقیم به درگیری نظامی ارمنستان و جمهوری‌آذربایجان هم تله دیگری بود که طی ماه‌های اخیر شاهد آن بودیم و با برگزاری مانور خیبر در نهم مهر امسال به نقطه پایان خود رسید. این مانور نظامی و انجام آن با هدف ارسال پیام هایی صریح به باکو و آنکارا بود.

 نام گذاری این مانور به ماجرای غزوه خیبر بین نیروهای مسلمان به رهبری پیامبر اسلام (ص) و یهودیان بنی نضیر به سال ششم هجری و پس از صلح حدیبیه بر می گردد.

یهودیان قبیله بنی نضیر برخلاف پیمان نامه صلحی که با مسلمانان امضا نموده بودند، قصد ترور پیامبر را داشتند که ایشان متوجه شدند و به آنان ۱۰ روز مهلت دادند یا از مدینه بروند یا همگی کشته خواهند شد.

با اصرار سران این قبیله پیامبر (ص) به جنگ با آنان اقدام نمودند. دلیلی اصلی حمله مسلمانان به خیبر ، فتنه گری های یهودیان آنجا بود که پس از ناتوانی جهت پایداری در برابر نیروهای اسلام در مدینه و مهاجرت به قلاع خیبر ، دست به فتنه انگیزی زدند و قصد داشتند بین قبایل دیگر با حکومت مدینه درگیری ایجاد کنند.

به گفته علیرضا تقوی‌نیا تحلیلگر مسائل سیاسی « به نظر می رسد وجه تسمیه فاتحان خیبر برای این رزمایش این باشد که اولا هدف این تمرین نظامی نه مقابله با جمهوری‌آذربایجان بلکه عقیم گذاشتن طرح های رژیم صهیونیستی برای زخم زدن به ایران بوده و دوم این که اگر یهودیان ساکن تل آویو به رفتارهای خود ادامه دهند، معامله مسلمانان مدینه با ساکنان خیبر برای ایشان نیز تکرار خواهد شد.»

به گفته زرگر، ایران نه تنها با نمایش اقتدار حداکثری ، از جنس مانور نظامی ارتش، بدون افتادن در «تله» درگیری‌های نظامی، قائله ای را که بار دیگر به همراهی هیاهوی رسانه‌ها خارجی شکل گرفته بود خنثی کرد، بلکه آن را به فرصت همکاری اقتصادی از طریق رقابت انداختن میان جمهوری‌آذربایجان و ارمنستان برای همکاری ( در کریدور شمال – جنوب یا مشارکت در تکمیل زیرساخت‌های حمل‌و‌نقلی) با ایران به بهترین وجه انجام داد.

تله سوم، کمی دورتر از مرزها اما تاثیرگذار !

سومین تله در یمن بود. خریدهای نظامی امارات و عربستان و رقابت دو کشور با یکدیگر در این بعد، زمینه‌ای برای بلندپروازی های این کشور در یمن شد. به طور ویژه، امارات در سال های گذشته طی تغییری، هویت خود را در رفتار منطقه‌ای و بین‌المللی از دست داده‌ و در تجاوز به یمن از رقیب خود یعنی عربستان فعال‌تر شده است.

امارات سالها با سیاست بی‌طرفی حداکثری سعی داشت خود را هاب اقتصادی منطقه معرفی کند اما از اوایل قرن جدید میلادی، این کشور تبدیل به یک بازیگر بلندپرواز نظامی شد که به کوزوو و افغانستان در قالب ناتو نیرو می‌فرستد، و سعی می کند در جیبوتی و سودان و اریتره حضور نظامی داشته باشد.

ماجرا جایی جالب می‌شود که بدانیم حضور امارات در یمن تحت تاثیر رژیم صهیونیستی بوده است. امارات که این روزها روابط گسترده‌ای با رژیم اشغالگر قدس برقرار کرده سعی داشت تا با طراحی این رژیم و با استفاده از مزدوران خودش در یمن پای ایران را به جنگ مستقیم در صنعا بازکند که البته با تقویت نیروهای انصارالله و کمیته‌های مردمی یمن از سوی ایران در این امر ناکام ماند.

به گفته زرگر « سیاست خارجی عربستان، امارات و به طور کلی شورای همکاری خلیج فارس، مبتنی بر سیاست خارجی آمریکاست که آنهم دلایل متعددی دارد. از جمله اینکه این کشورها با کمال تاسف امنیت خود را به آمریکا گره زده‌اند. ایران بارها اعلام کرده حاضر است مسائل مابین عربستان و امارات با خودش را حل کند اما آنها نپذیرفتند. »

به باور این کارشناس « به مرور زمان شاهد عقب نشینی در مواضع کشورهای حاشیه خلیج فارس نسبت به ایران خواهیم بود، چراکه آمریکا به دلیل تنش با چین و روسیه و با انتقال تجهیزات نظامی‌اش از عربستان به اردن پیام خروج خود از خاورمیانه را به کشورهای عربی داد و کشورهای عربی متوجه شدند در صورت خروج آمریکا از غرب آسیا ناچار هستند برای تامین امنیت منطقه به ایران روی آورند.»

مدیریت تنش‌ها در حوزه سیاست خارجی و به عوامل خارجی و داخلی بستگی دارد. باوجود اینکه ایران در سال های اخیر دچار فشار و تحریم بوده سعی کرده تا از طریق استفاده از قدرت درونی خود و درگیری‌هایی که بین قدرت‌های جهانی وجود دارد، تنش های پیرامونی خود را کنترل کرده و آن را به فرصت همکاری در زمینه‌های گوناگون تبدیل کند.

/انتهای پیام

 

 

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: ایران رژیم صهیونیستی طالبان جمهوری آذربایجان سیاست خارجی تنش ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۸۰۲۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تعیین مرزهای ارمنستان و جمهوری آذربایجان و ۳ سناریوی پیش رو

با شکل گیری مذاکرات ارمنستان و جمهوری آذربایجان برای مشخص شدن مرزهای مورد مناقشه، چند سناریو برای آینده قفقاز جنوبی پیش روی ماست که یکی از آنها تبدیل شدن این منطقه به پلی بین قدرتهای منطقه‌ای و جهانی است. - اخبار بین الملل -

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، از آنجایی که نظم جهانی در حال تبدیل شدن به معماری پیچیده تر با مجموعه ای از قدرت های جهانی و منطقه ای است، آینده ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی برای بازیگران داخلی و قدرت های خارجی حائز اهمیت است.

در حالی که روند طولانی و دشوار تعیین مرز بین ارمنستان و آذربایجان به عنوان یک مانع بزرگ برای عادی سازی روابط بین دو طرف بوده است، اکنون شاهد نشانه هایی از تحرکات برای شروع روند فیزیکی در جغرافیای این منطقه هستیم.

برخی استدلال می‌کنند که قفقاز جنوبی دنیای کوچک معماری گیج‌کننده کنونی قدرت جهانی است، با منافع متضاد، رقابتی و همزمان مجموعه‌ای از بازیگران منطقه‌ای و جهانی، مانند روسیه، ایران، ترکیه، ایالات متحده، رژیم اسرائیل، انگلیس، هند، پاکستان، چین، اتحادیه اروپا و تک تک اعضای اتحادیه اروپا.

کوتاه‌مدت‌ترین تهدید برای امنیت منطقه، تشدید احتمالی تهدید جدید آذربایجان علیه ارمنستان در صورت اختلاف بر سر مرزبندی جدید است که می‌تواند منجر به دخالت سایر بازیگران و شعله‌ور کردن جنگ منطقه‌ای با مشارکت مستقیم ایران، ترکیه و روسیه و دخالت غیرمستقیم رژیم اسرائیل و پاکستان، هند و فرانسه شود.

اگر این امر به واقعیت تبدیل شود، پیامدهای شدیدی برای همه کشورهای منطقه و همه قدرت‌های علاقه‌مند به یک منطقه چهارراهی باثبات قفقاز جنوبی خواهد داشت. هر کاری باید انجام شود تا آذربایجان و ارمنستان با حسن نیت به مذاکرات ادامه دهند.

پاشینیان نخست وزیر ارمنستان با درخواست باکو برای بازگرداندن چهار روستای مرزی که در زمان اتحاد جماهیر شوروی بخشی از آذربایجان بوده موافقت کرده است. این چهار روستا در سال1990 توسط نیروهای ارمنی تصرف و ساکنان آذربایجانی آن مجبور به فرار شدند.

این توافق در صورتی با توافق طرفین اجرایی شده که، روسیه نیروهای حافظ صلح را از منطقه قره باغ تخلیه و نیروهای نظامی آذربایجان جایگزین آنها خواهند شد. اهمیت مرز تعیین شده برای آذربایجان بسیار بالاست چرا که این مرز از نزدیکی خط لوله گاز اصلی روسیه عبور کرده و این منطقه دارای موقعیت نظامی مطلوبی است.

اما در خصوص تعیین مرز جدید و این توافق در آینده سناریوهای احتمالی وجود دارد که در این نوشتار به آن پرداخته شده است.

در سناریوی اول، منطقه به میدان نبرد فعال بازیگران مختلف منطقه‌ای و جهانی تبدیل می‌شود و ممکن است در نهایت تکه تکه و تقسیم شود. در این صورت ممکن است مرزهای ارمنستان و آذربایجان به خطوط گسل جدید بین قطب های جدید نظم منطقه ای و جهانی تبدیل شود که از همکاری های منطقه ای جلوگیری کرده و بر شانس ثبات و شکوفایی منطقه تأثیر منفی گذاشته و منطقه را به یک مرکز تجاری و حمل و نقل تبدیل می کند.

اگر ارمنستان در نهایت بخشی از غرب و آذربایجان با حفظ تعادل با روسیه و ایران به جهان ترک نزدیکتر شود، مرز ارمنستان و ایران به خط گسلی بین غرب و محور روسیه - ایران تبدیل خواهد شد، در حالی که ارمنستان – آذربایجان و مرزهای جدید آذربایجان خطی بین جهان غربی و غیر غربی خواهد بود.

برخی ممکن است استدلال کنند که بهترین راه حل این است که کل قفقاز جنوبی را در یک قطب از نظم نوین جهانی در حال ظهور بگنجانیم، در نتیجه یک منطقه را متحد کرده و از ایجاد هرگونه خطوط تقسیم جلوگیری می کنیم.

این سناریو کاملاً غیر واقعی است. حتی اگر ارمنستان به غرب بپیوندند که خود کاملاً چالش برانگیز به نظر می رسد، روسیه و ایران احتمالاً هر کاری را برای جلوگیری از چنین سناریویی انجام خواهند داد، زیرا نه روسیه و نه ایران خواستار قطع کامل ارتباط و تسلط بر ارمنستان نیستند. در همین حال، از آنجایی که آذربایجان بر سیاست خارجی خود بر توسعه همکاری با کشورهای ترک تاکید بیشتری دارد، تصور پیوستن آذربایجان به اتحادیه اروپا، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و یا غرب چالش برانگیز است.

سناریوی دوم، آینده ای جایگزین برای قفقاز جنوبی وجود دارد تا از تبدیل شدن به یک منطقه تکه تکه شده تحت تأثیر قدرت های رقیب خودداری کند. در این آینده، این منطقه به پلی برای بازیگران منطقه ای و جهانی تبدیل خواهد شد و پتانسیل خود را برای خدمت به عنوان یک مرکز ترانزیت و لجستیک برای اروپا، روسیه، خاورمیانه، هند و چین به طور کامل درک خواهد کرد.

در این سناریو، منطقه بخشی (به طور کامل یا جزئی) از هیچ قدرت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی در حال ظهور در جهان پسا تک قطبی نخواهد بود. این سناریو نه تنها منطقه را به یک هاب ترانزیتی و لجستیکی، بلکه به یک پلتفرم مناسب برای گفتگوهای بازیگران جهانی و منطقه ای، از جمله ایالات متحده – روسیه، ایالات متحده – ایران، اتحادیه اروپا – روسیه، تبدیل خواهد کرد.

این سناریو عاملیت کشورهای منطقه را افزایش می دهد و آنها ظرفیت و توانایی تأثیرگذاری بر تحولات قفقاز جنوبی را خواهند داشت و در مورد آینده خود اظهار نظر می کنند.

شرط اجباری تحقق سناریوی دوم، آغاز گفت‌وگو و همکاری بین هر 3 کشور منطقه است و به عنوان اولین گام در این مسیر، کشورها باید قوانین بین‌المللی از جمله عدم توسل به زور را بپذیرند و به آن پایبند باشند.

پس از بیش از 30 سال درگیری و جنگ، این سناریو ممکن است غیر واقعی به نظر برسد. با این حال، این تنها گزینه برای تأمین آینده ای امن، باثبات و مرفه برای منطقه و مردم آن است.

اولین گام برای تحقق این سناریو می‌تواند راه‌اندازی بسترهای کارشناسی منطقه‌ای برای گفتگو و مناظره با استفاده از جعبه ابزار دیپلماسی باشد. سپس ایده‌ها و پیشنهادات تدوین‌شده و مورد توافق در آن پلتفرم‌ها می‌تواند به مقامات مربوطه در منطقه و فراتر از آن از جمله روسیه، ایران، ترکیه، اتحادیه اروپا و آمریکا ارائه شود.

در حالت ایده آل، آذربایجان و ترکیه می توانند رقابت را در جهت تعامل سازنده هدایت کنند. از طریق فرمت 3+3، آذربایجان قصد دارد این رقابت را به سمت مسیری سازنده‌تر هدایت کند، آشتی منافع را تقویت کند و بحث‌های آزاد را در مورد همه مسائل منطقه‌ای که همه کشورهای منطقه را درگیر می‌کند، تسهیل کند.

شایان ذکر است، امضای معاهده صلح با آذربایجان فرصتی را برای ارمنستان و غرب فراهم می کند تا به طور مؤثری از نفوذ روسیه بر ارمنستان بکاهند. با این حال، به عنوان دموکراسی های انتخاباتی، این کشورهای غربی همچنان با چالش برآوردن خواسته های لابی ارمنی مواجه هستند. پیام صریح آذربایجان به غرب این است که نمی تواند هر دو طرف را داشته باشد. به عبارت دیگر، نمی‌تواند با لابی ارمنی مماشات کند و با وادار کردن آذربایجان به مصالحه بر سر منافع خود، به پیمان صلح دست یابد.

آذربایجان به عنوان تنها کشوری که بین روسیه و ایران واقع شده است، موقعیت منحصر به فردی دارد که هر دو جزو تحریم‌شده‌ترین کشورهای جهان توسط ایالات متحده و غرب به طور گسترده‌ هستند.

فاصله باکو تا مرز روسیه فقط 200 کیلومتر و در جهت مخالف تا مرز ایران 282 کیلومتر است.آذربایجان را می توان به طور استعاری به قلعه ای مستحکم تشبیه کرد که بر فراز تپه ای قرار گرفته و تحت تأثیر و فشار همسایگان قدرتمند خود قرار دارد. این موضع قدرت‌های غیرمنطقه‌ای را نیز به این فکر می‌اندازد که باید از خاک آذربایجان به عنوان پل ارتباطی علیه همسایگان خود استفاده کنند. بنابراین، یافتن توازن ظریف و خنثی کردن فشارهای همسایگان قدرتمند و قدرت های بیرونی بدون خطر رویارویی مستقیم با قدرت های منطقه ای و جهانی بسیار دشوار است.

این استراتژی بر اساس مجموعه ای از اصول با هدف معرفی آذربایجان به عنوان یک بازیگر قابل پیش بینی و قابل اعتماد در چشم قدرت های منطقه ای و جهانی است و سیاست های آذربایجان در خصوص تحولات در منطقه را چنین می توان بیان کرد:

همکاری آذربایجان با هیچ کشوری علیه کشور ثالث به ویژه کشورهای همسایه نبوده و نخواهد بود.همانطور که رئیس جمهور الهام علی اف تاکید کرد، خاک آذربایجان به عنوان میدان جنگ برای قدرت های منطقه ای و جهانی نخواهد بود. آذربایجان اجازه چنین استفاده ای را نخواهد داد.آذربایجان متعهد است که از تبدیل شدن قلمرو خود به پل ارتباطی قدرت های خارج از منطقه جلوگیری کند. آذربایجان از مداخله در انتخاب های سیاست خارجی همسایگان خود خودداری می کند، مگر اینکه این انتخاب ها تهدیدی مستقیم برای منافع ملی کشور باشد.حداقل انتظاراتی که روسیه از کشورهای پس از فروپاشی شوروی دارد، برای اینکه به عنوان یک تهدید تلقی نشود، شامل خودداری از مشارکت فعال در پروژه های ژئوپلیتیکی است که توسط غرب برای مقابله یا مهار روسیه تنظیم شده است. اساساً این به معنای نشان دادن عدم تمایل به پیوستن به ناتو یا ورود به اتحادیه گمرکی با اتحادیه اروپا است. با این حال، وسعت فضای موجود آذربایجان برای انجام یک سیاست خارجی مستقل قابل توجه است و دقیق تر است که آن را متعادل توصیف کنیم، به ویژه وقتی که از دریچه واقع گرایانه به آن نگاه کنیم. زیرا سیاست خارجی آذربایجان کاملاً واقع بینانه است.بر خلاف اتهامات باندبازی، آذربایجان با امضای توافقنامه همکاری استراتژیک و حمایت متقابل آذربایجان و ترکیه، اتحاد نظامی و سیاسی خود با ترکیه را مستحکم کرده است. این توافقنامه که توسط پارلمان های هر دو کشور به تصویب رسیده است، آنها را به عنوان متحدان نظامی و سیاسی معرفی می کند و مشارکت استراتژیک را به نمایش می گذارد که این امر موجب تقویت هژمونی ترکیه در منطقه خواهد شد. البته لازم است به اقداماتی که آذربایجان به ضرر منافع استراتژیک روسیه تلقی می شود اشاره ای داشته باشیم، این اقدامات شامل ایجاد خطوط لوله نفت و گاز است که روسیه را دور می زند. حمایت آذربایجان از گرجستان، به ویژه در سال های 2007 و 2008، کمک به امنیت انرژی گرجستان، توسعه زیرساخت های حمل و نقل که روسیه را دور می زند، ایفای نقش کلیدی در ادغام کشورهای ترک و حمایت آذربایجان از اوکراین پس از حمله روسیه در سال 2022 اشاره کرد.

در نهایت ذکر این مسئله که ایجاد مرز بندی جدید میان آذربایجان و ارمنستان همانطور که می تواند ایجاد کننده صلح و امنیت در منطقه باشد در مقابل با کوچکترین اشتباه در سیاست خارجی هر یک از طرفین دربردارنده و تشدید کننده تنش در منطقه خواهد بود.

یادداشت: معصومه محمدی کارشناس مسائل اوراسیا

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • حزب‌الله لبنان: کمک‌های نظامی آمریکا به اسرائیل چراغ سبز حمله به رفح است
  • تور منطقه‌ای «جان بس» برای رایزنی درباره افغانستان
  • سفر معاون وزیر خارجه آمریکا برای بررسی تحولات افغانستان
  • وزیر دفاع روسیه: مسکو هرگز ناتو را تهدید نکرده است
  • مقام ارشد حماس : انحلال شاخه نظامی به شرط تشکیل کشور مستقل فلسطین / مرزهای 67 را قبول می کنیم
  • تعیین مرزهای ارمنستان و جمهوری آذربایجان و ۳ سناریوی پیش رو
  • شویگو: آمریکا برای تسلط بر منطقه آسیا و اقیانوسیه تلاش می کند
  • چگونه مسئله پسماند در گیلان به یک بحران تبدیل شد؟/ دلیل توقف قطار افغانستان _ ترکیه
  • تأکید کره شمالی بر حفظ قدرت نظامی خود
  • کره شمالی: اقدامات بیشتری برای حفظ قدرت نظامی خود انجام می‌دهیم