هادی حجازیفر: «موقعیت مهدی» به زندگی شهید باکری نگاهی شاعرانه دارد
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۹۱۰۹۹
هادی حجازیفر با اشاره به اینکه شهید باکری قهرمان دوران کودکیاش است، تأکید کرد که فیلم «موقعیت مهدی» و همچنین سریال «عاشورا» ادای دینی به این شهید بزرگوار است.
هادی حجازیفر بازیگر سینما که در سال جاری با فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» به عنوان بازیگر و کارگردان در بخش سودای سیمرغ چهلمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» یک اثر متفاوت در حوزه سینمای دفاع مقدس است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حجازیفر خاطرنشان کرد: فیلم «موقعیت مهدی» به موضوعی که روایت میکند، نگاهی شاعرانه دارد و امیدوارم با توجه به انتظاری که مخاطب از دیدن یک فیلم جنگی یا دفاع مقدس دارد از فیلم «موقعیت مهدی» دلزده نشود و بتواند با آن ارتباط برقرار کند.
وی افزود: سریال «عاشورا» و فیلم «موقعیت مهدی» دو اثر متفاوت هستند که هر کدام کاملاً هویت مستقل دارند. خیلی از سکانسها فقط برای نسخه سینمایی فیلمبرداری شدهاند و در سریال وجود ندارد و برخی سکانسها هم به همین شکل فقط در سریال مشاهده میشوند. در سریال «عاشورا» طبیعتاً به کاراکترهای فرعی بیشتر پرداختهایم و به نظر من اثری دیدنی ساخته شده است که صحنههای جنگی آن نیز به خوبی فیلمبرداری شدهاند که امیدوارم مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد.
این کارگردان در ادامه درباره ایفای نقش شهید باکری گفت: تفاوت سن من با شهید باکری بسیار زیاد است اما خوشبختانه ما از هنر و توانایی شهرام خلج برای گریم استفاده کردیم و این تفاوت به چشم نمیآید ولی با این حال اگر چهره نزدیکتری به شهید باکری پیدا میکردم ترجیح میدادم که خودم بازی نکنم اما با توجه به اینکه نتوانستیم چهره نزدیکتری پیدا کنیم تصمیم بر این شد که من این نقش را بازی کنم. شهید باکری قهرمان دوران کودکی من است و البته شاید برای بازی در این نقش کمی خودخواهی هم داشتم و نقش این قهرمان را بازی کردم.
حجازیفر خاطرنشان کرد: مهدی باکری فرمانده لشگر عاشورا بود که در واقع لشگر ترکزبانها به حساب میآمد و طبعاً من هم همانند بسیاری از نزدیکانم مثل پدرم، عموهایم و دیگر اقوام مدتی عضو این لشگر بودم و به همین دلیل شهید مهدی و حمید باکری برای ما همیشه عزیز بودند. هر چند که در آن سالها کم سن و سال بودم به یاد دارم که در زمان شهادتشان چه فضای غمباری در شهر و خانهمان حکمفرما شد و فیلم «موقعیت مهدی» و همچنین سریال «عاشورا» به نوعی یک ادای دین به این بزرگان است.
بازیگر فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» در پایان درباره منابع تحقیق فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» گفت: هر نوشتهای که درباره شهید باکری وجود دارد یا هر فیلم و صدایی که درباره لشگر عاشورا یا شهید حمید و مهدی باکری وجود داشت را جمعآوری کردیم، تحقیقات میدانی گستردهای داشتیم ولی بیش از هر چیز از منابع "روایت فتح" و گفتوگوهایی که تا امروز منتشر نشده برای تحقیقاتمان استفاده کردیم و از ملاقاتهای حضوری با افراد حاضر در وقایع مختلف نیز بهره بردیم.
انتهای پیام //
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: فیلم سینمایی جشنواره فیلم فجر فرهنگ و هنر سینمای دفاع مقدس فضای مجازی دفاع مقدس بازی شهید باکری عاشورا دین جشنواره فیلم فجر دین شهید باکری عاشورا فیلم سینمایی هادی حجازی فر موقعیت مهدی فیلم سینمایی موقعیت مهدی شهید باکری حجازی فر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۹۱۰۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حتی با تولد فرزندش هم جبهه را ترک نکرد
این یک بیت شعر با خط زیبای شهیدسید مهدی شاهچراغ برای همیشه به یادگار ماند: با صدهزار جلوه برون آمدی که من /با صدهزار دیده تماشا کنم تو را. شهیدسید مهدی شاهچراغ معلم و هنرمند خطاط بود. اما دغدغه جنگ و جبهه او را به میدان جهاد کشاند. سیدمهدی نه در دوران جنگ که پیش از آن در عرصه انقلاب و بیداری و آگاهی مردم و هم محلیهایش نسبت به ظلم رژیم شاه سهیم بود. شهید سیدمهدی شاهچراغ خیلی زود به آرزویش رسید و مزد مجاهدتهای خود را در عملیات غرورآفرین الی بیتالمقدس گرفت. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ او آسمانی شد، آنچه در ادامه میآید ماحصل همکلامی ما با محترمالسادات شاهچراغ همسر شهید سیدمهدی شاهچراغ است.
بیقرار رفتن بود
سیدمهدی متولد ۶ تیرماه سال ۱۳۳۸ دامغان بود. درسخوان بود و همزمان با درس و تحصیل کار هم میکرد. خدمت سربازیاش را در اصفهان سپری کرد. کمی بعد معلم شد و بعد از آن ازدواج کرد. همسرش میگوید: وقتی ازدواج کردم سنم کم بود. خیلی از کارهای خانه را بلد نبودم. سیدمهدی من را در کارهای خانه مثل آشپزی و لباس شستن کمک میکرد. همیشه نماز را اول وقت میخواند و من بلافاصله پشت سرش میایستادم. نمازهای جماعتمان را هیچگاه از یاد نمیبرم. زندگی خوبی داشتیم. او در دوران انقلاب هم فعالیت داشت. چند روز قبل از پیروزی انقلاب بود. مردم راهپیمایی میکردند. سیدمهدی در جلوی صف راهپیمایان، عکس امام (ره) را به سینه چسبانده بود و شعار میداد. جمعیت به پادگان نزدیک میشد. سیدمهدی میان نظامیان رفت و گروهی از آنها را همراه خود میان مردم کشاند. بعضیها میگفتند: «این چه کسی است که با جرأت آنها را به جمع ما میکشاند.» چند روز بعد پادگانهای ارتش به دست مردم فتح شد. جنگ که شروع شد، سیدمهدی هم بیقرار رفتن شد. جهاد فرصت دوبارهای برای همسرم بود. او کار، درس و معلمی را به عشق حضور در میدان جهاد رها کرد و راهی شد. با اینکه ما منتظر تولد فرزندمان بودیم. اما همین هم مانع سیدمهدی نشد.
خبر تولد فاطمه
خدا خیلی زود فاطمه را به ما هدیه کرد. خبر تولدش را در جبهه به او دادند. دوستانش میگفتند: یکی از بچهها فریاد زد: دختر سید مهدی متولدشده! همرزمانش که متوجه شدند، از شادی فریاد کشیدند و تبریک گفتند. شیرینی میخواستند. هرکس به نحوی سر به سر سیدمهدی میگذاشت. بعضیها از دور میگفتند:مبارکه! عدهای هم میپرسیدند:اسم دخترت را چی میگذاری؟ سیدمهدی با خوشحالی جواب داد: فاطمه!
فرمانده گردان رو به سیدمهدی کرد و گفت:شما دیگر برگرد! خانمت به شما احتیاج دارد. بچهها میخواستند از سیدمهدی خداحافظی کنند که او با حرفش همه را متعجب کرده و پاسخ داده بود: من تا آخرعملیات میمانم.
شهادت در بیت المقدس
همرزمش لحظه شهادت کنارش بود. ابوتراب کاتبی بعدها برایم از آن لحظه اینگونه روایت کرد. آتش سنگینی بود. خمپارهای به سنگرشان خورد به طرفشان رفتیم و صدای نالهای شنیدیم. کمرش ترکش خورده بود. میدانستم که به تازگی پدر شده است. دو انگشتر در دست داشت. آنها را درآوردم و صورتم را نزدیکش بردم و گفتم: سیدجان! بگو هر چی میخواهی بگو! دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید، اما نتوانست و همان لحظه به شهادت رسید. همسرشهید در ادامه میگوید وقتی به شهادت رسید کوچکترین تغییری در صورتش ایجاد نشده بود. چهرهاش همان بود که موقع خداحافظی آخر دیده بودیم. گویی خوابیده بود.
بدرقه با دعای خیر
قبل از رفتن به جبهه پیش پدرش رفت تا از او هم اجازه بگیرد. پدرش بعدها برایم گفت سید مهدی آمد و در حالیکه سرش پایین بود به من گفت: پدر! از شما اجازه میخواهم تا با خیال راحت به جبهه بروم. من هم نگاهی به او کردم و پاسخ دادم با وضعی که همسرت دارد من صلاح نمیبینم که تنهایش بگذاری! فردای همان روز برای وداع آخر آمد. من هم که اصرار سیدمهدی را برای رفتن دیدم، رضایت دادم و دعای خیرم را بدرقه راه او کردم و گفتم خدا پشت و پناهت!
فاطمه و شهادت پدر
خیلی طول نکشید که خبر شهادت سیدمهدی را برای خانواده آوردند. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ در عملیات الی بیتالمقدس سیدمهدی به آرزویش رسید. تشییع پیکر شهید خیلی شلوغ بود. بسیاری از مردم آمده بودند تا حضورشان تسلی خاطر بازماندگان باشد. فاطمه، چند روزه بود. دائم گریه میکرد. فاطمه را روی سینه پدر شهیدش گذاشتند آرام شد.
از شهید سیدمهدی شاهچراغ وصیتنامهای بر جا ماند که در یازدهمین روز از اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ و تنها چند روز قبل از شهادتش آن را نوشت. شهید سیدمهدی شاهچراغ بسیار ولایتمدار بود. او در این نوشتار در کنار توصیههایی که به خانواده داشت از ملت ایران خواسته بود که برای امام دعا کنند.
منبع: روزنامه جوان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی