Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-04-29@22:43:59 GMT

هنرمندی از تبار عیسی‌خان

تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۹۷۰۶۱

هنرمندی از تبار عیسی‌خان

به هر نقطه از خاک پهناور و کهن ایران نگاهی بیندازیم آیینه‌ای از هنر و زیبایی است و در این میان چه بسیارند هنرمندان خطه سپاهان که نیمه جهانش خوانده‌اند. دیاری که یکی از نقاشان مثال‌زدنی آن استاد مرتضی نصر است؛ او که از دیرباز ساخته و پرداخته و همچنان قلمش بر بوم سپید نقاشی چکامه‌سرایی می‌کند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، استاد مرتضی نصر از تبار هنرمندان درخشان هنرستان هنرهای زیبای اصفهان است که از زمان حضور عیسی‌خان بهادری در این هنرستان ساختند و پرداختند؛ دوره‌ای که نام این هنرستان فراتر از اصفهان و ایران بود و در هر رشته‌ای ازجمله هنر نقاشی نام‌آوران بسیاری داشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

استاد مرتضی نصر هنرمند پیشکسوت هنر نقاشی است که سال ۱۳۱۵ در محله نصر آباد اصفهان متولد شد. علاقه او به نقاشی، موضوعی موروثی در خاندان آن‌ها بود که موجب شد مرتضیِ نوجوان راهی هنرستان هنرهای زیبای اصفهان شده و از محضر عیسی‌خان بهادری بهره ببرد و درکنار همکلاسی‌های خود استاد حسین رشتیان و استاد محمد تاجمیر ریاحی در آفرینش طبیعت سپاهان و بناهای تاریخی این دیار بر بوم سپید نقاشی نقش‌ها بزند و دوره‌ای از زندگانی داشته‌های نیمه جهان را ثبت و ضبط کند، داشته‌هایی که یا مانند حمام خسروآغا دیگر نیستند که آواز سردهند و یا تن رنجورشان به دستی مهربان برای دلجویی و مرمت نیاز دارد.

مرتضی نصر بعد از پایان تحصیلات خود در هنرستان هنرهای زیبا نخستین مرکز آموزش نقاشی در اصفهان با نام آموزشگاه «مانی» را تأسیس کرد که بعدها به «نصر» تغییر نام داد و مدت سه سال نیز گالری زاینده‌رودِ وی در بوستان سعدی میزبان هنرمندان بود. موضوع نقاشی‌های استاد نصر عمدتاً بناهای تاریخی و طبیعت اصفهان است و شاید بنایی در این دیار نباشد که با دستان هنرمند او نقاشی نشده باشد.

آنچه می‌خوانید گفت‌وگو با استاد مرتضی نصر، پیشکسوت هنر نقاشی است.

چه سالی و در کدام محله اصفهان متولد شدید؟

متولد ۱۳۱۵ در محله نصرآباد اصفهان در خیابان آتشگاه روبه‌روی منارجنبان هستم. نصرآباد قبلاً یک روستا بود که از خیابان باباطاهر در کنار رودخانه زاینده‌رود تا پل مارنان ادامه داشت.

بنابراین نام خانوادگی شما از منطقه نصرآباد گرفته‌شده؟

بله

گرایش شما به نقاشی موروثی بود؟

بله. منزل ما در نزدیکی خانه صارم‌الدوله در چهارراه مصدق معروف به صارمیه قرار داشت. صارم الدوله از نوادگان قاجار بود و من هم به این خانه رفته بودم. یکی از اجداد ما نیز هنرمند خطاطی بود که خط زیبا و منحصر به‌فردی داشت، برای مثال حرف «نون» را روی سطر می‌نوشت. در آن زمان کسی خط او را نمی‌خرید به همین دلیل آثار خود را به خانه صارم الدوله می‌برد و آن‌ها خط او را می‌خریدند. زمانی که خانه صارم الدوله مصادره شد من به آنجا رفتم تا پیگیر خط‌های او شوم اما اثری از آن‌ها نیافتم. پدر من هم به دلیل آثار خوب اجدادمان به خط علاقه‌مند شد؛ پدرم می‌گفت حاجی ساعت‌ها برای خود وقت می‌گذارد تا خط زیبایی بنویسد. او بارها شعر هنرمند هر جا که رود قدر بیند و در صدر نشیند را برای من می‌خواند.

کجا تحصیل کردید؟

تا سال سوم دبستان را در روستای نصرآباد گذراندم و بعدازآن به دلیل عدم امکان ادامه تحصیل در روستا، به مدرسه صارمیه در اصفهان رفتم. از روستای نصرآباد تا صارمیه در حدود پنج کیلومتر راه بود که رفت‌وآمد به دلیل نبود وسیله نقلیه و خرابی جاده آتشگاه مشکل و سخت بود. کلاس ششم و سیکل خود را در مدرسه‌ای به نام صحت روبه روی امام‌زاده شاهزاده ابراهیم در خیابان شمس‌آبادی گذراندم و سپس به دبیرستان ادب رفتم. در دبیرستان ادب معلم بزرگواری به نام آقای بهشتی داشتم که با دیدن نقاشی‌هایم من را برای رفتن به هنرستان هنرهای زیبا واقع در دنبال رودخانه اصفهان تشویق کرد. زمانی که به پدرم گفتم می‌خواهم به هنرستان بروم پدرم گفت «آنجا محله ناامنی است و رفت‌وآمد برای شما مشکل خواهد بود.» پدرم به‌رغم علاقه‌ای که به هنر داشت نگران رفت‌وآمد من به هنرستان بود.

پدرم راست می‌گفت؛ در آن زمان کنار رودخانه بسیار خطرناک و ناامن بود، اما در آخر به هنرستان هنرهای زیبا و دفتر استاد عیسی بهادری رفتم و گفتم «من علاقه‌مند به یادگیری نقاشی در هنرستان هستم» استاد بهادری کنار من آمد و یک بیضی کشید و گفت «این بیضی را بکش». سپس ایشان من را با مستخدم مدرسه به کلاسی فرستاد که به‌غیراز من هنرآموز دیگری آنجا نبود. سپس به‌رغم شروع آموزش نقاشی توسط آقای رکنی، همچنان در هنرستان من را به رفتن به دبیرستان تشویق می‌کردند؛ به‌این‌ترتیب رفت‌وآمد من بین هنرستان هنرهای زیبا و دبیرستان ادب حدود هشت مرتبه انجام شد و درنهایت استاد بهادری من را در هنرستان هنرهای زیبا ثبت‌نام کرد.

معلم سال اول نقاشی ما اهل تهران و از خانواده قاجار بود و علاوه بر هنر نقاشی کتاب خوبی در ارتباط با شعر نیز داشت. البته او در اصفهان ماندگار نشد و به همین خاطر آقای پورصفا اشکالات نقاشی‌های من را برطرف می‌کرد و کلاس‌ها حالت کارگاه داشت.

ازنظر شما آقای عیسی بهادری چگونه مدیری بود؟

آن زمان که من به هنرستان رفتم استاد بهادری مدیر هنرستان هنرهای زیبا بود. ایشان هنرمندی برجسته و سرشناس بودند. این موضوع در نحوه مدیریت و ارتقای سطح هنری در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان بسیار حائز اهمیت بود به طوری که جایگاه هنری بسیار بالایی را در ایران داشت.

با چه افرادی در هنرستان همکلاس بودید؟

حسین رشتیان یکی از همکلاسی‌های من بود که خانواده او در اصفهان از نقاشان عرصه نقاشی دیواری بودند. همکلاسی دیگرم آقای محمد تاجمیر ریاحی از نصرآباد بود. من و حسین رشتیان و محمد تاجمیر ریاحی با زحمت زیاد و کار مداوم نقاشی را فراگرفتیم چراکه فراگیری هنر بیشتر توسط خود هنرآموزان انجام می‌شد تا با آموزش مستقیم اساتید. آقای عیسی بهادری با ما حرف می‌زد و ما را راهنمایی می‌کرد.

از خاطره‌های خود با استاد بهادری بگویید؟

زمانی که کلاس سوم هنرستان بودم سه‌پایه نقاشی را به کنار رودخانه برده بودم تا تابلویی از طبیعت نقاشی کنم (آن موقع با دوچرخه‌ای که خریده بودم راحت‌تر رفت‌وآمد می‌کردم)؛ استاد بهادری مرد میان‌سال و بسیار خوش‌پوشی بود و همیشه کلاه و عصایی به همراه داشت. آن روز درحالی‌که نقاشی می‌کردم از پشت سر من آمد. من سلام کردم و به احترام او بلند شدم.

-استاد بهادری: اینجا چه می‌کنی؟

-مرتضی نصر: چشم‌انداز این محل را برای نقاشی دوست داشتم و هرروز برای نقاشی به اینجا می‌آیم.

- استاد بهادری: انتخاب رنگ کوه در تابلو مناسب نیست.

- مرتضی نصر: بله چون هنوز خیلی خوب ترکیب رنگ‌ها را نمی‌دانم.

سپس استاد بهادری اشکالات من را رفع کرد. او انسان بسیار محترمی بودند و با فروتنی کنار من می‌نشستند و همیشه من را حمایت می‌کردند. رفتار او با شاگردان هنرستان دلسوزانه و پدرانه بود. آن روز در هنگام آموزش نقاشی استاد بهادری تشنه شد و من درب یکی از خانه‌های آنجا را زدم و از خانمی که تقریباً من را می‌شناخت درخواست آب کردم. گفت «شما بفرمایید من برایتان خواهم آورد». بعد برای ما شربت آورد و احوال‌پرسی کرد. من در آنجا کار را پیش بردم تا تابلو بعد از دو ماه تمام شد. یک روز آن خانم من و استاد بهادری را به خانه‌شان دعوت کرد و من پیغام او را به استاد بهادری رساندم.

-مرتضی نصر: خانمی که برایتان شربت آورد شما را مهمانی دعوت کرده است.

-استاد بهادری: با چه کسی؟

-مرتضی نصر: با من دعوت شدید، البته اگر صلاح می‌دانید.

-استاد بهادری: بسیار خوب، باهم خواهیم رفت.

در این هنگام آقای پور صفا نیز اظهار تمایل کردند تا همراه ما باشند.

وقتی رسیدیم به ما احترام بسیار گذاشتند. آنجا صحبت از تابلوی من شد که خانم صاحب‌خانه گفت «من می‌خواهم آن تابلو را از آقای نصر بخرم» آقای بهادری بسیار خوشحال شد و موافقت کرد و قیمتی برای تابلو گفت که خانم همان موقع پول تابلو را آورد و به استاد بهادری داد و استاد هم پول تابلو را به من دادند.

چه تابلویی را کشیده بودید؟

در آن تابلو کوه صفه را کشیدم. آن زمان درون رودخانه شن بود و حاشیه‌ها و پارک‌های امروز در اطراف آن وجود نداشت. در وسط رودخانه گاری‌های بود که برای ساختمان‌ها شن بار می‌زدند و من طرح‌های این گاری‌ها را در نقاشی کشیده بودم. استاد بهادری از کوه نقاشی ایراد گرفت و خودشان بر روی آن کار کردند.

آن زمان چه استادان دیگری در هنرستان تدریس داشتند؟

استاد تمدن، معلم نقاشی و مجسمه‌سازی بود. استاد رستم شیرازی هم استاد برجسته مینیاتور بودند و در نقاشی به من کمک می‌کردند؛ حتی چند بار از او درخواست آموزش مینیاتور کردم که موفق نشدم.

چه سالی فارغ تحصیل شدید؟

من در سال ۱۳۳۵ در رشته نقاشی طبیعت فارغ تحصیل شدم. من و محمد تاجمیر ریاحی و حسین رشتیان باهم بودیم.

سرنوشت دوستان شما چه شد؟

چون ما سه نفر (من و حسین رشتیان و محمد تاجمیر ریاحی) دیپلم هنرستان داشتیم ما را در هیچ دانشگاهی نمی‌پذیرفتند، به همین خاطر سه‌نفری به تهران رفتیم. آقای رشتیان پیشنهاد داد برای حل مشکل به مجلس یک تقاضانامه بدهیم تا بتوانیم به مجلس شورای ملی برویم و درخواست خود را به نمایندگان برسانیم. زمانی که رئیس مجلس آمد آقای رشتیان از رئیس مجلس برای دانشگاه هنرهای زیبا نامه‌ای گرفت. به‌این‌ترتیب آقای رشتیان توانست به دانشگاه برود و پس از فارغ‌التحصیلی به آمریکا رفت و در آنجا به کار هنری روی چوب و فلز پرداخت. متأسفانه ایشان پس از تحمل بیماری در آمریکا درگذشتند. آقای تاجمیر به فرانسه رفت و در آنجا به کار هنری ادامه داد.

شما در آموزش‌وپرورش استخدام شدید؟

بعدازاینکه از خدمت سربازی معاف شدم در اداره فرهنگ یا همان آموزش‌وپرورش استخدام شدم. سپس در دبیرستان سعدی به‌عنوان دبیر نقاشی شروع به کارکردم. پس از آن در سایر دبیرستان‌های اصفهان ازجمله ادب و بهشت‌آیین نیز مشغول آموزش نقاشی شدم.

چند سال در آموزش‌وپرورش تدریس داشتید؟

۲۵ سال.

چه شد ادامه تحصیل دادید؟

هنگامی‌که در مدارس تدریس داشتم تصمیم گرفتم ادامه تحصیل دهم. پس از گرفتن دیپلم طبیعی؛ ابتدا در کنکور دانشگاه هنرهای زیبای تهران شرکت کردم. آن سال اولین دوره گزینش برای انتخاب دانشجو در رشته تزئینات داخلی بود که تنها ده نفر اول امکان شرکت داشتند. متأسفانه به‌رغم اینکه نفر چهارم بودم این رشته در آن سال برگزار نشد و من به دلیل تدریس در مدارس تصمیم به انتخاب رشته زبان در دانشگاه اصفهان گرفتم و نهایتاً در رشته زبان انگلیسی فارغ‌التحصیل شدم.

انگیزه و علت تأسیس آموزشگاهتان چه بود؟

انگیزه اصلی تأسیس آموزشگاه علاقه جوانان به هنر و نقاشی بود. پس از آنکه توانایی طراحی را پیش‌زمینه ورود به رشته معماری قراردادند، بخش طراحی نیز اضافه شد، به همین دلیل کسانی که می‌خواستند به دانشگاه معماری بروند اول به کلاس طراحی می‌رفتند. همین موضوع باعث شد که من هم در اصفهان برای علاقه‌مندان این رشته کلاس نقاشی و طراحی برگزار کردم و آموزشگاه من اولین مرکز آموزش طراحی معماری، نقاشی و دروس معماری بود.

نام آموزشگاهتان چه بود؟

نام اولین آموزشگاه من «مانی» بود سپس نام آن را به «نصر» تغییر دادم که از حدود ۵۰ سال در خیابان شیخ بهایی در آن فعالیت داشته‌ام.

گالری هم داشتید؟

به‌غیراز آموزشگاه به مدت حدود سه سال مدیریت گالری زاینده‌رود در بوستان سعدی را بر عهده داشتم.

نام بعضی شاگردانتان را می‌گویید؟

آقای مهندس محمود درویش، آقای مهندس جلال حقیقت، آقای مهندس شهدادی و بسیاری دیگر.

بیشتر چه موضوعاتی را نقاشی می‌کنید؟

در نقاشی من خود را منحصر به موضوع خاصی نکرده‌ام، اما آثار تاریخی و نقاشی از طبیعت در کارهای من بیشتر است. در این مدت تلاش کرده‌ام تا با نقاشی از آثار تاریخی اصفهان آن‌ها را به‌وسیله هنر نقاشی به علاقه‌مندان معرفی نمایم. تغییرات به وجود آمده در آثار تاریخی و یا محیط اطراف آن‌ها در گذشت زمان در آثار من مشهود است.

به کدام‌یک از بناهای تاریخی اصفهان علاقه بسیار دارید و آن را نقاشی کردید؟

گنبد دشتی به دلیل قدیمی بودن موردعلاقه من بود، دو ستون و پایه بسیار قدیمی داشت که از بالا در اثر فرسایش آب یا باد از بین رفته و خراب‌شده بود. از آثار دیگری که به آن علاقه بسیاری دارم مدرسه چهارباغ است و حدود ۱۰ سال به‌طور مداوم را در این مدرسه کارکرده‌ام و از زوایای مختلف آن نقاشی کشیده‌ام. همه پل‌های اصفهان زیبا هستند و از بین پل‌های اصفهان پل زمان خان، پل مارنان، خواجو، سی‌وسه‌پل، پل چوم و پل شهرستان موردعلاقه من است.

بیشتر با چه تکنیکی کار می‌کنید؟

من با تکنیک رنگ وروغن و آبرنگ کار می‌کنم. در تکنیک آبرنگ، من بیشتر به استادان بزرگی همچون سمبات و یرواند توجه می‌کردم.

درباره فرزندانتان می‌گویید؟

من دو فرزند پسر و یک دختردارم به نامه‌ای مجاهد و شهاب و آرزو که هر سه مهندس هستند. خانواده ما همه به نقاشی و هنر علاقه‌مند هستند.

اکنون وضعیت نقاشی اصفهان را چگونه می‌بینید؟

به نظر من علاقه جوان‌ها نسبت به گذشته به کارهای هنری کمتر شده است. به نظر می‌رسد امروزه نقاشی در میان هنرهای مختلف موقعیت گذشته را ندارد؛ درحالی‌که در گذشته یادگیری هنر نقاشی بین جوانان بسیار محبوب بود.

چگونه می‌توان مردم را با این هنر آشنا کرد؟

آشنایی با هنر نقاشی از طریق نمایشگاه‌های مختلف که در آن‌ها سبک‌های گوناگون نقاشی معرفی می‌کردند در آشنا کردن جوانان بسیار مؤثر خواهد بود. دعوت از هنرمندان برای صحبت و تبادل‌نظر در کارگاه‌های آموزشی نیز بسیار مفید است.

انتظار شما از مردم شهری اصفهان چیست؟

حفظ آثار تاریخی و نگهداری و مرمت صحیح آن‌ها امر مهمی است تا بتوانیم میراث گذشته را به نحو مطلوبی به آیندگان بسپاریم. حضور کارشناسان آگاه و دلسوز در نگهداری و حفظ آثار تاریخی شهر ما بسیار مهم و حیاتی است. در گذشته چهارباغ یک دانشکده هنر بود که در آنجا عکاسان، نقاشان و سایر هنرمندان مانند قلم‌زن‌های بی‌نظیر حضور داشتند. حضور توریست‌های خارجی و داخلی در اصفهان باعث رونق هنر و پشتیبانی از هنر و هنرمندان می‌شد.

گفت‌وگو از: شیرین مستغاثی و زینب گنجی پور، سرویس فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 555205

منبع: ایمنا

کلیدواژه: گفتگو با هنرمندان شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق هنرستان هنرهای زیبا استاد بهادری هنرهای زیبای آثار تاریخی آموزش نقاشی صارم الدوله هنر نقاشی رفت وآمد آن زمان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۹۷۰۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بهادری جهرمی: پرچم بالاست؛ خداقوت و دست مریزاد بچه‌ها

به گزارش گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا، علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت در واکنش به قهرمانی تیم ملی فوتسال کشورمان در جام ملت‌های آسیا در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشت: پرچم بالاست. قهرمانی تیم ملی فوتسال کشورمان در آسیا، مبارک همه مردم ایران. خداقوت و دست‌مریزاد بچه‌ها.

 

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • وزیری‌تبار، قره‌نی‌نواز سال کودتا: قمرالملوک پیر دیر است و برایم ارشدیت دارد/ از مردها بنان و بنان و بنان
  • بهادری جهرمی: پرچم بالاست؛ خداقوت و دست مریزاد بچه‌ها
  • نام‌گذاری معبر ورودی دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان به‌نام «استاد فروغی»
  • عیسی در روز تلخ بهترین گلزن فصل پرسپولیس شد
  • (عکس) سردار سلیمانی و هوگو چاوز، امام مهدی و حضرت عیسی
  • تجلیل از فرهیختگان شهر در منطقه ۱۵ اصفهان
  • « نئوتنالیتی » شنیدنی شد/ انتشار مجموعه «قاوال مکتبی»
  • خاندانی از تبار و نوادگان حذیفه‌بن‌یمان در طرشت
  • «نئوتنالیتی» شنیدنی شد/ انتشار مجموعه «قاوال مکتبی»
  • خلاصه بازی آلومینیوم 4 (6) - پرسپولیس 4 (5)