عضو ارشد شورای روابط خارجی آمریکا: وقت آن است پایان برجام را بپذیریم و به ابزار نظامی متوسل شویم
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۹۹۸۶۴
یک عضو ارشد شورای (غیردولتی) روابط خارجی آمریکا، با انتشار مقاله ای که در وب سایت " پولیتیکو" منتشر شده، به دولت آمریکا توصیه کرده به جای وقت تلف کردن برای مذاکره با ایران برای رسیدن به مصالحه ای هسته ای که فرمول آن به صورت کاهش برنامه های هسته ای ایران در ازای لغو برخی تحریم هاست؛ از مذاکرات برجام بیرون آمده و با تعیین خطوط قرمز مشخص برای پیشرفت برنامه هسته ای ایران، در صورت نقض این خطوط از سوی ایران به اقدام نظامی متوسل شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش عصرایران، "ری تکیه" مقام سابق وزارت امور خارجه ایالات متحده و عضو ارشد شورای غیردولتی روابط خارجی آمریکا، به دولت واشنگتن توصیه کرده به جای امتیاز دادن به ایران در قالب احیای برجام، از مذاکرات خارج شده و با تهدید توسل به اقدام نظامی در صورت پیشرفت برنامه هسته ای ایران، این برنامه را مهار کند.
او در مطلب خود نوشت:" اگر شایعات منتشر شده از وین درست باشد، دولت بایدن به یک توافق هسته ای جدید با ایران بر سر احیای برجام نزدیک شده است که البته این توافق نیز بسیاری از نقص های توافق هسته ای قدیمی (برجام اولیه) را خواهد داشت. برجام اولیه به ایران اجازه داد تا زیرساخت های هسته ای خود را از سانتریفیوژهای پیشرفته گرفته تا یک طرح تحقیق و توسعه قوی حفظ کند. اکنون، اگرچه سرنوشت یک توافق بعدی نامشخص است، اما به نظر می رسد دیپلمات ها در وین به دنبال امضای توافقی با همان مشکل اساسی هستند.
این مخمصه یک واقعیت عمیق تر را درون خود نهفته دارد: دوران دیپلماسی هسته ای با ایران به پایان رسیده است.
جمهوری اسلامی به صراحت اعلام کرده است که به هیچ توافقی جز توافقی سهلآمیز که به آن اجازه ادامه فعالیتهای اساسی هستهای را بدهد، رضایت نخواهد داد.
این کشور پیشرفت های مهمی در برنامه هسته ای خود، به ویژه در ساخت سانتریفیوژها و تحقیق و توسعه داشته است که مایل به دست کشیدن از آن نیست. برخلاف زمان انعقاد برجام اول در سال 2015، برنامه ایران امروز پیشرفتهتر است و اولویتهای رهبری آن متفاوت است. در حالی که حسن روحانی رییس جمهوری سابق ایران معتقد بود برجام راه را برای ادغام ایران در اقتصاد جهانی هموار می کند، اما جانشینان امروز او در تهران کمتر تحت تاثیر انگیزه های مالی و اقتصادی قرار دارند.
بنابراین، فرمول اصلی مذاکرات هستهای با ایران – امتیازات اقتصادی در ازای امتیازات هسته ای – همچنان در این دور از مذاکرات نیز همانند مذاکرات 7 سال پیش فرمول اصلی روند مذاکرات بوده است. وقت این است که ایالات متحده به جای حضور طولانی در ماه ها نشست های دیپلماتیک و مذاکره کردن روی جزییات یکسان، پایان برجام را بپذیرد و از روند مذاکرات خارج شود.
اما به طرز متناقضی، اگرچه ایالات متحده دیگر نمی تواند در مورد محدودیت های برنامه هسته ای ایران مذاکره کند، ممکن است بتواند آنها را اعمال کند. ایالات متحده باید بداند که اهرمی متفاوت و موثرتری دارد: سابقه ایران در ترس و احترام به قدرت نظامی ایالات متحده.
دولت بایدن باید از مذاکرات کناره گیری کند و در صورتی که برنامه هسته ای ایران از خطوط قرمز خاصی عبور کند، برای اقدام نظامی علیه ایران آماده شود.
ایران امروز همان ایرانی نیست که در سال 2015موافقتنامه برجام را امضا کرد. تیم بایدن (به غلط) بر این باورند که رهبران ایران هم همان ارزیابیهای هزینه و فایدهای را انجام میدهند که خودشان به آن عادت کردهاند و ترس از اقتصاد دارند و رکود و مشکلات اقتصادی باعث تسلیم آنها در موضوع هسته ای می شود. این باور اشتباه است.
مطمئنا رهبران ایران خواهان لغو تحریمها هستند، اما حاضر نیستند بخش زیادی از برنامه هستهای خود را برای دستیابی به تسهیلات اقتصادی واگذار کنند. از این نظر، ما دچار سوء برداشت از نیات و خواسته های رهبران تهران هستیم.
آسیبپذیریها و مشکلات اقتصاد داخلی ایران قابل بحث نیست، اما فرمول رهبران ایران برای عبور و مدیریت این مشکلات نسخه "اقتصاد مقاومتی" است که به موجب آن ایران خود را از صادرات نفت دور میکند و به جای آن بر تجارت با کشورهای منطقه و چین تکیه میکند ("جهتگیری شرقی" که خواستار ایجاد روابط نزدیک تر اقتصادی با چین است، شعار جدیدی در راهروهای قدرت تهران است.)
این طرح نه برای ایجاد رشد اقتصادی، بلکه برای مصون سازی ایران از فشارهای اقتصادی غرب طراحی شده است.
اگر در سال 2015، آمریکاییهای خوشبین میتوانستند به خود اطمینان دهند که توافقی با حسن روحانی عملگراتر بسته اند که کنترل میانهروها بر ایران را مستحکم میکند و البته این هم درست بود که این توافق محدودیت هایی را بر برنامه هسته ای ایران اعمال کرد؛ اما مذاکرهکنندگان ایرانی در آن زمان به حدود 7 سال زمان نیاز داشتند تا فناوریهای پیشرفته تولید سانتریفیوژ خود را توسعه دهند و این دقیقا همان جدول زمانی است که آنها با آن مذاکره کردند و امروز به این نقطه از پیشرفت هسته ای رسیده اند.
امروز، زیرساختهای هستهای ایران حتی بیشتر از این پیشرفت کرده است و حاکمانی با جهانبینی کاملا متفاوت (از دولت روحانی)، همه اهرمهای قدرت را در تهران به دست دارند. آنها با اندک نگرانی برای رفاه عمومی خود، بیش از همه ثابت کرده اند که توسعه طلبانی سرسخت هستند و حاضر نیستند اهرم های هسته ای اصلی و مهم خود را در ازای هیچ امتیاز اقتصادی معامله کنند.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: برنامه هسته ای ایران ایالات متحده هسته ای هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۹۹۸۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشت پرده فعالشدن دیپلماسی آفریقاییِ ایران چیست؟
فرارو- جمعه گذشته تهران میزبان دومین "اجلاس بین المللی ایران و آفریقا" بود. نشستی که با حضور مقامهای ارشد بیش از ۳۰ کشور آفریقایی به ویژه وزرای اقتصاد برگزار شد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این قبیل نشستها میتوانند مقدمهای برای وقوع تغییرات مثبت در روابط خارجی و به طور خاص دیپلماسی اقتصادی باشند.
به گزارش فرارو؛ در این راستا، یکی از نکاتی که چندین سال است از سوی کارشناسان مسائل راهبردی و تحلیلگران به عنوان نقدی به سیاست خارجی ایران مطرح شده، غافل شدن از برخی حوزههای جغرافیایی در عرصه سیاست خارجی و صرفا تمرکز بر برخی مناطق و کشورهای خاص است. موضوعی که در برخی موارد در بزنگاههای تاریخی موجب وارد آمدن آسیبها و خساراتی شده است.
با این همه، دولت سیزهم از زمان آغاز به کار خود در سال ۱۴۰۰، تمرکز ویژهای بر توسعه روابط با مناطق مغفول در حوزه سیاست خارجی ایران معطوف کرده است. ابراهیم رئیسی در دو نوبت در قالب تورهایی به کشورهای آفریقایی سفر انجام داده و توسعه روابط با آفریقاییها را یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی دولت سیزدهم توصیف کرده است.
معادلهای که در قالب نشست بین المللی اخیر ایران و آفریقا نیز نمودهای عینیتری گرفته است. با این همه، واقعیت این است که اقبال به توسعه روابط با کشورهای آفریقایی در شرایط حاضر، به طور خاص تحت تاثیر ۳ مولفه مهم و محوری است.
۱. بازارِ رو به رشد کشورهای آفریقاییقاره آفریقا جمعیتی بیش از یک میلیارد نفر را در خود جای داده و بسیاری از تحلیلگران اقتصادی بر این باورند که شاخصهای اقتصادی در شمار قابل ملاحظهای از کشورهای افریقایی رو به رشد بوده و پالس هاس مثبتی را در مورد آینده این دسته از کشورها به ویژه در حوزه اقتصادی مخابره میکنند.
در حقیقت، هم جمعیت این قاره چشمگیر است و هم درآمد خانوارها در آن رو به بهبود است. این دو مولفه در نوع خود کشورهای آفریقایی را به یک بازارِ هدف بسیار مناسب برای بسیاری از کشورهای جهان تبدیل میکنند. ایران نیز با توجه به ظرفیتهای صنعتی و تولیدی خود از این قاعده مستثنی نیست. میتواند کالاهای ساخت خود را که از کیفیت بین المللی برخوردارند و البته کشورهای آفریقایی میتوانند آنها را در مقایسه با نمونهای مشابه خارجی، با قیمت کمتری تهیه کنند، به آفریقا صادر کند.
موضوعی که هم برای ایران و هم ملل آفریقایی حامل نفع و سود است.
۲. کسب حمایت موثر سیاسی در عرصه بین المللیبلوک کشورهای آفریقایی از وزن قابل توجهی در نهادها و سازمانهای بین المللی برخوردارند. آفریقا چیزی در حدود ۵۴ کشور را در خود جای داده که آنها در جنبش عدم تعهد، گروه ۷۷، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، و دیگر نهادهای بین المللی، بازیگران مهم و تاثیرگذاری هستند.
در این چهارچوب، ایران به واسطه توسعه پیوندهای سیاسی و اقتصادی خود با بلوک کشورهای آفریقایی میتواند روی کارتِ رایدهی آنها در نهادهای بین المللی حساب ویژهای باز کند. موضوعی که یک برگ برنده موثر به حساب میآید. این مساله به ویژه در بحبوحه تشدید تنشها و رقابتهای ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک بین المللی، از ابعاد جدی تری نیز برخوردار میشود.
۳. توسعه نفوذ بینالمللی ایران در قالب یک قدرت منطقهایدر نهایت باید به این مساله نیز اشاره کرد که ایران در منطقه غرب آسیا یک قدرت قابل توجهِ منطقهای است. این کشور به عنوان یک قدرت منطقهای، طرح و برنامههایی برای توسعه نفوذ خود دارد. مسالهای که در عرصه روابط بین الملل برای هر بازیگر دیگری غیر از ایران نیز امری طبیعی محسوب میشود.
حال در این میان، اشتراکات تاریخی و فرهنگی ایران و برخی ملل آفریقایی و در عین حال وجود ظرفیتهای نرم فرهنگی نظیر حضور شیعیان در برخی کشورهای آفریقایی و یا مهاجرت تاریخی برخی اقوام ایرانی به کشورهای آفریقایی، بسترهای مناسبی را نیز برای توسعه نفوذ ایران در میان کشورهای آفریقایی ایجاد کرده اند.
بسترها و ظرفیتهایی که تاکنون مورد بی توجهی بوده اند و حال توجه به آن ها، یکی از الزاماتی است که با توجه به افزایش وزن و قدرت منطقهای و بین المللی ایران، از اهمیت بسیار زیادی برخودار میشوند. معادلهای که موجب شده تا بار دیگر قاره آفریقا مورد توجه تصمیم سازان حوزه سیاست خارجی ایران قرار گیرد.