Web Analytics Made Easy - Statcounter

 از سال 81ـ82 که ماجرای هسته‌ای ایران آغاز شد صورت مسئله به این شکل بود: آمریکا و چند کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) و برخی دیگر از قدرت‌های هسته‌ای اساساً علاقه‌ای نداشتند که ایران به جمع دارندگان این فناوری راهبردی و بسیار تأثیرگذار در آینده جهان بپیوندد؛ آنها می‌دانستند که نفت و به‌طور کلی انرژی‌های فسیلی در آینده نه‌چندان دور تمام خواهد شد و یا آن‌قدر سهمش از بازار انرژی کم می‌شود که نبض تکنولوژی و پیشرفت و اداره جهان به دست دارندگان صنعت کامل تولید انرژی هسته‌ای خواهد افتاد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بنابراین با این عبارت که ایران نه به‌دنبال انرژی هسته‌ای، بلکه در پی تولید سلاح هسته‌ای است، تلاش کردند اجماعی در سطح جهانی ایجاد و ایران را از داشتن این مهم محروم کنند. چند کشور اروپایی و به‌ویژه آمریکای سرمست از پیروزی اولیه در افغانستان و اشغال عراق، دندان‌های تیز به ایران نشان می‌دادند و با بهانه قرار دادن مسائلی مانند پیدا شدن ردپایی از غنای بالای 60 درصد در برخی سانتریفیوژها ـ که بعداً‌ برای همه و از جمله آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ثابت شد منشأ آن خارجی بوده است و ربطی به غنی‌سازی ایران ندارد ـ ریاکارانه تأکید می‌کردند که مشکلی با «استفاده» ایران از انرژی هسته‌ای ندارند اما از آنجا که به ایران اعتماد ندارند(!) لذا باید جمهوری اسلامی «تضمین عینی» (Objective Guarantee) بدهد که به‌سمت سلاح هسته‌ای نخواهد رفت!

لفظ تضمین عینی آن‌چنان که از مکتوبات مسئولان ایرانی و طرفهای غربی در حوزه هسته‌ای هم پیداست، تقریباً پرکاربردترین کلیدواژه آمریکا و سه کشور اروپایی در مذاکرات بود؛ کلیدواژه‌ای که صورت چندان زشتی هم ندارد، امّا آنجا که از معنای آن پرس‌وجو می‌شد، آمریکایی‌ها و این سه کشور اروپایی تأکید می‌کردند "منظورمان از تضمین عینی چیزی غیر از نابود کردن تأسیسات غنی‌سازی هسته‌ای ایران نمی‌تواند باشد"! یعنی آمریکا که تنها کشور استفاده‌کننده از سلاح هسته‌ای در دنیاست و 3 کشور اروپایی که خود دارنده سلاح هسته‌ای بودند و در همان حین که موضوع ایران را بر سر دست گرفته و تبلیغات سنگین راه انداخته بودند به رسوایی تولید سلاح هسته‌ای در رژیم صهیونیستی اعتنایی نکردند، به کشوری همچون ایران می‌گفتند "فقط یک تضمین برای نرفتن شما به‌سمت سلاح هسته‌ای هست و آن برچیدن کامل تأسیسات است"!

بر این اساس چالش جدی میان ایران و نامبردگان شکل گرفت؛ ایران که ابتدا حتی برای اعتمادسازی، کل فرآیند غنی‌سازی خود و حتی ساخت قطعات سانتریفیوژها را هم تعلیق کرده بود، بعد از مواجه شدن با بدقولی طرفهای اروپایی تأکید کرد که غنی‌سازی مهمترین و حساس‌ترین بخش انرژی هسته‌ای است و ایران حق خود را در این زمینه بر اساس NPT اعمال خواهد کرد.

اما طرف مقابل مصرّ بود که ایران از چنین مسئله‌ای چشم بپوشد و غنی‌سازی را رها کند؛ بنابراین «نبرد اراده‌ها»ی سنگینی میان ایران و طرف غربی به‌مدت دست‌کم 8 سال شکل گرفت. طرف غربی با محوریت آمریکا به‌سمت تحکّم و صدور قطعنامه‌های پی‌درپی علیه ایران و تحریم رفت. تأکید محوری این قطعنامه‌ها این بود که «ایران باید از غنی‌سازی دست شوید و آن را متوقف کند» و سپس بر سر میز مذاکره بنشیند! امّا ایران که یک بار از این سوراخ گزیده شده و نهایتاً از اروپایی‌ها در سال 84 شنیده بود که پایان این بازی چیزی غیر از دست کشیدن از غنی‌سازی و برچیدن تأسیسات آن نیست، تأکید می‌کرد که غنی‌سازی را متوقف نمی‌کند امّا درباره موضوع هسته‌ای هیچ‌وقت میز مذاکره را ترک نکرده است.

در این «بازی بزدل» (Game of Chicken) برخی کشورهای غربی امید داشتند که تحریم‌ها هم سرعت رشد فناوری هسته‌ای ایران را متوقف کند و هم ایران را وادار به تبعیت کند؛ اما این کشمکش و نبرد اراد‌ه‌ها کم‌کم به‌نفع ایران پیش می‌رفت، معادله ساده بود؛ سرعت رشد فناوری هسته‌ای ایران (تعداد سانتریفیوژها، حجم مواد انباشت‌شده، مدل سانتریفیوژها) بسیار بیشتر از سرعت تأثیرگذاری تحریم‌ها بود؛ لذا طرف غربی کم‌کم مجبور به عقب‌نشینی شد؛ در گام اول، همان دولت بوش که تأکید می‌کرد بدون توقف غنی‌سازی توسط ایران در هیچ مذاکره‌ای با جمهوری اسلامی شرکت نمی‌کند، دست از پا درازتر، ویلیام برنز رئیس فعلی سیا و از مسئولان ارشد وزارت خارجه وقت را به مذاکرات 1+5 با ایران فرستاد، و بعدها جان کری نوشت که ایده غنی‌سازی صفر در ایران را هم همین دولت نهایتاً درون خود پذیرفت که باید کنار بگذارد!

این روند در دولت اوباما تقویت شد؛ استیصال ناشی از بی‌نتیجه بودن فشار بر ایران برای توقف فناوری هسته‌ای، به‌ویژه آن زمان که با دستیابی ایران به غنی‌سازی 20 درصد تکمیل شد، اوباما را بر آن داشت با نامه‌نگاری‌ها و درخواست‌ها و مصالحه‌های متعدد از ایران تقاضای گفتگوی دوجانبه کند، امّا ایران و مشخصاً رهبر معظم انقلاب تأکید می‌کرد که اولاً ایران بنایی بر رفتن به‌سمت سلاح هسته‌ای ندارد چون آن را شرعاً حرام می‌داند؛ ثانیاً ایران از حق مردم خود برای بهره‌مندی از انرژی هسته‌ای و الزامات آن یعنی تولید سوخت هسته‌ای چشم‌پوشی نمی‌کند، ثالثاً همه تحریم‌های آمریکا و طرف غربی را نامشروع و ظالمانه می‌داند و باید برداشته شود و رابعاً ایران علی‌رغم تأکید بر حق خود برای تولید سوخت هسته‌ای، اما با قوانین بین‌‌المللی در زمینه شفافیت و نرفتن به‌سمت سلاح هسته‌ای مشکلی ندارد و حاضر است برای مدت کوتاهی در این زمینه گام‌هایی غیر از توقف غنی‌سازی بردارد و بهانه را از دست دشمنان و تبلیغات آنها بگیرد.

در این راستا و با اصرار و الحاح‌ فراوان دولت آمریکا و وعده‌های آنان، علاوه بر روال معمول گفتگوهای 1+5، رهبر معظم انقلاب با اصرار وزیر امور خارجه وقت دولت احمدی‌نژاد در سالهای 90 و 91 و 92، یعنی آقای علی‌اکبر صالحی، مجوز مذاکرات محدود و هدفمند دوجانبه با آمریکایی‌ها را هم صادر کردند. تأکید رهبر  معظم انقلاب بر مبنای چالش‌های اصلی ایران و طرف مقابل این بود که "اولاً غنی‌سازی خط قرمز ماست و باید در ایران انجام شود؛ و ثانیاً  تحریم‌های طرف مقابل باید برداشته شود".

مباحث و مذاکرات و پیامهای ردوبدل‌شده بسیاری در این زمینه انجام شد که ذکر همه جزییات آن از حوصله این متن خارج است، امّا یک مسئله مهم آنکه نهایتاً قبل از شروع هرگونه اقدام خاص توسط دولت آقای روحانی و شخص آقای ظریف، طرف آمریکایی دو مسئله را در بیانیه خود در مذاکرات محرمانه رسماً اعلام  کرد؛ اول اینکه برای نخستین بار تأکید کرد که از خط قرمز خود مبنی بر غنی‌سازی صفر توسط ایران عدول کرده و پذیرفته است که ایران باید غنی‌سازی داشته باشد، و ثانیاً اعلام کرد که در توافق نهایی با ایران همه تحریم‌های هسته‌ای «یک‌جانبه» و «چندجانبه» را بر خواهد داشت. آنها همچنین مجبور شدند که اعلام کنند در طول توافق اولیه تا توافق نهایی که بعدها به توافق ژنو و برجام معروف شدند، هیچ تحریم بیشتری وضع نکنند (No more sanctions) و برخی از تحریم‌های پیشین را هم در این مدت به حالت تعلیق درآورند تا آنکه نهایتاً همه برچیده شوند.

غرض اینکه، بخشی از چارچوب اصلی آنچه ایران می‌خواست، یعنی اعلام پذیرش غنی‌سازی در ایران و همچنین برداشتن کامل تحریم‌های هسته‌ای به‌عنوان بخشی از توافق نهایی، پیش از آغاز اقدامات دولت آقای روحانی و شخص ظریف در مذاکرات هسته‌ای توسط دولت آمریکا اعلام شده بود؛ این موضوع مشخصاً در کتاب خاطرات آقای ظریف و دوستانش (راز سر به مهر) آمده است. در پیوست ششم جلد اول مجموعه 6جلدی راز سر به مهر، بیانیه ویلیام برنز مسئول اصلی آمریکایی در مذاکرات محرمانه که در مسقط 3 ایراد شده است، به این موارد رسماً اشاره شده است.

بخشی از سخنان برنز در مذاکرات محرمانه مسقط3؛ او در سخنان خود اذعان می‌کند که توافق هسته‌ای حتماً واجد غنی‌سازی برای ایران خواهد بود و تحریم‌های یکجانبه و چندجانبه برداشته می‌شود

زیر بار رفتن آمریکا درباره مسئله مهمی مانند غنی‌سازی در ایران امر ساده‌ای نبود و ایران دست‌کم 8 سال برای آن جنگیده بود و فشارهایی را متحمل شده بود؛ شهید شهریاری و همکارانش با دستیابی به فناوری غنی‌سازی 20 درصد یکی از مهمترین نقش‌ها را در این زمینه ایفا کرده بودند و رهبر انقلاب با سیاست‌گذاری درست خود آمریکا را از مهمترین خط قرمزش به عقب رانده و اوباما را مجبور کرده بود در نامه‌ها و پیامهایش تأکید کند که تحریم‌ها را هم کامل برمی‌دارد؛ بنابراین آنچه برای دولت آقای روحانی و شخص جناب ظریف باقی می‌ماند محکم کردن همین مسئله، پیشروی درباره برخی حقوق دیگر کشور و دقت‌نظر در جزییات بود تا اولاً ایران از حق هسته‌ای خود در غنی‌سازی و تحقیق و توسعه و... محروم نشود و ثانیاً تحریم‌ها هم به‌طور کامل برداشته شود!

صفحه دوم بیانیه شفاهی برنز در مذاکرات محرمانه هسته‌ای (مسقط3)

مع‌الاسف علی‌رغم تمام حماسه‌سرایی‌های بعضاً برخورنده‌ای که نویسنده کتاب خاطرات ظریف انجام داده و او را تا سطح رستم بالا برده است، امّا آنچه در عمل اتفاق نیفتاد همین بود؛ یعنی عملاً تیم مذاکراتی ایران علی‌رغم زحماتش امّا در مباحثی مانند تحقیق و توسعه و شفافیت و... تکالیف بیش از حد و نالازمی بر خود تحمیل کرد و از سوی دیگر در مسئله تحریم‌ها به‌نوعی رایزنی کرد و متن نوشت که عملاً هیچ تحریمی که در واقعیت لغو نشد هیچ، بلکه سنگین‌ترین تحریم‌های تاریخ بشریّت علیه یک ملت هم وضع شد؛ و نکته مهم در این میان آن‌که آمریکا برای این بدعهدی هزینه خاصی هم نداد!

علت‌های مختلفی را می‌توان برای این بی‌دقتی‌ها و اشتباه راهبردی در تیم مذاکراتی دولت آقای روحانی فهرست کرد؛ امّا در این میان عدم واقع‌گرایی و نوعی مقهوریت ذهنی مقابل طرف آمریکایی بخشی از اساسی‌ترین مؤلفه‌هاست؛ کسی که کتاب آقای ظریف و برخی دوستانش مانند عراقچی و تخت‌روانچی و صالحی را بخواند کاملاً این حس را متوجه می‌شود؛ امّا حتی اگر این احساس را هم حساب نکنیم، برخی متون و سندهای مندرج در همین کتاب آقای ظریف گواهی روشن بر این اختلال راهبردی در محاسبات ایشان است.

آقای ظریف در بخش پیوست‌های جلد یک همین کتاب راز سر به مهر، طرح هسته‌ای خود را هم که پس از پیروزی آقای روحانی در انتخابات 92 نوشته و آن را به رئیس‌جمهور منتخب وقت ارائه کرده آورده است؛ جالب اینکه او در بخشی از این طرح خود که به گام‌های لازم دو طرف (ایران و 1+5) برای رسیدن به توافق هسته‌ای نهایی اشاره دارد، آورده است که ایران باید در مرحله سوم از مذاکرات و توافقات، قطعنامه‌های شورای امنیت را اجرا کند! منظور مرکزی از اجرای قطعنامه‌ها چیست؟ همان تعلیق غنی‌سازی در ایران، حداقل برای یک مدت معین! که البته همچنان که به آن اشاره شد، پیشتر ایران این مسئله را تجربه و درک کرده بود که در صورت آغاز این بازی، طرف مقابل جز به توقف دائم غنی‌سازی رضایت نخواهد داد، یعنی روز از نو و روزی از نو!

طرح هسته‌ای که ظریف برای روحانی نوشته بود! او می‌گوید در مرحله سوم ایران قطعنامه‌ها را اجرا کند؛ هسته‌ مرکزی قطعنامه‌ها تعلیق غنی‌سازی در ایران است!

درواقع آقای ظریف در تابستان 92 طرحی نوشته قصد داشت ایران را به‌سمت تأمین خواسته‌ای از طرف آمریکایی ببرد که حدود دو سال پیش از آن آمریکایی‌ها جسته و گریخته در پیامهایشان به دست‌کشیدن از آن اذعان کرده‌ بودند و جان کری هم می‌گوید حتی از دولت بوش هم به این نتیجه رسیده بودند که نباید به آن چشم بدوزند! احتمالاً آقای ظریف و دوستانش احتجاج کنند که "این صرفاً برای گام سوم بود و ما معتقد بودیم در گام‌های بعدی باید امکان غنی‌سازی در کشور فراهم شود"؛ امّا مسئله همین‌جاست که طرف مقابل به‌واسطه‌ ایستادگی ایران این موضوع را از دستور کار خارج کرده بود، اما جناب ظریف تصورات دیگری داشت.

این اختلال راهبردی در محاسبات، این عدم واقع‌گرایی در مناسبات بین‌الملل، این مقهوریت ذهنی در برابر دشمن، و عدم درک درست از معادلات فی‌مابین کار را به جایی رساند که تیم آقای روحانی و ظریف نه‌تنها نتوانست همان دستاوردی را که در سال 92 به آن دست پیدا شده بود حفظ کند، بلکه با بدعملی عجیب در مذاکرات، بخش مهمی از آن را به قهقرا برد و بخشی از مشکلات امروز در مذاکرات را پایه‌گذاری کرد./تسنیم

منبع: فردا

کلیدواژه: روحانی ظریف دولت روحانی مذاکرات محرمانه مسقط

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۰۰۶۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا دکترین هسته‌ای ایران تغییر کرده است؟

دکترین هسته‌ای ایران کاملاً روشن و شفاف بوده اما از همه ظرفیت‌های موجود در حوزه هسته‌ای به‌منظور دستیابی به فنّاوری‌های روز نیز استفاده خواهد کرد.

ارسال چند پیام از سوی آمریکایی‌ها و سپس تکذیب آن حکایت از سردرگمی کاخ سفید در تحلیل وقایع منطقه پس از عملیات درخشان وعده صادق دارد. پیش‌ازاین نشریه انگلیسی آی در گزارشی نوشته بود که و بایدن همه گزینه‌ها را «روی میز» نگه می‌دارد و در نظر دارد تا توافق برای جلوگیری ایران از تولید سلاح‌های هسته‌ای به‌عنوان بخشی از تلاش‌های دیپلماتیک گسترده‌تر برای جلوگیری از جنگ همه‌جانبه در خاورمیانه را احیا کند.

این نشریه انگلیسی که به محافل دیپلماتیک در لندن نزدیک است در ادامه با اشاره به موضوع احیای برجام نوشته است که کاخ سفید در حال بررسی توافق هسته‌ای جدید با ایران درازای لغو برخی تحریم‌های اقتصادی علیه تهران است تا از یک جنگ تمام‌عیار در منطقه جلوگیری کند، یک دیدگاه در داخل دولت این است که رئیس‌جمهور فرصتی را برای آغاز مذاکرات دیپلماتیک برای احیای مجدد توافق هسته‌ای ایران می‌بیند.

پس از انتشار این گزارش روزنامه کویتی الجریده که مدعی انتشار اخبار محرمانه در منطقه است در خبری قابل‌توجه نوشت که ممکن است در آینده‌ای نه‌چندان دور مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا درباره برجام نیز آغاز شود!

البته این اخبار دو روز پس از انتشار از جانب یک مقام سیاسی در آمریکا تکذیب شده است، ودانت پاتل معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در جریان کنفرانس خبری و در پاسخ به پرسشی در خصوص این دست گزارش‌ها اعلام کرد که در مورد راه‌های ارتباط خود با ایران ابراز نظر نکرده اما می‌بایست گفت آمریکا در حال مذاکره مستقیم با ایران در نیویورک یا هر جای دیگری در مورد برجام نیست.

برای مهار ایران با آن‌ها گفتگو کن!

برخی آگاهان سیاسی اعتقاد دارند که انتشار این دست اخبار از سوی محافل خبری نزدیک به آمریکایی‌ها و تکذیب آن در تریبون‌های رسمی نشانه میل بایدن به تشویق تهران به آغاز مذاکراتی است که با دادن مشوق‌هایی ایران را در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا مهار کند. به‌عبارتی‌دیگر آمریکایی‌ها پس از مشاهده ضرب دست ایران در عملیات وعده صادق به این نتیجه رسیده‌اند که افزایش فشار بر ایران کارکرد خود را ازدست‌داده و تنها گزینه فعال روی میز گفتگو است.

این گزاره شواهد قابل‌توجهی دارد؛ باوجودآنکه طرف آمریکایی باز کردن میز مذاکره با ایران را تکذیب کرده اما مدتی قبل متیو میلر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به این پرسش که آیا بایدن در حال بررسی مذاکرات دیپلماتیک برای احیای مجدد توافق هسته‌ای با ایران است یا خیر؟ اعلام کرد که دولت بایدن بر این باور است که یک مسیر دیپلماتیک بهترین راه روبه‌جلو است.

البته آمریکایی‌ها برای باز کردن کریدور گفتگو با ایران از یک سیاست پیچیده و ترکیبی استفاده کرده و مسیر ابهام را پیش می‌برند، کاخ سفید هفته قبل معافیت‌های تحریمی را که به ایران اجازه می‌داد در پروژه‌های هسته‌ای با طرف‌های بین‌المللی همکاری کند را تمدید نکرده اما در اقدامی متقابل در باغ سبز مذاکره را نیز باز گذاشته است، این تاکتیک نشان می‌دهد که سیاست آمریکا در قبال ایران افزایش فشار با راهنما زدن به‌سوی مذاکره است!

درحالی‌که آمریکا با عدم تمدید معافیت‌های هسته‌ای مرگ برجام را تائید کرده اما در آن‌سو در حال دادن تنفس مصنوعی بی‌نتیجه به آن است، این سیاست به معنای تمایل آمریکا به دادن مشوق جدید به ایران نیست بلکه ایجاد اتمسفری است که با تمسک به آن راهبردهای جدید بازدارندگی از جانب ایران را مهار کند.

شورای آتلانتیک در گزارشی درباره اهمیت مهار ایران با کمک سیگنال‌های برجامی نوشته است:

تنش چشمگیر بین ایران و رژیم صهیونیستی در هفته‌های اخیر پتانسیل بالایی برای اشتباه محاسباتی در فقدان کانال‌های ارتباطی مستقیم را نشان می‌دهد. اگر ایران تصمیم بگیرد وضعیت خود را به‌عنوان یک کشور دارای آستانه هسته‌ای کنار بگذارد و سیاست خود را به سمت دستیابی به سلاح هسته‌ای بچرخاند، این خطر حتی جدی‌تر خواهد شد. علیرغم پیام‌های گسترده‌ای که در روزهای قبل از حمله به تهران ارسال شد و از آن خواست از پاسخ مستقیم علیه اسرائیل خودداری کند، ایران تصمیم گرفت سیاست مهار خود را کنار بگذارد. ایران در این مرحله به دنبال احیای بازدارندگی خود علیه اسرائیل حتی به قیمت تشدید تنش نظامی احتمالی بود.

آیا دکترین هسته‌ای ایران تغییر کرده است؟

تغییر در دکترین هسته‌ای ایران یکی از گزاره‌های جدید غربی‌ها برای افزایش فشارهایی است که ایران را به سوی کانال‌هایی هدایت می‌کند که خروجی آن طرح مهار است.

یکی از مهم‌ترین بازیگران در این طراحی مدیرکل آژانس است؛ رافائل گروسی در مصاحبه‌ای با دویچه وله، ضمن این ادعا که ایران نه ماه‌ها بلکه چند هفته با داشتن اورانیوم کافی برای تولید یک بمب اتمی فاصله دارد، اما این به آن معنا نیست که ایران در آن فاصله زمانی سلاح هسته‌ای دارد یا خواهد داشت.

البته گروسی گفته است که نمی‌توان نتیجه مستقیم گرفت که ایران اکنون سلاح اتمی دارد. به‌رغم همکاری‌های ایران با آژانس، گروسی در این مصاحبه همچنین مدعی شد آژانس سطح دسترسی لازم در ایران را ندارد و به همین دلیل سؤالات زیادی مطرح است!

مدیرکل آژانس بار دیگر درباره مواردی سخن گفته که به تعبیرش «مسائل باقیمانده» نام داشته و اعلام کرده است که برای حل این موارد تمایل به سفر به ایران را دارد. به نظر می‌رسد که مدیرکل آژانس بابیان ادعاهای پرونده‌های مفتوح در سطح یک کاتالیزور برای اعمال فشار به تهران عمل می‌کند.

واقعیت آن است که در حال حاضر اقدامات آژانس چیزی بیشتر از یک مزاحمت سیاسی نبوده و ثابت‌شده است که قرار نیست قدمی در جهت حل سه موضوع فنی یعنی «حل‌وفصل موضوعات پادمانی»، «ارائه تضمین‌های ذاتی و اعتباری»، «لزوم رفع تحریم‌های بازدارنده» بردارد، ازاین‌رو در شرایط فعلی سفر گروسی به تهران بی‌معنا بوده و تا زمانی که در نقش مزاحم فعال قرار دارد گفتگوی او با مقامات ایرانی عبور از خطوط قرمز هسته‌ای محسوب می‌شود.

واقعیت آن است که دکترین هسته‌ای ایران کاملاً روشن و شفاف بوده اما از همه ظرفیت‌های موجود در حوزه هسته‌ای به‌منظور دستیابی به فنّاوری‌های روز نیز استفاده خواهد کرد، همچنین اظهارنظرهای شخصی باعث تغییر در خطوط کلی نظام نیز نخواهد شد.

همچنین باید به این نکته اشاره کرد که سیاست افزایش فشار و ارائه مشوق برای خروج ایران از مدار یک تاکتیک نخ‌نما شده است و اراده ایران در کنشگری فرا منطقه‌ای با این دست اظهارات ضد ایرانی همراه با سیگنال‌های مبهم دچار خلل نخواهد شد، عملیات موشکی اخیر سپاه پاسداران نشان داد دشمنان نه قادر به درک ابعاد گوناگون صبر استراتژیک ایران هستند و نه شناختی نسبت به قواعد نهان بازدارندگی در منطقه دارند!

 

این مطلب نخستین بار در سایت مشرق منتشر شده است.

دیگر خبرها

  • خبر احتمال مذاکرات هسته ای،قیمت دلار را در بازار تهران ریخت
  • پناه عجیب اریک تن هاخ به تاریخ؛ وقتی تیم‌سازی مفهومش را از دست می‌دهد
  • ماموریت محرمانه یک پرسپولیسی برای شکست استقلال
  • یکپارچه سازی هوش مصنوعی اوپن ای آی و گوگل در آیفون‌های جدید
  • افشاگری دی‌ولت از سند محرمانه‌ای که می‌توانست به جنگ اوکراین پایان دهد
  • تهدید به بازنگری در دکترین هسته‌ای؛ آیا امیدی برای توافق باقی مانده؟
  • کریمی قدوسی و ادعای سلاح هسته ای!
  • آیا دکترین هسته‌ای ایران تغییر کرده است؟
  • اگر طوفان نمی‌شد + اسناد محرمانه
  • گره عجیب نهضت ملی مسکن