درخواست عجیب یک زن برای گوشمالی دادن شوهرش | زن در دادگاه: قرار من با آن مرد قتل نبود | سرنوشت عجیب قاتل بعد از محکوم شدن به قصاص!
تاریخ انتشار: ۳ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۴۳۲۳۸۲
به گزارش همشهری آنلاین، این پرونده جنایی از روز دهم آذر سال ۸۹ به جریان افتاد. ساعت ۵صبح آن روز جسد مردی در حاشیه اتوبان تندگویان پیدا و از همان زمان تحقیقات برای کشف راز این جنایت آغاز شد.
ماموران پلیس در بازرسی از جیبهای متوفی، کارت ملی او را پیدا کردند که هویت وی را فاش میکرد. مقتول مردی بود متولد سال ۵۷و در همان محدودهای که جسدش پیدا شده بود زندگی میکرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با وجود اظهارات زن جوان ماموران به او مشکوک شدند. چرا که متوجه اختلافاتی میان او و شوهرش شده بودند. در این شرایط وی با دستور قاضی جنایی بازداشت و در بازجوییها اسرار قتل شوهرش را فاش کرد. زن جوان گفت: چند وقتی بود که با همسرم دچار اختلافاتی شده بودم.او مردی بداخلاق بود و مرا کتک میزد. حتی چندین بار قهر کردم و به خانه پدرم رفتم اما خانوادهام طلاق را بد میدانستند و ناچار بودم دوباره با شوهرم آشتی کنم و به خانه برگردم.
وی ادامه داد: در نهایت از جوانی به نام مهدی که او را میشناختم خواستم شوهرم را گوشمالی بدهد. از او خواستم با ماشین به او بزند تا پاهایش بهشدت آسیب ببیند و مدتی در بیمارستان بستری شود. طوری که نتواند از جایش تکان بخورد و محتاج من باشد. اما به جای اینکه در تصادف پایش آسیب ببیند، سرش بهشدت با جدول برخورد کرد و این اقدام به قیمت جانش تمامشد.
با اعتراف این زن، متهم اصلی پرونده بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد. وی گفت: ما قرارمان قتل نبود. همسر مقتول گفته بود که با شوهرش اختلاف دارد و از من خواسته بود فقط به او صدمه بزنم. من هم روز حادثه به کمین نشستم و وقتی مقتول رسید با ماشینم به او کوبیدم اما متأسفانه سرش بهشدت با جدول برخورد کرد و فوت شد.
محاکمه
متهمان این پرونده پس از مدتی در دادگاه کیفری محاکمه شدند و اولیای دم که پدر و مادر و دختر مقتول بودند خواستار مجازات قاتل شدند.
پس از پایان محاکمه، قضات متهم اصلی را به قصاص و متهم ردیف دوم(همسر مقتول) را به اتهام معاونت در قتل عمدی به زندان محکوم کردند. حکم در دیوان عالی کشور قطعی شده و به شعبه دوم اجرای احکام فرستاده شد.
آن زمان بود که شمارش معکوس برای قصاص قاتل پرونده شروع شد. در این شرایط تیم صلح و سازش تلاش خود را برای گرفتن رضایت از اولیای دم شروع کردند. تلاشها نتیجه داد و پدر و مادر مقتول چند ماه قبل قاتل پسرشان را به شرط دریافت دیه بخشیدند. اما دختر مقتول همچنان خواستار قصاص پدرش بود.
تیم صلح و سازش دست از تلاش برنداشتند تا اینکه دختر ۱۸ساله مقتول روز یکشنبه در دادسرا حاضر شد و قاتل پدرش را بخشید. این دختر جوان در گفتوگو با همشهری گفت: تصور اینکه فردی عمدا جان پدرم را گرفت و باعث شد تا من در ۷سالگی یتیم شوم همیشه آزارم میداد. پدرم پشت و پناه من بود و سالهاست که بدون حضور او بزرگ شدهام. همیشه جای خالی او را احساس کردهام و همه اینها باعث میشد تا حاضر به بخشش قاتلش که حق زندگی را از او گرفته بود نشوم. اما من نمیخواستم جان کسی را بگیرم و این مسئله همیشه بخشی از ذهنم را درگیر کرده بود.
وی ادامه داد: از وقتی که پدربزرگ و مادربزرگم قاتل پدرم را بخشیدهاند مدام به این موضوع فکر میکردم که من باید چه تصمیمی بگیرم. خیلی سخت است اگر کسی جای من باشد و بخواهد سختترین تصمیم زندگیاش را بگیرد. یک شب با خدا معامله کردم و گفتم به قاتل پدرم زندگی میبخشم. این را اضافه کنم که بهخاطر رضای خدا و آرامش روح پدرم از قصاص قاتل پدرم گذشت کردم تا این مرد بعد از ۱۱سال آزاد شود و شب عید را کنار خانوادهاش باشد و مطمئنم که خدا این نیکی را بیپاسخ نمیگذارد. از سوی دیگر شنیدهام که مرد زندانی بهشدت پشیمان است و در زندان رفتارهای مناسبی داشته است. امیدوارم پس از آزادی هم زندگی درستی را در پیش بگیرد و مرتکب خلافی نشود.
با بخشش دختر مقتول، مرد اعدامی از مرگ رهایی یافت و دیروز پس از گذشت ۱۱سال حبس از زندان آزاد شد.
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: قتل قاتل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۳۲۳۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرده است
روزنامه اعتماد- بهاره شبانکارئیان- طی چند هفته گذشته خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد. پس از این ادعا سعی کردم با خانواده این کارگردان و فیلمنامهنویس مشهور سینمای ایران صحبتی داشته باشم. همسر و خواهر مرحوم پوراحمد حاضر به گفتگو نشدند، اما دخترمرحوم حاضر شد گفتوگویی داشته باشد، آن هم پس از پیگیریهای مکرر و چندین روزهام. لازم به ذکر است که عنوان کنم این گزارش صرفا بر اساس گفتههای دخترمرحوم کیومرث پوراحمد تنظیم شده است و انتشار آن از سوی روزنامه به معنای تایید یا رد صحبتهای مصاحبهشونده نخواهد بود. همچنین در مورد عنوان این گزارش نیز لازم میدانم توضیح دهم که «پرونده باز است» نام آخرین فیلمی است که به کارگردانی و نویسندگی کیومرث پوراحمد ساخته شده و موضوع آن برگرفته از پروندهای جنایی و پرحاشیه در دهه ۸۰ است.
«ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد برای «اعتماد» است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است...؛ و این در حالی است که تصویری از حلقآویز شدن این کارگردان سینما نیز نشان میدهد؛ آثار جراحت روی دو دست او وجود داشته است. همچنین اطلاعات جدیدی به تازگی در مورد ثبت شکایت خانواده شنیده شده که «اعتماد» آن را صد درصد تایید نمیکند، اما این اطلاعات حاکی از آن است که خانواده پوراحمد شکایتی با موضوع مرگ مشکوک مرحوم پوراحمد ثبت کردند. ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ اخباری ضد و نقیض در رسانهها و مجلات هنری منتشر شد. ابتدا برخی رسانهها نوشتند؛ کیومرث پوراحمد، کارگردان و فیلمنامهنویس مشهورایرانی در ویلایی در بندر انزلی بر اثر ایست قلبی درگذشت، اما ساعاتی بعد یک مجله هنری دلیل مرگ کیومرث پوراحمد را خودکشی اعلام کرد.
مرکز اطلاعرسانی پلیس نیز در اطلاعیهای در مورد مرگ کیومرث پوراحمد اعلام کرد: «در پی اعلام یک فقره خبر فوت مشکوک فردی سالخورده در دهکده ساحلی بندر انزلی به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ موضوع در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان بندر انزلی قرار گرفت. با توجه به اهمیت رخداد، پلیس آگاهی برای بررسی صحت و سقم موضوع در محل حادثه حضور پیدا کردند که با جسد بیجان کارگردان نام آشنای کشورمان کیومرث پوراحمد مواجه شدند. یافتههای پلیس حاکی از آن است که در کنار جسد مرحوم پوراحمد نوشتهای کشف شده است که متاسفانه حکایت از اقدام او به خودکشی دارد.»
با این حال و با گذشت یکسال از این ماجرا در فروردین ماه ۱۴۰۳، توران پوراحمد؛ خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی اعلام کرد که برادر او به قتل رسیده وآثار جراحت بر بدن او مشهود بوده است.
پس از اظهارات خواهر کیومرث پوراحمد «اعتماد» سعی کرد با یکی از اعضای خانواده پوراحمد گفتوگویی داشته باشد.
پدرم میدانست
چه بلایی میخواهد سرش بیاید
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
او در پاسخ به اینکه آیا مرحوم قبل از مرگشان پیگیر فیلم «پرونده باز است» بوده، نیز میگوید: «فیلم «پرونده بازاست»، هنوز تمام نشده بود و تدوین آن مانده بود. همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.» ....
۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ فلاح میری، دادستان مرکز گیلان در رابطه با نامه کشف شده در محل فوت کیومرث پوراحمد و خبر فوت او اعلام کرد: «نوشتهای که همراه مرحوم پوراحمد کشف شده، نوشتهای کاملا شخصی، خصوصی و خانوادگی است. مرحوم در انتهای نامه تاکید کرده غیر از خانوادهاش کسی از محتوای نامه باخبر نشود و با توجه به اینکه خانواده مرحوم از محتوای نامه مطلع هستند در صورت صلاحدید محتوای آن را منتشر خواهند کرد. همچنین به محض دریافت گزارش، بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شد و با بررسیهای اولیه نظر برخودکشی این کارگردان سینما داشت که واکاوی جزییات، مستلزم رسیدگی دقیق قضایی است. جسد به پزشکی قانونی انتقال داده شد تا علت تامه مرگ بررسی شود و خبر تکمیلی متعاقبا اطلاعرسانی میشود.»
این در حالی است که تاکنون و با گذشت یکسال هنوزخبر تکمیلی مربوط به علت تامه مرگ از سوی ضابطان و مراجع قضایی منتشر نشده است.
۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲؛ چهلمین روز درگذشت کیومرث پوراحمد، اکثر خبرگزاریها از جمله اطلاعات آنلاین به یادداشتی در صفحه اینستاگرامی دختر کیومرث پوراحمد اشاره کرد و نوشت: «چهلم شد. چهل روز گذشت از آن روزی که دنیای ما برای همیشه عوض شد. این انسان عاشق ایران بود. عاشق ایران و مردمش بود. از آنها الهام میگرفت و در عوض عشقش را توی آثارش تقدیم میکرد به مردم پاک و مهربان ایران زمین. همه صحبتها، مسیجها و ویسهای پدرم در ساعتهای آخر زندگی شاد و پر از امید بود. در طول دو، سه ساعت تصمیم میگیره به زندگی خودش خاتمه بده؟ خودش را با دست و بدن زخمی، کبود و آسیبدیده حلقآویز کنه؟ ما را که باکی نیست، زمین گرده و خدا بزرگ و مهربون و همیشه هم باهامون.»
پگاه پوراحمد در آخر تاکید کرد: «پرونده باز است.» ...