جولان مسافربرهای شخصی در خیابانهای دهدشت/ تاکسیداران از بیتوجهی مسئولان مربوطه نگران هستند
تاریخ انتشار: ۷ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۴۵۹۸۱۷
گروه استانها_ رانندگان تاکسی دهدشت نسبت به عدم نظارت بر تاکسیهای بدون صلاحیت و جولان مسافربرهای شخصی در خیابانهای شهر نگران شده و خواستار رسیدگی دقیق مسئولان مربوطه به این مشکل هستند. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از دهدشت، شغل رانندگی تاکسی یکی از سختترین مشاغل درون شهری بوده و فعالان این صنف در تمام فصول سال باید از صبح تا شب در خیابانهای داخل شهر رانندگی کرده و مسافران را جابهجا کنند و چنانچه به هر دلیلی یک روز کار نکنند، از مزد آن روز بیبهره هستند و راننده تاکسی بودن در واقع شغلی بدون مرخصی به شمار میرود که سرما و گرما هم نمیشناسد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عدم ساماندهی تاکسیهای درون شهری در سیستم حمل و نقل شهر دهدشت و نیز عدم همکاری و ناهماهنگی پلیسراهور با اتحادیه تاکسیرانی دهدشت سبب بروز مشکلات متعددی برای رانندگان تاکسی شهر دهدشت شده و دامنه این مشکلات چنان عرصه را بر رانندگان تاکسی شهر دهدشت تنگ کرده بود که تعداد زیادی از این رانندگان به ناچار مقابل فرمانداری دهدشت خودروهای خود را متوقف کرده و چند ساعتی دست به اعتصاب و تجمع اعتراضی زدند.
تاکسی به عنوان وسیلهای بسیار مهم در تأمین رفاه حال شهروندان به ویژه در سفرهای درون شهری به شمار رفته و رانندگان آن به اقشار مختلف جامعه خدمات ارایه میدهند و کمتر کسی را میتوان یافت که هر سال حداقل یکبار از تاکسی استفاده نکند.
اهمیت شغل راننده تاکسی بهخصوص در فرهنگ یک شهر آنچنان مهم بوده که از رانندگان تاکسی در هر شهری به عنوان سفیران فرهنگی آن شهر نام میبرند و فعالیت در این صنف حساسیت خاصی دارد. چون علاوه بر اهالی آن شهر، هر مسافر یا مهمانی نیز در بدو ورود به آن شهر، معمولا تاکسی را برای رسیدن به مقصد خود انتخاب میکند از این رو علاوه بر آنکه رانندگان تاکسی عاملی در انتقال فرهنگ هر شهر به میهمانان هستند باید با برخورد و رفتار خود نام نیکی از آن دیار را در اذهان مسافران ایجاد کنند.
امروزه بخاطر افزایش خودروهای شخصی و توسعه ناوگان حمل و نقل شهری استفاده از تاکسی تا حدودی کاهش یافته اما در نماد زندگی شهری نگرش به تاکسی همیشه مثبت بوده و یکی از نمادهای قدیمی شهرنشینی به حساب میآید.
در شهر دهدشت مرکز شهرستان کهگیلویه به عنوان یکی از شهرهای پرجمعیت کهگیلویه و بویراحمد به دلیل افزایش سفرهای درون شهری توسط شهروندان این وسیله نقلیه همواره به عنوان یکی از ارکان مهم جابجایی مسافران مورد توجه بوده و در این شهر با جمعیت 63 هزار نفری بیش از یک هزار دستگاه تاکسی در حال فعالیت است که علاوه بر مردم این شهر به مردم روستاها نیز که روزانه حداقل نصف آنان به شهر تردد میکنند، خدمات ارایه میدهند.
به گفته رانندگان تاکسی شهر دهدشت که نقش مهمی در حمل و نقل درون شهری داشته و به عنوان یک نهاد خدمترسان، روزانه حجم زیادی از مسافران درون شهری را جابهجا میکنند، مطالباتشان به عنوان قشری که همواره و در تمام شرایط و ساعات شبانه روز در حال ارایه خدمات به مردم هستند، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
در دو سال گذشته که شاهد شیوع ویروس منحوس کرونا در سطح جامعه بخصوص در شهر دهدشت بودیم، رانندگان تاکسی همانند کادر درمان بدون از تعطیلی در خط مقدم خدمترسانی همواره در حال فعالیت بوده و حتی گاهی مواقع بیماران کرونایی را نیز جابجا میکنند از این رو همیشه در معرض ابتلا به این ویروس قرار دارند پس ضروری است و میطلبد که مطالبات این قشر خدمترسان مورد توجه مسئولان ارشد شهرستان کهگیلویه قرار بگیرد.
رانندگان تاکسی شهر دهدشت میگویند به موازات سایر صنوف این شهرستان آنها نیز مشکلاتی داشته و به همان میزان هم مطالباتی دارند و بارها از طریق رسانهها خواستار انعکاس و پیگیری آن بودند.
جولان بیسابقه مسافربرهای شخصی و خودروهای بدون صلاحیت در شهر دهدشت
یکی از رانندگان تاکسی شهر دهدشت به خبرنگار تسنیم، اظهار داشت: ما مخالف درآمد و کسب روزی حلال سایر شهروندان نیستیم اما اینکه حق و حقوق رانندگان تاکسی بین دیگران تقسیم شود راهکار درستی برای ایجاد اشتغال نیست.
وی اضافه کرد: بیش از یک هزار تاکسی درون شهری و تاکسی بیسیم و بالغ بر صدها مسافربر شخصی و خودروهای بدون صلاحیت در این شهر فعالیت میکنند که سبب تقسیم شدن درآمد و حق و حقوقمان میشوند و این موضوع اصلا به سود ما رانندگان تاکسی نیست و این مطالبه ما از سوی هیچ نهادی پیگیری نمیشود.
این راننده تاکسی شهر دهدشت، افزود: وقتی این مشکل را به مسئولان گوشزد میکنیم آنان وضعیت اقتصادی و بیکاری را پیش کشیده و فعالیت در این صنف را به نوعی در مهار بیکاری موثر میدانند اما ما به عنوان راننده تاکسی که بیش از 16 تا 23 سال در این زمینه سابقه داریم و از این راه امرار معاش میکنیم در گذران زندگی خود و هزینههای بسیار سنگین و سرسامآور آن به مشکل خوردیم.
وی با بیان اینکه اگر مسئولان شهرستان کهگیلویه به دنبال اشتغالزایی و رفع بیکاری هستند، تقسیم حق و حقوق رانندگان تاکسی بین دیگران راهکار درستی نیست،گفت: در رابطه با کنترل و مقابله با فعالیت خودروهای شخصی و مسافربرهای بدون صلاحیت، پلیس راهور باید همکاریهای لازم را در این راستا داشته باشد و اینطور نباشد که وقتی راننده تاکسی عمومی در نقاط مختلف شهر اقدام به سوار کردن مسافر میکند با هشدار مامور راهور مواجه شود اما خودروهای شخصی به صورت غیرمجاز در هرکجا بخواهند مسافر سوار کنند.
این راننده تاکسی با اشاره به فعالیت تاکسیهای بیسیم در شهر دهدشت گفت: مدیران تاکسی بیسیمها بیشتر مواقع در دفتر آژانس خود حضور نداشته و تنها به دریافت حق کمیسیون از رانندگان اکتفا میکنند در صورتی که این اقدام خلاف قانون است و آژانس هایی که مدیران آنها در دفتر حضور پیدا نمی کنند باید تعطیل شوند.
چـــرایی عدم اجرای مصوبات شورای ترافیک کهگیلویه
یکی دیگر از رانندگان تاکسی شهر دهدشت به خبرنگار تسنیم اظهار داشت: مشکلات رانندگان تاکسی دهدشت تاکنون بارها به صورت مکتوب در جلسات شورای ترافیک شهرستان مطرح شده و برای برطرف کردن آنها مصوبههایی نیز به تصویب رسید اما تا به الان هیچ یک از آن مصوبات اجرایی نشده است.
وی با بیان اینکه تصویب مصوبات به تنهایی دردی را دوا نمیکند گفت: از مسئولان شورای ترافیک شهرستان انتظار داریم مصوباتی که قابلیت اجرایی دارد را تصویب کنند و سایر درخواستها و طرحها در رابطه با تاکسیداران را در همان جلسه رد کرده و تصویب نکنند.
این راننده تاکسی یکی از مهمترین خواسته رانندگان تاکسی دهدشت را فعال کردن گشت تاکسیرانی عنوان کرد و گفت: خودروی گشت تاکسیرانی دهدشت در حال حاضر به طور کامل غیرفعال بوده و هیچ اقدام مؤثری در راستای حفظ حق و حقوق رانندگان تاکسی انجام نمیدهد و تنها برای انجام کارهای شخصی اتحادیه تاکسیرانی استفاده میشود.
وی افزود: عملکرد گشت تاکسیرانی دهدشت در سالهای گذشته آنچنان تأثیرگذار بود که هیچ راننده تاکسی جسارت تخلف را نداشت چون گشت تاکسیرانی و بازرسان اتحادیه بهصورت شبانهروزی در تمام نقاط شهر دهدشت بر عملکرد و رفتار رانندگان تاکسی نظارت مستمر و دقیقی داشتند اما اکنون سالهای زیادی است که گشت تاکسیرانی دهدشت حداقل اقتداری از خود ندارد.
این راننده تاکسی شهر دهدشت خطاب به فرماندار کهگیلویه گفت: از فرماندار کهگیلویه انتظار داریم به عنوان مقام ارشد دولت در شهرستان مصوباتی که تاکنون در حوزه حمل و نقل عمومی به تصویب رسیده اما اجرایی نشده را پیگیری کرده و نسبت به اجرای دقیق آن دستورات لازم را صادر کند.
رئیس اتحادیه تاکسیرانی شهر دهدشت در گفتوگو با خبرنگار تسنیم اظهار داشت: اعتصاب رانندگان تاکسی دهدشت هم برای افزایش مبلغ فعلی کرایهها بود و هم در خصوص فعالیت بدون مجوز مسافربرهای شخصی اعتراض داشتند.
سید لطفالله درخشان افزود:در خصوص افزایش نرخ کرایه تاکسی در شهر دهدشت براساس مصوبهای که داریم سالی یکبار میتوان مبلغ کرایهها را افزایش داد و تا پایان سال بر اساس مصوبات قانونی نمیتوانیم نرخ فعلی را تغییر دهیم.
وی با اشاره به فعالیت رانندگان بدون صلاحیت و جولان مسافربرهای شخصی در خیابانهای شهر دهدشت، عنوان کرد: گشت تاکسیرانی به تنهایی نمیتواند فعالیت مسافربرهای شخصی را کنترل و با آنها برخورد قانونی کند و نیازمند همکاری همهجانبه پلیس راهور نیز هستیم.
هوشمندسازی تاکسیرانی، شرط افزایش 30 درصدی کرایه در اوج ترافیک و بارندگیتصویب افزایش نرخ کرایه تاکسی و سرویس مدارس تهران در سال 1401/اجرا از اول اردیبهشتآغاز توزیع "ایساکوکارت عیدانه" ویژه تاکسیرانهای تهرانیدرخشان خاطرنشان کرد: من و همکارانم در اتحادیه تاکسیرانی شهر دهدشت تلاش میکنیم در راستای حق و حقوق رانندگان تاکسی فعالیت کرده تا حق و حقوق این قشر زحمتکش پایمال نشود البته در اجرای این وظیفه نیازمند همکاری رانندگان تاکسی نیز هستیم.
انتهای پیام/544/ن/ی
منبع: تسنیم
کلیدواژه: استانداری کهگیلویه و بویراحمد استانداری کهگیلویه و بویراحمد رانندگان تاکسی شهر دهدشت رانندگان تاکسی دهدشت اتحادیه تاکسیرانی راننده تاکسی مسافربرهای شخصی بدون صلاحیت گشت تاکسیرانی شهر دهدشت درون شهری حمل و نقل تاکسی بی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۵۹۸۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
منافع شخصی دلیل عدم عمل به قانون در شهرداری ها / استمرار کاهش کیفیت زندگی در کلانشهرها و شهرها /نتایج وخیم عدم مشارکت در انتخابات شوراها
محمدجواد محمدحسینی: نقش مدیریت شهری در توسعه شهر و کشور حیاتی است، از این رو شامگاه جمعه، ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ در خانۀ «گفتارها» در شبکۀ اجتماعی کلابهاوس، به مناسبت روز معمار، نشستی با عنوان «تهران، شهری برای همه؛ آسیبشناسی توسعه و ارتقاء کیفیت زندگی در تهران و کلانشهرهای ایران» با سخنرانی دکتر پیروز حناچی، شهردار سابق تهران و دبیر اسبق شورای عالی شهرسازی برگزار شد. جلسۀ این هفتۀ خانۀ گفتارها که با تلاش مجید تفرشی، مؤسس و مدیر این خانه و با اجرای محمدرضا مهاجر برگزار شد، بیش از سه ساعت و نیم به طول انجامید و حناچی در سخنرانی خود به آسیبشناسی مدیریت شهری از ابعاد مختلف پرداخت و همچنین به سوالات حضار که غالباً مربوط به عملکرد وی در دوران تصدی مدیریت شهری بود، پاسخ گفت. در ادامه خلاصهای از سخنان وی خواهد آمد و همچنین برخی از پاسخهای او به سوالات حضار جلسه نیز ذکر خواهد شد:
چرا گاهی مدیریت شهری به ضد خود تبدیل میشود؟
سوال اساسی این است که آیا دهههای آتی کیفیت زندگی شهری در تهران و دیگر کلانشهرهای ایران بهتر میشود یا خیر؟ به این سوال نمیتوان محکم و بهدرستی پاسخ داد. زیرا تجربه نشان داده است ما با شدت زیادی در حال استفاده از منابع موجود هستیم؛ اما بهتناسب این استفاده، افزایش کیفیت زندگی را به شهر برنمیگردانیم. یک دلیل این عدم تناسب به سیاستهای بالادستی در مدیریت شهری و یک دلیل آن نیز به خود مدیریت شهری برمیگردد.
من در سالهای ۸۰ تا ۸۴ و ۹۲ تا ۹۶ دبیر شورای عالی شهرسازی بودم. شورایی که بالاترین مرجع برای سیاستگذاری شهرها است، طرحهای جامع شهری در اینجا به تصویب میرسد و وظیفه نظارت عالی بر اجرای سیاستها را نیز بر عهده دارد. در این شورا به این نتیجه رسیدم که حتی اگر بهترین طرحها در این شورا تصویب شود، در مقام اجرا با مشکلات و موانع زیادی روبهرو هستیم. مسئله جالب دیگری که در آن شورا به آن رسیدیم، این بود که مدیران پاییندستی نهتنها این سیاستها را اجرا نمیکنند، بلکه خودشان مانع اجرا هستند. در یک آسیبشناسی متوجه شدیم دلیل این مسئله عدم مشارکت تمام گروههای ذینفع در طراحی این سیاستهاست. بعدها تلاش شد این آسیب رفع شود.
حالا سوال این است که چرا مدیریت شهری که خود باید حافظ منافع شهری شهروندان و ضامن کیفیتبخشی به شهر باشد، گاهی عکس این وظیفه عمل میکند و ممکن است ارزشهای شهر از جمله باغات شهر را از بین ببرد، ممکن است مواریث تاریخی شهر را حفظ نکند و همه منابع موجودِ در اختیار را مصرف کند. البته مدیران شهری در کلام، منکر چنین چیزی هستند ولی در واقعیت همینطور است. خود من در دوران مسئولیتم در دبیرخانه به این سوال فکر میکردم؛ در دوره اول دبیرخانه آن را تجربه و در دوره دوم در صدد چاره برآمدم. پس سوال این است که چرا گاهی مدیریت شهری به ضد خود تبدیل میشود؟ ممکن است پروژههایی تکتک در برخی شهرها اجرا شود، اما اینگونه نیست که اجرای پروژهها بهطور مستمر به کیفیتبخشی شهر میانجامد. در پاسخ به این سوال به یک سری مشکلات ساختاری برخورد کردیم و لذا خصوصاً در دورۀ دوم دبیرخانه سعی کردیم گلوگاهها را بررسی کنیم و بر همین اساس گاهی شهرداران کلانشهرها را دعوت و از آنها بازخواست میکردیم. خاطرم هست که در یکی از استانها حجم زیاد مصوبات کمیسیون ماده ۵ محل بحث ما بود. وظیفه اصلی شورای عالی شهرسازی بود که وقتی تغییرات برنامه، اساس طرح جامع را تحت تأثیر قرار دهد، مغایرت اساسی اعلام کند و جلوی آن را بگیرد.
اما ریشه اصلی مشکل به این برمیگردد که ما در اداره امور شهر منابع محدود و آرزوهای طولانی و برنامههای زیادی داریم و در چنین شرایطی باید پروژهها را اولویتبندی کنیم؛ اما وقتی پروژههایی که در اولویت نیستند و منابع زیادی را مصرف میکنند، اجرا شوند، نهتنها در جهت چشمانداز طرح جامع حرکت نمیکنیم، بلکه هر روز دورتر و دورتر میشویم. از این جهت من دو ویژگی اصلیِ «داشتن برنامه» و «قانونی حرکت کردن» را لازمه حرکت مدیریت شهری میدانم. این دو نکته اگرچه بدیهی است، ولی بهراحتی زیر پا گذاشته میشود. به نظر من عدم رعایت این دو نکته به دلیل منافع شخصی و گروهی است و نه دلایل سیاسی. و البته معمولا برای تحقق آن از ابزارهای رقابت سیاسی استفاده واز پوشش آن استفاده میشود.
انضباط مالی شهرداریها
اصلیترین چالشی که مدیریت شهری با آن مواجه است و روی کیفیت زندگی در شهرها تأثیر مستقیم میگذارد، عدم تراز هزینهها و درآمدهاست؛ حل مسئله تراز، هم به نهادهای حاکمیتی و هم به شورای شهر برمیگردد. شواری شهر علاوه بر نظارت، باید درآمدها را در بودجه جوری تنظیم کند که سالم، پایدار و کمعارضه باشند و هزینهها هم طبق ضابطه و در جای خود و معطوف به اولویتهای شهر باشد و نظارت بر این مسئله مهمترین وظیفه شورای شهر است. اگر این وظیفه بهدرستی عمل نشود، شهردار و اعضای شورای شهر به قسمی که خوردهاند، پشت کردهاند. در قانون اساسی به جز خود مجلس و دولت و قوه قضائیه که میتوانند برنامههایشان را در قالب لایحه و طرح تهیه و تصویب کنند، شورای عالی استانها نیز که متشکل از ترکیب کشوری اعضای شوراهای شهر است، این اختیار را دارد که بتواند لوایحی به مجلس برای تصویب تقدیم کند این یعنی شوراها در قانون اساسی یک رکن هستند و از این ظرفیت ما هنوز استفاده خوبی نکردیم.
با این نگاه (درآمدهای سالم و پایدار و هزینههای قاعدهمند)، در دورهای که مسئولیت مدیریت شهری را بر عهده داشتیم، ادعایمان این بود که با برنامه و مبانی نظری با شهر مواجه شدهایم و سعی کردهایم همه برنامهها مبتنی بر این نگاه باشد؛ اگر برخی پروژهها بیش از بقیه مورد توجه قرار گرفت، مبتنی بر همین نگاه بود؛ مثلاً توسعه قلمروی عمومی، توسعه مسیرهای پیاده و دوچرخه با هدف کاهش آلودگی هوا و توسعه حمل و نقل عمومی، اصلیترین پروژه ما بود؛ البته توسعه حمل و نقل عمومی قبل از ما هم جزو پروژههای اصلی بود.
با همین نگاه بودجه باید طوری بسته شود که حداکثر منابع مالی و کمترین هدررفت را داشته باشد؛ همچنین ماموریتهایی که به ما مربوط نیست انجام نشود؛ ایدهآل آن است که امور جاری شهرها از منابع سالم و مستمر و کمعارضه تأمین شود؛ اگر این گونه نشود شرایط ناپایدار میشود.در سال ۹۲ روی منابع مالی شهرداریهای سه کلانشهر تهران، شیراز و اصفهان مطالعهای انجام دادیم. طبق این مطالعه، بهطور میانگین ۷۹ درصد درآمد شهرداریها از عوارض اخذشده از ساخت و ساز تأمین شده بود.
زمانی که ما مسئولیت مدیریت شهری را بر عهده داشتیم، در زمینه تأمین منابع مالی شهرداریها دو اقدام انجام شد: اولاً بر اساس پایاننامه دکترایی که در دانشگاه هنر اصفهان توسط دکتر رنانی راهنمایی شده بود، تحت عنوان «تأمین منابع مالی پایدار برای شهرها» در دولت لایحهای تنظیم شد و به مجلس رفت و قانون شد (هدف این بود که شهرها برای تأمین مالی مجبور نشوند ارزشهایشان را بفروشند) و ثانیاً در انتهای دولت آقای روحانی سهم شهرداری از مالیات بر ارزش افزوده یک درصد اضافه شد که تأثیر بسزایی در تأمین منابع مالی پایدار برای شهرداریها دارد.
در زمینه هدررفت منابع هم یکی از مسائل مهم، تعداد بالای کارمندان شهرداری و سنگینی بدنه نیروی اسانی است که اگر کارآمدی کافی هم نداشته باشند، ضرر بیشتری وارد میشود. تعداد پستهای مصوب شهرداری ۱۵۷۰۰ مورد است؛ در سال ۸۴ پرسنل شهرداری ۲۰ هزار نفر بود؛ در سال ۹۶، ۶۷ هزار نفر شده بودند و وقتی که ما شهرداری را تحویل دادیم این عدد به ۵۹۰۴۷ نفر رسید؛ ما کسی را بیرون نکردیم؛ اما به طور طبیعی از هر سه نفری که بیرون رفتند یک نفر جایگزین شد؛ برای جذب افراد هم برای اولین بار یک کنکور با رقابت ۲۴۰ نفره تحت عنوان دستیاران مدیران برگزار کردیم و طی آن بهترینهای دانشگاههای کشور را جذب کردیم.
کنترل نشدن این موضوع (تعداد پرسنل) به معنای دور شدن از اهدافی است که در ابتدا ترسیم شدهاند. به نظر من اصلیترین وظیفه اعضای شورای شهر کنترل این چنین گلوگاههایی نظیر کنترل مخارج است؛ اگر این اتفاق نیفتد یعنی دارد برای حقوق دادن یا برای اجرای پروژههایی که اولویت ندارند، شهرفروشی میشود.
وابستگی زیاد بودجه به ساخت و ساز باعث میشود ضوابط شهری زیر پا گذاشته شود و جدی گرفته نشود. روزی که شهر را تحویل گرفتیم، وابستگی بودجه شهر تهران به درآمدهای حاصل از ساخت و ساز نزدیک ۸۰ درصد بود و وقتی شهرداری را تحویل دادیم این وابستگی به زیر ۵۰ درصد رسیده بود. اگر شعار توسعه حمل و نقل عمومی بدهیم، نمیشود پروژههای با اولویت بالای ما، توسعه مسیرهای جادهای و شریانهای خارج از برنامه در داخل وحریم شهر باشد و ما در انتهای برنامه دیدیم میزان اختصاص بودجه ما به حمل و نقل عمومی به نسبت ایجاد شریانهای شهری (البته نه آنهایی که داخل طرح جامع هستند) نزدیک سهوهفتدهم برابرِ نسبت توسعه مسیرهای سواره شده است؛ همچنین برای تحقق این نگاه، هزینههای جاری اداره شهر را ۴۰ درصد کم کردیم و کارهایی را که به ما مربوط نبود، انجام ندادیم. تلاش کردیم شهر را بهینه اداره کنیم و تراکم نفروشیم و میزان وابستگی به درآمدهای ناشی از شهرسازی را متعادل کنیم. همه این اتفاقات در شرایط کرونا رخ داد؛ پس به طریق اولی در شرایط عادی نیز امکانپذیر است.
اهمیت مشارکت مردم در مدیریت شهر
ما مدیرانی در کلانشهرها داشتیم که میگفتند ما این شهر را با ۲۵ سرمایهگذار اداره میکنیم. اگر چنین حرفی عملی شود، پیامدش این است که باقی شهروندان (میلیونها شهروند) هیچ حقی در تصمیمگیری و تصمیمسازی برای شهر نخواهند داشت. در شهر سه دسته امر تأثیرگذار وجود دارد: ۱- تصمیمات مدیران ارشد؛ ۲- منافع سرمایهگذاران: شهر بدون سرمایهگذاری اداره نمیشود؛ ۳- منافع عمومی و بلندمدت شهروندان. ما معمولاً حوزه سوم را نادیده میگیریم؛ مشارکت مردم در انتخابات شورای شهر از همین جهت است که اهمیت دارد؛ در صورت مشارکت پایین گاهی شاهد آن هستیم که پروژههایی به اجرا در میآید که منطق قوی پشت آن وجود ندارد و در جهت تأمین منافع یک عده خاص است و این، ناشی از نادیده گرفته شدن حوزه سوم است. ارتباط معنیداری بین میزان مشارکت مردم در انتخابات و کیفیت اداره شدن شهر وجود دارد.
ما در دوره مسئولیت شعاری مطرح کردیم با عنوان «تهران؛ شهری برای همه». این پیام را دایم تکرار می کردیم که تهران متعلق به تمام شهروندانش است. در دنیا نیز همین را قبول دارند که شهرهای موفق شهرهایی هستند که میزان بیشتری از امکانات و حوزه قلمرو عمومی را برای شهروندان قرار دادهاند تا بیشترین تعداد شهروندان بتوانند از منافع شهر بهرهمند شوند. اگر ما بودجه را بر اساس ساخت و ساز ببندیم و بهرهگیری از منافع شهر را فقط برای عدهای خاص فراهم کنیم از این هدف دور میشویم.
حال با حاکمیت چنین نگاهی یعنی بهرهمندی حداکثری شهروندان از منافع، جنس برنامههای عمرانی هم تغییر میکند. مثلاً با این نگاه، اگر هدف ما توسعه حمل و نقل عمومی باشد، پروژه مابهازای آن توسعه مسیرهای پیاده و دوچرخه، توسعه قلمروهای عمومی (مانند ایجاد میدانگاهها در جایجای شهر با هدف ایجاد آرامش و گذراندن اوقات فراغت شهروندان)، توسعه فضای سبز در فضای شهری و جلوگیری از تخریب باغات میشود. ما در دوران مسئولیت جریمه سنگینی برای قطع درختان در نظر گرفتیم که باعث ناراحتی عدهای از مردم هم شد؛ ولی جریمه دریافتی را فقط به توسعه فضای سبز اختصاص دادیم؛ از این محل ۲۰ پارک محلهای، خصوصاً در جاهایی که بحران فضای سبز در آن منطقه داشتیم، درست و همچنین درختان خیابان ولیعصر را احیا کردیم.
مخلص کلام اینکه اگر برنامه و برای اجرای برنامهها مبانی نظری قوی داشته باشیم و پروژهها با اولویت انجام شوند و مطابق چشم انداز ۱۰ سال یا ۲۰ سال بعد ما باشند، بعدها از مدیریت شهری قضاوت خوبی خواهد شد؛ و الا نظام مدیریت شهری دچار روزمرگی و سردرگمی میشود و منابع را در جایی استفاده خواهد کرد که اولویت ندارند.
تأثیر تحریم بر حمل و نقل عمومی در شهر
قبل از شرایط تحریم، یک تقسیم کاری بین دولت و شهرداریها بود؛ به این معنا که دولت هزینههای ارزی حمل و نقل عمومی مثل تأمین واگن و خرید اتوبوس را تقبل میکرد و شهرداری هم کارهای زیربنایی و سیویل مثل تونلینگ و ساخت ایستگاهها را انجام میداد. از زمانی که فشار تحریم جدیتر شد، عملاً این همکاری دچار وقفه شد. آخرین واگنهایی که به تهران آمد، مربوط به زمان ما بود. قبلاً ۷۸ واگن خریداری شده بود که تبدیل به ۱۷ قطار شهری شد . بعد از آن دیگر قطاری نیامد. تهران برای اینکه به سهم ۵۰ درصدی مترو در حمل و نقل عمومی دست پیدا کند، نیازمند حداقل دو برابر واگنهای موجود است. چون دولت دیگر نتواست این کار را انجام دهد، همه این بار روی دوش شهرداری قرار گرفته و نظام مدیریت شهری نمیتواند بهتنهایی موضوعی را که جنبه حاکمیتی دارد، انجام دهد. نباید هم این کار را بکند؛ چون مجبور میشود تمام سرمایههای خود را برای این منظور بفروشد.
وقتی از حمل و نقل عمومی و جنبه حاکمیتی آن صحبت میکنیم، در واقع از مدیریت ۵ میلیون سفر روزانه درونشهری سخن میگوییم. این موضوع، حاکمیتی است و تأثیر مستقیم روی ترافیک و آلودگی هوا دارد. نمیشود نظام مدیریت شهری را در این زمینه تنها گذاشت. کاری که ما تلاش کردیم در شرایط تحریم انجام دهیم این بود که علاوه بر تلاش جهت به نتیجه رساندن ۶۳۰ واگنی که قراردادش بسته شده بود، برای اولین بار قطار داخلی را با دانش فنی و مهندسی داخلی و با همکاری جهاد دانشگاهی و معاونت فناوری ریاست جمهوری، هفت واگن قطار داخلی ساختیم. واگنسازی یک نیاز واقعی در کشور است که پایه آن هم در کشور گذاشته شده و اگر قراردادهایی که در این زمینه بسته شده، پیگیری شود، به نتیجه خواهد رسید.
جمعبندی
فرمایش امیرالمومنین علی علیه السلام این است که خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده در کجا قرار دارد و به کجا میخواهد برود. این جمله روح مدیریت استراتژیک است. باید دانست چه مسیری طی شده و بهدرستی آسیبشناسی کرد و الان در چه جایگاهی قرار داریم و چه چشماندازی در پیش داریم. اگر مدیری، مخصوصاً در کلانشهرها، چنین نگاهی نداشته باشد و چشماندازی قانونی برای خودش تعریف نکرده باشد و خود را در چهارچوب قانون نبیند و فراتر از قانون عمل کند، کاری جز اتلاف منابع و اتلاف وقت نکرده است. داشتن مبانی نظری مشخص و همجهت کردن بردارهایی که ما را به سمت آن چشمانداز به حرکت میاندازد، یک اصل است و تجربه دنیا هم نشان داده، چنین چیزی واقعیت دارد و بسیار مؤثر است . مدیر شهری که برای شهر آرزو نداشته باشد، شما را به ناکجاآباد خواهد برد. داشتن هدف مشخص میتواند ما را از این دور باطل نجات دهد و چنین چیزی هم محقق نمیشود جز با اینکه سازوکار، بودجه و نظارت جدی متناسب با هدف هم محقق شود.
پاسخهای حناچی به برخی سوالات
کمک شهرداری به مساجد، حسینیهها و تکایا اگر با مصوبه شورا باشد و در بودجه شهرداری آمده باشد قانونی است و میتواند انجام شود. در مورد قضایای اخیر (مثل پارک قیطریه) هم باید گفت که شهرداری یک سازمان اجتماعی است؛ تدبیر اقتضاء می کند که این سازمان اجتماعی با حداکثر وفاق عمومی اداره شود؛ شهردار و مدیریت شهری برای شهر مثل یک پدر هستند؛ آنجا که حساسیت وجود دارد یا باید با اقناء افکار عمومی کار را پیش ببرد و یا اینکه از کاری که میخواهد انجام شود، استنکاف کرد. من زمانی که دبیر شورای عالی شهرسازی بودم جلوی پارکینگ حقانی را گرفتم؛ چون بر خلاف برنامههای مصوب شورای عالی شهرسازی در خصوص نوسازی تپههای عباسآباد انجام شده بود؛ حتی طرح مجددی تهیه شد تا این کار بازبینی قرار بگیرد؛ پس متعلق به دورۀ ما نبود. در مورد خانۀ وارطان باید بگویم که اساساً مالکیت این خانه برای وزارت راه و شهرسازی است؛ قبل از دورۀ ما کارش آغاز شده بود و ما کمک کردیم به عنوان یک فضای عمومی مورد استفاده قرار بگیرد؛ نه فقط خانۀ وارطان، بلکه در منطقه ۶ حدود ۲۴۰ مورد سرمایهگذاری بخش خصوصی را داشتیم که خانههای قدیمی را مرمت کرده بودند و ما با همکاری شورا به منطقه گفتیم با اینها مثل واحدهای تجاری برخورد نکنید و همین کار باعث شده بود تعداد زیادی خانه مرمت و کافه گالری ایجاد شود؛ اینها تحت تأثیر خانۀ هنرمندان و فضای فرهنگی منطقه ۶ قرار گرفته بودند؛ پس این جریان نشان داد که اگر سیاستها درست باشد و معقول انتخاب شود میتواند تبدیل به یک جریان عمومی برای کیفیتبخشی به شهر شود. حناچی در پاسخ به سوالی در مورد سرانجام ۶۸ باغ تهران که تنها بازماندههای باغهای بزرگ شمال تهران بودند، گفت: تعدادشان از ۶۸ مورد بیشتر است؛ فکر کنم بین ۱۰۰ تا ۱۱۰ مورد بود و ما تا وقتی بودیم به اینها پروانه ندادیم. به هر حال قطاری که با ۲۰۰ کیلومتر سرعت در حرکت است، آنی نمیایستد و با طی کردن مسیری، متوقف میشود. متأسفانه ضوابط برجسازی تئوری جذابی داشت، اما در عمل آن اتفاقی که در تئوری پیشبینی شده بود، نیفتاد. مثلاً دوستان میگفتند ۳۰ درصد سطح را در باغات اشغال بدهیم تا ۶۰ درصد دیگر سالم بماند، اما در عمل چنین چیزی اتفاق نیفتاد. قبلاً هم به باغات پروانه داده نمیشد و این محصول پیگیریهای شورای شهر دوم بود که در دوره سوم به اجرا درآمد و بیش از ۱۰۰ هکتار از باغات تهران که خیلی از آنها باغات تاریخی بودند، از بین رفت. ما آن ضوابط را اصلاح کردیم. برای بعد از این، تکلیف معلوم است؛ مگر اینکه مجددا در مراجع تصمیمگیری تغییری حاصل شود. من شنیدم که بعد از ما تمام پروندهایی که ما در کمیسیون ماده ۵ رد کرده بودیم، مجددا طرح شده و مصوبه گرفته است. اینکه ۳۰ درصد تولید ناخالص داخلی کشور در شهر تهران که حدود۲ تا۳ درصد از مساحت کشور را در بر میگیرد تجمیع شود و به گردش در آید، تبعات دارد؛ مثلاً تمام منابع آب به سوی تهران و شهرهای اطراف آن هدایت میشود. به عنوان راهکار، ما نمیگوییم فقرا را از شهر بیرون کنیم؛ اما میتوانیم با شرایط زندگی بهتر و اقتصادیتر شریطی فراهم کنیم که ساکنان کلانشهر، شهرهای اقماری را برای زندگی انتخاب کنند. نسخه بینالمللی در مورد کلان شهرها هم همین است که جمعیت و فعالیت به عرصه وسیعتری منتقل شود. برای این کار باید حمل و نقل از شهرهای اقماری به کلانشهر آسانتر شود و هزینههای زندگی در شهرهای اقماری پایینتر بیاید تا مردم به دلخواه خود به این شهرها مهاجرت کنند؛ در مرحله دوم هم باید وابستگی به کلانشهر کمتر شود و شهرهای اقماری کمکم مستقل شوند. این، نیازمند سیاستگذاری دولت برای عدم تمرکز است و باید در نظر داشت که اصلیترین انگیزه برای مهاجرت به تهران وکلانشهرها اشتغال ومسائل اقتصادی است. یکی از موضوعاتی که ما دنبال کردیم، استفاده از فضاهای صنعتی رهاشده در شهر بود؛ این فضاها اگر رها شوند، تبدیل به یک تهدید میشوند؛ زیرا اینقدر ناامن میشوند که در طول روز هم کسی جرئت تردد به آنها را ندارد. در دوره ما سه تجربه تعقیب شد: اول، تبدیل یک کارخانه به مرکز نوآوری آزاد بود؛ مکانی برای شرکتهای دانش بنیان طبق نگاه قدیمی که همه چیز را تجاری میبیند، چنین کاری میسر نبود. دوم، تبدیل کارخانه سیمان ری به موزه صنعت سیمان وجاذبه گردشگری بود. کارخانه سیمان ری در سال ۱۳۱۲ افتتاح شد و اواخر دهه ۶۰ از کار افتاد و متروک شد سند آن به نام دولت بود و ما از دولت خواستیم آن را به شهرداری منتقل کند و طی یک اجاره ۳۰ ساله به شهرداری منتقل شد. سوم، تبدیل یکی از کارخانجات صنعتی متروک در مرکز شهر تهران که به یک مکان فرهنگی و گالری تبدیل شد. دولت نباید شهرداری را رقیب خود بداند و مدیریت شهری باید یکپارچه شود. قدرت نظام بلدیه در قانون سال ۱۲۸۶ بیشتر از الآن است؛ سیاستگذاری مسکن و مسئله مسکن کمدرآمدها در بسیاری از شهرهای دنیا یکی از وظایف شهرداریها است؛ اما در نظام قانونی ما اینگونه نیست. این یک خلأ محسوب میشود. باید آن اختیاراتی که به استانداران داده شده به شهرداران داده شود و شهردار کلانشهرها هم با رأی مستقیم مردم تعیین شود.بیشتر بخوانید:
راز شگفت انگیز محبوبیت مهوش هنرمند در محله مولوی / لات ها شجاع اما ساده / روایتی تلخ، اما طنزآمیز از زندگی و رنجهای مردم جنوب شهر تهران
پرونده جاسوسی برای مرحوم نوربخش/ حذف نیروهای با نگاه راهبردی در ایران/ نقش معاون اول احمدی نژاد در تشکیل پرونده برای نوربخش چه بود؟
رفتار علی (ع) با زنان دشمن/ شغل علی (ع) چه بود و از چه راهی درآمد داشت؟
توانمندی زنان قربانی ساختارهای مردسالارانه / فضای کار در ایران بهشدت جنسیتزده است/ آنچه در سطح فردی بین زنان نیاز داریم، آگاهی جنسیتی است
مرشدی زاد:توسعۀ ناموزون میتواند منجر به انقلاب شود/ احساس میشود تعمدی وجود دارد که طبقۀ متوسط فقیر شوند/ از بین بردن طبقۀ متوسط، کشور را ضعیف میکند
۲۱۶۲۱۶
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900910