فرهنگسازی؛ پایانی برای ازدواج اجباری کودکان
تاریخ انتشار: ۷ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۴۶۱۸۴۴
باشگاه خبرنگاران جوان - از هر کارشناسی که درباره کودکهمسری و ازدواج اجباری در سن کم میپرسیم، ترجیح میدهد راجع به آن حرف نزند؛ نه برای اینکه دغدغه آن را نداشته باشد یا انکارش کند بلکه قریب به اتفاق کارشناسان حقوقی و دینی معتقدند که این مسئله بیشتر از اینکه جنبه حقوقی یا دینی داشته باشد، جنبه فرهنگی دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*** کودک در سن آگاهی نیست
«چند وقت پیش برای فعالیتهای فرهنگی و تبلغیاتی، در یکی از روستاهای محروم بودم؛ آنجا با دختری حدودا دوازده ساله برخورد داشتم که با هیجان از خواستگار تازهاش میگفت. خواستگاری که قاچاقچی است و دو زن دیگر هم دارد؛ شاید باورتان نشود که این دختربچه، با وجود چنین شرایطی، اصلا از ازدواج با او ناراحت یا ناراضی نبود.» این ر «روحالله دوستی» کارشناس مسائل خانواده میگوید که معتقد است که اگر عواقبی ناخوشایندی از چنین ازدواجهایی میبینیم، گاهی نه به خاط زور و اجبار بلکه با خواست و رغبت خودشان و به دلیل فرهنگ بسیار کم خانوادههای این مناطق است.
*** ازدواج اجباری میتواند تبعات اجتماعی داشته باشد
از دور که به ماجرا نگاه میکنیم، هضمش سنگین و غیر قابل تصور است. اما کافی است کمی نزدیکتر برویم و ببینیم که چقدر برای خودشان عادی است؛ از آن عادیانگاریهای خطرناکی که بلاخره یک جایی کار دستمان میدهد. نگوییم که این مسئله شخصی است. گاهی همین فرهنگهای غلط منجبر به وقایعی میشود که تبعات آن تا مدتها گریبان یک جامعه را میگیرد و رها نمیکند: «واقعیت این است که همیشه هم همهچیز زیر سر زور و اجبار نیست که اگر هم باشد، آن هم از فقر فرهنگی ریشه گرفته است. گاهی خانواده با برخی از قضات هماهنگ میشوند تا به دروغ برای کودکی گواهی رشد بگیرند. شاید آن کودک در وهله اول اصلا از این ازدواج ذوق زده هم باشد. اما باید ببینیم که اصلا آگاهی دارد که دارد چه میکند؟» به نظر میرسد ازدواج اجباری و ازدواج پیش از بلوغ در کودکان از آن دسته فرهنگهایی است که به طور اورژانسی و ضروری در برخی از استانها، نیاز به اصلاح و بازخوانی دارد. «حاجآقا دوستی» معتقد است که سخت است، اما مثل همه سختیهای دنیا، ممکن است.
*** از حاشیه تهران تا نقطه صفر مرزی
اختیارات قانون در زمینه ازدواج، به یک بند و دو بند ختم نمیشود؛ برای هر موضوع و مسئلهای، قانون خط و مرزی مشخص کرده است که میتوان به آن استناد کرد. طبق قانون، مهمترین و ابتداییترین عنصر در صحیح بودن عقد ازدواج، راضی بودن طرفین است؛ اما این رضایت چطور احراز میشود؟ اولین جملهای که «نعمت احمدی»، حقوقدان درباره قانون و ازدواج و رضایت میگوید، تاکید بر روی آن بلهای است که هردو طرف هنگام عقد میگویند: «تا بله گفته نشود، هیچ ازدواجی به طور قانونی ثبت نمیشود؛ اما اینکه آیا این «بله» با رضایت قلبی گفته شده یا نه که قانون دیگر خبری از آن ندارد.» احمدی میگوید به هر حال وقتی دختر یا پسر در شرایط و موقعیتی حتی به زور و جبر قرار میگیرد که پای ثبت سند ازدواج میآید، این برای قانون حکم است: «البته که در این میان اجازه پدر و جد پدری هم ضروری است که آن هم استثنائاتی دارد.»
*** قانونی به نام رضایت پدر
دور و نزدیک ندارد؛ قانون برای همه قانون است و لازمالاجرا. اما اینکه نوع برخورد آدمها در برابر زور و اجبار در روستاهای محروم و شهرهای مدرن چطور است، موضوع را متفاوت میکند: «شمال تهران و جنوب کرمان ندارد؛ دختر برای ازدواج به رضایت پدر نیاز دارد و اگر زیر سن قانونی باشد، علاوه بر رضایت پدر، باید با توجه به شرایطی که بررسی میشود، مجوز قانونی هم بگیرد.» استثنائاتی نیز برای شرایط حاد و حساس وجود دارد.
*** وقتی نقش دادستان پر رنگتر از همیشه است
نه فقط در ایران بلکه در تمام دنیا، یک سن قانونی برای ازدواج وجود دارد؛ سنی که درستی ازدواج پیش از رسیدن به آن، به شرط و شروطی است. در واقع سوال این است که اگر فرد و در اکثر موارد دختر، زیر سن قانونی باشد، باز هم قانون آن را به خود طرف و خانوده محول میکند؟: «اگر دختر زیر سن قانونی باشد، وظیفه تشخیص مهیا بودن شرایط ازدواج او بر عهده پزشکی قانونی و دادستان است.» «احمدی» میگوید قانونگذاراین تاکید را دارد که که قانونی شدن ازدواج در سن کم، منوط به تشخیص دادستان است؛ در غیر این صورت عقدی صورت نمیگیرد و حتی در صورت رضایت پدر هم مجوزی برای عقد صادر نمیشود.
*** کارشناسان مذهبی چه میگویند؟
رضایت پدر دختر، یکی از شرایط صحت عقد نکاح است؛ اما چه کسی است که منکر این موضوع شود که رعایت مصلحت، باید دلسوزانه و به نفع دختر باشد؟ طبق شرع و قانون، هدف قانونگذار از معتبر دانستن اذن، ولی در نکاح دختر باکره، حفظ مصالح دختر، خانواده و جامعه است و اگر غیر از این باشد چه؟ این استثنا وجود دارد که در صورتی که «ولی» از اختیار خودش سوءاستفاده کند و بدون دلیل یا به دلیلی غیرموجه از ازدواج دختر باکره با همسر مناسب و شایسته او جلوگیری کند، وجهی برای باقی ماندن اعتبار اذن او وجود نداشته باشد. اما اگر برعکس باشد چه؟: «اجباری که برخی از پدران و خانوادهها در ازدواج دخترشان با فردی مورد پسند خودشان میگیرند، زمانی مشخص میشود که دختر زیر بار قبول عقد نرود! اگر برود، قانون آن اجبار را چطور تشخیص بدهد؟» کارشناسان دینی میگویند که عقدی که با رضایت قلبی صورت نگیرد، صحیح نیست و اگر پدر چنین اجباری کند، مرتکب گناه بسیار بزرگی شده است. اما کارشناسان حقوقی به اتفاق، جمع بلوغهای عاطفی، اجتماعی، شرعی و جسمی را مهمترین پیششرطها برای یک ازدواج ایدهآل میدانند؛ ازدواجی که میتواند ثبات و پایداری نسبتا خوبی داشته باشد. اما این شروط، چقدر در ازدواجهای این روزها و توسط والدین دیده میشود؟
*** والدین نا آگاه، ازدواجهای نافرجام
«روحالله دوستی»، کارشناس مذهبی و مشاور خانواده، از تجربههای متعدد و مشابه به همدیگری میگویند که خانوادهها معتقدند که کنترل جوانشان از دستشان خارج شده و آن را از مهمترین دغدغههای امروزشان بیان میکنند: «بدیاش این است که خانوادهها خیلی درکی از بلوغ فرزندانشان ندارند و نمیتوانند در مسیری که میتواند به یک ازدواج درست ختم بشود همراهیاش کنند.» موضوعی که در بین بسیاری از خانوادهها در شهرهای بزرگ هم دیده میشود، چه برسد به خانوادههایی که سالیان سال با فرهنگی متفاوت از آنچه که برای ما مرسوم است زندگی کردهاند و مفاهیمی مانند علاقه، رضایت و تفاهم در آنها کمتر پر رنگ بوده است.» اما واقعا با فرزندی که عاشق شده است چطور باید رفتار کرد؟ در واقع او معتقد است که نداشتن فرهنگ صحیح برای مدیرتی جوانان به سمت انتخاب درست، ما را بر سر یک چاقوی دولبه قرار داده است؛ چاقویی که لبهاش فرهنگ اجبار و زور است و لبه دیگرش، تن ندادن به خواستههای گاهی به حق فرزندان: «در آن طرف جوانی است که دلش با ازدواج و انتخاب پیش رویش نیست و در طرف دیگر، جوانی ایستاده است که کسی را میخواهد که خانوادهاش به هیچوجه راضی به وصلت با او نیستند.» برای همین است که این کارشناس و مشاور خانواده معتقد است که کافی است دست روی آگاهی پدر و مادرها بگذاریم تا خیالمان از بابت هرچه ازدواج اجباری و کودک همسری و یا در طرف دیگر، دور ماندن دو دلداده از هم راحت باشد. چرا که والدینی آگاه، میتوانند به درستی فرزندان شان را هدایت کنند تا بهترین انتخاب را داشته باشند.»
منبع: ایرنا
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: ازدواج کودک همسری ازدواج اجباری خانواده ها رضایت پدر سن قانونی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۶۱۸۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروسیهایی بدون تالار و تشریفات
در روزگار کرونا کم کم برخی جوانان تابوی برگزاری یک مراسم مفصل با تعداد زیادی مهمان را شکستند و هنوز هم خیلی از آنان ترجیح میدهند پولشان را بهجای مراسمی شلوغ و پرزرق و برق پسانداز کنند در این پرونده سراغ مزایای چنین تصمیمی رفتیم. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، «ما عروسی بچههای اونا رفتیم، نمی شه که عروسی بچه ما نباشن»! دیالوگی تکراری از برخی پدر و مادرها که باعث میشد پای یک فامیل دور که سالها ندیده بودیمش، به مراسم عروسی فرزند خانواده باز شود. در گام بعدی پدر میگفت حالا که فلانی هست، همکار من هم باشد و مادر میگفت همسایهمان در فلان محله به این بچه خیلی علاقه داشت و یکهو همه بهخودشان میآمدند و میدیدند برای شیرینی 500 مهمان و برای شام حدود 300 مهمان را باید در یک تالار گران با چند رقم میوه، شیرینی، شیرکاکائو یا کافهگلاسه و... پذیرایی کنند. برای شام هم که جوجه حداقل ماجراست و چون به اصطلاح خشک است یا شاید کسی دوست نداشته باشد باید یک خورش کنارش باشد. خب وقتی این همه خرج مراسم و تالار شده حیف است عروس و داماد قبل از مراسم برای عکاسی به باغ نروند و یک گروه فیلم برداری هم از لحظه جوجه لُنباندن مهمانان و عسل دهان هم گذاشتن عروس و داماد فیلم نگیرند. تازه بهتر است حالا که فامیل هدیه میدهند به هرکدام یک گیفت داده شود. (هدیهای که از طرف عروس و داماد داده میشود) و مدام به این جزئیات غیرضروری اضافه میشود. بماند که اگر یک زوج خیلی اهل نمایش باشند ممکن است فرمالیته، افتر و خیلی چیزهای جدید و عجیب دیگر هم به مراسم اضافه شود که هر کدام یک قصه متفاوت دارند و کلی هزینه. اینطوری میشود که چنان داستان گره میخورد که جوانان یا سراغ ازدواج نمیروند؛ یا بعد از عقد اول، مراسم عروسیشان مدام به تعویق میافتد.
اما هنوز هستند جوانانی که چندان به اینکه بقیه جوانان فامیل چه کردند یا دیگران چه میگویند کاری ندارند؛ خط شکن نسلشان هستند برای ازدواجهایی ساده و در عینحال شیک که در آن خبری از خرجهای زیاد نیست، خانواده دوطرف به زحمت نمیافتند؛ مراسم طولانی نیست و عروس و داماد هم حینش درگیر یک ماراتن چند روزه عجیب نمیشوند. یک مدل از این عروسیهای ساده این است که دو خانواده به یک رستوران بزرگ یا تالاری ساده که کارکرد رستوران برای این مراسم دارد، برای ناهار یا شام دعوت میشوند. ساعتی بدون سروصدا و خودنمایی که چه کسی چهمقدار هدیه داده دورهم هستند و ناهار یا شامی میخورند و تمام. عروس و داماد هم ممکن است با کمک یک رفیق هنرمند که عکاسی و کمی ادیت بلد است در همان موقعیت خاطراتی ثبتکنند و هزینههای زیاد میوه، شیرینی، چند مدل غذا، آتلیه، فیلم بردار و لباسهایی را که حتی کرایهشان میلیونی است، پسانداز میکنند یا اگر پساندازی ندارند توی خرج و قرض نمیافتند. هرچند میشود به چنین مراسمی بخشهای کوچکی اضافه کرد یا آیتم دیگری از آن کم کرد. اما حرف این است که خانوادهها و فامیل باید اولویت را روی اینکه فرزندانشان زودتر ازدواج کنند و بهخانهشان بروند، بگذارند و از ظواهر کم کنند و مشوق چنین تصمیمهایی باشند. در این پرونده سراغ این موضوع رفتیم؛ با یک زوج که ازدواجی ساده داشتند صحبت کردیم و پای صحبت یک مشاور نشستیم.
ازدواج آسان؛ انتخابی نوین با آیندهای روشن؟
این باور رایج که شادی و خوشبختی زندگیمشترک وابسته به تجملات و تشریفات مراسم عروسی است، مغایر با واقعیت است
دکتر نجمه عابدی شرق|روان شناسبالینی - ازدواج آسان، پدیدهای نوظهور در جامعه امروز ماست که با استقبال فزایندهای از سوی بعضی جوانان روبهرو شده است. در این شیوه، زوجین با کنار گذاشتن تجملات و تشریفات رایج عروسی، مراسمی ساده و صمیمی برگزار کرده و زندگیمشترک خود را آغاز میکنند. اما این انتخاب چه تبعاتی برای آینده این زوجها خواهد داشت؟ آیا سادگی در برگزاری عروسی، بر کیفیت زندگی مشترک آنها تاثیر منفی میگذارد؟ آیا ممکن است در گذر زمان از این تصمیم خود پشیمان شوند؟ در ادامه به این سوالات پاسخ خواهیم داد.
این انتخاب باید آگاهانه باشد
ازدواج آسان، به عنوان یک انتخاب آگاهانه، میتواند نویدبخش زندگی مشترکی پایدار و پربار باشد. زوجهایی که با تفکری منطقی و با در نظر گرفتن شرایط خود، اقدام به ساده برگزار کردن عروسی میکنند، از همان ابتدا زندگی مشترک خود را بر پایه صداقت، درک متقابل و مدیریت صحیح هزینهها بنا مینهند. این امر میتواند زمینهساز ثبات و آرامش در زندگی آنها باشد. از سوی دیگر، سادگی در برگزاری عروسی به معنای نادیده گرفتن شور و اشتیاق جوانی یا احترام نگذاشتن به سنتها و آداب و رسوم نیست بلکه میتوان با خلاقیت و ابتکار، مراسمی زیبا و در عین حال ساده و کمهزینه برگزار کرد که خاطرهای خوش برای زوجین و مهمانان به ارمغان بیاورد.
تاثیر عروسی ساده بر کیفیت زندگیمشترک
برخلاف تصور برخی، سادگی در برگزاری عروسی هیچ ارتباطی به کیفیت زندگیمشترک در آینده ندارد. این امر که شادی و خوشبختی زندگی مشترک وابسته به تجملات و تشریفات عروسی است، باوری نادرست و مغایر با واقعیت است. موفقیت و شادکامی در زندگیمشترک، ریشه در عواملی عمیقتر مانند عشق، تعهد، درک متقابل، احترام و صبر دارد. زوجینی که با درک این موضوع، زندگیمشترک خود را بر پایه این ارزشها بنا میکنند، فارغ از تشریفات و هزینههای گزاف عروسی، طعم خوشبختی واقعی را خواهند چشید.
احتمال پشیمانی از برگزاری عروسی ساده؟
احتمال پشیمانی از هر تصمیمی در زندگی، تا حدی وجود دارد اما درخصوص ازدواج آسان، این احتمال به مراتب کمتر است چراکه زوجینی که این مسیر را انتخاب میکنند، با آگاهی کامل و با در نظر گرفتن شرایط خود، تصمیمی سنجیده و منطقی گرفتهاند. علاوه بر این، سادگی در برگزاری عروسی به معنای صرفنظر کردن از تمام خواستهها و علایق نیست. زوجین میتوانند با برنامهریزی و مدیریت صحیح، در چارچوب توان مالی خود، مراسمی مطابق با سلیقه و علایق خود برگزار کنند و از آن لذت ببرند.
خانوادهها را چطور متقاعد کنیم؟
متقاعد کردن خانواده و اطرافیان برای انتخاب ازدواج آسان، معمولا میتواند چالشبرانگیز باشد چرا که بسیاری از افراد، تجملات و تشریفات عروسی را جزئی جداییناپذیر از این امر میدانند. در این زمینه، صبر، صداقت و گفتوگوی منطقی، کلید موفقیت است. زوجین میتوانند با شرح دلایل و انگیزههای خود از انتخاب ازدواج آسان و همچنین بیان مزایای این شیوه، نظر اطرافیان را به این موضوع جلب کنند. مهمترین نکته این است که زوجین در تصمیم خود قاطع باشند و به باورها و ارزشهای خود ایمان داشته باشند. اطرافیان هم دیر یا زود، احترام و درک لازم را نسبت به این انتخاب خواهند داشت.
واکنش اصولی به مخالفتها
در مواجهه با مخالفتها و انتقادات، حفظ آرامش و احترام به نظرات دیگران، امری ضروری است. زوجین میتوانند با سعه صدر به صحبتهای مخالفان گوش داده و به سوالات و ابهامات آنها پاسخ دهند. تبادل نظر و گفت و گوی سازنده میتواند به درک متقابل و احترام بیشتر بین طرفین کمک کند. در نهایت، به یاد داشته باشید که ازدواج، آغاز مسیری مشترک در زندگی است. زوجین باید با اتکا به یکدیگر و با در نظر گرفتن خواستهها و نیازهای هم، بهترین تصمیمات را برای زندگی مشترک خود اتخاذ کنند و اجازه ندهند نظرات و انتقادات دیگران، مسیر آنها را تغییر دهد.
ماجرای مراسمی شیک و ساده، بدون نگرانی از بدهیهای بعدی
گفتوگو با عروس 21 سالهای که بدون یک مراسم متداول زندگیاش را شروع کرده و در کنار شوهرش و بدون انتظار از خانوادهها از پس کارها و حتی خرید وسایل برآمدهاند
هرقدر هم از مزایای چنین مراسم سادهای بگوییم بازهم تا پای صحبت کسانیکه خودشان چنین اتفاقی را تجربه کردند، ننشینیم فایدهای ندارد. ضحیسادات و سید مجتبی بهتازگی بزرگ ترهای فامیل را برای ناهار به یک رستوران خوب دعوت کردند، دخترخاله عروس با دوربینش عهدهدار ثبت خاطرات شده و در فضایی ساده و صمیمی یک مهمانی خودمانی را برگزار کردند. سراغ این عروس 21 ساله رفتیم که رشته مشاوره خوانده و به تازگی با مجتبی 22 ساله که مدیریت کسبوکار خوانده ازدواج کرده است تا از کم و کیف چنین مراسمی بگوید.
دلمان مراسمی دور از چشموهمچشمی میخواست
از ضحی میپرسم که ایده برگزاری چنین مراسمی چطور به ذهنتان رسید؟ میگوید: «همیشه دلمان میخواست که یک مراسم ساده، صمیمی و بهدور از چشموهمچشمی داشته باشیم؛ پس تصمیم گرفتیم فقط یک ناهار بدهیم و مراسممان هیچ تجملی نداشته باشد. تعداد مهمانان هم کم باشد تا جمع خودمانیتر شود». او در پاسخ بهاینکه دلیل چنین انتخابی چه بود؟ مثلاً میخواستید زودتر بهخانه خودتان بروید؟ میگوید: «خب هنوز خانهمان آماده نبود پس اولویتمان این نبود زودتر برویم سر خانه و زندگیمان ولی دلمان میخواست یک مراسم خوب بگیریم؛ جوریکه خیلی هزینه نداشته باشد؛ در عینحال شیک باشد و بتوانیم بقیه پولمان را پس انداز کنیم. بهویژه اینکه امکان نداشت پول دیگری مثل وام ازدواج و... دستمان بیاید و بتوانیم پسانداز کنیم. پس تصمیم گرفتیم همهاش را در یک شب خرج نکنیم. خلاصه طوری برنامهریزی کردیم که هم خوش بگذرد؛ هم باب میلمان باشد».
خیلیها نگران بودند بعداً پشیمان شویم
ضحیسادات که بهخاطر رشته تحصیلیاش دستی بر آتش موضوعات مرتبط با خانواده دارد، درباره واکنش اطرافیان میگوید: «قبل از مراسم همه به شدت مخالف بودند و میگفتند نمیشود بدون عروسی بروید سر زندگیتان. بهخاطر اینکه مهمانی ما در رستوران بود من هم قرار نبود لباس متداول عروسی بپوشم و به یک لباس شیک و سفید بسنده کردم؛ برای همین بعضی از بزرگ ترها میگفتند ما آرزو داریم تو را در لباس عروسی ببینیم. البته یک سری وقتی ماجرا را فهمیدند در ظاهر تشویق میکردند و دلگرمی میدادند اما پشت سر به دیگران میگفتند که نگران هستند اگر ما عروسی به شکل مرسوم نگیریم مدتی بعد پشیمان شویم و برای همین مدام از طرف همه تماس داشتیم تا نظرمان تغییر کند. در آن شرایط بهجای تمرکز روی کارهای مهمتر، مجبور بودیم به خیلیها توضیح بدهیم که تصمیممان را گرفتیم و دلیلی نمیبینیم اول زندگی یک خرج بزرگ داشته باشیم. هرچند هزینه همان ناهار هم کم نبود.»
واکنشها بعد مراسم متفاوت بود
اما انگار ورق ماجرا برای این زوج خوشبخت بعد از برگزاری مراسم که حدود دو هفته قبل بوده بهکلی برگشته؛ عروسخانم دراینباره میگوید: «عروسی ما تفاوتهای زیادی با بقیه داشت؛ بهطور مثال قرار نبود لباس عروسی بپوشم چون تصمیم داشتیم که آقایان و خانمها همه در یک سالن باشند اما یکهویی تصمیممان عوض شد و رفتیم سراغ یک لباس عروس پوشیده با روسری بلند. خب این تفاوتها قبلش غافلگیرانه بود اما همه بعد مراسم از جزئیات مراسم مثل سادگی و حتی نوع پوشش عروس و داماد خوششان آمد و حتی یکی از نزدیکان که ابتدا چندان موافق نبود بعد از برگزاری شیک مراسم ما ترغیب شده بود ازدواج تنها پسرش را به همین سبک برگزار کند.»
از کاری که میکنیم مطمئن بودیم
از عروس میپرسم نگران نبود بعداً پشیمان شود که خیلی کارها را نکرده؟ بهطور مثال آتلیه نرفته و... ضحی در واکنش به این سوال میگوید: «من و مجتبی همیشه دلمان یک چنین مراسمی میخواست و خیلی راجع به آن صحبت کرده بودیم تا به این نتیجه رسیدیم. وقتی مطمئن بودیم پس دقیقاً همان تفکراتی را که همیشه داشتیم اجرا کردیم. بهنظر من مراسمی خوب و خاطره انگیز میشود که به همه خوش بگذرد نه اینکه یک عده بهخاطر هزینهای که انجام شده نگران بدهیها باشند. اصلاً مراسمی خوب است که باب دل عروس و داماد باشد چون آن روز، روز آنهاست».
تفاوت ازدواج ما فقط در مراسمش نبود
بد نیست بدانید ضحی و مجتبی فقط یک مراسم متفاوت برگزار نکردند و حتی در بقیه مراحل این ازدواج هم مصمم بودند همه کارها با خودشان باشند. حرفهای این عروس 21 ساله را در این باره بخوانید: «ما از اول که تصمیم به ازدواج گرفتیم دلمان میخواست خودمان پای انتخابی که کردیم باشیم، یعنی همه کارها را خودمان انجام بدهیم. هم خرید جهیزیه و هم مراسم عروسی و ... یعنی معتقد بودیم ما تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم پس نباید بقیه را در خرج و زحمت بیندازیم، پس نه توقع طلا و سرویس از خانواده داماد داشتیم؛ نه توقع خرید جهیزیه از خانواده عروس و به هر دو طرف گفتیم ما خودمان هر چیزی را لازم باشد، تهیه میکنیم؛ بقیه هم در قالب هدیه اگر خواستند چیزی بدهند نه اینکه زیر فشار بروند. الان هم با حقوق کارمندی و معمولی همسرم کم کم شروع به خرید قسطی وسایل کردیم و با پشتوانه وام ازدواجمان به لطف خدا همه چی به خوبی انجام شد و تا حالا مشکلی نداشتیم؛ در یک کلام اینکه خدا واقعاً برایمان برکت و روزی رساند.»
منبع: خراسان
انتهای پیام/