Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-03@04:50:38 GMT

مظفرالدین قاجار؛ مردی از جنس تاریخ

تاریخ انتشار: ۸ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۴۶۹۰۸۴

مظفرالدین قاجار؛ مردی از جنس تاریخ

همین دیروز|گروه تاریخ خبرگزاری فارس- امین رحیمی: مظفرالدین کلاً شاه جالبی بود در میان قاجارها. از کودکی بدنی ضعیف و بیمار داشت و حدود ۴۰ سال هم ولیعهد بود و بالاخره در سال ۱۲۷۵ شمسی با عصا بر تخت سلطنت نشست و حکیم‌الملک، پزشک مخصوص وی گفته بود ۴ سال بیشتر دوام نمی‌آورد اما بیش از ۱۰ سال دوام آورد؛ تا سال ۱۲۸۵ شمسی.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

عادات عجیبی داشت و رنجور بود و وقتی هم که پادشاه بود همچنان از رعدوبرق و تاریکی می‌ترسید و خلق‌وخوی کودکانه داشت و خلاصه داستانی بود برای خودش. ولی حالا بپردازیم به کارهای جالب و تاریخی‌اش و اول از همه ورود نخستین اتومبیل به ایران. مظفرالدین در سفر فرنگ یک خودرو رنو مدل ۱۹۰۰ نفت‌سوز خرید و بنا به روایت تاریخ، حاضر نشد آن را هدیه بگیرد چون به‌قول خودش: «ما عادت نداریم از بیگانگان چیزی رایگان بگیریم، خواهند گفت رشوه گرفته‌ایم». در نهایت یک اتومبیل آبی‌رنگ که نخستین خودرو ایران شد به‌قیمت ۴ هزار تومان خرید و به‌همراه یک راننده فرنگی به تهران رساند و خودش گاهی سوار آن می‌شد و تا مدت‌ها این اتومبیل را در میدان مشق تهران حرکت می‌دادند و نمایش می‌دادند و این‌طوری شد: «مردم پایتخت‌نشین که تاکنون خودرو ندیده بودند برای دیدن این خودرو فرانسوی هر روز از راه‌های دور و نزدیک خود را به میدان مشق می‌رساندند. جالب اینکه تهرانی‌ها این خودرو را با تصورات خود به نام‌های مختلف ازجمله گردونه بخار، گردونه فرنگی و کالسکه آتشین می‌خواندند. برخی هم آن را ارابه شیطان یا خر دجال لقب می‌دادند و این اختراع عجیب را نشانه آخرالزمان می‌دانستند».

نخستین آرتیست سینمای ایران 

کار دیگر مظفرالدین این بود که سینما را به ایران آورد! سال ۱۲۷۹ شمسی در سفر فرنگ این اختراع عجیب را دیده بود و خودش روایت کرده است: «روز شنبه... به تالار جشن رفتیم که در آنجا سینموفتوگراف [وی به‌اشتباه سینماتوگراف را سینموفتوگراف تلفظ می‌کرد] که عکس مجسم و متحرک [است] نمایش می‌دهند...

اول ورود به تالار جشن که نمودیم خیلی از نظر ما بزرگ جلوه کرد... پرده‌ بسیار بزرگی در وسط تالار بلند کردند و تمام چراغ‌های الکتریک را خاموش نموده عکس [تصاویر فیلم] را به آن پرده بزرگ انداختند. خیلی تماشا دادند؛ من‌جمله مسافرین آفریقا و عربستان را که در صحرای آفریقا راه می‌پیمایند که بسیار دیدنی بود... انواع چیزهای دیگر دیده شد که خیلی تماشا داشت. به عکاس‌باشی دستورالعمل داده‌ایم همه قِسم آنها را [اسباب فیلم‌برداری و نمایش سینما را] خریده و به طهران بیاورند که ان‌شاءالله همانجا درست کرده به نوکرهای خودمان نشان بدهیم. به‌قدر سی پرده امشب تماشا کردیم.»

مظفرالدین همان‌جا به ابراهیم خان عکاس‌باشی دستور می‌دهد که اولین دوربین فیلم‌برداری را برای ایران بخرد و کار با آن را یاد بگیرد و در سفر فرنگ هم از مراسم «جشن گُل» در بلژیک فیلم بگیرد که همین شده نخستین فیلم ایرانی و مظفرالدین درباره‌اش نوشته: «امروز عید گل است و ما را دعوت به تماشا نمودند. رفتیم به تماشا. جناب اشرف صدراعظم و وزیر دربار هم در رکاب بودند. بسیار عید باتماشایی بود. تمام کالسکه‌ها را با گل مزین کرده و توی کالسکه‌ها و چرخ‌ها را پُر از گل نموده بودند که کالسکه‌ها پیدا نبود و خانم‌ها سوار کالسکه‌ها شده با دسته‌های گل در جلوی ما عبور می‌کردند و عکاس‌باشی هم مشغول عکس سینموفتوگراف اندازی بود»! و بعد ابراهیم خان در همان سفر فرنگ از شاه قاجار فیلم گرفت که با همان فیلم، مظفرالدین شد اولین هنرپیشه و آرتیست سینمای ایران.

حکایت مشروطه و عمر مظفرالدین! 

با همه این‌ کارهای جالب مظفرالدین که تاریخی بود و اصلا خودش تاریخ‌ساز بود اما معروف‌ترین کاری که مظفرالدین انجام داد صدور فرمان مشروطیت و تشکیل مجلس شورای ملی و همچنین امضاء نخستین قانون اساسی ایران در آخرین سال حیاتش بود که او را محبوب کرد. آن هم البته داستانی مفصل داشت و پس از مبارزه طبقات مردم برای مشروطه بود و کار امضای قانون اساسی که در واقع به نحوه تشکیل و فعالیت مجلس مربوط بود و اوایل «نظامنامه» خوانده می‌شد به روزهای آخر عمر مظفرالدین کشید و خیلی‌ها نگران بودند که چه خواهد شد. گویا برخی مفاد این قانون اساسی نیز با سرعت تهیه و تنظیم شد تا به عمر و امضای مظفرالدین برسد و «مخبرالسلطنه هدایت» که از درباریان بود چنین روایت کرده است: «روز به روز حال شاه بدتر و رقت‌آور[تر می‌شد]، دکتر... اظهار کرد که شاه هفته‌ای دیگر دوام نخواهد کرد و قانون اساسی حاضر نبود. دکتر را حاضر کردم که شاه را به هر تدبیر نگاه‌بدارد و کلاً مشغول نوشتن قانون اساسی شدند... من سعی در انجام کار داشتم که فرصت از دست نرود والا کی در آن‌موقع به جزییات آشنا بود و اگر به تعلل می‌گذشت، مظفرالدین‌شاه از دست می‌رفت و مشکل بود وسیله انتخابات به دست بیاید».

مظفرالدین هنگام مرگ از وخامت بیماری ارثی شاهان قاجار یعنی نارسایی کلیه به شدت رنج می‌برد و باز همان مخبرالسلطنه روایت کرده است که: «دو روز قبل از فوت، بنا شد شاه را پاشویه کنند. طاس و طشت حاضر شد. حال شاه تنفرآور است. پاها جوش‌کرده و از همه بدن ادرار[مایعات عفونی] خارج می‌شود. از چند نفر که حاضر بودند و اولی به تصرف کسی رغبت نکرد. من خجالت کشیدم دست بالا کردم و پای شاه را شستم.»

مظفرالدین عاقبت در ۱۲ دی سال ۱۲۸۵ شمسی و بنا بر برخی روایت‌ها روز ۱۷ یا ۱۸ دی آن سال درگذشت و به تاریخ پیوست و آخرین پادشاه ایران شد که این سعادت را داشت که در ایران بمیرد؛ آنها که از قاجار و پهلوی پس از او آمدند، خلع شدند و از ایران فراری شدند.

 

امروز در تاریخ مناسبت‌های دیگری هم هست

امروز ۱۲ دی مصادف با ۲ ژانویه میلادی و ۲۸ جمادی‌الاول هجری قمری در تقویم تاریخ، مناسبت‌های دیگری هم دارد.

ـ درگذشت «ابن رومی» شاعر مشهور عرب در سال ۲۸۳ قمری
ـ زادروز حاج «ملا علی میرزا خلیلی» فقیه و عالم بزرگ در سال ۱۲۲۶ قمری
ـ رحلت عالم مجاهد «میرزا محمد حسن آشتیانی» از رهبران نهضت تنباکو در سال ۱۳۱۹ قمری
ـ اختراع اولین ماشین نخ‌ریسی در انگلستان در سال ۱۷۷۰ میلادی
ـ رحلت آیت‌الله «مجتبی شهید کلهری» مشهور به «آقا مجتبی تهرانی» فقیه بزرگوار و استاد اخلاق در سال ۱۳۹۱ شمسی

 

انتهای پیام/

 

 

منبع: فارس

کلیدواژه: سینمای ایران دوره قاجار مظفرالدین قاجار اتومبیل مشروطه فرمان مشروطیت قانون اساسی سینماتوگراف آرتیست تاریخ قانون اساسی کالسکه ها سفر فرنگ

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۶۹۰۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رمزگشایی ناقص از یک ملاقات تاریخ ساز

در تاریخ هر فرهنگی، فهرستی از افراد شاخص را می توان ردیف کرد که در حافظه قومی و هویت جمعی آن ملت ریشه دارند. نزدیک شدن به این مشاهیر، و تلاش برای عرضه روایتی دراماتیک و نمایشی از آنها کاری بسیار پرمخاطره و پرمسئولیت است.

به گزارش ایسنا، نورنیوز در گزارشی از «مست عشق»، فیلم محبوب این روزهای سینما نوشت:  از دشوارترین کارها در عرصه هنر، تبدیل زندگی و شخصیت چهره‌های محبوب، مرجع و خاطره ساز تاریخی به آثار و تولیدات نمایشی است. رفتن سراغ تولیداتی از این جنس،‌ راه رفتن بر لبه تیغ است؛ می تواند به راحتی در ورطه ابتذال یا اغراق بغلتد و سیمای تاریخی آن شخصیت را مخدوش کند. در تاریخ هر فرهنگی، فهرستی از افراد شاخص را می توان ردیف کرد که در حافظه قومی و هویت جمعی آن ملت ریشه دارند. نزدیک شدن به‌این مشاهیر، و تلاش برای عرضه روایتی دراماتیک و نمایشی از آنها کاری بسیار پرمخاطره و پرمسئولیت است. هنرمندان اندکی هستند که به چنین کار خطیر و مسولانه‌ای تن بدهند؛‌ و هنرمندان اندک تر و کم شمارتری هستند که‌این خطرپذیری را با خلاقیت و نوآوری همراه کنند، به نحوی که نه درخشش سیمای آن مشاهیر مخدوش شود و نه ذهنیت جمعی مردم از آن افراد شاخص لطمه ببیند. برای فرهنگ ایران،‌ مولانا جلال الدین بلخی از این افرا است. به‌این اعتبار،‌ انتخاب او به عنوان سوژه اثر هنری،‌ انتخابی خطیر و دشوار است.

از سوی دیگر،‌همیشه هنرمندانی وجود داشته اند که توان و تخصص و تمایل حرفه‌ای شان،‌ بازسازی هنری رخدادها یا چهره‌های تاریخی است. برای این هنرمندان، تاریخ چیزی به سرآمده و به پایان رسیده نیست بلکه می توان سراغش رفت و با قرائتی امروزین، آن را بازسازی و بازآفرینی کرد. حسن فتحی، به عنوان فیلمسازی ایرانی از کسانی است که به چنین بازسازی های تاریخی – هنری علاقه‌ای ویژه و خاص دارد. در کارنامه هنری او، نگاه به اشخاص، رخدادها و جریان های تاریخی، جایگاهی ویژه دارد. او در «شب دهم» روایتی دراماتیک از واقعه عاشورا به دست می دهد و با استفاده از نشانه‌ها و استعاره‌های  ایرانی،‌ درکی نوستالژیک و ملی از یک رخداد تاریخی و دینی عرضه می کند. در سریال مدار صفر درجه از تاریخ معاصر ایران، روایتی ملی می سازد و با بهره گیری درست از مولفه‌های رمانتیک، نمایشی اثرگذار و مخاطب پسند و باورپذیر از مبارزات استقلال طلبانه مردم ایران عرضه می کند. «پهلوانان هرگز نمی میرند»، «جیران»، «میوه ممنوعه» نیز همگی در این نکته مشترکند که فیلمساز، عناصر تاریخی و هویتی را در ساختاری رمانتیک و حرفه‌ای بازسازی و بازآفرینی می کند.

مست عشق،‌  جدیدترین ساخته سینمایی حسن فتحی، روی همین خط سیر هنری و براساس همین بنیان نظری ساخته شده است. او در این اثر سینمایی، سراغ مولانا ، یا به تعبیر درست تر سراغ توصیف رابطه مولانا و شمس در خلال سال های ۶۴۲ تا ۶۴۵ هجری قمری می رود. این ۳ سال، به اعتبار آنکهکی از مرموزترین و جذاب ترین ملاقات های تاریخی در آن رخ داده و نتایجی بی نهایت شگفت در پی داشته از مهم ترین مقاطع در تاریخ فرهنگ و ادبیات ایران به حساب می آید.

 مردم ایران، به درجات مختلف از دیدار معمایی و تاریخ ساز این دو شخصیت عظیم کمابیش خبر دارند و از اهمیت و تعیین کنندگی اش مطلع اند. حتی کسانی که تاکنون آثار منثور و منظوم مولانا و شمس را نخوانده اند از این دیدار مرموز و از این مقطع ۳ ساله زندگی مولانا چیزهایی شنیده اند. فیلم حسن فتحی، همین برش کوتاه را از زندگی مولانا و شمس برمی گزیند و با پرداختی رمانتیک و دراماتیک، آن را به اثری دیدنی تبدیل می کند. مست عشق به اعتبار اینکه موضوعی تا این اندازه مخاطب پسند و کنجکاوی برانگیز را دستمایه تولید قرار داده اثری جسورانه و هوشمندانه است.

اما این همه ماجرا نیست. فتحی ترجیح داده کار را در اقلیم سینمایی ترکیه تولید کند و در رده آثار مشترک سینمایی تعریف کند. لوکیشن های بومی قونیه به همراه ظرفیت های فنی و هنری سینمای ترکیه در بازآفرینی تاریخ دوره سلجوقی ، امکان های زیادی در اختیار فیلمساز قرار داده تا ساختاری باورپذیر و دیدنی به فیلمش بدهد. این نکته تا آنجاست که طبق نظر برخی از منتقدان، ‌قدرت بازیگری بازیگران ترکیه‌ای مست عشق به مراتب از سطح هنرنمایی بازیگران ایرانی این فیلم، بالاتر به نظر می رسد.

مهم ترین نکته در مست عشق، غیر از این موارد فنی، نحوه بازنمایی ملاقات تاریخی شمس و مولاناست. دیدار این دو چهره ماندگار فرهنگی ایران، آنقدر مهم و اثرگذار بوده است که در تمام تاریخ بشریت، شاید نمونه‌هایی به تعداد انگشتان یک دست داشته باشد. این ملاقات ، عالی ترین مصداق و نمونه از یک دیدار کیمیاگرانه و تحول بخش دانسته شده، به نحوی که از یک فقیه و دانشمند معمول و متعارف،‌ عارف و شاعری حکیم و شوریده ساخت و او را در فهرست مفاخر تاریخ بشری جای داد. سئوال این است که آیا «مست عشق» توانسته است چنین دیدار ناب و بی مانندی را به خوبی بازنمایی کند؟ آیا عظمت و ابهت مولانا و شمس، و نیز اهمیت ملاقات بی بدیل این دو سیمای تابناک، در این اثر بازتابی شایسته یافته است؟

 به نظر می رسد فتحی در این مقصود،‌ با تمام خلاقیت ها و نازک اندیشی هایش، آنگونه که انتظار می رفت توفیق نداشته است. دیدار این دو شخصیت تاریخ ساز،چیزی بیش از یک ملاقات، ‌ولو ملاقات مهم، از آب درنیامده است، و نشانی از یک دیدار یکّه و بی بدیل در آن نیست. برخورد شمس و مولانا، داستان طلاشدن مس در یک فرایند مرموز انسانی است. بیننده انتظار دارد چنین تحولی را ملموس تر از اینکه هست در فیلم ببیند. مخاطب، آنچه از گفت و گوی این دو چهره در خلوت می بیند مباحثاتی است که هر روز در مجامع و محافل علمی سنتی و مدرن جریان دارد. هرروز صدها حلقه از این نشست های علمی میان دانشمندان شکل می گرفته اما هیچ کدام به نتیجه‌ای منتج نشد که دیدار شمس و مولانا منتج شد. کم نیستند مولوی پژوهانی که معتقدند جنس این دیدار،‌اساسا از جنس مواجهات علمی و مدرسی نبوده و آنِ دیگری داشته است. به تصویر کشیدن باورپذیر این دگردیسی،‌ ناکامی بزرگ حسن فتحی در مست عشق است.

این نقیصه را بازی انتقادبرانگیز شهاب حسینی (در نقش شمس)‌ و پارسا پیروزفر (در نقش مولانا) دوچندان کرده است. نه مولانای قبل از دیدار با شمس،‌ خوب از آب درآمده است و نه مولانای بعد از دیدار. فرق پیروزفر قبل از ملاقات با شهاب حسینی و بعد از ملاقات با او چندان زیاد نیست. نه مولانای فقیه و دانشمند،‌ به درستی در فیلم بازنمایی شده و نه مولانای شوریده و شاعر. از سوی دیگر، تصویری که شهاب حسینی از شمس عرضه می کند تصویری نامنسجم و پریشان است. بخشی از این شخصیت پردازی های ضعیف،‌ به خاطر ضعف فیلمنامه فتحی - توحیدی است و بخش مهم دیگری از آن، به خاطر ناکامی حسینی – پیروزفر در ایفای نقش.

علاوه بر این،‌ زبان انتخابی نویسندگان فیلمنامه نیز زبانی هویت دار و استخوان دار نیست. گاهی به زبان امروزین نزدیک است و گاهی به شدت کهن و باستانی می شود و در مجموع، از ساخت زبانی مستحکم و اثرگذاری که فتحی در شب دهم، میوه ممنوعه و سایر آثارش به استخدام گرفته بود در مست عشق خبری نیست.

البته فیلمساز در استفاده از سبک روایی «تداعی در تداعی» به خوبی عمل کرده و احتمالا با الهام گیری از روش کار خود مولانا در روایت گری مثنوی، جابجایی های جالب و جذاب زمانی را در فیلم گنجانده که کشش اثر را برای مخاطب بیشتر می کند. علاوه بر این، پیوند دادن خشونت و عشق در نمونه سردار سلجوقی و مریم، دختر مسیحی، به خوبی در خدمت خط روایی داستان است و جذابیت از دست رفته دیدار مولانا و شمس را تاحدی جبران می کند. شروع فیلم با صحنه‌هایی خوش ساخت از جنگ های خونبار مغولی است. این آغاز شکوهمند، ضرباهنگ فیلم را بالا می برد و بیننده را از همان ابتدا در برابر یک اثر خوش ساخت منتظر می گذارد. موسیقی روان فیلم هم تماشاگر را در فضایی صوفیانه و شرقی قرار می دهد و در پایان اثر، صدای لطیف علیرضا قربانی،‌ خاطره فیلم را در ذهن هر مخاطبی ماندگار می کند. به‌این ترتیب ، «مست عشق» با یک شروع غافلگیرانه و یک پایان شکوهمند،‌ در خیال بیننده جای می گیرد.

 «مست عشق» به رغم تمام فراز و فرودهایش اثری دیدنی و توصیه کردنی است. این اثر شریف، مسیری تازه را در سینمای ایران باز می کند و می تواند حلقه مهمی برای زنجیره آثاری باشد که فیلمسازان جوان و خلاق ایرانی با الهام گیری از آن، رخدادها و شخصیت های تاریخی را دراماتیک و دیدنی کنند.  

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • مردی که قصد حمله به نتانیاهو را داشت بازداشت شد
  • درباره یحیی سنوار رهبر حماس در غزه؛ مردی که تسلیم نمی‌شود
  • اختلاف‌نظر درباره تصادف‌های پرماجرای تهران | نخستین قربانی؛ موسیقیدان مشهور یا روزنامه‌نگار معروف؟
  • رمزگشایی ناقص از یک ملاقات تاریخ ساز
  • در حوزه تئاتر رضوی باید از کلیشه پرهیز کرد/ اهمیت اجرای عمومی
  • تیم ملی فوتبال در این تاریخ به اردو می‌رود
  • مردی با جیب پر از چک‌پول توسط برادرش به قتل رسید
  • انتقادات پهلوی به قاجاریان به‌خاطر امتیازدادن به بیگانگان!
  • گفت‌وگوی ویژه با مردی که افغانستان را راهی جام جهانی کرد
  • حمله با قمه در لندن؛ مظنون بازداشت شد