راز مخالف خوانی پایداری ها با تیم مذاکره کننده دولت رئیسی و توافق در وین
تاریخ انتشار: ۹ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۴۷۵۴۲۶
دور هشتم مذاکرات وین درحالی برگزار می شود، که حدود ۵ روز از حمله روسیه به اوکراین می گذرد و احتمال سایه انداختن این جنگ بر مذاکرات زیاد است. از سوی دیگر در داخل برخی چهره های تندرو با سنگ اندازی در مقابل پای تیم مذاکرات می خواهند مانع رسیدن به توافق در وین شوند و مخالف خوانی ها را کلید زده اند.
موضوعی که ابوالفضل حسن بیگی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم درباره آن می گوید:«برخی از احزاب یا گروه های نوظهوری مانند جبهه پایداری هستند که به سرعت تمام شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این نماینده ادوار مجلس معتقد است که «به پایداری ها اطلاعات غلطی از جاهای مختلف داده می شود. آنان هم بر اساس این اطلاعات غلط تصمیم گیری می کنند و خودشان را با فریاد زدن زنده نگه می دارند.»
مشروح گفتگوی ابوالفضل حسن بیگی را بخوانید.
*********
آقای حسن بیگی، پیش بینی شما از مذاکرات برجام و تاثیرات جنگ اوکراین برآن چیست؟مذاکرات هسته ای بالغ، بر ۱۳ سال طول کشید و نهایت، دولت یازدهم آن را به عنوان برجام و مذاکرات برد_برد به سرانجام رساند. به این معنا که هم ایران در این مذاکرات برنده باشد و هم حقوق کشورهایی مانند امریکا محترم شمرده شود. از آن جایی که جمهوری اسلامی به هیچ عنوان قصد ساختن بمب اتم را ندارد، هم امام خمینی، هم رهبر انقلاب و علمای دیگر تولید ساخت سلاح کشتار جمعی را حرام اعلام کردند، آمریکایی ها از این وضعیت می خواند سود بیشتری ببرند و یک جنگ روانی انجام بدهند.
از آنجایی که جهان تک قطبی تبدیل به جهان چندقطبی شده است، نگرانی هایی هم از جانب دموکرات ها و برخی از عناصر احزاب جمهوری خواه وجود دارد. جمهوری اسلامی نیز در این جهان چند قطبی هیچ نیازی به ارتباط با غرب نخواهد داشت و می تواند کشور خود را از طریق ارتباط با کشورهای شرقی و همسایه برطرف کند. در این راستا، آمریکایی ها نیز به دو دسته تقسیم شده اند.
برجام مجددا به شکل قبلی خود احیا می شوددسته اول، طرفداران آقای ترامپ هستند که در حقیقت یک شکاف عظیمی را در کشور آمریکا به وجود آوردند، البته باید این را گفت که بیش از صد میلیون نفر از جمعیت آمریکا؛ اسکاتلندی و انگلیسی هستند. همچنین بالغ بر پنجاه میلیون جمعیت هم غیر آمریکایی هایی هستند که متشکل از جهان سومی ها مانند آفریقایی ها، شرق آسیا و غرب آسیا می شوند. این افراد معتقد هستند که باید با جمهوری اسلامی وارد جنگ نظامی شوند. اما، برخی که طرفدار برجام هستند، همواره به آقای ترامپ انتقاد می کنند که شما سال ها به ایران فشار اقتصادی وارد کردید و سخت ترین تحریم ها را هم ایجاد کردید اما دیدید که جمهوری اسلامی خم به ابرو نیاورد. نفت، پتروشیمی و فرآورده های گازی خود را فروخت. همچنین بالغ بر بالای ۱۵ میلیارد دلار در سال هم فرآورده های نفتی خود را می فروشد، پس شعار شما به نتیجه نرسید. بنابراین، این دسته از افراد معتقداند که از طریق برجام ایران را کنترل کنند.
از سوی دیگر، کشورهای اروپایی پس از آن که آقای ترامپ از برجام خارج شد، متضرر شدند. همواره هم به آمریکا هشدار می دهند که چین، روسیه، هندوستان و دیگر کشورهای نوظهور جای ما را در ایران خواهند گرفت. در عین حال، جمهوری اسلامی هم که تحت فشار حداکثری قرار گرفته است به دنبال خودکفایی است. لذا، در این راستا، برجام مجددا به شکل قبلی خود احیا شده و آمریکا نیز به برجام برمی گردد.
همچنین به دنبال این نکته هم هستند که به نوعی جمهوری اسلامی را مهار کنند. اسرائیلی ها نیز از اینکه هیچ کنترلی روی جمهوری اسلامی نیست، ناراحت و وحشت زده هستند. لذا، آنان نگران هستند که ایران از NPT خارج شود. دسترسی به اورانیوم بالا و قرار گرفتن آن در اختیار حزب الله، یمن، حماس و دیگر کشور های محور مقاوت برای اسرائیل موضوع خطرناکی خواهد بود.
چین اگر پشت روسیه را خالی کند، در چین تایپه به مشکل برمی خوردهمچنین با توجه به جنگ اوکراین، روسیه سال ها است که تذکر می دهند که کشورهای شوروی سابق به ناتو نپیوندند، زیرا ناتو در کنار گوش روسیه قرار می گیرد. روس ها در مرحله اول، امکانات هسته ای و اتمی خود را از اوکراین خارج کرد و در اختیار خودش قرار داد. در موضوع گرجستان، طی چند روز وارد این کشور شد و پس از مستقر کردن حکومت باب طبع خود، عقب نشینی کرد. روس ها به اوکراین تذکر دادند اما، آنان این تذکر را نپذیرفتند فلذا، امروز به این نتیجه رسیدند که غرب پشت آنان را خالی کرده است. زیرا غرب توان مقابله با روسیه را ندارد.
بیشتر بخوانید:
دبیرکل حزب اتحاد ملت : دولت برجام را احیا و سیاست «هم شرقی و هم غربی» را پیگیری کند
ترکش های جنگ اوکراین بر پیکر برجام / فلاحت پیشه : ایران تنها بازنده این جنگ خواهد بود
اگر کشتی های گاز به روی اروپا بسته شود، قطعا با بحران انرژی مواجه می شوند. عربستان سعودی، عراق و دیگر کشورهای عربی قادر به تامین مواد سوختی و انرژی اروپا نخواهند بود. آمریکایی ها نیز مردمان نامردی هستند که در این راستا هرگز از ذخایر انرژی خود به نفع کشورهای اروپایی استفاده نخواهند کرد.
روسیه هم مطمئن است که می تواند گاز و نفت خود را به کشورهایی مانند چین، هندوستان با ۵/۲ میلیارد جمعیت بفروشد و با کمبود مواجه نخواهد شد. امروز نیز اکثر قراردادهای روسیه با هند و چین است بنابراین، آقای پوتین از یک سال قبل تقریبا ارتباط خود را با غرب کم کرد و جنگ سرد بین آمریکا و روسیه هم در حدود ۲ سال قبل ایجاد شد.
بازنده جنگ اوکراین و اسرائیل هستند زیرا ...دلار خود را تبدیل کرد و نیازی هم به سوئیفت ندارد. اگر امروز آنان سوئیفت را برای روسیه محدود کردند، روس ها کم تر از ۱۰ درصد معاملاتاش با دلار است و به راحتی می تواند این موضوع را تغییر دهد. همواره چین و روسیه ۲ کشور قدرتمند شرق آسیا و غرب اروپا در کنار هم قرار گرفتند. چین می داند که اگر امروز بخواهد پشت روسیه را خالی کند، فردا بر سر چین تایپه به مشکل بر خواهد خورد. دقیقا شرایط به گونه ای است که آمریکا و اروپا وارد صحنه جنگ اوکراین نخواهند شد و کی یف را فریب می دهند. بازنده این جنگ اوکراین و اسرائیل خواهند بود. رژیم صهیونیستی هم در شرایط بسیار بدی قرار گرفته است که نه می تواند جنگ را تایید کند چرا که روس ها ناراحت می شوند. اگر هم تکذیب کند آمریکایی ها ناراحت می شوند.
جنگ اوکراین نمی تواند تاثیری در مذاکرات برجام داشته باشددر این راستا، جنگ اوکراین نمی تواند تاثیری در مذاکرات برجام داشته باشد. در عین حال، جمهوری اسلامی خودش را در برابر زندگی و معشیت مردم را برای زمانی اماده کرده است که اگر مذاکرات وین به نتیجه نرسید، مسیر دیگری را برود.
ما حدود ۶۰ میلیارد دلار با کشورهای همسایه تبادل داریم. این نیازمندی هم به راحتی قابل برطرف شدن نیست. ما مشاهده می کنیم که اماراتی ها بنزین، نفت و ... نیاز دارند. کره شمالی در مخمصه کمبود انرژی قرار گرفته و همواره تلاش می کند ارتباط خود را با جمهوری اسلامی قطع نکند و ارتباط داشته باشد. ژاپنی ها با مشکلاتی مواجه هستند و به شدت نگران اند که جمهوری اسلامی از امریکا در موضوع برجام ناراحت شود و بخواهد به کشورهای همسایه تشر بزند.
در چنین شرایطی باید؛ نفت بشکه ۱۵۰ دلار را بخرند و اگر قیمت نفت خیلی بالا برود، بحرانی شدید اروپا و چهان غرب را دربر می گیرد. کشورهای نفت خیز از این موضوع به صورت مقطعی سود بیشتری می برند اما خود آمریکایی ها هم دچار تورم می شوند.
در حال حاضر، آمریکا در حال انفجار و فروپاشی است. حدود ۸۰ درصد از گردش مالی آمریکایی ها در یک ایالات است و بالغ بر ۳۰ میلیون دلار بدهی دارد. این آمریکا زمانی که می خواست به افغانستان حمله کند بالغ بر ۵ میلیون دلار پس انداز داشت. ۷ میلیون دلار در عراق و افغانستان هزینه کرد و از آن زمان دچار بدهی شد که روز به روز هم انباشته می شود. آمریکایی ها نیز خواهان رسیدن به برجام هستند. ایران هم می خواهد امتیاز جدیدی به آنان ندهد، دولت و ملت ما تحت هیچ شرایطی زیر بار دادن امتیاز به آمریکایی ها نخواهند رفت. آمریکایی ها هم به این جمع بندی رسیدند و در آخر به میز مذاکرات برمی گردند.
برجام بنا بر اراده جمعی در نظام پذیرفته شد با توجه به اخباری که از وین شنیده می شود؛ به توافق نزدیک شده ایم اما برخی از چهره های تندرو مانند جبهه پایداری تلاش می کنند که این توافق امضا نشود. چه در دولت آقای روحانی و چه در دولت آقای رئیسی این تلاش ها انجام شده است. به نظر شما نگرانی آنان از چیست؟در موضوع برجام ملت ایران، پشت سر رهبر انقلاب ایستادند. در دولت آقای روحانی، رهبر انقلاب در مقاطع مختلف به کمک مذاکره کنندگان رفتند. در مقطعی فرمودند که باید نرمش قهرمانانه بدهید یا در زمانی که آمریکایی ها برخورد می کردند، ایشان تشر زدند که شما نیاز به برجام دارید. این برجام هم بنابر اراده جمعی نوشته شد و اگر قرار بر غیر از این بود، قطعا مجلس آن را تصویب نمی کرد.
البته در برخی از بندها، تیم مذاکره کننده اشتباهاتی را انجام داده است که در آن راستا، هم مطالبات رهبری و هم مطالبات مردم به حق بودند. مانند یکی از بندهایی که خطرناک بود و خداوند در سر آقای ترامپ زد و او از برجام خارج شد.
اگر آقای ترامپ از برجام خارج نمی شد و بند مکانیسم ماشه را اجرا می کرد، ۴ کشور دیگر باید از او تبعیت می کردند. اما، آقای ترامپ به خاطر قولی که به آمریکایی ها در انتخابات داده بود، سریع از برجام خارج شد.
می خواهند با فریاد زدن خودشان را زنده نگه دارندهمچنین برخی از احزاب یا گروه هایی نوظهوری مانند جبهه پایداری هستند که به سرعت تمام شدند. الآن تعداد محدودی از آنان باقی مانده است که با فریاد زدن می خواهند خود را در اذهان زنده نگه دارند. گاهی هم می خواهند از رهبر انقلاب و مردم جلوتر بروند. امروز خوشبختانه شاهد هستیم که در کشور چندصدایی وجود دارد. امروز در فضای مجازی مذاکرات و مباحثاتی که انجام می شود، بسیار بسیار ارزشمند است. بسیاری از عناصری که مخالف برجام بودند، شرایط دو سال قبل و پنج سال قبل را ندارند.
زیباکلام کاسه داغ تر از آش شده استافرادی هم مانند آقای زیبا کلام کاسه داغ تر از آش بودند. مردم و جامعه ما آگاه و روشن هستند. همچنین برای مردم در طول این ۴۰ سال ثابت شده است که هم امام خمینی(ره) و هم رهبر انقلاب به فکر مصلحت، عزت و عظمت کشور هستند. برخی از مسائل هم می تواند به عنوان تضارب افکار و چند صدایی به نفع کشور باشد.
در کشور که چند صدایی وجود دارد کسی نمی تواند موضوعی را پنهان کند و در موضوع تصویب طرح صیانت ده ها صدا در جامعه بلند شد که در نهایت مجلس و شورای نگهبان توضیح دادند که هرگز مانند زمان جمع آوری ویدیو نخواهد بود. علم به سرعت نور در حال پیش روی است و دنیایی نیست که کسی بتواند آن را محدود کند.
به پایداری ها اطلاعات غلط می دهند پس به نظر شما نگرانی پایداری از رسیدن به توافق برای زنده ماندن خودشان در سیاست است؟بله، بیشتر برای زنده نگه داشتن خودشان است و همچنین اطلاعات غلطی که از جاهای مختلف به آنان داده می شود. آنان هم بر اساس این اطلاعات غلط تصمیم گیری می کنند و خودشان را با فریاد زدن زنده نگه می دارند.
۲۱۲۱۷
کد خبر 1607708منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: دولت سیزدهم سیدابراهیم رئیسی مذاکرات وین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۷۵۴۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آینده برجام / توافقی صورت می گیرد؟
مهرداد حجتی -روزنامه اعتماد-این روزها در رادیو و تلویزیون تبلیغاتی پخش میشود با این مضمون که امسال در «فلان مکان» هر کالایی را میتوان به قیمت پارسال خریداری کرد! و این لابد بهترین تبلیغ برای آن مجموعه است که کالاهای خانگی را عرضه میکند. سالها دورانی که قیمتها برای مدتی طولانی ثابت و بدون افزایش میماند، گذشته است و مردم همچون خاطرهای محو از آن یاد میکنند. افزایش قیمتها مدتهاست که تبدیل به یک روال شده است و این آرزوی مردمی که انتظار یک دوره باثبات و آرام را سالهاست میکشند به انتظاری دور از دسترس تبدیل کرده است. آرزویی نزدیک به محال! شاید شما هم در تاکسی، مترو یا اتوبوس از دهان این و آن شنیده باشید که دوران باثباتی را به یاد میآورند که در آن سالها «خودکار بیک»، پنج ریال بود و یک ریال هم به تنهایی دارای ارزش بود و میشد با آن کالایی همچون پاککن، مدادتراش یا مداد خرید! بلیت اتوبوس شهری از میدان راهآهن تا سرپل تجریش، دو ریال بود در صورت استفاده از تاکسی، باقیمانده سکه ده ریالی به شما با سکه خردتر بازگردانده میشد! در آن روزگار کسی هرگز تصور نمیکرد که روزگاری خواهد آمد که به یک میلیارد تومان گفته شود؛ یک تومان! چون واقعا ۱۰ ریال یک تومان بود. همان ارزش واقعیاش که میشد با آن اقلامی خریداری کرد! آن روزها هیچ کس تصور نمیکرد، روزی بانک مرکزی، اسکناس صد هزار یا پانصد هزار تومانی هم عرضه کند! به همان اندازه که پیشبینی روزگاری، چون امروز در چند دهه بعد محال بود، حالا دستیابی به دورانی با ثبات، چون آن روز هم محال و دور از دسترس به نظر میرسد. آرزوی بازگشت به دوران ثبات! سعید حجاریان به وضعیتی، چون امروز، «وضعیت ابنُرمال» میگوید، وضعیتی در تقابل با «وضعیت نرمال». به تعبیری «وضعیت استثنا» در برابر «وضعیت عادی». او سال ۹۲، طی گفتاری، موضوع «نرمالسازی» را مطرح کرد و آن را پروژه مطلوب دولت تازه بر سر کار آمده «حسن روحانی» تلقی کرد. پروژهای که قرار بود دولت روحانی، به موازات تلاشهای داخلی، با تلاشهای دیپلماتیک به آن برسد. حجاریان «پروژه دموکراسیخواهی» را منوط به «نرمالسازی» کشور دانسته بود. اتفاقی که به دلیل کارشکنیهای مداوم و مانعتراشیهای مکرر در داخل و روی کار آمدن دولت «ترامپ» در امریکا رخ نداد تا اینچنین یک فرصت تاریخی برای بهبود وضعیت از دست برود. منظور از رسیدن به «وضعیت نرمال»، عادی شدن همه چیز در همه عرصهها از جمله «اقتصاد» بود. به عبارتی «رسیدن به یک ثبات» در «وضعیت اقتصادی». در چنین وضعیتی - وضعیت نرمال - هیچ شهروندی نگران فردای خود نیست. بیم از دست دادن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه، وضعیت روانی جامعه را در هم نمیریزد و آرامش جامعه را به هم نمیزند. در وضعیت نرمال، قیمت کالاها برای مدت طولانی - سالها - ثابت میماند و هیچ شهروندی نگران، افزایش قیمتها نیست، چون ریال یا تومانی که در جیب دارد، ارزشش ثابت میماند و مدام دچار افت یا نوسان نمیشود. در مقابل چنین وضعیتی، «وضعیت ابنرمال» یا «استثنا»، شرایط اقتصادی را در هم میریزد و دچار بیثباتی میکند. به همین خاطر هم، هر آینه بیم از دست رفتن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه وجود دارد و همین عرصه اقتصادی را آشفته و دچار بیثباتی میکند. در «وضعیت نرمال» امکان جذب سرمایه و سرمایهگذاری وجود دارد. اما در «وضعیت ابنرمال» نه تنها این امکان از دست میرود که حتی منجر به فرار سرمایه هم میشود. اتفاقی که بلافاصله پس از توقف «برجام» در پی خروج «ترامپ» از آن رخ داد. آن اتفاق، برنامههای حسن روحانی را در هم ریخت و او را در داخل با بحرانهایی روبهرو کرد. در چنین شرایطی مخالفان او که در حقیقت «مخالفان برجام» و «پروژه نرمالسازی» بودند، با حمایت بخشهایی در حاکمیت، دست بالا را پیدا کردند. این فرصت که بتوانند فشار خود را با در اختیارگیری تریبونهایی بیشتر کنند. همان گروه که بارها به «جواد ظریف» و تیم مذاکرهکننده، تاخته بود و پس از توافق ایران با ۱+۵، کمیسیونی ویژه برای بررسی آن دستاورد، یعنی «برجام» تشکیل داده بود! حالا، اما آن گروه با خروج یک طرفه ترامپ از برجام، گویا به خواسته قلبی خود رسیده بود، چون فردای آن شادمانه در صحن علنی، با هیاهوی فراوان «برجام» را آتش زده بود! هر چند اقدامی نمادین، اما از منظر دولت، اقدامی مخرب تلقی شده بود. به سخره گرفتن تلاش دستگاه دیپلماسی کشور که توانسته بود کشور را پس از سالها از زیر تحریمهای فلجکننده خارج کند و چشماندازی امیدوارکننده پدید آورد چندان سنجیده به نظر نرسیده بود. هر چه بود در عرصه اقتصادی، کشور به آرامش رسیده بود و کشورهای بزرگ، داوطلب سرمایهگذاری در ایران شده بودند، چون وضع به سرعت به سوی عادی شدن و ثبات پیش رفته بود. «عبدالله رمضانزاده» از دولتمردان دولت اصلاحات، سال ۹۲، از پروژه «آواربرداری» سخن به میان آورده بود. او گفته بود، پس از هشت سال، آنچه از دولت پیشین -احمدینژاد- برجا مانده است، «انبوهی ویرانی» است که باید توسط دولت بعد، ابتدا آواربرداری و سپس بازسازی صورت گیرد. پروژهای که بر عهده حسن روحانی و دولتش نهاده شده بود و او نه تنها باید به سرعت خرابیهای گذشته را جبران میکرد که ضمن آن باید به بازسازی هم توجه نشان میداد. آن هم با خزانهای که خالی شده بود و بدهی انبوهی که باقی مانده بود. روزی که احمدینژاد بر سر کار آمده بود، «خاتمی» خزانهای پر پول و صندوق ذخیره ارزی انباشتهای را برای او باقی گذاشته بود. اما «پولپخشی»های مداوم و بیحساب کتاب احمدینژاد که گاه با «گونی» پولها را در سفرهای استانی جابهجا میکرد، نه تنها آن اندوخته را بر باد داده بود که حتی درآمد هنگفت حاصل از فروش نفت - بالغ بر ۷۰۰ میلیارد دلار- را هم نابود کرده بود! رقمی که هیچگاه توسط هیچ نهادی بررسی نشد و رییس دولت وقت بابتش هیچگاه بازخواست نشد!
آنها که خواستار توقف برجام و حتی خروج از آن بودند، در حقیقت در صف نوبت دولت بعد ایستاده بودند. مرور اعضای کمیسیون بررسی «برجام» میتوانست تصویری از دولت، مجلس و فردای سیاسی کشور را پس از دولت روحانی به دست دهد:
نقویحسینی نماینده ورامین (اصولگرایان رهروان ولایت)، اسماعیل کوثری نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، محمدحسن ابوترابیفرد نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، کارخانهای نماینده همدان (اصولگرایان رهروان ولایت)، حسین نجابت، نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، زاهدی نماینده کرمان (اصولگرایان رهروان ولایت)، علیرضازاکانی نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، مهرداد بذرپاش نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، علاءالدین بروجردی نماینده بروجرد (اصولگرایان رهروان ولایت و رییس کمیسیون امنیت ملی)، سیدمحمود نبویان نماینده تهران (اصولگرایان جبهه پایداری)، حقیقتپور نماینده اردبیل (اصولگرایان رهروان ولایت)، منصوریآرانی نماینده آران و بیدگل (اصولگرایان رهروان ولایت)، وحید احمدی نماینده کنگاور (اصولگرایان رهروان ولایت)، مسعود پزشکیان نماینده تبریز (اصلاحطلب) و تاجگردون نماینده گچساران (اصلاحطلب). در میان آن همه اصولگرا فقط دو تن اصلاحطلب بودند. تقریبا تصویری بینقص از آنچه در پیش رو بود.
حجاریان درباره دوپارگی سیاسی در فردای «برجام» گفته بود؛ کشور به دو گروه، «برجامیها» و «نابرجامیها» تقسیم خواهد شد. «برجامیها» که خواهان گفتگو و عادیسازی روابط با جهانند و به خروج از انزوای کشور و عادی شدن اوضاع میاندیشند و «نابرجامیها» که اساسا از بیخ و بن با هر نوع گفتگو و تعامل با جهان، خصوصا غرب مشکل دارند و همواره از تحریمها استقبال میکنند. شاید به این دلیل که در «وضعیت ابنرمال»، آنها دست بالا را پیدا میکنند. «وضعیت ابنرمال» راه را برای هر نوع شفافسازی میبندد. مراودات اقتصادی - تجارت - امری سیاسی و امنیتی میشود که باید در لایههایی پنهان تصمیمگیری شود. دالانهایی پنهان برای افرادی خاص گشوده میشود و تجارتی نهان شکل میگیرد که از چشم ناظران پنهان میماند. امتیازهایی در همان لایهها تقسیم شده و پول و ارز به ابزاری برای معادلات سیاسی بدل میشود. در چنین وضعیتی است که مسائلی همچون «چای دبش» هم رخ میکند. در شرایطی که کشور از همه سو تحریم و ارتباط نظام بانکی کشور با نظام بانکی جهان - به دلیل نپیوستن به FATF - قطع است، افرادی خاص دست بالا را در اقتصاد کشور پیدا میکنند که توانایی دور زدن تحریمها و معامله در پشت درهای بسته را دارند. اتفاقی که قرار بود پس از دوران حسن روحانی رخ دهد و کشور به سرعت وارد دالانی از حوادث شود که تا پیش از آن هرگز تجربه نکرده بود. برگزاری دو انتخابات، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ بدون حضور کاندیداهای شاخص اصلاحطلب، عرصه را یکدست در اختیار همان گروهی قرار داد که از همان ابتدا با «برجام» مساله داشت. دولتی بر سر کار آمده بود که هیچ برنامه اقتصادی مدوّنی در دست نداشت، برخلاف ادعای «برنامه هفت هزار صفحهای» که در دوران کاندیداتوری در تلویزیون گفته بود، دست رییسی از هر برنامهای کاملا خالی بود! انسداد مذاکرات پس از مدتی تلاش نافرجام در جهت احیای برجام، هر چشمانداز احتمالی را از بین برده بود. شعار «نگاه به داخل» که هیچ «پِلنی» در پیوست نداشت، وضع را پیچیدهتر و دولت «نوانقلابی» رییسی را وادار به پروپکانی کرده بود. اتفاقی که پیشتر احمدینژاد هم تجربه کرده بود. حالا با گذشت نزدیک به سه سال از روی کار آمدن دولت رییسی، نه تنها وضعیت به حالت عادی بازنگشته، بلکه وضع به مراتب غیرعادیتر هم شده است. به عبارتی «وضعیت ابنرمال» تعمیق و «وضعیت نرمال» کاملا از دسترس دور شده است. حالا صعود سرسامآور قیمتها، با جهش بیسابقه دلار، همان شعار «نگاه به داخل» را هم با ابهام مواجه کرده است. تا چند ماه دیگر، ابراهیم رییسی وارد سال پایانی دوره چهار سالهاش خواهد شد بیآنکه توانسته باشد دستاورد قابل ملاحظهای به دست آورده باشد. دولتی که با شعار تک رقمی کردن تورم بر سر کار آمده بود، حالا به تورمی افسارگسیخته رسیده است. بهرغم همه آمارهایی که ارایه میشود، سفره خالی مردم و ریزش طبقه متوسط به طبقه فرودست حاصل همان انزوای «نخبگان» یا «قشر الیت» به بهانه «جوانسازی» دولت است که با آزمون و خطا امور کشور را پیش میبرد!
تبلیغ از بلندگوی رسمی - صدا وسیما - برای خرید کالاهای خانگی به قیمت سال قبل، به نظر حالا یک دستاورد است! البته دستاوردی از جنس «استثنا» برای جماعتی «استثنا!» جماعتی برخوردار از حمایت که میتوانند از این «وضعیت استثنا» نهایت بهره را ببرند بیآنکه گروهی رقیب کسب و کارشان را تهدید کند! پدیداری چنین «استثناهایی» نه تنها موجب افتخار نیست، بلکه موجب تاسف هم هست. توزیع رانت، دستاورد نیست، بلکه نشانه نوعی معلولیت در نظام مدیریت است. معلولیتی برآمده از همان «وضعیت ابنرمال» که دولت چارهای برای آن در دست ندارد. شاید به این دلیل که خود برآمده از همان «وضعیت استثنا» است.