۵ نکته درباره هرزهنگاری فقر و آسیبهایش
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۴۸۵۴۸۱
چهره فقر در ذهن ما چگونه تداعی میشود؟ کودکی سیهچرده که تکهنانی خشک به دندان میکشد و مگسها اطراف صورتش پرسه میزنند. خیریهها و نهادهای مردمی عمدتاً وقتی به فکر فقرزدایی میافتند، چنین تصویری را نشان میدهند و از توانمندان میخواهند با صدقهای کم یا زیاد به حل مشکل فقرا بشتابند، اما استمرار چنین روشی به پدیدهای منجر میشود که به آن «هرزهنگاری فقر» میگویند؛ هرزهنگاری فقر پیچیدگی مسئله فقر را نادیده میگیرد و انسانها را بهجای مبارزه اجتماعی، به دادن صدقهای ناچیز راضی نگه میدارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، روزنامه «جوان» در ادامه نوشت: این مطلب را امیلی رونیگ نوشته است که در بخش ارتباطات اجتماعی و دیجیتال سازمان امدادرسانی جهانی کار میکند؛ مطلب او را با کمی تلخیص میخوانید.
عموماً باعث تأسف است که رسانه انسانها را استثمار کند و آنها را تا سرحد اشیا پایین بیاورد. دستکم تا حدی ناراحت میشویم، وقتی میبینیم رسانه انسانها را - اعم از زن و مرد- به خصوصیاتی فرو میکاهد که بتوان از آن برای اثبات نکتهای، برانگیختن واکنشی احساسی یا سودآوری استفاده کرد. این امر را در تبلیغات، فیلمها و هرزهنگاری میبینیم. نحوه بازنمایی فقرا در رسانهها نیز همین مشکل را دارد، چون از وضعیت آنها و چه بسا رنجهایشان برای منفعت مالی سوءاستفاده میکنیم. قضیه مانند استفاده ابزاری از زنان است و باید مکثی کنیم و از خود سؤالی بپرسیم، آیا کاری اخلاقی است که ویژگیهای یک انسان را صریحاً برای مخاطبان نشان دهیم تا تجربهای احساسی برانگیزیم و نهایتاً پولی به جیب بزنیم؟ این کار که «هرزهنگاری فقر» نام دارد، هیچ کمکی به پرداختن به مشکل اصلی و ساختاری فقر نمیکند. در این نوشتار، به پنج مشکل اصلی این کار متداول میپردازم.
هرزهنگاری فقر، بازنمود غلطی از فقر ارائه میدهد
فقر هم از مشکلات فردی ناشی میشود و هم مشکلات نظاممند، یعنی هم شرایط شخصی و هم نظامهای اجتماعی و قضایی که همگی از دو حالت خارج نیستند یا فقرا را توانمند میسازند یا شرایطشان را تداوم میبخشند، اما هرزهنگاری فقر مقوله فقر را صرفاً بهمثابه رنج مشاهدهپذیر و ناشی از نبود منابع مادی تعریف میکند؛ این امر دلیل دارد.
به گفته دایانا جورج، منتقد این حوزه سازمانها نمیتوانند مخاطبان را بهراحتی مجاب کنند که فقر واقعی بیرون از زندگی روزمره آنهاست و در فرهنگی جا دارد که تصاویر اشباعش کردهاند. جورج مینویسد نمایش استیصال شدید شاید تنها راه چاره به نظر بیاید. هرزهنگاری فقر نشان میدهد که مخاطبان میتوانند بهراحتی با راهکاری ساده یا صدقه حلش کنند. هرزهنگاری فقر یکی از تجربههای پیچیده انسان را فهمیدنی، مصرفپذیر و آسانحل جلوه میدهد.
هرزهنگاری فقر به صدقه میانجامد، نه کنشگری
به گفته جورج، هرزهنگاری فقر به صدقه میانجامد، نه کنشگری: مردم صدقهدهنده میشوند نه مدافع حقوق. هرزهنگاری فقر نه میتواند درکی عمیقتر از معضل فقر ایجاد کند و نه تغییرات ساختاری لازمی را به وجود آورد که برای کار اساسی درباره این معضل باید صورت بپذیرد. هرزهنگاری فقر میگوید هم معضل و هم راه چاره در منابع مادی ریشه دارند و مسئله فقر را میتوان با تماس تلفنی ساده یا صدقه ماهانهای حل کرد. شایان ذکر است که این نوع بخشش اگر تحت مدیریت سازمانهایی باشد که بهشکل پایدار به معضل فقر میپردازند، میتواند تأثیرات شگرفی داشته باشد، اما در عین حال ایدئولوژیهای خطرناکی را نیز تداوم میبخشد که ضررشان به مراتب بیشتر از سودشان است. با این کار، فقرا حس میکنند وابستگانی بیچاره هستند و خیریندارا خود را منجی میپندارند. در این سازوکار، این پنداشت به خیرین القا میشود که فقط آنها میتوانند تغییر مثبتی ایجاد کنند. هیچ حرفی از این موضوع به میان نمیآید که چطور میتوان فقرا را توانمند ساخت یا گامبهگام کمکشان کرد تا توانایی ذاتی خود را درک کنند؛ یعنی این توانایی که میتوانند کارگزار تغییر در اجتماعات خود باشند.
جورج مینویسد «در چنین تصاویری، فقر کثافت، زندگی و بیچارگی است.»، اما واقعیت چیز دیگری است. فقر «چهرههای زیادی» به خود میگیرد و راهحل سادهای برای آن وجود ندارد. فقر شبیه آن کودک گرسنهای نیست که مگسها بر صورتش نشستهاند. در واقع فقر شبیه هیچ چیز خاصی نیست، بلکه پدیدهای چند وجهی است و باید به همین شکل نمایش داده شود. تام مورفی گزارشگر مینویسد: «رنج بخشی از فقر است، همانطور که اخبار خوب و نشستن خانوادهای سر سفره غذا.» فقر پدیدهای همهجانبه است و بر تمام وجود فرد تأثیر میگذارد، نه فقط آنچه دیده میشود. استیو کوربت و برایان فیکرت در کتاب خود با نام «وقتی کمک آسیبزاست» توضیح میدهند که یاریگر و یاریگیر دید خیلی متفاوتی نسبت به فقر دارند. تعریفی که اکثر مخاطبان از فقر دارند بر پایه رنج جسمی و فقدان منابع مادی است، حال آنکه فقرا وضعیت خود را به لحاظ روانشناختی و احساسی توصیف میکنند. واژگانی همچون شرم، فرودستی، ناتوانی، خواری، ترس، بیچارگی، افسردگی، انزوای اجتماعی و محرومیت از حق صحبت و ابراز وجود در کلام آنان متداول است (بانک جهانی، ۱۹۹۰) نکته دیگری که جورج تشریح میکند، این است که هرزهنگاری فقر حالتی رقابتی مییابد، چون هر سازمانی باید مدام مخاطبانش را مجاب کند که ما با نیازمندترین یا «مستحقترین فقرا» سروکار دارد، نه «فقرای نالایق.» سازمانها به هر دری میزنند تا جذابیت و اهمیت خود را در چشم خیرین حفظ کنند و تقریباً هیچگاه به موضوع اصلی که فقر است، نمیپردازند.
هرزهنگاری فقر هم یاریگر و هم یاریگیر را میفریبد
یکی از بزرگترین مشکلات هرزهنگاری فقر این است که موفقیت چشمگیری در توانمندسازی افراد نامناسب دارد. این امر به دو طریق صورت میگیرد. اولاً، هرزهنگاری فقر به خیرین میگوید بهخاطر جایگاهشان در جامعه و منابعی که در اختیار دارند، میتوانند منجی جوامع آسیبپذیری باشند که خود هیچچیز از آنها نمیدانند. این کار نمیتواند مخاطبان را نسبت به نیاز متقابل به دگرگونی - که بین آنان و خواهر و برادران فقیرشان مشترک است- بیدار کند و در عوض قیممآبی خطرناکی را تداوم میبخشد. ثانیاً، هرزهنگاری فقر یاریگیران را ناتوان میسازد. هرزهنگاری فقر از سوژههایش ابژه میسازد و آنان را بر اساس رنجشان تعریف میکند و هرگونه مؤلفه اساسی زندگی انسان را از آنان سلب میکند؛ مواردی همچون عاملیت، خودمختاری و پتانسیل نامحدود. تبلیغات و مطالب بازاریابی که رنج فقرا را نشان میدهند تا حمایت مالی از مردم استخراج کنند، لاجرم، این پیام را برای سوژههایشان به دنبال دارند که واقعاً وابستگانی بیچارهاند که برای هرگونه تغییر ماندگاری به حمایت ثروتمندان نیاز دارند، اما واقعیت این است که رسیدگی درست به فقر مستلزم توانمندسازی فقرا به شکلی است که بتوانند اجتماعات خود را متحول سازند. در این راه، حتی باید بیکفایتی و نادانی خود را در درک ماهیت واقعی فقر بپذیریم.
هرزهنگاری فقر برای سازمانها کارساز است!
دلیل دارد که این نوع از نمایش فقر اینچنین میان سازمانهای امدادی انساندوستانه محبوب شده است. وقتی حرف سودرسانی میشود، هرزهنگاری فقر جوابگوست. گروههای تحقیق و ارتباطات در سازمانهای مردمنهاد چنین پیامهایی را به این دلیل تولید میکنند که اثرگذاریشان در آزمایشهایی دقیق به اثبات رسیده است. مثلاً وقتی یک تبلیغ کودکی رنجکشیده را نشان میدهد، احتمال صدقهدادن خیلی بیشتر از وقتی است که مخاطب کودکی شاد و تندرست را میبیند. لُب کلام اینکه هرزهنگاری فقر نتیجه سازمانهای خوشنیتی است که میخواهند پولی برای کارهایشان جور کنند و واقعاً هم جوابگوست. بدینترتیب، پرسشی مهم مطرح میشود: آیا سودبخشی هرزهنگاری فقر ارزش این را دارد که کلیشههای نادرست تداوم یابند؟ به نظر من، پاسخ منفی است. تغییر پایدار در اجتماعات فقیر چیزی فراتر از جمع کمکهای مالی به آنهاست. اگر بخواهیم واقعاً اجتماعات را دگرگون کنیم تا از عدالت اقتصادی و اجتماعی برخوردار باشند، باید کاری کنیم تا صدای خودشان شنیده شود. نمیتوانیم برساختهای خودمان را بر آنان تحمیل کنیم.
نقل و تلخیص از: وبسایت ترجمان/ نوشته: امیلی رونیگ/ ترجمه: علیرضا شفیعینسب/ مرجع: هافینگتون پست
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: سازمان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۸۵۴۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چند ترفند تربیتی کاربردی برای جلوگیری از لجبازی کودک
بچهها به دلایل مختلفی بدرفتاری میکنند، اما شایعترین دلیل آن بی حوصلگی و کسل شدن است. آنها متوجه میشوند که رفتارشان تأثیرگذار است، بخصوص اگر بتوانند با استفاده از آن به چیزی که میخواهند برسند. گاهی هم میل به قدرت داشتن، دلیل بدرفتاریهای آنها است، چرا که این روشی است برای کودک تا بتواند تلاش کند و قدرت کنترل خود را اثبات کند. به همین دلیل مهم است که نحوهی صحیح مدیریت این رفتارها را بلد باشید.
به گزارش روزیاتو، راهکارهایی که در ادامه از آنها صحبت خواهیم زندگی شما به عنوان پدر و مادر را سادهتر خواهند کرد.
۱- با آرامش و خونسردی بیشتری با او برخورد کنیدبچهها اغلب از رفتار والدین خود تقلید میکنند، بنابراین باید با آموزش حفظ آرامش و خونسردی به فرزندتان، به رفتار او شکل دهید. اگر زمانی که شروع به جیغ و داد میکند، شما هم سرش فریاد بکشید، این رفتار برای عادی و طبیعی خواهد شد. بنابراین، به جای این کار، به او روش دیگری برای مدیریت احساساتش نشان دهید.
۲- به او حق انتخاب دهید تا بتوانید تصمیم بگیرد که دوست دارد چه کاری انجام دهدحق انتخاب دادن به کودک کمک میکند نیاز به قدرت داشتن و کنترل داشتن روی امور خود در او ارضا شود؛ بنابراین مثلاً اگر باید هم اسباب بازی هایش را جمع میکرد و هم دندان هایش را مسواک میزد، از او بپرسید که دوست دارد اول کدام را انجام دهد.
۳- همیشه تنقلات همراه خود داشته باشیدبدرفتاری کودک بسیاری از اوقات ناشی از گرسنگی او است، بنابراین اگر قرار بود با کودک تان بیرون بروید، با همراه داشتن تنقلات میتوانید جلوی جیغ و داد کردنش را بگیرید و او را خوش خلق نگه دارید.
۴- او را از پیامدهای منفی احتمالی کارهایش آگاه کنید«چون من میگویم!» پاسخ خوبی به کودکی نیست که میخواهد بداند چرا نباید کاری را انجام دهد. همیشه سعی کنید با فرزندتان صحبت کنید و برایش توضیح دهید که اگر بدرفتاری کند چه اتفاقی ممکن است و چرا نباید برخی کارها را انجام دهد. او را از عواقبی که کارهایش ممکن است داشته باشند آگاه کنید تا بتواند یاد بگیرد و در آینده تصمیمات بهتری برای خود بگیرد.
۵- یک برنامهی روزانه برایش تنظیم کنید و بابت عمل به آن به او جایزه دهیدبه فرزندتان کمک کنید که یک برنامهی روزانهی مناسب برای خود داشته باشد، مثلاً ممنوعیت تماشای تلویزیون از یک ساعت مشخص به بعد، کمک به شستن ظرف ها، مسواک زدن و رفتن به رختخواب در ساعتی مشخص؛ و اگر دوست دارید خلاق باشید، میتوانید برای کل ماه برنامه تنظیم کنید و به فرزندتان بگویید که اگر تمام ماه (یا یک یا ۲ هفته) طبق برنامه عمل کند، میتواند به انتخاب خودش جایزهای از شما بگیرد.
۶- تنبیههای معقولی برای قانون شکنی هایش تعیین کنیدبرای برخی بدرفتاریهای کودک تان تنبیههای معقولی در نظر بگیرید. مثلاً اگر فرزندتان در برابر خوردن سبزیجات مقاومت کرد، به او اجازهی خوردن تنقلات ندهید. یا اگر نمیخواست اسباب بازی هایش را جمع کند، اجازه ندهید بقیهی روز را با آنها بازی کند. این شیوه برای کودکانی مناسب است که انجام برخی کارها برایشان دشوار است. با این حال، از تعیین تنبیههای نامعقول خودداری کنید. مثلاً اگر نمیخواست غذایش را بخورد، او را مجبور به شستن لباسها نکنید.
۷- حواسش را پرت کنیدبچهها گاهی به این دلیل بدرفتاری میکنند که احساس بی حوصلگی یا کسل شدن میکنند یا کار بهتری برای انجام دادن سراغ ندارند. به همین دلیل، اگر کاری برایش پیدا کنید، بخصوص چیزی که او سرگرم و درگیر کند، حواسش پرت چیز خوبی خواهد شد و دیگر بدرفتاری نخواهد کرد.
۸- از او دربارهی نظرش و و راه حل هایش برای مشکلات بپرسیدوقتی فرزندتان شروع به بدرفتاری میکند، از او بپرسید که آیا مشکلی دارد یا آیا چیزی اذیتش میکند. اگر مشکلی وجود داشت و کودک تان آن را با شما در میان گذاشت، وقت بگذارید و با او دربارهی آن صحبت کنید. از فرزندتان بپرسید که نظر و فکری دارد یا به عقیدهی او چظور میتوان آن مشکل را برطرف کرد. اگر پاسخی نداشت، کمی به او کمک کنید، اما یادتان باشد که باید به او این احساس را دهید که این خود اوست که دارد مشکل را حل میکند و شما باید حامی و مشوق او باشید.
۹- احساساتش را بپذیرید و سعی کنید به او کمک کنیدبه جای اینکه به فرزندتان بگویید بچهی بدی شده یا دارد بدرفتاری میکند، میتوانید به او نشان دهید که او و احساسی که دارد را درک میکنید. از آنجایی که احساسات نقش مهمی در رفتار کودک دارند، همیشه پذیرای آنها باشید. مثلاً جملهی سادهای مانند این میتواند کمک زیادی به فرزندتان کند: «می فهمم که از اینکه امروز نمیتوانیم برویم پارک ناراحت هستی، اما هوا خوب نیست».