مبعثهای آقابزرگ
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۴۸۶۰۴۶
ایسنا/خراسان رضوی آقابزرگ حضرت محمد(ص) را جور دیگری دوست داشت و حتی اگر ته جیبش یک ۱۰۰۰ تومنی هم مانده بود، باز شب مبعث کوچه را چراغانی میکرد و همه را سر سفرهاش مینشاند.
من هم مثل همه یک آقابزرگ داشتم که از قضا از آن کلیشهایهای زیاده مهربان هم نبود. زیاد حوصله شلوغی نداشت و هنگامی که زنگ میزدیم برویم به او سری بزنیم راحت میگفت «بابا جون عکس همهتونو دارم؛ نیایید» و میخندید و گوشی را میگذاشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تجربههاش را که کرد رفت استخدام شرکت گاز شد تا دوباره یکجانشین باشد، یکچندی. تا جایی که من به یاد دارم بیش از هشت شغل عوض کرد. شهرنشین بودن قدرت ماجراجویی را آدمیزاد بیجان کرده است اما او تا آخر عمر ساز خودش را زد. روزی که من دار قالی علم کردم دید، هوش و حواسش در ۸۰ سالگی پرت شد. یاد پنج سالگیهایش افتاده بود که گذاشته بودندش کارگاه قالیبافی هنر یاد بگیرد. میگفت «باباجان من را همه استادکارها میخواستند، چون شاگرد کوتاهچین بودم».
یعنی به خاطر انگشتهای کوچکش میتوانسته گرههای کوتاه بزند و نخ کمتر مصرف میشده است. ظرف ۲۴ ساعت رفت و دار خودش را علم کرد و ظرف یک سال هفت تا قالیچه بافت تا پس از مرگ به هر فرزند یکی را یادگاری بدهد و هفتمی هم برای مادربزرگ باشد. هفتمی به نصف نرسیده بود که رفت. قالیچه من هم ناتمام همان گوشه هست و شاهد عروسی و شعف و شوق و غم و کم و زیاد و نور و تاریکی خانه ما شده است.
آقابزرگ اهل حال بود و اهل قال نبود اما حضرت محمد(ص) را جور دیگری دوست داشت. حتی اگر ته جیبش یک ۱۰۰۰ تومنی هم مانده بود، باز شب مبعث کوچه را چراغانی میکرد و همه را سر سفرهاش مینشاند و شال سبز به سرش میبست. همیشه همان شب تلویزیون فیلم سینمایی «محمد رسولالله» را میگذاشت و هر سال تا کار به غار حرا میرسید، باید حاضر میشدیم برویم مهمانی خانه آقابزرگ و من معجزهها و جنگها و ساختن مسجدالنبی را نمیدیدم. نمیدیدم چطور ستون حنانه به گریه افتاد، وقتی محمد رسولالله دیگر به آن تکیه نمیداد و نامش را حنانه -کسی که نوحهای محزون سر دهد- گذاشتند. نمیدیدم قبیله بنیهاشم شتر سفیدی را آزاد کردند تا خودش هرجا نشست همانجا خانه و مسجد رسولالله را بسازند. نمیدیدم مردم به استقبالش به صحرا رفتند و تواشیح خواندند و برگهای درخت خرما را مثل بادبزن سایه سرش کردند و شعف، قلبهایشان را پر کرده بود. غمهای محمد(ص) و بتپرستی اهل مکه را نمیدیدم اما میدیدم که آقابزرگ در عالمی دیگر است. با دست خودش شیرینی تعارف میکند، میخندد، عیدی میدهد. گاهی آرام به آسمان نگاه میکند.
یکی از همان مبعثها عبای قهوهایاش را کمی از سر شانه آزاد کرد و مرا زیر عبا جا داد. کف دستم یک اسکناس سبز نو گذاشت. گفت این برکت را همیشه نگهدار بابا. یک روز پیکان و کارت بنزینش را به من داد و گفت از زنهای نترس خوشم میآید. برو بنزین بزن و برای خودت هرجا خواستی بچرخ. از حواسپرتی من کارت بنزین توی پمپ با کارت یک مشتری دیگر جابجا شد و گرفتاری گرفتن کارت المثنی و حیف شدن نصف سهمیهاش افتاد به گردن او و شرمندگی ماند برای من. عذرخواهی که میکردم میزد به در شوخی و نمیگذاشت خجالت بکشم.
توی مهمانیها همیشه تا هنگام پهن کردن سفره کتاب میخواند. یک مجموعه سخن حکیمان داشت که همه جا با خودش میبرد. وقتی از یک جمله کتاب خوشش میآمد بیاعتنا به جمع با صدای بلند چند بار برای خودش تکرار میکرد.
روزی که رفتم خانهاش برای سفر حج خداحافظی کنم، دم رفتنم به گریه افتاد. بزرگترین سر راهی عمرم را توی جیبم گذاشت و من دستش را با همه خجالتها و غرورهایم بوسیدم. دستهایش بوی گندم و پشم قالی میداد. شال سبزش را به سرش بسته بود. من با سرراهیاش برای همه بچههای قوم و خویش از دستفروشهای آفریقایی مدینه اسباببازی خریدم و برای خودش یک ضبط صوت که چراغقوه هم داشت. همیشه دعا میکرد برایم. میگفت توی سفرهایم با این هم آهنگ گوش میکنم هم تاریکیها را روشن میکنم.
یک شب مبعث هم بود که از بیمارستان زنگ زدند گفتند آقابزرگ رفته است. روی انگشتهای هنرمندش خاک سرد ریختند. رفت او اما زیستن را زیست و قالی من هنوز ناتمام... .
یادداشت از صفیه خدامی، خبرنگار ایسنا، منطقه خراسان
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری عید مبعث يادداشت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۸۶۰۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماسیمیلیانو الگری: یوونتوس در آستانه رسیدن به هدف اصلی خودش است
سرمربی یوونتوس باور دارد که با کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا، تیمش به هدف خودش در این فصل میرسد.
طرفداری | یوونتوس در صورت پیروزی مقابل رم در ورزشگاه المپیکو در عصر یکشنبه، سهمیه لیگ قهرمانان اروپای خودش را مسجل می کند، هدفی که الگری از ابتدای فصل روی آن پافشاری می کرد.
شکست دادن جالوروسی که روز پیش در خانه مقابل بایرلورکوزن در لیگ اروپا متحمل شکست شدهاند، کار آسانی نخواهد بود. به خصوص برای یوونتوس که از زمان بازی خارج از خانه مقابل لچه در ۲۱ ژانویه، در خارج از تورین حتی یک برد هم کسب نکرده است. الگری در کنفرانس مطبوعاتی پیش از این بازی گفت:
برای بازی فردا دو مصدوم خواهیم داشت: الکس ساندرو در شرایط آمادگی کامل به سر نمی برد و ییلدیز به دلیل بیماری همراه تیم نخواهد بود. چقدر احساس یوونتوسی بودن میکنم؟ حالا دیگر ۸ سال است، به علاوه ۲ سال دیگر که مربیگری نکردم، در تورین زندگی میکنم. این باشگاه یک دیانای منحصر به فرد دارد. بعید است تغییر کند. میتوانید شکل آن را تغییر دهید، اما تغییر نمیکند. دیانای هر باشگاهی باید مورد احترام قرار گیرد.
به هدف خودمان نزدیک میشویم، ببینیم فردا میتوانیم به مسیر پیروزی برگردیم یا نه، چون از لچه به بعد خارج از خانه برنده نشدهایم. رم عملکرد خوبی دارد، آنها تیم قدرتمندی هستند و کیفیت بالایی دارند، بازی زیبا و سختی خواهد بود.
در نیمفصل اول ۴۶ امتیاز کسب کردیم، در نیمفصل دوم نتوانستیم عملکرد دور رفت را تکرار کنیم اما نتایج خیلی ضعیفتری هم نگرفتیم. به لیگ قهرمانان که هدف اصلی است، نزدیک هستیم اما باید محتاط باشیم چون هنوز چیزی قطعی نیست.
مککنی فصل درخشانی داشت. لحظاتی وجود دارد که سرمربی برای بازیها و تمرینات تصمیمات متفاوتی میگیرد. همه بازیکنان مورد نیاز هستند، برای مثال، کین حالا در خط حمله عملکرد بهتری دارد، میلیک هم بعد از گلی که مقابل لاتزیو زد، اعتماد به نفس خوبی پیدا کرده است.
ده روسی در رم؟ من با پدرش در لیورنو همبازی بودهام. دنیل حتی با وجود عملکرد خوب مورینیو، شور و نشاط را به رم آورده است. او جوان است و فکر میکنم میتواند دوران حرفهای خوبی داشته باشد.
از دست ندهید ????????????????????????
جای خسرو حیدری بودم پیشنهاد منچسترسیتی را قبول میکردم! مرد هزار چهره؛ یورگن کلوپ مشاور مالی شد (فیلم) خوشحالی باورنکردنی جیمی کرگر در دیوار زرد! (فیلم) لیونل مسی در شکلوشمایلی که هرگز ندیدهاید! (عکس)