درسی که باید از جنگ روسیه-اوکراین گرفت
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۴۸۹۷۳۸
به گزارش ایسنا، صادق بروجردی، کارشناس روابط بین الملل در یادداشتی با این مقدمه میافزاید: - فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی گفتمانی رمانتیک و مبتنی بر مبانی نرم قدرت و پرهیز از خشونت عریان و سنگین را به میان آورد. این که عصر قدرت به مثابه اقدامات بزرگ نظامی به سرآمده است و فصلی از دوستی و مراوده در چارچوب اتحادها و ائتلافها فرا رسیده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هنگامی که کشور کویت آماج حملات رژیم بعثی صدام قرار گرفت ائتلافی از کشورهای غربی با مجوز سازمان ملل متحد عملیات نظامی گسترده ای را علیه ارتش بعث ترتیب داده و زمینهی اخراج این ارتش و منکوب شدن جلاد بغداد را فراهم کردند. طرفداران و مروجان تغییر منطق قدرت برای اظهارات و نوشتههای خود دلایل مبرهنی آورده و "آفتاب آمد دلیل آفتاب"را نشانه تغییر نظام بین المللی توصیف کردند. مورد اخیر درگیری روسیه و اوکراین نشان داد که هیچ نیت بشردوستانه و فراتر از منطق عریان قدرت برای ابرقدرت ها وجود ندارد و تکیه بر این عهدها و بریدن از ملت خویش حاصلی جز پشیمانی به همراه نخواهد داشت. اگر دخالت کم هزینه و پرمنفعت باشد ، کوس اقدام بشردوستانه با ضریب چند برابر برقرار بوده وگرنه عهود و ائتلاف ها تنها در حکم جوهری بر تن کاغذ بیش نیستند. تاریخ ملت ایران در خاطر دارد که در دوران ضعف و فتور قاجاری، فتحعلیشاه برای دفع خطر دو قدرت تزاری و بریتانیا گاه به فرانسه و گاهی به یکی از این دو کشور متوسل می شد و در هنگامهی جنگ و دشواری عملا هیچ پاسخی برای استمدادهایش دریافت نمیکرد.
-با فروپاشی شوروی و به سبب ضعف طبیعی روسیه در آن دوران، غرب در گسترش حوزه امنیتی خود تا نزدیک ترین فاصله به روسیه تردیدی به خود راه نداد. تحقیر و نادیدهانگاری مسکو در آن دوران به روسها آموخت که تا پیش از قدرتمند شدن جایی برای آنها در باشگاه بزرگان جهان وجود ندارد. تمامی تلاشهای مسکو در دوران بوریس یلتسین و نیز ابتدای زمامداری ولادمیر پوتین به منظور قرار گرفتن در نقطهای شایسته روسیه در محوریت غرب عملا به جایی نرسید و با بی اعتنایی و کوچک انگاری غرب مواجه گردید. این ترتیب نشان داد که در منطق روابط بینالملل کشورها جایگاه و حضور خود را تحمیل می کنند و ایستادن در قاب عکس در کنار قدرتها و نیز پیرو و موتلف بی قدرت و توان اعمال اراده، راه به جایی نخواهد برد.
- در منطق واقعی روابط بین الملل کشوری که فاقد توان بازدارندگی باشد محکوم به نادیدهانگاری و فناست. فرای تمامی سخنان پرطمطراق آنچه که قوام و استواری ملتها را در درازمدت تضمین می کند منطق قدرت و توان بازدارندگی در اقسام مختلف اقتصادی، نظامی و نیز پیوستگی و مشروعیت و مقبولیت داخلی است. پیوستگی ملت-دولت، در کنار توان غیرقابل مذاکرهی بازدارنده حیات تاریخی یک ملت را در طولانی مدت تضمین می کند.
درس بزرگ بحران اوکراین برای کشورهای مستقلی مانند ایران؛ خودباوری، خودیاری و اتکا، به ظرفیت های بومی و همزمان ارتقای پایگاه مردمی داخلی است. جمهوری اسلامی ایران از تحولات منطقه اوراسیا متاسف بوده و با نگرانی عمیق تحولات منطقه را پیگیری می کند. تهران اگر چه توسعه طلبی ناتو و مجموعه غرب و نادیده گرفتن دغدغه های امنیتی کشورهای منطقه را دلیل اصلی بروز شرایط موجود می داند اما همزمان جنگ را راه حل مسائل موجود منطقه ندانسته و طرفین را به توقف فوری درگیری ها و برقراری آتش بس برای شروع مذاکره جهت حل و فصل سیاسی بحران دعوت نموده و بر ضرورت رعایت حقوق بین الملل بشردوستانه تاکید دارد.
منبع: الف
کلیدواژه: روابط بین الملل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۸۹۷۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مسکو در بزنگاه تصمیم درباره اردوغان
اگر اردوغان و ترکیه همواره با دلالی در سیاست خارجی، موقعیت خود را پیش بردهاند، پوتین و روسیه نباید در سراب یک توهم تحققناپذیر یا سیاست مرحلهای، خوراک سیاستهای ترکیه میشدند.
به گزارش مشرق، هادی محمدی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: در کمتر از ربع قرن که اردوغان و حزب رفاه بر ترکیه حاکم شدهاند، کیش شخصیت وی در سیاست خارجی ترکیه برجستهتر از قبل تجلی یافته است. اگرچه در ظاهر اینگونه است که ترکیه در مقابل برخی سیاستهای غربی گردنکشی کرده و در ۲۰۰۴ به نیروهای امریکایی برای حمله و اشغال عراق اجازه عبور نداده، ولی به تدریج روشن شد که رویای امپراتوریخواهی اردوغان و عثمانیگری وی که عمدتاً دارای شاخصهای منافع شخصی است، جوهره رفتارهای سیاست خارجی ترکیه بوده است. جنگ تروریستی نیابتی در سوریه هم تأکید دیگری از این رفتار است و رقابت در جایگاه محوری اداره جنگ ویرانگر تروریستی با عربستان و امارات یا بعدها با مصر، یکباره افول و دشواری و چالشهای حکمرانی در ترکیه را نشان داد.
نگاه امریکا به دیگر بازیگران خرد منطقهای برای ریز پروژههای غرب آسیا، اردوغان را در بازی پیچیدهای قرار داد تا همزمان و ضمن حفظ بنیانهای روابط با صهیونیستها و امریکا و غرب، بازی با روسیه را به عنوان متعادلکننده فشارها شروع کند. اردوغان با ساقط کردن هواپیمای روسی در شمال غرب سوریه و ترور سفیر روسیه در استانبول، با انعطاف مقابل پوتین و عذرخواهی از روسیه، روابط پرشتاب با روسیه به ثمره مناسبات تجاری قریب ۷ میلیارد دلاری رسید. روسیه و پوتین وسوسه بیطرف کردن ترکیه در ضلع جنوبی خاک خود با ناتو را داشتند. اردوغان نیز برای مقابله با فشارهای اقتصادی غرب و صهیونیسم بینالملل و کشورهای عربی، پیوندهای همکاری در انرژی، روابط بانکی، تجاری و سیاسی و گاه امنیتی را قوت بخشید. اگر اردوغان و ترکیه همواره با دلالی در سیاست خارجی، موقعیت خود را پیش بردهاند، پوتین و روسیه نباید در سراب یک توهم تحققناپذیر یا سیاست مرحلهای، خوراک سیاستهای ترکیه میشدند.
ترکیه در جنگ اوکراین به جز پیوندهای ناشی از عضویت در ناتو و پیوند ریشههای حکمرانی ترکیه با غرب یا آنچه از دلبستگی و تعهدات به صهیونیسم جهانی راجع به اردوغان گفته میشود، با نگاه تاریخی به ترکهای کریمه، به سیطره روسها بر جزیره کریمه مشکل دارد و همانگونه که در توهم تاریخی عثمانیگری دنبال بخش بزرگی از عراق است، به بهانه ترکمنها و پ. ک. ک، هم در عراق مداخله میکند و هم سهم بزرگی از تجارت یا سرقت نفت شمال عراق و ارسال به اسرائیل را سامان میدهد و به دنبال سهم خواهی از تحولات ناشی از جنگ روسیه و غرب در اوکراین است و نوای ترکهای کریمه را هر از گاهی مطرح میکند. اردوغان میداند که دایرهای از یهودیان وفادار به پوتین، مأموریت دور زدن تحریمهای مالی و بانکی غربی برای روسیه را به عهده دارند و در بازرگانی تجار نیز، بخشی از تکیهگاه مالی و بانکی تجار و طرفهای رسمی روسیه از طریق ترکیه است و با همین ارزیابی اکنون سختگیری در مسائل بانکی و مالی و مسدود کردن حسابهای مالی روسیه و تجار روس را آغاز کرده و با عزم جدیدی وارد معرکه اوکراین شده و هماهنگ با خیز ناتو برای نقشآفرینی علنی در جنگ اوکراین، ترکیه هم که مهمترین پتانسیل نیروی زمینی ناتو است، چراغ سبز خود را با قرارداد ساخت پهپادهای بیرقدار در اوکراین نشان داده است و سیطره روسیه بر کریمه را نمیپذیرد. او بر یکپارچگی اوکراین در حالی تأکید میکند که غربیها پذیرفتهاند بخشی از اوکراین را باید به روسها واگذار کنند.
شاید مواضع تند اخیر ترکیه و اردوغان در قفقاز نیز که روسیه را مشغول در تنش جدید با غرب میبیند، کارت فشار جدید اردوغان علیه پوتین و روسیه قلمداد شود. با اینکه روسها در سوریه در قبال ترکیه نرمش و خامی نشان دادند و نسبت به دستاندازی ارضی ترکیه اغماض نمودهاند، ولی اکنون روشن شده است که ترکها در آستانه، ژست صلح و ثباتسازی در سوریه دارند، ولی همزمان بر سیاست توسعهطلبی ارضی و توهم تاریخی و عثمانیگری اصرار دارند و این رفتار ترکیه در قبال روسیه در لیبی و غرب آفریقا هم در حال افزایش است.
ترکیه همین روابط پیشرفته با روسیه را دستمایه چانه زنی با غرب قرار داده و در پایان یک ماراتن چندین ساله موافقت کنگره در مورد جنگندههای اف ۱۶ امریکایی را دریافت کردهاند. البته این رفتار ترکها فقط به روابط با روسیه اختصاص ندارد و در بیش از هفت ماه جنگ وحشیانه صهیونیستها و جنایات آنها در غزه، هم ساکت و منفعل بودند و هم بخش مهمی از نیازمندیهای گوناگون انرژی و مواد غذایی و فولاد را به بنادر صهیونیستی در مدیترانه رساندهاند، ولی اکنون که کار اسرائیل به نهایت خود نزدیک شده و پس از پرچمداری ایران با وعده صادق در غزه و فلسطین مانورهای سیاسی ترکیه نیز پررنگ شده است و برای امید بخشیدن به پروژه امریکایی برای پس از جنگ در غزه، دنبال نقشآفرینی و گرهگشایی است، ولی علیه اسرائیل هم شعار میدهد.
شکافهای روسی-ترکی، به پروژه سپر هوایی اروپایی در مقابل روسیه و مشارکت ترکیه در این پروژه و عضویت سوئد و فنلاند در ناتو و امتیازخواهی ترکیه برای موافقت و همراهی، که پیام ضد امنیتی روشنی برای روسیه و پوتین در بر داشت، گسترش یافته است. به هر حال اردوغان باید در سال آینده به استقبال انتخابات ریاستی برود و زنگ خطر انتخابات پارلمانی و ناکامی اردوغان و حزب رفاه در آن و پیچیدهتر شدن اوضاع اقتصادی ترکیه، که در تاریخ ترکیه بیسابقه است و میتواند یک پایان غم انگیز برای اردوغان و حزب حاکم باشد، توجیه روشنی در سیاستهای سینوسی ترکیه ارزیابی میشود، ولی روسیه را در یک نقطه عطف در تحولات جنگ اوکراین به منازعه راهبردی با غرب و امریکا، با چالش روبهرو میکند. شاید تعویق معنادار سفر پوتین به ترکیه، یک تأمل دیرهنگام در سیاست خارجی روسیه در قبال ترکیه باشد که در انتخابهای سیاست خارجی گامهای سست را تکرار نکند.