انقلابیون مهجور در فیلم و سریالسازی
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۰۱۸۱۲
نسلهای پس از انقلاب اسلامی تا چه میزان با شخصیتهای برجسته و تأثیرگذار در پیروزی و تثبیت انقلاب آشنا هستند و از افکار و نقطهنظراتشان شناخت دارند؟ شخصیتهایی همچون محمد بهشتی، محمدعلی رجایی، محمدجواد باهنر، محمد مفتح، عبدالحسین دستغیب، فضلالله محلاتی، محمود طالقانی، علی اندرزگو، حسن آیت، علی قدوسی، مهدی عراقی، محمود قاضی طباطبایی، مرتضی مطهری و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش قدس آنلاین، نسلهای پس از انقلاب اسلامی تا چه میزان با شخصیتهای برجسته و تأثیرگذار در پیروزی و تثبیت انقلاب آشنا هستند و از افکار و نقطهنظراتشان شناخت دارند؟ شخصیتهایی همچون محمد بهشتی، محمدعلی رجایی، محمدجواد باهنر، محمد مفتح، عبدالحسین دستغیب، فضلالله محلاتی، محمود طالقانی، علی اندرزگو، حسن آیت، علی قدوسی، مهدی عراقی، محمود قاضی طباطبایی، مرتضی مطهری و... در جامعه امروز ما چقدر شناخته شده هستند، فراتر از نام یک خیابان یا میدان یا بهانه مناسبت روز و هفتهای در تقویم؟ چمران و باهنر نام دو اتوبان و خیابان در شمال شهر تهران است و طالقانی، مفتح، بهشتی و مطهری عنوان خیابانهایی در مرکز پایتخت. رجایی هم خیابانی است در جنوب شهر، حوالی ترمینال بعثت. شهادت آیتالله مطهری روز بزرگداشت مقام معلم نامگذاری شده و آیتالله مفتح، روز وحدت حوزه و دانشگاه. شهادت محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر به دست منافقین کوردل هم بهانه نامگذاری هفته دولت است در تقویم رسمی ایران. در واقعیت، اما آگاهی چندانی از سوابق مبارزاتی، خدمات، افکار، اندیشهها و خطوط فکری این شخصیتهای برجسته وجود ندارد و این بزرگواران نه فقط در موسم شهادت که در ایام پس از آن نیز مظلوم واقع شدهاند. نه فقط نسلهای بعدی انقلاب که نسل پدیدآورنده و معاصر این واقعه عظیم هم مجال چندانی برای آشنایی با شخصیتهای برجسته و انقلابی نداشتهاند، از بابت کوچ زودهنگام این عزیزان سفرکرده و اتفاقات متوالی و متعددی که انقلاب اسلامی از سر گذرانده است. شجره طیبه انقلاب هنوز ریشه عمیق و بدنه تنومندی پیدا نکرده بود که ابتدا دستخوش فتنههای متعدد ضدانقلاب و منافقین شد و بعد هم گرفتار یک جنگ ناخواسته و تحمیلی هشت ساله. سؤال اینجاست که در بیش از سه دههای که از پایان دفاع مقدس و تثبیت انقلاب و آرام شدن اوضاع میگذرد، رسانههای جمهوری اسلامی اعم از شنیداری، دیداری، مکتوب و مجازی چقدر توانستهاند در آشنایی نسلهای انقلاب و بهخصوص جوانان با آرا و اندیشههای شخصیتهای اسلامی نقش مؤثر و مثبتی را ایفا کنند؟ در این مقال، نگاهی موجز به عملکرد هر یک از این رسانهها در معرفی شخصیتهای برجسته انقلاب و تبیین و تنویر افکار و آرایشان داریم.
دستهای نسبتاً خالی تلویزیون
تا به امروز صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هیچ سریال یا حتی تلهفیلمی که بهطور مشخص و مختص بر یکی از شخصیتهای انقلاب اسلامی تمرکز داشته باشد نساخته است. از این منظر، این ادعا که دست تلویزیون از این بابت تقریباً خالی است گزاف به نظر نمیرسد. اگر هم سریالی ساخته شده و روی آنتن رفته است، قصه اصلی چیز دیگری بوده و فقط به شکل گذرا به یکی دو یا چند شخصیت نگاهی مقطعی و اشارهای شده است و بس. برای مثال، در سریال «معمای شاه» شخصیتهایی همچون مقام معظم رهبری، آیتالله هاشمی رفسنجانی، آیتالله مفتح، آیتالله مطهری، آیتالله طالقانی و حتی امام راحل هم حضور داشتند، اما فقط در یکی دو قسمت و محدود به چند سکانس. سریال محمدرضا ورزی هیچ تمرکز جدی و جامعی به این شخصیتها و اندیشههایشان نداشت و به شکل گذرا به نقش آنان در شکلگیری و رویدادهای انقلاب میپرداخت. این در حالی است که زندگی سیاسی، سیر مبارزاتی، نقشآفرینی و حتی حیات شخصی هر یک از این شخصیتها به تنهایی میتواند دستمایه ساخت سریالهای مطول و جذاب قرار گیرد. سریالهایی مانند «صنوبر» مجتبی راعی و «آفتاب و زمین» علیرضا سجادپور هم فقط به دوران کودکی حضرت امام (ره) و زندگی و مبارزات پدر ایشان میپرداختند و کاری با زندگی سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به خصوص پس از مقطع تاریخی ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ تا پیروزی انقلاب اسلامی نداشتند. تلاشهای صورت گرفته برای ساخت سریالی بر اساس زندگی امام خمینی چه در زمان حیات و چه بعد از رحلت ایشان ناکام مانده و پا نگرفته است. تنها نقطه امیدواری شاید ساخت سریال «راز ناتمام» باشد که درباره زندگی شهید محمدجواد باهنر، نخستوزیر انقلابی است و به همت مرکز صدا و سیمای کرمان تولید میشود. البته این انتظار که راز ناتمام سریالی درخور شخصیت شهید باهنر باشد و بتواند حق مطلب را ادا کند هم با توجه به امکانات و ظرفیتهای به کار گرفته شده، کمی خوشبینانه و سادهلوحانه به نظر میرسد. در این سریال که توسط علی و امین امانی در حال ساخت است، شاهد حضور شخصیتهای برجسته دیگری از جمله رهبر معظم انقلاب، آیتالله هاشمی رفسنجانی و شهید رجایی هم خواهیم بود.
کوشش کوچک سینما
در باب ساخت آثار نمایشی درباره زندگی شخصیتهای برجسته انقلاب اسلامی، دست سینما حتی از تلویزیون هم خالیتر است. به لحاظ کمی البته شاهد تلاشهایی در این رابطه بودهایم، اما از منظر خروجی و نتیجه، دستاورد خاصی حاصل نشده است. جدیترین خیز سینمای ایران برای ساخت فیلمی درباره زندگی سیاسی و مبارزاتی شخصیتهای انقلاب و بهطور مشخص حضرت امام (ره) را بهروز افخمی برداشت، اما حاصل سالها کار و صرف هزینههای هنگفت این کارگردان، فیلم ناامیدکننده «فرزند صبح» بود که هیچگاه فرصت اکران عمومی پیدا نکرد و قربانی اختلاف میان کارگردان، تهیهکننده و بنیاد حفظ و نشر آثار امام شد. فرزند صبح فقط در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و بعد هم به بایگانی سپرده شد. شاید بتوان گفت بهترین اثر سینمایی که حول موضوع یک شخصیت بزرگ انقلاب اسلامی ساخته شده فیلم «چ» ابراهیم حاتمی کیاست. او فیلم «چ» را با نگاهی به مقطعی از زندگی شهید مصطفی چمران و تأثیرگذاریاش در خواباندن غائله ضدانقلاب در کردستان ساخت. در فیلم محمدحسین مهدویان «ماجرای نیمروز» نیز در چند سکانس شاهد حضور کمرنگ و جزئی شهیدان آیتالله سیدمحمد بهشتی و اسدالله لاجوردی بودیم، به شکل کاملاً گذرا و سطحی. در این میان، شاید تنها فیلمی که به شکل کامل بر زندگی یکی از شخصیتهای برجسته انقلابی تمرکز کرده است «تیرباران» نوشته و ساخته علیاصغر شادروان باشد. این فیلم دهه شصتی بر زندگی و مبارزات سیاسی شهید اندرزگو از مقطع زمانی ترور حسنعلی منصور در سال ۱۳۴۳ تا شهادت این چریک مبارز در رمضان سال ۱۳۵۷ میپردازد. تیرباران به رغم ضعفهای ساختاری و رویکرد تجاریاش، اما با استقبال مردم مواجه شده و همچنان ارزش تماشا را دارد. بماند که فیلم شادروان بیشتر وجه اکشنگونه دارد و بر تعقیب و گریزهای ساواک و شهید اندرزگو متمرکز است و افکار و اندیشههای این چریک انقلابی در آن مغفول و مهجور مانده است.
سایه سنگین روشنفکرمآبی
تئاتر ایران همیشه چوب اداهای روشنفکری و غربمآبانهاش را خورده و یک ساختار و رویکرد مافیاگونه بر آن حاکم بوده است. از این منظر، تمام داشتههای انقلابی هنر صحنه بر برگزاری جشنواره تئاتر دفاع مقدس متمرکز و محدود است و در خارج از این رویداد رسمی و حکومتی، کمتر میتوان سراغ آثار انقلابی را گرفت. با این حال، در پی کنکاش و رصد نمایشهای روی صحنه رفته بهخصوص در دهه ۹۰ میتوان به آثاری رسید که با محوریت زندگی یکی از شخصیتهای برجسته انقلاب اسلامی ساخته شدهاند. از میان این نمایشها میتوان به «تکههای سنگین سرب» به کارگردانی ایوب آقاخانی اشاره کرد که در سال ۱۳۹۹ و با محوریت شهید چمران روی صحنه رفته است یا میتوان نمایش «سردار» ساخته نادر برهانی مرند در سال ۱۳۹۵ را مثال آورد که با نگاهی به زندگی شهیدان همت و باقری اجرا شده است. در مجموع، تئاتر در این حوزه کارنامه قابل طرحی ندارد و به نظر میرسد اوج فعالیتهای هنر صحنه در باب به سامان رساندن تئاترهایی با محوریت شخصیتهای شهید انقلاب به نمایشهای خیابانی و میدانی دهه ۶۰ محدود باشد.
اوضاع متفاوت و بهتر کتاب
در حوزه ادبیات اوضاع کمی فرق میکند و این شاخه هنری کارنامه قابل تأملی در آشناسازی اهالی کتاب با زندگی و اندیشههای شخصیتهای برجسته انقلاب اسلامی دارد. انتشار بیوگرافی، اتوبیوگرافی و مستندوارههایی بر اساس یا با نگاه جدی به زندگی و سیر مبارزاتی انقلابیون شاخص و به قصد آشنایی خواننده با آرا و اندیشههای این شخصیتها، دستکم در چند انتشارات به شکل جدی در دستور کار قرار دارد. از سوی دیگر، هر چه جلوتر رفتهایم این آثار از شعارزدگیهای مرسوم دهههای ۶۰ و ۷۰ فاصله گرفته و سر و شکل ادبیتری پیدا کردهاند. همچنین با حضور نویسندگان جوان، تازهنفس و خلاق امکان پرداخت به زندگی چهرههای انقلابی در قالبهای ادبی متفاوت و جذاب فراهم شده است. انتشار زندگینامه بزرگانی همچون حضرت امام خمینی (ره)، رهبر معظم انقلاب، آیتالله هاشمی رفسنجانی، شهید اندرزگو و... از جمله تلاشهای مقبول حوزه ادبیات در این زمینه بهشمار میرود. اغلب این کتابها هم با استقبال کتابدوستان مواجه شده و به چاپهای دو رقمی و حتی سه رقمی رسیدهاند.
در قیاس عملکرد حوزه ادبیات با سایر شاخههای هنری و به خصوص سینما و تلویزیون البته باید این نکته را مدنظر داشت که ادبیات، هنر ارزانتری است و مثلاً نگارش و انتشار یک کتاب با ساخت فیلم و سریال اصولاً قابل مقایسه نیست. نکته دیگر، عملکرد نسبتاً قابل دفاعی که از آن یاد شد، تقریباً مختص و منحصر به چند نشر دولتی، نیمهدولتی و حاکمیتی است که از بودجه عمومی کشور ارتزاق میکنند یا حمایت میشوند. ناشران بخش خصوصی دست پر و سبقه درخشانی در این زمینه ندارند که برآمده از عدم استطاعت مالی و محروم بودن از حمایتهای ویژه یا نداشتن دغدغه فعالیت در این حوزه به طور کل است.
یک آسیبشناسی منصفانه
یکطرفه به قاضی نرویم؛ ساخت فیلم و سریال و حتی مستند درباره این شخصیتها به لحاظ حساسیتهای بالا، به راه رفتن روی لبه تیغ میماند و فرآیندی حساس و نفسگیر است. برای ساخت چنین آثاری چه در سینما و چه تلویزیون باید تأیید ارگانها و شخصیتهای مختلف را گرفت و حتی رضایت خانوادهها را جلب کرد. حتی پیش آمده که مادر یکی از شهدا اصرار داشته فلان بازیگر نقش فرزند شهیدش را بازی کند و به همین دلیل، تولید را متوقف کرده و با آن بازیگر خاص وارد مذاکره شدهاند. از سوی دیگر، ساخت آثار نمایشی یا به روی صحنه بردن نمایشی و حتی تألیف کتابی با محوریت چهرههای انقلابی، ورای تخصص و کاردانی و خلاقیت، نوعی دغدغهمندی و تعلق خاطر را نیز طلب میکند. در عین حال، زمان کافی نیز باید در اختیار پژوهشگران، نویسندگان، فیلمنامهنویسان و کارگردانان قرار بگیرد تا با فراغ بال و طمأنینه نسبت به خلق اثرشان اقدام کنند که تعجیل، آفتی جدی در این فرآیند بهشمار میرود؛ و در پایان، این نکته ناگفته نماند که زندگی فردی و سیاسی مبارزان انقلابی، خاصه آنها که جانشان را سر آرمانها گذاشتهاند و خون خود را تقدیم نظام اسلامی کردهاند، علاوه بر جذابیتهای معمول، دارای جنبههای دراماتیک فوقالعادهای است که میتواند بنمایه ساخت آثاری بینظیر و ماندگار در حوزهها و رستههای مختلف هنری و ادبی باشد.
منبع: جوان آنلاین
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: فیلم و سینما شخصیت های برجسته انقلاب شخصیت های برجسته محمدجواد باهنر انقلاب اسلامی شخصیت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۰۱۸۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۱۰ شخصیت برتر سریال «شوگان» که ما را شیفته این روایت حماسی ژاپنی کردند
مینیسریال شوگان یا شوگون (Shōgun) با اکشن، درام سیاسی و فضای تاریخی خود، موفقیت چشمگیری داشته و میلیونها طرفدار را جذب کرده است. بهعنوان یک مینیسریال، متأسفانه قرار نیست برای مدت طولانیتری سوار این قطار مهیج باشیم، زیرا این سریال تاریخی با انتشار اپیزود دهم به پایان رسیده و فضا را برای پخش سریالهای دیگر و ایجاد پایگاههای طرفداری موفق باز کرده است.
به گزارش روزیاتو، در تمام سریال شوگان شخصیت های به یاد ماندنی زیادی وجود داشت. برخی از آنها به شکل مشخصی منفور هستند، اگرچه این کار عامدانه با شخصیت های شرور انجام می شود. با این حال، دیگران به لطف سرگذشت جذاب و پیچیده، شخصیتها یا بازی بازیگرانی که نقش آنها را بازی میکنند، به شخصیتهای برجسته واقعی تبدیل شدهاند
بدون شک، برخی از شخصیتهای سریال شوگان بیش از دیگران برجسته بوده و احتمالاً در هفتهها، ماهها یا حتی سالهای آینده به خوبی در یاد طرفداران این سریال خواهند ماند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با بهترین شخصیت های سریال شوگان آشنا کنیم.
۱۰- لُرد ایشیدو کازوناریلُرد کازوناری شخصیت به شدت منفی و نفرت انگیزی است، یکی از آن شخصیت هایی که طرفداران دوست دارند از آن متنفر باشند. کاراکتر کازوناری با بازی ماهرانه تاکهیرو هیرا، آنتاگونیست اصلی سریال است و همیشه به دنبال راه هایی برای تضعیف لُرد توراناگا است.
او حسی جز نفرت نسبت به مهاجمان خارجی که در سواحل ژاپن ظاهر شده اند، ندارد و بیشتر به حفظ قدرت خود علاقه مند است تا آنچه برای امپراتوری ژاپن مناسب است. با این حال، کازوناری آنقدر شرورِ به یاد ماندنی و قابلی است که سخت است به خاطر استفاده از او در سریال خوشحال و خرسند نبود.
شرورهایی مانند کازوناری تنها هر چند وقت یکبار از راه می رسند، و اگر چه ممکن است منفور و قابل سرزنش باشند، همچنان جذاب و به شدت مغناطیسی باقی می مانند. تهدید محض و غرایز شیطانی آنها باعث می شود که نادیده گرفتن آن ها دشوار باشد، حتی اگر هیچ کس لزوماً با آن ها همدردی و همزادپنداری نکند.
۹- تودا هیروکاتسوتودا هیروکاتسو که با نام بونتارو نیز شناخته می شود، شوهر تودا ماریکو و یک سامورایی وفادار به لُرد توراناگا است. او یک شخصیت بدخلق و درمانده در سریال است، به این معنی که طرفداران سریال یا طبیعت منفعل-تهاجمی او را دوست خواهند داشت یا از آن متنفر خواهند بود.
بونتارو که یک جنگجو است، تجربهای نزدیک به مرگ را پشت سر گذاشته و جان سالم به در می برد، اما از اینکه تقریباً به خاطر بلکثورن نزدیک بود کشته شود نیز خیلی خوشحال نیست، کسی که از نظر او یک متجاوز و نیروی مهاجم اجنبی است.
بونتارو شوهر خوبی برای ماریکو نیست، اما پس از طغیانهای دوران مستی اش، نه فقط نسبت به او، بلکه نسبت به جان، نیز دیدگاه نرم تر و عذرخواهانه تری می گیرد. همزمان، به نظر می رسد که ماریکو به او اعتماد دارد، همسری ناراضی که به او اجازه می دهد یک تیر را دقیقاً از زیر بینی او شلیک کند، زیرا می داند که بونتارو به او صدمه ای نزده و آنقدر هم کارکشته است که تیرش را طوری شلیک کند که به هدف خورده و به او نخورد. بونتارو خوبترین فرد این داستان نیست، اما یک مبارز خوب و یک دارایی بزرگ برای جبهه توراناگا باقی میماند، حتی اگر او و جان دائماً خاری در چشم یکدیگر باشند.
۸- واسکو رودریگزنستور کاربونل یک بازیگر دستکم گرفته شده است که همیشه باعث افزایش کیفیت و جذابیت فیل ها و سریال هایش می شود، و شوگان نیز از این قاعده مستثنی نیست. او نقش رودریگز، ملوان پرتغالی را بازی می کند که در ژاپن با جان بلکثورن آشنا می شود.
رودریگز اگر چه با مهاجران بدجنس پرتغالی متحد است، اما رابطه دوستانه ای با جان ایجاد می کند، شاید به این دلیل که آنها اروپایی هایی در سرزمینی دور از وطن هستند که درکش نمی کنند. با این حال، رودریگز در زمینه فرهنگ و آداب و رسوم ژاپنی آگاه تر است. اگرچه وفاداری او جای تردید دارد، اما رودریگز یک شخصیت بسیار بامزه و دوست داشتنی است، با شوخی های لطیفش که در میان لحن جدی و خشن سریال، تسکینی کمیک و بسیار خوشایند است.
همچنین خوب است بدانید که جان به لطف نگرش منفعل-تهاجمی و در عین حال دوستانه رودریگز، در احساس بیگانگیِ ناخوشایندی که در این سرزمین عجیب و غریب دارد، کاملاً تنها نیست. با این حال، وفاداری رودریگز او را تا حدودی به یک علامت سوال تبدیل می کند، عمدتاً به خاطر اینکه تا حدودی شبیه یک انسان خیانتکار است که از پشت خنجر می زند.
۷-موراجیموراجی یک ماهیگیر پیر و اولین کسی است که با جان به زبانی که می فهمد صحبت می کند. از آنجایی که موراجی یک سامورایی نیست (ظاهراً)، تمایلی به خشونت ندارد و بدش نمیآید که مترجم موقت جان بلکثورن باشد. او به زبان پرتغالی (در عمل زبان انگلیسی) خیلی مسلط نیست، اما تمام تلاشش را میکند و میتواند پیام را به خوبی منتقل کند.
موراجی با حضور دلگرم کننده اش، با قلبی بسیار مهربان، نکات مفیدی را به جان یادآور می شود، وظیفه خود را به عنوان مترجم به خوبی انجام می دهند، و عمدتاً بدون ایجاد دردسر بیش از حد، فقط مواظب خودش است و زیاد حرف نمی زند که برای خود و دیگران دردسرساز شود. او پدربزرگ نازنینی است که هر کسی دوست دارد داشته باشد، مخصوصاً در سرزمین غریبه و عجیب مانند ژاپن از دیدگاه یک اروپایی.
گشاده رویی موراجی نسبت به جان به این دو اجازه می دهد تا لحظات کوتاهی از شناخت و شادی را پس از اتحاد با یکدیگر داشته باشند. اگرچه موراجی یک شخصیت نسبتاً کوچک در کلیت داستان سریال شوگان است، اما چیزهایی به این سریال اضافه می کند و در هر قسمتی که در آن ظاهر می شود، حضوری خوشایند دارد که مخاطب را آرام و دلگرم می کند، به ویژه برای کسانی که نگران جان و توراناگا هستند.
۶- پدر مارتین آلویتومارتین آلویتو یک راهب پرتغالی است که مدت ها قبل از رویدادهای سریال به ژاپن فرستاده شده است. در حالی که او به شکلی بی نقص به زبان ژاپنی صحبت نمی کند، همچنان تمام تلاش خود را انجام می دهد تا با سامورایی های اطراف خود ارتباط برقرار کند.
آلویتو متفکر و دلسوز، تصمیم می گیرد از ایمان خود به عنوان وسیله ای برای اهداف خیر استفاده کند و به دنبال انجام آنچه درست و با فضیلت است، باشد. او اغلب با بازرگانان پرتغالی توطئه می کند، اما در نهایت به دنبال اتحاد با توراناگا است، زیرا معتقد است این بهترین کار است.
جدای از آن، آلویتو به دنبال گسترش دامنه دسترسی کلیسای کاتولیک در ژاپن است و معتقد است که این وظیفه خدادادی او به عنوان یک راهب است. همچنین در یک فلش بک مشخص می شود که ۱۴ سال قبل از وقایع سریال، آلویتو متوجه تنهایی و سرگردانی دیوانه کننده ماریکو شده است و تنها کسی بود که به اندازه کافی مهربان بود که او را پذیرفته و به او دلیلی برای زندگی داد. به طور کلی، آلویتو مرد خوبی است، حتی اگر سرسختترین یا قدرتمندترین نباشد.
۵- یوسامی فوجییوسامی (اوسامی) فوجی همسر جان بلکثورن پس از رسیدن به مقام نجیب زاده است. اساساً، این بدان معناست که او به نحوی صیغه بلکثورن است و برای مدت کوتاهی و بر اساس درخواست توراناگا به جان خدمت خواهد کرد، به هر نیازی که او داشته باشد، از جمله نیازهایی که ماهیت جنسی دارند، رسیدگی کند.
به نظر می رسد که فوجی چندان از شغل خود لذت نمی برد، اما جان با شرایط او همدردی می کند و به دلیل احترام نسبت به این زن رنج کشیده و داغ دیده، از داشتن رابطه جنسی با او امتناع می کند. موئکا هوشی، بازیگر این نقش، مظلومیت و صبوری با خود به این شخصیت می آورد که دقیقاً همان چیزی است که از کسی در شرایطِ فوجی انتظار می رود.
او مایل نیست همسر جان باشد، اما همچنان آماده انجام وظایف خود است، اگرچه وقتی رابطه جنسی کنار گذاشته می شود، به وضوح نفس راحتی می کشد. از این طریق، فوجی رفته رفته نسبت به جان رفتار محترمانه ای در پیش می گیرد و او را به عنوان یک انسان و نه یک مهاجم خارجی می پذیرد. او ممکن است در مقایسه با دیگران شخصیت قدرتمندی نباشد، اما فوجی قدرت و انعطاف پذیری را در جایی که بیشترین اهمیت را دارد به خوبی نشان می دهد.
۴- کاشیگی یابوشیگهیابوشیگه یکی از شخصیتهای خاکستری اصلی سریال شوگان است که اغلب از پیچیدهترین و خوش ساخت ترین شخصیتهای سریال مربوطه خود هستند. در حالی که یابوشیگه در ابتدا به شدت وفادار و کمی شوخ طبع به نظر می رسد، تمایل او به خشونت شدید باعث می شود که انسان خوب یا دوست داشتنی جلوه نکند.
بدتر از آن، اتفاقات متوالی در ادامه داستان نشان می دهد که او ممکن است هر دو طرف را بازی داده و مخفیانه به ارباب خود خیانت کند تا دامنه نفوذ سیاسی خود را گسترش دهد. در حالی که حس شوخ طبعی گاه به گاه او خوب است، و او واقعاً گاهی اوقات موفق می شود کار درست را انجام دهد، پیچیدگی و شخصیت منحصر به فرد یابوشیگه او را به شخصیتی بسیار مبهم تبدیل می کند.
او همیشه تماشاگران را در حال حدس زدن و گمانه زنی نگه می دارد در این مورد که او واقعاً چه میخواهد، و در طول داستان چهرهای جذاب باقی میماند. بسته به نظر مخاطب، یابوشیگه در پایان شوگان می تواند خوب یا بد باشد اما قطعاً خود را در میان بهترین شخصیت های سریال تثبیت کرده است.
۳- جان بلکثورنجان بلکثورن اولین شخصیت اصلی معرفی شده در سریال شوگان است. او یک کاپیتان کشتی است که با دستوری مبنی بر نابودی مذهب کاتولیک در منطقه و هدایت ساکنان ژاپن به مذهب پروتستان به ژاپن می آید، ماموریتی که به ولیعهد بریتانیا اجازه می دهد تا نفوذ بیشتری بر این مجمع الجزایر داشته باشد.
با این حال، زمانی که سامورایی های ژاپنی خدمه دچار سوءتغذیه شده او را دستگیر می کنند، نقشه بلکثورن به هم می ریزد. صریح و گستاخ، جان هیچ مشکلی در بیان احساس واقعی خود از بودن در این سرزمین عجیب و غریب و متفاوت از سرزمینی که او آن را خانه می نامد، ندارد.
او بارها اشاره می کند که چگونه فرهنگ باستانی ژاپن را عجیب و عقب مانده می بیند و به نجیب زادگان فحش می دهد. جان، قهرمان واقعی سریال شوگان است، و ماجراجویی های او باعث می شود که نظراتش به شدت تغییر کرده، اتحاد قدرتمند با لرد توراناگا ایجاد کرده و در نهایت آغوشش را به روی فرهنگ ژاپنی اطرافش بگشاید.
در حالی که واضح است که او همچنان میخواهد به خانه اش در بریتانیا بازگردد، جان دچار تغییر درونی و فکری مهمی میشود و پس از اینکه متحدان جدیدش بارها جان او را نجات میدهند، ژاپن را بیشتر میپذیرد.
۲- تودا ماریکوماریکو یکی از بهترین شخصیت های سریال شوگان است، به لطف طبیعت سرد و منزوی اش که او را به عنوان یک حضور مرموز در کل داستان حفظ می کند. او در ابتدا به عنوان مترجم و ملازم جان بلکثورن تعیین شده، درس های مفیدی در مورد قوانین و آداب و رسوم ژاپنی به او آموخته و سخنان او را تفسیر می کند تا متحدانش آنها را درک کنند.
در حالی که به وضوح او دوست ندارد درباره گذشته اش صحبت کند، ماریکو در نهایت با جان دردل کرده و بسیاری از اتفاقات زندگی خود را فاش می کند و نشان می دهد که رفته رفته به جان اعتماد کرده است. بعداً مشخص می شود که او به جان کمک می کند نه به این دلیل که او را دوست دارد، بلکه از سر وظیفه. او کار خود را انجام می دهد، هیچ سوالی نمی پرسد.
در حالی که او رفتار احساسی و نرمی دارد، حس قوی انسجام اخلاقی ماریکو او را به عنوان یک شخصیت برجسته در شوگان برجسته می سازد. او ممکن است زیاد شبیه یک مبارز نباشد، اما از نظر فکری بسیار قوی است، که به همان اندازه سامورایی بودن مهم است، اگر نه بیشتر.
۱- لُرد یوشی توراناگاتوراناگا با بازی هیرویوکی سانادای بزرگ، یکی از شخصیت های اصلی سریال شوگان، یکی از پنج بوشو (نایب السلطنه) است که بر ژاپن حکومت می کنند تا زمانی که وارث جوان امپراتوری به بلوغ برسد. او مطمئناً در نظر دیگر بوشوها محبوب نیست، همه آنها مخالف موضع او هستند و به نظر می رسد به دنبال هر فرصتی هستند تا او را به زمین بزنند.
با وجود این تلاشهای مکرر برای نفی قدرت سیاسیاش، توراناگا همیشه دو قدم جلوتر از دشمنانش است، همان چیزی که اغلب به خاطرش شناخته می شود، حتی در میان دیگر اشراف ژاپنی. علاوه بر این، او یکی از معدود افرادی است که در اوایل سریال به خود زحمت می دهند تا به حرف های جان گوش دهند.
توراناگا همیشه مشتاق یادگیری فرهنگ و تکنیک های اروپایی است و جان را به عنوان یک متحد بالقوه می بیند تا یک مهاجم خارجی. توراناگا به جان فرصتی میدهد که شاید حتی لیاقتش را هم نداشته باشد و پیوندی عمیقاً متقابل و محترمانه با او ایجاد میکند.
همچنین توراناگا مایل است سنت های ژاپنی را با ارتقای جان به درجه نجیب زادگی زیر پا بگذارد، مقامی که اعطای آن به خارجی ها امری عادی نیست. شخصیت باز و پذیرنده، دانایی، شوخ طبعی و طبیعت دوستانه توراناگا او را به بهترین شخصیت سریال شوگان تبدیل کرده است.
کانال عصر ایران در تلگرام