حیرت صاحبخانه از پیداکردن درب مخفی در خانه + تصاویر
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۰۶۷۶۵
زوج اهل یوتا آمریکا پس از پیداکردن یک اتاق مخفی در ملک خود واقع در کش کانتی شوکه شدند. بنا به گزارش نیویورک پست این زوج قصد جابجایی یک قفسه کتاب در سالن را داشتند که با این درب مخفی مواجه شدند. این زوج متوجه شدند که این قفسه کتاب روی دیوار محکم شده و دری مخفی در پشت آن تعبیه شده بود.
عکسهایی که با کمک دوربین در شب تهیه شده این اتاق تاریک در حالی که یک صندلی در وسط آن قرار داده شده نشان میدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتر بخوانید
تلاش برای نجات کودک سقوط کرده در چاه عمیق + فیلمبرخی از کاربران بر این باور بودند که این اتاق بیشتر به یک سیاه چاله شکنجه است و به صاحب آن توصیه کردند که کف اتاق را با لومینول_ یک ترکیب شیمیایی که توسط دانشمندان پزشکی قانونی در صحنههای جنایت برای تشخیص لکههای خونی نامرئی مورد استفاده قرار میگیرد خیس کنند.
یکی دیگر از کاربران ردیت مدعی شد این اتاق یک اتاق وحشت است که در دهه گذشته ساخته شده است. کاربر دیگر نوشت: «من آن خانه را میشناسم. این خانه پدربزرگ و مادربزرگ همسرم است. درست در جنوب لوگان در یوتا. آن اتاق وحشت واقعا اخیرا ساخته شده است، حدود ۸ سال پیش. قبلا یک پروژه حیوان خانگی پدربزگ همسرم در اینجا انجام میشد.»
گفتنی است؛ صاحبخانه قصد دارد این اتاق را به دلیل داشتن دمای پایین به یک سالن ورزشی در خانه خود تبدیل کند.
باشگاه خبرنگاران جوان فضای مجازی اخبار داغ فضای مجازیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: درب مخفی صحنه عجیب منزل جدید خرید خانه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۰۶۷۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت حیرت انگیز یک نویسنده از خاطرهبازی دو فرمانده ایرانی و عراقی سالها پس از جنگ تحمیلی
احمد دهقان (نویسنده) روایتی قابل توجه از دیدار سردار فتحالله جعفری فرمانده زرهی ایران در دفاع مقدس و فرمانده لشکر یکم عراق در عملیات فتح المبین گفت.
گفتوگوی رادیو مضمون با احمد دهقان را بخوانید:
- فرمانده عراقی کاملاً با دیسیپلین نشست و شروع به حرف زدن کرد و گفت: «من در عملیات فتحالمبین میدانستم ایران میخواهد حمله کند» و داشت برگبرندههایش را برای فرمانده ایرانی رو میکرد.
- فرمانده عراقی ادامه داد: «آن شبی که میخواستید حمله کنید، سکوت بود و من به معاون عملیات خودم گفتم سکوت ایرانیها خیلی خطرناک است و اینها امشب حمله میکنند. بعد به نیروهایی که در شوش داشتیم، آماده باش دادیم و گفتم آماده باشید که ایرانیها میخواهند حمله کنند و کشتار راه بیندازید و خلاصه آن کشتههایی که شما دادید بخاطر پیشبینی من بود».
- آقای جعفری هیچ چیزی نمیگفت و این حالت داشت مرا دیوانه میکرد! جنگی سر میز شام بود و این جنگ کاملا به سمت عراقیها تمایل پیدا کرده بود.
- آقای جعفری شامش را قشنگ خورد و بعد گفت: «تو حسن باقری را میشناسی»؟ فرمانده عراقی گفت: «بله؛ در عملیات فکه شهید شد و اگر او بود، احتمالاً جنگ شما متحول میشد».
- آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری دهم اسفند مرا صدا زد و هنگامی که من به قرارگاه رفتم، عکس های تو را به من نشان داد» فرمانده عراقی جا خورده بود!
- آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری به من گفت روی تپه سبز برو (تپه سبز مقابل شوش است) و تمامی آتش منطقه را در دست بگیر؛ طوری که هیچ کس بدون اجازهٔ تو حق تیراندازی نداشته باشد.
- حسن باقری گفت که فرمانده گردان مقابل شوش، دیروز با شلیک خمپاره کشته شده و امروز فرمانده لشکر یکم عراق خواهد آمد تا فرمانده گردان جدید را در خط معرفی کند. این فرمانده لشکر آدم ترسویی است و این باید زنده بماند تا ما عملیات خودمان را انجام بدهیم. این باید سالم برود و سالم برگردد؛ چون که معاون او یک بعثی است و اگر فرمانده فعلی کشته شود، او را فرمانده لشکر میکنند؛ پس این فرمانده لشگر باید زنده بماند.»
- آقای جعفری گفت: «من آمدم روی تپه؛ تو با دو تا ماشین به خط آمدی؛ فرمانده ها را جمع کردی. بعد فرمانده جدید را معرفی کردی و دم غروب با همان ماشینی که آمده بودی، برگشتی من غروب آمدم به حسن باقری گفتم تو سالم آمدی و برگشتی»!
منبع: رادیو مضمون
کانال عصر ایران در تلگرام