چرا تنش زدایی میان ترکیه و امارات را باید نمونهای از "دوستی کاذب" به حساب آورد؟
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۲۱۰۵۴
فرارو-پایگاه خبری "میدل ایست مانیتور" در گزارشی به تحولات جاری در روابط ترکیه و امارات و سفر اخیر رئیس جمهور ترکیه به ابوظبی در اواسط ماه فوریه پرداخته و تاکید کرده که اوج گیری مجدد روابط آنکارا و ابوظبی آن هم در شرایطی که دو طرف در سالهای اخیر در یک جنگ سردِ تمام عیار علیه یکدیگر قرار داشتهاند، بیش از آنکه نمودی از یک تغییر جهت اساسی از سوی دو طرف در روابط دو جانبه آنها باشد، در عمل نوعی تاکتیک با هدفِ مخاطب قرار دادنِ دغدغههای مشترک آنها در ابعاد داخلی و منطقهای است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
میدل ایست مانیتور در گزارش خود مینویسد: «سفر اخیر "رجب طیب اردوغان" رئیس جمهور ترکیه به امارات دراواسط ماه فوریه سال جاری میلادی، یک رویداد و اتفاق عادی در جهان دیپلماسی نبود. دلیل اصلی این مساله نیز زمانی به خوبی درک میشود که بدانیم این دیدار پس از برقراریِ دورهای از جنگ سرد میان دو کشور انجام گرفته است. جنگ سردی که در قالب آن رهبران دو کشور به نحو بی سابقهای اتهامات گستردهای را علیه یکدیگر مطرح میکردند و حتی تا جایی پیش رفتند که کار به طرح تئوریهای توطئه و تهدیدات دو طرف علیه امنیت ملیِ یکدیگر نیز کشیده شد. در این راستا، دیدار اخیر به نوعی در پیِ آن بود تا حدی (اگر نه فقط موقت) به این جنگ سرد خاتمه دهد و آن را با نوع "دوستیِ سرد" جایگزین کند. البته که استقبالِ گرم امارات از رئیس جمهور ترکیه در جریان سفر اخیر وی به این کشور نباید ما را فریب دهد، زیرا خیلی زود مشخص شد که اهداف پنهانی و پشت پردهای در پسِ این رویه دولت امارات در قبال ترکیه وجود دارد.
به گزاش فرارو، علی رغم جشن گسترده و البته نمایشی امارات (در میزبانی از اردوغان)، ترکیه به هیچ عنوان فراموش نکرده و نخواهد کرد که امارات نقشی فعال در جریان کودتای ناکام سال ۲۰۱۶ علیه دولت اردوغان بازی کرد. البته که باید توجه داشته باشیم که مطالب مختلفی در مورد نقش امارات در بحران اقتصادیِ جاری در ترکیه و همچنین ناآرامیهای اجتماعی این کشور نیز مطرح میشود. در عین حال، امارات متحده عربی ماموریت خود جهت بی ثبات سازی حاکمیت ترکیه را نیز فراموش نخواهد کرد، زیرا اساسا این دولت مبارزه با مدل حکمروایی اسلامی را که ترکیه و حتی برخی دیگر از کشورهای منطقه ارائه میکنند، به مثابه بخشی از رویههای ثابت خود در عرصه بین المللی تعریف کرده است.
امارات متحده عربی امکان دارد به این درک نیز رسیده باشد که اقدامات و تحرکات آن جهت ساقط کردن دولت اردوغان و یا بی ثبات سازی امنیت و اقتصاد ترکیه در گذشته، صرفا ختم به ناکامی و شکست شده اند و هیچ شانسی هم برای موفقیت ندارند. از این رو، این کشور تصمیم گرفته تا بواسطه حضور گسترده و قانونی خود در ترکیه، چه از طریق شبکه دیپلمات ها، سرمایه گذاران، روزنامه نگاران و غیر، مسیر جدیدی را در قبال آنکارا در پیش گیرد و منافع خود را نیز در مواجهه با این کشور تامین کند.
جدای از این ها، احتمالا رهبران امارات با توجه به قریب الوقوع بودنِ احتمال دستیابی به یک توافق هستهای در چهارچوب مذاکرات وین میان ایران و غرب سعی دارند تا در برابر تهران، یک شریک و متحد قبال اتکا نیز در منطقه همچون ترکیه داشته باشند. بدون تردید انعقاد یک توافق هستهای با ایران میتواند تا حد زیادی موقعیت منطقهای و بین المللی تهران را ارتقاد بخشد. در این راستا، ابوظبی از طریق دوستیِ راهبردی با کشورهایی نظیر ترکیه سعی دارد تا وزن خود را در برابر قدرت منطقهای تهران تقویت کند. البته که امارات پیشتر حمایتهای ترکیه از قطر در جریان تحمیل محاصره و تحریم به این کشور از سوی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس را که در نوع خود منجر به خنثی شدن نقشه حمله به قطر نیز شد، دیده است و اکنون سعی دارد تا از این ظرفیت در راستای منافع خود بهره گیرد.
اضافه بر این ها، امارات متحده عربی که در مدت اخیر بارها شاهد حملات جنبش انصار الله یمن به مواضع حساس خود بوده، به این جمع بندی رسیده که جهت مقابله با این حملات راهی جز همکاریهای تنگاتنگ امنیتی با بازیگران مهم منطقهای نظیر ترکیه ندارد. در این راستا، امارات حساب ویژهای را روی تجهیزِ خود به پهپادهای ترکیهای "بایراکدار" باز کرده است. پهپادهایی که پیشتر نیز کارآمدی خود را در میادین جنگ در مناطقی نظیر لیبی و جنگ قره باغ نشان داده اند و طرفهایی که از آنها بهره برده اند، مزایا و منافع خاصی را در میدان جنگ از آنِ خود کرده اند. در این راستا، اماراتیها حساب ویژهای روی دریافت این پهپادها از ترکیه و استفاده از آنها علیه حوثیهای یمنی باز کرده اند.
جدای از اینها، امارات احتمالا این درک را در ذهن خود دارد که میتواند ترکیه را در مسیر عادی سازیِ هر چه بیشتر روابط با اسرائیل قرار دهد و در عمل، از مزایا و منافع این روند در چهارچوب منافع خود بهره برد. در این راستا، ابوظبی هرگونه پیشرفت در این رابطه را موفقیتی برای راهبرد خود جهت عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل در قالب "توافق ابراهیم" ارزیابی میکند و تردیدی نیست که اگر ترکیه نیز به این روند بپیوندد، این مساله میتواند دستاوردهای قابل توجهی را برای امارات، به عنوان کشوری که پیشقراول عادی سازی روابط با اسرائیل در منطقه شده به همراه داشته باشد.
اهداف ترکیه از بازدید اخیر رئیس جمهوریِ این کشور از امارات و متعاقبا اقدامات آن در تقویت روابط با ابوظبی متفاوت هستند کما اینکه اساسا ترکیه سعی دارد تا سطح تنشهای منطقهای خود را در راستای کاستن از میزان تنشهای داخلی اش، کاهش دهد. این مساله بویژه زمانی از اهمیت برخوردار میشود که بدانیم اقتصاد ترکیه در ماههای اخیر با بحرانهای قابل توجهی دست و پنجه نرم کرده و میکند. در این راستا، اردوغان به خوبی فهمیده که با کمک سرمایه گذاریهای گسترده کشورهای عربی نظیر امارات، تا حد زیادی میتواند بحران اقتصادی کشور و دولتش را تسکین دهد. ترکیه همچنین میخواهد تا از شدتِ طرحهای پنهانی و تنش زای دولت امارات و نیروهای وابسته به آن علیه خود، آن هم در شرایطی که ترکیه آماده برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۳ خود میشود، بکاهد. اضافه بر این، ترکیه توسعه روابط با امارات را به مثابه دروازهای جهت توسعه هر چه بیشتر روابط با دیگر کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نظیر عربستان سعودی ارزیابی میکند. بدون شک این روند موجب خواهد شد تا عربستان نیز رو به سمت عادی سازی روابط با ترکیه بیاورد و امتیازاتی را به آنکارا دهد که پیش از این به هیچ عنوان مایل به اعطای آنها به این کشور نبوده است.
از این رو، کاملا محتمل است که روابط ترکیه و عربستان تا قبل از پایان سال جاری میلادی رو به بهبود رود و روندی جدید در این رابطه آغاز شود که در قالب آن مسائلی نظیر تاثیر پرونده قتل "جمال خاشقچی" از سوی عوامل عربستان در خاک ترکیه و یا دیگر بحرانها در روابط دو کشور، از وزن کمتری در شکل دهی به مسیر کلی روابط برخوردار خواهند بود. البته که این روابط جدید در نوع خود میتواند تاثیرات قابل ملاحظهای در پایان دادن به جنگ یمن نیز داشته باشد.
این نکته روشن است که سفر اخیر اردوغان به امارات عمدتا متمرکز بر دغدغههای داخلیِ دو کشور بوده است. در عین حال، تمرکز اصلی بر مسائلی نظیر: امنیت و سرمایه گذاری اقتصادی بوده است. با این حال، این بدان معنا نیست که مسائلی خارج از حوزه داخلی این دو کشور مورد بحث و بررسی قرار نگرفته اند. در این راستا همانطور که پیشتر اشاره شد، در مورد عادی سازی روابط در سطح منطقه و احتمال اینکه ترکیه در این مسیر گامهای جدیدی را بردارد صحبت کردیم. در عین حال از تغییرات احتمالی در روند جنگ یمن نیز سخن گفتیم.
در این میان این سوال مطرح میشود که آیا شرایط جدید در روابط ترکیه و امارات میتواند بر وضعیت مخالفان و نیروهای اپوزیسیونِ مصری که مقیم ترکیه هستند و بسیاری از آنها در لیست تروریستیِ امارات هستند اثرگذار باشد؟ آیا مذاکرات میان ترکیه و امارات در برگیرنده مباحثی که اشاره به اخراج این افراد از ترکیه داشته باشند نیز بوده است؟ البته که تاکنون اخباری در این رابطه مخابره نشده است با این حال، تحلیل چهارچوبِ سفر اخیر اردوغان به امارات و توجه به اولویتهای هر طرف این نکته را برای ما فاش میسازد که این مساله یک اولویت و دغدغه اساسی برای امارات در جریان رایزنی هایش با ترکیه نبوده است. دلیل اصلی این موضوع نیز این بوده که اساسا امارات دغدغههای به مراتب جدی تری را جهت بحث با ترکیه در دستورکار خود داشته است (که از جمله آنها میتوان به اولویتهای امنیتی امارات و ضرورت حمایت ترکیه از این کشور در برابر حملات انصار الله یمن اشاره کرد).»
منبع: فرارو
کلیدواژه: اردوغان روابط ترکیه و امارات عادی سازی روابط ترکیه و امارات منطقه ای سفر اخیر جنگ سرد دو کشور دو طرف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۲۱۰۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله تروریستی به مسجد شیعیان در هرات و دو نکته مهم
حادثه تروریستی مسجد امام زمان شهر هرات یکبار دیگر بحث حضور و فعالیت داعش در افغانستان را در کانون توجه قرار داد،به ویژه این که عملیات اخیر دومین حمله تروریستی یه غیر نظامیان و به طور خاص شیعیان افغانستان در کمتر از 10 روز گذشته بوده است.شواهد و قرائن و پذیرش مسئولیت حمله اول تروریستی در کابل توسط داعش،این گروه را در جایگاه مظنون اصلی حمله به مسجد شیعیان در هرات نیز قرار می دهد .بنابر این لازم است به نکاتی در مورد فعالیت داعش در افغانستان اشاره شود؛
1)مقامات امارت اسلامی طالبان مدتی است که مدعی نابودی کامل داعش در افغانستان هستند و تاکید دارند که اگر در این میان مشکلات امنیتی هم وجود دارد،به طور خاص نتیجه کم کاری ،اهمال و حتی دسیسه چینی همسایگان است. اظهارات چند روز قبل "متقی" سرپرست وزارت خارجه طالبان در متهم ساختن سه کشور همسایه به تامین نیرو،انتقال و ترانزیت و در نهایت تجهیز و آموزش داعش دقیقا در همین راستا انجام گرفته و بازتاب فراوانی یافت.اما عملیاتهای تروریستی اخیر علاوه بر این که استمرار فعالیت داعش در افغانستان را نشان می دهد،این موضوع را هم آشکار می کند که مسئله حضور داعش در منطقه با فرافکنی ،سلب مسئولیت از خود و مقصر جلوه دادن دیگران قابل حل نخواهد بود.در مقابل، نابودی داعش تنها در سایه همکاری ، تعامل و درک کشورهای منطقه از ملاحظات سیاسی و امنیتی یکدیگر حاصل خواهد شد؛همان نکته ایی که سفیر جمهوری اسلامی در کابل پس از حملات اخیر و با شریک خواندن کشورها در مبارزه با این تهدید مشترک،مورد تاکید قرار داد.
2)محدود کردن داعش به یک چارچوب سازمانی و تشکیلاتی مشخص،محدود و بسته، چه از جانب طالبان و چه از جانب دیگر کشورهای منطقه اشتباهی بزرگ محسوب می شود ، چرا که داعش یک طرز تفکر و ایدئولوژی است که از ظرفیت جذب و همراهی با اشخاص و گروههای تروریستی مختلف دیگر در منطقه برخوردار است.دقیقا به همین دلیل است که پاکستان تفاوتی میان داعش و طالبان پاکستانی قائل نمی شود و جمهوری اسلامی گروههای تروریستی جیش العدل و داعش را در یک راستا می نگرد.در افغانستان هم طالبان این نکته را در نظر بگیرند که بیش و پیش از مبارزه با سازمان و تشکیلات داعش،باید مانع بسط و گسترش تفکرات و ایدئولوژی های داعشی و یا داعش پسند در این کشور شوند.به عنوان نمونه و در بحث شیعیان باید گفت که اگر چه دیدگاهی که حملات اخیر را بر مبنای ایجاد تفرقه میان امارت و شیعیان و یا جمهوری اسلامی ایران تحلیل می کند،کاملا خور تامل به نظر می رسد،اما عملکرد مقامات و مسئولین امارت هم نباید به گونه ایی باشد که تمیز و تشخیص تفکرات و عملکرد آنها با دیدگاه داعش در مورد شیعیان به دشواری انجام گیرد