توهمزدگی بالاتر از خیالبافیهای برجامی؟!
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۳۵۰۴۲
روزنامه «جمهوری اسلامی» میگوید نباید اسیر توهمات ماند و باید هر چه زودتر با آمریکا در وین توافق کرد.
به گزارش جنوب نیوز، «روزنامه کیهان» در بخش اخبارویژه خود نوشت:روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود مینویسد: «خبرهای مرتبط با مذاکرات برجامی از نزدیک شدن به توافق حکایت دارند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، برای ملت ایران خوشحالکننده و برای دولتمردان ایرانی یک فرصت در زمینه حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منظور این نیست که از اصول و آرمانها و ارزشهایمان کوتاه بیائیم تا به یک توافق برسیم. چنین چیزی را هیچ ایرانی غیرتمندی نمیپذیرد ولی اینهم درست نیست که در دایره توهمات افراد معدودی که بزرگترین هنرشان فرصتسوزی است، بمانیم و در یک دور باطل درجا بزنیم. هنر افراد متوهم که زمانی فرمان مذاکرات هستهای را در دست داشتند را دیدیم که غیر از اتلاف وقت چیز دیگری نبود. نتیجه اقدامات پدیدآورندگان برجام را هم دیدیم که کشور را از زیر فصل ۷ منشور سازمان ملل خارج کردند، بخش مهمی از پولهای بلوکه شده کشور را برگرداندند و گرههای زیادی را از اقتصاد باز کردند ولی همان افراد متوهم با میدانداریهائی که کردند، برجام را به کمک ترامپ رئیسجمهور دیوانه آن زمان آمریکا به حالت تعلیق درآوردند و لطمات زیادی به کشور و مردم وارد کردند. گروه پدیدآورنده برجام، بار دیگر وارد عمل شد و در راه احیاء برجام تا حدود زیادی پیش رفت ولی با یک ایست بیموقع، توقف زیانباری به آن داده شد تا این کار در دولت بعدی به سرانجام برسد.
اکنون دولت سیزدهم با ادامه راه، در حال رسیدن به توافق است. درست در همین شرایط حساس بار دیگر افراد متوهم مشروع به سنگاندازی کردهاند و میخواهند به بهانههای واهی مانع توافق شوند.
دولت سیزدهم اگر میخواهد از فرصت به دست آمده بهرهبرداری مثبت کند و با احیاء شرافتمندانه برجام بر مشکلات اقتصادی فائق آید، باید افراد متوهم را از دخالت در این موضوع بازدارد و با واقعبینی به راهی که برای رسیدن به توافق در پیش گرفته است ادامه دهد.
شرایط امروز منطقه و جهان حتی با شرایط یکماه قبل تفاوت اساسی پیدا کرده و حوادث اخیر به ویژه اشتباه و خطای بزرگی که ولادیمیر پوتین در تجاوز نظامی به اوکراین مرتکب شده، فرصت مناسبی برای ایران به وجود آورده تا بدون آنکه امتیاز بدهد در چارچوب یک سیاست متوازن به توافق خوبی در مورد برجام دست یابد».
توهم ادعایی در این نوشته را باید تعریف و مصداقیابی کرد. در این صورت روشن خواهد شد که اتفاقاً اصرار بر توافق هر چه سریعتر و به هر قیمت با آمریکا (اوبامای مودب)، سرآغاز توهمات پرخسارت برجامی بود. توهمی که با اعتماد به کدخدا و معتبر خواندن امضای وزیر خارجه او و ادعای آزادی ۱۵۰ میلیارد دلار اموال ایران و جذب ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری آغاز شد و ادعا کرد همه مشکلات اشتغال و تولید و آلودگی هوا و آب خوردن مردم با این توافق حل میشود تا جایی که مردم را از پول ناچیز یارانه بینیاز میکند!
همچنین از سر توهم محض ادعا شد همه تحریمهای مالی و بانکی و نفتی یکجا لغو (و نه تعلیق) میشود و آمریکا هم در موقعیتی نیست که بتواند این توافق را زیرپا بگذارد. حتی ادعا شد که باید سراغ برجام ۲ و ۳ هم برویم و درباره (واگذاری) توانمندی نظامی و موشکی و نفوذ منطقهای هم مذاکره کنیم، چرا که دنیای آینده، دنیای مذاکره است نه موشک، و پیشرفت اقتصادی آلمان و ژاپن هم به خاطر خلع سلاح نظامی شدن و توقف هزینههای دفاعی بوده است(!!)
توهم بعدی، ادعای خروج ایران از زیر فصل ۷ منشور سازمان ملل است و حال آن که ایران همچنان ذیل این فصل قرار دارد و قطعنامههای تحریمی چندگانه شورای امنیت هم به اعتبار برجام، یکجا تجمیع و تبدیل، مکانیسم ماشه شده است. جالب و تلخ این که تحریمها در پسابرجام (دولتهای اوباما، ترامپ و بایدن) مجموعاً بیش از دو برابر افزایش یافت!
توهم دیگر، معطل کردن چند ساله کشور در مذاکرات قبل و بعد از خروج آمریکا از برجام- به مدت ۶ سال- بود که موجب شد فرصتهای رونق درونزا و دیپلماسی اقتصادی گسترده با کشورها معطل بماند.
درباره خروج آمریکا نیز نویسنده اصرار دارد خود را به ندانستن بزند و یادآور نشود که ارائه تضمین روحانی به موگرینی درباره عدم مقابله به مثل در صورت خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها، دولت آمریکا را برای زیرپا گذاشتن بیهزینه توافق گستاخ کرد و بدتر این که نویسنده روزنامه جمهوری اسلامی، همین حالا هم میگوید ولو با یک سال تعلل و تأخیر، ایران بخشی از تعهدات خود را تعلیق میکرد، بلکه به تماشای خباثتهای دولت آمریکا میپرداخت و اجازه گستاخیهای بیشتر را میداد! و سرانجام این که، عبرت نگرفتن از کلاهبرداری گذشته آمریکا و اصرار بر سر همبندی یک توافق مشابه برجام، نشانه نقصان خرد است و میتواند خسارتهای ۶ سال گذشته را تکرار کند.
منبع: جنوب نیوز
کلیدواژه: افراد متوهم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jonoubnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جنوب نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۳۵۰۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتقاد شدیدالحن از حکم اعدام توماج | کسانی عمدا حیثیت نظام را بر باد میدهند؟
اینکه خوانندهای با خواندن اشعاری، هرچند مخالف نظام، به اعدام محکوم شود، با چه منطقی سازگار است؟ منطق حقوقی یا اجتماعی یا سیاسی یا امنیتی؟ شاید هیچکدام.
گاه گفته میشود که «منطق حقوقی» مستقل است و استقلال قاضی از همین رو است؛ اما نقد «پوزیتیویسم حقوقی» جایی برای این ادعا باقی نگذاشته است. قاضی نیز مانند همگان درگیر زندگی اجتماعی و تجربه سیاسی است و فارغ از آن نمیتواند حکم دهد.
دکتر کیومرث اشتریان در روزنامه شرق نوشت: از همین رو است که مقولاتی مانند عوامزدگی، شهریزدگی، غربزدگی یا شرقزدگی برای یک قاضی نیز صادق است. اینکه یک قاضی باید از کارشناس فنی استفاده کند تا حکمش روا باشد، از همین رو است؛ کارشناس فنی هم محدود به حوزه ساختمان یا امور امنیتی نیست. کارشناس هنری، سیاسی، اجتماعی و بینالمللی هم از آن جمله است که کمتر به آن توجه میشود.
حکم اعدام، خود مشمول همین حکم است. فراموش نکردهایم که سالها پیش حکم اعدام دکتر هاشم آغاجری صادر شد و فضای بینالمللی را بر ضد ایران برآشفت. چهرهای خشن و بیتمدن از کشور آفریدند که قرار است یک استاد دانشگاه را به دلیل سخنرانی اعدام کنند. در همان زمان تصور کسانی بر این بود که این صرفا یک تهدید است و او اعدام نخواهد شد؛ و چنین هم شد؛ اما تنها چیزی که برای ایران باقی ماند، چهرهای بسیار مخدوش بود.
برخی «دستاندرکاران بیرونی» قوه قضائیه بیتوجه به ابعاد ملی و بینالمللی چنین احکامی میخواهند؛ مثلا به تصور خود بازدارندگی ایجاد کنند یا چهرهای انقلابی از خود نشان دهند درحالیکه آنگاه که در مرحله تجدیدنظر چنین احکامی نقض شود، دیگر اعتبار و اقتداری باقی نمیماند و ما میمانیم و حیثیتی که بر باد رفته و تبلیغاتی جهانی که به خاطر هیچ و پوچ شکل گرفته است.
درباره پرونده مورد بحث این روزها، برخی از اشعار این «رَپِر» همان محتوایی را دارد که برخی از «خودیها»، خون در دل و پا در گِل، بیان میکنند. انتظار دارید همه به یک زبان به نقد اجتماعی-سیاسی بپردازند؟ ظرفیت خود را بالا ببرید؛ بخشی از اصلاح و مبارزه با فساد را به نقدهای تند و تیز جوانان بسپارید؛ حتما ضرر نمیکنید و آنان نیز اگر برخورد درست ببینند، شاید زبان خود را اصلاح کنند. حتی اگر زبان خود را اصلاح نکنند، باز هم باید تحمل کنید.
همینجا بگویم که من هیچگونه علاقهمندی به برخی از رویهها و افکار این نسل معترض ندارم و فاش میگویم که آنان نیز به دلیل بیتدبیریهای ما دقیقا مانند خود ما سطحی و خودمحور و دیکتاتور هستند. خجل از ننگ بضاعتیم؛ چون دقیقا «کپی» برابر با اصل خود ما هستند. هیچ تسامحی در بیان ندارند و فقط باید با آنان همدست و همداستان باشیم تا مقبول درگاهشان باشیم. برای آنان بسیاری از شخصیتهای سیاسی درد و رنجکشیده که قدم در راه عدالتطلبی و آزادی گذاشتهاند و رنج زندان و تلخی حرمان کشیدهاند، یکساناند. از منظر آنان همه بر خطایند. تنها خود را بر حق میدانند.
درباره توماج صالحی اگر اکنون زیر تیغ نبود، نظرات خود را شفافتر ابراز میکردم که حتما خوشایند او نبود؛ اما همه اینها به آن معنا نیست که موافق اعدام آنان باشیم. آزادی چنین هنرمندانی میتواند به بهبود درک ما از وضعیت جامعه کمک کند و زخم عمیق مردم را از فساد بازنماید؛ آتشی نهان است اندرین تیغ آبدار. آزادی یادگرفتنی و تمرینکردنی است. در درجه نخست این خودِ نظام است که باید درک و تعهد به آزادی را پیشه کند.
وقتی چنین نباشیم، اعتراض نسل جوان بر ما رنگ طغیان و جلوه عصیان به خود میگیرد. مسابقهای که در میان برخی مسئولان کشور برای بیحیثیتکردن چهره ایران در جهان پدید آمده، حقیقتا شگفتآور است. گویی این افراد از محیط بسته خویش بیرون نیامدهاند تا ببینند که یک حکم بدوی اعدام که به خیال خود برای «بازدارندگی» صادر میکنند و معمولا در تجدیدنظر نقض میشود، چه بلایی بر سر چهره ایران در داخل و خارج میآورد.
البته نه چنین است، بلکه محتمل است که برخی به عمد چنین کنند تا پیوندهای حیثیتی جمهوری اسلامی را با مردمان و با جهانیان بگسلند تا در محیطی کاملا گسسته از جهان به تحصیل منافع و تحکیم مواضع خویش بپردازند. نتیجه سخن با رئیس محترم قوه قضائیه است که جز او کسی مسئولیت رسمی در این زمینه ندارد تا به چنین وضعیتی رسیدگی کند. گویی همواره دستانی آلوده در برابر چشم همگان در پی آلودهکردن تعمدی چهره ایران در جهان بوده است. شاید از اینرو مرکز رسانه قوه قضائیه اعلام کرده است که این حکم بدوی و قابل فرجامخواهی در دیوان عالی کشور است. از سوی دیگر، سخن با دستگاههای فرهنگی نیز هست که با هزینههای بسیار فعالیتهای برونمرزی دارند و بازتابی از چهره ایران در جهان نشان نمیدهند و در برابر چنین فضای آلودهای از طرف «خودیها» سکوت مطلق کردهاند.