Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «الف»
2024-05-01@23:46:22 GMT

رشد و شکوفایی کتابخانه یک دوست!

تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۷۳۶۶۲

رشد و شکوفایی کتابخانه یک دوست!

بعد از سالها دوری، پایم به خانه اش افتاد. خانه اش در یکی از شهرهای شمالی بود؛ از آن خانه های بی سر و صدا که جان میدهد برای انجام کارهای دلخواه. اولین چیزی که نظرم را در این خانه به خود جلب کرد کتابخانه بود که قفسه های آن تا سقف سالن را گرفته بود. عرضش زیاد نبود؛ حدود یک و نیم متر؛ شاید هم کمتر. چند جلد کتاب قدیمی و خاک و خل گرفته تمام دارایی این کتابخانه بود؛ قفسه ها پر از خالی! مثل همان سالهای دور که به خانه اش میرفتم؛ و این یعنی سالهای آزگار آمده و رفته اما این کتابخانه قد نکشیده، همان طور کوتوله مانده!
   خیلی کوشیدم حرفی نزنم، نشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پرسیدم چه کتابخانه نزاری به هم زده‌ای؟! اینهمه سال گذشته چرا قفسه ها همچنان خالی است؟! لابد در این اوقاتِ بازنشستگی همه وقت خود را در تار عنکبوتی فضای مجازی دست و پا میزنی؟! پس از درنگی کوتاه، زد زیر خنده! پنداری جوابی نداشت. این دیدار بدینسان گذشت.
   چند روز بعد، چنانکه به خودش آمده باشد، تلفنی شماره حسابی از من گرفت و هر ماه مبلغی به حسابم واریز میکرد برای خرید کتاب. من نیز در امتثال امر، به انتخاب خودم تا سقف پانصدهزار تومان برایش کتاب میخریدم و در هر نوبت به عنوان ره آورد سفر به خانه اش میبردم. او نیز اول از همه، قبل از هر حرف و صحبتی، زانوی ادب در مقابلشان میزد و با کنجکاوی کتابهای نورسیده را یکی یکی رونمایی میکرد؛ «پنج اقلیم حضور»، «آنجا که وطن بود»، «در قلمرو مرگ»، «وداع نابهنگام»، «خمی از شراب ربانی»، «دلگردیها»، «زمان بازیافته»، «غربت علم»، «افسانه اسطوره»، «سیبی و دو آینه»، «نقد حال»، «حدیث نفس»، «عقلهای هفتاد ساله»، و ....
   از این همه عنوان، شوق خواندن سراسر وجودش را میگرفت. برخی از عناوین بیشتر او را به سر شوق میآورد. گاه هوسناکانه هیئت کتابی را حسابی ورانداز میکرد. دستی نوازشگر بر سر و رویش میکشید. با ولعی هر چه تمامتر صفحاتش را می گشود و به سطرهایی از آن چشم میدوخت. آنگاه پس از بجا آوردن مراسم باشکوه خوشآمدگویی، کتابهای نورسیده را با ادبی خاص در فضای خالی کتابخانه طراز هم میچید. بعد عقب عقب میرفت و از زاویه ای بازتر به شاکله کتابخانه می نگریست.
   باری، تا مدتها از او پول واریز کردن و از من نیز کتاب خریدن. این عمل آنقدر ادامه یافت تا این که قفسه های کتابخانه اش پر شد. از آن نزاریِ اولیه درآمد. این تازه آغاز گُر گرفتن زغال اشتیاق او بود. با افزایش تعداد کتابها، کتابخانه او نیز بزرگتر میشد و تند تند قد میکشید؛ آنقدر بزرگ شد و قد کشید که چهار دیوار سالن پذیرایی را پر کرد. و حالا کتابخانه ای بهم زده بود؛ سرشار از کتابهای منتخب، به روز و خواندنی. دیگر زندگی اش با این کتابها پیوند خورد. روزها کارش شده بود پای کتابها نشستن، و خواندن و خواندن و خواندن. گاه چند کتاب را همزمان میخواند. ولی همواره یکی از کتابها خودش را تحمیل میکرد و همین یکی بود که زبان او را به حرف زدن درباره اش باز میکرد. هر وقت که به خلوتش میرفتم مشغول خواندن یکی از همین کتابها بود. تا میپرسیدم چه خبر؟ گرما بود که به مجلس میبخشید و در قالب گزارشی، حظی از خواندنی هایش ارزانی ام میداشت. پنداری ارباب قلم همه در اینجا جمع اند و به گفتگو مشغولند. حتی پاره ای عبارات که او را گرفته بود با آب و تاب بر زبان می آورد. میخواست مرا هم سهیم لذت خواندنی هایش کند.
   در این دیدار آخر پیوسته به این می اندیشید که چگونه اینهمه کتاب را بخواند. آرزو میکرد بتواند پیش از آنکه مرگ به او خوشآمد بگوید از عهده خواندن این کتابها برآید. نخوانده از دار دنیا نرود. در همین دیدار آخری، طبق معمول در حال گزارش دهی از خواندنی های خود بود که برحسب اتفاق لای یکی از کتابهای نخوانده را باز کرد، این عبارت به چشمش خورد:
   «کتابهایی دارم که علاقمندم بخوانم ولی هنوز فرصت خواندنشان را پیدا نکرده ام. با آه و ناله میگویم: آی آدم صاف و ساده، چه فرقی میکند که تو آن کتابها را بخوانی و بعد بمیری یا اصلا نخوانده دار فانی را وداع بگویی. چرا بیخودی خودت را زجر میدهی؟
   اما انگار مرگ زیباست وقتی آدم کتابهای مورد علاقه اش را بخواند و بعد سر بر بالین مرگ بگذارد. حالا میفهمم آن توریستهای سالخورده چرا ساعتها در برابر آثار تاریخی می ایستند و زل میزنند به یک نقطه. خوش عالمی دارند این الکی خوشها.» عزیز نسین، «عقلهای هفتادساله»، ترجمه غلامحسین فرنود، ص 19

منبع: الف

کلیدواژه: خانه اش

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۷۳۶۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بهشتی از ۱۶۱ هزار یار مهربان/ اینجا ملک رفاقت و اعتماد است

گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، ونوس بهنود- در دل یک مرکز تجاری جایی که انتظار نمی‌رود، بهشتی از 161 هزار یار مهربان تو را فرامی‌خواند. باغی از کتاب‌ها که می‌توانی رایگان امانت بگیری.

محمد رحیم شربت ملکی زمانی کتابفروشی داشت. اما اتفاقی موجب شد عطوفت انسانی را ارجح دانسته و کتاب را از دنیای داد و ستد پول و زر به دنیای تبادل اندیشه و عشق بکشاند.

در گفتگویی که از وی در فضای مجازی موجود است می‌گوید زمانی که می‌دیدم کسی به کتابخانه مراجعه می‌کند و قدرت خرید ندارد، متأثر می‌شدم. دنبال فکری بودم که بتوانم کتاب را به دست کتاب‌خوان واقعی برسانم.این بود که ماجرای استتثنایی‌ترین کتابخانه ایران زمین شکل گرفت.

آقای ملک مدتی بعد از ماجرای مراجعات افراد به کتابفروشی این مجموعه را تبدیل به کتابخانه‌ای جهت امانت کتاب کرد. برای زنده نگاه داشتن یاد و خاطره پدر و مادرش و ایجاد چرخه‌های دانش افزایی و مطالعه، باغ کتاب ملک در مرکز تجاری ولنجک متولد شد. مالک این مجموعه حتی برای اینکه میزبان خوبی باشد در سال 75 مرکز کارشناسی و در سال 81 مدرک کارشناسی ارشد خود از رشته کتابداری و اطلاع‌رسانی را ضمیمه بینش متعالی خود ساخت.

131 هزار کتاب در گردش

این مجموعه که همنشینی 161 هزار کتاب است در طول زمان با همت مردم توسعه یافته است و امروز گفته می‌شود، نیمی‌از کتاب‌ها اهدایی خود مردم است. در وضعیت فعلی نیز حدود 131 هزار کتاب از تعداد کل کتاب‌ها در سراسر ایران و در شهرها و روستاها در گردش بوده و امانت در دست مردم است.

کتاب‌ها تا چندی پیش حتی به صورت موضوعی نیز قفسه‌بندی نشده بود و مخاطب با ورود به این ملک، با دریایی از کتاب‌ها مواجه می‌شد و باید می‌گشت تا الماسی که به سراغش آمده پیدا کند.  با قفسه‌بندی موضوعی بازدید‌ها بیشتر هم شده است.

موضوعاتی از جمله منطق، فلسفه، ادبیات، ادیان و مذاهب، کودک و نوجوان، زبان‌های خارجی، شعر، ادبیات و رمان و حتی کتاب‌های درسی دیده می‌شود و اینطور نیست که کتاب‌ها کیفیت لازم را نداشته باشد بلکه مردم با شور و اشتیاق بهترین و حتی کمیاب ترین کتاب‌های خود را به این مجموعه اهدا می‌کنند.

ببرید و 6 ماه بعد برگردانید

نه تنها در این کتابخانه فهرست جستجوی کتاب نیست بلکه مقوله‌ای به نام عضویت نیز وجود خارجی ندارد. در باغ بهشت کتاب به روی همه گشوده است و از 10 صبح لغایت9 شب در تمامی ‌روزهای هفته در خدمت علاقه‌مندان است. حتی قفسه‌ای در خارج از کتابفروشی با هزاران کتاب تعبیه شده که در صورت تعطیلی کتابخانه علاقه‌مندان بتوانند از آن جا کتاب خود را تهیه کرده و دست خالی نروند.

این مجموعه بر اساس اعتماد و رفاقت بنا شده و برای امانت کتاب‌ها هیچ مدرکی و حتی نام نویسی وجود ندارد. مراجعان کتاب‌ها را می‌برند و در صورتی که ساکن تهران باشند تا 6 جلد و در صورتی که از شهرستان‌ها آمده باشند تا 8 جلد می‌توانند کتاب با خود ببرند.

اما به گفته فعالان این کتابخانه، مردم اغلب کتاب‌ها را بر گردانده و حتی کتاب هم برای هدیه می‌آورند. شعار باغ کتاب ملک این است که اگر قادر نبودید کتاب را برگردانید حداقل به فرد دیگری برسانید تا او نیز مطالعه کند و گردش مطالعه برقرار بماند.

افرادی که در داخل ایران سکونت دارند می‌توانند کتاب‌های امانی را تا 6 ماه در نزد خود نگه دارند و افرادی که خارج از کشور هستند تا یک سال می‌توانند کتاب‌ها را در اختیار داشته باشند.

می‌توان گفت در وضعیتی که سه هزار و 741 باب  کتابخانه عمومی در کشور فعال است، باغ کتاب ملک به سادگی با ایجاد فضایی از دوستی و نشاط و اعتماد متقابل بیش از کتابخانه‌های عمومی ‌بازدید و مراجعه کننده داشته است و جالب آنکه هیچگاه نیازی به ارائه گزارش از عملکرد خود نداشته و در شبکه‌های اجتماعی محور اصلی را تقدیر از اهداکنندگان  کتاب و چهره‌های اهل قلم و خود مردم قرار داده است.  

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • مشارکت ۳۱ استان کشور در دومین دوره جشنواره ملی دوست من کتاب
  • تونی خان در واکنش به مزخرف خواندن AEW توسط گلدبرگ: رو در رو چیز دیگری گفته بود!
  • عرضه «بحر المحبه فی اسرار الموده» در نمایشگاه کتاب
  • طلسم‌های مرگباری که در کتاب‌های قدیمی جاساز شده‌اند
  • اختتامیه دومین جشنواره ملی «دوست من کتاب» در همدان
  • این کتاب‌ها می‌توانند شما را بکشند!
  • آهنگسازی در موسیقی کلاسیک ایرانی کتاب شد/ خواندن چند پژوهش
  • بهشتی از ۱۶۱ هزار یار مهربان/ اینجا ملک رفاقت و اعتماد است
  • چگونه نوجوانان امروز را به خواندن کتاب‌های ایرانی علاقه‌مند کنیم؟/ ادبیات نوجوان در سایه غلبه ترجمه
  • برگزاری آیین نقد کتاب لبخند آفتابی