انرژی روسیه، شمشیر دموکلس بر سر اروپا/ آیا قاره سبز میتواند از وابستگی مسکو بیرون بیاید
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۷۵۱۰۴
به گزارش ایرنا، گزارش کمیسیون اروپا نشان میدهد که واردات گاز اتحادیه اروپا از روسیه در سال های قبل به طور متوسط حدود ۴۰ درصد بوده که این رقم در سال گذشته به ۴۵ درصد رسیده است و دیگر تأمین کنندگان عمده گاز، نروژ با ۲۳ درصد، الجزایر با ۱۲ درصد، آمریکا با ۶ درصد و قطر با ۵ درصد هستند.
اکنون یافتن کشورهای جایگزین روسیه برای تامین نفت و گاز اروپا یکی از دغدغههای این قاره تبدیل شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کشورهای اروپایی حالا با این پرسش بزرگ و جدی مواجه شدهاند که در صورت پایان بخشیدن به واردات گاز از روسیه، چه کشورهایی میتوانند گاز مورد نیاز قاره سبز را تامین کنند؟
ایالات متحده آمریکا
آمریکا یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گاز طبیعی و صادرکنندگان گاز مایع در جهان با اتکا به شیوه "هیدروفرکینگ" یا ''شکست هیدرولیکی'' است. این روش به دلایل زیستمحیطی، بسیار بحثبرانگیز است.
آمریکا در هفتههای گذشته، صادرات گاز مایع خود به اروپا را افزایش داده است. با این حال، این موضوع به طور مستقیم چندان فایدهای برای آلمان ندارد؛ چرا که آلمان، پایانهای برای واردات گاز طبیعی مایع ندارد.
نروژ و هلند
نروژ نیز یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گاز در جهان است و در زمان حاضر، حدود یکسوم از گاز مورد نیاز آلمان را تأمین میکند. با این حال، امکان افزایش واردات گاز از نروژ وجود ندارد.
نخست وزیر نروژ، به تازگی در میانههای ماه ژانویه گذشته در تلویزیون آلمان گفت: «ما با تمام ظرفیت خود گاز صادر میکنیم.»
هلند هم که ۱۰ درصد از گاز آلمان را تأمین میکند، گفته که نمیتواند صادرات خود را افزایش دهد.
قطر
قطر یکی از بزرگترین صادرکنندگان گاز مایع و در کنار روسیه و ایران، دارای بزرگترین ذخایر گاز طبیعی جهان است.
با این وجود، قطر با بیشترین ظرفیت خود گاز تولید میکند. وزیر انرژی این کشور به تازگی، یعنی تنها دو روز قبل از آغاز حمله نظامی روسیه به اوکراین، گفته بود که قطر برای تولید بیشتر گاز به "سرمایهگذاریهای گسترده در زیرساختها" و قراردادهای بلندمدت با اروپاییها نیاز دارد.
قطر اما میتواند در سالهای آینده، میزان تولید گاز مایع خود را افزایش دهد.
الجزایر
الجزایر، دهمین صادرکننده بزرگ گاز در جهان است و در سال ۲۰۲۱ میلادی بخش بزرگی از گاز طبیعی مایع این کشور به مقصد بازارهای اروپایی صادر شده است. این امر، الجزایر را به یکی از مهمترین تامینکنندگان گاز برای کشورهای اروپایی تبدیل میکند.
خبرگزاری فرانسه اواخر فوریه گذشته گزارش داده بود که مقامهای الجزایر با فروش بیشتر گاز موافقت کردهاند. از جمله، رئیس شرکت انرژی دولتی الجزایر، از آمادگی این شرکت برای صدور گاز اضافی از طریق خط لوله ترانس مدیترانه به اروپا خبر داده است.
این شرکت اما در عین حال تاکید کرده که قبل از هر چیز باید ''گاز اضافی'' در الجزایر وجود داشته باشد؛ یعنی ابتدا همه تعهدهای قراردادی و تقاضاها برای گاز الجزایر تامین شوند و سپس گاز باقی مانده، میتواند به اروپا فرستاده شود.
کارشناسان بر این باورند که اروپا حداقل در کوتاهمدت، نمیتواند روی گاز الجزایر حساب باز کند.
نیجریه
نیجریه، از کشورهایی است که بیشتری ذخایر گازی در جهان را دارند. گاز نیجریه به مراتب از میزان نیاز داخلی بیشتر است. بر این اساس، احداث یک خط لوله ۴۰۰۰ کیلومتری از غرب آفریقا به اروپا، دستکم در میانمدت میتواند به کاهش وابستگی اروپا به گاز روسیه کمک کند. این خط لوله در صورت احداث میتواند تا ۳۰ میلیارد مترمکعب گاز را ابتدا به الجزایر و سپس به اروپا منتقل کند.
تاکنون اما تنشهای سیاسی در این منطقه، احداث این خط لوله را به تعویق انداخته است.
نیجریه در زمان حاضر، گاز مایع را از طریق کشتی به اروپا صادر میکند. اسپانیا، فرانسه و پرتغال اصلیترین مشتریان گاز نیجریه هستند که پایانههای گاز طبیعی مایع دارند. آلمان تصمیم دارد دو پایانه گاز طبیعی احداث کند تا بتواند مستقیما گاز وارد کند؛ اما ساخت و راهاندازی چنین پایانههایی سالها طول میکشد.
آذربایجان
یکی از مقامهای وزارت انرژی آذربایجان به تازگی گفته که این کشور قصد دارد در سال جاری، صادرات گاز خود را ۱۱ درصد افزایش دهد. اما مشکل اینجاست که این کشور درگیر قراردادهای بلندمدتی است که سالها قبل به امضا رسیده و از طرف دیگر، تقاضای داخلی در این کشور در طول ده سال گذشته، بشدت افزایش پیدا کرده است.
از دسامبر سال ۲۰۲۰ میلادی، این کشور از طریق خط لوله ترانس آدریاتیک، به اروپا گاز صادر میکند. این کریدور گازی به طول تقریبی ۹۰۰ کیلومتر، از مرز ترکیه و یونان میگذرد و با عبور از آلبانی به ایتالیا میرسد.
هزینه های اروپا
در سال ۲۰۲۰، اتحادیه اروپا در مجموع ۳۹۹ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی مصرف کرد که ۵۶ میلیارد متر مکعب یا نزدیک به ۱۴ درصد آن را کشورهای عضو اتحادیه اروپا تولید کردند. در نیمه اول سال ۲۰۲۱، مصرف گاز طبیعی اتحادیه اروپا به ۲۲۶ میلیارد مترمکعب رسید که از مدت مشابه در سال ۲۰۲۰، ۲۳ میلیارد مترمکعب یا ۱۱ درصد بیشتر بود. در سالهای گذشته هم بتدریج سهم الانجی در سبد انرژی اروپا افزایش یافت؛ آمریکا، قطر و روسیه تامینکنندگان اصلی الانجی اروپا بودند.
ژانویه گذشته واردات گاز طبیعی مایع اروپا رکورد جدیدی ثبت کرد و به حداقل ۸.۱ میلیون تن الانجی رسید (بیشتر از آمریکا).
در حال حاضر ۳۷ ترمینال برای واردات الانجی در اروپا وجود دارد. به گفته اولاف شولتس صدراعظم آلمان، این کشور برای کاهش وابستگی به گاز روسیه در نظر دارد در کوتاهمدت دو پایانه الانجی احداث کند.
قیمت گاز طبیعی در بازار اروپا چهارشنبه گذشته دوم مارس ۶۰ درصد افزایش یافت. بر این اساس در حالی معاملات هر مگاوات ساعت گاز طبیعی در بازار بورس گاز طبیعی (TTF) به عنوان بزرگترین بورس گاز طبیعی اروپا روز سه شنبه گذشته با قیمت ۱۲۱.۷ به پایان رسیده بود که این قیمت هم اکنون با رشد ۶۰ درصدی نسبت به ۱۹۴ یورو رسیده است.
همزمان با تصمیم واشنگتن برای تحریم روسیه در پی وقوع جنگ در اوکراین و اعلام ممنوعیت واردات نفت، گاز و انرژی روسیه، داده های انجمن خودروی آمریکا نشان می دهند که قیمت متوسط بنزین معمولی در ایالت کالیفرنیا به ۵.۲۸ دلار در هر گالن (تقریبا ۳.۸ لیتر) رسیده که در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته قیمت هر گالن بنزین در این ایالت ۳.۷۳ دلار بوده است.
با توجه به داده های این انجمن، قیمت هر گالن بنزین معمولی در شهر لس آنجلس به ۵.۳۷ دلار رسیده است. این قیمت در مقایسه با ماه گذشته ۴.۶۷ دلار در هر گالن و در سال گذشته ۳.۷۹ دلار در هر گالن بوده است.
قیمت متوسط هر گالن بنزین معمولی در کل آمریکا ۴ دلار اعلام شده است.
پیش از این خبرگزاری رویترز نیز گزارش داده بود؛ به دنبال جنگ در اوکراین، قیمت سوخت در آمریکا و کانادا به ویژه برای حمل و نقل عمومی قیمت بی سابقه ای از سال ۲۰۰۸ پیدا کرده است.
به گزارش رویترز، قیمت بنزین در آمریکا، برای نخستین بار از سال ۲۰۰۸ میلادی تاکنون، از ۴ دلار در هر گالن فراتر رفت و بزرگترین افزایش یک هفته ای را از سال ۲۰۰۵ به ثبت رساند. به دنبال حمله روسیه به اوکراین، آمریکا و متحدانش تحریم هایی را با هدف فلج کردن اقتصاد روسیه، یکی از بزرگترین تولید کنندگان نفت جهان، اعمال کردند.
«عمیر شریف»، موسس بنیاد Inflation Insights نیز معتقد است که مناقشه اوکراین و تحریم روسیه از سوی آمریکا بوضوح قیمت گاز را بالا میبرد؛ به طوری که میانگین ملی قیمت گاز میتواند در ماه جاری به ۴.۵۰ دلار افزایش یابد.
افزایش قیمت نفت و گاز در بازار های جهانی اکنون بیانگر آن است که مقامهای مسؤول در کشورهای اروپایی، همچنان در جستوجوی پیدا کردن راهحلی هستند تا خود را از وابستگی به گاز روسیه رها سازند. حال پرسش این است که آیا این تلاش ها به نتیجه خواهد رسید؟ برغم تلاشهای مشترک اروپا و آمریکا در جایگزینی گاز طبیعی روسیه در سبد انرژی اروپا، تاکنون هیچ کشوری نتوانسته است در کوتاه مدت بخشی از سهم روسیه در بازار اروپا را بگیرد و برخی کارشناسان معتقدند که اروپا راه دشواری در پیش رو دارد و برای رسیدن به این هدف متحمل هزینههای زیادی خواهد شد.
برچسبها روسیه اتحادیه اروپا نفت خام نیجریه گازمنبع: ایرنا
کلیدواژه: روسیه اتحادیه اروپا نفت خام روسیه اتحادیه اروپا نفت خام نیجریه گاز یکی از بزرگترین گاز طبیعی مایع اتحادیه اروپا کنندگان گاز واردات گاز سال گذشته گاز روسیه گاز مایع ال ان جی خط لوله سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۷۵۱۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پایان پوتین؟!/ او گورباچف نیست/ بعید است صاعقه دوبار به یکجا اصابت کند!
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت:ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان" رژیم شکننده پوتین" در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.
*ترجمه: مهسا مژدهی
۳۱۱۳۱۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901563