استعفای دبیرکل حزب شناخته شده اصلاح طلب | طرح موضوع استعفا با کروبی
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۹۳۵۵۷
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس، الیاس حضرتی طی نامه ای از دبیرکل حزب اعتماد ملی استعفا کرد.
در بخشی از نامه استعفای حضرتی آمده است: امروز حزب اعتماد ملی جزء منسجمترین تشکیلات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران است. احزاب به عنوان نهادهای مدنی برخاسته از متن مردم، بهترین اقدام داوطلبانه نیروهای سیاسی به حساب می آیند که در مسیر ایجاد شور و شعور سیاسی، تربیت مدیران و کادرهای حزبی، نظارت بر قدرت سیاسی و ارائه راهکارهایی برای بهبود اوضاع حکمرانی کشور فعالیت می کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حضرتی در بخش دیگری از متن استعفای خود آورده است: متاسفانه ساختار انتخابات در کشور ما بر تحزب بنا نشده و هیچ حق اختصاصی برای احزاب سیاسی پدید نیامده است در حالی که احزاب در نظام های سیاسی مردم سالار باید از شان و جایگاه سیاسی مستقلی برخوردار باشند و از سوی قانون به اشکال مختلف حمایت شوند. این امر کار حزبی را با مشکلات متعددی مواجه کرده و بقای احزاب را با مشکل مواجه ساخته است.
در ادامه نامه استعفای حضرتی تصریح شده است: برای جبران این نقیصه و با توجه به اهمیت حزب و ارزش فعالیت حزبی، ضروری است در درون همه احزاب تلاش مضاعفی برای روشن نگه داشتن چراغ تحزب صورت بگیرد و از جمله جمع کثیری از کادرهای اصلی بخصوص دبیرکل حزب، تمام وقت و با تمام ظرفیت شبانهروزی در اختیار حزب باشند تا در این فضایی که تیرهای ناامیدی و یأس و بیاعتمادی از زمین و زمان در حال باریدن است، چراغ حزب را برای تعیین مسیر حرکت مردم با سازماندهی، آموزش و تولید ایده و راهحلهای دقیق، روشن نگه دارند و این میسر نمیشود مگر آن که علاوه بر داشتن انگیزه، کفایت و توانایی فکری، قدرت سازماندهی و مقبولیت عمومی، «وقت کافی» و فرصت لازم نیز به حزب اختصاص داده شود.
حضرتی همچنین نوشته است: متاسفانه به خاطر مسئولیتی که از حوزه مجموعه رسانهای «اعتماد» بر دوشم هست، امکان «وقت»گذاری از حقیر سلب شده است و طبعا موافقید که اهمیت رسانه هم امروزه نهتنها کمتر از حزب نیست شاید بیشتر هم باشد. در وضعیت کنونی کشور، رسانهها هم با مشکلات وحشتناکی مواجهاند که ضرورت دارد با تمام توان به آن پرداخته شود. حمل همزمان این دو بار سنگین برای بنده میسر نیست و در عمل نتوانستم به هیچ کدام از این دو مسئولیت فرصت لازم را تخصیص داده و به مسائل هر دو حوزه حزب و رسانه، به خوبی رسیدگی کنم و مدتهاست خودم را مجبور به انتخاب یکی از آن دو کرده ام. بر این باورم که مسئولیت حزبی بنده با حضور دهها شخصیت برجسته سیاسی بدون متولی باقی نخواهد ماند اما کار رسانه¬ای فعالیتی است که ظاهرا خودم باید تمام وقت خود را به آن اختصاص دهم تا کاری از پیش برود. با همین استدلال در طول ۶ ماه گذشته در شورای مرکزی و کمیته تعامل و دفتر سیاسی حزب موضوع استعفا را مطرح و اخیراً در ملاقات حضوری که خدمت جناب آقای کروبی داشتم، با ایشان هم طرح موضوع کردم.
در پایان این استعفانامه آمده است: بدین وسیله ضمن تشکر مجدد از تمام محبتها و همکاریهای صادقانه همه سروران عزیزم در حزب اعتماد ملی، از خدمت دوستان مرخص می شوم و انشاءالله از این به بعد و تا اطلاع ثانوی از سنگر فعالیت حزبی کلاً به سنگر فعالیت تمامعیار رسانه هجرت میکنم.
کد خبر 664225 برچسبها الیاس حضرتی مهدی کروبی خبر ویژهمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: الیاس حضرتی مهدی کروبی خبر ویژه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۹۳۵۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مرغ آمریکاییها غاز است!
از دید غربزدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام میشود مصداق امنیتسازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، محمدحسین مهدویزادگان در یادداشتی نوشت: دستگیری 900 دانشجو در دانشگاههای کالیفرنیا و تگزاس، ورود پلیس ضدشورش به حریم دانشگاهها با اجازه رسمی از نهادهای قانونی قدرت در آمریکا، ضرب و جرح شدید دانشجویان توسط پلیس فدرال و وعدههای انتخاباتی نامزدهای 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه (بایدن و ترامپ) مبنی بر اخراج دانشجویان معترض به رژیم صهیونیستی از دانشگاهها و حتی در صورت امکان خاک آمریکا، جملگی تبدیل به تیتر رسانههای غربی شدهاند. از سوی دیگر، تعمیم اعتراضات دانشجویی ضدصهیونیستی در آمریکا به کشورهای اروپایی، منجر به آن شده تا پلیس و نهادهای امنیتی کشورهای انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، سوئد، فنلاند و دانمارک نیز مواضع مشابهی علیه دانشجویان منتقد نسلکشی صهیونیستها در غزه مطرح کرده و با وعده سختترین مجازاتها به خیال خود از وقوع این اعتراضات پیشگیری کنند!
1- اگر چه تونل وحشت نهادهای سیاسی و امنیتی غرب برای دانشجویان نتوانسته آنها را از مسیر انسانیت و غیرت منحرف کند اما سکوت برخی جریانات سیاسی در داخل کشورمان در قبال آنچه در آمریکا و اروپا میگذرد، جای بسی تأمل و البته شرم دارد!
در جریان اغتشاشات سالهای 78 و 88 و حتی در بحبوحه زمانی فتنهای که سال 1401 با محوریت و مدیریت پشت پرده فمینیستهای دوآتشه جریانات ضدانقلاب و برانداز داخلی و خارجنشین شکل گرفت، برخی احزاب اصلاحطلب و در راس آنها حزب اتحاد ملت به رهبری آذر منصوری (رئیس خودخوانده جبهه اصلاحات) بدترین و سختترین مواضع ممکن را در اتهامزنی به نظام جمهوری اسلامی و ساختار حقوقی و امنیتی جاری در آن اتخاذ کرده و از همافزایی با جریانهای ضدانقلاب مانند سلطنتطلبان و منافقین تروریست ابایی نداشتند. آنها مدعی بودند به قداست حریم دانشگاه اعتقاد عمیق دارند و دانشجو آزاد است هر گونه میخواهد رفتار کرده و شعار دهد و کسی نیز نباید جلودار آن باشد. در این مجال قصد نقد این رویکرد و تفکر را نداریم اما سوال اساسی این است: اگر دانشگاه دارای چنین قداست ذاتی و حریم محکمی است، چرا هماکنون از اردوگاههای رسانهای روشنفکر و غربزده داخلی صدایی در حمایت از دانشجویان آمریکایی و اروپایی مخالف نسلکشی کودکان فلسطینی مشاهده نمیشود؟!
2- صورتمساله مشخص است: از دید این غربزدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام میشود مصداق امنیتسازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت(!) به نظر میرسد خط قرمز اصلاحطلبان نه آزادی است، نه دانشگاه، نه آزادی بیان، بلکه این قداست(!) آمریکاست که خط قرمز آنها در تحلیلها و گفتارهای رسانهای و حزبی محسوب میشود! سکوت بسیاری از احزاب اصلاحطلب در قبال اعتراضات غیرتمندانه دانشجویان آمریکایی و اروپایی، جلوهای از بدیهیات حاکم بر تفکر و مانیفست حزبی و دستورالعمل سیاسی این گروههاست. در اینجا ما با نوعی پارادوکس مدیریت شده مواجه هستیم که در آن رفتارها و ارزشها اصالت نداشته و این ساختارها هستند که حسن یا قبح یک رفتار یا گفتار را تعیین میکنند. گویا نظریه «ساختار - بازیگر» که توسط کنت والتز بر مبنای نگاه نئورئالیستی وضع شده، تبدیل به یک الگوی ثابت ذهنی و تحلیلی در میان اصلاحطلبان و حامیان فتنه شده است! جایی که ساختار نسبت به بازیگران اصالت داشته و بازیگرانی که نخواهند در قالب آن بگنجند، جایی در آن ندارند.
آنگونه که اصلاحطلبان تندرو و روشنفکران غربزده نسبت به ساختار جاری قدرت در غرب ارزش و احترام قائل هستند، خود شهروندان و حتی برخی سیاستمداران غربی نیستند! پلیس فدرال و دیوان عالی آمریکا، در این نگاه مسموم دارای ارزش هستند زیرا متعلق به ساختار قدرت در غرب هستند؛ آنها میتوانند هزاران دانشجو را سرکوب کرده و آنها را تا آنجا که میتوانند ضرب و جرح کنند و بعد هم با تحسین مدعیان آزادی بیان و حقوق بشر روبهرو شوند. این همان سیکل معیوبی است که ورودی و خروجی آن هر 2 بر اساس «غربپرستی» به جای «بها دادن به اصالتها و ارزشها» در آمریکا و اروپا شکل گرفته و البته، از سوی جریانات واداده داخلی نیز مورد کرنش و احترام واقع میشود.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/