دوست کارآگاه من و ماجرای لنگهکفش گمشده مرد برنزی
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۶۰۰۰۱۴
همشهری آنلاین - فرزین شیرزادی: لازم ندانستم از خودم یا آشنایان مجهول و مفقود بپرسم که «م.ل. چمندری» از کجا و کی شماره تلفن من را گرفته است. پرواضح و مبرهن بود که ردیابی امثال بنده برای ایشان که خود را یک پا «کارآگاه» شبانهروزی میدانست، چندان کار دشواری نبود. تا آنجا که میتوانم به خاطر بیاورم، آقای «م.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته انصاف باید داد که به رغم قد و قامت کوتاه و جثه ریز و چهره تکیده، دماغی بزرگ و همیشهقرمز داشت. همواره هم وقتی ابروهای کممویش را درهم میکشید و پلک باریک میکرد و کسی، چیزی یا جایی را از گوشه چشم میپایید، میدانستیم نفس تنگشده در سینهاش را پوف میکند بیرون و آهسته و سرد میگوید: «مشکوک میزند!»
دیشب، حدود ساعت دوازده، تازه خوابم برده بود که به تلفن همراهم زنگ زد. گیج و پکر شنیدم که خیلی جدی گفت: « شناختی، میرزا بنویس؟» شناختمش. هر وقت میرفت توی کوک کسی و میدید طرف «مشکوک نمیزند»، شیدا میشد و چهار تا ساندویچ تقدیم میکرد و صدایم میزد «میرزا بنویس» و درخواست یک قبضه نامه عاشقانه میکرد.
خمیازه کشیدم و گفتم: « بنالید، جناب آقای م.ل. چمندری!» بیمعطلی نالید که پس از سه، چهار شبانهروز تجسس و سرکشی به محل وقوع جرم، آمر و عامل ربودن لنگهکفش «مرد برنزی» را شناخته است. پرسیدم: «ذرهبین هم برده بودی به محل جنایت؟» خیلی خونسرد جواب داد: «ذرهبین ندارم، ولی خوب شد که گفتی... باید یک ذرهبین قوی بخرم؛ لازم است!»
پرسیدم که این آمر و آن عامل غیب کردن لنگهکفش مرد برنزی چه اشخاص محترمیاند؟» با تکسرفه گفت: «ببین، من با این همه مشغله، وقت گذاشتم و رد سارقها را زدم....» بلند گفتم: «بنال ببینم! به پلیس اطلاع دادی؟» منمنکنان گفت: «اطلاع دادم، ولی چه فایده؟ یک زن چلاق هست که آنجا لیف حمام میفروشد...آمر همان خودش است. عامل هم پسرش است؛ دراز دیلاق و گنده که عینک سیاه زده...وانمود میکند که کور است. با بساط جورابفروشی پوشش داده دلهدزدی را....» خندیدم: «خودت چهکارهای حالا؟» با تکسرفه ساختگی سینه صاف کرد: «سوپر دارم... سوپر مارکت دودهنه؛ یکی توی نارمک و یکی هم طرفهای هفتچنار....» صدایم را تودماغی کردم: «خیلی خسته شدی، کارآگاه! برو سواحل جنوب، سهچهار شبانهروز روی شنهای داغ بخواب. لازم است!»
تماس را قطع کردم... رفیق نسبتا عزیز من، در گذر سالها و از میان بیست و دو مجسمه گمشده در تهران، صاف رفته بود سراغ کشف رمز از ماجرای مفقود شدن لنگهکفش مرد برنزی محله یوسفآباد. با خیال مجسمهها و اشباح ربایندگانشان، زابهراه به سقف خیره شدم.
کد خبر 664394 برچسبها زیبا سازی سارق - سرقت مجسمه تهران پایتخت بوستانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: زیبا سازی سارق سرقت مجسمه تهران پایتخت بوستان مرد برنزی لنگه کفش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۶۰۰۰۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دستگيری عامل تيراندازی در خرم آباد
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای استان لرستان؛ فرمانده انتظامی خرم آباد گفت:در پی اعلام مرکز فوريت های پليس ۱۱۰ مبنی بر يک فقره تيراندازی به سمت اماکن خصوصی، مراتب در دستور کار پليس استان قرار گرفت.
سرهنگ نبی اله قاسمی افزود:مأموران کلانتری۱۶ خرم آباد با اشراف اطلاعاتی يک عامل تيراندازی را در اين زمینه شناسایی و با هماهنگی قضایی وی را در مخفيگاهش به همراه يک قبضه سلاح کمری دستگير کردند.
وی با بيان اين که متهم انگيزه خود را اختلافات قبلی عنوان کرد ،گفت:متهم به همراه پرونده برای سیر مراحل قانونی به دستگاه قضایی معرفی شد.