Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-30@11:44:06 GMT

هزاوه زادگاه امیرکبیر روستای هدف گردشگری

تاریخ انتشار: ۷ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۶۵۶۱۹۰

هزاوه زادگاه امیرکبیر روستای هدف گردشگری

به گزارش ایرنا، هزاوه یکی از روستاهای شهرستان اراک و زادگاه امیرکبیر و میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام است که علاوه بر ویژگی‌های تاریخی، دارای ذخایر آب فراوان، آب و هوای کوهستانی، چشم‌اندازهای طبیعی و بکر و چشمه‌های متعددی بوده که در فصل بهار تعداد آن‌ها بیشتر هم می‌شود و از این رو نام این ده را «هزارآبه» نیز گذاشته بودند که بعداً به «هزارآوه» و به مرور به «هزاوه» تبدیل شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

روستای تاریخی هزاوه با ۳۰ هکتار وسعت در ۲۰ کیلومتری شمال غربی اراک واقع شده و علاوه بر جاذبه‌های طبیعی و مذهبی، میزبان منزل تاریخی امیرکبیر سردار سازندگی ایران است.

قدمت هزاوه با توجه به سفال‌های پیدا شده و مطالعات باستان‌شناسی به قرن پنجم هجری باز می‌گردد و مقبره شاهزاده احمد بر روی بلندترین قسمت روستا واقع درمحله بالا از آثار تاریخی هزاوه است که قدمت این مقبره به دوره ایلخانان می‌رسد.

روستای هزاوه اراک از شمال شرقی به تپه هزارش، از جنوب به دره مون و دره گهور محدود می شود و با چشمه سارهای متعدد، اقلیم سرسبز و حاصلخیز و باغات انگور و میوه یکی از روستاهای دیدنی و پرجاذبه است.

قدمت روستای هزاوه اراک به دوران های اشکانی و ایلخانی بر می‌گردد و مردم این روستا به زبان فارسی سخن می‌گویند و مذهب آنان شیعه جعفری است.

این روستا چشمه‌های متعددی دارد که تعداد آن‌ها در فصل بهار بیشتر می‌شود و زیبایی روستا را دوچندان می‌کند. از این‌رو اهالی این روستای تاریخی نام آن را «هزارآبه» گذاشته‌اند که بعد به «هزارآوه» و به مرور به «هزاوه» تبدیل شده‌ است.

طبق مطالعات باستان‌شناسی روستای هزاوه قدمت زیادی دارد که به قرون ۷ و ۸ هجری یعنی دوره ایلخانان بازمی‌گردد. این روستا یک میراث تاریخی برای ایرانیان محسوب می‌شود. البته مطالعات باستان‌شناسی نشان می‌دهد که قدمت این روستا بیشتر از آن است که به دوره ایلخانان بازگردد، چرا که بر روی تپه تاریخی روستا سفال‌هایی پیدا شده‌ است که قدمت این روستا را به قرن ۵ هجری نسبت می‌دهد. در نتیجه می‌توان گفت روستای تاریخی هزاوه که از زیباتری روستاهای استان مرکزی است، قدمت بسیار زیادی دارد.

پرورش انگور و تولید محصولات غذایی حاصل از آن یکی از محورهای اصلی اقتصاد این روستا را تشکیل می دهد و وجود سرو کهنسال در بافت این روستا جاذبه ای زیبا در کنار سایر دیدنی های این روستای باطراوت است.

بافت مسکونی روستا از پیچیدگی جالبی برخوردار است، بیشتر خانه­‌های این روستا سنگی و گلی و به صورت پلکانی بر دامنه شیب کوه­‌ها قرار گرفته­‌ است.

امامزاده سلطان احمد، جد رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در این روستا واقع شده است که بنای این آرامگاه مربوط به سده هشت و ۹ هجری قمری است و بیانگر پیشینه تاریخی هزاوه است.

این آرامگاه بر روی بلندترین ناحیه روستای هزاوه بنا شده و محل معنوی بسیار زیبایی برای زیارت گردشگران نوروزی است.

اهالی روستا به ویژه سادات ارادت خاصی نسبت به این امامزاده دارند و در غروب آخرین روز ماه ذی الحجه که مقارن با شب اول محرم است، جمعی از سادات علم گردان، علم ماه محرم را که یک قطعه چوب به ارتفاع ۶ متر و یک سرپنجه با نماد انسان است را تهیه می کنند.

سرپنجه های این علم به ۲ شکل نقره ای و طلایی است که در روز عاشورا سرپنجه نقراه ای برداشته می شود و سرپنجه طلایی نصب می شود و به هنگام نماز ظهر عاشورا این سرپنجه از علم جدا می شود.

سادات هزاوه بعدازظهر غروب، سه بار علم را دور امامزاده بانوحه های عاشورایی به گردش در می آورند و سپس مسافت ۶۰۰ متری را تا محلی که به نام تپه حاج مبارک طی می کنند و علم روی تپه برده می شود.

خانه پدری امیرکبیر یکی دیگر از جاذبه­‌های مهم گردشگری روستای هزاوه است و بنای این خانه در ۲ طبقه با ۶۲۵ مترمربع وسعت و ۸۱۵ مترمربع زیربنا ایجاد شده است.

این بنای زیبا دارای سقف­‌های هلالی با تیرهای چوبی و دیوارهای ضخیم خشتی و گلی است.

مسجد شبستان دار، حمام قدیمی و تپه های تاریخی از دیگر آثار موجود در روستای هزاوه اراک است.

روستای هزاوه این شهرستان یکی از روستاهای هدف گردشگری استان مرکزی است که برای آن طرح ضربتی بهبود زیرساخت ها و امکانات اجرا شده است.

در راستای این طرح تمام اماکن تاریخی این روستا در سال جاری شناسایی و اعتبارات و زیرساخت های مورد نیاز، اقامتگاه های بومگردی آن مطالعه و صدور مجوزهای لازم تهیه شده است.

هر سال در روستای هزاوه اراک جشنواره انگور برگزار می شود و گردش مالی این جشنواره در سال جاری تنها از طریق دستگاه های کارت خوان ۲۰ میلیارد ریال بوده است.

خانه امیرکبیر یکی از بناهای زیبا در روستای هزاوه اراک است که تاکنون برای مرمت آن هفت میلیارد و ۵۰۰میلیون ریال اعتبار هزینه شده و مراحل نهایی را به سر می برد.

ثبت ملی شیره هزاوه در فهرست آثار معنوی کشور یکی از برنامه های مهم است که با جدیت دنبال می شود.

برچسب‌ها اراک استان مرکزی جاذبه توریستی

منبع: ایرنا

کلیدواژه: اراک استان مرکزی جاذبه توریستی اراک استان مرکزی جاذبه توریستی روستای هزاوه اراک

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۶۵۶۱۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیین گاوکشان 

چاقویش را می‌گیرد سمت آفتاب. می‌خواهد مطمئن بشود که تیز است. تیغه چاقو، برق می‌زند. مثل برقی که در چشم اهالی روستاست. بعد چاقو را می‌کشد به گردن حیوان و خون فواره می‌زند. طناب‌های کفنی می‌گذارند حیوان دست و پایی بزند. جوی خون روی خاک خشک راه می‌افتد و اهالی صلوات می‌فرستند... حالا آن‌ها خاطرشان جمع است که امسال هم کشت و کار خوبی خواهندداشت و قنات روستا پر آب خواهد بود و آسمان خشکی نخواهد کرد. از ایران کهن تا همین امروز، سنت قربانی کردن گاو در «اسفنجان»، سنت برکت‌خواهی است.

سفر به اسفنجان 

روستای سرسبز و زیبای اسفنجان شهرستان اسکو استان آذربایجان شرقی، نامی آشنا برای گردشگران و توریست‌هایی است که همه ساله از شهرها و استان‌های همجوار برای تماشای یک آیین و سنت چندین ساله خود را به این روستا می‌رسانند. برای رفتن به روستای اسفنجان مبدأ حرکتمان تبریز است، بار و بنه سفر را بسته و دل به جاده می‌زنیم، حالا که بر بال قلم و کاغذ راهی روستای اسفنجان می‌شویم تا رسیدن به روستای بکر و زیبای اسفنجان ۶۵ کیلومتر راه در پیش داریم. بعد از طی ۳۶ کیلومتر به شهرستان اسکو می‌رسیم، تابلوهای نصب شده در ورودی و خروجی اسکو مسیر جاده اسفنجان را به ما نشان می‌دهد و بقیه مسیر نیز تا روستای اسفنجان ۲۰ دقیقه‌ای طول می‌کشد تا در میان انبوه متراکم درختان گردو، سیب، زردآلو و بادام به اسفنجان برسیم. این روستای تاریخی رسمی دیرینه دارد که همه ساله اهالی روستا با مشارکت در آن به ادای نذر خود می‌پردازند.

قربانی در اردیبهشت

فروردین‌ماه که به پایان می‌رسد و رقص شکوفه‌های اردیبهشتی دامن دشت و طبیعت را مسحور زیبایی خود می‌کند، مردمان این دیار نیز در سی و ششمین روز بهار که اولین هفته اردیبهشت ماه می‌شود، طبق رسم چندین ساله پدران و نیاکان خود با قربانی کردن گاو و ادای نذر سالی پر از برکت و حاصلخیزی را برای مردمان روستا طلب می‌کنند. ذبح گاو دراندیشه مردم پاک سرشت و پاک نهاد این روستا برای شکرگزاری و دوری از هر نوع حوادث و بلایای طبیعی و درخواست برای بارش باران و نزول رحمت واسعه الهی است.

چنان که مردم محلی می‌گویند رسم قربانی کردن گاو از همان قدیم الایام مرسوم بوده است و در پنجشنبه‌ای که به سی و ششمین روز بهار می‌رسد، ادای نذر قربانی کردن گاو با مراسم و تشریفات خاصی صورت می‌گیرد و مهم‌ترین کاری که اهالی روستای اسفنجان بعد از ذبح گاو قربانی انجام می‌دهند این است که حتماً باید از گوشت گاو، کوفته درست کرده و میل کنند. قربانی کردن گاو ریشه در باورهایی دارد که از اعتقادات دینی اهالی این روستا سرچشمه می‌گیرد. مردم روستا معتقدند حالا که خورشید بهاری بعد از یک زمستان سرد و سوزناک دامنه‌های سهند بر دشت و دامن طبیعت روستا سلامی دوباره می‌کند و با گرمی روحبخش خود طراوت و تازگی را به روستا هدیه می‌دهد ما نیز با قربانی کردن گاو شکرگزاری کرده و رفع بلایا و حاصلخیزی مزارع کشاورزی را از خدای مهربان طلب کنیم.

این رسم آن چنان در این روستا ریشه‌دار است که بسیاری از افراد و گردشگران برای خوردن کوفته خود را به این روستا می‌رسانند تا هم شاهد دیدن این مراسم سنتی باشند و هم کوفته دستپخت بانوان مهربان و خونگرم روستای اسفنجان را نوش جان کنند.

در کنار قنات

مراسم قربانی کردن گاو از صبح روز پنجشنبه بعد از ادای نماز صبح شروع می‌شود. یک یا دو روز قبل گاو مورد نظر توسط نذورات که توسط اهالی روستا جمع‌آوری شده خریداری می‌شود. بزرگان و ریش سفیدان روستای اسفنجان گاو مورد نظر را با ذکر سلام و صلوات و خواندن دعای توسل و ذکر در کوچه‌ها و محلات روستا می‌گردانند، طبق این رسم و رسوم تعدادی از جوانان روستا از قبل انتخاب می‌شوند تا اگر اهالی نذری داشته باشند در هنگام گرداندن گاو در محله‌های روستا آن‌ها را جمع‌آوری کنند. هنگامی که عطر و بوی اسپند و صدای صلوات در کوچه‌های روستا می‌پیچد هر لحظه بر تعداد شرکت‌کنندگان در این مراسم افزوده می‌شود. زنان و مردان یکی یکی از خانه‌ها بیرون آمده و گاو قربانی را همراهی کرده و دعا می‌خوانند و ذکر می‌گویند. آن‌ها معتقدند قربانی کردن گاو در اوایل اردیبهشت سبب کاهش بلایای طبیعی، مهار بادهای سیاه و هر نوع آسیب و گزند از روستا شده و سبب افزایش رزق و روزی و بارندگی و سرسبزی می‌شود.

گرداندن گاو در روستا تا ظهر طول می‌کشد، ریش سفیدان قصه کهن این رسم و رسوم را برای گردشگران تعریف می‌کنند و از پویایی این مراسم و مشارکت اهالی روستا و اینکه بسیاری از آن‌ها در این روز حاجت روا می‌شوند، سخن می‌گویند. در یک سوی دیگر روستا تعدادی از جوانان در کنار قنات پرآب در انتظار رسیدن گاو قربانی بر سر قنات هستند. اهالی روستا بعد از گرداندن گاو قربانی در روستا و جمع کردن نذورات مردمی آن را به سوی قنات پرآب روستا می‌برند تا گاو از آب قنات نوشیده و سیراب شود. به باور اهالی روستای اسفنجان گاو قربانی زمانی که از آب قنات می‌نوشد تا سیراب شود خداوند به حرمت این قربانی شادی، طراوت و حیات مجدد را به طبیعت و زندگی روستایی می‌بخشد و آن‌ها از خوان نعمت الهی بهره‌مند می‌شوند، به همین علت اهالی روستا تا وقتی که گاو به طور کامل از آب قنات سیر نشده باشد منتظر او می‌مانند.

خون در جوی

بعد از اینکه گاو از آب قنات سیراب شد اهالی روستا آن را به سوی زیارتگاه روستای اسفنجان که به« پیرسنگ» مشهور است می‌برند. این زیارتگاه در ضلع جنوب شرقی روستا واقع شده است. جوانان و ریش سفیدان روستا با مشارکت همدیگر گاو قربانی را سه دفعه به دور زیارتگاه پیرسنگ می‌گردانند و صلوات می‌فرستند. هر کدام از اهالی روستا به ذکر و راز و نیاز پرداخته و حاجت‌های خود را از خداوند طلب می‌کنند. بعد از زیارت مقبره «پیر سنگ» اهالی گاو قربانی را به طرف کوه« قربانگاه» که در زبان محلی به « قوربان داغی» مشهوراست می‌برند. این کوه در دو کیلومتری زیارتگاه « پیرسنگ» قرار دارد. طی زمانی که گاو قربانی به کوه «قربانگاه» می‌رود تعدادی از جوانان در محل « قربانگاه» جوی آبی حفر می‌کنند تا خون قربانی بعد از ذبح شدن در این جوی جریان پیدا کند. حالا قربانی به کوه «قربانگاه» رسیده است و قصاب به کمک جوانان می‌خواهد قربانی را ذبح کند. حالا روحانی روستا آیاتی از قرآن کریم و دعاهایی برای قبولی نذر اهالی روستا می‌خواند و همگی باهم دعا می‌کنند. اهالی روستای اسفنجان از خداوند می‌خواهند سالی پربرکت، پر از رزق و روزی و سالی به دور از خشکسالی داشته باشند.آن‌ها باران رحمت الهی را طلب می‌کنند تا جان و دل خود را زیر باران رحمت الهی شست‌وشو دهند و خداوند را به خاطر ارزانی کردن نعمت‌هایش شاکر و سپاسگزار باشند. حالا قربانی ذبح می‌شود و خونش آرام آرام در بستر جویی که جوانان ایجاد کرده‌اند، جاری می‌شود. بعد از ذبح گوشت قربانی در بین اهالی روستای اسفنجان و روستاهای همجوار تقسیم می‌شود و اهالی روستا طبق رسمی دیرینه‌ای که دارند از گوشت قربانی برای شام خود کوفته درست کرده و میل می‌کنند.

افسانه اسفنجان

آیین کهن قربانی کردن گاو در اسفنجان، افسانه‌ای هم دارد؛ افسانه‌ای که در میان اهالی، سینه به سینه نقل شده است.

می‌گویند در زمان‌های قدیم، جنگی میان اهالی اسفنجان و شماری از بیگانگان رخ می‌دهد. در این جنگ، شماری از مهاجمان کشته می‌شوند و شماری زخمی. زخمی‌ها در بیرون روستا افتاده بودند اما پیر روستا ممنوع کرده بود که کسی از اهالی به کمک زخمی‌ها برود. آن‌ها به تاوان تهاجمشان، باید زجر کشیده و مرگ را بپذیرند. در این میان، دختری مهربان از اهالی اسفنجان، تصمیم می‌گیرد به کمک زخمی‌ها برود. او با وجود آنکه می‌داند پیر روستا، این کار را منع کرده مخفیانه به کمک زخمی‌ها می‌رود. او برایشان آب می‌برد و زخم‌هایشان را می‌بندد. کار رسیدگی به زخمی‌ها چند روزی طول می‌کشد و برادران دختر، به رفتار خواهرشان شک می‌کنند و تصمیم می‌گیرند او را تعقیب کنند. صبح فردا برادرها، مخفیانه خواهرشان را زیر نظر می‌گیرند و وقتی می‌بینند او از روستا بیرون رفته و خود را به محل جنگ، جایی که زخمی‌ها آن‌جا افتاده‌اند، رسانده، می‌فهمند که خواهرشان، حرف پیر را زیر پا گذاشته است. آن‌ها این کار خواهرشان را خیانت می‌دانند و تصمیم می‌گیرند او را بکشند.

از آن طرف، خواهر در حال رسیدگی به زخمی‌هاست که صدای برادرانش را می‌شنود و می‌فهمد که آن‌ها به کار او پی برده‌اند و می‌خواهند به تاوان این سرکشی، او را بکشند. دختر به طرف کوه فرار می‌کند و برادرانش در پی او می‌دوند. دختر می‌خواهد بگوید «یا هو پناهم بده»، اما به اشتباه می‌گوید «یا کوه پناهم بده» و کوه دهان باز می‌کند و دختر را در خودش می‌گیرد. دختر به درون زمین فرار می‌کند اما موهایش از زمین بیرون می‌مانند.  برادران سر می‌رسند و می‌فهمند که خواهرشان در زمین پناه گرفته است؛ آن‌ها هر چه می‌کوشند نمی‌توانند با کشیدن موها، خواهرشان را از زمین بیرون بیاورند. شب می‌شود و برادران به روستا برمی‌گردند و آماده می‌شوند تا فردا با بیل و کلنگ برگردند و خواهرشان را از دل زمین بیرون بیاورند.

شب، آسمان طوفانی می‌شود. بادی سهمگین برمی‌خیزد و نزدیک است که باغ‌ها و خانه‌های مردم اسفنجان را خراب کند. طوفان چندین و چند شبانه‌روز به طول می‌انجامد. برادران دختر می‌فهمند که در حق خواهرشان، نامهربانی کرده‌اند. آن‌ها از کارشان پشیمان می‌شوند اما طوفان همچنان ادامه دارد. یکی از همان شب‌ها پیرزنی در روستا دختر را در خواب می‌بیند. دختر می‌گوید: مادرم زمین امر کرده که اگر می‌خواهید طوفان آرام بگیرد، باید گاوی را در نزدیکی جایی که من در زمین فرو رفته‌ام قربانی کنید. سپس جویی بکنید تا خون گاو در این جوی جاری بشود و به موهایم برسد و موهایم را رنگ کند. فقط در این صورت است که باد آرام خواهد گرفت.  اهالی اسفنجان، فردا صبح، گاوی را انتخاب می‌کنند و او را با عزت و احترام به نزدیکی همان‌جایی می‌آورند که موهای دختر بیرون است. آن‌ها گاو را قربانی می‌کنند و جویی می‌کنند تا خون گاو به موهای دختر برسد و موهایش را رنگ کند. موهای دختر که رنگ خون می‌گیرد، طوفان فروکش می‌کند.

اهالی اسفنجان، از آن موقع، هر سال در موعدی که دختر در دل زمین پناه گرفته، گاوی را قربانی کرده و خونش را در جوی جاری می‌کنند؛ این موعد، در سی و ششمین روز بهار است؛ زمانی که بادی گرم می‌وزد که در سرتاسر منطقه، به باد اسفنجان معروف است.
 

معصومه درخشان

دیگر خبرها

  • نصب شیر آلات تنظیم فشار در روستای توتک شهرستان مروست
  • گذر از میانه تاریخ با سفر به روستای انجدان اراک
  • توسعه خط انتقال آب روستای آبخورده شهرستان پیرانشهر
  • روستایی که سهم لک‌لک‌ها شد
  • میراث فرهنگی اجازه انتقال آب از روستای تاریخی گیسک را نمی‌دهد
  • یک روز ناب در دل طبیعت بکر در چند کیلومتری تهران
  • این لک لک ها اهالی را مجبور به خانه سازی می کنند
  • مطالبات مردم روستاهای آبپخش پیگیری می‌شود
  • جاده پُر دست انداز یکی از روستا‌های فومن
  • آیین گاوکشان