Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از سؤالات جدی تاریخ ایرانِ پس از انقلاب این است که چه طور فضای فکری و فرهنگی جامعه انقلابی پس از مدت نه چندان زیادی از ارزش‌های اصیل انقلاب فاصله گرفت و راه برای غربگرایان روشنفکر‌مآب به‌منظور بسط و گسترش اندیشه‌های مدرن خود باز شد. تصمیم گرفتیم با مهدی جمشیدی استاد مطالعات فرهنگی و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه گپی بزنیم که در ادامه بخش‌هایی از آن را خواهید خواند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اپوزیسیونی به نام جریان انقلاب اسلامی

مهدی جمشیدی ابتدا گفت:‌ فارغ از تاریخ‌زدگی و بدون غور در تاریخ و ریشه‌یابی تفصیلی روشنفکری ایران که از دوره قاجار تا زمان حال است، باید متذکر این امر شد که مقوله روشنفکری یا منورالفکری اگرچه بیمار زاده شد، اما محصول تحولات پس از انقلاب نیست و دهه‌ها قبل‌تر از پیروزی نهضت اسلامی در جامعه وجود داشت. روندی که در دوره قاجار سعی در پراکندگی اندیشه‌های خود داشت و در دوره رضاخانی از این توفیق برخوردار بود که ساختار‌های سیاسی با او همراه و هم‌رأی شوند که نتیجه آن درهم‌ریختن ساختار و بنیاد‌های اجتماعی در ایران بود که در پهلوی دوم نیز همین روند پیش‌ رفت. یعنی خیلی از ارکان اجتماعی کشور متجدد شد و رنگ و بوی روشنفکری به خود گرفت و اساساً انقلاب اسلامی در برابر چنین جریانی سر برآورد و اعلام موضع تقابل کرد همانطور که حضرت امام تأکید داشتند انقلاب ما در برابر غرب‌زدگی بود که همین روشنفکران پیاده نظام بومی غرب در کشور‌های هدف بودند. 

وی افزود: در شرایطی که اندیشه‌های غرب‌زده روشنفکران در عرصه‌های مختلف سعی در نهادینه شدن در کشور را داشت، حرکت انقلابی مسلمانان جنبه اپوزیسیون داشته که در برابر آن‌ها قد علم کرده است. بنابراین ما از جریانی سخن نمی‌گوییم که فاقد طرح، ساختار، حمایت اجتماعی و... بودند، بلکه اساساً روشنفکران در مدت زمانی‌که در دوره پهلوی نصیبشان شد، قشری از مردم را هم توانسته بودند با خود همراه و هم‌گام کنند. پس انقلاب در دو جهت باید با آن‌ها دست به تقابل می‌زد؛ از جهتی باید ساختار‌های اجتماعی آن‌ها را از بین می‌برد و در گام بعدی، ارزش‌های انقلابی و اسلامی خود را در جامعه و اجتماع نهادینه می‌کرد. این دو لایه از اصلی‌ترین نقاط نزاع در روند انقلاب اسلامی محسوب می‌شدند.

روشنفکری در پس پرده سکوت

استاد مطالعات فرهنگی بیان کرد: پس از پیروزی انقلاب، امام همین مسأله را در دستور کار خود قرار داد. تشکیل ستاد فرهنگی انقلاب و در پس آن ایجاد شورای عالی انقلاب فرهنگی حکایت از آن دارد که امام روند مبارزه اسلامی را هم‌چنان زنده می‌دیدند که تمام نشده و باید همچنان بدان اهتمام ورزید. امام می‌توانست اداره امر فرهنگ و اندیشه کشور را ـ که با ساختار اجتماعی جامعه مرتبط است ـ به توده مردم یا به دانشگاهیان واگذار کند؛ اما تشکیل یک نهاد حکومتی به نام شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح به این دارد که حکومت باید مستقیماً در این حیطه دخالت مستقیم داشته باشد. 

جمشیدی گفت: متأسفانه این نهاد در نیل به اهداف خود از توفیق و موفقیت بالایی برخوردار نشد و از طرفی هم روشنفکران دینی نه به دلیل شکست در عرصه فکر و اندیشه بلکه به دلیل شرایط اجتماعی آن زمان مجبور به سکوت ۱۰ ساله شدند. وجود شخصیت پرابهت و عظیم امام خمینی، تقدس جنگ و حرارت و عطش انقلابی توده‌های مردمی در دهه اول انقلاب، روشنفکران و غرب‌زدگان را چه در میدان سیاست چه در عرصه اجتماع به ورطه انزوا کشانده بود. مع‌الاسف نداشتن تئوری و طرح جدی انقلاب در امور مختلف از جمله دانشگاه یا بانک و نظام اقتصادی موجب شد که پس از مدت کوتاهی دوباره شرایط به روند گذشته برگردد و دست به بازتولید ارزش‌های پیشین بزند. به عبارتی روشنفکری از بین نرفته بود، بلکه پس از مدتی پیگیری حافظه‌کاری و سکوت مصلحتی، وقتی شرایط را مهیا دیدند، دیگرباره ظهور و بروز خود را در عرصه‌های مختلف اجتماعی بسط و گسترش دادند.

وی افزود: شاید سؤال پیش بیاید چرا بنده ضعف تئوریک انقلاب در یک‌سری عرصه‌ها را عامل و فرصت خوبی برای توجه به انگاره‌های روشنفکری دانسته‌ام؟ من برای پاسخ به این سوال مخاطب را ارجاع می‌دهم به کتاب «بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در ۱۰۰ ساله اخیر» از استاد شهید، آیت‌الله مطهری. ایشان تصریح می‌کند که روحانیت معماری است که جزئیات تصمیمات آینده آن در مهندسی رفتاری مثل اقتصاد، قضا، فرهنگ و... مشخص و روشن نیست. برای همین موضوع است که تأکید باید بشود عملاً در عرصه فکری و اندیشه‌ای جامعه ایران پس از انقلاب تفکرات روشنفکری کاملا از بین نرفت و همچنان وجود داشت، اما در پس پرده سکوت. 

مهندس بازرگان و اولین پرده‌دری در برابر انقلاب اسلامی

مؤلف کتاب «نظریه فرهنگی در اندیشه آیت‌الله خامنه‌ای» بیان کرد: یکی از عواملی که پس از انقلاب موجب شد بعد‌ها روشنفکران فرصت و جسارت طرح اندیشه خود را پیدا کنند، برآمدن جریانی از دل انقلاب و «شبه‌خودی» بود که هرچه به ریشه‌یابی در مورد علت پیدا شدن فرصت برای روشنفکران می‌نگریم به این طیف و جریان می‌رسیم. این جریان و جماعت کسانی نیستند جز نهضت آزادی و مهندس بازرگان. جریان بازرگان هم جنبه سیاسی جدی و قوی‌ای داشتند و هم جنبه دینی مورد توجه. جنبه جدی سیاسی آن‌ها از آن جهت بود که خود را از مبارزان مهم قبل از انقلاب می‌دانستند که تجربه امر سیاسی و مبارزه داشتند و با غرب و عالم تجددمآب غرب آشنا هستند. در جنبه دینی هم این طیف به یُمن حضور مهندس بازرگان اهمیت یافتند، چرا که او اساساً روشنفکری خود را از مقولات و اندیشه‌های دینی آغاز کرد و تا آخر بر همین مدار حرکت کرد. 

وی افزود: بنده آنچه را به عنوان روشنفکری‌دینی در اواخر دهه ۶۰ دیده می‌شود، امتداد گفتمان مهندس بازرگان می‌دانم. اصلاح‌طلبان، روشنفکران، غرب‌گرایان و... هر آنچه که بیان می‌کنند با وامداری از نظرات معرفتی مهندس بازرگان است. او وقتی از حاکمیت بیرون آمد با جدیت بیش‌تری در برابر امام موضع‌گیری کرد؛ او چون از خود جریان مبارز انقلاب بود (به تعبیر درست‌تر چون خودی‌نما بود) در گفتن نظرات خود ترس و واهمه چندانی ندشت. چه بسا به‌خاطر همان سابقه مبارزاتی برای خیلی‌ها افکار و اقوال او جذابیت و اهمیت داشت. جریان بازرگان اولین پرده‌دری در برابر ساختار انقلاب را داشتند و در برابر گفتمان تقریباً تثبیت شده انقلاب ایستادگی و مقابله کردند. او نه تنها از انقلاب فاصله گرفت، بلکه با ساخت یک «دیگری» در برابر انقلاب، سعی در ایجاد تکانه جامعه انقلابی ایران را داشت. در برخی از گفته‌های اصلاح‌طلبان چنین آمده است که همنشینی با او موجب تردید و شکل‌گیری اندیشه‌های مخالف انقلاب در بین قشر کثیری از آن‌ها شد و اساساً جریان نهضت آزادی، اصلاحات را فرزندان خود می‌دانستند. مهندس بازرگان به روشنفکران، درس جسارت و جرأت تقابل با نظام را داد و به انقلابیون مشق استحاله و دگراندیشی و عده‌ای را از قافله انقلاب جدا کرد.

جمشیدی گفت: پس از جنگ، جریان روشنفکری با شبکه‌سازی‌های هدف‌مند خود سعی در ایجاد هرچه بیشتر آموزه‌های خود داشت. ایجاد حلقه کیان که دگراندیشان در آن آموزه‌های معرفتی خویش را بیان کردند، نمونه‌ بارز و مهم این حرکت بود. بعدها نفوذ شدید جریان روشنفکری در دانشگاه‌ها و بسط نظریات غرب‌گرایی در مجامع علمی و همراه کردن بدنه اجتماعی خاموش دهه اول انقلاب (بدنه متوسط و متجدد جامعه) از دیگر عواملی بود که موجب حضور همه جانبه جریان روشنفکری در ایران شد. 

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: انقلاب اسلامی روشنفکری سکولار مهندس بازرگان مهدی جمشیدی انقلاب اسلامی مهندس بازرگان پس از انقلاب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۶۶۳۸۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از این مهندس پاس به آن پاسور گل؛ ژاوی و کروس چرا مثل مسی و مولر استعفای خود را پس گرفتند؟

به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری علم و فناوری آنا، از جمله اتفاقات بحث انگیز فوتبال اسپانیا در روز‌های گذشته، پس گرفتن استعفای «ژاوی هرناندز» از سرمربیگری بارسلونا بود.مربی جویای نام آبی و اناری‌ها وقتی اواخر ژانویه تیمش مقابل ویارئال شکست سنگینی را متحمل شد، در کنفرانسی خبری گفت بسیار ناراحت است تا جایی پایان فصل از مقامش کناره می‌گیرد.

او دلیل این حرکت را کسب نتایج و نمایش ضعیف تیم کاتالانی بیان کرد. از طرفی این تصمیم در حالی گرفته شد که هنوز یک سال از قراردادش باقی مانده بود.ژاوی ۴۴ ساله که در نوامبر ۲۰۲۱ جانشین رونالد کومان روی نیمکت بارسا شد، در فصل قبل توانست به دو مقام قهرمانی لالیگا و سوپرجام اسپانیا برسد، اما وقتی شاگردانش در فصل کنونی، ابتدا نتایجی ناراحت کننده گرفتند، سخت برآشفت و اینگونه واکنش نشان داد.

پس از آنکه این موضوع را رسانه‌ای کرد، حتی تلاش برای انتخاب جانشین از طرف باشگاه قدیمی نیز آغازشد. در این زمینه حتی نام‌های مطرحی نظیر هانس دیترفلیک و اونای امری نیز مطرح شدند و با آنها رایزنی هم صورت گرفت.

در عین حال چند تن از همکارانش از تصمیم او حمایت نیز کردند. مطرح‌ترین نمونه از این دست، «پپ گواردیولا»، سرمربی منچسترسیتی بود که در جلسه خبری عنوان کرد شاگرد سابقش حق داشته استعفا بدهد.

با این حال چند روز قبل مسئول فنی بارسا، نظرش را به کل تغییرداد و در«چرخشی ۱۸۰ درجه ای» اعلام کرد تصمیمش عوض شده تا جایی که در تیمش می‌ماند و جایی نخواهد رفت. او اظهارداشت چند ماه قبل هدفش از اعلام کناره گیری، واردکردن شوک به تیمش بوده تا بلکه بازیکنان به خود آمده و نتایج بهتری کسب کنند.

در نهایت لاپورتا، مدیر بارسلونا هم تایید کرد ژاوی یک سال دیگر در مقام سرمربی باقی خواهد ماند.

*وقتی ژاوی نظرش عوض شد

وقتی ژاوی در پایان اولین ماه سال ۲۰۲۴ آنگونه محکم و قاطع اعلام کرد برنامه اش در پایان فصل برای رفتن است، به نظر می‌آمد همه جوانب را سنجیده، اطمینان دارد و نظرش کاملا جدی است. برای این منظور او واژه‌های سختی را برگزید و خطاب به نمایندگان رسانه‌ها زد: «این برخورد ظالمانه است. شما اغلب احساس می‌کنید مورد احترام نیستید. این بار وحشتناکی بر سلامت روان است. انرژی همچنان پایین می‌آید تا جایی که هیچ منطقی هم وجود ندارد. من ظاهرا باید تصمیم مهمی بگیرم و برنامه ام برای ترک باشگاه در پایان فصل است.»

با این وجود مسئولان باشگاه برای ماندنش در ماه‌های گذشته مبارزه کردند و البته که به موفقیت هم دست یافتند. چون حالا دیگر مشخص است او حتی در تابستان و فصل بعد هم مربی تیم باقی خواهد ماند. تغییری ظاهرا غافلگیرکننده که منجر خواهد شد تا راه برای حضور فلیک یا گزینه‌های جانشینی دیگر، در بارسا بسته شود.

در ارتباط با موضوع ادامه حضور سرمربی کنونی و «مهندس پاس» سال‌های نه چند دور «بلوگرانا» می‌توان گفت، تنها موردی در تاریخ فوتبال جهان نبوده که تصمیمش را ناگهان عوض کرده و استعفای خود را پس گرفته است.در همین فصل جاری و چند هفته قبل، ستاره ایی مثل «تونی کروس» بازگشت خود را به تیم ملی آلمان جشن گرفت.

«مهندس پاس» آلمانی یک دهه اخیر رئال مادرید، نیز بعد از ناکامی در مسابقات جام ملت‌های اروپا «یورو ۲۰۲۱» که با قهرمانی ایتالیا همراه شد، از تیم ملی خداحفظی کرد. ستاره ۳۴ ساله آن موقع عنوان کرد با کناره گیری اش، راه را برای جوانان بازگذاشته و توانش را متمرکز فعالیت در تیم باشگاهی خود می‌کند.

یک سال قبل کروس حتی در مصاحبه‌ای عنوان کرد:«من تصمیمی آگاهانه گرفتم که احساسی هم نبود. به عنوان یک آدم بالغ به این نتیجه رسیدم از تیم ملی کنار بروم. به عنوان کسی که در منطقه گرایفسولد چشم به جهان گشوده و رشد کرده، یعنی به عنوان یک شهروند شمال آلمان، تصمیمی سخت و قطعی گرفتم.».

اما همین چهره پس از ۳ سال نظرش را تغییرداد. وقتی بازی‌های درخشانی با مادریدی‌ها انجا داد و یولیان ناگلسمان، سرمربی تیم ملی متقاعد شد که هافبک خوشفکر و با تکنیک مادریدی کارایی بسیاری برای تیم ملی دارد، رایزنی‌ها شروع شد. مسئول فنی تیم ژرمن‌ها بازیکن هموطنش را متقاعد کرد به «مانشافت» بازگردد. به این ترتیب به دوره کناره گیری ۳ ساله خاتمه داد و باردیگر به خدمت تیم ملی درآمد.

*نمونه‌ای به عنوان توماس مولر

یک مورد دیگر از ستاره‌های فوتبالی اخیری که از «تصمیم کناره گیری گرفته شده» خود چشم پوشی کردند، «توماس مولر»، مهاجم با سابقه تیم ملی آلمان و باشگاه بایرن مونیخ است.بعد از آنکه رقابت‌های جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه با ناکامی ژرمن‌ها خاتمه یافت، «یواخیم لو»، سرمربی وقت تیم ملی تصمیم گرفت مولر، ماتس هوملس و ژروم بواتنگ را برای همیشه از تیم ملی کنار بگذارد.

سرمربی مانشافت به زعم خود می‌خواست قدمی رادیکال بردارد و باعث ایجاد تحولاتی تازه در تیمش شود. در آن موقع از چنین تصمیمی، مولر بسیار ناراحت شد. تا جایی که در مصاحبه‌ای گفت:«اگر این آخرین حضورم برای آلمان بود، باید بگویم در مدت چندین سال همراه با تیم ملی، لذت فوق العاده‌ای بردم. در تیم ملی لحظات باورنکردنی داشتم. واقعا تلاش کردم با تمام وجودم برای تیم ملی بازی و افتخار کسب کنم.

ستاره ۳۴ ساله به این ترتیب اظهارات احساسی داشت و نزدیکانش عنوان کردند خود نیز به صورت غیررسمی از تیم ملی کناره گیری کرده است. اما وقتی بعد از دو سال، به خاطر تعصب و بازی‌های خوبش در رده باشگاهی، سرمربی پیشین با او رایزنی کرد و بعد به تیم ملی مجددا دعوت شد، استعفای پنهانش را پس گرفت و حتی به رسانه‌ها گفت:«تا زمانی که بازیکنی حرفه‌ای هستم و هر روز برای باشگاهم به زمین می‌روم و بازی می‌کنم، در اختیار تیم ملی نیز خواهم بود.»

*مسی کناره گیری کرد، اما قهرمان جهان شد

یک مورد دیگر از «کناره گیری‌های بازپس گرفته شده» نه چندان دور، به «لیونل مسی»، ابر ستاره تمام نشدنی آرژانتین ربط پیدا می‌کند.این چهره پس از باخت تیم کشورش در فینال کوپا آمریکا مقابل شیلی در سال ۲۰۱۵ از تیم کشورش خداحافظی کرد. این اتفاق سر و صدای عجیبی به پا کرد و باعث خشم هواداران بیشماری در وطن شد. در آن موقع بازیکن این روز‌های اینترمیامی امید خود را برای کسب موفقیت با تیم ملی از دست داده بود. ستاره خط حمله آن زمان بارسلونا گفت:«اگر قرار به این باشد، همه چیز برای من در تیم ملی تمام است.».

اما یک ماه و نیم بعد از این اظهارات، او به طرز شگفت انگیزی کناره گیری غیر رسمی اش را پس گرفت و در جمع خبرنگاران عنوان کرد:«من کشورم و این پیراهن را به حدی باورنکردنی دوست دارم.»

پس از آن چندین سال طول کشید تا نفرین ناکامی‌ها برای مسی شکسته شود و با تیم ملی سرانجام به قهرمان کوپا امریکا دست یابد. حتی یک سال بعد نیز در جام جهانی ۲۰۲۲ فاتح جام جهانی قطر شود.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • از این مهندس پاس به آن پاسور گل؛ ژاوی و کروس چرا مثل مسی و مولر استعفای خود را پس گرفتند؟
  • وعده صادق نتیجه همکاری جریان‌های علمی و دفاعی کشور بود
  • جوانان و نوجوانان اندیشه مطهری را چراغ راه خود قرار دهند
  • قالیباف: جوانان و نوجوانان اندیشه مطهری را چراغ راه خود قرار دهند
  • قالیباف: اندیشه شهید مطهری همچنان راهگشاست
  • دهه کرامت به یک اقدام روتین تبدیل نشود
  • همایش عقیدتی سیاسی سپاه روح‌الله استان مرکزی
  • شهید مطهری مجاهد عرصه‌ جهاد تبیین بود
  • برگزاری همایش حکمت مطهر در مراغه
  • مشارکت دهه هشتادی‌ها در مدیریت شهری استمرار اندیشه بنیانگذار انقلاب است