غرضی: رانتخواران، ایران را به اسارت گرفتهاند
تاریخ انتشار: ۸ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۶۶۷۰۵۹
مردم به اصلاح امور هیچ٬ تأکید میکنم، هیچ امیدی ندارند ... دولتداری با مهرههای بیتجربه ، هزینه کشورداری را افزایش می دهد ... هرچقدر که پرسوجو کردم تا دلیل رد صلاحیتم را بفهمم٬ هیچ جوابی نگرفتم و آخرش هم نفهمیدم که چرا رد صلاحیت شدم.
سال ۱۴۰۰ در حالی تمام شد که تغییر رئیسجمهور و مقامات اجرایی کشور، نتوانست گرهای از انبوه مشکلات مردم باز کند تا آنان همچنان درگیر گرفتاریهای طاقتفرسایی باشند که گویی هیچ راهی برای گذر آنها وجود ندارد!
البته نکته قابلتأمل چیزی جز این نیست که بحران در ۴۰ سال گذشته از این دولت به آن دولت دستبهدست شده و طبیعی است این سؤال به وجود آید که ریشه پررنگ ماندن مشکلات در کدام کوتاهیها و بیتوجهی به چه الزامهایی نهفته است؟
محمد غرضی که در دولت زمان جنگ وزیر نفت و در دولت سازندگی وزیر پست و تلگراف و تلفن بود٬ معتقد است تا زمانی که رانتخواران سیاست و اقتصاد و همچنین مناسبات اجتماعی را در سلطه خود دارند٬ نمیتوان به اصلاح وضع موجود، کمترین امیدی داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این فعال سیاسی در گفتوگو با خبرآنلاین درباره دلایل بنیادین کاستیهای موجود و همچنین راهکارهای کارآمد برای گذر کشور از شرایط بغرنج کنونی به سمت آرامش، سخن گفت که در ادامه میخوانید:
مردم روزبهروز با تنگناهای بیشتری مواجه میشوند. مشکل کجاست، کدام کوتاهی و اهمالی گره معیشت را بازنشدنی کرده است؟
همانطور که بهدرستی اشاره کردید٬ اوضاعواحوال مردم بد و بدتر میشود و انگار باید با این مسئله کنار بیاییم که دولتمردان ما نمیتوانند مشکلی از مشکلات موجود را حل کنند. نهفقط مشکلات کمتر نمیشود٬ بلکه با برخی تصمیمهای نابهجا، فشار بیشتری به جامعه وارد میشود. مثلاً آقایان تصمیم گرفتهاند ارز ۴۲۰۰ تومانی را دیگر به دارو اختصاص ندهند، همین باعث میشود٬ مردم حتی نتوانند برای درمان خود پول کافی داشته باشند و این برای کل نظام، اتفاقی تلخ و تأسفبرانگیز است.
جالب است٬ مسئولین آشکارا گفتهاند که ارز ۴۲۰۰ تومانی را نمیتوانند به مایحتاج عمومی اختصاص بدهند. در چنین حالتی این قشر ضعیف هستند که فشار مضاعف را متحمل خواهند شد٬ آنهم در شرایطی که ایرانیان به اصلاح امور هیچ٬ تأکید میکنم، هیچ امیدی ندارند.
شما سابقه مدیریت در دولت دهه ۶۰ را دارید. چطور در زمان جنگ باوجود انواع و اقسام مانعتراشیهای داخلی و بینالمللی توانسته بودید تا حدی نیازهای مردم را برطرف کنید؟
آن چیزی که من میفهمم٬ این است که دولتهای پس از دهه ۶۰ بهشدت تحت تأثیر رانتخواریهای سیاسی٬ اقتصادی و حتی اجتماعی قرار گرفتند. یعنی رانتخوارها در دولتها نفوذ کرده و بر همه امور تسلط یافتهاند و کشور را به اسارت گرفته اند.
این در حالی است که زمان دولت مهندس موسوی باوجود شرایط دشوار اداره کشور٬ رانتخوارها یا امکان قد علم کردن پیدا نمیکردند یا راهی برای حضور در دستگاههای دولتی در اختیار آنها قرار نمیگرفت. به همین دلیل باوجود درگیر بودن با وضعیت جنگی و فشارهای مختلف٬ دولت مهندس موسوی به پشتوانه مدیران پاکدست خود ، توانایی اداره کشور در آن شرایط سخت را داشت.مثلاً قیمت دلار از ۶۰ تومان فراتر نرفت. اما بعداز آن دوره٬ نرخ دلار از ۱۵۰ تومان به ۴۰۰ تومان و بعد ۳ هزار تومان و ۹ هزار تومان رسید. الان هم طوری شده که خبر دلار ۲۰ هزارتومانی میتواند مردم را خوشحال و راضی کند! این نشانگر تسلط رانتخواران در امور کشورداری است. با این توضیح که دولتها دیگر توانایی خلاص شدن از شر رانتخواران را ندارند تا بتوانیم اینطور نتیجهگیری کنیم که موانع توسعه و آرامش روزبهروز بیشتر و بلندتر خواهند شد.
جمهوری اسلامی٬ نه شرقی و نه غربی. یعنی اگر دولتی تکیهاش روی شرق یا غرب باشد و بهجای اینکه توجه به اصل و اساس جمهوریت٬ احزاب بیریشه و منفعتطلب بر امور مسلط شوند٬ نتیجهاش همینی خواهد شد که در این ۴۰ سال شاهد بودیم و وضعیت همهچیز روزبهروز بدتر شده است. پس میتوان این نتیجه را گرفت٬ مقابله با رانتخواران داخلی و رانتخواران خارجیای نظیر انگلیس٬ آمریکا و روسیه از اوجب واجبات است تا بتوانیم سیر در مسیر توسعه و پیشرفت را تجربه کرده و آرامش را به همه جامعه تزریق کنیم. ببینید! از مشروطه تا سال ۵۷ که مردم گفتند «نه شرقی٬ نه غربی٬ جمهوری اسلامی»٬ حدود ۲۰۰ سال این تجربه را داشتند که قدرت سیاسی نباید تحت تأثیر سیاست خارجی باشد. یعنی مردم برای تحقق این شعار مشروطه٬ ۳۰ تیر٬ ۱۵ خرداد و بالاخره ۲۲ بهمن را به وجود آوردند. بعدازانقلاب هم با شروع جنگ حدود ۲۴۰ هزار شهید و ۸۰۰ هزار جانباز تحویل دادند تا کلام «نهشرقی٬ نهغربی» جا بیفتد.
حالا اگر خدایناکرده قدرت سیاسی بپذیرد که قدرت خارجی، اعم از شرق و غرب بخواهد زمام امور کشور را به دست بگیرد٬ بیشک مردم تحتفشارهای سیاسی و اجتماعی قرار خواهند گرفت. برای اینکه با چنین حالتی روبرو نشویم٬ باید مسئولیت انتخابات با مردم باشد تا بهجای نامزدهای تحمیلی تمامیتخواه٬ بتواند به گزینه موردنظر خود رأی بدهند. ۴۰ سال گذشته، هر وقت که گروههای سیاسی با سازوکارهای غیرمنطقی به مردم تسلط یافتهاند٬ نهفقط هیچ رویداد مثبتی روی نداده ٬ بلکه فضای سیاسی٬ اجتماعی و البته اقتصادی، بیشازپیش، دشوارتر و بغرنجتر شده است.
عملکرد دولت سیزدهم را در سال ۱۴۰۰ چگونه ارزیابی میکنید؟
قبل از پاسخ به این پرسش لازم به یادآوری میدانم٬ هر ۵ دولتی که از سال ۶۸ روی کار آمدهاند٬ خودشان را انقلابی و پاسدار ارزشهای نظام معرفی کردهاند. اما بهجای اینکه خدمت به مردم را اولویت بدانند٬ بیشتر در راستای مصالح و منافع جریان سیاسی خودشان فعالیت کردهاند. بهعنوان مثل در تمامی این دولتها بهمحض پیروزی در انتخابات٬ همه کارشناسان و دولتمردان دولت قبلی را برکنار و همحزبیهای خود را برای تصمیمسازی به نهادها و دستگاههای متنوع دولت تزریق میکنند.
این نوع تیم بستن امور کشور را در اختیار کسانی میگذارد که هیچ ذهنیت و تواناییای برای اداره امور کشور ندارند. بهویژه دولت آقای رئیسی که در این چند ماهه همه سعیاش را کرده تا دولت را با افرادی تشکیل دهد که سابقه فعالیت اجرایی و مدیریتی چشمگیری نداشتهاند. این نوع دولتداری با مهرههای بیتجربه نتیجهاش این خواهد شد که هزینههای کشور زیاد شده و اموال عمومی حیفومیل شود. چون نیروهایی که سابقه کافی ندارند٬ ۴ سال طول میکشد تورم را بشناسند٬ الزامات اشتغالزایی را بشناسند و با نکاتی که لازم است در بودجه لحاظ شوند٬ آشنایی پیدا کنند. ناگفته پیداست٬ در چنین حالتی کشور از مسیر درست خارج شده و شاهد اجرایی شدن برنامههایی خواهیم بود که بدون حسابوکتاب نوشته شدهاند.
از این موضوع بگذریم. اینکه همه امور به برجام، گره خورده چه پیامدهایی میتواند داشته باشد؟
اگر کسی رزق خدایی را در سفره خارجی ببیند٬ خداوند او را مأیوس خواهد کرد. درواقع اینکه همهچیز را به برجام یا به حمایت روسیه، گره بزنیم٬ خلاف شان ملت ایران است. برای بار چندم تأکید میکنم٬ هر دولتی که روی کار میآید٬ باید با نظر و تشخیص مستقیم مردم امور را در دست بگیرد تا بتواند خود را وکیل واقعی جامعه ببیند. لازمه چنین امری برگزاری انتخاباتی به معنای واقعی کلمه آزاد است. نه اینکه عدهای با شعار انقلابیگری موقعیت مناسبی برای شرکت در رایگیری داشته باشد. دولتی که با زد و بند سیاسی و جناحی انتخاب شود٬ اساس کار را بر مصالح جناحی قرار خواهد داد و درنتیجه٬ برای آرامش و آسایش مردم کاری از پیش نخواهد برد.
هر آدمی که در خیابان میبینیم٬ خودش را انقلابی و اصلح میداند. وقتی من با مدیران رژیم پهلوی بحث میکردم خودشان را صالحترین آدمها میدانستند. حالا اینکه هرکسی، خودش را اصلح بداند یکچیزی است. مهم رضایت مردم و اجتماع است و هر ادعایی که مردم تأییدش نکنند٬ ادعایی سوخته است. بر همین اساس در بزنگاههای انتخاباتی برای تائید و تعیین کسانی که برای رقابت میآیند٬ این باید در نظر گرفته شود که چقدر درد مردم را دارد و آیا از توانایی لازم برای فعالیتی توأم با تأثیرگذاری برخوردار است یا نه؟
چاره چیست و توجه به چه الزامهایی میتواند جامعه را به سمت آرامش لازم برساند؟
تنها راه مقابله جدی را رانتخواریهای سیاسی٬ اجتماعی و اقتصادی است. در زمان قدیم مثالی با این مضمون میزدند که «یک شهر با دو نرخ» مشکلساز است. اینکه قیمت دلار باید ثبات داشته باشد٬ اینکه سود بانکها از ۴ تا ۲۵ درصد متغیر نباشد٬ اینکه به کسی دلار ۴۲۰۰ و به کسی دلار را با نرخ ۲۵ هزار دلار ندهند و ... کارهایی است که میتواند به ما برای کم کردن مشکلات کمک کند. برای تحقق این مسائل باید قوانین و مصوبات دولت طوری تنظیم شود که حقوق عامه را به حقوق خاصه ترجیح داده شود. یعنی اگر حاکمیت حقوق خواص را نسبت به حقوق مردم در اولویت بداند٬ نهتنها دردی از دردهای فعلی کمتر نخواهد شد٬ بلکه شرایط روزبهروز به سمت بحرانیتر شدن خواهد رفت.
برای سؤال پایانی٬ کدام اتفاق سال ۱۴۰۰ ذهن شما را تحت تأثیر قرار داد؟
تعیین صلاحیتهایی که در انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری انجام گرفت٬ موجی از تعجب و حیرت را به وجود آورد و این تلقی در افکار عمومی بهطور پررنگی شکل گرفت که قرار است٬ کشور شرایط جدیدی را در عرصه سیاسی تجربه کند. بههرحال انتخابات برگزار و دولت جدید شروع به کار کرد و در شرایط فعلی آنچه اهمیت دارد٬ چیزی غیرازاین نیست که همه باید در کنار هم برای رسیدن به پیشرفت و توسعه و درنتیجه آرامش هر آنچه در چنته داریم٬ به طبق اخلاص بگذاریم. مسئلهای هم برای شخص من اتفاق افتاد که هنوز هم دلیلش را نمیدانم.
سال ۱۴۰۱ بنده برای اینک بتوانم نسبت به مردم و کشورم ادای دین کنم٬ برای شرکت در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کردم. البته شورای نگهبانی که در سال ۹۲ به من مجوز کاندیدا شدن داده بود٬ اینبار، ردصلاحیتم کرد. این تصمیم آنها در حالی از حضور در انتخابات محرومم کرد که هرچقدر فکر میکنم٬ دلیل قانعکنندهای برای پیدا نمیکنم. هرچقدر که پرسوجو کردم تا دلیل رد صلاحیتم را بفهمم٬ هیچ جوابی نگرفتم و آخرش هم نفهمیدم که چرا رد صلاحیت شدم. این برخورد شورای نگهبان با من در شرایطی بود که در این کشور سابقهای طولانی در مدیریت کلان دارم و البته برای بازشدن گرههایی که زندگی را برای مردم دشوار کرده است٬ برنامههای خوبی مدنظر داشتم. اما مثل سال ۹۶ بازهم به من مجوز حضور در انتخابات داده نشد و همانطور که گفتم٬ هیچکس حاضر نشد دلیلی قانعکننده ارائه کند.
منبع: بیتوته
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.beytoote.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بیتوته» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۶۶۷۰۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکنش محمد مهاجری به دلایل رد صلاحیت روحانی
به گزارش «تابناک» به نقل از ایلنا، محمد مهاجری فعال سیاسی در گفتوگو با ایلنا، در ارزیابی دلایل رد صلاحیت آقای روحانی در انتخابات مجلس خبرگان رهبری که در جلسه با وزرای دولت خود مطرح کرد، گفت: از آنجایی که نظرات شورای نگهبان درباره صلاحیت افراد مختلف دارای پارامترهای عینی و ملموس برای جامعه نیست، همیشه سوالاتی به وجود میآید. این سوالات هم درباره تأیید صلاحیت افراد و هم درباره ردصلاحیتها وجود دارد. مثلا فرض کنید کسی برای ریاست جمهوری تأیید صلاحیت میشود که هیچ سابقه کار اجرایی ندارد و حتی مدیر یک مدرسه هم نبوده، از آن طرف صلاحیت کسی برای مجلس خبرگان رد میشود که در دورههای مختلف مجلس خبرگان عضو بوده، بالاترین مقام اجرایی کشور بوده و در بالاترین مقام اجرایی کشور حکم او توسط رهبر انقلاب دوبار تنفیذ شده، اتهام فساد مالی و اتهام مسائل اخلاقی ندارد. اما به هرحال ردصلاحیت میشود. ببینید افراد دیگری که در معرض شائبه چنین اتهاماتی در مورد ایشان وجود دارد، قرار میگیرند به راحتی تأیید صلاحیت میشوند. دلیل آن این است که شورای نگهبان از خطکشی استفاده میکند که مردم نمیدانند آن خطکش چه عملکردی دارد؟
وی افزود: در مورد آقای روحانی بحثهایی که مطرح میکرد این بود که شورای نگهبان بنا به دیدگاههای سیاسی او را ردصلاحیت کرده است. آقای روحانی دوبار در سالهای ۹۲ و ۹۶ از مردم رأی گرفته است. این رأی گرفتن از مردم براساس یک وعدهای بوده که درباره برجام به آنان داده شد. در مورد برجام حرف مردم این بود که بروید برای رفع تحریمها مذاکره کنید. مثلا شورای نگهبان میگوید این مذاکره وادادن در مقابل آمریکا است؟ این در حالی است که اصل مذاکرات و اصل برجام مورد تأیید رهبر انقلاب بود. بارها و بارها نظراتشان را درباره برجام در قالب تأیید آقای ظریف و تیم مذاکرهکننده گفته بودند. البته هر عملکردی ممکن است یک نقاط ضعفی هم به دنبال داشته باشد، اما اینکه شما رئیس دولتی را به خاطر عمل وعدهای که به مردم داده و براساس آن وعده رأی آورده رد صلاحیت کنید، به طریق اولی الان میتوانید بگویید آقای رئیسی هم چنین صلاحیتی را ندارد چون آقای رئیسی به مردم وعده داد من تورم را به نصف تبدیل میکنم و نکرده یا مثلا یک میلیون مسکن تولید میکند و نکرده است. آیا واقعا شورای نگهبان آقای رئیسی را ردصلاحیت خواهد کرد؟ قطعا نه.
مهاجری در پاسخ به این سوال که چقدر این بندهایی که برای رد صلاحیت آقای روحانی عنوان شده را وارد میدانید، گفت: تقریبا هیچ. اصلا نمیگویم تقریبا، میگویم تحقیقا هیچکدام. ببینید شما وقتی میخواهید کسی را ردصلاحیت کنید، نمیتوانید سیاستهایی که فرد براساس آن رأی آورده را دستمایه ردصلاحیت قرار دهید. از همان اول سیاستها میتواند در کشور مورد قبول واقع نباشد. اما وقتی کسی سیاستی را مطرح میکند و براساس آن رأی میآورد، شما نمیتوانید او را به خاطر اتخاذ آن سیاستها رد کنید. ممکن است شورای نگهبان بگوید در عمل چنین و چنان. من میگویم آقای روحانی اگر در مقام ریاست جمهوری چنین اقدامات نادرستی داشته، چه ربطی به نمایندگی مجلس خبرگان دارد؟ وظایف مجلس خبرگان اصلا وظایف دیگری دارد. رهبری در سالهای دور در مورد آقای روحانی گفته بودند که آقای روحانی جزو عقلای کشور است. چطور ممکن است آدم عاقل رد صلاحیت شود؟ اینکه به هرحال سالهای سال در سمت نماینده رهبری در شورای عالی دفاع، شورای ریاست ملی، نمایندگی مجلس، دو دوره ریاست جمهوری بوده، به نظرم منطقی نیست که ردصلاحیت شده باشد.
این فعال سیاسی درباره اینکه روحانی صحبت از جواب نامه شورای نگهبان کرد پیش بینی شما چیست، گفت: من این موضوع را قبلا گفتم که شورای نگهبان حتی به خدا هم پاسخگو نیست. شما یقین داشته باشید شورای نگهبان به دلیل اشکال بزرگی که در قانون اساسی وجود دارد و این شورا را مطلق العنان میکند، خودش را اصلا در مقابل هیچکسی پاسخگو نمیداند. ما در قانون اساسی یک ایراد بزرگ داریم که شما رهبری را در مقابل مجلس خبرگان مسئول میدانید اما شورای نگهبان را نسبت به هیچچیزی مسئول نمیدانید. حتی اگر خودشان هم به گناه و اشتباه خودشان اعتراض کنند، در هیچ محکمهای قابل رسیدگی نیستند.
مهاجری در پاسخ به این سوال که با توجه به آسیبشناسی سطح مشارکت مردم در انتخابات؛ طرح این موضوع و دلایل رد صلاحیت، چقدر میتواند در مشارکت انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۴ را تحت تاثیر قرار دهد، گفت: نه اینکه الان رد صلاحیت آقای روحانی در مشارکت تأثیر منفی بگذارد؛ عوامل متعددی در کاهش مشارکت تأثیر گذاشتند که رفتار شورای نگهبان در سالهای گذشته در صدر عوامل مشارکتگریز است. قطعا اگر شورای نگهبان و بقیه دستگاههایی که باید اعتماد مردم را جلب کنند، در جهت کاهش اعتماد مردم قدم بردارند، باید منتظر کاهش مشارکت باشند.
وی در پاسخ به این سوال که پیش از این رهبری در انتخابات ۱۴۰۰ درباره رد صلاحیت چهرهها گفتند که جفایی صورت گرفته و به خاطر همین به مسئولان هشدار دادند و گفتند باید جبران شود. اما به نظر میرسد رویه شورای نگهبان تغییر نکرده است. شما این موضوع را چطور تحلیل میکنید، گفت: یکی از اعضا یا سخنگوی شورای نگهبان، بگوید ما چرا آن زمان جبران نکردیم. رهبری به هرحال خطاب به آنها صحبت کردند.
مهاجری در پاسخ این سوال که به نظر شما تنگتر شدن دایره خودیها چه آسیبی به بدنه کارگزاران و مدیران کشور وارد میکند، گفت: تأثیر این اتفاق به راحتی در انتخابات اسفند نشان داده شد. وقتی که دایره انتخاب مردم روز به روز کوچکتر میشود، مردم با مشارکت کمتر واکنش منفی نشان میدهند. یعنی مبارزه منفی مردم با عدم حضور پای صندوقهای رأی نشان داده میشود. از طرفی هم یک جناح سیاسی هم در کشور ما وجود دارد که از این فرآیند به شدت استقبال میکند چراکه میداند در مشارکت گسترده رأی نمیآورد، تمام تلاشش را میکند تا مشارکت کم شود و از هر رفتاری که به مشارکت کمتر منجر شودط، استقبال میکند.
این فعال سیاسی در پاسخ به این سوال که آینده سیاسی آقای روحانی را با این اتفاقاتی که رخ داده چطور پیشبینی میکنید، گفت: آدمها وقتی در یک سمتی حضور داشته باشند، یک سابقه و یک پیشینهای دارند و پیشینه آنها در مواقع و بزنگاههای سیاسی میتواند در جامعه تأثیرگذار باشد. آقای روحانی میتواند در حالحاضر یکی از مؤثرترین شخصیتهای سیاسی کشور باشد که تأثیری در فضای سیاسی کشور داشته باشد و این تاثیرگذاری به مراتب بیشتر از آقای رئیسی، همه اعضای دولت، آقای قالیباف، تمام نمایندگان مجلس یازدهم و ۹۰ درصد نمایندگان خبرگان خواهد بود چراکه اعتبار سیاسی بیشتری دارد.