خرید مسکن؛ رویایی دست نیافتنی!
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۶۸۵۳۸۸
به گزارش ایسنا، جوانان آن دوران روزهای خود را با تصور این رویاها پشت سر گذاشتند اما نه تنها هر روز دست یافتن به آنها برایشان محالتر شد بلکه کم کم آنچه که داشتند نیز برایشان دست نیافتنی شد. اگر روزی رویای یک جوان ایرانی ویلا یا ماشینی لوکس بود امروز حتی یک آپارتمان معمولی با حداقل امکانات نیز برای قشر گستردهای از مردم به یک رویا بدل شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دیگر نه خبری از رویای ویلای لاکچری است و نه ماشینی لوکس بلکه به لطف صنعت پویای خودروسازی و دلالان فعال بازار مسکن خرید یک خودروی تولید ملی و یک آپارتمان نوساز حدود ۶۰ متر در پایتخت نیاز به ثروت دارد نه پول.
سخن از صنعت خودروسازی حکایت از این شعر دارد که «گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البته به جایی نرسد فریاد است» پس بهتر است ما هم فعلا سخنی نگفته و از این صنعت بگذریم. اما در حوزه مسکن همچنان روزنه امیدی باقی مانده. پس خالی از لطف نیست که گوشه نگاهی به وضعیت این حوزه داشته باشیم.
در اسفند ۹۸ بود که نمایندگانی با شعارهای مختلف و وعده و وعیدهای رنگارنگ از میان مردم راهی مجلس شورای اسلامی شدند. بحث ساماندهی بازار مسکن نیز یکی از پر تب و تابترین شعارهای نمایندگان مجلس یازدهم که با عنوان مجلس انقلابی از آنها نیز یاد می شود، بود. چندی از انتخابات مجلس شورای اسلامی گذشت و بالاخره پس از طی تشریفات، نمایندگان منتخب بر صندلی وکالت مردم در مجلس نشستند.
وفای به عهد
کمیسیونهای تخصصی مجلس شورای اسلامی شکل گرفت و حال زمان وفای به عهد فرا رسید. کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی نیز از همان ابتدا بحث ساماندهی بازار مسکن را در اولویت کاری خود قرار داد و بر روی طرحی تحت عنوان جهش تولید مسکن متمرکز شد.
ما نیز در همان ایام به سراغ سخنگوی کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی رفته و جویای اهداف این طرح شدیم. سید البرز حسینی در تشریح جزئیات این طرح به ایسنا، گفت: جزئیات طرح جهش تولید مسکن با حضور کارشناسان حوزههای مختلف در جلسات پیاپی و متعدد در طی چند ماه در کمیسیون عمران مورد بحث و بررسی قرار گرفته و بازگرداندن تعادل میان عرضه و تقاضا با تکلیف دولت به ساخت مسکن از مهم ترین اهداف این طرح است. بر اساس این طرح دولت مکلف به ساخت سالیانه یک میلیون واحد مسکن در ظرف ۴ سال میشود. همچنین بر اساس این طرح ترکیب شورای عالی مسکن و اختیارات آن نیز در چهارچوب قانون دیده شده است. تامین منابع مالی این طرح در قالب ایجاد صندوق ملی مسکن از دیگر مواردی است که در این طرح درنظر گرفته شده است.
ایام گذشت و پای این طرح نیز به صحن مجلس شورای اسلامی باز شد و بالاخره بعد از کلی بحث و بالا و پایین، تصویب شد و مُهر تایید شورای نگهبان بر روی آن نشست و به قانون جهش تولید مسکن تبدیل شد. ما نیز در این دوران به سراغ چندین تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی رفتیم و پیش بینی آنان را در خصوص آثار و نتایج این طرح بر روی بازار مسکن جویا شدیم.
اهداف قانون جهش تولید مسکن از نگاه نمایندگان
کمال حسینپور یکی از اعضای کمیسیون عمران مجلس در گفتوگو با ایسنا درباره تاثیرات این طرح بر روی بازار مسکن بیان کرد: براساس طرح جهش تولید و تامین مسکن در چهار سال اول حدود ۴ میلیون مسکن ساخته و به بازار عرضه خواهد شد. با ساخت مسکن میتوان به مطالبات جوانانی که تازه ازدواج کردند و افراد کم بضاعت جامعه پاسخ داد. بر اساس این طرح تسهیلات ارزان قیمت در اختیار قرار خواهد گرفت و تامین زمین و مصالح ساختمانی با قیمت مناسب دیده شده است. در تامین منابع مالی این طرح ابهاماتی وجود داشت که در جلسات کمیسیون برطرف شد. در نهایت این قانون میتواند با ساخت مسکن عرضه را افزایش داده و در نهایت بین عرضه و تقاضا در بازار تعادل ایجاد کند.
مجتبی یوسفی عضو کمیسیون عمران و از اعضای هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی نیز معتقد بود، بازار مسکن به عنوان پیشران اقتصاد کشور از اهمیت بالایی برخوردار است اما سیاستهای غلط در حوزه مدیریت بازار مسکن در ۶ سال گذشته باعث شده تا تعادل بین عرضه و تقاضا در بازار برهم خورده و اکنون با افزایش ۱۵۰ درصدی قیمت مواجه باشیم. در طرح جهش تولید و تامین مسکن دولت مکلف است سالیانه حدود یک میلیون واحد مسکن تولید و عرضه کند که طبعا میتواند تعادل را بین عرضه و تقاضا بازگرداند. از سوی دیگر در این طرح با سیاستهای مالیاتی نظیر اخذ مالیات از خانههای لوکس و زمینهای بایر و معاملات مکرر سعی شده تا دست دلالان از این بازار کوتاه گردد و از انبوهسازان حمایت شود. قطعا سیاستهای مالیاتی این طرح در کوتاه مدت تاثیرات خود را نشان خواهد داد. اما سیاستهایی که در حوزه ساخت در نظر گرفته شده است در بلندمدت تاثیر خود را خواهد گذاشت. این روزها شاهد افزایش روز به روز قیمت رهن و اجاره است امید است با اجرای این قانون از سوی دولت ثبات به بازار مسکن بازگردد.
اقبال شاکری از دیگر اعضای کمیسیون عمران مجلس نیز تامین زمین ارزانقیمت، ارائه تسهیلات ارزان، تسهیل در صدور مجوزها با ساماندهی سازوکارهای اداری از طریق نظامات مربوط به نظام مهندسی شهرداریها و سازمان مالیاتی و همچنین تخصیص تسهیلات به افراد فاقد مسکن را از جمله موارد مثبت این قانون قلمداد کرد. وی معتقد بود فراهم کردن بستر مناسب با در نظر گرفتن تسهیلات ارزانقیمت در کلانشهرها و تامین زمین ارزانقیمت و رایگان و مصالح ساختمانی با نرخ مصوب از جمله مولفههایی است که میتواند موتور محرک ساخت مسکن بوده و با ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا بر روی بازار تاثیر بگذارد.
غلامرضا شریعتی یکی دیگر از اعضای کمیسیون عمران مجلس هدف اصلی این طرح را رونق بخشیدن به حوزه تولید مسکن و افزایش ساخت مسکن در کشور عنوان کرد و معتقد بود که هدف اساسی این طرح تامین مسکن ارزان قیمت است. در این طرح سعی شده تا با سرعت بخشیدن به ساخت مسکن، عرضه واحدهای مسکونی در بازار افزایش یابد. با افزایش عرضه مسکن با قیمت مناسب، شاهد شکسته شدن رشد صعودی قیمت مسکن خواهیم بود. در این طرح با متعادل کردن قیمت مسکن شرایط مناسب تری برای تامین مسکن اقشار متوسط و پایین جامعه فراهم خواهد شد.
ورود مجردان ممنوع!
سرانجام پس از هیاهوهای فروان و تبدیل این طرح به قانون جهش تولید مسکن، روزنه امیدی برای ساماندهی این بازار در دل جامعه ایجاد شد. طولی نکشید که سازوکار لازم برای ثبت نام افراد متقاضی فراهم شد اما این بار چالشی جدید بر سر راه متقاضیان قرار گرفت. ثبت نام مجردان ممنوع! بار دیگر اعضای کمیسیون عمران مجلس و وزارت راه شهرسازی گردهم آمدند تا چارهای بیندیشند. سرانجام پس از چندین جلسه کارشناسی محمدرضا رضایی کوچی رئیس کمیسیون عمران مجلس به ایسنا خبر داد که افراد مجرد در صورت ازدواج میتوانند واحد مسکونی در طرح جهش تولید مسکن را تحویل بگیرند وگرنه باید قیمت واحد مسکونی را با نرخ روز بپردازند.
وی در تشریح کامل تصمیمات اتخاذ شده برای ثبت نام مجردان متقاضی مسکن، بیان کرد: افراد مجرد میتوانند ثبت نام خود را در این طرح انجام دهند ولی اگر تا زمانی که قرار است واحد مسکونی خود را تحویل بگیرند ازدواج کردند که مشکلی نیست و واحد خود را تحویل می گیرند، اما اگر احیانا ازدواج نکردند و سن آنان به ۳۵ سال رسید بازهم مشکلی پیش نمی آید و واحد خود را تحویل میگیرند. اما اگر ازدواج نکردند و سن آنان به ۳۵ سال نرسید، مشمول قانون جهش تولید مسکن نمی شوند و باید قیمت واحد مسکونی را با نرخ روز بپردازند. افراد مجردی که میتوانند ظرف دو سال آینده ازدواج کنند، ثبت نام خود را انجام دهند، اما برای دریافت مسکن باید ازدواج کرده باشد.
آیا بازار مسکن تکانی خورد؟
بالاخره این پیچ نیز به نوعی گذرانده شد و مقدمات اجرای این قانون فراهم گردید. کمیسیون عمران جلسات خود را برای پیگیری اجرای این قانون برگزار کرد و وزارت راه و شهرسازی نیز با سکان داری رستم قاسمی قول پیگیری مجدانه اجرای این طرح را داد. اما در کنار گذر ایام، پاسخی به مطالبه مردم داده نشد. قیمت مسکن تغییری نکرد و این کالا همچنان برای قشر عظیمی از جامعه دست نیافتنی است. عدهای معتقدند که هنوز برای قضاوت در خصوص آثار این قانون زود است اما عمر مجلسها و دولتها نیز مانند جوانی افراد مثل چشم برهم زدن میگذرد.
در این میان به سراغ نایب رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی رفتیم و از او علل ناکارآمدی گام مجلس برای ساماندهی بازار مسکن را جویا شدیم. اسماعیل حسین زهی معتقد بود قوانین مصوب مجلس تاکنون آنطور که باید و شاید در ساماندهی بازار مسکن موثر نبوده و لازم است که دولت و مجلس ورود جدیتری به این موضوع داشته باشند.
وی تاکید داشت یکی از مسائلی که امروز در ساماندهی بازار مسکن با آن مواجه هستیم بحث تکثر قوانین است. قوانین متعددی در این حوزه وجود دارد و هر بخشی نیز تفسیر خاصی از قانون برای خود دارد. اگر یک قانون یکپارچه در بحث مسکن وجود داشته باشد نظارت بر اجرای دقیق آن نیز بهتر صورت خواهد گرفت.
حسین زهی قانون جهش تولید مسکن را به نوبه خود قانون خوبی تلقی کرد که دولت را مکلف به ساخت سالانه یک میلیون واحد مسکونی کرده است و دولت نیز برای اجرای قانون به میدان آمده اما آمادگی و توانایی مردم نیز ملاک است. بخشی از افرادی که در این طرح ثبت نام کردند وجه نقد مورد نیاز را ندارند باید در اعطای تسهیلات و اقساط توجه بیشتری شود.
مالیات از خانههای خالی به کجا رسید؟
در صحبت های نایب رئیس کمیسیون عمران مجلس سخن از تکثر قوانین به میان آمد. حال این سوال مطرح است مگر مجلس قانون دیگری نیز برای ساماندهی بازار مسکن دارد؟ پاسخ مثبت است. در میان تکاپوی کمیسیون عمران مجلس برای به سامان رساندن طرح جهش تولید مسکن بود که کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی نیز برای آنکه دستی در کار داشته باشد طرحی را تحت عنوان « اصلاح ماده ۵۴ قانون مالیات های مستقیم» دنبال کرد که هدف از آن اصلاح قانون و اخذ مالیات از خانههای خالی و ممانعت از احتکار مسکن عنوان شد. از سوی دیگر در این طرح تکمیل سامانه املاک و اسکان پیش بینی شد تا اطلاعات واحدهای مسکونی برای تعیین تکلیف وضعیت مالیاتی آنان روشن گردد.
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در جریان بررسی و تصویب این طرح در مجلس تاکید کرد: هدف از اصلاح قانون مالیاتهای مستقیم در راستای اخذ مالیات از خانههای خالی؛ عرضه واحدهای خالی به بازار بوده و هدف افزایش درآمد مالیاتی نیست. در این طرح به دنبال این هستیم که از احتکار مسکن در کشور جلوگیری شود نه اینکه اگر فردی پنج تا مسکن دارد از او مالیات بگیریم. در این قانون ما قصد داریم افرادی که با سرمایه کشور خانه ساختهاند، واحدهای خود را به بازار عرضه کنند تا مورد استفاده قرار گیرد. هدف این طرح این است که فردی که ۱۰ خانه دارد آن را به بازار عرضه کرده تا مورد استفاده قرار گیرد. اینکه چرا یک فرد ۱۰ خانه دارد بحث دیگری است و باید در جای دیگر دنبال شود.
پس از مُهر تایید شورای نگهبان بر روی این طرح در دی ماه سال ۹۹ بود که این قانون برای اجرا ابلاغ شد. ماهها از لازم الاجرا شدن قانون اخذ مالیات از خانههای خالی گذشت اما تنها خبرها از این حکایت داشت که دستگاهها برای تکمیل سامانه جامع املاک و اسکان همکاری نمیکنند. بعد از مدتی نیز اعداد ارقام عجیبی از خانههای خالی متعلق به بانکها و برخی ارگان ها منتشر شد که خودش جای بسی تعجب داشت.
آیا این رویا محقق میشود؟
خلاصه در دوسالی که از عمر مجلس یازدهم میگذرد گامهایی برای تحقق یک رویا برداشته شد. اما آیا فایدهای داشت؟ آیا مصوبات مجلس یازدهم که با عنوان انقلابی بر روی کار آمد و ساماندهی بازار مسکن را یکی از اولویتهای خود اعلام کرد توانسته آبی بر اتش بازار مسکن باشد؟ بررسیهای میدانی که پاسخ مثبتی به این سوال نمیدهد و حال باید به دنبال سوال دیگر باشیم که ریشه این مشکل در کجاست؟ قطعا پاسخ به این سوال میتواند گره گشای این کلاف در هم تنیده و گامی رو به جلو برای تحقق رویای مسکن باشد.
منبع: الف
کلیدواژه: اعضای کمیسیون عمران مجلس مالیات از خانه های خالی اخذ مالیات از خانه قانون جهش تولید مسکن ساماندهی بازار مسکن مجلس شورای اسلامی بین عرضه و تقاضا طرح جهش تولید واحد مسکونی ارزان قیمت تامین مسکن ساخت مسکن ثبت نام بر روی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۶۸۵۳۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کسادی بازار لباس زنانه به دلیل گشت ارشاد
نیره خادمی- رزونامه اعتماد-در مقابل پاساژ علاءالدین همه چیز عادی است و رفت و آمدهای مردانه، برای خرید و فروش، دلالی موبایل و لوازم جانبی آن جریان دارد. نیم کیلومتر آنطرفتر، خودروی پلیس کمی مانده به تقاطع ولیعصر در خیابان جمهوری ایستاده است. مردی با لباسهای تیره، دستش را جلوی ام. وی. ام سیاه رنگ میگیرد تا ماشین را برای توقیف به پارکینگ ببرند. هر چه به سمت بازار لباس در خیابان ولیعصر نزدیکتر میشوید، خلوتتر است، با اینکه هنوز ون سفید گشت، کنار خیابان مستقر نشده است.
فرقی ندارد مغازه، لباس زنانه، مجلسی یا لباس عروس داشته باشد یا روسری و لوازم آرایش، اغلب خالی از خریدارند. فروشندهها اغلب کسل و غمگین به در خیرهاند؛ به محض ورود از جا میپرند، اما بعد از شنیدن این جمله که «خبرنگار هستم» برق از چشمانشان میرود اگر چه در بیشتر موارد، سر صحبت باز میشود منتها برخی با شک و ترس حرف میزنند و برخی هم نه! خیلی راحتتر وارد گفتگو میشوند.
پشت ویترین یکی از همین مغازهها، سفیدی و چین و واچین دامنها و تور عروس، چشم آدم را میدزدد. انتها و پشت لباسهای سفید و براق، دو زن با لباسهای روشن و شاد کنار میز چوبی نشستهاند. عینک به چشم دارند و کوک میزنند. با نخستین پرسش، سر حرف باز میشود و به درازا میکشد. مشتری آنها خاص است و اغلب عروس و دامادها سراغشان میروند البته در حال حاضر به کار بردن فعل گذشته برایشان درستتر است، چراکه این اواخر، تعداد مشتریهایشان بهطور چشمگیری کاهش یافته است.
یکی از زنها که کمی جوانتر است، میگوید که مردم میترسند از اینجا عبور کنند و مسیرشان را عوض میکنند: «مخصوصا وقتی ماشین گشت نزدیک ما میایستد همه میترسند، وقتی هم که عبور میکنند و وارد مغازه ما میشوند، تمام مدت خودمان استرس داریم.
وقتی به مشتریها میگوییم که روسری سر کنند به آنها بر میخورد، ناراحت میشوند یا همسرشان ناراحت میشود و از مغازه بیرون میروند، بنابراین خریدی انجام نمیشود. ضمن اینکه خودمان هم مدام استرس پلمب شدن مغازه را داریم. گاهی هم در جوابشان میگویم؛ به ما ربطی ندارد، اما اماکن اگر از اینجا رد شود برای ما دردسر میشود.» زن دیگر که کمی مسنتر است از جا بلند میشود و پارچهای که در میان دستانش دارد را میتکاند تا کیفیت کوکها را ببیند. چشمش به خیابان که میافتد با دست اشاره میکند: «همین الان بازار را نگاه کنید، ببینید که چقدر خلوت است.
گاهی برخی مشتریها از راه دور میآیند و وقتی شرایط را میبینند، برمیگردند و میروند. چند روز پیش مزوندار من از شهرستان آمده بود ولی وقتی از دور این شرایط را دید گفت؛ نمیتوانم از اینجا رد شوم و به داخل مغازه بیایم، برگشت و رفت. تمام اینها به ضرر ماست و خیلی هم کار بدی است مثلا روسری آدم، کمی عقب برود به آدم بگویند سه میلیون تومان کارت بکش؟! البته برای ما پیش نیامده و تا به حال هم خودمان پلمب نشدهایم، اما قبلا پاساژها و مغازههای دیگری همین اطراف دچار چنین مشکلی شدهاند و چند روزی هم پلمب بودهاند.»
ساعت از ۱۲ ظهر گذشته و پیادهرو هنوز خلوت از زنان است؛ داخل مغازهها هم هنوز خریداری نیست و بیشتر، مردان را میبینید که در حال قدم زدن هستند. ماشینهای سبز و آبی پلیس هم مدام در خط ویژه خیابان ولیعصر در حال حرکتند و حضورشان ملموس است، اما فعلا از ون خبری نیست. مزون دیگری هم که در این محدوده وجود دارد، خلوت است.
فروشنده، نگاهش را که از روی صفحه گوشی تلفن همراه برمیدارد و تازه متوجه من و سوالم میشود و بیحوصله پاسخ میدهد: «بهطور کلی، چون عروسیها کم شده است، بازار ما کساد است و البته شاید در این دو، سه هفته هم ۱۰ درصدی از فروشمان کم شده باشد. بهطور کلی هم بیشتر مشتریها بیحجاب هستند، وقتی هم به آنها هم چیزی میگوییم، بعضی از آنها هم سر میکنند ولی بعضی از مغازه بیرون میروند و خرید نمیکنند.»
کمی جلوتر آقا اسماعیل به قدری کلافه است که در مقابل سوالها حتی سرش را بالا نمیآورد. سرگرم حساب و کتاب است و میگوید که قبلا یکبار به دلیل گزارش کشف حجاب، مغازهاش پلمب شده و البته حالا هم که چند ماه از رفع پلمب گذشته، چندان اعتقادی به تذکر ندارد: «ممکن است بعضی با حجاب وارد مغازه شوند بعضی هم نه. ما نمیتوانیم به آنها زور بگوییم. وضع اقتصاد که خراب است و این اتفاقات هم مزید بر علت شده و فروش ما را حدودا ۲۰ تا ۳۰ درصد کم کرده است.»
تا چشم کار میکند جنس در مغازهها و کنار خیابان روی رگالها و میزها خوابیده و فروشندهها یا زیر آفتاب با هم صحبت میکنند یا در حال چانه زدن با مشتریهای بسیار محدود هستند تا شاید همانها که پایشان به بازار و مغازه باز شده از آنها خرید کنند. آنها که کنار خیابان بساط کردهاند کمی شرایط بهتری نسبت به مغازهها دارند، چراکه بیشتر در معرض دید هستند، کرایه نمیدهند و جنسهایشان ارزانتر است، بنابراین فرصت بیشتری برای سود محدود در این بازار دارند و مغازهای هم در کار نیست که پلمب شود.
آقا مظفر حدودا ۶۰ سال دارد و فروشنده یکی از همین مغازههاست. وقتی وارد میشوم و خود را به صاحب مغازه، معرفی میکنم او را صدا میزند و با قهقهه میگوید: «بیا داخل با تو کار دارند.» بعد رو به من میکند: «با او حرف بزن، خیلی دل پری دارد از این اوضاع.» مرد لاغر اندام با موهای سفید، صورت چروکیده و استخوانی، خیلی سریع خود را به انتهای مغازه میرساند و بعد سر درد دل باز میشود: «مشتریهای ما ۶۰ درصد کم شدهاند. اصلا کسی جرات نمیکند به این سمت بیاید.
مشتری میخواهد از اینجا رد شود، با موتور و ون او را دنبال میکنند، میگیرند و به داخل ون میبرند. مشتریهای محدود ما هم الان فقط خانمهای محجبه و مسن هستند و دیگر فروش قبلی را نداریم. ما هم نمیتوانیم به کسی توهین کنیم و بگوییم این بیحجاب است و آن باحجاب است. یک نفر شال سرش نیست، من نمیتوانم به او حرفی بزنم بنابراین هیچ کاری با او ندارم. بعد هم ما تا به حال کسی را با وضع آنچنانی که برخی میگویند، ندیدهایم و اینها هم که هر روز میبینیم، همه مثل خواهر و مادر و دختر خودمان هستند.
معتقدم این طرح هم پایدار نیست و چند ماه دیگر جمع میشود.» او که در روزهای گذشته بارها شاهد صحنههای تعقیب و گریز بوده، معتقد است که برخوردهای اینچنینی اصلا درست نیست و این مسائل باید در خانواده حل شود. «وقتی بگیرند، درگیر شوند و جریمه کنند جز اینکه ملت به نظام و مملکت بدبین شوند، نتیجه دیگری ندارد.» از او میپرسم: «برخی معتقدند بیحجابی باعث فساد شده است، نظر شما در این باره چیست؟» پاسخ میدهد: «هر چیزی را که بخواهیم محدود کنیم، بدتر میشود و جوانها فکر میکنند حالا چه خبر است! جامعه باید از اول درست باشد.
در حال حاضر ما در جامعه هیچ مشکلی جز گرانی نداریم. مشکل ما گرانی است که جوانهایمان به دلیل آن نمیتوانند ازدواج کنند. چرا الان دختر من باید ۴۰ سال رد کرده باشد و نتواند ازدواج کند؟ این مشکل پس چیست؟ ما مملکت خودمان را ول کنیم به مملکت دیگر بچسبیم مشکل حل میشود؟ نه به قرآن. باید به جوانها کار دهیم و موقعیت ازدواج را فراهم کنیم. زمانی که ۸ سال جنگ بود، من رفتم و جنگیدم.
در عملیات خیبر در جزیره مجنون بودم و در عملیات مرصاد در اسلامآباد غرب و همین عراقیها که به بیمارستان حمله کردند و همه چیز را از بین بردند حالا شدهاند برادران تنی ما. من ۱۷ سالم بود که به جبهه رفتم و الان هم که باید با این گرانی زندگی کنم. برنج چرا باید برسد به ۱۵۰ تومان؟ مگر برنج گلستان از کجا میآید که اینطور گران میشود؟ چرا یک بسته پنیر کوچک یک شبه ۵ هزار تومان گران میشود؟ حالا ما در این شرایط دنبال این باشیم که چرا شال اینجور و چرا روسری اونجور.
این کارها را باید کنار بگذارند به فکر بیکاری و گرانی باشند. چرا با باتوم و ون و موتور دیگران را دنبال کنیم، مگر اسیر گرفتهایم.» میگویم: «به هر حال گفتهاند این مطالبه مردم است.» میگوید: «کدام مردم مطالبه کردهاند که این کارها را انجام میدهند، آخر خودم و زن و بچهام هم از خانه بیرون میآییم دیگر.»
نماز میخوانیم که درست زندگی کنیم و چشم بد نداشته باشیمابراهیم و احمد دو برادر هستند؛ یکی ۶۴ سال دارد و آن دیگری به تازگی ۶۶ ساله است. بیشتر از ۴۰ سال است که در بازار کار میکنند و به اصطلاح کاسب هستند. کاسبهای قدیمی که در راسته خیابان ولیعصر بعد از تقاطع جمهوری، لباسفروشی دارند و سر ظهر البته در حالی که هیچ مشتری در مغازه نیست چند دقیقهای درباره آنچه این روزها در خیابانها میگذرد، حرف میزنند. البته که هر دو میگویند؛ حضور گشتها در نزدیکی محل کارشان، چندان تاثیری در بازارشان نداشته است، چون بازارشان مشتری خاص خود را دارد، اما بهطور کل برخوردها را دوست ندارند. آقا ابراهیم خیلی عصبانی میشود و همانطور که نشسته با صورتی برافروخته از تاثیر نماز و چشم پاک میگوید و اینکه چرا همه مسوولیتها بر عهده زنان است.
«کسی که مسلمان است، روزی ۱۷ رکعت نماز میخواند و این ۱۷ رکعت نماز برای چیست؟ برای هدایت او. ما در نماز میگوییم ما را به راه راست هدایت فرما. این یعنی چه؟ یعنی باید پاک زندگی کنیم و به دیگران به چشم بد نگاه نکنیم، اما برخی میگویند، چون ما نگاه میکنیم، زنها را باید چنین و چنان. اینکه نمیشود! اگر آن نماز تاثیری در چشم و نگاه انسان و زندگی درست او نداشته باشد چه فایده دارد.
متاسفانه برخی به عنوان برده و کالا به زن نگاه میکنند و فکر میکنند هر کاری که خواستند، میتوانند با او انجام دهند بعد بگویند، چون اینطور بود و اینطور رفتار کرده. پس شما چه؟ تکلیف نفس شما چه میشود؟» در میانههای صحبت، برادر بزرگتر که تا الان دست به سینه نشسته، یک دفعه دستهایش را باز میکند و با بیحوصلگی میگوید؛ همین دیروز داشتیم با دخترم مهدیس در مترو میرفتیم که یکی از همینها دنبال دخترم افتاد با اینکه دستش به دخترم نرسید ولی خیلی عصبانی شدم.
بعد کیسه مویز و نخودچی را جلو میآورد و دو بار تعارف میکند و منتظر میشود برادر کوچکتر رشته کلام را به دست بگیرد. «ببین خانم، پسر من نمازخوان است، نه اینکه من به او گفته باشم، تا به حال حتی یک کلمه هم نگفتم نماز بخواند و او خود هر روز نمازش را سر وقت میخواند. من اینقدر کیف میکنم صحنه نماز خواندن او را میبینم، چون برای خودش چارچوبی را تعریف کرده و آن را اجرا میکند.
اینجا هم که میآید مدام حواسش هست و اگر مثلا فردا لباسی را ۵ تومن گرانتر بفروشیم ما را سین، جیم میکند که چرا دیروز آن رقم بود و امروز این رقم؟ میخواهم بگویم هر چیزی که انتخابی باشد فرد با جان و دل آن را انجام میدهد و درست اجرا میکند؛ این همه بگیر و ببند ندارد که. اصلا مسلمانی یعنی چه؟ یعنی شما بتوانید نفس خود را در برابر کجروی کنترل کنید و اگر شما در محیط ایزوله دچار کجروی نشوید که دیگر نامش مسلمانی نیست. اتفاقا اگر در برابر همه اینها قرار گرفتید و باز مسیر درست را انتخاب کردید، مهم است.
من همیشه مثال میزنم این چه روزهای است که فرد با چای خوردن من، دهانش آب بیفتد اگر چای خوردن من را دید و دلش تکان نخورد، آن کار بزرگ انسانی انجام شده است.» و همین جا دوباره برادر بزرگتر دستهای قلابشده اش را جلو میآورد و میگوید چرا به جای این کارها مشکل ازدواج جوانها را حل نمیکنند. چرا الان باید در هر خانه چند دختر و پسر مجرد باشد؟ چون اقتصاد خراب است و جوانها نمیتوانند ازدواج کنند. مشکل ما اقتصادی و گرانی است و هیچ مشکل دیگری نداریم.
میگویند بیحجاب را راه نده، اما این کاردر شأن من و اخلاق و کردار ما نیست
اکبر آقا که حدودا ۶۳ سال دارد، یکی از عمدهفروشهای قدیمی همین راسته است که البته تکفروشی هم دارد. او اتفاقا یک روز پیش از این گفتگو، به اتحادیه پوشاک رفته و در این باره هم، پای صحبت رییس و روسا نشسته است. حرفهایی از آنها شنیده که معتقد است؛ اصلا شدنی نیست. «در آنجا به من گفتهاند؛ اگر خانمی حجاب ندارد نباید او را به مغازه راه دهم، اما مگر میشود؟ این کار در شأن من و اخلاق و کردار ما نیست. توقع کارهایی را دارند که اصلا شدنی نیست. به ما گفتند؛ مانتو جلوباز نیاور، ما هم نیاوردیم این شدنی است، اما گاهی انتظاراتی از کاسبها دارند که اصلا شدنی نیست در حالی که این موضوع، باید با صداقت و محبت، فرهنگسازی شود. من اوایل انقلاب در انزلی سرباز بودم و با یک سرباز دیگر مامور شده بودیم که تذکر حجاب بدهیم.
همکار من میرفت با زنان بد صحبت میکرد و دعوایشان میشد، اما من میگفتم؛ ببخشید خانم من سرباز هستم اگر شما حجابت را رعایت نکنی، من فردا نمیتوانم مرخصی بروم، چون با محبت میگفتم همه رعایت میکردند. بنابراین نمیشود که با مردم خشن برخورد کرد.» اغلب زنانهفروشها در مراکز خرید، نیاز به فروشنده زن دارند، چراکه مشتریها برای پرو لباس با زنان راحتتر است، اما مساله اینجاست که جدای از خریداران، حتی اگر روسری فروشنده زن هم از سرش بیفتد یا عقب برود، باز مساله اماکن و احتمال پلمب برای کسبه پیش میآید. همه فروشندگان در این بازار هم مانند اکبر آقا خوشرو و با حوصله نیستند و برخی اصلا سرشان را برای پاسخ دادن بالا نمیآورند که حرف بزنند و معتقدند نوشتن روزنامهها از این مشکلاتشان هیچ دردی را دوا نمیکند، چون مسوولان به کار خود ادامه میدهند و گوش شنوایی نیست.
حضور مردم در خیابان با استرس استو کمتر خرید میکنند.
اما در مغازههای مردانه فروش، تقاضا آنقدری افت نکرده است که نگران شوند. مثلا سورنا از حدود ۵ سال پیش در این مغازه کفشهای مردانه دارد و میگوید که فروششان تکان نخورده و مثل گذشته است. علیرضا که در مغازه لباس مردانه، کت و تیشرت و شلوار میفروشد؛ معتقد است که این وضعیت کسادی بازار بیشتر ناشی از وضعیت خراب اقتصادی است، چراکه در هر صورت مردم توان خرید ندارند، اما این موضوع را هم رد نمیکند که حضور گشتها در نزدیکی مراکز خرید، فروش او را هم تحت تاثیر قرار داده است. «در چنین شرایطی مردم کمتر به خیابان میآیند و اگر هم بیایند حضورشان با استرس است، بنابراین کمتر خرید میکنند.
البته این اتفاقات در کار من که مردانه فروش هستم به اندازه زنانهفروشها تاثیر نداشته است. مشتریان من بیشتر مرد هستند، اما فروش من هم حدودا نصف شده است و کسانی که با خانواده، همسر یا دخترشان برای خرید میآمدند نیز تقریبا حذف شدهاند. در کل اتفاقات چند هفته گذشته روی کسب و کار همکاران من که زنانهفروش هستند، بیشتر تاثیر گذاشته است.» میگوید همه مدل آدم به مغازشان میآیند، اما مجبور است به برخی تذکر دهد و این تذکر هم باعث ناراحتی و خرید نکردن مشتریان میشود و در نتیجه باز هم به ضرر آنهاست. مهران هم که مغازهاش بیشتر کفشهای مردانه دارد، میگوید؛ این ماجراها تاثیر کمی در فروش اجناسش داشته است و شاید فقط ۱۰ درصد کم شده باشد.
سالار و سهیل دو برادر دیگری هستند که بیشتر کفشهای کلاسیک مردانه دارند، در پاسخ به پرسشها، با هم حرف میزنند و حرفهای هم را تکرار و تکمیل میکنند. میگویند این شرایط در فروش آنها تاثیری نگذاشته و بیشتر فروش در پاساژها کم شده است. «زمانی که گشتها اینجا هستند، کلا فروش کمتر میشود، اما در فروش ما تاثیری ندارد.» وقتی میخواهم از مغازه بیرون بیایم برادر کوچکتر حرفهایش را اینطور تمام میکند: «در کل خانم، من هم با اجبار مخالفم و برایم هیچ فرقی ندارد که یک زن باحجاب باشد یا بیحجاب.» میپرسم درباره نزدیکان و خواهر و همسر خودت هم اینطور عمل میکنی؟ میگوید: «درباره آنها هم اینطور هستم، باید هر طور که دوست دارند، باشد و نباید اجباری باشد.»
یکسوم میشود
مغازه بعدی یک روسریفروشی و فروشنده آن زن جوانی است که میگوید؛ فروشش کم نشده و در کل هم نظرش این است که وقتی حکومت در این زمینه اصرار دارد، باید همان کار را انجام داد، خودش هم حوصله دردسر و بگیر و ببند ندارد و البته در آخرین مغازهای که در این محدوده وارد آن میشوم هم دو زن در حال گفتگو ایستادهاند و در قفسههایشان هم روسریهای رنگارنگ دارند. یکی از آنها به شدت از شرایط پیش آمده در هفتههای گذشته گلایه دارد، میگوید: «دقیقا از ساعتی که اینجا میایستند، فروش همه خراب میشود.
همه ناراضی هستند و یکبار رفتیم اعتراض کردیم، اما گفتند؛ وظیفهمان است و البته از حق نگذریم، مدتی به داخل مترو رفتند، اما دوباره برگشتند. بهطور کلی زمانی که مامورها و ونها اینجا هستند، رفت و آمد مردم یکسوم میشود. جز اثری که بر فروش دارد از نظر روانی هم روی همه تاثیر میگذارد. من اگر بخواهم این روسری را از ترس دیگران، روی سرم بگذارم، ارزش ندارد، چون وقتی رد شدند آن را از سر در میآوردم. به نظرم نه آدمها خیلی ولنگ و باز باشند و نه اینطور که زور بالای سرشان باشد و به آنها بیاحترامی شود.»
از هفته آخر فروردین ماه و انتشار اطلاعیه پلیس درباره آغاز طرح نور، ونها و ماموران گشت در نزدیک اغلب مراکز خرید مستقر شدهاند و برخی مشاهدات خبرنگار «اعتماد» از باقی نقاط تهران از جمله بازار سنتی ستارخان یا پاساژ گلدیس، بوستان یا بازار بزرگ تهران نیز هم تقریبا همین گفته را تایید میکند که حضور ونها در نزدیکی مراکز خرید، باعث کاهش رفت و آمد مردم از آن منطقه و در نهایت کاهش خرید و کسادی بازار شده است و گویا به همین دلیل در ساعاتی از روز، ونها و گشتها به نقاط دیگری از شهر کوچ میکنند.
«اعتماد» روز یکشنبه با بیش از ۱۵ نفر از کسبه خیابان ولیعصر، حد فاصل خیابان جمهوری تا چهارراه ولیعصر به گفتگو نشست و نظرات مخالف و موافق را در گزارش آورد، اما طبق گزارشی که بر اساس گفتگو با سه تن از کسبه در فضای مجازی منتشر شده، همه از اجرای این طرح خوشحال و راضی هستند و هیچ کس مخالف آن نیست که در نوع خود، نکته جالب و قابل تاملی است.
از تذکر بالاترین مقام کشوریتا انتقاد یک نماینده مجلس
۳۱ فروردین ماه اطلاعیه شماره سه فرماندهی انتظامی کشور درباره «طرح نور» (عفاف و حجاب) روی خط خبرگزاریها قرار گرفت. در این اطلاعیه آمده بود: «با اجرای طرح نور از روز شنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ بیشتر بانوان این مرز و بوم با مجریان قانون و حافظان امنیت در تعامل، همکاری و همراهی بودند. گزارشهای میدانی و بررسیهای دقیق با ابزار هوشمند نشان داده است که وضعیت عفاف و حجاب در سطح کشور نسبت به قبل از اجرای طرح مطلوبتر بوده و این شرایط در روزها و هفتههای آینده روند بهتر و مناسبتری خواهد یافت.
براین اساس اجرای طرح نور منطبق با خواست و ساخت عمومی جامعه و مسوولان اجرایی کشور و براساس وظایف محوله به پلیس به عنوان مجری قانون در کنار دیگر ماموریتهای امنیتی و انتظامی تداوم خواهد داشت. برخی شیطنتهای رسانهای توسط جریانسازی معاندین در اجرای سناریوهای ساختگی بر عزم و اراده پلیس تاثیری نخواهد داشت.
ناگفته پیداست که پلیس عاری از خطا و اشتباه نبوده و با هرگونه رفتار و کنش اشتباه احتمالی ماموران نیز برخورد خواهد شد. فضای فعلی و راهبرد فراجا در شرایط کنونی حفظ نظم و انضباط اجتماعی در قالبی ایجابی و تذکرهای است و صرفا با هنجارشکنانی که به حریم و حرمت شهروند ایرانی تعدی میکنند برخورد قانونی توام با دقت و حساسیت خواهد کرد.» البته در همان روزهای نخست اجرای طرح، مهدی فضائلی، عضو دفتر رهبری از تذکر به برخی مسوولان در مساله حجاب و بعد از حواشی پیش آمده بر سر برخوردهای گشت ارشاد خبر داد.
توییتی که با هجمهها و حملات زیاد به این عضو دفتر رهبری همراه شد و حامیان گشت ارشاد و لایحه عفاف و حجاب همزمان او را در فضای رسانهای و مجازی زیر بار سنگین حملات خود بردند، اما چند روز بعد این تذکر از سوی سردار جعفری، مسوول قرارگاه فرهنگی و اجتماعی بقیهالله سپاه تایید شد.
آنطور که در خبرآنلاین آمده، او گفته است: «یک اشتباهی از جانب عوامل اجرایی طرح نور صورت گرفته و از جانب آقای فضائلی گفته میشود که حضرت آقا تذکری دادهاند و این امر طبیعی است، زیرا یا گزارشات به محضر رهبر انقلاب میرسد یا ایشان در فضای مجازی رویت میکنند.» محمد صفری، عضو کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها هم یکی از افرادی بود که در روزهای گذشته، نسبت به این برخوردها انتقاد کرد و گفت: «متاسفانه برخوردهای نسنجیده باعث شده که هزینههای بسیار زیادی برای کشور ایجاد شود. وقتی که لایحه حجاب و عفاف وارد مجلس شد، مشاهده کردیم که صرفا نگاهشان جرمانگاری بود.
آیا ما برای موضوع حجاب در مدارس و دانشگاهها و فضاهای دیگر توانستیم یک الگو و مدل را تعریف کنیم و به دستگاههای مختلف بدهیم؟ این کار را نکردیم و امروز هم انتظار داریم بهرغم همه فشارهایی که سر مساله حجاب وجود دارد، بتوانیم با فشارهای قضایی و انتظامی این کار را پیش ببریم که هیچ وقت جواب نخواهد داد، بلکه عکس موضوع هم متاسفانه نتیجه میگیریم. کما اینکه در سال ۱۴۰۱ هزینههای بسیار زیادی را در این رابطه پرداخت کردیم، لذا انتظار داریم مسوولان مربوطه در این رابطه تدبیر کنند.
گزارشاتی هم به مجلس شورای اسلامی میرسد و انتظار داریم که مسوولان مربوطه به ویژه وزیر محترم کشور نسبت به این مساله حتما از طریق مشورت با کارشناسان اجتماعی و فرهنگی مشاورههای بیشتری داشته باشد تا انشاءالله بتوانیم شاهد بازخورد بهتری نسبت به موضوع باشیم.» اگر در سایتهای داخلی هم چرخی بزنید، از میان معدود کامنتهایی که در این باره مشاهده میکنید، چندان نگاه مثبتی پیدا نمیکنید.
۳۱ فروردین ماه، سایت تابناک که منتسب به محسن رضایی است، پس از انتشار اطلاعیه پلیس، ۴ نظر ناشناس را در پایین خبر خود منتشر کرد و در میان این چهار نظر، فقط یک نظر موافق طرح، وجود دارد که همان نظر موافق طرح هم، ۲۲ واکنش مثبت (آبی) و ۷۸ واکنش منفی (قرمز) دریافت کرده است.
الان فقط خانمهای محجبه و مسن هستند و دیگر فروش قبلی را نداریم. ما هم نمیتوانیم به کسی توهین کنیم و بگوییم این بیحجاب است و آن باحجاب است. یک نفر شال سرش نیست، من نمیتوانم به او حرفی بزنم، بنابراین هیچ کاری با او ندارم. بعد هم ما تا به حال کسی را با وضع آنچنانی که برخی میگویند، ندیدهایم و اینها هم که هر روز میبینیم، همه مثل خواهر و مادر و دختر خودمان هستند.
ما در جامعه هیچ مشکلی جز گرانی نداریم. مشکل ما گرانی است که جوانهایمان به دلیل آن نمیتوانند، ازدواج کنند. چرا الان دختر من باید ۴۰ سال را رد کرده باشد و نتواند ازدواج کند؟ این مشکل پس چیست؟ ما مملکت خودمان را ول کنیم به مملکت دیگر بچسبیم مشکل حل میشود؟ نه به قرآن. باید به جوانها کار دهیم و موقعیت ازدواج را فراهم کنیم.
ما در نماز میگوییم ما را به راه راست هدایت فرما. این یعنی چه؟ یعنی باید پاک زندگی کنیم و به دیگران به چشم بد نگاه نکنیم، اما برخی میگویند، چون ما نگاه میکنیم زنها را باید چنین و چنان. اینکه نمیشود! اگر آن نماز تاثیری در چشم و نگاه انسان و زندگی درست او نداشته باشد، چه فایده دارد. متاسفانه برخی به عنوان برده و کالا به زن نگاه میکنند و فکر میکنند هر کاری که خواستند میتوانند با او انجام دهند بعد بگویند، چون اینطور بوده و، چون اینطور رفتار کرده. پس شما چه؟ تکلیف نفس شما چه میشود؟