روایتی ساده از غروب روز دهم
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۷۱۵۸۵۹
شاید ماجرای این دیدار از چند روز قبل و از اینجا شروع شد؛ دو سه روز قبل به سیدمیثم گفتم چرا تیم رسانهای دولت، روایتها و حاشیه سفرهای استانی را تولید و منتشر نمیکند. باتوجه به گسترش فضای مجازی، این قبیل محتواها به سرعت به دست مخاطب میرسد و از گزارش کارهای مرسوم نیز به نظرم مفیدتر خواهد بود. زمان دولت نهم و دهم که خیلی شبکههای اجتماعی مثل الان توسعه پیدا نکرده بودند، در دوره یازدهم و دوازدهم هم که خب به آن صورت سفر و حرکتی نبود که بخواهد روایتی داشته باشد!
روزنامه ایران/ از آن پیشنهادم چند روزی نگذشته بود که ظهر روز دهم تلفنم زنگ خورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
* از همان ظهر تا ساعت 18 یکسره بچههای نهاد ریاست جمهوری تماس و آمار میگرفتند که کی میرسم. دیر راه افتاده بودم و ترافیک نوروزی خیابانهای منتهی به حرم را محاسبه نکرده بودم.
* با کمی تأخیر میرسم. به طرف سالن شهید سلیمانی راهنمایی میشوم. سالنی با گنجایش حدود 50 نفر، حدس میزنم دیدار خیلی خصوصی و محدود باشد، احتماًلاً به خاطر شرایط کرونایی.
* بدون بازرسی تا پشت در سالن میرسم. یکی از بچههای نهاد با اسم رمز «ایشان از بچههای دفتر هستند» میخواهد من را وارد سالن کند که با سد بچههای حفاظت روبهرو میشود و هر کاری میکند تیغش نمیبرد! من که تا قبل از این جلسه، چندین بار تجربه حضور در دیدارهای رهبری را داشتم در دلم مطمئن بودم که با این مدل تلاشها کسی نمیتواند از سد تیم حفاظت رد شود! بله؛ در هیچ زمان و هیچ مکانی، زور هیچ کسی به تیم حفاظت نمیرسد، حتی شما دوست عزیز! البته که درستش هم همین است.
* چیزی به آمدن رئیس جمهور نمانده بود که هماهنگیها جواب داد و اجازه عبور داده شد، اما چه عبوری! بعد از در، یک پرده بزرگ و ضخیم بود، گفتند پشت همین پرده بنشین و کارت را انجام بده! باز دوباره هماهنگی و هماهنگیها تا اینکه قرار شد بروم آن طرف پرده! ولی میبایست همان جلو مینشستم و از جایم تکان نمیخوردم! خلاصه داشتم یکییکی سنگرها را فتح میکردم که آقای رئیسی وارد جلسه شد و همانجا زمینگیر شدم.
* مراسم با تلاوت قرآن مجید و همزمان با غروب آفتاب آغاز شد. اولین نفر که شروع به صحبت میکند، نقارهزنی حرم نیز شروع به نواختن میکند و تقریباً 20 دقیقهای صدای نقارهها موسیقی متن تمام سخنرانها میشود.
* جلسه با گزارش یک مسئول شروع شد. خانم خدیوی که تقریباً دو ماه بود به عنوان سرپرست بنیادشهید خراسان رضوی منصوب شده است. خیلی کوتاه حاضرین در این جلسه را معرفی کرد: 17 نفر از خانواده معظم شهدای مدافع حرم، سه جانباز و پنج شش نفر از خانواده شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی استان.
بعد هم خانم مدیر با یک جمله صحبتهایش را تمام کرد، اینکه باوجود برخی از چالشهایی که جامعه ایثارگری با آن روبهرو است، خانواده شهدا و ایثارگران همیشه حامی و مدافع انقلاب اسلامی بوده و هستند. تا اینجا یک امتیاز به او میدهم، اینکه متوجه بود چنین جلساتی جای گزارشکار دادن و بیانیه خواندن و این چیزها نیست.
* یک امتیاز هم به نحوه برگزاری جلسه میدهم؛ اینکه جلسه مجری ندارد. ساده و بیتکلف و صمیمی دارد اداره میشود. این طوری در دقایقی که یک مجری بخواهد اول جلسه متن حماسی بخواند یا با مقدمهچینی میکروفون را از یک نفر به نفر دیگر بدهد، صرفهجویی میشود و فرصت بیشتری به زمان صحبت کردن خانوادهها میرسد.
* فرزند شهید هاشمینژاد، از شهدای شاخص انقلاب اسلامی مشهد که در سال 60 توسط منافقین به شهادت رسید؛ به عنوان اولین نماینده از خانواده شهدا بود که میکروفون به او رسید. آقای هاشمینژاد اقدامات دولت در همین مدت کوتاه را بارقههایی از امید در دل مردم دانست و با همین مقدمه کوتاه، صحبتهایش را در سه محور بیان کرد:
«30، 40 درصد مزار شهدا در خراسان رضوی نیاز به مرمت دارد. یکی از مشکلات عمده فرزندان شهدا مسأله کار و اشتغال است و اینکه قوانین موجود و مربوط به جامعه ایثارگری و خانوادههای شهدا در بسیاری از موارد اجرا نمیشود.»
* از ابتدای جلسه چند فرزند خردسال از خانواده شهدا، با خیال راحت برای خودشان برو و بیایی دارند. آزادانه بازی میکنند، خسته میشوند و به دامن مادرانشان برمیگردند و نفسی تازه میکنند و باز دوباره بازی و بازی. در این میان صدای جغجغه یکی از کودکان حاضر در جلسه نیز به صدای نقاره و صداهای سالن اضافه شد. صدایی بس نامتعارف که تا آخر جلسه هم با ما بود.
* در ادامه نوبت به همسر شهید ابوحامد، از فرماندهان شاخص تیپ فاطمیون رسید. همسر شهید هم با گفتن یک جمله کوتاه به عنوان مقدمه، خیلی سریع به بیان مشکلات خانواده شهدای فاطمیون پرداخت:
«تیپ فاطمیون نزدیک به 2هزار جانباز دارد که از آنجایی که آنها بسیجیوار وارد میدان شدند، بسیاری از آنها مدارک بالینی جانبازی در اختیار ندارند. حضرت آقا در سال 1395 دستور اعطای تابعیت به خانواده شهدای فاطمیون دادند اما هنوز بسیاری از خانوادهها با مشکل تابعیت نیز مواجه هستند، مشکلاتی از قبیل اینکه در یک خانواده به فرزندان مجرد تابعیت اعطا شده ولی فرزند دیگری که متأهل بوده است تابعیت نمیدهند و آخرین درخواست برای حل مشکلات خانوادههایی بود که به ایران مهاجرت کردهاند و همگی مشکل نداشتن مدرک دارند، این چالش جدای از سایر مشکلاتی که به وجود میآورد، مانع از ادامه تحصیل فرزندان مهاجرین شده است.»
* دو نماینده از خانواده شهدا صحبتهایشان تمام میشود و نوبت به رئیس جمهور میرسد، آقای رئیسی از حضار میخواهد که اگر بازهم نکاتی دارند، بیان کنند. همسر جوان یکی از شهدای فاطمیون میکروفون را در دست میگیرد و خیلی خلاصه از مشکل شناسنامه، اشتغال رزمندگان و فرزندان شهدا و همچنین مشکل مسکن این خانوادهها میگوید.
* بر اساس تجربه همان دیدارهای رهبری میدانم در این جلسات نباید از جایم بلند و جابهجا شوم وگرنه بچههای حفاظت میآیند سر وقتم، برای همین نه میتوانم جایم را تغییر دهم و نه میتوانم بلند شوم و سرکی بکشم تا حال و هوای جلسه بیشتر دستم بیاید. از همانجایی که نشستهام قاب عکس شهید سید ابراهیم سادات از شهدای جوان فاطمیون را میبینم که در کنار تصویر زیبایش بخشی از وصیتنامهاش نیز روی قاب عکس نوشته شده: اگر دوست داشتید اشک بریزید، زمانی اشک بریزید و گریه کنید که هیچ کسی برای دفاع از حرمین نباشد.
* آقای رئیسی شروع سال جدید در کنار مضجع شریف حضرت امام رضا علیه السلام و در جمع خانوادههای محترم شهدا را توفیقی برای خودش و دولت دانست و بعد هم با قرائت آیه «لیبلوکم ایکم احسن عملا»، مستقیم وارد صحبتهایش شد و گفت: یک جریان بیرحمِ عامل استکبار آمده بود که نه تنها ایران را، بلکه اسلام، قرآن و ارزشهای اسلامی را به خطر بیندازد. جوانان ما به امر مقتدا و رهبرمان به میدان آمدند و نگذاشتند این اتفاق بیفتد، شهدا در این آزمون ممتاز و سربلند بیرون آمدند.
رئیس جمهور دومین گروهی را که مورد آزمون الهی قرار میگیرند خانواده شهدا عنوان کرد و ادامه داد: ابتلای شما خانواده شهدا این است که با از دست دادن فرزند، همسر، پدر و برادر خود چطور رفتار کنید و چگونه مواجههای داشته باشید.
یک امتحان هم ما مسئولین در این میان داریم؛ قدردان خونهای ریخته شده شهدا و از طرفی خدمتگزار خانواده شهدا باشیم.
آقای رئیسی خونهای مطهر شهدای ایران را امتداد خون شهدای کربلا دانست و گفت: همانطور که خون شش ماهه امام حسین علیه السلام با گذشت سالیان سال از آن واقعه وجدانها و دلهای بسیاری را بیدار میکند، ریختن خون افرادی چون شهید هاشمینژادها موجب جهلزدایی و کنار زدن چهره نفاق و منافقین شده است.
در ادامه جلسه که همچنان داشت تند و سرعتی پیش میرفت؛ آقای رئیس جمهور سراغ مشکلات بیان شده خانواده شهدا رفت و گفت: برای ما فرقی بین شهدای ایرانی و افغانستانی نباید باشد، چرا که هر دو در یک مسیر شهید شدهاند. رهبر معظم انقلاب در سلوک و رفتار توجه ویژهای به خانواده شهدا دارند، در برخی از سفرهایی که به مشهد داشتند گاهی به علت مشغلههای کاری برخی از دیدارهایشان را کمتر میکردند؛ اما دیدار با خانواده شهدا همیشه برایشان جایگاه ویژهای داشت.
* مگر میشود جلسهای مربوط به شهدای مدافع حرم باشد و نامی از حاج قاسم عزیز به میان نیاید؟ آقای رئیسی از دغدغههای حاج قاسم نسبت به خانواده شهدای فاطمیون گفت و از خاطره دیدارش با شهید در فرودگاه و تأکید کرد باید و حتماً گامهایی برای این خانوادههای عزیز برداشته شود.
* رئیس جمهور در همان جلسه، برای هر مشکل یک مسئول پیگیری تعیین میکرد و از طرفی آقای اسماعیلی رئیس دفتر رئیس جمهور نیز همه موارد را یادداشت میکرد. مثلاً آقای رئیسی در مورد مشکل تابعیت خانوادهها، استاندار خراسان رضوی و بنیاد شهید را مسئول پیگیری این قضیه عنوان کرد.
* در مورد اسناد و مدارک جانبازی هم، آقای رئیسی از مجموعههای مرتبط خواست مدارک تأیید شده توسط سپاه و ارتش را به رسمیت بشناسند، بعد هم گفت پیچیدگیهای اداری نباید خانواده شهدا را خسته کند. رئیس جمهور، رئیس دفترش، معاون اجرایی خود و رئیس بنیاد شهید را هم به عنوان پیگیریکنندگان این مشکلات در جلسه خطاب به همگان معرفی کرد.
* رئیس جمهور میدانست سازوکارهای فعلی اداری پاسخگوی نیازهای مهاجرین نیست برای همین گفت بزودی سازمانی برای مهاجرین راهاندازی میشود که یکی از دفاتر مرکزی آن در مشهد خواهد بود.
رئیس دولت در مورد وضعیت مزار شهدای استان هم با ذکر اینکه از جزئیات ماجرا خبری ندارد، استاندار را مسئول پیگیری موضوع کرد. البته خدا کند مسئولین باز به بهانه مرمت مزار شهدا، کاری که چند سال قبل در مشهد و برخی از شهرها افتاد، دوباره تکرار نکنند؛ تخریب کامل مزارها و یکدست کردن قبور و از بین بردن تمام حس و حالی که وضعیت قبلی مزار شهدا داشت. مرمت با شیک و پیک کردن قبور متفاوت است ...
* آقای رئیسی تکتک مشکلات بیان شده را به ترتیب یادداشت کرده بود و داشت یکییکی پاسخ میداد. درخصوص مشکل مسکن هم گفت: «ما یک عقبماندگی جدی داریم، در سالیان گذشته میبایست سالی یک میلیون واحد ساخته میشد، ولی سالی 250 هزار واحد ساخته شده، برای همین حدود 10 سال عقب هستیم. صبر کنید تا اقدامات و طرحهایی که دولت سیزدهم آغاز کرده است اجرایی شود.»
* به لطف همان نداشتن مجری، آقای رئیسی خودش جلسه را در دست گرفته بود و با جملات پایانیاش داشت ختم جلسه را اعلام میکرد:
«آن چیزی که موجب بازدارندگی دشمن است، همین روحیه خطرکردن جوانان ماست، ما آماده خطرکردن هستیم، شهدا و خانوادههایشان پشتوانههای این کشور هستند و نباید یاد شهدا در این کشور به سردی گراید. ما باید قدردان شهدا باشیم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.»
* بعد هم جمعیت دور رئیس جمهور حلقه زدند و هریک همان مشکلاتی که خلاصه گفته شده بود را به زبان خودشان دوباره برای آقای رئیسی بازگو میکردند.
* حلقه دور رئیس جمهور کمی تنگ شده بود و به راحتی نمیتوانستم صحبتها را بنویسم، برای همین دفترچهام را گذاشتم پشت یکی از افراد داخل حلقه و شروع کردم به نوشتن که ناگهان برادر کتوشلواری برگشت و نگاهی به من انداخت. با دیدن سیم فنری داخل گوشش فهمیدم روی بد کسی حساب کردهام!
* در داخل حلقه؛ سجاد، که نام جهادی پدر شهیدش -ابوسجاد- از او است، به آقای رئیسی از مشکلات تابعیت خانوادهاش میگوید. پدر بزرگش از مهاجرین افغان و از جانبازان دوران دفاع مقدس بوده که چند سالی است به رحمت خدا رفته است. او نماینده عموها و عمه و دیگر اقوامشان است. میگوید: «علاوه بر پدرم، پسرعمه و پسرعمویش نیز شهید شدهاند، اما خانواده همگی آنها مشکلات تابعیت دارند. اسم شهید سید قاسم حسینی و شهید سید ابراهیم عالمی را یادداشت میکنم تا این نوشتهها با یاد آنها متبرک شود. عموها و عمهها با اینکه خواهر و برادر شهید هستند و پدرشان نیز جانباز بوده، تابعیتی به آنها داده نشده است. مشکلاتی از قبیل عدم ثبت سیمکارت، سند زدن خودرو و ... از مشکلات جاری آنهاست. سجاد میگوید شهید عالمی سال 92 در دمشق شهید شده و هنوز پیکرش برنگشته است.»
داغ مفقودالاثری پیکر جگرگوشههایشان را بگذارید در کنار دهها کنایه و طعنه و مشکلات معیشتی که خانواده شهدای فاطمیون دارند...
* پیرمردی با نامهای در دست سعی دارد حلقه را بشکافد و کاغذش را به دست خودِ خود رئیس جمهور برساند. گویی هیچ محافظ و همراهی را هم امانتدار نمیداند و تا آقای رئیسی نامه را نگیرد و در جیبش نگذارد، خیالش راحت نمیشود!
* جوانی که از ابتدای جلسه روی صندلی چرخدار و بالای مجلس نشسته، روحالله بختیاری بود. خودش میگفت اولین جانباز قطع نخاع فاطمیون است و سال 92 مجروح شده است. رئیس جمهور با حوصله حرفهایش را میشنود و بعد هم گوش به حرفها و درددلهای کوتاه افراد حاضر در آن حلقه میدهد. تقریباً جلسه رسمی و جلسه سرپایی این دیدار تمام شده است و آقای رئیسی در حال ترک جلسه است که روحالله، آقاسید گویان دوباره توجه رئیس جمهور را جلب میکند و میگوید یک خواسته دیگر هم دارد، میخواهد رئیس جمهور سفارش کند تا به دیدار رهبری برود، آقای رئیسی هم لبخند بر لب میگوید الان که کرونا است؛ انشاالله بزودی ... .
سراغ روحالله میروم، میگوید غیر از زندگی روزمره کار خاصی نمیکند، اما دلش میخواهد ادامه تحصیل بدهد. میخندد و ادامه میدهد که 6 سال قبل یکی از مسئولین کشور برای همین مشکل ادامه تحصیلش یک قولهایی به او داد، اما در حد حرف بوده و کسی کاری برایش نکرده است. برایم میگوید قرآنی در خانواده آنهاست که کلاً 10 نسخه از آن بیشتر چاپ نشده است و میخواهند آن را در آن دیداری که خدمت آقا میرسند به ایشان هدیه کنند.
پدر آقا روحالله هم به جمعمان اضافه میشود و میگوید خودش نیز از جانبازان فاطمیون است. وقتی میزان جانبازیاش را میپرسم، میگوید برایم 5 درصد ثبت کردهاند اما تا 50 درصد هم جا داشت که بزنند! میخندد و میگوید که دلم میخواست برایم 100 درصد ثبت میشد...
* تقریباً همه خانوادهها رفتهاند، نوجوانی با لباس رزمندهها دست مادرش را گرفته و هی این پا و آن پا میکند. گویا چیزی میخواهد. مادر و فرزند درحال خروج از سالن هستند که یکی از بچههای نهاد از اینکه این نوجوان ناراحت است دنبالش میدود و میپرسد که پسرک چه میخواهد. امیرحسین میگوید «از اون انگشترها...» به هر کدام از آقایان داخل جلسه انگشتری هدیه داده بودند. کیفی را مقابلش باز میکنند و جعبه کوچکی را به او نیز هدیه میدهند. بچههای ریاست جمهوری برای اینکه خیالشان راحت شود که امیرحسین راضیِ راضی است از او میخواهند که جعبه را باز کند و بگوید از انگشتر خوشش آمده است یا نه.
* امیرحسین، فرزند شهید سید مرتضی حسینی راضی و خوشحال از سالن بیرون میرود. من که این میان نقشی نداشتم اما در دلم میخواهم پدر شهید آن نوجوان از اینکه دل فرزندش را ولو برای لحظهای شاد کردهاند، نگاهی ویژه به همه ما داشته باشد.
/انتهای پیام
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: خانواده شهدای فاطمیون خانواده شهدا آقای رئیسی رئیس جمهور خانواده ها آقای رئیس برای همین صحبت هایش مزار شهدا شهید سید روح الله صحبت ها بعد هم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۷۱۵۸۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از شهید لشکر فاطمیون + فیلم
مراسم بزرگداشت شهدای لشکر فاطمیون در امامزاده بی بی سکینه ماهدشت برگزار شد.
خبرنگار ما به سراغ شهیدی رفته است که از ابتدای تشکیل این لشکر در عملیات های مختلف آن نیز حضور داشت.
شهید سیدمحمد حسینی 20 آذر سال گذشته در منطقه حلب سوریه به شهادت رسید.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی باشگاه خبرنگاران جوان افغانستان افغانستان